برگزیده های پرشین تولز

ریشه ی واژگان فارسی و لاتین

Mahiar0

کاربر افتخاری سئو و معرفی سایتها
تاریخ عضویت
20 جولای 2004
نوشته‌ها
10,340
لایک‌ها
1,208
محل سکونت
رشت
واژه های مشترک بین فرانسه و ایران

واژه‌های دارای ریشه فرانسوی که در زبان فارسی معمول شده‌اند و بصورت وامواژه هایی درآمده‌اند، به فراوان یافت می‌شوند. دلیل آن شاید به دوران قاجار برگردد که عمده‌ی روابط ایران و غرب، با فرانسویان بوده‌است. برخی از این کلمات و معادل فرانسوی آن در زیر فهرست شده‌اند:
الف

<li dir="rtl">
ادکلن(eau de cologne)
<li dir="rtl">
اپل (épaule) به معنی شانه
<li dir="rtl">
اپیدمی (épidémie)
<li dir="rtl">
اتیکت (étiquette)
اشانتیون (échantillon) به معنی نمونه
اشل (échelle) به معنی نردبان
<li dir="rtl">
اکران (écran)
<li dir="rtl">
اکیپ (équipe)
<li dir="rtl">
املت (omelette)
<li dir="rtl">
اُوٍرت (ouvert) به معنی باز (open).
<li dir="rtl">
اورژانس (urgence)
<li dir="rtl">
اوریون (oreillons) بیماری اوریون یا گوشک که از oreille که به معنی گوش است آمده است.
<li dir="rtl">
ایده (idée)
<li dir="rtl">
آباژور (abat-jour)
<li dir="rtl">
آبسه (abcès) به معنی چرک و ورم چرکی
<li dir="rtl">
آژان (agent)
<li dir="rtl">
آژانس (agence)
<li dir="rtl">
آسانسور (ascenseur)
<li dir="rtl">
آلرژی (allergie)
<li dir="rtl">
آمپول (ampoule)
<li dir="rtl">
آناناس (ananas)
<li dir="rtl">
آنکادر کردن (encadrer)
<li dir="rtl">
آوانتاژ (avantage) به معنی فایده و منفعت است.
<li dir="rtl">
آوانس (avance)

ب

<li dir="rtl">
باکتری (bactérie)
<li dir="rtl">
بالکن (balcon)
<li dir="rtl">
بانداژ (bandage)
<li dir="rtl">
بلیط (billet) که در زبان فرانسه "بیه" تلفظ می‌شود
<li dir="rtl">
برس (brosse)
<li dir="rtl">
بروشور (brochure)
<li dir="rtl">
بلوز (blouse)
<li dir="rtl">
بن ساله (bon salé) به معنی خوش نمک
<li dir="rtl">
بوروکراسی (bureaucratie) که از ریشه bureau به معنی میز و دفتر کار ایجاد شده است.
<li dir="rtl">
بوفه (buffet)
<li dir="rtl">
بولتن (bulletin)
<li dir="rtl">
بیسکویت (biscuit) به معنی دوبار پخته شده bis به معنی دوباره و cuit به معنی پخته شده است!
<li dir="rtl">
بیگودی (bigoudis)

پ

<li dir="rtl">
پاپیون (papillon) به معنی پروانه
<li dir="rtl">
پاتیناژ (patinage)
<li dir="rtl">
پاساژ (passage)
<li dir="rtl">
پاندول (pendule)
<li dir="rtl">
پانسمان (pansement)
<li dir="rtl">
پاویون (pavillon)
<li dir="rtl">
پروژه (projet)
<li dir="rtl">
پروسه (process)
<li dir="rtl">
پلاک (plaque)
<li dir="rtl">
پلاکارد (placard) به معنی پوستر و نیز به معنی کابینت است plat به معنی بشقاب یا ظرف مسطح است.
<li dir="rtl">
پماد (pommade)
<li dir="rtl">
پنس (pinces)
<li dir="rtl">
پورتفوی (portefeuille) به معنی کیف اسناد وکیف پول است.
<li dir="rtl">
پونز (punaise)
<li dir="rtl">
پوئن (point) به معنای امتیاز
<li dir="rtl">
پیژامه (pyjama)
<li dir="rtl">
پیست (piste)

ت

<li dir="rtl">
تابلو (tableau)
<li dir="rtl">
تن (ماهی) (thon)
<li dir="rtl">
توالت (toilette)
<li dir="rtl">
تومور (tumeur)
<li dir="rtl">
تیره یا خط تیره (tiret)
<li dir="rtl">
تیراژ (tirage)

د

<li dir="rtl">
دز (dose)
<li dir="rtl">
دوش (douche) فعل se doucher به معنای دوش گرفتن است
<li dir="rtl">
دیسک (disque)
<li dir="rtl">
دیسکت (disquette)


ر

<li dir="rtl">
رادیاتور (radiateur)
<li dir="rtl">
**** (régime)
<li dir="rtl">
رفراندوم (référendum)
<li dir="rtl">
رفوزه (refusé)
<li dir="rtl">
روبان (ruban)
<li dir="rtl">
روب‌دشامبر (robe de chambre) به معنی لباس خانه.

ژ

<li dir="rtl">
ژامبون (jambon) از واژه jambe به معنی ساق پا گرفته شده است.
<li dir="rtl">
ژانر (genre)
<li dir="rtl">
ژست (geste)
<li dir="rtl">
ژله (gelée)
<li dir="rtl">
ژوپ (jupe) به معنی دامن و minijupe به معنی دامن کوتاه است.
<li dir="rtl">
ژورنال (journal) به معنی روزنامه. jour به معنی روز است.
<li dir="rtl">
ژیله (gilet)

س

<li dir="rtl">
ساتن (satin)
<li dir="rtl">
سالن (salon)
<li dir="rtl">
سس (sauce)
<li dir="rtl">
سنکوپ (Syncope)
<li dir="rtl">
سوتین (soutien gorge)
<li dir="rtl">
سوژه (sujet)

ش

<li dir="rtl">
شاپو (chapeau)
<li dir="rtl">
شارلاتان (charlatan)
<li dir="rtl">
شاسی (châssis)
<li dir="rtl">
شال (châle)
<li dir="rtl">
شانس (chance)
<li dir="rtl">
شانتاژ (chantage) ریشه آن فعل chanter به معنی آواز خواندن است
<li dir="rtl">
شوالیه (chevalier) به معنی اسب سوار و Cheval به معنی اسب است
<li dir="rtl">
شوسه (chaussée) به معنی جاده و سواره رو است و chaussure به معنی کفش است.
<li dir="rtl">
شوفاژ (chauffage)
<li dir="rtl">
شوفر (Chauffeur)
<li dir="rtl">
شومینه (cheminée)

ص

<li dir="rtl">
صابون (savon)
<li dir="rtl">
صندل (sandale)

ط

<li dir="rtl">
طلق (talc)

ف

<li dir="rtl">
فابریک (fabrique) به معنی کارخانه
<li dir="rtl">
فلش (flèche)
<li dir="rtl">
فویل (feuille) به معنی ورقه یا برگه.


ک

<li dir="rtl">
کاپوت (capot)
<li dir="rtl">
کارتابل (cartable) به معنی کیف مدرسه
<li dir="rtl">
کاسکت (Casquette)
<li dir="rtl">
کافه (café)
<li dir="rtl">
کافه گلاسه (café glacé)
<li dir="rtl">
کامیون (camion)
<li dir="rtl">
کامیونت (camionnette)
<li dir="rtl">
کاناپه (canapé)
<li dir="rtl">
کتلت (côtelette) از واژه côte به معنی دنده بوجود آمده است.
<li dir="rtl">
کراوات (cravate)
<li dir="rtl">
کرست (corset)
<li dir="rtl">
کریدور (corridor)
<li dir="rtl">
کلیه (Collier) به معنی گردن‌بند و cou به معنی گردن است.
<li dir="rtl">
کمدی (comédie)
<li dir="rtl">
کنسانتره (concentré)
<li dir="rtl">
کنسرو (conserve)
<li dir="rtl">
کنسرواتور (conservateur) به معنی نگهبان و محافظ است
<li dir="rtl">
کنکور (concours)
<li dir="rtl">
کودتا (Coup d'État)
<li dir="rtl">
کوران (courant) به معنی جریان بیشتر برای جریان هوا به کار می‌رود.
<li dir="rtl">
کورس (course)
<li dir="rtl">
کوسن (coussin) به معنی نازبالش

گ

<li dir="rtl">
گاراژ (garage) از فعل garer به معنی نگهداشتن یا پارک کردن گرفته شده است
<li dir="rtl">
گارسون (garçon)
<li dir="rtl">
گیشه (guichet)

ل

<li dir="rtl">
لژ (loge)
<li dir="rtl">
لوستر (lustre)
<li dir="rtl">
لیسانس (licence)

م

<li dir="rtl">
مامان
<li dir="rtl">
مانتو (manteau)
<li dir="rtl">
مانکن (mannequin)
<li dir="rtl">
مایو (maillot)
<li dir="rtl">
مبل (meuble)
<li dir="rtl">
مرسی (merci)
<li dir="rtl">
مزون (maison) به معنی خانه است
<li dir="rtl">
مغازه (magasin) خود در اصل از عربی مخزن.
<li dir="rtl">
موزه (musée)
<li dir="rtl">
موکت (moquette)
<li dir="rtl">
میزانسن (mise en scene)
<li dir="rtl">
میلیارد (milliard)

ن

<li dir="rtl">
نایلون (nylon)

و

<li dir="rtl">
وانیل (vanille)
<li dir="rtl">
ویتامین (vitamine)
<li dir="rtl">
ویترین (vitrine)
<li dir="rtl">
ویراژ (virage)
<li dir="rtl">
ویلا (villa)
 

Dash Ashki

کاربر فعال درآمد اینترنتی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
25 جولای 2006
نوشته‌ها
1,594
لایک‌ها
23
سن
39
محل سکونت
Mazandaran
ممنون دوست عزيز...

به نظر ميرسه واژه هايي هم هستند كه در همه زبانهاي آريايي ريشه مشترك دارند. مثل بابا.ماماو...

حتي مثلا كلمه پيجامه كه الان در فرهنگ فرانسوي وجود داره اصالتا يك كلمه فارسي هستش كه با تغيير به اين شكل درآمده...
يا حتي كلمه دوم شخص "تو" در هر دو زبان به همين معني به كار ميره...

و...
 

Luxor

Registered User
تاریخ عضویت
6 آپریل 2007
نوشته‌ها
682
لایک‌ها
22
سن
40
محل سکونت
real WORLD :}
WOW

این واقعا عالی بود!

فکر می کنم لغت گریپ که ما در موقع سرما خوردگی هم بکار می بریم فرانسوی باشه!:happy:

امیدوارم از ادبیات فرانسه و ضرب المثل های اون باز هم در این بخش ببینیم.

Bonne chance
 

ایرانی آزاد

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
29 نوامبر 2006
نوشته‌ها
990
لایک‌ها
5
ممنون . كلمه اي هم هست كه فارسي باشه و اونا ازش استفاده كنن؟؟
 

TruthPraiser

Registered User
تاریخ عضویت
12 ژوئن 2004
نوشته‌ها
2,362
لایک‌ها
10
محل سکونت
واژه نخست سه نام اين شهر به ترتيب تاريخ ع ش ق
جالبه در مورد فرانسوی بودن ریشه بعضی از این واژه ها اطلاع داشتن و این خیلی کاملتره.
اگر دقت کنین ممکنه تو خیلی از زبان ها هم واژه های پارسی رسوخ کرده باشن مثل زبان هندی , اردو و ...
 

arianaco

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 ژانویه 2007
نوشته‌ها
24
لایک‌ها
1
اين هم چند كلمه كه از فرانسه وارد فارسي شده !

ميز - تابلو - رستوران - كميسيون - سمينار - سوپريز - تلويزيون

چند كلمه هم از فارسي وارد فرانسه و بعد انگليسي شده مانند :

چك - پيژامه ( پيجاما ) كه از پاي جامه فارسي گرفته شده !
 

Lolitta

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
29 نوامبر 2005
نوشته‌ها
63
لایک‌ها
0
دوست عزیز ! اگه به جای پرداختن به کلماتی که از زبانهای بیگانه وارد زبان ما شده اند از کلماتی که از زبان فارسی وارد سایر زبانها شده اند اسم میبردید ایرانیا احساس غرور و شادمانی بیشتری میکردند ! :blush:

مثل کلماتی که در فارسی و انگلیسی یکی هستند و ریشه اصلی فارسی دارند :


بد : Bad

مادر : Mother

پدر : Father

برادر : Brother

و ........
 

arianaco

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 ژانویه 2007
نوشته‌ها
24
لایک‌ها
1
دوست عزیز ! اگه به جای پرداختن به کلماتی که از زبانهای بیگانه وارد زبان ما شده اند از کلماتی که از زبان فارسی وارد سایر زبانها شده اند اسم میبردید ایرانیا احساس غرور و شادمانی بیشتری میکردند ! :blush: مثل کلماتی که در فارسی و انگلیسی یکی هستند و ریشه اصلی فارسی دارند :
بد : Bad
مادر : Mother
پدر : Father
برادر : Brother
و ........

سلام اين كلمات از فارسي وارد انگليسي نشده‌اند !

بلكه به علت اينكه ريشه زبانهاي فارسي و انگليسي و بيشتر زبانهاي اروپايي يكي بوده و از خانواده زبانهاي هندو اروپايي هستند ( فارسي - كردي لري - ساسنكري- هندي - آلماني - انگليسي - لاتين - فرانسه و ايتاليايي و ... )

بعضي از واژه ها از هزاران سال پيش در تمامي اين زبانها مشترك باقي ماند و بعضي هم با مرور زمان تغيير شكل داده ‌اند )

مانند گاو و Cow انگليسي يا همين پدر و مادر و برادر - ولي واژه ‌هايي هم هستند كه بعدها از زباني به زبان ديگر راه يافته مثلاً كلمات Bazaar - Candy و Caravan از واژه هاي فارسي قندي ، بازار و كاروان به انگليسي رفته اند .
 

Romain_Gary

Registered User
تاریخ عضویت
23 فوریه 2005
نوشته‌ها
1,801
لایک‌ها
6
سن
38
خیلی جالبه ممنون
 

kakoo

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
16 می 2006
نوشته‌ها
217
لایک‌ها
1
كاكو جان ممنون

چند مورد ديگر که به ذهن آمد:

فر-->فا
====
prise --> پيريز

_____________________________________________________________________________

فا-->فر
====

است --> est (هم ريشه هستند)

پرديس --> paradis

اگر چيزی ديگر بيادم آمد، حتما اينجا مينويسم. البته واژهای هم هستند که در ريشه مشترکند يا
شباهات زيادی دارند:

هومن <---> human
 

Wolfbane

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
17 مارس 2007
نوشته‌ها
64
لایک‌ها
1
درود

من هرچند وقت یکبار بطور اتفاقی در ذهنم به یک واژه گیر میدم و ریشه و یا ارتباط با کلمات دیگر در زبان های دیگر یا همون زبان رو پیدا میکنم. تصمیم گرفتم این تاپیک رو باز کنم تا هر چیز جدیدی کشف کردم در اینجا بنویسم. شما هم یاری کنید اگر کشفی دارید.
 

Wolfbane

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
17 مارس 2007
نوشته‌ها
64
لایک‌ها
1
بتازگی پی بردم.

مبسر (ببخشید اگر اشتباه نوشتم) فکر کردید تابحال از کجا اومده؟ من فکر میکنم بین مبسر در پارسی (به هیچ وجه مطمئن نیستم پارسی باشه)

Mobster در انگلیسی (به معنی قلدر و یا یک همچین چیزی) رابطه وجود داره. شما چی میگید؟
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
تاپيك جالبي مي شود .

البته بايد نامش را درست كنيم .

مثلا ريشه كلمات فارسي يا چنين چيزي
 

Wolfbane

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
17 مارس 2007
نوشته‌ها
64
لایک‌ها
1
تاپيك جالبي مي شود .

البته بايد نامش را درست كنيم .

مثلا ريشه كلمات فارسي يا چنين چيزي
دستت رو میبوسه
flirtysmile2.gif
ممنون میشم
acigar.gif


پ.ن: البته بهتره به یافتن ریشه تمام واژگانی که امروزه ما در پارسی استفاده میکنیم پرداخته بشه. چه پارسی و چه بیگانه (البته زبان های برادر و هندواروپایی نه عربی چون هیچکس تمایلی به ریشه یابی عربی نداره و نیازی هم نیست. همشون پیداست)
 

جاوید ایران

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2007
نوشته‌ها
1,251
لایک‌ها
12
محل سکونت
اسپادانا
کتابی زیر عنوان واژه های ایرانی در زبان انگلیسی
از دکتر محمد علی سجادیه در کتابخانه انجمن موجود می باشد.

شاید پیرامون این جستار بتوان از آن استفاده نمود.

با سپاس
 
بالا