برگزیده های پرشین تولز

بهترین فیلمی که تا حالا دیدین

woodkid

Registered User
تاریخ عضویت
13 می 2013
نوشته‌ها
229
لایک‌ها
495
محل سکونت
تهران
علم در فیلم «ميان ستاره‌ای»: اخترفیزیک، ولی نه از آن نوعی که می‌شناسیم
(ترجمه اختصاصی)

fjc4_interstellar_i_i_i.png
دکتر «روبرتو تروتا»، استاد ارشد اخترفیزیک در ایمپریال کالج لندن، می‌گوید: هرچند که آخرین فیلم علمی-تخیلی پر فروش دنیای سینما ظاهری علمی دارد، ولی پیرنگ داستان آن نیازمند خیال‌پردازی‌های علمی-تخیلی بوده است.
شاید به خاطر تبلیغات عظیم این فیلم باشد، ولی انتظار داشتم «ميان ستاره‌ای» بار علمی بیشتری نسبت به دیگر فیلم‌های این ژانر داشته باشد؛ کمی ناامید شدم، باید اعتراف کنم که اساس علمی فیلم و تکنیک‌های به کار رفته برای واقعی نمایاندن جزئیات داستان، از نظر فیزیکی و علمی کمی ضعیف بودند. البته نکات دقیق بسیاری هم در فیلم وجود داشت: نحوه به تصویر کشیدن سفر فضایی، حالت بی‌وزنی، و سطح سیارات دیگر همگی عالی بودند. ولی در عین حال از بسیاری از تکنیک‌های کلاسیک علمی-تخیلی نیز استفاده شده بود که سفر در زمان، خمیدگی فضا-زمان، و طی کردن مسافت‌های طولانی در زمان بسیار کوتاه از جمله این موارد بودند. «ميان ستاره‌ای» روکشی علمی دارد، ولی در پرداختن به مطالب عمیق علمی آنطور که تصور می‌کردم بدون عیب و نقص نبود.

سفر در فضا
ایده سفینه اصلی که «ایندیورنس» نام دارد درست بود. این ایده که طی سفرهای طولانی با چرخش به دور خودش تولید جاذبه نماید هم خوب بود. تنظیم موقعیت پنجره‌های سفینه متناسب با الگوهای گردش نور هم واقعا به خوبی انجام شده بود. اما از نظر من، نشان ندادن مخازن سوخت سفینه به تماشاگران قابل انتقاد است. برای سفرهای بین سیاره‌ای به مقدار زیادی سوخت نیاز است و بخش زیادی از جرم سفینه را سوخت آن تشکیل می‌دهد. تماشاگر تصوری از اینکه سفینه «ایندیورنس» از چه نیروی محرکه‌ای استفاده می‌کند ندارد. وقتی که به زحل می‌رسند، این امر واضح‌تر می‌شود: واقعا آنجا سفینه چطور سرعتش را کاهش می‌دهد؟ برای این کار به یک راکت هم اندازهٔ راکت اصلی که سفینه را به چنان سرعتی رسانده است، در جلوی سفینه نیاز است. موضوع به همین سادگی است؛ در غیر این صورت سفینه قادر به کاهش سرعت نمی‌شود و از کنار زحل عبور خواهد کرد. راکت‌های کوچک بازدارنده‌ای که در فیلم دیده می‌شوند، بیش از حد کوچک هستند.
این را هم اضافه کنم که سفر به زحل تنها در دو سال به نظر من خیلی سریع است. اگر از بهینه‌ترین روش مصرف سوخت هم برای سفر به زحل استفاده کنیم، باز هم حدود 4.7 سال زمان لازم است، و آن هم تنها در مقاطع زمانی خاصی امکانپذیر است، یعنی هنگامی که موقعیت قرارگیری سیارات نسبت به هم مناسب باشد. درست است که سفینه «نیوهورایزنز» طی دو سال و چهار ماه به زحل رسید، ولی دلیلش این بود که با سرعت تمام در حال حرکت به سمت پلوتون بود و در زحل سرعت خود را کاهش نداد. اگر این سفینه قصد توقف در زحل را داشت، زمان بسیار بیشتری برای سفر لازم بود چرا که برای قرار گرفتن در مدار سیاره نیاز به کاهش سرعت است.

ریاضیات
فیلم روکش ریاضی خوبی دارد؛ مثلا معادلاتی که روی تخته به چشم می‌خورند،‌‌ همان معادلات نسبیت عام هستند که در کتب درسی ذکر می‌شوند، که از نظر خوره‌های علم نکته جالبی است. کمی جلو‌تر در فیلمنامه ذکر می‌شود، از آنجا که دانشمندان هنوز به رابطهٔ بین گرانش و مکانیک کوانتومی پی نبرده‌اند، معادلات مذکور درست در نمی‌آیند، که البته حرف معقولی است. ولی در فیلم این مشکل با فرستادن یک ربات به داخل سیاه‌چاله برای ارسال «اطلاعات کوانتومی» حل می‌شود، که واقعاً بی‌معنی است؛ انگار که این قسمت تنها برای رفع و رجوع طرح داستان ساخته شده‌ است و هیچ پشتوانه‌ای از دیدگاه علم فیزیک ندارد.

کرم‌چاله‌ها
در مورد نمایش کرم‌چاله از نظر شکل و شمایل ظاهری کاملا حساب شده عمل شده ‌است. سرنشینان سفینه ساختاری کروی با الگوی نورانی درهم ریخته را کشف می‌کنند که امری محتمل است. وقتی با چنین جرم به شدت فشرده‌ای روبرو باشیم، شاهد اعوجاج در اجسام دوردست هم خواهیم بود - ظاهر احتمالی آن بستگی به تصور شما دارد.

نسبیت
یکی از اجزای اصلی طرح داستان مربوط به اولین سیاره‌ای می‌شود که سفینه به آن سفر می‌کند، یعنی سیاره آبی. یک ساعت روی سطح آن برابر هفت سال زمینی است. از نظر علمی، مشکلی در این ارتباط وجود ندارد؛ بر کسی پوشیده نیست که زمان در مجاورت یک میدان جاذبه کند‌تر می‌گذرد، ولی سوال اصلی این است: آیا این کش آمدن زمان (اتساع زمانی) در سیاره‌ای که برروی آن فرود آمده‌اند امکانپذیر است؟ در یک صحنه از فیلم می‌شنویم که شدت نیروی جاذبه بر روی این سیاره حدود 130 درصد زمین است؛ و می‌بینیم که دراثر قرارگیری در این جاذبه شدید، بازیگران کمی نفس نفس می‌زنند. ولی آیا برای چنین اتساع زمانی، کافی است؟ خیر، اصلاً کافی نیست. اگر کسی به سطح خورشید برود با توجه به اینکه این ستاره از زمین بسیار بزرگ‌تر است ولی بازهم یک کلان‌جرم محسوب نمی‌شود پس تنها 66 ثانیه در هر سال زمان اضافی به دست می‌آورد. برای به دست آوردن چنین اتساع عظیمی که یک ساعت برابر با هفت سالِ زمین باشد به میدان جاذبهٔ بسیار پرقدرتی نیاز است و شما در واقع باید به شعاع شوارتزشیلد جسم مورد نظر نزدیک بشوید؛ که‌‌ همان افق رویداد یک سیاه‌چاله است. در عمل سیاره‌ای با چنین جاذبه‌ای وجود ندارد، و اگر بخواهید روی سطح چنین سیاره‌ای فرود بیایید، جاذبه چنان قوی خواهد بود که شما را له می‌کند. این اعداد و ارقام اصلاً با واقعیت سازگاری ندارند.

سیاه‌چاله‌ها
سرنشینان سفینه در نزدیکی یک سیاه‌چاله به سیاره‌ای بر می‌خورند و تصمیم می‌گیرند که برای پرهیز از «ناحیه‌ تغییر زمانی» آن را دور بزنند؛ آن‌ها طوری در مورد تغییر زمانی حرف می‌زنند که گویی مرز مشخصی دارد، ولی واقعیت امر به هیچ وجه اینگونه نیست و تغییر زمان حالتی تدریجی و پیشرونده دارد و در تمامی جهات نیز یکسان است. همچنین، اگر چنان میدان جاذبه قدرتمندی در کار بود، آنگاه خود سیاره به دلیل اختلاف جاذبه در طرفین خود نابود می‌شد. کشف سیاره‌ای پایدار در محدوده چنین میدان جاذبه قدرتمندی صرفاً ساخته و پرداخته تخیلات است و در عمل هرگز چنین چیزی رخ نمی‌دهد.
نمایش ظاهر سیاه‌چاله به صورت یک صفحه بزرگ از مواد نورانی که می‌چرخند و با کشش جاذبه بلعیده می‌شوند، قطعا در واقعیت ممکن است. ولی اگر سر از چنین مکانی در‌آورید، نخواهید توانست از تشعشعات این صفحه بسیار داغ که از خود اشعهٔ گاما پخش می‌کند یا کشش جاذبه‌ای که برشما اعمال می‌شود، جان سالم بدر برید. وقتی نزدیک سیاه‌چاله هستید، جاذبه‌ای که به پا‌هایتان اعمال می‌‎شود آنقدر از جاذبه‌ای که به سرتان اعمال می‌شود بیشتر است که مثل اسپاگتی کش می‌آیید و تبدیل به رشته‌ای از ماده می‌شوید. در فیلم هیچ اثری از چنین اتفاقی به چشم نمی‌خورد.

نتیجه‌گیری
ما واقعا نمی‌دانیم که سفر بین ستاره‌ای چگونه است، پس تضمینی برای گمانه‌زنی‌هایی که در این زمینه می‌شود وجود ندارد. ساخت فیلم «ميان ستاره‌ای» در مقایسه با فیلم «جاذبه» بسیار پر زحمت‌تر است. ما می‌دانیم زندگی در مدار زمین چگونه است؛ مکانیک مداری مربوطه بسیار ساده است؛ پس فیلم «جاذبه» با راهنمایی صحیح ‌توانست موارد فیزیکی را به درستی رعایت کند. «ميان ستاره‌ای» در پی آزمایش کردن موضوعات مهمتری است؛ بیشتر موارد علمی مورد اشاره هنوز ناشناخته هستند و اگر تلاش کنیم از مرز ممکن‌ها فرا‌تر برویم، چنانکه سنت چنین فیلم‌هایی اقتضا می‌کند، بدون شک حاصل کار فاقد پشتوانهٔ علمی خواهد بود. ساده بگویم، کار سختی است!

 

تهرانی

Registered User
تاریخ عضویت
26 نوامبر 2011
نوشته‌ها
2,009
لایک‌ها
2,351
دیگه اگه قرار بود هر فسلم سازی بشینه چنین موارد دقیقی رو حساب کنه که دیگه نمیتونست فیلم بسازه ،میرفت میشد مکانیک !!

کپسول سوخت را نشان دهد ؟!؟ فیلم مربوط به یه دوران فراتر از ماست،کمی تخیل هم بد نیست ! به نظر من این مولف متن کمترین حس تخیلی نداشته ! فکر کنم یه فیلم شخمی تخیلی مثل اونجرز بزارن جلوش کلا کرکاش بریزه !

z1
 

Mehdiwol

Registered User
تاریخ عضویت
3 اکتبر 2012
نوشته‌ها
4,051
لایک‌ها
20,249
محل سکونت
Old Trafford
دیگه اگه قرار بود هر فسلم سازی بشینه چنین موارد دقیقی رو حساب کنه که دیگه نمیتونست فیلم بسازه ،میرفت میشد مکانیک !!

کپسول سوخت را نشان دهد ؟!؟ فیلم مربوط به یه دوران فراتر از ماست،کمی تخیل هم بد نیست ! به نظر من این مولف متن کمترین حس تخیلی نداشته ! فکر کنم یه فیلم شخمی تخیلی مثل اونجرز بزارن جلوش کلا کرکاش بریزه !

z1
اسمش رو میشه گذاشت بزله گویی که اهمیتی چندانی هم نداره
فیلم بر پایه ی نظریات ساخته شده نه قوانین ثابت شده ی فیزیکی بین خود فیزیکدان ها هم در مورد این نظریات اختلاف زیادی هست
رفتن سخنان گوهر بار یه سری افراد مخالف رو لیست کردن تا به اهداف نامشروع خودشون برسن! اسم اینو میزارن قضاوت یک طرف چون فیزیکدانهای گردن کلفتی همچون میچیو کاکو هم هستن که بار علمی فیلم رو تایید کردن و اساسا فیلم با مشاور علمی یک فیزیکدان ساخته شده!
خیلی از کارگردان ها رو اگه بگیم مغز و نبوغ وارد شدن به چنین حوزه ای رو داشته باشن ولی جراتش رو قطعا ندارن چون از همین نوع قضاوت های متناقض و متفاوت فیزیکدانها می ترسن
 

woodkid

Registered User
تاریخ عضویت
13 می 2013
نوشته‌ها
229
لایک‌ها
495
محل سکونت
تهران
چرا کریستوفر نولان کارگردانی مؤلف محسوب نمی‌شود؟

3n1j_کریس.jpg
زمانی که، به دنیای خلق شده توسط فیلم «ميان ستاره‌ای» می‌اندیشیم اولین اسمی که به ذهن متبادر می‌شود، کیپ تورن است نه کریستوفر نولان، زیرا این فیلم بیشتر از آنکه تحت تاثیر دنیای ذهنی نولان باشد، حاصل تفکرات و نظریه‌های کیپ تورن است.

نکته حائز اهمیت این است که «ميان ستاره‌ای» در ابتدا پروژهٔ نولان نبود و تولید آن هشت سال پیش در کمپانی پارامونت و تحت نظارت لیندا اوبست، تهیه کنندهٔ کهنه‌کار کلید خورد. طرح داستانی فیلم به واسطهٔ دوستی و همکاری لیندا اوبست (تهیه‌کنندهٔ فیلم تماس) و کیپ تورن (تئوریسین و فیزیکدان نظری) حین تولید فیلم تماس (رابرت زمه‌کیس، 1997) شکل گرفت. اوبست که نظریه‌های تورن دربارهٔ فضا-زمان را شنیده بود و از آن‌ها خوش‌اش آمده بود، ایدهٔ ساخت فیلمی با چنین مضمونی را با او در میان گذاشت و موافقت او را جلب کرد. اوبست و تورن تصمیم گرفتند فیلمنامه‌ای آماده کنند که در آن «شگفت‌انگیز‌ترین رویدادهای کهکشان برای نسل بشر قابل دسترسی بشود.» هدف نهایی آن‌ها این بود که کارگردانی این فیلم را به استیون اسپیلبرگ بسپارند.

کار تولید فیلم از ژوئن 2006 شروع شد. اسپیلبرگ و کمپانی پارامونت پیکچرز بیانیه‌ای منتشر و اعلام کردند که قصد دارند فیلمی علمی-تخیلی بر اساس طرحی هشت صفحه‌ای از اوبست و تورن بسازند. در مارس 2007 خبر رسید که جاناتان نولان، برادر کوچک کریستوفر نولان، استخدام شده تا بر اساس آن طرح فیلمنامه‌ای بنویسد که نام آن «ميان ستاره‌ای» خواهد بود. اما وقتی اسپیلبرگ در سال 2009 کمپانی دریم‌ورکز خود را از پارامونت به کمپانی والت دیزنی انتقال داد، مسئولان پارامونت مجبور شدند کارگردان تازه‌ای برای پروژهٔ بلندپروازانه‌شان‌ پیدا کنند. جاناتان نولان، برادرش کریستوفر را پیشنهاد کرد و کریستوفر نولان در سال 2012 به پروژه پیوست. کریستوفر نولان در‌‌ همان ابتدا با کیپ تورن، که حالا یکی از تهیه‌کنندگان اجرایی فیلم هم بود، دیدار کرد تا دربارهٔ استفاده از نظریهٔ کلیدی فضازمان در فیلم بحث و تبادل نظر کند. پارامونت و برادران وارنر در ژانویه 2013 اعلام کردند که در حال مذاکره با کریستوفر نولان هستند تا او کارگردانی فیلم را بر عهده بگیرد. از آنجایی هم که کمپانی‌های پارامونت و برادران وارنر از قدیم استودیوهای رقیب بودند، مسئولان این دو کمپانی با تبادلاتی بین دو استودیو موافقت کردند تا بتوانند زمینه را برای تولید مشترک «ميان ستاره‌ای» فراهم کنند. وقتی حضور کریستوفر نولان در فیلم قطعی شد، او گفت که قصد دارد با استفاده از ایدهٔ سفر انسان به فضا، فیلمنامه‌ای بنویسد و آن را با فیلمنامهٔ برادرش جاناتان ادغام کند.
کریستوفر نولان تصمیم گرفت، فیلمنامه (فیلمنامه‌ای که جاناتان نولان چهار سال روی آن کار کرده بود) را بازنویسی کند؛ تورن دو قانون برای برادران نولان فیلمنامه‌نویس گذاشت: هیچ نکته‌ای در فیلم نباید قوانین اثبات شدهٔ فیزیک را زیر پا بگذارد و دوم اینکه تمام پیش بینی‌های عنان گسیختهٔ داستان باید براساس قوانین علمی باشد و صرفاً از خلاقیت فیلمنامه‌نویسان حاصل نشود؛ کریستوفر نولان این دو قانون را پذیرفت و بازنویسی فیلمنامه (با نظارت تورن) شروع شد.

در مجموع چیزی که تورن می‌خواست‌ علم در داخل داستان بود ولی کریستوفر نولان داستانی با روکشی از علم می‌خواست‌؛ حتی در مقطعی تورن دو هفته با نولان صحبت کرد تا او را متقاعد کند ایدهٔ سفر با سرعت بیشتر از نور را کنار بگذارد.​
گفتگویی با کریستوفر نولان و کیپ تورن:
مجله وایرد


وایرد: کیپ جایی بود که تو به نولان بگویی تو نمی‌توانی این کار را انجام دهی؟

تورن: فقط یکبار.

نولان: آره یکبار شد.

وایرد: کریس، کیپ در کجا تو را مهار کرد؟

نولان: فقط یک چیز. من تصمیم گرفتم که شخصیت‌ها باید سریع‌تر از سرعت نور سفر کنند.

وایرد:‌ ای وای!

نولان: من می‌خواستم این چیزی که به آن مرز سرعت نور می‌گفتند را بشکنم. و کیپ اصلا همچین فکری را تحمل نمی‌کرد. این ماجرا برای چند هفته ادامه داشت.

تورن: من برای او توضیح دادم چرا چنین چیزی ممکن نیست (از دیدگاه یک ناظر خارجی، انرژی چیزی که با سرعت نور حرکت کند به بی‌‌‌‌نهایت می‌رسد و زمان تا جایی آرام می‌شود که کاملاً متوقف می‌شود.) ما چند گفتگوی مختلف با هم داشتیم و او در ‌‌نهایت عقب‌نشینی کرد.

نولان: ما بیش از چند گفتگو با هم داشتیم. چیزی که او به شما نمی‌گوید این است که من در آخر تصمیم گرفتم از روی مسئله نسبیت بگذرم. من نمی‌خواستم که کاملاً این نظریه را درک کنم. من فقط روزنه احساسی آن را می‌خواستم. پس من گفتم: «می‌دانی چیست؟ من موافقم. هیچ چیزی نمی‌تواند سریع‌تر از سرعت نور حرکت کند.» و او اینطور جواب می‌داد که: «آره، در مناطق عادی فضا نمی‌تواند.» یا چیزی مثل این. و من اینطور بودم که یک لحظه صبر کن، چی گفتی؟! پس هر سوراخ خرگوشی یک سوراخِ خرگوش دیگری زیرش داشت و زیر آن هم یک سوراخ خرگوش دیگر بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ​
از سال 1988 که موریس و تورن دستهٔ جدیدی از کرمچاله‌ها را با عنوان کرمچاله‌های گذرپذیر معرفی کرده‌اند، پیشرفتهای زیادی در فیزیک کرمچاله‌ها رخ داده است. ویژگی مهم این کرمچاله‌ها، در مقایسه با کرمچاله‌های شوارتسشیلد، نداشتن افق است که عبور نور و ذرات مادی را از آن‌ها امکان پذیر می‌سازد. تا کنون تحقیقات دامنه‌داری در مورد کرمچاله‌ها انجام گرفته است و تعدادی از جوابهای کرمچاله‌ای ایستا و یا در حال تحول در چارچوب نظریهٔ نسبیت عام و همین‌طور نظریهٔ برانس-دیکی پیدا شده‌اند.
یکی از بحث برانگیز‌ترین جنبه‌های کرمچاله‌های گذرپذیر مسئلهٔ نقض شرط پوچ انرژی توسط ماده‌ای است که این گونه فضا زمان‌ها را ایجاد می‌کند.
گرچه افرادی نشان داده‌اند که نقض شرط پوچ انرژی یک ویژگی همگانی برای کرمچاله‌ها (صرف نظر از نوع تقارن و وابسته بودن یا نبودن به زمان) است، اما افرادی نیز کرمچاله‌هایی یافته‌اند که به طور کلی یا در بازه‌های زمانی مشخصی شرط پوچ انرژی را برآورده می‌سازند. در هر حال مسئلهٔ وجود مادهٔ نقض کنندهٔ شرط انرژی (مادهٔ نامتعارف) هنوز به طور کلی حل نشده است. با وجود این، برخی افراد نوعی نگرش به کرمچاله‌ها را مطرح کرده‌اند که در آن فرض می‌شود کرمچاله‌ها وجود دارند و سپس پیامدهای آن‌ها مورد توجه قرار می‌گیرند.

0i1q_the_morris-thorne_metric.png

پی‌نوشت: بهتر است برخی افراد (!......M) با سرقت‌های ادبیِ کوچکِ خود سرگرم باشند؛ افرادی که بدون مطالعه و با استناد به مطالب چند سایت و دیدن تعدادی مستند علمی، خود را بیش از اندازه جدی گرفته‌اند و فکر می‌کنند، سخنان موشکافانهٔ یک کیهان‌شناس بذله گویی است در حالی که نظراتِ شخصیِ خود را امر مسلم می‌پندارند.
x9hq_comedy_mask.png

bc1e_ezgif.com-gif-maker.gif
 

Mehdiwol

Registered User
تاریخ عضویت
3 اکتبر 2012
نوشته‌ها
4,051
لایک‌ها
20,249
محل سکونت
Old Trafford
مشخصه که بعضی حضرات مشکلشون با شخص نولانه نه فیلمهاش
دیگه نیازی به این همه کپی پیست کردن نیست فدات شم زحمتت میشه
هر چند تا قبل از سال 2010 منم در جبهه ی مقابل فن های نولان بودم بارها شده در فرومهای سینمایی مختلف با فن هاش دهن به دهن شدم ولی شرایط در همون سال با فیلم Inception به شدت تغییر کرد و معادلات بهم ریخت اون حس نفرت علیه نولان به یه حس خنثی و متعادل رسید و با دیدن خفت بعضی مخالفانش کم کم به سمت فن های این کارگردان کشیده میشم هراسی هم از این موضوع ندارم
 

woodkid

Registered User
تاریخ عضویت
13 می 2013
نوشته‌ها
229
لایک‌ها
495
محل سکونت
تهران
بهترین فیلمی (Western) که در سال 2014 دیدم: The Dark Valley

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

من به شدت تحت تاثیر کپی/پیستِ زیبای شما (1672# از سایت zoomg.ir) قرار گرفتم، مخصوصا ترتیب قرار گرفتن عکس‌ها فوق العاده بودند؛ نباید از فردی که فرق ترجمه اختصاصی (1700# و 1701#) با کپی/پیست را نمی‌فهمد، انتظار داشت که تفاوت بین کارگردانی مؤلف و کارگردانی کلیشه ساز (نولان) را تشخیص دهد!
مراقب باشید در حین این سفر بین ستاره‌ای (کشیده شدن به سمت فن‌های نولان) به درون سیاه‌چاله‌ سقوط نکنید، چرا که در واقعیت از یک سیاه‌چاله‌ جان سالم به در نمی‌برید!
6vh0_imoticon_23-128.png

(#1672 از سایت zoomg.ir) ـــــــ پرونده‌‌ی فیلم Interstellar ـــــــ نویسنده: رضا حاج‌محمدی
 

barool

Registered User
تاریخ عضویت
17 مارس 2014
نوشته‌ها
1,338
لایک‌ها
2,863
سن
34
اینا فیلمهایه عامه پسند و تجاری هستند که شاید ارزش حتی یکبار دیدن هم نداشته باشن من فکر کنم دو قسمتو بیشتر ندیدم اینقدر هم که در پیت بود اصلا یادم نمیاد داستانش چی بود چند وقت پیش هم need for speed رو دیدم همون 20 دقیقه اول خاموشش کردم
فیلم باید با روح و روانت بازی کنه باید بتونه احساساتتو منقلب کنه باید وقتی تمام شد تا چند روز به فکر فرو ببرتت
اینجور فیلما فقط برای خالی نبودن عریضه خوبه و نه بیشتر
بی زحمت یکی از این فیلما که با روح و روانت بازی میکنه بگو واسه امشب بیکاریم :D:p . 2012 به بعد هم باشه ترجیحا نه از اون سیاه سفیدا که معلوم نی مرد کدومه زن کدومه:p:D
 

Benchmarker

کاربر فعال پرشین تولز
کاربر فعال
تاریخ عضویت
25 آگوست 2011
نوشته‌ها
5,468
لایک‌ها
31,829
محل سکونت
Sin City
بی زحمت یکی از این فیلما که با روح و روانت بازی میکنه بگو واسه امشب بیکاریم :D:p . 2012 به بعد هم باشه ترجیحا نه از اون سیاه سفیدا که معلوم نی مرد کدومه زن کدومه:p:D
فیلمهایه جدید رو زیاد دنبال نمیکنم که 2012 بهت پیشنهاد کنم چون اکثرا مضخرفن :general607:
Shutter Island رو ببین البته 2010 هست با روح روانت بازی میکنه :D
 

barool

Registered User
تاریخ عضویت
17 مارس 2014
نوشته‌ها
1,338
لایک‌ها
2,863
سن
34
فیلمهایه جدید رو زیاد دنبال نمیکنم که 2012 بهت پیشنهاد کنم چون اکثرا مضخرفن :general607:
Shutter Island رو ببین البته 2010 هست با روح روانت بازی میکنه :D
ممنون میبینم فردا خبرت میکنم چقدر بازی کرده باهام
البت با روح و روان منظورمه :D
 

iranescence

Registered User
تاریخ عضویت
17 جولای 2011
نوشته‌ها
1,441
لایک‌ها
2,810
سن
30
محل سکونت
tehran
از اونجایی که در مورد فیلم interstaller بحث شد لازمه کمی در موردش توضیح بدم
خیلی ها می گن این فیلم مورد تحسین کاکو یا فلان فول پروفسور شده....سوال من از شما اینه که فیلم باید مورد تحسین منقدین قرار بگیره یاد دانشمندا و سیاستمدارا
دلیل اینکه یک دانشمند میاد فیلم رو تحسین می کنه تعصب خودش رو به یکسری نظریات می خواد نشون میده
مثل اینکه یک سیاستمدار بیاد فیلم آرگو یا بازی بتلفید رو تحسین کنه
دلیلش اینه : هدف وسیله رو توجیه می کنه یعنی اگر یک فیلم رو تحسین کنه باعث می شه عوام رو با یکسری نظریات و فرضیاتی که بهش تعصب داره آشنا کنه.
از اشکالات علمی فیلم می گذریم
خیلی ها می گن فیلم علم تخیلی فیلمیه که یکسری از نظریاتش علمی باشه یکسری اش تخیلی (تراوش ذهنی داش نولان) باشه
ولی اصلا یکسری اش واقعا منطقی نیست
فیلم علمی تخیلی فیلمیه که نظریات و تئوری های علمی رو بهترین شکل ممکن در جلوه های بصری نشون بده نه اینکه یکسری اصلا منطقی نباشه

حالا از همه اینا بگذریم می رسیم به بزرگترین گندکاری فیلم یعنی فیلمنامه اش
داستان فیلم چیه؟؟؟ آخر فیلم ما متوجه می شیم به معنای واقعی سرکار بودیم چرا با فرض پذیرفتن جهان موازی با فرض رسیدن انسان به بعد پنجم (ژانر علمی تخیلی) ابرانسان های آینده به معنای واقعی ک*خل شدن چون برای اینکه یک فرمول رو به دست مردم ما در این زمان برسونند احمقانه ترین شیوه ی ممکن رو برای ارتباط با گذشته انتخاب کردن که متناسب باشه با فیلم نامه ی نولان ...:)
داستان فیلم همینه بخدا
داستان نابودی محصولات کشاورزی و پیدا کردن سیاره برای حیات کشکه!!! اصل داستان همینه فیلمای نولان رو باید از عقب بیای جلو تا بفهمی چیه ...اوایل فیلم کامل سرکاری

حالا هدف نولان می دونید چی بوده؟؟
سوبژه ی فیلم (محرک ذهنی داستان): اتفاقات مرموزی که داخل اتاق دختر بچه میفته (کمک های غیبی و حرکات اشیا)
ابژه ی فیلم (محرم عینی داستان): وجود یک سیاهچاله ی الکی مثلا کاملا علمیه

از دیدگاه خیلی از مکاتب اگه مرز بین ابژه و سوبژه برداشته بشه انسان کامل میشه
حالا نولان خواست بگه جواب سوبژه های ذهن ما در ابژه فیلم یعنی سیاهچاله است...دریغ از اینکه هیچ چیز فیلم منطقی نبود یعنی ابژه فیلم ترواشات غیره منطقی داش نولان بود
باسه نولان هم مثل سیاستمدارا هدف وسیله رو توجیه می کنه
 

Benchmarker

کاربر فعال پرشین تولز
کاربر فعال
تاریخ عضویت
25 آگوست 2011
نوشته‌ها
5,468
لایک‌ها
31,829
محل سکونت
Sin City
واقعا این جبهه گرفتن بر ضد نولان و فیلم خیلی خوبشو درک نمیکنم o_O

دقیقا مثل این می مونه به اسپیلبرگ گیر بدین بگید فرضیه ساخت دایناصورات مسخرست پارک ژوراسیکت مسخرست خودتم مسخره یی :general705:

عزیزان توجه کنید نولان یه کارگردانه نه یه دانشمند که بخواد فرضیه علمی بده نولان فیلم میسازه که ما لذت ببریم حالا یا بر پایه حقیقت یا بر پایه تخیل یا هر دو با هم تنها چیزی که مشخصه فیلم Interstellar فیلم خیلی خوبی بود از نولان :general601:
 

ehsan_iace

Registered User
تاریخ عضویت
11 جولای 2009
نوشته‌ها
1,413
لایک‌ها
763
از اونجایی که در مورد فیلم interstaller بحث شد لازمه کمی در موردش توضیح بدم
خیلی ها می گن این فیلم مورد تحسین کاکو یا فلان فول پروفسور شده....سوال من از شما اینه که فیلم باید مورد تحسین منقدین قرار بگیره یاد دانشمندا و سیاستمدارا
دلیل اینکه یک دانشمند میاد فیلم رو تحسین می کنه تعصب خودش رو به یکسری نظریات می خواد نشون میده
مثل اینکه یک سیاستمدار بیاد فیلم آرگو یا بازی بتلفید رو تحسین کنه
دلیلش اینه : هدف وسیله رو توجیه می کنه یعنی اگر یک فیلم رو تحسین کنه باعث می شه عوام رو با یکسری نظریات و فرضیاتی که بهش تعصب داره آشنا کنه.
از اشکالات علمی فیلم می گذریم
خیلی ها می گن فیلم علم تخیلی فیلمیه که یکسری از نظریاتش علمی باشه یکسری اش تخیلی (تراوش ذهنی داش نولان) باشه
ولی اصلا یکسری اش واقعا منطقی نیست
فیلم علمی تخیلی فیلمیه که نظریات و تئوری های علمی رو بهترین شکل ممکن در جلوه های بصری نشون بده نه اینکه یکسری اصلا منطقی نباشه

حالا از همه اینا بگذریم می رسیم به بزرگترین گندکاری فیلم یعنی فیلمنامه اش
داستان فیلم چیه؟؟؟ آخر فیلم ما متوجه می شیم به معنای واقعی سرکار بودیم چرا با فرض پذیرفتن جهان موازی با فرض رسیدن انسان به بعد پنجم (ژانر علمی تخیلی) ابرانسان های آینده به معنای واقعی ک*خل شدن چون برای اینکه یک فرمول رو به دست مردم ما در این زمان برسونند احمقانه ترین شیوه ی ممکن رو برای ارتباط با گذشته انتخاب کردن که متناسب باشه با فیلم نامه ی نولان ...:)
داستان فیلم همینه بخدا
داستان نابودی محصولات کشاورزی و پیدا کردن سیاره برای حیات کشکه!!! اصل داستان همینه فیلمای نولان رو باید از عقب بیای جلو تا بفهمی چیه ...اوایل فیلم کامل سرکاری

حالا هدف نولان می دونید چی بوده؟؟
سوبژه ی فیلم (محرک ذهنی داستان): اتفاقات مرموزی که داخل اتاق دختر بچه میفته (کمک های غیبی و حرکات اشیا)
ابژه ی فیلم (محرم عینی داستان): وجود یک سیاهچاله ی الکی مثلا کاملا علمیه

از دیدگاه خیلی از مکاتب اگه مرز بین ابژه و سوبژه برداشته بشه انسان کامل میشه
حالا نولان خواست بگه جواب سوبژه های ذهن ما در ابژه فیلم یعنی سیاهچاله است...دریغ از اینکه هیچ چیز فیلم منطقی نبود یعنی ابژه فیلم ترواشات غیره منطقی داش نولان بود
باسه نولان هم مثل سیاستمدارا هدف وسیله رو توجیه می کنه

من از این فیلم آخر نولان خوشم نیامد! به نظرم حتی The Dark Knight Rises فیلم بهتری هست تا این فیلم! که معلوم نیست حرف حساب‌اش چیه؟

یک کلیپ 5 دقیقه‌ایی درباره فیلم Interstellar هست که پیشنهاد میکنم ببینید :

www.youtube.com/watch?v=lZMzf-SDWP8
 

Mehdiwol

Registered User
تاریخ عضویت
3 اکتبر 2012
نوشته‌ها
4,051
لایک‌ها
20,249
محل سکونت
Old Trafford
Warrior با بازی زیبای تام هادری , چهره و حسش به قشنگ ترین شکل ممکن به این نقش و شخصیت می خورد
========================
جورج میلر با نسخه ی جدید Mad Max اساسا غوغا کرده با اینکه زیاد به نمرات منتقدان اکثرا پیر اعتقاد چندانی ندارم ولی گرفتن همچین نقد و امتیازاتی برای یک فیلم اکشن از جماعتی که علاقه ی چندانی به این ژانر ندارن کار تحسین برانگیزی هست
متای 89 از 46 نقد و 18 نقد کامل 100 به همراه تنها 1 نقد زرده 50

083.jpg
 

Others70

Registered User
تاریخ عضویت
8 فوریه 2014
نوشته‌ها
909
لایک‌ها
1,664
محل سکونت
بوشهر
بهترین فیلم از نظر من : خیلی فیلم های زیبایی تو طول دوره حیاتمان دیدیم ولی پدرخوانده هیچ وقت کهنه نمیشه مثل پارچه مخمل میمونه هر وقت بپوشی نو هستش ..
 

aminjpo

Registered User
تاریخ عضویت
8 جولای 2011
نوشته‌ها
363
لایک‌ها
102
به نظرم فیلمهای که همیشه یاد ادم می مونه
نجات سرباز رایانه این فیلم واقعا فیلمه کاملیه
فهرست شیلندر فیلم نیست یه اثر هنریه
پالپ فیکشن فارست گامپ یوزوال ساسپکت و..
 

poorya0014

Registered User
تاریخ عضویت
15 نوامبر 2013
نوشته‌ها
618
لایک‌ها
200
سن
32
محل سکونت
تورنتو
اینا فیلمهایه عامه پسند و تجاری هستند که شاید ارزش حتی یکبار دیدن هم نداشته باشن من فکر کنم دو قسمتو بیشتر ندیدم اینقدر هم که در پیت بود اصلا یادم نمیاد داستانش چی بود چند وقت پیش هم need for speed رو دیدم همون 20 دقیقه اول خاموشش کردم
فیلم باید با روح و روانت بازی کنه باید بتونه احساساتتو منقلب کنه باید وقتی تمام شد تا چند روز به فکر فرو ببرتت
اینجور فیلما فقط برای خالی نبودن عریضه خوبه و نه بیشتر
موافقم.کلا فیلمای تخیلی، واقعا تخیلین.مثلا فیلم جاذبه به جز صحنه آرایی و جلوه های ویژه هیچ چیز دیگه نداشت که بخواد جایزه هم بگیره. حالا شوما چن تا معرفی کن که با روح ما بازی کنه
 

poorya0014

Registered User
تاریخ عضویت
15 نوامبر 2013
نوشته‌ها
618
لایک‌ها
200
سن
32
محل سکونت
تورنتو
Rear window
2001 a space odysse
artifial intellligence
vertigo
matrix
seven samurai
north by northwest
psycho
ترتیب بندی نکردم
فقط پنچره پشتی اوله
هیچکاک که معلومه وافعا ولی من یه فیلمشو دیدم به اسم طناب که خیلی حال نکردم باهاش. البته من فیلم های معنی گرا یه خورده برام سخته. یکی دیگه هم دیدم به نام سایه یک شک که یه کمکی قشنگ بود ولی می گم من داستان فیلم فوق العاده برام مهمه. الانم میخوام بشینم طلسم شده رو ببینم. کلا میخوام تا میشه فیلم های هیچکاک رو ببینم.
 

poorya0014

Registered User
تاریخ عضویت
15 نوامبر 2013
نوشته‌ها
618
لایک‌ها
200
سن
32
محل سکونت
تورنتو
دوستان من چن تا از فیلم هایی رو که دوست داشتم رو میگم لطفا راهنماییم کنید چی ببینم. یه کم وقتم خالیه می تونم دانلود کنم ببینم. ضمنا من دوبله شده دوست دارم بنابراین اگه سایت خوبی رو هم برای فیلم های دوبله می شناسید بگید لطفا.
من فیلم هایی که داستانشون تو ذهن آدم بمونه رو خیلی دوست دارم . از ژانر زندان هم خیلی خوشم میاد. به همین خاطر خیلی با فرار از زندان حال کردم.اینم یه سری از فیلم های مورد علاقم:
افسانه ۱۹۰۰
مسیر سبز
پاپیون
فرار از شاوشنک
درخشش
ساعت ها
افسانه دالان مارپیچ
اره
من سام هستم
بازی
زودیاک
۱۲۷ ساعت
بوی خوش زن
شکارچی استخوان
قرمز
لیون
جدایی نادر از سیمین
 
بالا