برگزیده های پرشین تولز

هر روز يك شعر تازه

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
وقتی که سرهنگ محمد تقی پسیان به شهادت میرسه
عارف قزوینی این شاعر بزرگ و ملی
این تصنیف فوق العاده زیبا رو میخونه

گریه کن که گر سیل خون گٍری ثمر ندارد
ناله ئی که ناید ز نای دل، اثر ندارد
هرکسی که نیست اهل دل، ز دل خبر ندارد
دل ز دست غم مفر ندارد
دیده غیر اشک تر ندارد
زندگی دگر ثمر ندارد
این محرم ، صفر ندارد
گر زنیم چاک ، جیب به جان چه باک ، مرد و جز هلاک
هیچ چاره ی دگر ندارد، زندگی دگر ثمر ندارد
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
نشاط انگيز و ماتم زايي اي عشق
عجب رسواگر و رسوايي اي عشق
اگر چنگ تو با جاني ستيزد
چنان افتد كه هرگز بر نخيزد
تو را يك فن نباشد ذو فنوني
بلاي عقل و مبناي جنوني
تو ليلي را ز خوبي طاق كردي
گل گلخانه آفاق كردي
اگر بر او نمك دادي تو دادي
بدو خوي ملك دادي تو دادي
لبش گلرنگ اگر كردي تو كردي
دلش را سنگ اگر كردي تو كردي
به از ليلي فراوان بود در شهر
به نيروي تو شد جانانه دهر
تو مجنون را به شهر افسانه كردي
ز هجران زني ديوانه كردي
تو او را ناله و اندوه دادي
ز محنت سر به دشت و كوه دادي
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
دستور زبان عشق



دست عشق از دامن دل دور باد!

می‌توان آیا به دل دستور داد؟



می‌توان آیا به دریا حكم كرد

كه دلت را یادی از ساحل مباد؟



موج را آیا توان فرمود: ایست!

باد را فرمود: باید ایستاد؟



آنكه دستور زبان عشق را

بی‌گزاره در نهاد ما نهاد

خوب می‌دانست تیغ تیز را

در كف مستی نمی‌بایست داد




قیصر امین پور
 

cheshayer

Registered User
تاریخ عضویت
1 جولای 2012
نوشته‌ها
293
لایک‌ها
293
محل سکونت
Teheran
رازی است درآن چشم سیاهت، بنمایش
شعری نسرودست نگاهت، بسرایش

خوش می چرد آهوی لبت، غافل از این لب
این لب که پلنگانه کمین کرده برایش

سیبی است زنخدان بهشتیت، که ناچار
پرهیز مرا می شکند، وسوسه هایش

گستردگیِ سینه ات آفاقِ فلق هاست
مرغی است لبم، پر زده اکنون به هوایش

آغوش تو ای دوست! در باغ بهشت است
یک شب بدر آی از خود و بر من بگشایش

حسین منزوی
بند اول از غزل 55
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
وحشت از عشق که نه ، ترس من از فاصله هاست!
وحشت از غصه که نه ، ترس من از خاطمه هاست!
ترس بیهوده ندارم صحبت از خاطره هاست!
صحبت از کشتن ناخاسته ی عاطفه هاست!
کوله باریست پر از هیچ که بر شانه ی ماست !
گله از دست کسی نیست ، مقصر دل دیوانه ی ماست
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
ریشه ها در خاک
ریشه ها در آب
ریشه ها در فریاد.
شب از ارواح سکوت سرشار است
و دست هایی که ارواح را می رانند
و دست هایی که ارواح را به دور
به دور دست
می تارانند.
دو شبح در ظلمات
تا مرزهای خسته گی رقصیده اند.

ما رقصیده ایم
ما تا مرزهای خسته گی رقصیده ایم.

دو شبح در ظلمات
در رقصی جادویی، خسته گی ها را باز نموده اند.

ما رقصیده ایم
ما خسته گی ها را باز نموده ایم.

شب از ارواح سکوت
سرشار است

ریشه ها از فریاد و
رقص ها
از خسته گی.

shamlo
 

kyle

مدیر بورس و بانکداری
مدیر انجمن
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,432
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
اینان به راستی

آیا برادرانند

کاین گونه کینه جوی

پیکار را برابر هم

قد برکشیده اند

و خنجر کشیده اند؟

لبخند مهربانی

چونان که آب، آتش کین را به قلب مرد

خاموش می کند

معتاد کینه اما

خون برادران را

در کاسۀ سفالی کین نوش می کند

قابیلیان هماره همین اند

اما قابیل شرمگین

هابیل را چگونه فراموش می کند؟
حمید مصدق
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران‌را
نگه جز پیش پا را دید ، نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کسی یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است...
مهدی اخوان ثالث
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
امشب تمام حوصله ام را
در یک کلام کوچک
در " تو" خلاصه کردم
ای کاش می شد
یک بار
تنها همین یک بار
تکرار می شدی
تکرار…

قیصر امین پور
 

AMD.POWER

مدیر بخش کامپیوتر
مدیر انجمن
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
26 جولای 2009
نوشته‌ها
20,097
لایک‌ها
23,611
سن
44
محل سکونت
طهران
با همه ی بی سرو سامانی ام

باز به دنبال پریشانی ام

طاقت فرسودگی ام هیچ نیست

در پی ویران شدن آنی ام

آمده ام بلکه نگاهم کنی

عاشق آن لحظه توفانی ام

دل خوش گرمایِ کسی نیستم

آمده ام تا تو بسوزانی ام

آمده ام با عطش سالها

تا تو کمی عشق بنوشانی ام

ماهی برگشته ز دریا شدم

تا تو بگیری و بمیرانی ام

خوب ترین حادثه می دانمت

خوب ترین حادثه می دانی ام؟

حرف بزن ابر مرا باز کن

دیر زمانی ست که بارانی ام

حرف بزن حرف بزن سالهاست

تشنه یِ یک صحبت طولانی ام

ها به کجا می کِشی ام خوب من؟

ها... نکشانی به پشیمانی ام!

"بهمنی"
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
احساس‌مي‌کنم

در هر کنار و گوشه‌يِ اين شوره‌زارِ ياس

چندين هزار جنگلِ شاداب ناگهان

مي‌رويد از زمين

آه اي يقينِ گم‌شده ، اي ماهي‌يِ گريز

در برکه‌هايِ آينه لغزيده تو به تو

من آب‌گيرِ صافي‌ام

اينک ! به سِحرِ عشق

از برکه‌هايِ آينه راهي به من بجو

احمد شاملو
 

cheshayer

Registered User
تاریخ عضویت
1 جولای 2012
نوشته‌ها
293
لایک‌ها
293
محل سکونت
Teheran
...
برگکی کندم
از نهال گردوی نزدیک؛
و نگاهم رفته تا بس دور،
شبنم ‌آجین سبزفرش باغ هم گسترده سجاده.
قبله، گو هر سو که خواهی باش.
با تو دارد گفت‌ و‌ گو شوریده‌ی مستی:
مستم و دانم که هستم؛
ای همه هستی ز تو، آیا تو هم هستی؟

مرحوم اخوان ثالث
 
Last edited:

The Mechanic

Registered User
تاریخ عضویت
26 جولای 2014
نوشته‌ها
464
لایک‌ها
1,696
محل سکونت
سرزمین عاشقان ♀♂
Capture (3).jpg
 

kyle

مدیر بورس و بانکداری
مدیر انجمن
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,432
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
خانمان سوز بود آتش آهی گاهی

ناله ای می شکند پشت سپاهی گاهی

گر مقدّر بشود سلک سلاطین پوید

سالک بی خبر خفته به راهی گاهی

قصۀ یوسف و آن قوم چه خوش پندی بود

به عزیزی رسد افتاده به چاهی گاهی

هستی ام سوختی از یک نظر ای اختر عشق

آتش افروز شود برق نگاهی گاهی

روشنی بخش از آنم که بسوزم چون شمع

روسپیدی بود از بخت سیاهی گاهی

اشک در چشم فریبنده ترت می بینم

در دل موج ببین صورت ماهی گاهی

دارم امید که با گریه دلت نرم کنم

بهر طوفان زده سنگی است پناهی گاهی
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
تو نمي‌داني نگاهِ بي‌مژه‌ي محکومِِ يک اطمينان
وقتي که در چشمِِ حاکمِ يک هراس خيره مي‌شود
چه دريایِی‌ست!
تو نمي‌داني مُردن
وقتي که انسان مرگ را شکست داده است
چه زنده‌گي‌ست!
شاملو
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
جنگل ثمر نداشت ، تبر اختراع شد
شیطان‌خبر نداشت، بشر اختراع شد

« هابیل » ها مزاحم « قابیل » می‌شدند
افسانه ی « حقوق بشر » اختراع شد

مـردم خیال فخر فروشی نداشتند
شیـئی شبـیه سكه ی زر اختراع شد

فكر جنایت از سر آدم نمی‌گذشت
تا اینكه تیغ و تیر و سپر اختراع شد

با خواهش جماعـت علاف اهل دل
چیزی به نام شعر و هنر اختراع شد

اینگونه‌ شد كه ‌مخترع ‌از خیر ما گذشت
اینگونه ‌شد كه‌ حضرت « شر » اختراع شد

دنیا به‌ كام بود و … حقیقت؟! مورخان !
ما را خبر كنید؛ اگر اختراع شد
 

wonnin

مدیر انجمن ادبیات
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
8 اکتبر 2010
نوشته‌ها
3,999
لایک‌ها
7,614
محل سکونت
Wish I Knew
محال است آدمی چیزی را به دست آورد
که خود هرگز آنرا نبخشیده باشد
پس عشقی در حد کمال ببخش
تا عشقی در حد محال به دست آوری . . .
 

AMD.POWER

مدیر بخش کامپیوتر
مدیر انجمن
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
26 جولای 2009
نوشته‌ها
20,097
لایک‌ها
23,611
سن
44
محل سکونت
طهران
شاخه را محکم گرفتن این زمان بی‌فایده است
برگ می‌ریزد، ستیزش با خزان بی‌فایده است

باز می‌پرسی چه شد که عاشق جبرت شدم
در دل طوفان که باشی بادبان بی‌فایده است

بال وقتی بشکند از کوچ هم باید گذشت
دست و پا وقتی نباشد نردبان بی‌فایده است

تا تو بوی زلف‌ها را می‌فرستی با نسیم
سعی من در سربه‌زیری بی‌گمان بی‌فایده است

تیر از جایی که فکرش را نمی‌کردم رسید
دوری از آن دل‌بر ابرو کمان بی‌فایده است

در من عاشق توان ذره‌ای پرهیز نیست
پرت کن ما را به دوزخ ، امتحان بی‌فایده است

از نصیحت کردنم پیغمبرانت خسته‌اند
حرف موسی را نمی‌فهمد شبان، بی‌فایده است

من به دنبال خدایی که بسوزاند مرا
هم‌چنان می‌گردم اما هم‌چنان بی‌فایده است
کاظم بهمنی
 

kyle

مدیر بورس و بانکداری
مدیر انجمن
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,432
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
پرسیدم از ابر


خدا کجاست؟

سخت گریست

از درخت گیلاس پرسیدم

شکوفه داد سپید

از کوه پرسیدم

دره ای ژرف شد عمیق

از دریا پرسیدم

موجی عظیم برآورد

با ماهیان اعماق

از انسان پرسیدم

کنار جادۀ دنیا نگاهم کرد و گفت:

درست ...

به چشم هایم نگاه کن!



هیوا مسیح
 
بالا