برگزیده های پرشین تولز

ریشه ی واژگان فارسی و لاتین

Nereid

کاربر فعال زبان
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 نوامبر 2006
نوشته‌ها
2,145
لایک‌ها
852
محل سکونت
staring at a closed door!
اتفاقاً خوب شد گفتید
من اینم شنیده بودم
حالا کدوم درسته دیگه خدا میدونه:دی

حالا که فک میکنم به نظرم اولی درست تر میاد شاید این غربیای خنگ فکر کردن منظورشرقیا از استکان، east tea can هست :دی
 

my7xN

Registered User
تاریخ عضویت
24 می 2009
نوشته‌ها
3,353
لایک‌ها
1,343
نمیدونم والا
didisaythat.gif










_________________
« مُـزَخْــرَف » یعنی « آراسته به زر » . ولی ما این واژه را به معنای « بیهوده ، جَفَنگ ، چرت و پرت و بیخود » به کار می بریم .
چرا این طور شده است ؟
گاهی چیزی را با ضدّ آن توصیف می کنیم . به آدم قد کوتاه می گوییم : ماشاء الله چه قدّ بلندی ! به چاق از روی ریشخند می گوییم : « چقدر لاغره ! » واژه ی مزخرف نیز چنین حالتی برایش پیش آمده است .
ریشه واژه ی مزخرف از « زُخْــرُف » است که عربی است و معنی « زیور و زینت » دارد. . مزخرف اسم مفعول است .
 

my7xN

Registered User
تاریخ عضویت
24 می 2009
نوشته‌ها
3,353
لایک‌ها
1,343
أنفُ العَـنزة یعنی بینی بز .
پزشکان ایرانی مانند ابو علی سینا بودند که این نام را بر سر زبانها انداختند . زیرا دیده بودند که کسانی که دچار این بیماری می شوند عطسه هایی مانند بز می کنند و یا بینی آنان مانند بز می شود و یا چیزی مانند این .این واژه در دوره ی پیشرفت مسلمانان در پزشکی به زبانهای غربی وارد شد و دگرگونه شده به شکل آنفلوانزا در آمد .
عَنزة ، ماعِز و تیس در عربی به معنی بز است .




________________________
ریشه یابی واژه های بهار ، تابستان ، پاییز و زمستان :



بهار در اصل بَــه + آر است به معنی آورنده بهترین ها .واژه « به » در بهمن و بهرام نیز وجود دارد .
تابستان یعنی زمان اوج تابیدن خورشید به طبیعت .( تاب + ستان )
پاییز احتمالاً پای ریز یا چیزی مانند همین واژه باشد که برگ ها در پای درختان می ریزند .
زمستان یعنی سردستان . زِم و زَم و سِم و شِم پیشوندهای به معنای سرد هستند. زم در واژه هایی چون زمستان( سرماستان ) و زمین( یخ بسته ) و زمهریر( جای سرد دوزخ) یافت می شود .سم در سمیرم شهر خنک استان اصفهان. شم در شمران یا شمیران که به معنی دامنه سرد است و در برابر تهران ( دامنه گرم ) قرار دارد .

___________________________
 

rasoooli

Registered User
تاریخ عضویت
4 ژانویه 2007
نوشته‌ها
1,683
لایک‌ها
325
محل سکونت
تهران
bind
و
بند

كدوم از فارسي به انگليسي يا بالعكس ؟
 

faryan

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 دسامبر 2010
نوشته‌ها
1
لایک‌ها
0
سلام من عضو جدید این سایتم واینم اولین پستمه وسوالم اینه که ریشه کلمه بابانو یل(البته با حمزه)از کجااومده؟
در مورد مسایل نگارشی هم اینجا بحث میشه؟
 

my7xN

Registered User
تاریخ عضویت
24 می 2009
نوشته‌ها
3,353
لایک‌ها
1,343
ما معمولاً عادت داریم در توصیف اشخاص زیرک و باهوش و اکثراً رند و مکاراز اصطلاح "آدم هفت خط" استفاده کنیم! اما چرا؟
روایتی درمورد ریشۀ تاریخی اصطلاح "هفت خط" وجود دارد. این روایت بر می گردد به آئین شرابخواری در حضور پادشاه در دوران ساسانیان. در آن زمان پیمانه های ظریف و زیبائی از شاخ گاو یا بزکوهی درست می کردند که چون پایه نداشته است کسی نمی توانسته آن را روی زمین یا میز بگذارد و از نوشیدن شرابِ ریخته شده در پیمانه اش طفره برود. از این رو دارندۀ جام مجبور بوده است محتویات آن را لاجرعه سربکشد. اما برای این که کسی بیش از اندازۀ ظرفیت خود باده گساری نکند و از سرِ مستی با حرکت و یا گفتار خود، احترام و شأن مجلس شاهانه را از بین نبرد، هر کدام از مدعوین، پیمانه (شاخ) مخصوص خود را داشته که به جهت تعیین میزان توانایی او در باده گساری خطی در داخل آن شاخ کشیده شده بوده که ساقی برای دارنده پیمانه فقط تا حدِ همان خط، شراب در پیمانه اش می ریخته است .
به مرور زمان تمامی پیمانه های شراب را با هفت خط، مشخص و درجه بندی کردند. در مجالسی که پادشاه حضور داشته است، میهمانان معمولاً از سه تا شش خط شراب می نوشیده اند. اما بوده اند افرادی که " لوطی" نیز خوانده می شده اند که تا هفت خط را شراب می نوشیدند بدون آنکه حالتی مستانه در آنها ظاهر شود که در پی آن دست به حرکاتی بزنند که موجب هتکِ حرمتِ حضور پادشاه در مجلس بشود.
این قبیل افراد را "هفت خط" می نامیده اند، یعنی که آنها افرادی صاحب ظرفیت و زرنگ بوده و به کلیه رموز و فنون شرابخواری تسلط کامل داشته اند.
این اصطلاح به مرور زمان جنبه عام و مَجازی پیدا کرده و در فرهنگ عامه به افراد باهوش و زیرک و مرد رند "هفت خط" اطلاق گردیده است.
جهت مزید اطلاع اضافه مي شود که هر یک از خطوط هفتگانه جام شراب، اسم ویژۀ خود را داشته است:
1- خط مزور - کمترین میزان شراب در جام
2- خط فرودینه
3- خط اشک
4- خط ازرق (خط شب، خط سیاه یا خط سبز) این خط کاملاً در وسط پیمانه بوده و خط اعتدال درشرابخواری محسوب می گردیده است.
5- خط بصره
6- خط بغداد
7- خط جور که لب پیمانه بوده و جام بیش از آن جا نداشته؛ به عبارت دیگر جام لبریز از شراب می بوده است.
 

maral-

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
16 آپریل 2011
نوشته‌ها
778
لایک‌ها
11
سن
42
محل سکونت
tehran
در زبان عبری به جام شراب کاس میگویند که خیلی شبیه کاسه فارسی یا کاس عربی است
 

aliakbari7

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 مارس 2011
نوشته‌ها
2
لایک‌ها
0
اسم اين كشور چيست؟؟؟؟؟ از شمال روسها اومدن خوردن بردن كشتن دزديدن.از غرب عراقي ها اومدن كشتن كشتن كشتن...... .از شرق افغاني ها اومدن موندن خوردن نرفتن.از جنوب عرب ها كه قانع بودن فقط خليج فارس رو انتخاب كردن و سند زدن.الخليج العربي لا الخليج الفارسي :f34r:
 

dena62

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
13 ژانویه 2011
نوشته‌ها
19
لایک‌ها
0
به نظر من واژه آذوفه و استوک انگلیسی هر دو یکی هستند چون یک معنا هم میدهند
 

alkin_1987

Registered User
تاریخ عضویت
21 آگوست 2010
نوشته‌ها
1,162
لایک‌ها
18
سن
36
محل سکونت
B.T.Ü.M ͡ °_̯͡° Azerbaycan Mughan Aran
اسم اين كشور چيست؟؟؟؟؟ از شمال روسها اومدن خوردن بردن كشتن دزديدن.از غرب عراقي ها اومدن كشتن كشتن كشتن...... .از شرق افغاني ها اومدن موندن خوردن نرفتن.از جنوب عرب ها كه قانع بودن فقط خليج فارس رو انتخاب كردن و سند زدن.الخليج العربي لا الخليج الفارسي :f34r:


طول تاریخ این طور بوده هست;)
 

my7xN

Registered User
تاریخ عضویت
24 می 2009
نوشته‌ها
3,353
لایک‌ها
1,343
نماز

برخی را باور این است که نماز از مصدر نمیدن به معنی خم شدن و تعظیم کردن است . در کردی فَهلَوی یا فیلی فعل «بِنَم » به معنی « خم کن » هنوز به کار می رود . و می گویند «نماز »بن مضارع «نمیدن »است .

ببینیم در لغتنامه دهخدا در باره ی نمیدن چه آمده است .

نمیدن . [ ن َ دَ ] (مصدر است ) میل کردن . توجه نمودن . ۞ (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) :
کارم شهوی و غضبی بود شب و روز
بر خویشتن از عجب و تکبر بنمیدم .

خواجه نصیرالدین طوسی .


وقت مرگ آید در آن سو می نمی
چون که دردت رفت پس چون اعجمی .

مولوی .




برخی نیز می گویند : نماز (نه + ماز ) است و ماز یعنی پیچ و خم و نماز یعنی پیچ و خم ندارد .بلکه راه راستی به سوی خداست .

اما گروه دیگر می گویند : در زبان پارسی باستان ( دوره‌ی ساسانیان) ، نماز عبارت بود از کرنش و نیایشی كه فرودستان نسبت به بالادستان و ایزدان انجام می‌دادند این واژه در متون دینی باستان «نماچ» تلفظ شده. برابر آنچه در كتاب «مینوی خرد» آمده است ،نماز در برابر ایزدان در سه زمان«سه‌پاس» انجام می‌گرفت كه عبارت بودند از بامداد، نیمروز، و ایوار( غروب). شاید واژه «سپاس» كه امروز در زبان ما رایج است ریشه در همان «سه‌پاس» داشته باشد. این‌هم كه ما ایرانیان نمازهای پنج‌گانه را در سه نوبت می‌خوانیم شاید بی‌ارتباط با این ریشه تاریخی نباشد.
 

8325910

Registered User
تاریخ عضویت
20 مارس 2015
نوشته‌ها
101
لایک‌ها
30
میگن فارسی چون عربی پ نداره حالا انگلیسی هم قاطیش شده!
 
بالا