برگزیده های پرشین تولز

اعزامی های فرماندهی هوایی شهید خضرایی بیان اینجا

zbhamed

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
12 اکتبر 2014
نوشته‌ها
25
لایک‌ها
7
سن
32
راست میگه شهرستانی ای همه راه میاد گوشی نداشته باشه که نمیشه . شاید وسط راه یه اتفاقی افتاد همه جا که تلفن کارتی نیست ؟؟؟؟؟؟
دوستان جایی هست که گوشی رو تحویل بدی بعد از دو ماه اموزشی بگیریش ؟

دوستان این سوال منم هست..
و اینکه کسی از وضعیت بچه های معاف از رزم خبرداره؟ ینی کارشون چیه؟ راسته که همش میزارنشون نگهبانی؟؟
 

leadertime

Registered User
تاریخ عضویت
22 ژانویه 2006
نوشته‌ها
479
لایک‌ها
78
وصیت نامه

بخش اول: پیش از اعزام
۱- شهید خضرایی چگونه جایی است:
اگر بخوام در یک جمله خضرایی رو توصیف کنم باید بگم نسبت به بقیه پادگانها خیلی خوبه. علتش هم اینه که این مرکز برای سربازان دانشگاهی ساخته شده برای همین هم همه پرسنلش احترام خاصی به سربازان که اونها رو دانشجو خطاب میکنن میگدارند. در این مرکز از تنبیهات شدید اصلا و ابدا خبری نیست. ما خودمون شاید مجموعا تو کل دو ماه ۵۰ بار بشین پاشو و ۲۰ بار شنا رفته باشیم. البته تنبیه میکنن ولی میگم مقدارش و نوعش بیشتر به جوک شبیه هستش تا تنبیه. غذاهای خضرایی خوبه و مقدارش هم اگر نگیم زیاده، کافیه. کیفیتش هم به نظر خود من خوب بود ولی هفته اول همه بچه ها اختلالات مزاجی گرفته بودن که باعث شکم درد و ... میشد ولی بعد از هفته اول خوب شدیم.
۲- مرخصی ها در خضرایی:
کلا خیلی روی مرخصی اون هم توی آموزشی حساب نکنید. باید سختی بکشید تا بهتون مرخصی بدن ولی خوبی خضرایی اینه که آخر هفته ها رو ول میکنن میرید خونه تون. همین طور تعطیلات رسمی و ...
۳- فعالیت های انجام گرفته در خضرایی:
اکثر کاری که شما تو خضرایی میکنید درس خوندن و سر کلاس رفتنه. البته هفته اول فرق میکنه ولی از هفته دوم که آموزش شروع میشه کلا میشه گفت راحتید. نسبت به حضور و غیاب توی کلاس ها خیلی حساسن ولی جو کلاسها کلا دوستانه و همراه با احترام به دانشجو هاست. آخر دوره تون باید امتحان هم بدید که میگن اگر نمره نیارید تجدید دوره میشید یا لغو امریه میشید ولی یه بار یکی از مسیولین آموزش به من گفت تا حالا این اتفاق نیفتاده مگر این که کسی سر کلاس تقلب کنه. از امتحانش هم نترسید از درس های مهندسی که تو دانشگاه گذروندید خیلی راحت تره. اگر سر کلاس ها به درس گوش بدید واقعا با نمره بالایی پاس میکنید.
مثل بقیه پادگان ها خضرایی هم رژه و تمرینات بدنی داره. مقدارش زیاد نیست و خیلی هم سخت نیست فقط شاید تکرارش ملال آور باشه که اونم بعد از یک مدت عادی میشه براتون.
۴- طول دوره تون حدودا ۸ هفته است از روزی که اعزام میشید. ممکنه تو پادگان همه اش بهتون بگن از روزی حسابه که اومدید موندید ولی این طور نیست. چون همه پادگان ها میان دوره دارن تو خضرایی اون میان دوره رو اول دوره میدن پس عملا فرقی نکرده. شما عملا ۷ هفته آموزش داخل پادگان دارید. حالا ممکنه ۲-۳ روزی هم این طرف اون طرف بشه ولی عیب نداره. حدود همون ۸ هفته تموم میشه.

بخش دوم: روز اعزام
۱- قبل از هر چیزی باید بهتون بگم اگر تو برگه سفیدتون خضرایی خورده اصلا لازم نیست روز اول آبان برید میدون **** حتی اگر توی برگه سفید آدرس محل مراجعه رو میدان **** زده باشه. من خودم هم شرایطم همین طوری بود رفتم **** یه نیم ساعت الاف شدم بدون این که سندی از ما بگیرن یا بهمون بدن گفتن یه راست برید خضرایی که منم بور شدم.
۲- روزی که برای اعزام میرید حتما برگه سبز و سفیدتون به همراه کارت ملی و... همراهتون باشه. اگر برگه سبز و سفید نداشته باشید یا یکیشون رو آورده باشید میفرستنتون برید پلیس + ۱۰ که حسابی الاف میشید. پس با خودتون ببرید.
۳- روز اعزام لازم نیست موهاتون رو با ۴ کوتاه کنید. حتی لازم نیست وسیله با خودتون ببرید. تو خضرایی مرخصی میان دوره رو همون اول بهتون میدن. میگن برید کارهاتون رو بکنید بعد مثلا هفتم بیاید پادگان.
۴- در این روز شما رو ممکنه ساعت ۲ بعد از ظهر ولتون کنن یا ساعت ۷ بعد از ظهر. البته در کل ولتون میکنن ولی ساعتش معلوم نیست. از ناهار هم خبری نیست یه چیزی با خودتون ببرید که گرسنه نمونید. البته تخمه و اینا ممنوعه. کمپوت هم همینطور. یک چیز خیلی مهم دیگه هم این که دستشویی تو روز اعزام بسته است. پس سعی کنید پرخوری نکنید.
۵- در این روز گروهان و گردانتون معلوم میشه پس بعدش که اومدید هی نپرسید کجا افتادیم.

بخش سوم: هفته اول آموزش
الف: روز اول
۱- این روز روزیه که شما از مرخصی اول دوره تون برگشتید و میرید پادگان. وفتی میرسید جلوی در پادگان می بینید که ۱۰۰۰ نفر منتظرن برن تو و کلی دژبان وایسادن و وسایل بچه ها رو کامل میگردن. سعی کنید ساکتون رو مرتب نچینید چون کلا اونا به همش میزنن. من روزای اول ساکم رو با سلیقه میچیدم اما بعد که دیدم این طوریه شلخته میذاشتم همه چی رو توش.
۲- این روز اولین و سخت ترین روزیه که دارید. شما رو ۱۲ ساعت سر پا نگه میدارن برای کارهای پیش پا افتاده ای مثل عکاسی، تحویل یقلوی، مشخص کردن محل خواب و ... سعی کنید این روز با روحیه باشید. در ضمن این روز تنبیه نمیکننتون مگر این که خیلی تخس بازی در بیارید. پس سعی کنید این روز رو به خودتون جهنم نکنید چون اگر این کار رو بکنید به آخر هفته نمیرسید.
۳- شما رو میبرن مسجد پادگان براتون حرف میزنن. من یادم نیست چی میگفتن ولی کلا به درد هم نمیخوره. شاید مثلا بگن آره ناراحت نباشید، اینم میگذره و اینا.

ب: روز دوم
۱- از این روز سختی ها شروع میکنن به کم شدن ولی همچنان سرپا وایسادن، ساعتهای متوالی توی آفتاب بودن، دسترسی نداشتن به آب خوردن، غذا، توالت و ... همچنان هست. ولی کلا قابل تحمل تره

ج: بقیه روزهای هفته اول:
۱- کلا عادت میکنید که صبح ساعت ۴ از خواب بیدارتون کنن، الکی بریزنتون از آسایشگاه بیرون و هیچ کار مفیدی هم انجام ندن و شما الاف باشید. ولی در کل سختی ها کم میشن. آخر هفته هم به جز اونایی که نگهبانی آخر هفته خوردن بقیه میرن مرخصی.
۲- با اراشدتون آشنا میشید که عبارتند از اراشد کادر، اراشد وظیفه و هنر آموزها. من به ترتیب اهمیتشون نوشتم. یادتون باشه هنر آموزها الدرم بلدرمشون خیلی زیاده اما اختیاراتشون کمه. در اصل هنر آموزها ارشد شما خیلی نیستن و فقط وظیفه جمع کردن و منظم کردن شما رو به همراه آموزش های اولیه نظامی رو دارن.
شاید روزهای اول اراشد (چه وظیفه چه هنر آموزها) خیلی شما رو تهدید بکنن مثلا بگن نمیگذاریم برید مرخصی. بگذارید فقط این عبارت رو بهتون بگم، ختم کلام ... زیادی میخورن. تنها کسی که میتونه مرخصی شما رو لغو کنه فرمانده گروهان و جانشینشه. البته سعی کنید حتما به حرف هنر آموزها و اراشد وظیفه تون گوش کنید اما اصلا به تهدید هاشون محل ندید. از نظر قانونی اصلا یک همچین اختیاراتی رو ندارن. ولی باز هم میگم حرفشون رو گوش بدید به دستوراتشون عمل کنید و اصلا و ابدا تحت هیچ شرایطی باهاشون در نیفتید چون حق با اون هاست. فقط بدونید تهدید هاشون توخالیه.
۳- شاید زیاد اتفاق بیفته که اراشدتون ادعا کنن که شما رو به خاطر اشتباه یکی زیر آفتاب الافتون کردن. بدونید دروغ میگن اراشدتون حق یک همچین کاری رو ندارن. اگر یه وقتی الاف شدید بدونید یا به خاطر اینه که فرمانده گروهانتون گفته یا به خاطر اینه که منتظرن از بالا دستوری برسه.

بخش چهارم: توصیه های جانبی
۱- برای هفته اول که میرید آموزشگاه حتما بنا رو بر این بذارید که دو هفته تو پادگانید چون خیلی احتمالش زیاده که بهتون هفته اول مرخصی ندن. حالا چه نگهبانی، بهتون میخوره چه تنبیه میشید و چه کلا به هیچ کس مرخصی نمیدن پس وسایل مورد نیازتون رو به اندازه ۲ هفته همراه داشته باشید.
۲- سبک بال برید پادگان. ساکتون رو الکی سنگین نکنید. درسته اونجا ارتشه اما زندان که نیست. خیلی مشکلی بر بخورید فوقش یه مرخصی ساعتی (به استثنای هفته اول) بهتون میدن میرید کارتون انجام میشه میاید.
۳- هفته اول مرخصی نداره. این قانون پادگانتونه. خودتون رو الکی سبک نکنید.
۴- سعی کنید به هیچ عنوان به این که بیرون از پادگان چه خبره، سر خانواده و عزیزانتون چی ممکنه پیش بیاد و ... فکر نکنید. همیشه این رو بدونید که شما مثل میت شدید. دستتون از دنیا کوتاه شده. سعی کنید به جای فکر کردن به این که اگر الان بیرون بودید چه کار میکردید از پادگان لذت ببرید.
۵- با خودتون ۵۰ تومن تا ۱۰۰ تومن پول نقد به همراه عابر بانکتون رو ببرید. البته عابر بانک پادگان خرابه و کار نمیکنه. همچنین کارت تلفن فراموش نشود. میگن هفته اول اجازه ندارید تلفن کنید ولی من تلفن زدم اتفاقی هم نیفتاد. البته کسی هم مچم رو نگرفت و الا اگر فرمانده گروهان یا جانشینش میفهمیدن برخورد میکردن.
۶- به فرمانده گروهان خیلی احترام بگذارید و همه دستوراتی که مستقیم بهتون میدن رو بلافاصله اجرا کنید. این طوری کمتر اذیت میشید. این مسیله در مورد بقیه اراشد صدق نمیکنه.
۷- خودتون رو از تنبیه شدن نترسونید. تنبیهات اونجا هم لذت داره و خاطره انگیز میشه.
۸- درسته که ساعت ۱۰ خاموشیه ولی این به این معنا نیست که شما حتما باید ساعت ۱۰ بخوابید. ما تا ساعت ۱۱:۳۰ بیدار بودیم و البته از کم خوابی هم رنج میبردیم.
۹- وقتی بهتون میگن در مدت زمان ۳ دقیقه مثلا به صف شید، اگر این ۳ دقیقه بشه ۵ دقیقه تنبیهتون نمیکنن. ولی خواهشا دیگه نرید نیم ساعت بعد بیاید چون دوستاتون زیر آفتاب و بارون منتظر شمان و اذیت میشن.
۱۰- افکار منفی رو از خودتون دور کنید. هیچ اتفاق بدی براتون نمی افته. نه برای خودتون نه برای خانواده تون. هر ماه چند ده هزار سرباز جدید میرن آموزشی و بلایی هم سرشون نمیاد.

بخش پنجم: وسایلی که با خودمون ببریم داخل پادگان
۱- در این مورد بحث زیاد شده. خلاصه میکنم. وسایل نظافت شخصی، لباس زیر به مقدار لازم، ناخن گیر، اندکی خوراکی که پوست نداشته باشه و کمپوتی نباشه چون دژبان نمیذاره ببرید تو، کتاب که وقتای بیکاری (مثلا توی مسجد بین نمازها یا بین کلاسها) بخونید.

بخش ششم: مسیولیت هایی که باید گرفت و مسیولیت هایی که نباید گرفت
۱- در یک جمله بگم. به هیچ عنوان ارشد هیچ جا نشید چون به خاطر کم کاری بقیه تنبیه میشید. ابدا هم به هوای مرخصی مسیولیت نپذیرید. آقا جان از این خبرها نیست. شاید کسایی که مسیولیت دارن ۲-۳ روزی بیشتر از شماها برن مرخصی در حالی که خواب و استراحتشون از بقیه کمتره. توی مناطق نظافتی سعی کنید نیفتید.
۲- من خودم به شخصه فقط معتقدم مقسم غذا شدن و منشی شدن خوبه. ولی بقیه مسیولیت ها چرنده

در پایان اگر چیزی یادم رفت بگم بگید به همین وصیت نامه اضافه کنم. امیدوارم با خوشی برید و بیاید. اصلا هم به دلتون بد ندید. مطمین باشید بهترین روزهای زندگی تون میشه این آموزشی
 
Last edited:

leadertime

Registered User
تاریخ عضویت
22 ژانویه 2006
نوشته‌ها
479
لایک‌ها
78
و اینکه کسی از وضعیت بچه های معاف از رزم خبرداره؟ ینی کارشون چیه؟ راسته که همش میزارنشون نگهبانی؟؟
نه. نگهبانی مال همه است و هیچ ربطی هم به معاف از رزم و ... نداره.
راستی یادم رفت. اگر مقسم یا منشی بشید نگهبانی نمیخوره بهتون. ولی بقیه مسیولیت ها رو نمیدونم.
 

leadertime

Registered User
تاریخ عضویت
22 ژانویه 2006
نوشته‌ها
479
لایک‌ها
78
بچه های آبانی استرس رو از خودتون دور کنید. ببینید من وقتی میخواستم برم آموزشی مشکلات زیاد داشتم. رفتم آموزش، هیچ اتفاقی هم نیفتاد و الان هم اینجام.
من الان میبینم بعضیا تون تا دوازده و نیم، یک شب بیدارید که نشون میده زیادی فکر و خیال دارید. اصلا بهش فکر نکنید بچه ها. بالاخره تموم میشه.
من یادمه تو تمرین مراسم سردوشی که بودیم همه اش به خودم میگفتم واقعا میشه هفته بعد بشه ما سردوشیمون رو بریم و خیالمون راحت بشه؟ الان از موقع ۲ ماه گذشته. تا چشم به هم بذارید تموم میشه.
 

enter360

Registered User
تاریخ عضویت
21 سپتامبر 2009
نوشته‌ها
162
لایک‌ها
22
بچه های آبانی استرس رو از خودتون دور کنید. ببینید من وقتی میخواستم برم آموزشی مشکلات زیاد داشتم. رفتم آموزش، هیچ اتفاقی هم نیفتاد و الان هم اینجام.
من الان میبینم بعضیا تون تا دوازده و نیم، یک شب بیدارید که نشون میده زیادی فکر و خیال دارید. اصلا بهش فکر نکنید بچه ها. بالاخره تموم میشه.
من یادمه تو تمرین مراسم سردوشی که بودیم همه اش به خودم میگفتم واقعا میشه هفته بعد بشه ما سردوشیمون رو بریم و خیالمون راحت بشه؟ الان از موقع ۲ ماه گذشته. تا چشم به هم بذارید تموم میشه.

ما که شهرستانیم برای گوشی موبایل چه کنیم ؟؟؟؟؟؟ راه حل چیه ؟؟؟؟؟؟؟ :general107::general107::general107::general107::general107:
 

leadertime

Registered User
تاریخ عضویت
22 ژانویه 2006
نوشته‌ها
479
لایک‌ها
78
والا این یکی رو شرمنده نمیدونم چیکارش باید کرد
 

zbhamed

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
12 اکتبر 2014
نوشته‌ها
25
لایک‌ها
7
سن
32
ممنون که کنارمون هستی;)
 
Last edited:

Blue-Sky

Registered User
تاریخ عضویت
25 می 2009
نوشته‌ها
354
لایک‌ها
8
سن
37
ما که شهرستانیم برای گوشی موبایل چه کنیم ؟؟؟؟؟؟ راه حل چیه ؟؟؟؟؟؟؟ :general107::general107::general107::general107::general107:

یه سوپری همون نزدیک پادگان هست که میتونی اونجا بدیش بهتر هم هست گوشی جمع و جوری باشه که نگرانی اونو نداشته باشی

leadertimeعزیز (که هم دوره ای و هم گروهانی خودم بوده و اسمش رو نمیدونم!) ماشالا همه نکات رو دقیق و درست گفت فقط یک تیکش رو من اصلاح کنم (البته به نظر خودم)
اونم اینه که هر مسئولیتی رو میخواین بردارین زیاد مهم نیست فقط مقسم نشد. هرچند که مسئولیت نداشتن کلا خیلی خیلی بهتره
تنها پست مهمی که میتونید بردارید مسئول کپسول آتش نشانیه :) !
 
Last edited:

zbhamed

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
12 اکتبر 2014
نوشته‌ها
25
لایک‌ها
7
سن
32
یه سوپری همون نزدیک پادگان هست که میتونی اونجا بدیش بهتر هم هست گوشی جمع و جوری باشه که نگرانی اونو نداشته باشی

leadertimeعزیز (که هم دوره ای و هم گروهانی خودم بوده و اسمش رو نمیدونم!) ماشالا همه نکات رو دقیق و درست گفت فقط یک تیکش رو من اصلاح کنم (البته به نظر خودم)
اونم اینه که هر مسئولیتی رو میخواین بردارین زیاد مهم نیست فقط مقسم نشد. هرچند که مسئولیت نداشتن کلا خیلی خیلی بهتره
تنها پست مهمی که میتونید بردارید مسئول کپسول آتش نشانیه :) !

ممنون، یه سوال معاف از رزم ها هم میرن تیراندازی و توی اردوگاه مث بقیه است کاراشون؟؟
 

kia_martan

Registered User
تاریخ عضویت
25 دسامبر 2009
نوشته‌ها
3,770
لایک‌ها
4,057
معاف ار رزم هیچ فرقی با بقیه نداره
مگه واقعا مشکل داشته باشه
 

topboy6

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 اکتبر 2014
نوشته‌ها
5
لایک‌ها
4
سن
37
نمیشه گوشی رو به پادگان تحویل بدیم آخر هفته بگیریمش؟
 

شهاب د

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
24 آگوست 2014
نوشته‌ها
11
لایک‌ها
15
من هم از leadertime عزیز تشکر می‌کنم که همه مطالب لازم رو گفت
و به عنوان کسی که اعزام شهریور بوده و یکی دو روز پیش دوره آموزشی رو تموم کرده با همه نوشته‌های ایشون موافقم
نظر خودم رو هم در مورد این موارد می‌نویسم که امیدوارم به درد دوره‌های بعدی بخوره
  1. خضرایی نسبت به بقیه پادگانها خیلی بهتره و جو صمیمی‌تری بین سربازها و فرمانده‌ها وجود داره. هم فرمانده‌ها هوای سربازها رو دارن و هم اغلب قریب به اتفاق بچه‌ها حرف فرمانده رو گوش میدن که باعث میشه کار راحت‌تر جلو بره. مخصوصا توی گروهان ما (شهید لشکری) که فرمانده خوبی هم داشتیم و بچه‌ها هم از فرمانده حساب می‌بردن. همه به همدیگه احترام می‌گذارن و با الفاظ محترمانه همدیگه رو خطاب می‌کنن. حسابی هوای شما رو که مدرک دانشگاهی دارید دارن و سعی می‌کنن کمتر از پادگان‌های دیگه از شما بیگاری بکشن. اما به هر حال علافی و بیگاری و جارو زدن و نظافت محوطه و حمالی و خالی کردن انبار و ... وجود داره و از این نظر هتل نیست
  2. تنبیه جدی صورت نمی‌گیره. نهایت تنبیهی که شما رو ازش خیلی می‌ترسونن اینه که پنج‌شنبه و جمعه‌ها که همه میرن مرخصی شما باید بمونید و از پادگان خالی نگهبانی بدید. خبری از تنبیهات بدنی شدید نیست مگر برای افرادی که سر صف بی‌نظمی کرده باشن و اون هم به شکل بدو بایست یا حالت شناست که همون طور که leadertime گفت بیشتر شبیه جوک می‌مونه تا تنبیه
  3. کیفیت غذای سلف چندان جالب نیست. اما شما حق دارید غذای سلف رو نخورید و برید از بوفه‌های مختلف پادگان غذا بخرید. همه‌شون ساندویچ‌هایی مثل همبرگر و کالباس و بندری و ... دارن و از نظر نوشیدنی هم انواع دلستر و آبمیوه و نوشابه خنک همیشه فراهمه
  4. از نظر مرخصی به دوره ما خیلی کم مرخصی دادن. کلا به من که مجرد بودم در کل دوره بیشتر از ۳-۴ بار مرخصی روزبرگ ندادن. این نکته رو اگه با پادگان ۰۱ که هرروز روزبرگ میده مقایسه کنید متوجه مزیت‌های اونجا میشید. ضمنا دوره ما خبری هم از مرخصی میان دوره نبود. فقط یک روز قبل از عید قربان چون بین‌التعطیلین بود ما هم تعطیل شدیم ولی دیگه هیچ روز غیرتعطیلی رو تعطیل نکردند. حتی برای روزهایی که به ظاهر تعطیل بود هم بچه‌ها باید نگهبانی می‌دادن که خیلی زور داشت و حتی کسانی که هیچ تخلفی انجام نداده بودن هم باید نگهبان روز تعطیل می‌شدن. من خودم دو بار نگهبان روز تعطیل شدم که دفعه دومش دیگه برام غیرقابل تحمل بود و حالم خیلی گرفته شد
  5. همون طور که leadertime گفت اکثر کاری که شما تو خضرایی میکنید درس خوندن و سر کلاس رفتنه. یعنی از هفته دوم تا آخر دوره دیگه پادگان تبدیل میشه به یک دانشگاه عقیدتی/نظامی و همون جوی که سر کلاسهای دانشگاهتون برقراره توی کلاسهای پادگان هم وجود داره. اما یکی از عواملی که باعث میشه شما ترجیح بدید کلاسها رو بپیچونید اینه که اکثر کلاسها چرت و پرت و بی‌فایده و مزخرف و خواب آور هستن ولی اساتید اجازه نمیدن که شما سر کلاس بخوابید. مخصوصا اگه شب قبلش نگهبان بوده باشید همین قضیه تبدیل میشه به زجرآورترین بخش ماجرا. سر همه کلاس‌ها باید حضور/غیاب انجام بشه و سرهنگ‌هایی که میان بهتون درس بدن معمولا تعداد بچه‌های سر کلاس رو میشمرن که یه وقت پارتی بازی نکرده باشید و اسم دوستانتون که کلاس رو پیچوندن به عنوان غایب رد نکرده باشید. این غیبتها هم آخر دوره محاسبه میشه و اگه کسی بیشتر از ۴-۵ بار سر کلاسها غیبت داشته باشه به دفتر فرماندهی احضار میشه
  6. امتحان‌هایی که ازتون می‌گیرن بیشتر حالت فرمالیته داره و کسی اونها رو جدی نمی‌گیره. عمدتا هم بدون اعلام قبلی برگزار میشه و فرصتی برای آماده شدن برای اونها ندارید. صرفا حضور شما سر جلسه امتحان مهمه نه نمره‌ای که گرفتید. اساتید معمولا سوال‌هایی که ممکنه تو امتحان بیاد رو میگن ولی گول حرفهاشون رو نخورید چون حداقل ۵۰ درصد سوال‌های امتحان خارج از هر گونه مباحث کلاسی و یا نمونه سوالهای امتحانی هست و اونها رو باید با معلومات عمومی خودتون جواب بدید
  7. مثل بقیه پادگان ها خضرایی هم رژه و تمرینات بدنی داره اما از دید من و اغلب بچه‌های گروهانمون تمرین رژه خیلی جذاب و مفرح بود چون رژه خیلی شبیه اجرای یک نمایش دسته جمعی هست و شما انگار که برای یک تئاتر نظامی دارید آماده میشید
  8. طول دوره حدودا ۵۷ روز هست که میشه یک روز بیشتر از هشت هفته کامل. و بر خلاف اصراری که فرمانده‌هانتون دارن از روزی محاسبه میشه که شما در پادگان پذیرش شدید نه از روزی که با لباس و تجهیزات کامل اومدید. همیشه یک هفته اول دوره رو به شما مرخصی میدن تا خودشون به کار ترخیص سربازهای دوره قبلی برسن و به همین دلیل دیگه معمولا میان‌دوره‌ای در کار نیست. این نکته به ضرر خیلی از بچه‌های شهرستانیه ولی خب برای تهرانی‌ها خیلی فرق نمی‌کنه. البته اغلب بچه‌های گروهان ما هم یا تهرانی بودن یا بستگانشون توی تهران بودن
  9. دقیقا روز اول اعزام اگه بچه‌ تهران هستید مستقیما به پادگان خضرایی مراجعه کنید و به هیچ وجه خودتون رو علاف نکنید که برید میدون ****. علاوه بر برگه سبز و سفیدتون و کپی کارت ملی و شناسنامه حتما خودکار هم با خودتون ببرید چون باید کلی فرمهای مختلف رو پر کنید. حتما آدرس و کدپستی‌تون یادتون باشه. مهمترین چیزی هم که ازتون می‌خوان شماره حسابیه که توی بانک سپه باز کردید و چند بار این نکته رو تذکر میدن که شماره حساب نه شماره کارت عابربانک. نیازی به کوتاه کردن موهاتون نیست ولی بعد یک هفته مرخصی اگه کوتاه نکرده باشید جریمه میشید و اولین نگهبانی پنج‌شنبه جمعه به شما می‌خوره. حتما روز اول و کلا هفته اول برای خودتون خوراکی ببرید چون تا مقسم‌ها کارشون رو شروع کنن و غذا درست توزیع بشه یکی دو روز طول میکشه
  10. روز اولی که از مرخصی برمی‌گردید و کلا همه صبح‌های شنبه، حتی اگه توی برگه مرخصی‌تون نوشته باشه ساعت ۶ شما باید حدودا یک ساعت زودتر دم در دژبانی باشید تا ساکتون رو بگردن و به خط شید تا سمت گروهانتون حرکت کنید. اگه از آمار صبح جا بمونید هم نهست می‌خورید و هم آخر هفته اجازه مرخصی ندارید. در مورد دژبانهای دم در هم کلا رفتارشون رندومه. گاهی ساکها رو دقیق می‌گردن و یه میز میارن که وسایلتون رو اون رو خالی کنید اما در اغلب موارد فقط ساک و بدنتون رو چک می‌کنن که سیگار جاساز نکرده باشید
  11. مهمترین کسی که باید ازش حساب ببرید فرمانده گروهانتونه. فقط ایشون می‌تونه شما رو نگهبان تنبیهی کنه. بقیه اراشد فقط حق دارن شما رو بشین/پاشو و ازجلونظام بدن و حرکات نظامی رو به شما یاد بدن. اما اغلب وقت شما با همین اراشد می‌گذره و بیشترین خاطراتی که از خدمت خواهید داشت مربوط به همین اتفاقاتی میشه که با اراشد داشتید
  12. اگه یه وقت تنبیه عجیبی شدید بدونید دستور تنبیه از مقامات بالاتر مثل سرهنگ‌ها رسیده. کلا فرماندهانتون علاقه ندارن شما رو بی‌جهت تنبیه کنن اما اگه سرهنگ‌ها یا فرمانده‌ها احساس کنن شما بی‌نظم شدید اون وقته که تنبیه‌های سخت و بدنی انجام میشه
  13. در مورد زمانهای به خط شدن معمولا فرمانده‌ها ۵ الی ۱۰ دقیقه فرجه رو برای شما در نظر میگیرن. مثلا اگه بگن ساعت یه ربع به پنج باید به خط شده باشید که برید نماز صبح یعنی این که شما مثلا ساعت پنج دیگه باید توی مسجد باشید. خواهشا به دوستانتون هم بگید که به موقع به خط بشن چون اگه اونها تنبل بازی دربیارن و گروهان دیر به خط بشه همه‌تون جریمه میشید
  14. همون طور که leadertime گفت کلا مثبت‌اندیش باشید و به خودتون سخت نگیرید. این دو ماه با هر اتفاق خوب یا بد و به هر مشقتی بالاخره می‌گذره و فقط خاطراتش به جا می‌مونه. اگه مثبت‌اندیش باشید بیشتر خاطرات خوب خدمت در حافظه‌تون می‌مونه که برای بقیه تعریف کنید و دوره همی بخندید ولی اگه منفی‌نگر باشید فقط سختی‌ها و بدشانسی‌ها و بیگاری‌ها رو به خاطر خواهید داشت و تلخ‌کام میشید
  15. در مورد وسایلی که باید ببرید قضیه کاملا شخصیه. به نظر من فقط چیزهایی رو ببرید که مطمئنید توی این دوماه ازش استفاده می‌کنید. خیلی بعیده چیز به‌دردنخوری توی این دوماه به دردتون بخوره. من اگه دوباره خدمت می‌رفتم فقط با خودم پول (در حد صدهزار تومان) و قاشق و چنگال و لیوان شیشه‌ای دسته‌دار و دفتر ۶۰ برگ و خودکار آبی (۲ جفت) و دمپایی آبی و یه کیسه بزرگ مشکی برای قراردادن پوتین و دمپایی می‌بردم. این چند قلم تنها چیزهایی هست که هر روز به دردتون می‌خوره و نمی‌تونید از داخل بوفه پادگان تهیه کنید. همه خوراکی‌ها رو توی بوفه میشه خرید و به همون قیمت پشت جلد با شما حساب می‌کنن. در مورد لوازم تفریحی مثل کتاب هم خوبه اونها رو ببرید و از هفته چهارم به بعد که وقت آزادتون بیشتر میشه و دیگه با شرایط پادگان آشنا شدید از این وسایل استفاده کنید
  16. در مورد مسئولیت‌ها نظر من کاملا مخالف نظر leadertime هست. به نظر من کلا خوبه که مسئولیت بپذیرید و حتی بهتره که ارشد بشید. گروهان ما چون یک گروهان منظم بود تعداد تشویقاتش معمولا بیشتر از تنبیهاتش بود و معمولا هم فقط اراشد سلف و مقسم‌ها و ارشد نظافت محوطه و دژبانها تشویق می‌شدن و مرخصی روزبرگ می‌گرفتن. اگه کم‌کاری هم پیش می‌اومد از ارشد اون بخش سوال می‌کردن که چه کسی از زیرکار در رفته و فقط اونی که از زیر کار دررفته رو تنبیه می‌کردن. بنابراین این که کلا مسئولیت قبول کنیم یا نکنیم یا چه مسئولیتی رو قبول کنیم کاملا به دوره خودتون و فرمانده و اراشد خودتون برمی‌گرده و جواب قطعی نداره. ضمن این که زمان ما بیشتر مسئولیت‌ها به صورت اجباری به افراد داده شد و کسی حق اعتراض یا انتخاب نداشت. این که کلا مسئول هیچ جایی نباشی هم معمولا در فرمانده این شائبه رو ایجاد می‌کنه که شما آدم اززیرکار در رویی هستی و برای خیلی از بیگاری‌ها مثل شستن اسلحه‌ها، گرفتن اسلحه از اسلحه‌خونه و پس دادن اون، نظافت محوطه و جارو زدن اون یا حتی نگهبانی عادی و روز تعطیل ... فرمانده همیشه اسم افرادی رو در اولویت قرار میده که هیچ مسئولیتی ندارن. بنابراین پیشنهاد من اینه که در این زمینه هم زیاد سخت‌گیری نکنید و بگید «هر چه پیش آید خوش آید» و «چون می‌گذرد غمی نیست»
امیدوارم این موارد که حاصل تجربه دو ماه حضور من در پادگان خضرایی بود به درد دوره‌های بعدی بخوره. همون طور که دوره‌های قبلی این نکته‌ها رو به ما گفتن ما هم به شما میگیم تا شما هم به اطلاع دوره‌های بعدی برسونید و یک دانش جمعی شکل بگیره
 

leadertime

Registered User
تاریخ عضویت
22 ژانویه 2006
نوشته‌ها
479
لایک‌ها
78
آقایون اول آبانی،‌بهتون پیشنهاد میکنم دیگه سوال نپرسید چون فقط استرس خودتون زیاد تر میشه.
ایشالا پس فردا میرید پادگان خودتون میبینید چه خبره و تا چشم به هم بگذارید آموزشی هم تموم میشه.
 

zbhamed

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
12 اکتبر 2014
نوشته‌ها
25
لایک‌ها
7
سن
32
آقایون اول آبانی،‌بهتون پیشنهاد میکنم دیگه سوال نپرسید چون فقط استرس خودتون زیاد تر میشه.
ایشالا پس فردا میرید پادگان خودتون میبینید چه خبره و تا چشم به هم بگذارید آموزشی هم تموم میشه.


نگووووووووو که استرس فراوان است! :(
راستی بنظرتون چون تاسوعا عاشورا وسط هفته دومه بهمون هفته اول مرخصی میدن؟؟؟ و میگن بعد عاشورا بیاین؟!
 

leadertime

Registered User
تاریخ عضویت
22 ژانویه 2006
نوشته‌ها
479
لایک‌ها
78
نگووووووووو که استرس فراوان است! :(
راستی بنظرتون چون تاسوعا عاشورا وسط هفته دومه بهمون هفته اول مرخصی میدن؟؟؟ و میگن بعد عاشورا بیاین؟!

نه بهتون مرخصی تا همون شنبه میدن.
من به شما دو تا نصیحت میکنم. یکی این که اصلا سعی نکنید به این فکر کنید که کی بهتون مرخصی میدن کی نمیدن. عزیزم تو پادگان یه چی وجود داره به اسم شایعه و همه اش هم حول همین مرخصی هاست. اگر از الان بخواید این طوری باشید توی اون جو پر شایعه اذیت میشید.
دومین نصیحتم هم اینه که همیشه به این فکر کنید که شما الان آموزشی نرفتید و ۲ سال سربازی پیش روتون دارید اما همین که برید پادگان شروع میکنه به کم شدن. همین که وارد خدمتتون بشید، عمر خدمتتون شروع میکنه به کم شدن و هر روز به پایانش نزدیک تر میشید.
من وقت هایی که از مرخصی بر میگشتم همه اش اولش به خودم میگفتم چقدر مرخصی زود تموم شد و کلی ناراحت میشدم اما بعدش به خودم میگفتم برا چی ناراحتی؟ الان اون مرخصی پشت سرته تا قبل از این که بری مرخصی میگفتی ۵ هفته مونده تا آموزشی تموم شه الان که از مرخصی اومدی ۴ هفته و یه ذره مونده.
 

zbhamed

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
12 اکتبر 2014
نوشته‌ها
25
لایک‌ها
7
سن
32
بازم ممنون از همه دوستان
یه سوال دیگه و آخرین سوال !
کسی میدونه از ترمینال جنوب چجوری میشه رفت خضرایی؟ با مترو میشه رفت یا فقط با تاکسی؟؟ و اینکه کرایه تاکسی چقده؟
آدرس خضرایی رو هم اگه دقیق بنویسید ممنون میشم.
 

mohammad 1364

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
22 اکتبر 2014
نوشته‌ها
1
لایک‌ها
0
سن
38
خاطرات اعزامی 19 مهر 1383
سلام و درود خدمت دوستان گرامی.
من اعزامی مهر ماه سال 1383 بودم به پادگان شهید خضرایی ،البته توی دوره آموزشی
یاد اون دوران افتادم.توی گوگل سرچ کردم شهید خضرایی ،به اینجا رسیدم.گفتم چکیده ای از خاطراتم رو بگم.
من خودم بچه شاهرودم.اوایل شهریور 83 دفترچه رو پست کردم ،جوابش اومد 19 مهر پدافند هوایی سمنان.
سه روز اونجا بودیم.جهنم به تمام معنا بود.هوای فوق العاده گرم در طول روز و فوق العاده سرد در طول شب.توهین ها و تحقیرهای رنگارنگ ارشدها.تنبیه های همیشگی و بسیار سخت .غذای بد (اینقدر بد که اکثرا نمیخوردن).خاموشی و بیدار باش معنا نداشت. ساعت ده شب بعد از کلی بشین و پاشو کنار تخت ،میگفتن برید روی تخت هاتون ،بعد بلافاصله به جای خود می دادن و باز بشین و پاشو شروع می شد.این داستان ممکن بود تا یک ساعت بعد ادامه پیدا میکرد تا بالاخره اجازه می دادن بخوابیم. روز اول یادمه دو و نیم نصفه شب بیدار باش دادن و بلافاصله هم تنبیه ها شروع شد تا موقع صبحونه.
خلاصه سه روز اونجا بودیم از هفتصد نفر سیصد نفرمون رو جدا کردن.یه عده رو همون روز مرخصی دادن که پس فرداش باید میرفتن پادگان شهید ستاری تهران ،ما رو هم فردا صبحش مرخص کردن که بیست و پنجم باید خودمون رو معرفی میکردیم خضرایی.
خضرایی در مقایسه با پدافند هوایی سمنان خیلی بهتر بود.حداقل ارشدها به حال خود نبودن که هر طور دلشون خواست با سرباز بی نوا رفتار کنن .محیطش که خیلی خوب و دلباز بود.از توهین و تحقیر هم در مقایسه با سمنان خبری نبود. تنبیهات قابل تحمل بود و غذاش هم خیلی خوب بود.در ضمن گروهان ما یعنی گروهان آموزشی شهید مفتح بود و دوره مون دوره ی 364.
تنها بدی ای که داشت مرخصیهاش بود.(که البته قطعا در حال حاضر بعد از ده سال اوضاع کاملا عوض شده)از چند ماه پیش از اون فرمانده پادگان همه سربازها رو (چه سربازهای آموزشی چه بقیه)لغو مرخصی کرده بود.مثلا ما توی پنجاه روز آموزشی که اونجا بودیم فقط یه روز مرخصی گرفتیم.برای همون یه روز هم کلی منت سرمون گذاشتن . اونایی که سربازی رفتن میدونن مرخصی دوره آموزشی چقد مهمه برا سرباز.
سربازهای یگان ها هم وضعشون همین بود.هر دو سه ماه یه بار یه روز میتونستن بیان مرخصی.البته بدون احتساب تو راهی.
از توصیفاتی که دوستان تو این تایپیک در مورد خضرایی کرده بودن واقعا تعجب کردم.مثلا در مورد مرخصی ها یا بوفه های پادگان .زمان ما بوفه ها فقط کیک و نوشابه میفروختن.حتی از چیپس و پفک خبری نبود چه برسه به ساندویچ!!!
بعد از آموزشی من افتادم فاشا.که یه پادگان کوچیک داخل پادگان چکش بود.
شما اگه آموزشی خضرایی هستی بعد از آموزشی هم اونجا بیفتی خیلی خوبه برات.چه بچه تهران باشی چه نباشی.
اصولا پادگانی که آموزشی اونجا بودی بمونی بهتره.بزرگترین مزیتش اینه که به محیط پادگان عادت کردی.
آدرسش هم تا اونجایی که یادمه داخل خیابان دماوند بود.که خیابان دماوند هم یکی از فرعی های خیابان تهران نو بود.
 
بالا