یاد تو تا همیشه ی من قد کشیده است
دستی میــان بودن ما سد کشیده است
بعد از قسم به آنچه قلم می نویسد "او"
تصویر های درهم بـی حد کشیده است
امــا شــبی نشسته و با روح خــود تـــو را
در جلد یک فرشته ی سرمد کشیده است
وآنگه به احتــرام تو با آب و خـاک و سنگ
منظومه ای که دور تو گردد کشیده است
آیا طلـــوع می کنی از سمت زنـدگی؟
آیا تو را به فعل می آید کشیده است؟
آری، تــو آمــدی و زمین شـهر فـتنه شد
من مانده ام کجای تو را بد کشیده است!
عاشق کشی به شیوه شیرین و تلخ تو
پـــای تو را چقــدر مـــردد کشیده است
آخــر به نـام و ننــگ جـــدایی بـــرای تــو
دستی مهار وسوسه ی رد کشیده است