برگزیده های پرشین تولز

تردید درباره آینده اقتصاد فیلم‌سازی ایران؛ پیشنهاد نیم میلیارد تومانی بازیگر زن سینما

commment

Registered User
تاریخ عضویت
23 مارس 2014
نوشته‌ها
377
لایک‌ها
360
سن
32
روند تولید فیلم‌های سینمایی در شرایطی شدت گرفته که قیمت برخی از عوامل سینما و مشخصاً بازیگران به شدت افزایش یافته و عملاً تولید آثار سینمایی را فاقد صرفه اقتصادی ساخته است؛ رویکردی که در نهایت به زیان همه ‌‌سینماگران به ویژه ستاره‌هایی تمام می‌شود که چنین رقم‌های عجیبی را طلب می‌کنند و نگاه اقتصادی به سینما را به عنوان یک حوزه دارای ظرفیت بازدهی مالی مناسب -برخلاف سینمای دیگر کشورها- به بن بست می‌کشاند.

به گزارش «تابناک»، تلفن که قطع می‌شود، سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده چند لحظه‌ای‌ در شوک هستند و پس از اندکی سکوت، عبارات نه چندان شایسته‌ای که گاهی ورد زبانش می‌شود و از بازاری بودن کارنامه‌اش حکایت دارد، بلند می‌گوید؛ آنقدر بلند که اطرافیانش حس کنند در مکالمه‌ای که داشته، کباب بدجور روی سیخ سوخته و این معامله انجام شدنی نیست.

بازیگر خانم سینما که ‌بازی خاصی هم ندارد و تنها ستاره شده و جزو چهره‌های جوان پسند است، بابت حضور در یک فیلم از سینمای بدنه، مبلغ ناقابل ۵۰۰ میلیون تومان می‌خواهد و در ‌‌نهایت کمتر از ۳۰۰ میلیون تومان راضی نمی‌شود و طبیعتاً اگر تهیه کننده‌ای تازه کار باشد و زیر بار این مبلغ برود، مغبون شده، چرا که یقیناً در سینمای ایران با این سطح فروش‌ها، چنین دستمزدی در گیشه بازگشت ندارد.

این خبر به گوش برخی بازیگران زن سینما که میان ایشان بازیگر توانمند نیز وجود دارد، رسیده و ظاهراً موجی به راه افتاده که احتمالاً منجر به افزایش قرارداد بازیگران زن سینما در ازای پیشنهادهای جدید‌ می‌شود و ظاهراً در همین راستا، رقم ۱۰۰ میلیون تومان برای پروژه‌ای با دو تا سه ماه کار توسط بازیگران مطرح به عنوان پیشنهاد قاطع مطرح می‌شود و البته برخی بازیگران نیز رقم‌های پرتی نظیر‌‌ همان عدد بالا را می‌دهند.

یکی دیگر از بازیگران مرد جوان سینما ـ که برخی رفتارهای عصبی و خاصی نیز از خود نشان داده ـ‌ با افزایش چشمگیر رقم قرارداد، مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان را خواسته که ظاهراً به واسطه مطرح بودن کارگردان، تا رقم ۲۰ میلیون تومان تخفیف داده و قرارداد ۸۰ میلیون تومانی برای پروژه‌ای که ظاهراً آنچنان طولانی نیست و بازیگر را حدود ۴۵ روز درگیر می‌کند، بسته است؛ با اینکه این رقم نیز قابل توجه است، در قیاس با رقم ۵۰۰ میلیون تومان آنچنان بالا نیست.

401173_595.jpg

هرچند شاید رقم ۱۰۰ میلیون تومان برای بازیگری که توان بازگرداندن ۳۰۰ میلیون به گیشه را داشته باشد، تا حدودی منطقی باشد، واقعیت اینکه پرداخت دستمزد ۱۵۰ تا ۵۰۰ میلیونی در سینمای ایران، منطق اقتصادی ندارد و سرمایه‌گذاری که تلاش می‌کند در سینما ورود کند، اگر خوش شانس باشد و بازیگر ۵۰۰ میلیونی به خدمت نگیرد و در بهترین زمان اثرش اکران شود و مورد اقبال عمومی قرار گیرد، اصل سرمایه‌اش با اندکی سود، به گیشه بازخواهد گشت.

با توجه به کیفیت تقسیم بلیت فروشی بین سینمادار و تهیه‌کننده، با کسر سهم دفتر توزیع فیلم و تبلیغات و...، حدود یک‌سوم فروش گیشه به تهیه‌کننده می‌رسد که با این اوصاف، اگر هزینه تولید یک فیلم را صفر فرض کنیم، تنها حدود یک و نیم میلیارد تومان فروش برای بازگشت رقم قرارداد بازیگر به سرمایه گذار، مورد نیاز است! با این اوصاف یا روند فیلم‌سازی به خصوص در سینمای بدنه متوقف می‌شود و یا گروهی از بازیگران ـ که صرفاً یا عمدتاً از این طیف سینما پیشنهاد دارند ـ از بدنه سینما حذف می‌شوند.

در این میان، دو نقد کار‌شناسی در این زمینه وارد می‌شود؛ نخست اینکه عامل اصلی شکل‌گیری چنین اعدادی، سرمایه‌گذاران غیرمتخصصی هستند که سرمایه‌های سرگردانشان را به سینما آورده‌اند و انگیزه‌شان بیشتر نزدیک شدن به سینماگران و به طور خاص بازیگران و هدف فرعی‌شان رویکرد اقتصادی به حوزه سینماست و به همین دلیل حاضر به پذیرش چنین ارقامی می‌شوند و این ذهنیت را برای برخی بازیگران پدید می‌آورند که باید برای همه پروژه‌ها چنین درخواستی داشته باشند؛ واقعیت تلخی که نمی‌توان انکارش کرد.

نقد دوم را نیز از این منظر وارد می‌دانند که ارائه رقم‌های عجیب که صرفاً به بازیگران نیز محدود نشده و برخی فیلمبرداران نیز مطرح می‌کنند، نوعی «نه» گفتن یا پذیرش با اکراه پروژه‌هایی است که بازیگر یا فیلمبردار با مطالعه سناریو یا با توجه به سبک کارگردانی تهیه کننده و کارگردانش، می‌داند چیزی به کارنامه کاری‌اش نمی‌افزاید و تنها دستاورد مالی برایش خواهد داشت و به همین دلیل، در پی دستاورد مالی بیشتر است. این طیف بازیگران ‌می‌‌گویند، اگر برخی کارگردان‌های شاخص سینما نظیر اصغر فرهادی، پیشنهاد اندکی نیز به ایشان بدهد، بدون مطالعه سناریو ‌می‌‌پذیرند که اگر چنین باشد، تا حدودی منطقی است.

با همه این اوصاف، نمی‌توان در پی مخدوش ساختن این حق طبیعی سینماگران رفت که در اقتصاد آزاد این حوزه رقم مطلوبشان را ارائه نمایند و در پی آینده‌شان باشند؛ اما می‌توان این واقعیت را مدنظر داشت که با این شرایط و گیشه نه چندان قوی سینمای ایران ـ که تنها با افزایش بهای بلیت سر پا مانده‌ ـ نباید چندان به آینده سینمای ایران در حوزه اقتصادی امیدوار بود. تردید‌ها در این زمینه به ویژه برای سرمایه‌گذاران خصوصی جدی است و این ریسک بالای سرمایه‌گذاری برای بخش خصوصی، ‌جدی است که با قطع کامل و واقعی پول نفت از این حوزه، اثراتش نمایان خواهد شد.
 
بالا