مهدی جان نوشته حرفهای سنگین بسه. اتفاقا مهدی جان فکر میکنم چیزی که اینجا رو اینقدر جذاب کرده که آرسنالی‌ها، مادریدی‌ها یا بارسایی‌ها هم میان اینجا و خیلی با علاقه پیگیر نوشته‌های ما هستند، همین صحبت‌های جذاب و متین و فنی هست. وگرنه هی از همدیگه تعریف کردن یا به‌به گفتن و تبریک، چه لطفی داره؟
اصلان نوشته چقدر طولانی می‌نویسید، بهش نوید میدم که بعد از این جواب، یک آخرین نوشتهء طولانی خواهم داشت. بعدش دیگه همون تبریک و ماچ و لینک
.
میلادعزیز زحمت کشیدی و در جوابم کلی نوشتی ببخشید که جوابی ندادم. فرصت فرصت فرصت. اگرچه (متاسفانه) احساس میکنم که نگاه ما به وقایع (که میتونه فوتبالی هم نباشه) دو جنس کاملا متفاوت داره، و به همین دلیل شاید نتونیم همدیگه رو متقاعد کنیم، و این لجبازی نیست. اما من این رو بیشتر برای ثبت در تاریخ مینویسم چرا که برخی ایرادات تو رو می‌خونند ولی جواب من رو کمتر شنیده‌اند. به همین دلیل امیدوارم بتونم حرفم رو اون‌قدر روشن بزنم که مجبور به بازتوضیح نشم.
شاید با گذاشتن فن خال روی نیمکت بعنوان مترسک و هنر رونالدو و مسی تیم نتیجه بگیره، که باز هم مطمئن هستم که مسی و رونالدو رو هم نابود میکنه این بشر
اگر مسی خوب بازی بکنه، فنخال کاری نکرده و هنر خودشه اما اگر نتونه خوب بازی کنه، تقصیر فنخاله. این همون شیوهء "ز هر طرف که شود..." هستش. حالا ما مسی و رونالدو نداریم، جاش مینویسیم "تیم" که شامل همین منطق میشه. این که درست نیست.
همه دارن میگن که فن خال هیچ کاری برای این تیم نکرده و عرضه انجام کاری رو هم نداره
این "
همه"، یعنی کی؟ چند تا سایت هواداری یا کامنت‌هایی که این‌طرف و اون‌طرف نوشته میشه، چنین جامعهء آماری رو نمیسازه. تازه مطمئنا توی اونجا هم نخاله‌هایی مثل من و معین (
) هستند که جزو اون
همه نیستند. شامل سر الکس هم نمیشه. البته من سوادی ندارم (این شکسته‌نفسی نیست) اما این که بگیم فرگوسن هم چون انسانه داره اشتباه میکنه، یعنی فرگوسن هم تا وقتی درست میگه که با من هم‌نظر باشه. این روش درستی نیست.
نتایج ضعیف و اعتراض و حرفهای روزنامه ها و طرفداران باعث شد که ترکیب تیم عوض بشه
من تکلیفم روشن نیست که بالاخره فنخال یک آدم روانی و لجوجه یا آدم ترسویی که حرف روزنامه‌ها باعث بشه از موضع خودش کوتاه بیاد. به زعم اظهارنظرهای قبلی، برای فنخال هیچ اهمیتی نداره که آینده تیم چی میشه و اون میخواد پولی به جیب بزنه و بره سراغ بازنشستگیش و به ریش ما بخنده. خوب به لجبازیش ادامه می‌داد که اخراج بشه، زودتر هم پول را به بدن، و بدن را به استراحت میزد.
داستان نویس خوبی میشی علی جان اگه ترشی نخوری
تو وبلاگم داستان و شعر نمی‌نویسم اما دوست داشتی یک سر بیا. فکر کنم برخی نوشته‌هام برات جالب باشه. ترشی هم، چشم
فقط صحنه های گل رو نگاه نکنی یا هایلایت های گل رو، در غیر اینصورت شرمندتم
اول اینکه چرا اینقدر داد میزنی؟ (
بولد می‌نویسی) یک آقا فرزین داریم که هر چی میگذره بیشتر تو دلم جا میگیره، اون هم دیگه از داد زدن دست برداشت.
دوم من تا اینجا بیشتر از نصف بازی‌ها رو دیدم. اما نکته اینه که حتی اگر
هیچ بازی رو هم نبینم، اساس صحبتم (نوشتهء آخر) اشاره به نکات دیگه‌ای داره. در ادامه توضح میدم.
حرکت از جناحین؟ دوستان اگه دیدن تو 2 سال اخیر به من هم یاد آوری کنن.
والنسیا و یانگ تو پیست تارتان که نمی‌دوند. پیستون‌های ما هستند که حرکاتشون معمولا
و بخصوص از راست به سانتر منجر میشه. بقیه تیم هم به جلو حرکت می‌کنند تا از موقعیت استفاده کنند. من به این میگم حرکت از جناحین. حالا اگر خوب انجامش ندند، حرف دیگه‌ای هست.
حتی طرفدارهای بارسا و بایرن اومدن تو همین کلوب گفتن که تیمشون رو نابود کرده
صغری خانم همسایه بالایی‌تون هم گفته میلاد به دختر من نظر داره وگرنه اینقدر ادکلن خوش بو واسه چی میزنه؟
آخه اینم شد حرف؟ حرفهای بی‌پایه زدن دو تا و نصفی آدم که نمیشه ملاک. من توضیح این داستان (پوکوندن) رو هم در پایان خواهم نوشت.
خرید دارمین و اشنیدرلین، میتونن خریدهای خوبی باشن، ولی کی بود که اینارو ندونه؟
ای بابا. حالا کار خوبی هم که کرده، بازم هنری نکرده؟ بالاخره این آدم اگر شعور نداره، چطوری میشه از این خریدهای خوب هم بکنه؟
اعتقاد نداری که شواینی و اشنیدرلین و دارمین بازیکنهایی بودن که فن خال به تیم اورده؟
پس کی آوردشون؟ تماشاگرها فشار آوردن؟ روزنامه‌ها مجبورش کردن. خودش نمی‌خواست‌شون ولی مجبور شده؟ من بالاخره نفهمیدم کسی که هم خره هم لجباز، چطور میشه با همهء خریتش بازیکنهایی به این خوبی رو بگیره. آدم لجباز که زیر بار حرف دیگران نمیره.
انتظار ندارم حرف‌هام قانعت بکنه و نمیکنه. تو باید اون چیزی رو که آرزو داری همین الان ببینی. خوب نمیشه. این جواب‌های من برای ثبت در تاریخ بود
. حالا در نوشتهء آخرم، حرف نهایی را در خصوص وحشت از آینده و اهمیت فنخال مینویسم.
