Faridbahrami
Registered User
احمد شاملو:
من از آن امیدِ بیهوده سخن میگویم
که مرگِ نجاتبخشِ شما را
به امروز و فردا میافکنَد:
« ــ مسافری که به انتظار و امیدش نشستهاید
از کجا که هم از نیمهی راه
باز نگشته باشد؟»
کوتاه از شعرِ _شبانه(ما شکیبا بودیم)_
دفتر _آیدا:درخت و خنجر و خاطره_
فردا... مگر وقوع معحزتى
يا اتفاق ساده اى
يا طلعت ستاره ى اقبالى
شايد...
فردا...!!!!
من از آن امیدِ بیهوده سخن میگویم
که مرگِ نجاتبخشِ شما را
به امروز و فردا میافکنَد:
« ــ مسافری که به انتظار و امیدش نشستهاید
از کجا که هم از نیمهی راه
باز نگشته باشد؟»
کوتاه از شعرِ _شبانه(ما شکیبا بودیم)_
دفتر _آیدا:درخت و خنجر و خاطره_
فردا... مگر وقوع معحزتى
يا اتفاق ساده اى
يا طلعت ستاره ى اقبالى
شايد...
فردا...!!!!