برگزیده های پرشین تولز

ریشه ی واژگان فارسی و لاتین

Zolqharnein

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
8 می 2007
نوشته‌ها
2
لایک‌ها
0
محل سکونت
سزرمین مردان همیشه مرد
کلمه ای مانند مادر که داستانی طولانی و غم انگیز دارد:

اوستایی:ماتر(mother)

پهلوی:مادر

فارسی دری:مادر

کلمه mother در زبان لاتین از زبان اوستایی ما گرفته شده است ولی امروزه متاسفانه در بسیاری از جاها از کلمه مامان استفاده می کنند که اصل این کلمه فرانسوی است و معنای بسیار زشت و زننده دارد و نوعی توهین است.پس از انقلاب فرانسه فقر جامعه را فرا گرفت و متاسفانه اولین چیزی که بعد از فقر خودش را نشان می دهد و بروز می کند فحشا است.در ان زمان زنان بسیاری به فحشا گرویدند تا مخارج خود و خانواده را تامین کنند و مراکز بزرگی را به وجود آوردند که در هر مرکز زنان زیادی تحت نظارت یکی از زنها که از بقیه با تجربه تر:blink: و پخته تر و ریش سفید تر و در یک کلام دنیا دیه تر بود کار می کردند و در واقع او کله گنده انها و لیدر آنها بود که به او مامان می گفتند و اصل این کلمه به این معنی است و بعد وارد زبان فارسی شد و جای کلمه زیبای مادر را گرفت:(

والا همون ننه شرافت داره به مامان:happy:

این که کلمه در زبان دیگر به چه معنی بوده مهم زیاد نیست
این که الان چه کاربردی داره مهمه در زبان ما


وقتی ایرانی ها اولین قوم تحریف کننده اثار خودشونند بعید نیست که کلمه مادر را هم خودشون تحریف کردن
چون مثلن همین سوت زدن در اروپا برای زن های 3X30است ولی در کشور ما برای صدا زدن است

و این فکر که باید همیشه فارسی استفاده کنیم یه کم جالب نیست زیرا کلمه مثل تایپک هنوز معادل زیبایی ندارد
و در بعضی اوقات باید ریشه غیر فارسی را استفاده کرد مثل سلام . مثل اسامی مذاهب و...

در ضمن تمام کلمات وارد شده به زبان فارسی از صافی زبان گذشته و فارسی شده اند و متعلق به زبان فارسی مگر اینکه معادل برای ان قرار دهند و هر چه کلمات بیشتر باشد فرهنگ کلماتی ان زبان غنی تر می شود و راحتر مثل زبان انگلیسی که مجموعن 30 درصد کلمات ان فرانسه است

مرسی فارسی است و مقسی فکر کنم روسی یا به قول مدیر محترم فرانسه باشد ولی در اصل مرسی از زبان روسی امده به زبان ما با اینکه کلمه مرسی برای فرانسه است.

یا این یکی
سماور



واژه ای روسی با املای Самовар


در انگليسي Samovar و تلفظ səmʌ'var
چون سماور از ریشه اصلی جدا شده دیگر جز کلمات فارسی است.
کامپیوتر انگلیسی . رایانه معادل فارسی پس کامپیوتر به دلیل رد نشدن از صافی زبان یک کلمه بیگانه است
 

Helia

Registered User
تاریخ عضویت
28 نوامبر 2004
نوشته‌ها
356
لایک‌ها
1
محل سکونت
THR-IR
کلمه ای مانند مادر که داستانی طولانی و غم انگیز دارد:

اوستایی:ماتر(mother)

پهلوی:مادر

فارسی دری:مادر

کلمه mother در زبان لاتین از زبان اوستایی ما گرفته شده است ولی امروزه متاسفانه در بسیاری از جاها از کلمه مامان استفاده می کنند که اصل این کلمه فرانسوی است و معنای بسیار زشت و زننده دارد و نوعی توهین است.پس از انقلاب فرانسه فقر جامعه را فرا گرفت و متاسفانه اولین چیزی که بعد از فقر خودش را نشان می دهد و بروز می کند فحشا است.در ان زمان زنان بسیاری به فحشا گرویدند تا مخارج خود و خانواده را تامین کنند و مراکز بزرگی را به وجود آوردند که در هر مرکز زنان زیادی تحت نظارت یکی از زنها که از بقیه با تجربه تر:blink: و پخته تر و ریش سفید تر و در یک کلام دنیا دیه تر بود کار می کردند و در واقع او کله گنده انها و لیدر آنها بود که به او مامان می گفتند و اصل این کلمه به این معنی است و بعد وارد زبان فارسی شد و جای کلمه زیبای مادر را گرفت:(

والا همون ننه شرافت داره به مامان:happy:


ببخشید .... یعنی شما فکر می کنید خود فرانسوی ها که این کلمه را به کار می برند نمی فهمند چه می گویند و تمام جامعه فرانسه نا آگاهانه این نسبت را پذیرفته اند یا چی ....؟؟؟؟؟
 

Persiana

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 جولای 2005
نوشته‌ها
4,220
لایک‌ها
129
سن
47
محل سکونت
Persian Empire
کلمه ای مانند مادر که داستانی طولانی و غم انگیز دارد:
در بسیاری از جاها از کلمه مامان استفاده می کنند که اصل این کلمه فرانسوی است و معنای بسیار زشت و زننده دارد و نوعی توهین است.اولین چیزی که بعد از فقر خودش را نشان می دهد و بروز می کند فحشا است.در ان زمان زنان بسیاری به فحشا گرویدند تا مخارج خود و خانواده را تامین کنند و مراکز بزرگی را به وجود آوردند که در هر مرکز زنان زیادی تحت نظارت یکی از زنها که از بقیه با تجربه تر و پخته تر و ریش سفید تر و در یک کلام دنیا دیه تر بود کار می کردند و در واقع او کله گنده انها و لیدر آنها بود که به او مامان می گفتند


ببخشید .... یعنی شما فکر می کنید خود فرانسوی ها که این کلمه را به کار می برند نمی فهمند چه می گویند و تمام جامعه فرانسه نا آگاهانه این نسبت را پذیرفته اند یا چی ....؟؟؟؟؟

خب من هم خيلی به دنبال پيدا کردن چنين تقسيری برای واژه ی "مامان" گشتم ولی جايى نديدم که به اين مورد اشاره کرده باشد (شايد هم من خوب نگشتم، لطفا منبعتون رو هم بفرماييد تا دوستان بهتر بتوانند بررسی کنند).

ولی مسأله ای که وجود داره اينه که اگر واژه ای تنها برای ناميدن يک مورد ناجور استفاده شود خب همواره آن معنی را دارد و استفاده از آن برای موارد ديگر خيلی پسنديده نيست ، ولی وقتی واژه ای مانند "مامان" که ساليان سال است که از سوی خود فرانسوی ها برای ناميدن موجود عزيزی که مادر باشد استفاده می شود و هر کجا که نام مادر در زبان های مختلف را نوشته Maman را برای زبان فرانسه ميبينم، پس درست نيست که کاربرد خوب آن را ناديده بگيريم و بعد منفی آنرا مورد توجه قرار بدهيم.

مامان در فرانسه تا پيش از انقلاب هم برای ناميدن مادر استفاده ميشده و زائيده ی آن دوران بخصوص نيست، اگر چنين خانمی را هم مامان ميناميدند به دليل نقش سرپرستی‌ و هدايتيئ بوده که بر ساير دختران تحت امرش داشته و همانطور که مادر فرزندانش را هدايت و راهنمايی ميکند، او نيز آنها را کنترل ميکرده!

در فارسی هم فکر کنم ترکيب خانم مدير يا خانم رئيس را برای ناميدن چنين افرادی داشته باشيم ولی آيا ما اگر به اداره ای برويم که رئيسش خانم باشد، نمی گوييم که می خواهم خانم رئيس را ملاقات کنم؟ آيا اينجا برداشت منفی و زشت از سخن ما می شود يا کاملا طبيعی است که خانم رئيس اداره را که شايد اسمشان را هم ندانيم خانم رئيس بناميم (همانطور که اگر آقا هم باشند ميگوييم با آقای رئيس کار دارم). پس ميبينيد که مشکلی نيست که مادران عزيزمون رو همون مامان هم بناميم، کسی برداشت بدی از اين عنوان نمی کنه :happy:
 

pedramakaay

کاربر فعال ورزش
کاربر فعال
تاریخ عضویت
12 دسامبر 2006
نوشته‌ها
4,021
لایک‌ها
10
محل سکونت
Montreal, Canada
خب من هم خيلی به دنبال پيدا کردن چنين تقسيری برای واژه ی "مامان" گشتم ولی جايى نديدم که به اين مورد اشاره کرده باشد (شايد هم من خوب نگشتم، لطفا منبعتون رو هم بفرماييد تا دوستان بهتر بتوانند بررسی کنند




اینو استاد ادبیاتمون توی دانشگاه گفته.می گفت در سفری که به فرانسه کرده اینو فهمیده.........
 

kakoo

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
16 می 2006
نوشته‌ها
217
لایک‌ها
1
اینو استاد ادبیاتمون توی دانشگاه گفته.می گفت در سفری که به فرانسه کرده اینو فهمیده.........

يکم: انقلاب فرانسه، 1789-1799

دوم: ثبت لغت مامان، 1256 (مرجع فرهنگ Le Petit Robert)

سوم: هويج، ريشه خوراکی

چهارم: هويج، اشاره به آلت مرد در زبان کوچه و خيابان، فرانسه.

حالا به استادتان بگوييد که ديگر لغت هويج را حتی در آشپزی استفاده نکند چرا که يک زمانی
يک عده تصميم گرفتند از آن به معنی بد استفاده کنند!

امان از دست ....!
 

pedramakaay

کاربر فعال ورزش
کاربر فعال
تاریخ عضویت
12 دسامبر 2006
نوشته‌ها
4,021
لایک‌ها
10
محل سکونت
Montreal, Canada
امان از دست ....!




اینم میشه
66c8w47.gif
5xhzcs9.gif
 

Persiana

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 جولای 2005
نوشته‌ها
4,220
لایک‌ها
129
سن
47
محل سکونت
Persian Empire
جالب بود ^_^

-------------

آسانسور

واژه ای فرانسوی با ديکته ی ascenseur


مغازه

واژه ای فرانسوی با ديکته ی magasin و تلفظ magazέ که پس از تغييراتی در فارسی بدين شکل در آمده است.

اديت:
البته در عربی هم مغازه، المغازة نوشته می شود. حالا نميدونم از عربی به فرانسه رفته و بعد به ما رسيده و يا از فرانسه وارد عربی شده و بعد رسيده به ما (با توجه به اينکه ما دکان داشتيم ولی گويا مغازه نداشتيم!)؟


ديکته

اينم واژه ايست فرانسوی که dicter نوشته می شود و dicte خوانده می شود.


.
 

kakoo

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
16 می 2006
نوشته‌ها
217
لایک‌ها
1
جالب بود ^_^

-------------

آسانسور

واژه ای فرانسوی با ديکته ی ascenseur


مغازه

واژه ای فرانسوی با ديکته ی magasin و تلفظ magazέ که پس از تغييراتی در فارسی بدين شکل در آمده است.

اديت:
البته در عربی هم مغازه، المغازة نوشته می شود. حالا نميدونم از عربی به فرانسه رفته و بعد به ما رسيده و يا از فرانسه وارد عربی شده و بعد رسيده به ما (با توجه به اينکه ما دکان داشتيم ولی گويا مغازه نداشتيم!)؟


ديکته

اينم واژه ايست فرانسوی که dicter نوشته می شود و dicte خوانده می شود.


.



La dictée
:
همان املا خودمان است و از اين فرم لغت فرانسوی گرفته شده.

امّا چند لغت هستند که در ريشه آنها مانده ام (تنبلی اجازه نداده است که به فرهنگ دهخدا رجوع کنم)

يکم: باسکول، که برای وزن کردن کاميون ها و ... است. در فرانسوی لغتی هست : basculer که به معنی
تنه زدن است. نميدانم که آيا ربطی به اين دارد يا نه.

دوم: پارچ، در انگليسی لغتی است parch که مثلا اينجوری بکار ميرود:

He is parched.

بمعنی اينکه او از تشنگی له له ميزند.

حال آيا ربطی هست يا نه؟


ضمنا يادم رفت که بگويم مغازه از عربی است و فرانسوی ها هم از آن وام گرفته اند.

پ.ن.: با رجوعبه فرهنگ فرانسه متوجه شدم که باسکول به عنوان اسم در فرانسه وجود دارد و به چيزی شبيه
اهرم ميگويند که طبيعتا اسّس کار باسکول ميباشد.
 

Persiana

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 جولای 2005
نوشته‌ها
4,220
لایک‌ها
129
سن
47
محل سکونت
Persian Empire
دوم: پارچ، در انگليسی لغتی است parch که مثلا اينجوری بکار ميرود:
He is parched.
بمعنی اينکه او از تشنگی له له ميزند.
حال آيا ربطی هست يا نه؟

من راستش چيزی در اين زمينه پيدا نکردم ولی شک دارم که به هم ربطى پيدا بکنند
306.gif
آيا خودتون چيز جديدی دستگيرتون شد؟


ضمنا يادم رفت که بگويم مغازه از عربی است و فرانسوی ها هم از آن وام گرفته اند
ممنون از توضيح :happy:

-----------

مطلب زير در ويکيپديای فارسى هم با وجود نياز به تميزکارى، موارد جالبی‌ رو بيان کرده که خواندنشون خالی از لطف نيست:




.
 

kakoo

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
16 می 2006
نوشته‌ها
217
لایک‌ها
1
من راستش چيزی در اين زمينه پيدا نکردم ولی شک دارم که به هم ربطى پيدا بکنند
306.gif
آيا خودتون چيز جديدی دستگيرتون شد؟



ممنون از توضيح :happy:

-----------

مطلب زير در ويکيپديای فارسى هم با وجود نياز به تميزکارى، موارد جالبی‌ رو بيان کرده که خواندنشون خالی از لطف نيست:




.


سی دی دهخدايم را هنوز نصب نکردم برای همين نميدانم که پارچ در فارسی از چه ريشه ی است
ولی سفر لغات از يک زبان به زبان ديگر مقوله جالبی است. همين الان که اين را مينوشتم ياد لغت:

آدامس

افتادم که در فارسی بکار ميرود که به احتمال قوی از اسم اولين آدامس های که به ايران آمده
گرفته شده چرا که کمپانی که آنها را ميساخت، هنوز هم بر پا است، اسمش Adams بوده.
اين البته حدس بنده است ولی بگمانم پر بيراه نباشد ؛)

هم چنين است لغاتی چون Thermos، ترموس؛ Deotherm (ديکته اش شايد درست نباشد،
خيلی از آن دوران ميگذرد), دو ترم.
 

Persiana

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 جولای 2005
نوشته‌ها
4,220
لایک‌ها
129
سن
47
محل سکونت
Persian Empire
اوه، چه جالب، اين مورد آدامس رو نمى دونستم، پس اونم يک نام تجارى بوده که حالت عام گرفته.

بازم از اين دست نام هاى تجارى که از صورت يک برند خاص خارج و براى ناميدن مجموعه محصولات اون طيف استفاده مى شوند اين ها را هم داريم:


نايلکس - Nylex

نام تجارى توليد کننده ى استراليايى محصولات پلاستيکى که امروزه به صورت عام براى ناميدن کيسه هاى پلاستيکى به کار ميرود.

کلينکس - Kleenex

نام تجارى و ثبت شده ى شرکت کيمبرلى کلارک براى محصولاتى از قبيل دستمال کاغذى، دستمال توالت، پوشک بچه و مانند بوده که امروزه به صورت عام براى اشاره به دستمال کاغذى استفاده ميشود.

مولينکس - Moulinex

نام تجارى محصولات کوچک الکترونيکى و آشپزخانه اى گروه سب فرانسه که به صورت عام براى ناميدن کليه ى غذا سازها در فارسى استفاده مى شود. حتى فعل مولينکس کردن هم ساخته شده است (به معناى خرد و ريز کردن مواد غذايى در دستگاه).


ريکا

نام تجارى يک نوع مايع ظرفشويى که به مرور زمان کاربرد عام يافته و از حالت فقط يک نام تجارى خاص خارج شده است.


و مانند اينها ...
 

justice sword

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
1 آپریل 2007
نوشته‌ها
11
لایک‌ها
0
درباره آرش اضافه کنم که یونانیان آرش رو "Ares" نوشتند. بسیاری از افسران ایرانی که نام آرش داشتند نیز در کتاب های یونانی Ares نوشته شده است. همونطور که میدونید Ares خدای جنگ یونانیان نیز هست.
 

جاوید ایران

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2007
نوشته‌ها
1,251
لایک‌ها
12
محل سکونت
اسپادانا
هلو

اين ميوه در اصل از چين به ايران وارد شد، ولی ايرانيان در پرورش و اصلاح آن كوشيدند. وقتی اين ميوه به سرزمين رومی‌ها رسيد، آن را سيب پارسی(mêla persika) ناميدند.
امروزه، در زبان انگليسی واژه ی Peach برای هلو به كار می‌رود كه از واژه ی پرشيا(persia) به معنای پارس گرفته شده است.

Peach

Etymology: Middle English peche, from Middle French (the fruit), from Late Latin Persica, from Latin (malum) persicum, literally, Persian fruit

--------------------------------------

پسته


اين ميوه از ساليان دور از كشور ايران به جاهای گوناگون فرستاده می‌شده است و هنوز هم كشور ما بزرگ ‌ترين توليد كننده‌ی پسته در جهان است. اين ميوه ی آجيلی را در زبان انگليسی Pistachio می‌نامند كه تغيير يافته ی همان واژه‌ ی ايرانی پسته است.

Pistachio

Etymology: Italian pistacchio, from Latin pistacium pistachio nut, from Greek pistakion, from pistakE pistachio ree, of Iranian origin; akin to Persian pistah pistachio tree

---------------------

بنمایه :

1. سهم ايران در تمدن جهان. انتشارات فردوس، 1379 ، حمید نيرنوری

2. فرهنگ واژگان وبستر: http://www.m-w.com
 

جاوید ایران

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2007
نوشته‌ها
1,251
لایک‌ها
12
محل سکونت
اسپادانا
واژه‌ ی شیمی (Chemistry ) از واژه‌ ی كیمیا گرفته شده است

نام دو عنصر از جدول تناوبی: زيركونيوم و آرسنيك

نام دو ماده ی آرايشی : پودر تالك و لاك ناخن نيز پارسی است

بنمایه :

محمد علی امام شوشتری، فرهنگ واژه های فارسی در زبان عربی. انتشارات انجمن آثار ملی، 1347
 

جاوید ایران

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2007
نوشته‌ها
1,251
لایک‌ها
12
محل سکونت
اسپادانا
برخی از نام‌ها که به كشورهای ديگر نيز راه ‌يافته ‌اند و ریشه ایرانی دارند و برای نام‌گذاری افراد به كار می‌روند.

ركسانا ، ستاره ، ليلا ، ياسمن ، جاسپر ، خورشيد و آوا ...


ركسانا( روشنك) به معنای درخشان و درخشنده

Roxanne, Roxanna

fem. proper name, from Fr., from L. Roxane, from Gk. Rhoxane, of Pers. origin (cf. Avestan raoxšna- "shining, bright").

Example: Roxane Carrasco

------------------------------------------

استر به معنای ستاره

Esther

fem. proper name, in O.T., wife of the Pers. king Ahasuerus, from Heb. Ester, from Pers. sitareh "star," related to Avestan star-

Example: Esther Kaplan

------------------------------------------

ياسمن به معنای گل

Jasmine

from Fr. jasmin, from M.Fr. jessemin, from Arabic yas(a)min, from Pers. yasmin (cf. Gk. iasme, iasmelaion, name of a Pers. perfume). The plant first was grown in Eng. 16c.

Example: Jasmin Ttias

------------------------------------------

جاسپر به معنای خزانه‌دار ( گنجور )

Jasper

from Anglo-Fr. jaspre, from O.Fr. jaspe, from L. iaspidem (nom. iaspis ), from Gk. iaspis

"jasper," via an Oriental language (cf. Heb. yashpeh, Akkad. yashupu ), ult. from Pers. yashp.

Example: Jasper Johns

كاسپر نيز كه امروزه بيشتر با نام شخصيت كارتونی به يادها می‌آيد، از همين نام گرفته شده است.

------------------------------------------

كيرا به معنای خورشيد

Kira

From Κυρος (Kyros), the Greek form of the Persian name Kûrush, which may mean "far sighted" or may be related to the Persian word khur "sun".

Example: Kira Callahan

-------------------------------------------

ليلا به معنای ياس

Lila

from Fr. lilac "shrub of genus Syringa with mauve flowers," from Sp. lilac, from Arabic lilak, from Pers. lilak, variant of nilak "bluish," from nil "indigo" (cf. Skt. nilah "dark blue"), of unknown origin. As a color name, attested from 1791; as a scent, from 1895.

Example: Lila McCann

-------------------------------------------

آوا به معنای آب يا صدا

Ava

Means either "sound" or "water" in Persian.

Example: Ava Gardner

------------------------------------------

بنمایه :


www.krysstal.com

www.behindthename.com

www.answers.com

www.etymonline.com
 

Persiana

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 جولای 2005
نوشته‌ها
4,220
لایک‌ها
129
سن
47
محل سکونت
Persian Empire
سپاس از شما جاويد ايران گرامى. هيچ وقت فکر نمى‌کردم جاسپر و کيرا هم ريشه ى ايرانى داشته باشند
129fs4901469.gif




--------------

يک شباهت هايى هم بين کلمات زير وجود دارد که نميدونم اتفاقيست و يا نسبتى با هم دارند:


نيست در زبان فارسى به معناى نبودن با نيشت ( nicht ) در زبان آلمانى به همين معنى (البته چون هر دوشون از زبان هاى‌هندواروپايى هستند، پس احتمالا چندان هم نامربوط به هم نيستند
129fs3702145.gif
).


خون در زبان فارسى و خٌونگ در زبان چينى (در اصل همون خٌون تلفظ مى شود - 红 ) به معناى قرمز ( آيا رابطه اى بين خون که قرمزرنگ است و کاراکتر خٌون که همان رنگ قرمز است وجود دارد؟
297.gif
).


--------------


کلمه ى چاى در زبان فارسى هم بايد از چا ( 茶 )در زبان چينى (به همان معناى چاى) گرفته شده باشه چون خاستگاه گياه چاى، چين بوده و از آنجا به ايران رسيده و يک ى بهش اضافه شده و شده چاى خوشمزه ى امروزى ما
302.gif




///


 

جاوید ایران

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2007
نوشته‌ها
1,251
لایک‌ها
12
محل سکونت
اسپادانا
سپاس از شما جاويد ايران گرامى. هيچ وقت فکر نمى‌کردم جاسپر و کيرا هم ريشه ى ايرانى داشته باشند
129fs4901469.gif

خواهش میکنم بانو پرشیانا، فکر میکنم نامهای بیشتری نیز باشد که باید جستجو کنیم.


سرندیپیتی

Serendipity

Etymology: from its possession by the heroes of the Persian fairy tale The Three Princes of Serendip
: the faculty or phenomenon of finding valuable or agreeable things not sought for

From the characters in the Persian fairy tale The Three Princes of Serendip, who made such discoveries, from Persian Sarandīp, Sri Lanka, from Arabic sarandīb.

بازیگران اصلی یك افسانه‌ی ایرانی به نام سه شاهزاده‌ی سراندیب که به طور اتفاقی كشف‌های مهمی انجام می‌دادند.

در قرن هفدهم میلادی، این افسانه به اروپا راه یافت و مورد توجه قرار گرفت. بسیاری از مردم برای سال‌های زیادی این افسانه را در كتاب‌ها می‌خواندند. اما وقتی هوراس والپول در قرن هجدهم آن را به طور اتفاقی در كتابی خواند، یك واژه‌ی جدید به فرهنگ واژگان انگلیسی اضافه كرد. او در نامه‌ای كه به هوراس مان استاد تاریخ واژگان نوشته، ماجرای تازه ‌ترین كشف سرندیپیتی گونه‌ی خود را چنین شرح داده است:

«... این كشف به‌ راستی از همان نوع چیزهایی است كه من آن را سرندیپیتی می‌نامم. این واژه آن اندازه با مفهوم و گویاست كه من چیز بهتری نمی‌توانم به شما بگویم. با این همه، می‌كوشم برای شما توضیح دهم، اگر شما به جای دانستن تعریف این واژه بفهمید كه از كجا آمده است، آن را بهتر درك می‌كنید. زمانی من افسانه‌ای به نام سه شاهزاده‌ی سراندیب را مطالعه می‌كردم، قهرمانان این افسانه به طور اتفاقی و از روی فراست و زیركی، كشف‌های جالبی انجام می دادند و به چیزهایی دست پیدا می كردند كه در پی آن نبودند، برای مثال وقتی یكی از آنها متوجه شد علف‌های سمت چپ جاده خورده شده و علف‌های سمت راست آن دست نخورده مانده‌اند، نتیجه گرفت كه چشم راست قاطری كه از آن جا گذشته، كور بوده است...» و بر حسب اتفاق، چنین نیز بود.

به این ترتیب، واژه‌ی سرندیپیتی از سال ۱۹۷۴ میلادی به فرهنگ واژگان انگلیسی وارد شد. امروزه، واژه‌های خوش اقبالی، بخت بلند، نعمت غیرمترقبه و خوشبختی به عنوان برابر فارسی این واژه‌ی در اصل فارسی، به كار می‌روند.

The Three Princes of Serendip
 

جاوید ایران

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2007
نوشته‌ها
1,251
لایک‌ها
12
محل سکونت
اسپادانا
چک يادگار سازمان بانكی ايران در دوران ساسانیان

Check

Etymology: Middle English chek, from Middle French eschec, from Arabic shAh, from Persian, literally, king

گریشمن، باستان‌شناس فرانسوی در كتاب ایران از آغاز تا اسلام نوشته است:

"در دوره‌ی ساسانیان، بانک‌های شاهنشاهی كه زیر نظر ایرانیان اداره می‌شدند، مبادله‌ی پول را با سندهای نوشتاری به فراوانی انجام می‌دادند. گروه اندكی از متخصصان مالی می‌دانند كه چک(Cheque) یا اصطلاح تضمین سند(Avaliser) از زبان پهلوی به زبان‌های اروپایی راه یافته است و آن‌ها از نوآوری‌های سازمان‌های بانكی ایران در آغاز قرون وسطی است."

History of Check

-----------------------------------------------------
بنمایه:

رومن گريشمن، ايران از آغاز تا اسلام، محمد معين، انتشارات معين، 1383
 

Persiana

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 جولای 2005
نوشته‌ها
4,220
لایک‌ها
129
سن
47
محل سکونت
Persian Empire
سپاس فراوان از شما جاويد ايران عزيز ^_^


----------------

تاپيک "واژه های مشترک در زبان های فارسی و فرانسه " با اين تاپيک مرج شد چون هر دو در يک راستا بودند و هستند. فقط چون تاريخ آن تاپيک قديمى‌تر بود، نام آغازگر تاپيک از جناب Wolfbane به جناب Mahiar0 تغيير يافته است که اميدوارم دوستان از اين موضوع دلخور نشده باشند ^^

----------------
 
بالا