برگزیده های پرشین تولز

هر روز يك شعر تازه

sepidar300

Registered User
تاریخ عضویت
21 آپریل 2013
نوشته‌ها
182
لایک‌ها
601
محل سکونت
اصفهان- همدان
"مهدي اخوان ثالث "
نذر کرده ام
یک روزی که خوشحال تر بودم
بیایم و بنویسم که زندگی را باید با لذت خورد،
که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد .
یک روزی که خوشحال تر بودم
می آیم و می نویسم که
" این نیز بگذرد "
مثل همیشه که همه چیز گذشته است و آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است.
یک روزی که خوشحال تر بودم
یک نقاشی از پاییز میگذارم ،
که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست
زندگی پاییز هم می شود ،
رنگارنگ ، از همه رنگ ، بخر و ببر!
یک روزی که خوشحال تر بودم
نذرم را ادا می کنم
تا روزهایی مثل حالا
که خستگی و ناتوانی
لای دست و پایم پیچیده است
بخوانمشان و یادم بیاید که
هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد
و هیچ آسیاب آرامی بی طوفان.
 

kyle

مدیر بورس و بانکداری
مدیر انجمن
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,432
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
اگر که عشق بیاموزدم سرودن را

غزل غزل بسرایم پرنده بودن را

مبین که کنج قفس دست و بال من بسته ست

به سینه می فشرم میل پر گشودن را

پی شکستن این تخته بند می کوبم

به تیغه های قفس بال آزمودن را

در اصطکاک من و زندگی درنگی کن

اگر که دوست نداری صدای سودن را

مخوان به حوصلۀ تنگ من حدیث درنگ

که همچو سنگ ندارم سر شنودن را

دلم به ظلمت زنگار لحظه ها فرسود

خوشا که خشم دهد مژدۀ زدودن را

خوشا در اوج، صفیر گلوله ای ناگاه

که پر زدیم هوای به خون غنودن را
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
معنی لبخند چیست؟

شور سرازیری است

حال پس از گریه است

در پس یک کوه سخت

لذت یک قله است

معنی پیروزی است

در سر این سرنوشت

خنده دوای من است

مرهم زخم دل است

بر سر هر ماجرا

هرچه توانی بخند

داد نزن شاد باش

میگذرد روزگار



"هوشنگ هوشنگی"
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
درختی خشک را مانم به صحرا
که عمری سر کند تنهای تنها

نه بارانی که آرد برگ و باری

نه برقی تا بسوزد هستیش را


"فریدون مشیری"
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
دل من دير زمانیست كه می پندارد:

بی گمان سنگدل است آنكه روا می دارد

جان اين ساقه نازك را

- دانسته-

بيازارد! ...

« دوستی » نيز گلی است؛

مثل نيلوفر و ناز،

ساقه ترد ظريفی دارد...







...زندگی ، گرمی دل های به هم پيوسته ست

تا در آن دوست نباشد همه درها بسته ست...



...باغ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست

تازه،

عطر افشان

گلباران باد♥

"فریدون مشیری"
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
یک چشم من اندرغم دلدار گریست
چشم دگرم حسود بود و نگریست
چون روز وصال آمد او را بستم
گفتم نگریستی نباید نگریست...
 

Codes

Registered User
تاریخ عضویت
16 سپتامبر 2014
نوشته‌ها
530
لایک‌ها
411
خدا بزرگ ، خدا مهربان ، خدا خوب است
تو خوب هستی و من خوبم و هوا خوب است
دلم اگر چه شکسته ، اگر چه بیمار است
ولی به عشق تو چون هست مبتلا ، خوب است
مریض عشق تو هرگز شفا نمی‌خواهد
چرا که درد اگر بود بی دوا ، خوب است
مگو که “درد و بلایت به جان من بخورد”
به راه عشق، اگر درد ، اگر بلا خوب است
خوشم به خنده ، به اخم و گلایه‌ات ، زیرا
هر آنچه می رسد از جانب شما خوب است
 

alireza_tili

فروشنده معتبر
فروشنده معتبر
تاریخ عضویت
7 اکتبر 2014
نوشته‌ها
80
لایک‌ها
32
محل سکونت
تهران
با این که بازار همه کساده
زنگ خور گوشی ت ولی زیاده
می گن که خیلی رفت و آمد داری
می گن که خیلی ام در آمد داری
این همه پول داری زکاتم می دی؟
من بمیرم تو مالیاتم می دی؟
می گن که پز می دی تو قوم و خویشا
بچه ها دیدنت دیشب تو گیشا
خاطرتو اونا که خیلی می خوان
شبا می یان زیر پل کریم خان
می پری با رجال گنده مُنده
شماره ی موبایلتم که رُنده
بچه ها دیدنت یه شب هراسون
داشتی می رفتی میدون خراسون
شبا می گن می ری سعادت آباد
نصف شبا می ری رو برج میلاد
عصرای جمعه هم ولی عصری
صبحای شنبه هم که چاررا قصری
همین جوری بچسب به رزق و روزی
نیفتادی تا که به روغن سوزی
کنار گل گیرت می گن نوشته:
دنده عقب نرو که خیلی زشته
خدا کنه یه روز مهندس بشی
می گن موتور داری مسافر کشی!
 

worship_u

Registered User
تاریخ عضویت
25 فوریه 2010
نوشته‌ها
289
لایک‌ها
195
محل سکونت
تو طاقچه
دل من شبنم گلهای وفاست
دل تو برکه تزویر و ریاست
بگذر از من که نگاه تو خطاست
راه من از تو جداست
تو چو طوفان و نسیم از همه جا می گذری
به هزار شهر وفا
و من این بی مهری را یکشب
از مردمک چشم سیاهت خواندم
بعد از ان قصه تلخ
واژه عشق تو را
از دل و جانم راندم
اخرین حرف من این است
فراموشم کن
مثل یک خواب قشنگ
مثل دنیای خیال
و به خاطر بسپار
که دلی در قفس غم تنهاست
شاعرش یکی از همکلاسی های دوران دبیرستان بود که اسمش خاطرم نیست
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
نشسته در دو چشم تو نگاه بی قرار من
بیا گره گشا گره گشا زکار من
کنون نگاه مست توست که می برد قرار من
بیا طبیب درد من همیشه غم گسار من
 

kyle

مدیر بورس و بانکداری
مدیر انجمن
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,432
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
بادها را بهانه ای است برای وزیدن

بادها را آرزویی است

اینکه در گیسوی تو بپیچند

و شمیم خوش زندگی را

تا دورترین نقاط این کرۀ خاکی بپراکنند

تا پیام امید را قاصدی شوند

برای تمامی دل های خستۀ عاشق

که حتی رویای وصل معشوق را

خیالی پریده رنگ و محال

در دوردستی محو و ازلی می پندارند.

وحید عمرانی
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
‮ﺧﻮﺍﻩ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﯼ ﭘﺎﺭﻩ ﯼ ﺩﻝ ! ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﯽ
<ﭼﻮﻥ ﻣﺎﻩ ﺟﻬﺎﻧﺘﺎﺏ، ﺩﺭ ﺧﺸﻨﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﯽ
ﺗﺎ ﺑﻨﺪﻩ ﺳﻬﻴﻞ ﻣﻨﯽ ﻭ ﺷﻤﻊ ﺳﺮﺍﻳﻢ
<ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺯ ﺧﺪﺍ ، ﺭﻭﺷﻦ ﻭ ﺗﺎﺑﻨﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﯽ
ﺍﻣﻴﺪ ﻣﻦ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮔﻠﺸﻦ ﻫﺴﺘﯽ
<ﺍﭼﻮﻥ ﻏﻨﭽﻪ ﮔﻞ ﺑﺎ ﻟﺐ ﭘﺮ ﺧﻨﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﯽ
ﭼﻮﻥ ﺯﻫﺮﻩ ﺑﻪ ﭘﻴﺸﺎﻧﯽ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﺪﺭﺧﺸﯽ
< ﺗﺎﺟﯽ ﺷﻮﯼ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﯽ
ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻦ ﭼﻮ ﻳﮑﯽ ﻧﺨﻞ ﺑﺮﻭﻣﻨﺪ
<ﺗﺎ ﺯﻧﺪﻩ ﮐﻨﯽ ﻧﺎﻡ ﭘﺪﺭ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﯽ
ﻧﺎﻡ ﺗﻮ « ﺳﻬﻴﻞ » ﺍﺳﺖ ﻭ ﻓﺮﻭﻍ ﺩﻝ ﻣﺎﺋﯽ
< ﺧﻮﺍﻡ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮ ، ﻓﺮﻭﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﯽ
ﺍﯼ ﻧﻮﺭ ﺩﻟﻢ ! ﺑﻨﺪﮔﯽ ﺧﻠﻖ ﺭﻭﺍ ﻧﻴﺴﺖ
<ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺧﺪﺍ، ﺑﻨﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﯽ.
مهدی سهیلی
 

wonnin

مدیر انجمن ادبیات
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
8 اکتبر 2010
نوشته‌ها
3,999
لایک‌ها
7,614
محل سکونت
Wish I Knew
بی تو بودن را معنا می کنم با تنهایی و آسمان گرفته

آسمان پر باران چشم هایم

بی تو بودن را معنا می کنم با شمع , با سوزش ناگریز شمعی بی پروانه

بی تو بودن را چگونه میتوان تفسیر کرد

وقتی که بی تو بودن خیلی دشوار است
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
درد تنهایی خود را به که گویم
من که بر دست وبه پایم
به که گویم در این جامه خالی از عشق
بتنیدند گلی از گل ریحان
همه در تاب و خروشند
من به سان گلی از باغ گل یاس بدم
همه چون سرو به بالا نگرند
که ندانم چگونه به شکوفایی خود شاد شوم
و به فغان از دست هستی
که تواند که مرا شاد کند
که تواند که مرا یاد کند
و دل غم زده ام را
وصدای نفسم را ببرد تا که رسد بر دل یاران
به سرود غم هستی بسراید
من که خواهم ولی افسوس که نتوانم
آه......
از اینجا بروم
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098

زیاد سرچ کردم بزرگوار - نفهمیدم مال کیه

========

سوره ی چشم خرابت حکم تحریم شراب
سِفر تکوین نگاهت مژده ی اهل کتاب

روز و شب در چشم تو تصویر موعود من است
گرگ و میش از چشمه ی چشم تو می نوشند آب

شهر شب با داغیاد تو پریشان شد ولی
حالیا در سوگ چشمت حال آبادی خراب

صبح خون می ریخت از پرهای بالش چون که شب
آخرین تصویر پرواز تو را دیدم به خواب

در نگاهت نقطه ی ابهام گنگی بود خاک
ذره بین کوچکی در دست هایت آفتاب

پرسشی دارم زتو: آن سوی این دیوار چیست؟
ای سوال روشن ما را نگاه تو جواب!
 

Codes

Registered User
تاریخ عضویت
16 سپتامبر 2014
نوشته‌ها
530
لایک‌ها
411
کاش چون پاییز بودم (فروغ فرخ زاد)
کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش وملال انگیز بودم.
برگهای آرزوهایم , یکایک زرد می شد,
آفتاب دیدگانم سرد می شد,
آسمان سینه ام پر درد می شد
ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می زد
اشک هایم همچو باران دامنم را رنگ می زد.
وه ... چه زیبا بود, اگر پاییز بودم,
وحشی و پر شور ورنگ آمیز بودم,
شاعری در چشم من میخواند ...شعری آسمانی
در کنارم قلب عاشق شعله می زد,
در شرار آتش دردی نهانی.
نغمه ی من ...
همچو آواری نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته.
پیش رویم :
چهره تلخ زمستان جوانی
پشت سر :
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام :
منزلگه اندوه و درد وبد گمانی.
کاش چون پاییز بودم
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
تو قلۀ خیالی و تسخیر تو محال
بخت منی که خوابی و تعبیر تو محال

ای همچو شعر حافظ و تفسیر مثنوی
شرح تو غیرممکن و تفسیر تو محال

عنقای بی نشانی و سیمرغ کوه قاف
تفسیر رمز و راز اساطیر تو محال

بیچارۀ دچار تو را چاره جز تو چیست؟
چون مرگ، ناگزیری و تدبیر تو محال

ای عشق، ای سرشت من، ای سرنوشت من!
تقدیر من غم تو تغییر تو محال



قیصر امین پور
 

kyle

مدیر بورس و بانکداری
مدیر انجمن
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,432
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
درختِ اقاقیا را دوست دارد

کسی که از درخت سرو متنفر است

غوغا بر سر سرو است و اقاقیا

بر سر اختیار

نه درخت

تو خودِ درختی

خودِ دوست داشتن

و دوست داشتن

جبر است.
 

sepidar300

Registered User
تاریخ عضویت
21 آپریل 2013
نوشته‌ها
182
لایک‌ها
601
محل سکونت
اصفهان- همدان
در خیالات خودم
در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه،
از خیابانی که نیست
می نشینی روبرویم،
خستگی در میکنی
چای می ریزم برایت،
توی فنجانی که نیست
باز ميخندی و ميپرسي
كه حالت بهتر است؟!
باز میخندم که خیلی،
گرچه میدانی که نیست
شعر می خوانم برایت،
واژه ها گل می کنند
یاس و مریم میگذارم،
توی گلدانی که نیست
چشم میدوزم به چشمت،
مي شود آیا کمی
دستهایم را بگیری،
بین دستانی که نیست..؟!
وقت رفتن می شود،
با بغض می گویم نرو...
پشت پایت اشک می ریزم،
در ایوانی که نیست
می روی و
خانه لبریز از نبودت می شود
باز تنها می شوم،
با یاد مهمانی که نیست...!
بعد تو
این کار هر روز من است
باور این که نباشی،
کار آسانی که نیست...!
زندگي گاه به كام است و بس است
زندگي گاه به نام است و كم است
زندگي گاه به دام است و غم است
چه به كام و
چه به نام و
چه به دام،
زندگي معركه همت ماست،.. زندگي ميگذرد.. زندگي گاه به نان است و كفايت بكند
زندگي گاه به جان است و جفايت بكند
زندگي گاه به آن است و رهايت بكند
چه به نان
و چه به جان
و چه به آن،
زندگي صحنه بي تابي ماست، ..
زندگي ميگذرد..
 
بالا