برگزیده های پرشین تولز

وجدانا اینجا کیا سنشون قد میده اینا رو یادشون باشه ؟

Mr.sh3ll

Registered User
تاریخ عضویت
28 ژانویه 2012
نوشته‌ها
1,183
لایک‌ها
884
یادش بخیر
درشم زرورقی بود.آلمینیومی
هنوزم طعمشو یادمه.
خدا لعنت کنه باعث و بانیشو
 

Sir Pendar

Registered User
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
3,150
لایک‌ها
2,560
محل سکونت
192.168.1.1
وجدانا یادمه تو انباری بنظرم یه شیشه اش رو داشته باشم:rolleyes:
 

reza11503

Registered User
تاریخ عضویت
5 ژوئن 2012
نوشته‌ها
757
لایک‌ها
1,071
محل سکونت
mashhad
داداش شیشه اش رو مزایده بزار !:general404:
 

patteerr

Registered User
تاریخ عضویت
27 مارس 2009
نوشته‌ها
4,013
لایک‌ها
3,140
ما پول نداشتیم بخریم . اما یادمه یه چندبار خوردم .
 

m558

Registered User
تاریخ عضویت
28 آگوست 2012
نوشته‌ها
1,438
لایک‌ها
1,486
الانم که الانه دنبال طعم این شیرها هستم ******* که روش بود این شیرها طعم خدا میداد
یه خامه های هم بود پاستوریزه که نگو
پفک های مینو
تی تاپ های مینو
سیگار هما فیلتر که کش میرفتیم میکشیدیم
و...........
 

http2iran

Registered User
تاریخ عضویت
13 آگوست 2014
نوشته‌ها
341
لایک‌ها
1,772
محل سکونت
بَلمی به سوی بندر
یادش بخیر ما پولمون قد نمیداد این شیرها رو بخوریم میگفتیم صبحانه اعیونی هستش دایی بابام یه مغازه فروش لبنیات داشت یکی آشناهاشون نزدیک 16 سالش بود چند روز مهمونی اومده بود پسره انگار از دماغ فیل افتاده بود دارم از 15 سال پیش میگما الان آدم گلیه :D آقا خلاصه بند کلام از دستمون درفت دایی هروز صبح دم مغازه چون مسیر من سمت خونشون می خورد یه شیر میداد ببرم برای دلبندشون خلاصه آقا ما که تلیت چایی میزدیم ای زورم میشد وقتی شیر رو تحویل میدادم با غرور میگفت بزارش تو آشپز خونه و برو .. خلاصه ما شده بودیم ساقی :general712: روز سوم میخواستم برم مدرسه یهو یه برق تو چشمام زد اره پسر امروز روزشه و اون اتفاقی افتاد که نباید می افتاد رفتم آشپزخونمون یه مشت نمک برداشتم تو لیوان پلاستیکی ریختم مثل سه روز پیش شیر رو تحویل گرفتم بردم خونه داییم اینا داشت دیرم میشد محمد گفت ببرش تو آشپز خونه الان میام بخورم گفتم ای بچشم بردمش تو آب گردون ریختم تا میتونستم نمک حل کردم شد محلول سیر شده :D زود اومدم بیرون گفتم ممد من دیرم شده خودت گرمش کن با سر گفت باشه آقا بعداظهر اومدم خونه خبر دادن این آشنای دایی اینا بودش ها امروز دلپیچه گرفته :general110: بردنش بهداری کار تو بود گفتم نه جون هر کی دوست دارید من اصلا پلمپ شیر رو باز نکردم شیر خراب بوده ! اون روزا همش تبلیغ شیر هموزیزه نمیدونم چیز میزه میکردن خلاصه بعد از بهبود محمدجان تا 3 الی 4 سال با ما حالت جنگ و قهر داشت الان که یادم میاد خیلی میخندم یادش بخیر چه شیر هایی بود ،
راستی یادم رفت بگم ما با پلمپش پاکن درست میکردیم پول نداشتیم بخریم دفترامون همش سیاه می شد :D
 

samanrahimi

محروم از فعالیت تجاری
محروم از فعالیت تجاری
تاریخ عضویت
10 جولای 2013
نوشته‌ها
4,645
لایک‌ها
2,387
سن
34
محل سکونت
شیراز
هر روز صبح یه باکس چهرتایی میخریدیم همون صبحونه تموم میشد . از طعمش واقعا چیزی یادم نیست فقط یادمه خیلی خوب بود. فراموشی سیستماتیک...
 

AslanSalarkia

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
25 جولای 2013
نوشته‌ها
7,211
لایک‌ها
22,271
محل سکونت
تهران
عالی بودن اینا!
بچه بودم، 7-8 سال، پول میگرفتم میرفتم از تعاونی محل اون موقعمون 2 تا میخریدم، یدونشو همونجا باز میکردم تا ته میخوردم یدونش میرسید خونه :D
البته بیشتر از دو تا هم یادمه نمیدادن اون موقع به هر نفر!
یادش به خیر...
 

mr_khodaei2011

Registered User
تاریخ عضویت
18 دسامبر 2011
نوشته‌ها
415
لایک‌ها
179
منم یادم هست تازه بعضیهاش در روش قرمز رنگ بود که اونا بهتر بودن
 

epsi1on

Registered User
تاریخ عضویت
30 ژوئن 2008
نوشته‌ها
636
لایک‌ها
2,558
منم چند بار رفتم تو صف از این شیرا وایسادم، یادمه یه سری وایساده بودم تو صفش، شیرم تازه اورده بودن داشتن از ماشین خالی میکردن. صاحب مغازه هم آشنا بود، خلاصه گفتم بزار این جعبه رو براش ببرم تو مغازه، جعبه رو بلند کردم از فرط سنگینی تَشتَکم پرید! از اون به بعد هر وقت میخواستم از این جعبه ها بلند کنم (حعبه نوشابه و اینا) یاد اون موفع میوفتادم...
 

gogle

Registered User
تاریخ عضویت
13 می 2009
نوشته‌ها
1,909
لایک‌ها
1,069
لیسیدن درش یکی از مواهب بهشتی بود!!

يادش بخير چه زود گذشت زندگي مثله يه خواب ميمونه گاهي رويا گاهي كابوس
اينها كاكائوييش رو دوز داشتم اصلا يه طعم ديگه ميداد :general503:
موزيش هم بود البته
 

mehran0152

Registered User
تاریخ عضویت
2 فوریه 2014
نوشته‌ها
2,596
لایک‌ها
948
الانم که الانه دنبال طعم این شیرها هستم ******* که روش بود این شیرها طعم خدا میداد
یه خامه های هم بود پاستوریزه که نگو
پفک های مینو
تی تاپ های مینو
سیگار هما فیلتر که کش میرفتیم میکشیدیم
و...........

آخ گفتی پفک مینو به خدا هنوز مزه و بوی پنیری که توش بکار رفته بود زیر دندونمه چقد خوشمزه بود یادش بخیر:(:general503::general601:
 

Mr.mohandes

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
11 آگوست 2014
نوشته‌ها
64
لایک‌ها
71
سن
33
اینا که برا همین پریروزه
گفتم الان می خوای چی بزاری////////
 

moosavi.sm89

Registered User
تاریخ عضویت
28 مارس 2011
نوشته‌ها
1,644
لایک‌ها
400
اخخخخ عالی بود...
مخصوصا شیر کاکاءو شیشه کوچیکا....
صف های صبگاهی شیر و جر و بحثاشم خاطره ای بود...
 

kiarashiiii

Registered User
تاریخ عضویت
15 سپتامبر 2014
نوشته‌ها
4,382
لایک‌ها
1,736
سن
33
اقا من 24 سالمه یادمه قشنگ زیاد قدیمی نیستن ولی انصافن عالی بودن عالی مخصوصا سرش.لامصب شیر واقعی بود الان همه چی فانتزی شده و الکی
 

l0w

Registered User
تاریخ عضویت
23 آگوست 2013
نوشته‌ها
496
لایک‌ها
266
محل سکونت
کرج
یبار حدودا 6-7 سالم بود سره خریدن همین شیرا یه اسکناس 200 تومنی گم کردم ! :general304:
خیلی یادم نیست ولی رنگ نوشته روش با عکس گاوه فکر میکنم ابی بود واسه ما :D
 
Last edited:

&&&

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 نوامبر 2014
نوشته‌ها
11
لایک‌ها
57
من شيركاكائو شو دوس داشتم تو بطري شيشه اي بود
قديما همه چي طبيعي و واقعي بود شير همون مزه طبيعي و چربي رو ميداد الان چربي شيرو ميگيرن آب توش ميزنن كاملا مصنوعيه
همه چي مصنوعي شده از ميوه بگير تا مزه و عطر نون ... حتي آدما هم مصنوعي شدن...
 

iman8079

Registered User
تاریخ عضویت
24 آگوست 2013
نوشته‌ها
762
لایک‌ها
95
محل سکونت
tehran
اگه سنم قد داد چی؟
وجدانن چندتاشو برام بیار :دی

همیشه آشخه اون نیم سانت ******* که روش میبست بودم . اگه میدیم کسی زودتر از من درشو باز کرده کلی گریه میکردم خخخخ . تا درشو باز میکردم انگشت میکردم توش خامشو میخوردم :general304:
ایول داداش
اره خدایی خامه روش فوق العاده بود
بخاطر خرید شیر که دستم یه سبد که جای 6تا شیشه شیر بود و شیشه خالیا توش بود داشتم از خیابون رد میشدم که چشمتون روزتون بد نبینه یه پیکان 57 رنگ خاک زااااارت زد بهمون و مثل لواشک پهن شدیم رو زمین
اینو هیچوقت فراموش نکردم 7-8 سالم بیشتر نبود
یادش بخیر پووووووف
 

alireza050

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
31 اکتبر 2014
نوشته‌ها
1
لایک‌ها
0
سن
54
شیر کاکاهو هم بود از مدرسه تعطیل میشدیم با کیک میچسبید
 

امیرحسین.

Registered User
تاریخ عضویت
24 فوریه 2013
نوشته‌ها
1,026
لایک‌ها
60
محل سکونت
تهران
تفاوتش این بود که بعضی وقتی طعم آب میداد
چون فروشنده نا محترم حوس کرده بود آب قاطیش کنه
تورو خدا افسانه نسازین
بعدم همیشه رو درش خامه نمیبست
خیلی وقتی خامش خیلی کم بود
ملت کارشون شده بود فلان ساعت برن صف بکشن یه شیر بخرن
منت فروشنده رو بکشن

آلان نصف شب هم شیر کیسه ای هست
من موندم ما که دهه شصت هستیم آلان دهه هفتادیا حداقل پنج سانت قدشون بیشتر از دهه شصتیاس
اونم فقط بخاطر تغذیه بهتره
هر کی خیلی ناراحته واسه یه شیر صف نمیکشه هر وقت شیر خواست بخره اول روز قبل بره از فروشنده محترم بپرسه کی شیر میارن واسطون ٬ بعدم فرداش یه نیم ساعت قبل از ساعت اعلامی بره جلو در مغازه وایسه ٬ مثلا یه ساعت در روز وایسادن برا یه شیشه شیر که یه نیم لیتر هم نمیشه جزو خوبی های نسل ما بوده
تو رو خدا افسانه نسازین

همین دیروز نمایشگاه الکامپ واسه یه سیم کارت مجانی دیتا رایتل یه صفی بسته بودن ملت ٬ من فقط موندم چجوری خجالت نمیکشن
 
Last edited:
بالا