برگزیده های پرشین تولز

ادبیات معمایی , پلیسی و جنایی

oggy

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
13 فوریه 2006
نوشته‌ها
149
لایک‌ها
0
دو تن از بزرگترین نویسندگان ادبیات جنایی و کارآگاهی


ریموند چندلر و دشیل همت هستند.
 

oggy

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
13 فوریه 2006
نوشته‌ها
149
لایک‌ها
0
ریموند چندلر

chandler.jpg
 

oggy

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
13 فوریه 2006
نوشته‌ها
149
لایک‌ها
0
دشیل همت

dashiell-hammett-190x300.jpg
 

oggy

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
13 فوریه 2006
نوشته‌ها
149
لایک‌ها
0
کارآگاه مخلوق چندلر: فیلیپ مارلو

کتابهای چندلر: خواب بزرگ, خداحافظی طولانی , خواهر کوچولو, بانوی دریاچه و ...

B00002E227.01.LZZZZZZZ.jpg
 

oggy

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
13 فوریه 2006
نوشته‌ها
149
لایک‌ها
0
کارآگاه مخلوق همت : سام اسپید

کتابهای همت: خرمن سرخ , کلید شیشه ای ترکه مرد و شاهین مالت و...


pocket_268.jpg
 

oggy

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
13 فوریه 2006
نوشته‌ها
149
لایک‌ها
0
در پستهای بعدی به طور مفصل راجع به این دو نویسنده توضیح خواهم داد.

:happy:
 

oggy

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
13 فوریه 2006
نوشته‌ها
149
لایک‌ها
0
زمان شاه , یک ایرانی به نام پرویز قاضی سعید هم پیدا شده بود که مثلا داستان

پلیسی می نوشت و یک کارآگاه بی مزه به نام لاوسون خلق کرده بود.جالب

اینکه کتابهای او ( که حتی سرگرم کننده هم نبودند) به چاپ دهم و بالاتر رسیده بود.

:eek:
:wacko:
:blink:
 

easter

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 می 2006
نوشته‌ها
108
لایک‌ها
4
قبل از انقلاب یک نویسنده سطح پایین دیگر هم گل کرده بود, میکی اسپلین

که کارآگاه او( مایک هامر ) تنها کاری که بلد بود افتادن دنبال زنهای خوشگل بود

و ایرانی ها خیلی خوششان آمده بود.
 

oggy

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
13 فوریه 2006
نوشته‌ها
149
لایک‌ها
0
قبل از انقلاب یک نویسنده سطح پایین دیگر هم گل کرده بود, میکی اسپلین

که کارآگاه او( مایک هامر ) تنها کاری که بلد بود افتادن دنبال زنهای خوشگل بود

و ایرانی ها خیلی خوششان آمده بود.


یادش به خیر !!;)
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
زمان شاه , یک ایرانی به نام پرویز قاضی سعید هم پیدا شده بود که مثلا داستان

پلیسی می نوشت و یک کارآگاه بی مزه به نام لاوسون خلق کرده بود.جالب

اینکه کتابهای او ( که حتی سرگرم کننده هم نبودند) به چاپ دهم و بالاتر رسیده بود.
:blink:
توی نمایشگاه کتاب ، این یکی دو ساله هم دیدم یکی از انتشارات داشت این لاوسون رو می فروخت
170.gif
... با همون طرح و تیپ قدیمی ... حتما واسه آدمای اون دوره خیلی خاطره انگیز بوده ...
181.gif
 

samak ayyar

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 جولای 2006
نوشته‌ها
31
لایک‌ها
3
سلام

در این تاپیک راجع به ادبیات معمایی و پلیسی صحبت خواهیم کرد.

سلام،
در اين جا به داستان‌هاي جاسوسي و جنگ‌سرد مثل آثار فردريك فورسايت و يا گراهام گرين هم مي‌خواهيد بپردازيد و يا اينكه فقط به نويسندگاني مثل آگاتا گريستي تعلق دارد؟

شاد و كتاب‌خوان باشيد

پ.ن: راستي كتاب‌هاي تن تن‌هم يك جوراي پليسي محسوب مي‌شدندها!!!
 

agni65

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
24 فوریه 2007
نوشته‌ها
162
لایک‌ها
9
دوستان اینجوری راه به جایی نمیبرید
شما با اینکه فکر میکنید موضوع واستون مشخصه خیلی پراکنده مینویسید
ادبیات جنایی خیلی گسترده است
باید برای منسجم شدن مطالب موضوع خاصی را در ادبیات جنایی برای بحث انتخاب کنید
مثلا دین در ادبیات جنایی اونوقت دیگه هرکس که اثرجنایی رو مطالعه کرده که محوریت اون یه دین خاص بوده راجع به اون اثر مینویسه واونو به بحث میگذاره مثلا در این مورد اثر دن براون رو میشه مثال زد که فیلمش هم همچنان میفروشه:راز داوینچی
 

ghoghnuse

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 اکتبر 2005
نوشته‌ها
587
لایک‌ها
1
محل سکونت
در قلب کسانی که دوستم دارند
زمان شاه , یک ایرانی به نام پرویز قاضی سعید هم پیدا شده بود که مثلا داستان

پلیسی می نوشت و یک کارآگاه بی مزه به نام لاوسون خلق کرده بود.جالب

اینکه کتابهای او ( که حتی سرگرم کننده هم نبودند) به چاپ دهم و بالاتر رسیده بود.

:eek:
:wacko:
:blink:

سلام

پرویز قاضی سعید برای هم دوره های ما که الان باید حدود 30 - 35 سال داشته باشند یک نویسنده فراموش نشدنیه . یادمه تو راهنمایی و دبیرستان کتابهاش مخفیانه دست به دست می شد . چه روزهایی که انتظار نمی کشیدیم که یکی از کتابهاشو تو دستفروشی های انقلاب پیدا کنیم و پول بگذاریمو چند نفری بخریمش . اون روزها حرف از صادق هدایت جرم بود و از خیلی های دیگه . و ما که عطش کتاب خوندن داشتیم تمام کتابهای قدیمی را می خوندیم . حتی قاضی سعید و .... .

یاد اون روزها ، اون کتابها ، اون رفاقتها به خیر . یاد فیلم دیدن یواشکی با VHS به خیر . یاد پرویز قاضی سعید و لاوسون شکست ناپذیرش به خیر ...

بدرود
 

ghoghnuse

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 اکتبر 2005
نوشته‌ها
587
لایک‌ها
1
محل سکونت
در قلب کسانی که دوستم دارند
قبل از انقلاب یک نویسنده سطح پایین دیگر هم گل کرده بود, میکی اسپلین

که کارآگاه او( مایک هامر ) تنها کاری که بلد بود افتادن دنبال زنهای خوشگل بود

و ایرانی ها خیلی خوششان آمده بود.

و اما مایک هامر ...

bio_spillane.gif


(( به نقل از : http://en.wikipedia.org/wiki/Mickey_Spillane ))

Frank Morrison Spillane (March 9, 1918 – July 17, 2006), better known as Mickey Spillane, was an American author of crime novels. He was known for the series of novels featuring his signature detective character, Mike Hammer, among other works. More than 225 million copies of his books have sold around the globe.[1]

فرانک موریسون اسپیلیلین که با نام میکی اسپیلین شناخته می شود نویسنده آمریکایی رمانهای جنایی است . او بیشتر با کتابهایی که درباره کاراکتر کاراگاهی با نام مایک هامر خلق کرده است شناخته می شود . بیشتر از 225 میلیون نسخه از کتابهای او در سراسر دنیا فروخته شده است .

For a time Spillane was one of the most popular authors in the U.S., with seven titles among the ten best-selling American books of the 20th century.

برای مدتها او یکی از پر طرفدار ترین نویسندگان آمریکا بوده و رتبه هفتم از 10 نویسنده با پرفروش ترین کتابها رادر قرن بیستم آمریکا دارا می باشد .

از روی رمانهای او تاکنون چندین فیلم سینمایی و مجموعه موفق تلویزیونی ساخته شده است .

رجوع به : http://www.imdb.com/find?s=all&q=mike+hammer

سایت رسمی مایک هامر :

http://pages.interlog.com/~roco/bio.html

پس دوست عزیز لطفا قبل از اظهار نظر در مورد یک شخصیت ، فیلم موضوع و ... ابتدا درمورد آن تحقیق کافی بنمایید . از شما که با اینترنت و تکنولوژی در ارتباط هستید بعیده که مثل ملازمان دربار ناصرالدین شاه در مورد موضوعات صحبت بفرمایید .


با تشکر فراوان .
پی نوشت : مایک هامر هم یکی از محبوبترین کاراکترهای دوران نوجوانی ما بود . هری پاتر ما بود ...
 

saeed_saba

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2007
نوشته‌ها
249
لایک‌ها
2
محل سکونت
ُStranded In The Middle Of Nowhere !
خیلی خوب،نوبتی هم که باشه نوبت خالق بزرگترین کارآگاه تخیلی دنیا رسیده.خالق شرلوک هلمز و پروفسور چلنجر

Sir Arthur Conan Doyle


200px-Conan_doyle.jpg


دیباچه

سر آرتور ایگناتیوس کنان دویل نویسنده اسکاتلندی است که بخاطر کتابهای جنائی با حضور کارآگاه خیالی ، شرلوک هلمز که بزرگترین مخلوق ادبیات جنایی دنیا شناخته میشود،و همچنین ماجراهای پروفسور چلنجر معروف است.او نویسنده ای پرکار بود که در زمینه های دیگری مانند داستانهای علمی-تخیلی،رمانهای تاریخی،داستانهای عاشقانه،شعر و موضوعات واقعی نیز فعالیت داشت.

زندگی :

آرتور کنان دویل در 22 می سال 1859 در ادینبورگ اسکاتلند از پدری انگلیسی(چارلز آلتامونت دویل) و مادری اسکاتلندی (ماری فولی) که در سال 1855 ازدواج کرده بودند متولد شد.
هر چند او اکنون با لقب کنان دویل مشهور است ، اما از علت لقب چند جزئی او اطلاع دقیقی در دست نیست.
پدر او به مانند عموهایش (یکی از آنها ریچارد دویل بود) و جد پدری اش "جان دویل" یک هنرمند بود.
کنان دویل در سن 9 سالگی به مدرسه آمادگی درسنت ماری هال ، وابسته به یسوعیون کلیسای کاتولیک ، به نام استونی هورست فرستاده شد.او سپس به کالج استونی هورست راه یافت.اما زمانی که او مدرسه را در سال 1875 ترک کرد،مسیحیت را نفی کرده و به فردی که به وجود یا عدم وجود خداوند شک داشت تبدیل شد.(Agnostic)
از سال 1876 تا 1881 ، علاوه بر تحصیل در دانشگاه ادینبورگ در رشته پزشکی،به صورت نیمه وقت در شهر آستون (که هم اکنون یکی از نواحی بیرمنگام میباشد)کار میکرد.
در خلال تحصیل ، او همچنین شروع به نوشتن قصه های کوتاه کرد.اولین داستان او در روزنامه Chambers's Edinburgh Journal قبل از سن 20 سالگی اش منتشر شد.

طی دوران تحصیل به عنوان دکتر کشتی ، سفری به سواحل غرب آفریقا داشت و سپس در 1882 به پلیموث آمده و کار خود را شروع کرد.وی در سال 1885 موفق به اخذ درجه دکترا در رشته ضعف اعصاب اندام گردید و فعالیتش را که از سال 1882 شروع کرده بود ، اد امه داد.

در هر حال ، در ابتدای امر در حرفه پزشکی خیلی موفق نبود.او در خلال زمانهایی که انتظار مریضی را میکشید نوشتن را هم ادامه داد.

اولین کار با اهمیت او "اتود در قرمز لاکی"بود که در سال 1887 منتشر شد.این اولین حضور شرلوک هلمز که نمونه ای الهام گرفته شده از پروفسور دانشگاه سابق او،پروفسور جوزف بل بود به شمار می آید.
داستانهای کوتاه بعدی او با شرکت شرلوک هلمز در مجله استرند چاپ شد که تحسین نویسنده معروف رودیار کیپلینگ(نویسنده داستان کتاب جنگل) را در پی داشت.هر چند که شرلوک هلمز بیشتر شبیه به شخصیت مشهور ادگار آلن پو ، سی.آگوست دوپین میباشد.

در سال1885 او با لوئیزیا (یا لوئیز)هاوکینز ، ملقب به توئین ازدواج کرد.اما همسر او پس از تحمل رنج بسیار ، در سال 1906 بر اثر بیماری سل درگذشت.در سال 1907 او با جین کلی که سالها پیش یعنی در سال 1897 با هم ملاقات کرده و عاشق یکدیگر شده بودند و ارتباطشان را به شیوه عشق افلاطونی(دوستی مستحکم و بدون رابطه جنسی)ادامه داده بودند،ازدواج کرد. کانن دویل دارای 5 فرزند میباشد.2 تا از همسر اول و 3 تا از همسر دوم خود.

در 1890 کانن دویل در رشته چشم پزشکی در وین تحصیل کرد و در سال 1891 برای دایر کردن مطب به عنوان چشم پزشک به لندن نقل مکان کرد.او در اتوبایوگرافی خویش از عدم حضور حتی 1 بیمار در مطب خود سخن میگوید . همین امر به او وقت کافی برای نوشتن بیشتر میدهد.

وی در نوامبر سال 1891 در نامه ای خطاب به مادرش مینویسد : "در فکر این هستم که هلمز را بکشم.او افکار مرا از پرداختن به کارهای مهم و ضروری دیگر دور نگاه داشته است".اما مادرش در جواب وی چنین مینویسد :"ممکن است به این فکر جامه عمل بپوشانی،اما بدان که مردم از این کار تو استقبال نخواهند کرد!"
اما عاقبت او در دسامبر 1893 این کار را به بهانه اختصاص دادن وقت بیشتری به کارهای مهمتر انجام داد.

"هولمز" و دشمن قسم خورده اش "پروفسور موریارتی" که وی به او لقب ناپلئون جنایتکاران را داده بود،با هم در داستان "مسئله نهائی" از آبشار رایشن باخ سقوط کرده و می میرند.اما این پایان کار هلمز نبود.اعتراضهای عمومی و تهدیداتی که از جانب عامه مردم به وی میشد، کنان دویل را بر آن داشت تا هولمز را دوباره بر سر کار آورد.او در داستان "ماجرای خانه خالی"توضیح میدهد که تنها موریارتی از آبشار به پائین پرت شده و هولمز از این فرصت استثنائی برای دستگیری دیگر اعضای باند ، بخصوص "کلنل سباستین موران" که قصد جان هلمز را کرده بود استفاده میکند و او را به دام می اندازد.

هولمز در 56 داستان کوتاه و 4 داستان بلند از دویل حضور دارد.

در سال 1930 او را در حالی که از درد سینه به خود میپیچید در باغ خانوادگیش یافتند.آخرین کلمات او به همسرش بود که گفت :"تو فوق العاده ای".

سر انجام در 7 جولای 1930 ، بعد از یک حمله قلبی در سن 71 سالگی درگذشت.پیکراو را در محوطه کلیسای مینستید در نیوفارست،همپشایر ، انگلستان به خاک سپردند.بر روی سنگ قبرش چنین نوشته اند :
STEEL TRUE
BLADE STRAIGHT
ARTHUR CONAN DOYLE
KNIGHT
PATRIOT, PHYSICIAN & MAN OF LETTERS​

از وی کتابهایی با شرکت "پروفسور چلنجر"هم به جای مانده است.

کتابشناسی :
Sherlock Holmes books

A Study in Scarlet (1887)

The Sign of Four (1890)
The Adventures of Sherlock Holmes (1892)
The Memoirs of Sherlock Holmes (1894)
The Hound of the Baskervilles (1902)
The Return of Sherlock Holmes (1904)
The Valley of Fear (1914)
His Last Bow (1917)
The Case-Book of Sherlock Holmes (1927)

Professor Challenger stories

The Lost World (1912)
The Poison Belt (1913)
The Land of Mist (1926)
The Disintegration Machine (1927)
When the World Screamed (1928)

Historical novels

Micah Clarke (1888)
The White Company (1891)
The Great Shadow (1892)
The Refugees (publ. 1893, written 1892)
Rodney Stone (1896)
Uncle Bernac (1897)
Sir Nigel (1906)
The British Campaign in France and Flanders: 1914 (1916)

منبع : Wikipedia
 

roj!n

Guest
تاریخ عضویت
20 ژانویه 2007
نوشته‌ها
67
لایک‌ها
2
محل سکونت
تهران بزرگ
به نظر من یکی از بهترین جنایی نویسان-شاید بهتر از کنان دویل-آگاتا کریستیه....کتابای هولمز سردی خاصی داره،اما مال پوارو و مارپل نه!
 

saeed_saba

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2007
نوشته‌ها
249
لایک‌ها
2
محل سکونت
ُStranded In The Middle Of Nowhere !
به نظر من یکی از بهترین جنایی نویسان-شاید بهتر از کنان دویل-آگاتا کریستیه....کتابای هولمز سردی خاصی داره،اما مال پوارو و مارپل نه!

سلام
با یک قسمت حرفتون (یکی از بهترین جنایی نویسان)موافقم.اما با اون یک (شاید حتی بهتر از دویل)مخالفم.البته این سلیقه شخصی منه چون تقریبا تمام کتابهای این 2 تا نویسنده رو خوندم.از کریستی،داستانهای پوآرو جالبتر هستند.اما یکی از داستانهاش که واقعا قشنگه داستان "و سپس هیچکس نبود"یا همون "10سرخپوست کوچولو" هست که اگر نخوندید توصیه میکنم حتما اونو بخونید.
از کنان دویل هم داستان "شکارچی باسکرویل"تا مدتها فکر منو مشغول کرده بود.به زودی درباره آگاتا هم مطلب مینویسم. :cool:
مرسی.
 

roj!n

Guest
تاریخ عضویت
20 ژانویه 2007
نوشته‌ها
67
لایک‌ها
2
محل سکونت
تهران بزرگ
دلیل این که من از آگاتا(یه جوری میگم انگار دختر عممه!)خوشم میاد گرمی موجود در کاراشه.اما کارای هولمز هوشمندانه تره....به معنی واقعی کتاب جنایی!
ممنون میشم در مورد خانم کریستی(حالا شد!)هم مطلب بزارین...
با تشکر
 
بالا