برگزیده های پرشین تولز

نوستـــــــــالژی یعنــــــــی ...

Yousef

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
22 دسامبر 2002
نوشته‌ها
6,810
لایک‌ها
4,952
محل سکونت
So Close, So Far
نوستالژی یعنی گاهی سفر کنی به روزهایی که در گذشته ات جا مانده اند..

نوستالژی یعنی شوق یک ساعت قبل از سال تحویل! و صبح های اول سال با پسر دایی و داداشت بری ترقه بازی!
نوستالژی یعنی با بالشت و پتو صبح های عید با مهمونها(بچه های خاله و دایی)بیافتیم به جون هم و من همیشه اون زیر گیر کنم!

خب با تشکر از دوستان
این دو پست مشترکا با هشت لایک در پست دوم بایگانی شدن
هفته جدید هم از الان شروع شد
 

khabaloo

کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
28 مارس 2007
نوشته‌ها
2,418
لایک‌ها
603
محل سکونت
My location
نوستالژی بوی روسری مادره ، وقتی رو پاش می نشستم و انتهای روسریشو هی می پیچوندم...

پ.ن : خاطره سازان در کنار ما هستند ولی ما از آنها می گذریم تا با خاطره هاشون خوش باشیم

مادرم امروز با ناراحتی گفت تو که دیگه نمیای بشینی کنارم ،باهام حرف بزنی ... الان دلم میخاد لعنت بفرستم به این اینترنت...
 
Last edited:

Yousef

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
22 دسامبر 2002
نوشته‌ها
6,810
لایک‌ها
4,952
محل سکونت
So Close, So Far
نوستالژی یعنی اون موقع ها هر چی پیرمرد رو توی مناسبت هایی مثل عید میدیدیم به جای عیدی دست میکردن تو جیبشون و یه مشت نخودچی کشمش می دادن بهمون و پیرزن ها هم تخم مرغ رنگی میدادن بهمون و چقدر هم حال میکردیم
 

hossein137

مدیر انجمن عکس و عکاسی
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
10 جولای 2009
نوشته‌ها
9,401
لایک‌ها
10,758
سن
34
محل سکونت
Isfahan
نوستالژی یعنی واکمن پاناسونیک ژاپنی.همون هایی که انقدر ظریف بود که مثل قاب نوار تو چشم میومد.
و نوستالژی تر از اون اینه که یادت بیفته چقدر اون زمان حوصله داشتی.چه کارهایی میکردی که الان باورت نمیشه
پ.ن: من یه واکمن پاناسونیک داشتم که دکمه ی hold اش افتاده بود و گم شده بود.اون روز ها(حدود 6 یا 7 سال پیش) کمی هم معرق چوب کار میکردم.با ناباوری ای که الان درگیرشم یادم میومد وقتی رو که به جای کلید گم شده اش من با چوب گردو یه کلید براش ساختم :(
حدود نصف روز روش وقت گذاشتم

پ.ن: برای من خیلی جالب بود این فن آوری ای که توی 30 سال پیش اتفاق افتاده بود.بردهای smd.ریموت سیمی.aps دار بودن واکمن(نمیدونم درست نوشتم یا نه.همین چیزی که نوار رو سر تراک بعدی نگه میداشت).و باطری آدامسی خیلی خوشکل
 
Last edited:

ms368

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2009
نوشته‌ها
3,977
لایک‌ها
8,693
نوستالوژی یعنی ps1
 

Yousef

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
22 دسامبر 2002
نوشته‌ها
6,810
لایک‌ها
4,952
محل سکونت
So Close, So Far
نوستالژی بوی روسری مادره ، وقتی رو پاش می نشستم و انتهای روسریشو هی می پیچوندم...

پ.ن : خاطره سازان در کنار ما هستند ولی ما از آنها می گذریم تا با خاطره هاشون خوش باشیم

مادرم امروز با ناراحتی گفت تو که دیگه نمیای بشینی کنارم ،باهام حرف بزنی ... الان دلم میخاد لعنت بفرستم به این اینترنت...

خب با تشکر از دوستان
این نوشته با 5 لایک منتخب این هفته بود و در پست دوم آرشیو شد
هفته جدید هم از این پست به بعد شروع میشه
 

mori.54

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
1 می 2006
نوشته‌ها
2,599
لایک‌ها
4,675
سن
48
محل سکونت
Tehran
نوستالژی یعنی باجه های زرد تلفن عمومی که باید یک دوزاری می انداختی تا بتونی صحبت کنی و بعضی وقت ها هم دوزاری ت رو قورت می داد! و تو از عصبانیت مشت می زدی تا بلکه دوزاریت رو برگردونه...
 

amir AMD

Registered User
تاریخ عضویت
31 دسامبر 2009
نوشته‌ها
158
لایک‌ها
53
نوستالوژی یعنی کارتون " سفرهای علمی " ...
 

JVD

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
30 آپریل 2010
نوشته‌ها
5,650
لایک‌ها
6,500
سن
39
نوستالژی یعنی از فردا صبح که عید میشد ، بعد هر عید دیدنی که میرفتی یه بار نه ده بار عیدی ها رو میشمردی .
یعنی اینکه یه بزرگتری به شوخی بهت میگفت نشمر ، کم میشه ...
و بعد بهت زده و با ترس دوباره میشمردی که ببینی نکنه واقعا کم شده باشه:eek: (تازه شاید شمردن بلد نبودی که چند تومنیه و از مامان یا بابات میپرسیدی این چند تومنی؟ ( یه پول - دو تا پول ...)
و بعد نخیرم کم نشده :p
 

Love_life

Registered User
تاریخ عضویت
10 فوریه 2010
نوشته‌ها
3,810
لایک‌ها
975
محل سکونت
دور نیست
نوستالژی تمام نداشته ها و حسرت هایی هست که الان پیش پا افتاده ترین مسائل زندگیمونه ! ولی همیشه حسرت داشتنش رو تو زمان خودش می کشیدیم !

پ.ن : شاید چند ماه بود گریه نکرده بودم ، حتی سال ! واقعا سختم بود این همه خاطره یکباره جلوی چشم هام بیاد ! با همه سختی هایی که تو زندگیم کشیدم ، ولی هنوز خاطره هام برام تکرار نشدنی هستن !
 
Last edited:

Ali_softcenter

Registered User
تاریخ عضویت
8 مارس 2009
نوشته‌ها
5,918
لایک‌ها
7,364
محل سکونت
In my Sad Little world
نوستالژی یعنی وقتی بچه بودیم فکر میکردیم شکل قلب همونجوریه که نقاشیش رو میکشن...یعنی سعی میکردیم کلید برق رو بین خاموش و روشن نگه داریم...

یعنی در یخچال رو خیلی آروم می بستیم ببینیم کی لامپش خاموش میشه...
 

hossein137

مدیر انجمن عکس و عکاسی
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
10 جولای 2009
نوشته‌ها
9,401
لایک‌ها
10,758
سن
34
محل سکونت
Isfahan
نوستالژی یعنی کتاب هایی که از پدرت به جا مونده رو پیدا کنی و ببینی پشتش نوشته:قیمت 40 ریال
یعنی بوی کاغذ کاهی و دست نوشته های دایی ات که تا حدود 13 سال پیش مفقود الاثر بود.
 

ashkaria

کاربر فعال موبایل و موسیقی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
25 مارس 2009
نوشته‌ها
492
لایک‌ها
305
محل سکونت
Earth
یعنی در یخچال رو خیلی آروم می بستیم ببینیم کی لامپش خاموش میشه...

یعنی از سر بی حوصلگی در یخچالو باز کنی و بروبر اون تو رو نگاه کنی ... نه چیزی برداری و نه درو ببندی ... و اینقدر تکرار کنی تا صدای مادرت در بیاد ...
هنوز صدای اعتراض همراه با شوخی مادرم تو گوشمه ..... اشکان جان در اون کمدو ببند ......
 

sinnaa

Registered User
تاریخ عضویت
27 جولای 2010
نوشته‌ها
6,525
لایک‌ها
3,555
محل سکونت
بر بال خوش خیالی
نوستالژی یعنی وقتی بچه بودیم فکر میکردیم شکل قلب همونجوریه که نقاشیش رو میکشن...یعنی سعی میکردیم کلید برق رو بین خاموش و روشن نگه داریم...

یعنی در یخچال رو خیلی آروم می بستیم ببینیم کی لامپش خاموش میشه...

اینو یادت رفت بگی که بالای دفترمون خورشید می کشیدیم!
 

Bahloul

Registered User
تاریخ عضویت
28 مارس 2012
نوشته‌ها
267
لایک‌ها
9
نوستالژی یعنی لایه کردن توپ پلاستیکی اونم تا سه لایه !!!
 

TehranNet

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
12 آپریل 2006
نوشته‌ها
4,466
لایک‌ها
561
سن
34
محل سکونت
Tehran
پریروز داشت سریال دریا رو میداد
خدا رحمت کنه پوپک گلدره رو

نوستالژی یعنی دیدن سریال دریا جمعه ها
 
بالا