برگزیده های پرشین تولز

زیباترین اشعار عاشقانه

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
از سکوتم می نويسم تا بدانی خسته ام،،،
بی هوايت کنج پستوهای غم يخ بسته ام،،،

بی تو بی تابی دراين برزخ به جانم خميه زد،،،
من هنوز اين بغض راازرفتنت نشکسته ام،،،

با خيالت روزها را بی صدا سر می کنم،،،
بی تو دارم بی کسی راتازه باورمیکنم،،،

از کلامم هرکسی شيدايی ام را خوانده است،،،
ياد چشمانت مراازهرنگاهی رانده است،،،

کاش بودی تا بهارم غرق بی رنگی نبود،،،
کاش در تقدير ما دوری ودلتنگی نبود،،،
 

goldenboy_erfan

Registered User
تاریخ عضویت
18 دسامبر 2013
نوشته‌ها
77
لایک‌ها
19
بگذار سر بــه سینه ی من در سکوت ، دوست
گاهی همین قشنگ ترین شکل گفت و گوست

بگذار دست های تـــو با گیسوان من
سربسته باز شرح دهند آنچه مو به موست

دلواپس قضاوت مردم نباش ، عشق
چیزی که دیر می برد از آدم آبروست!

آزار می رسانــم اگـــر خشمگیــن نشو
از دوستان هرآنچه به هم می رسد ، نکوست

من را مجال دلخوشی بیشتر نداد
ابری که آفتاب دمی در کنار اوست

آغــوش وا کن ابر! مرا در بغـل بگیــر!
بارانی ام شبیه بهاری که پیش روست
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
می شود " زلزله ام " باشی و من " بم " بشوم
کاش با دست تو از روی زمین کم بشوم

می شود بار گرانی بگذاری به دلم.......؟!
آرزو کرده ام از بار غمت خم بشوم...؛

می شود تلخی خود را به منم یاد دهی.....؟!
تا منم مثل تو مرغوبترین سم بشوم...؛

می شود باز برایم دو سه تا خاطره سازی......؟!
خنده ام محو شود.... مظهر ماتم بشوم...؛

می شود سنگدلی را به منم یاد دهی.....؟!
دل خود را بکنم مثل تو آدم بشوم...؛
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
خَم ابروی تو سر مشق کدام استاد است

که خرابات دلم در پِی او آباد است

خَم ابروی تورا ديدمُ رفتم به سجود

صيد را زنده گرفتن هنر صياد است
 

farshad10

کاربر فعال بازیهای کامپیوتری
کاربر فعال
تاریخ عضویت
19 جولای 2012
نوشته‌ها
5,809
لایک‌ها
4,842
سن
33
محل سکونت
ارومیه
میان تمام نداشتن ها دوستت دارم ...!!!!
شانس دیدنت را هر روز ندارم
ولی دوستت دارم
وقتی دلم هوایت را میکند
حق شنیدن صدایت را ندارم
ولی دوستت دارم
وقتهایی که روحم درد داردو میشکند شانه هایت را برای گریستن کم دارم
ولی دوستت دارم
وقتی دلتنگیهایم .آغوشت را برای آرام شدن ندارد
ولی دوستت دارم
آری همه وجودمی ولی هیچ جای زندگیم ندارمت
و میان تمام نداشتن ها باز با تمام وجودم
دوستت دارم .
خاص ترین خاص دنیام...
 

wonnin

مدیر انجمن ادبیات
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
8 اکتبر 2010
نوشته‌ها
3,999
لایک‌ها
7,614
محل سکونت
Wish I Knew
رو کرد به ما بخت و فتادیم به بندش

ما را چه گنه بود ؟ خطا کرد کمندش

با آن همه دلداده دلش بسته ما شد

ای من به فدای دل دیوانه پسندش
 

wonnin

مدیر انجمن ادبیات
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
8 اکتبر 2010
نوشته‌ها
3,999
لایک‌ها
7,614
محل سکونت
Wish I Knew
بوسه یعنی وصل جانان وصل عشق

بوسه یعنی یک شدن در درس عشق
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098

چه عاشقانه است این روز های ابری…
چه عاشقانه است قدم زدن زیر باران غم تنهایی…
چه عاشقانه است شکفتن گل های اقاقیا…
چه عاشقانه است قدم زدن در سرزمین عشق…
و من
چه عاشقانه زیستن را دوست دارم…
عاشقانه لالایی گفتن را دوست دارم…
عاشقانه سرودن را دوست دارم…
عاشقانه نوشتن را دوست دارم…
عاشقانه اشک ریختن را…
عاشقانه خندیدن را دوست دارم…
دفتر عاشقانه ی من پر از کلمات زیبا در نثار
بهترین و عاشقانه ترین کسانم…
و من
عاشقانه می گِریَم…
عاشقانه می خندم…
عاشقانه می نویسم…
و در سکوت تنهایی عاشقانه می میرم…
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
بگذار دلتنگت شوم گاه به گاهی
بگذار از یادت بسازم تکیه گاهی

بگذار خوابت را ببینم گه گداری
یا لااقل عکست بماند یادگاری

بگذار با رویای تو بیدار باشم
بگذار از احساس تو سرشار باشم

بگذار هر جا عطر یادت هست باشم
بگذار از عطر خیالت مست باشم

بگذار در راه عبورت خاک باشم
بگذار از عشق تو، سینه چاک باشم

بگذار باشم تا ابد چشم انتظارت
تا می تپد قلبم ، بمانم بی قرارت...
 

data4u

Registered User
تاریخ عضویت
24 آگوست 2012
نوشته‌ها
1,963
لایک‌ها
658
سن
41
محل سکونت
اصفهان
علت عاشق ز علت ها جداست
عشق اسطرلاب اسرار خداست
( داستان کنیزک و پادشاه ، دفتر اول مثنوی مولوی )
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
سیمای تو را ماه ندارد . . . که ندارد

ژرفای تو را چاه ندارد . . . که ندارد

در حسرت دیدار تو ای برگ شقایق

دل، طاقت یک آه ندارد . . . که ندارد

من گوشه ی چشمت به دو عالم نفروشم

این نازِ نگه، شاه ندارد . . . که ندارد

معشوقه ی من پاک تر از قطره ی باران

واللهِ که بدخواه ندارد . . . که ندارد

عمری است که سرگشته ی صحرای کویرم

این جاده به تو راه ندارد . . . که ندارد
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
سازم بشکست آخر از آهنگ صدایت
ای دوست کجایی که دلم کرده هوایت

دیگر تو چرا وا نکنی پنجره ها را
کز راه هوا بوی گل آید ز سرایت

از کوچه ی ما همچو نسیمی گذری کن
می میرم اگر کم بشود مهر و وفایت

چنگم شود آشفته سه تارم بنوازد
وقتی بسرایم غزلی تازه، برایت

بی تابم و یک لحظه ی آرام ندارم
بازآ که بیاویزم از آن زلف، رهایت

حیران شدم ای گل که چرا قدر ندانی
با این همه حسنی که چنین داده خدایت

روزی که عسل، گوشه ی چشمی بنمایی
برخیزم و یکباره کنم جان به فدایت.
 

hdavoodh

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2006
نوشته‌ها
14,797
لایک‌ها
16,196
محل سکونت
خیلی دور از اینجا!
«بی اجازه دوستت دارم»


چشم ازتو
اشک ازمن

دل ازتو
درد ازمن

قلب ازتو
تپش از من

نفس ازتو
مرگ اگر باشد انهم ازمن

میان هرنفسی که میکشم ،همهمه ای است
که ازهمه پنهان..
ازتو چه پنهان..
میان هرنفسی که میکشم توهستی..
که میکشم تورا،که میکشی مرا...
دوست داشتن تو ؛ بی اجازه زیباست..
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
وین دردِ نهان سوز نهفتن نتوانم

تو گرمِ سخن گفتن و از جامِ نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم

شادم به خیالِ تو چو مهتابِ شبانگاه
گر دامنِ وصلِ تو گرفتن نتوانم

با پرتوِ ماه آیم و چون سایه ی دیوار
گامی ز سرِ کوی تو رفتن نتوانم

دور از تو، منِ سوخته در دامنِ شب ها
چون شمعِ سَحَر یک مژه خفتن نتوانم

فریاد ز بی مهری ات ای گل که درین باغ
چون غنچه ی پاییز شکفتن نتوانم

ای چشمِ سخن گوی تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
#شفیعی_کدکنی
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
"انسان با یک کلمه سقوط میکند و با یک کلمه به معراج میرود"

کلمه می تواند؛
تو را مشتاق کند مثل: "دوستت دارم"
تو را ویران کند مثل: "از تو بیزارم"
تو را تلخ کند مثل: "خسته ام"
تو را سبز کند مثل: "خوشحالم"
تو را زیبا کند مثل: "سپاسگزارم"
تو را سست کند مثل: "نمیتوانم"
تو را پیش ببرد مثل: "ایمان دارم"
تو را خاموش کند مثل: "شانس ندارم"

کلمه میتواند تو را آغاز کند مثل:
از همین لحظه شروع میکنم ،
ازهمین نقطه تغییر میکنم ،
ازهمین دم یک طرح نو میزنم ،

می توانم...
می خواهم...
می شود...
شاد باشید
 

hdavoodh

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2006
نوشته‌ها
14,797
لایک‌ها
16,196
محل سکونت
خیلی دور از اینجا!
تو را در بهت چشمانم چه زیبا دیدمت امروز ....
دلم بی تاب چشمت شد همان تا دیدمت امروز ...

به دنبال تو من در آسمان یک عمر می گشتم ....
نمی شد باورم وقتی که اینجا دیدمت امروز...

دلم در حسرت و تنها ، زبانم خسته از من ها .....
نمی دانم چرا خوبم که من، ما دیدمت امروز ...

نگاهت آیتی از حق ، دو چشمت کافر کفرست ....
در آن سیمای روحانی، خدایا دیدمت امروز ...

چه زیبا دیدمت آنروز و زیباتر شدی هر روز....
دلم یکباره مجنون شد که لیلا دیدمت امروز...

دل تنهای پر دردم محبت را عطش دارد......
بیا و مهربانم شو که دریا دیدمت امروز....
 

4058423

Registered User
تاریخ عضویت
30 آگوست 2011
نوشته‌ها
2,980
لایک‌ها
1,875
محل سکونت
ایران !
از من رمیده یی و من ساده دل هنوز

بی مهری و جفای تو باور نمی کنم

دل را چنان به مهر تو بستم که بعد از این

دیگر هوای دلبر دیگر نمی کنم

رفتی و با تو رفت مرا شادی و امید

دیگر چگونه عشق ترا آرزو کنم

دیگر چگونه مستی یک بوسه ترا

دراین سکوت تلخ و سیه جستجو کنم ... ( فروغ فرخزاد )
 
بالا