برگزیده های پرشین تولز

هاچیکو

commment

Registered User
تاریخ عضویت
23 مارس 2014
نوشته‌ها
377
لایک‌ها
360
سن
32
369938_539.jpg
این یک داستان واقعی است

در ژاپن سگ معروفی با نام هاچیکو به دنیا آمد که زندگی و منش او به افسانه ای از یاد نرفتنی بدل گشت. هاچیکو سگ سفید نری از نژاد آکیتا که در اوداته ژاپن در نوامبر سال ۱۹۲۳ به دنیا آمد. زمانی که هاچیکو دو ماه داشت به وسیلۀ قطار اوداته به توکیو فرستاده شد و زمانی که به ایستگاه شیبوئی میرسید قفس حمل آن از روی باربر به پائین می افتد و آدرسی که قرار بود هاچیکو به آنجا برود گم می شود و او از قفس بیرون آمده و تنها در ایستگاه به این سو و آن سو میرود در همین زمان یکی از مسافران هاچیکو را پیدا کرده و با خود به منزل میبرد و به نگهداری از او می پردازد.این فرد پروفسور دانشگاه توکیو دکتر شابرو اوئنو بود.

پروفسور به قدری به این سگ دلبسته می شود که بیشتر وقت خود را به نگهداری از این سگ اختصاص می دهد. دور گردن هاچیکو قلاده ای بود که روی آن عدد ۸ نوشته شده بود (عدد هشت در زبان ژاپنی هاچی بیان می شود و نماد شانس و موفقیت است) و پروفسور نام اورا هاچیکو می گذارد. منزل پروفسور در حومه شهر توکیو قرار داشت و هر روز برای رفتن به دانشگاه به ایستگاه قطار شیبوئی میرفت و ساعت ۴ برمی گشت. هاچیکو یک روز به دنبال پروفسور به ایستگاه می آید و هرچه شابرو از او می خواهد که به خانه برگردد هاچیکو نمی‌رود و او مجبور می شود که خود هاچیکو را به منزل برساند و از قطار آن روز جا می ماند.

در زمان بازگشت از دانشگاه با تعجب می بیند هاچیکو روبروی در ورودی ایستگاه به انتظارش نشسته و با هم به خانه برمیگردند از آن تاریخ به بعد هرروز هاچیکو و پروفسور باهم به ایستگاه قطار میرفتند و ساعت ۴ هاچیکو جلوی در ایستگاه منتظر بازگشت او می ماند، تمام فروشندگان و حتی مسافران هاچیکو را می شناختند و با تعجب به این رابطۀ دوستانه نگاه میکردند. در سال ۱۹۲۵ دکتر شابرو اوئنو در سر کلاس درس بر اثر سکتۀ قلبی از دنیا میرود، آن روز هاچیکو که ۱۸ ماه داشت تا شب روبروی در ایستگاه به انتظار صاحبش می نشیند و خانوادۀ پروفسور به دنبالش آمده و به خانه میبرندش اما روز بعد نیز مثل گذشته هاچیکو به ایستگاه رفته و منتظر بازگشت صاحبش می ماند و هربار که خانوادۀ پروفسور جلوی رفتنش را می گرفتند هاچیکو فرار میکرد و به هر طریقی بود خود را رأس ساعت ۴ به ایستگاه میرساند. این رفتار هاچیکو خبرنگاران و افراد زیادی را به ایستگاه شیبوئی می کشاند، و در روزنامه ها اخبار زیادی دربارۀ او نوشته می شد و همه میخواستند از نزدیک با این سگ باوفا آشنا شوند. هاچیکو خانوادۀ پروفسور را ترک کرد و شبها در زیر قطار فرسوده‌ای میخوابید، فروشندگان و مسافران برایش غذا می آوردند و او ۹ سال هر بعد از ظهر روبروی در ایستگاه منتظر بازگشت صاحب عزیزش میماند و در هیچ شرایطی از این انتظار دلسرد نشد و تا زمان مرگش در مارس ۱۹۳۴ در سن ۱۱ سال و ۴ ماهگی منتظر صاحب مورد علاقه‌اش باقی‌ماند.

وفاداری هاچیکو در سراسر ژاپن پیچید و در سال ۱۹۳۵ تندیس یادبودی روبروی در ایستگاه قطار شیبوئی از او ساخته شد.

تا امروز تندیس برنزی هاچیکو همچنان در ایستگاه شیبوئی منتظر بازگشت پروفسور است.

در زمان جنگ جهانی دوم تندیس تخریب شد و در سال ۱۹۴۷ دوباره تندیس جدیدی از هاچیکو در وعدگاه همیشگی اش بنا شد، اگرچه این بنا حالت ایستاده داشت و به زیبایی تندیس اول نبود، اما یادبودی بود از وفاداری و عشق زیبای هاچیکو برای مردم ژاپن؛ در سال ۱۹۶۴ تندیس دیگری از هاچیکو همراه با خانواده ای که هرگز، انتظار و عشق اجازۀ داشتنش را به او نداده بود در اوداته روبروی زادگاهش بنا شد.

آقای جیتارو ناکاگاوا نخست وزیر ژاپن انجمن برای حفظ و پرورش نژاد آکیتا به وجود آورد وتندیسی به یادبود هاچیکو بنا نهاد.
 
تاریخ عضویت
10 سپتامبر 2012
نوشته‌ها
189
لایک‌ها
151
بنده نظرم به کله پوکیه این سگ هست و نه با وفاییش یحتمل مغزش رو ساعت 4 قفل کرده و ناتوان از این پدیده به ناچار هر روز ساعت 4 منتظر صاحبش میشده بدونه اینکه درک کنه صاحبش سالهاست مرده این نوعی اختلال در درک مسائل پیش اومده هست که بعضی انسانها هم بهش دو4 میشن
 
  • Like
Reactions: poq

تهرانی

Registered User
تاریخ عضویت
26 نوامبر 2011
نوشته‌ها
2,009
لایک‌ها
2,351
اونجا تندیس میسازن
اینجا دولشون رو میبرن و تو خیابون میگیرنت و جریمت میکنن اگه همراهت باشه !!
انگار جز الاغ چیزی بین ماها مجاز نیست !!

L7 II
 

poq

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
6 دسامبر 2013
نوشته‌ها
1,228
لایک‌ها
2,567
سن
34
محل سکونت
Tehran
بنده نظرم به کله پوکیه این سگ هست و نه با وفاییش یحتمل مغزش رو ساعت 4 قفل کرده و ناتوان از این پدیده به ناچار هر روز ساعت 4 منتظر صاحبش میشده بدونه اینکه درک کنه صاحبش سالهاست مرده این نوعی اختلال در درک مسائل پیش اومده هست که بعضی انسانها هم بهش دو4 میشن
پست اول طولانی بود نخوندم ولی بله تایید میشه . این اختلال تو انسان وجود داره و باعث میشه در فرد یک رخنه ی زمانی ( قبل و بعد از حادثه ) ایجاد شه . و با حادث شدن یک time loop همه اتفاقات روزمره و روتین تکرار بشن و فرقی بین زمان قبل و بعد از حادثه احساس نشه . پزشکا معتقد هستن این واکنش یه سیستم دفاعی ناشی از سازوکار های جبرانی نرون های موجود در قائده ی جمجمه ست . تو مغز هی چی از کورتکس به قاعده نزدیک میشیم اعمال غیر ارادی تر و دفاعی تر میشن .
 
بالا