من معمولن داخل اینگونه تاپیک ها شرکت نمیکنم کاری هم به حکومت گذشته و **** حاکم ندارم چرا که هر کدوم ضعفها و قوت های خودشون رو داشتند و دارند از هیچکدوم هم چندان دل خوشی ندارم اما میخوام راجب موضوع جنگ که شما در موردش گفتین صحبت کنم .
من بخاطر علاقه ای که به تاریخ معاصر داشتم سعی کردم منابع مخالف و موافق تاریخ معاصر رو مطالعه کنم پای صحبتهای ادمهای مخالف و موافق زیادی هم نشستم . دوست عزیز جنگ مسخره نبود . جنگ به ما تحمیل شد . یکی از بچه های خرمشهر میگفت صبح 31 شهریور 59 از خواب بیدار شدم که برادر کوچیکم رو ببرم مدرسه دیدم بخشهای زیادی از شهر رو بمباران کردن و توپخانه ی دشمن از یک سمت شهر شروع کرده و داره شخم میزنه پیش میاد به سمت نقاط دیگه ی شهر .. گفتن از شرایط جنگ مسخره بازی نیست چون باید منو و شما اگاه باشیم چی به ملتمون گذشت . اینها لا به لای خاطراتی که میگن به خیلی چیزها اشاره نمیکنن . به تجاوزی که روز هشتم مهر به زنان خرمشهر شد ، تجاوزی که به دختران سوسنگرد شد .. تجاوز به زنان قصر شیرین و .. نمیگن که حتی عراقی ها به نوجوونهای کم سن ما هم رحم نمیکردن وحشیانه دست به تجاور میزدن . اتفاقی که در مورد ایران افتاد خیلی بدتر از اسرئیل و غزه و کاری که این روزها داعش داره میکنه بود . توی بی خبری محض دنیا ، مردم ما به خاک و خون کشیده شدن . صدام کلنگ اتوبان بغداد اهواز رو زمین زد چون حس میکرد به سادگی ایران رو تصرف میکنه . اتفاقی که در مورد ناموس این مردم توی شهرهای مرزی افتاد میتونست توی همین تهران خودمونم پیش بیاد اگر یه عده ایستادگی نمیکردن .
توی این شرایط عده ی زیادی یا فرار کردن یا خودشون رو از قائله جدا دونستن اما یه عده ی دیگه با ارزشترین چیزی که داشتن یعنی جونشون رو دادن فارق از هر اعتقادی این کار ارزشمند نیست ؟ ..
جنگی که مثل فیلم های ما نبود که یکی تیر بخوره حاجی و سید بازی راه بیاندازن .. با کسانی که حضور حقیقی توی روزهای ابتدایی جنگ داشتن صحبت کنید میبینید که اوضاع خیلی متفاوت بود . گاهی یه خمپاره توی یک لحظه یه ادم رو تبدیل میکرد به تکه تکه های گوشت و خون مغز له شده ..
خیلی از جوونهای امروزی ما جرات نصفه شب تا دستشویی تنها رفتن رو ندارن اما ما 6000 شهید زن داشتیم صد ها اسیر زن داشتیم که هیچ کجا صحبتی ازشون نشد .. صد ها دختر 16 ، 17 ساله داشتیم که تا روز اخر توی خرمشهر رو در رو با دشمن جنگیدن . دخترایی که ژ3 رو نمیتونستن روی کتفشون نگه دارن اما به سمت دشمن متجاوز شلیک میکردن تا وطنشون به تاراج نره ... از هر اعتقادی هم داشتیم حتی کسایی که مخالف انقلاب بودن شاید اعتقاد دینی چندانی هم نداشتن ولی ایستادن کشته شدن .. اینها همگی مستند هست و قابل پیگیری ، چیزی نیست که صرفا یه حرف و قلو باشه .. من با یکی از سرهنگهای ارتشی بنام جناب سرهنگ رستمی صحبت میکردم ایشون میگفت گروهی حدود 20 نفر داخل خرمشهر بودیم . نفوذ میکردیم بین نیرو های عراقی توی کوچه های خرمشهر و هربار یکی از این بچه ها جلوی چشمام کشته میشدن گاهی ترکش به گردنشون اثابت میکرد خون داغ فواره میزد و ما کاری از دستمون بر نمیومد باید با فریاد و تشر زدن بچه ها رو مجبور میکردم موقعیت رو عوض کنن هرکی میموند شهید میشد تا اینکه بتونیم چند ساعت بعد به نحوی برگردیم و جنازهی شهیدمون رو ببریم عقب .. ایشون ادم فوق العاده جدی و عصبی ای هستن اما وقتی اینها رو برای من میگفت دستاش میلرزید و بغض میکرد میگفت چیزی که من توی خرمشهر دیدم سالهاست یک شب نمیزاره بدون کابوس بخوابم .
روز 24 مهر 59 وقتی عراق کاملن وارد شهر میشه مدافعین شهر رو که خیلی هاشون از شهرهای دیگه با دست خالی برای دفاع اومده بودن رو اسیر میکنه توی دهان این عزیزان ادرار میکنن و بعد به بدترین شکل شهیدشون میکنن . تا بحال فکر کردین اگر نبودن یه عده ای که توی یه محوطه کوچیک روزها زیر اتش مداوم دشمن مقاوت کردن ممکن بود روزی این تجاوز دشمن به ناموس ایرانی پای همین برچ ازادی هم اتفاق میوفتاد . جوونای این مملکت واقعا مظلومانه کشته شدن
جوونایی که مثل من و شما ارزو هایی داشتن ، عاشق بودن ، دلبسته ی عزیزاشون بودن ولی رفتن خیلی هاشون جوری تکه تکه شدن که حتی قابل جمع شدن هم نبودن حالا بنظر شما هر سال یک هفته رو ازشون یاد کنیم خیلی کار بزرگی کردیم . ضمن اینکه اونها نیازی که به یاد اوری ما ندارن ما هستیم که باید بدونیم چی گذشته .. دوست و دشمن حقیقمون کیا هستن . تمام دنیا کمک عراق بودن بیشتر از همه هم روسیه با تجهزیرات و انواع جنگنده های میگ 21 - 23 - 25 و .. حالا میبینید جنگی که باید میشد مایع ننگ و سرافکندگی ایران الان شده مایع افتخار و شجاعت زنان و مردانی که مهر هویت ایرانی رو بر خودشون دارن .. منکر این هم نیستم بهرحال عده ای هم از خون این شهدا سواستفاده کردن در راستای اهداف خودشون اما این دلیل نمیشه من اصل این شجاعت رو انکار کنیم .
ما ها کتابهای زیادی میخونیم از انواع نویسندگان مشهور .. مارکز ، چخوف و .. و .. اما خواهش میکنم یکبار اثری مثل "دا" رو بخونیم خیلی وقت نمیگیره شاید از نظر ادبی اثر برجسته ای نباشه اما از نظر انسانی اثر فوق العاده ای هست . میتونید داخل نت دانلود کنید ببینید واقعا توی روزهای مقاوت چی به این مردم گذشت چیزهایی که شاید جاهایی دیگه هیچوقت اشاره ای نشده ..
پوزش اگر زیاد شد .