برگزیده های پرشین تولز

سبکهای ادبی در شعر فارسی

سیامک

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 سپتامبر 2006
نوشته‌ها
303
لایک‌ها
0
از شما بعید بود همچین سوالی بکنید!!!
بهتر و بدتر معنی نمیده!!!
بستگی به سلیقه داره!!!
فکر میکنم صحبت در مورد اینکه اصولآ سبک چیه؟
چه جوری دسته بندی میشه؟
و چه سبکهایی داریم؟!
جذابتر از اینکه بگیم مثلآ سبک خراسانی در قرن 4 باب بوده و رودکی سر سلسله اونه و از این حرفها!
اگر سایر دوستان اینگونه فکر نمیکنن و صحبت های منو متفرقه میدونن بگن که بحث رو به این شیوه ادامه ندم!

خیر!
اتفاقا تازگی ها دارم خیلی چیزها رو یاد می گیرم.
علاقه مندی بیش از حد من به علم زبانشناسی واقعا اجازه نمی دهد که وقتم را به ادبیات اختصاص دهم.
از طرفی نیز امتحانات!(دعام کنید که فردا امتحان منطق-فلسفه داریم!!!)
دیروز گلستان و بوستان سعدی رو خریدم.
حکایت های جالبی داشت.
فکر کنم در رابطه با من باید از همان ابتدا شروع کنید.
یعنی برای هر سبک نمونه بیاورید.(حداقل یک بیت شعر!)
حتی نمی دانم سبک در زبان فارسی به چه اطلاق می شود.
شرمنده!!!
 

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
خب من اینطور فکر کردم که اگه قراره باشه من الان یه داستانی بنویسم که کاملا با کارای ویکتور هوگو ( از لحاظ موضوع و ماهیت ) مطابقت و مشابهت داشته باشه ... بازم بهتره از هم مستقل طبقه بندی بشن :
169.gif



چون نگاه من به مقوله رمانتیسیسم در سال 2006 ، با نگاه هوگو ( در 150 سال پیش ) متفاوته و علت این تفاوت هم ظرف های زمانی متفاوت ما دوتاس ... من توی عصر فضا و تکنولوژی و اینترنتم ، سلینجر خوندم ، فوتبال بازی کردم ، و " عشق اتمی " رو تجربه می کنم
rainbowf.gif
... در حالیکه اون مال دوره ای دیگه ، با ارزش های اخلاقی و اجتماعی متفاوته ...

به نکته خیلی خوبی اشاره کردی!
خوب ببین امروز چی فرق میکنه؟!
تو دنیای تو و ویکتور هوگو! یا چارز دیکنز؟!
تو اگر بخوای رئال بنویسی حقایق زندگی تغییر نکرده!
تو یک فقیر داری یک غنی و داستان تقابل اونها با هم
حالا اونجا پولدارها اسب دارن اینجا مرسدس!
قبول دارم فرایند زمان در افکار تاثیر داره!
مثلمآ تو میتونی سورئال فکر کنی اما شاید افلاطون نمیتونسته!
نظریه تکامل تدریجی! یا اثباتی بر اینکه چرا همه پیامبرها معجزات بصری داشتن اما آخری معجزش کتاب بوده!
این دوتا مثال رو زدم که مطلب جا بیوفته!
اما منیکه دارم از نظر محتوی و نوع بیان (الزامآ قالب منظورم نیست) دقیقآ همون طور عمل میکنم که هوگو میکرده
فقط در المانها با هم تفاوت داریم ایا سبکه جدیدی آوردم؟!
به نقل از وطن پرست :
حتی نمی دانم سبک در زبان فارسی به چه اطلاق می شود
سوال خوب؟!
سبک چیه؟
به نظر من فرایند رشد تفکر نیست! (که تابعی از زمانه!!!)
به نظر شما سبک چیه؟!
به نقل از وطن پرست :
یعنی برای هر سبک نمونه بیاورید.(حداقل یک بیت شعر!)
البته بعد از اینکه به تعریف مشخصی از سبک رسیدیم نمونه هم میاریم!
اما سبک بسیار وسیعتر از یک بیت هست!
به نظر شخصی من!
برای نشون دادن یک سبک باید یک کتاب رو مثال زد!
امروز حتی برای درک صحیح از قالب هم نمیشه با یک بیت به نتیجه ای رسید!

پی نوشت: امیدوارم امتحانت رو خوب بدی!
 

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
البته موضوع تاپیک سبکهای ادبی در شعر فارسی هست!
اما خوب من اجازه گرفتم از مفتح تاپیک!
فکر میکنم اگر به تعریف درست از سبک برسیم!
و بعد طبقه بندی درستر میتونیم صحبت کنیم که کی کجای از دنیایی بی کران ادبیات ما ایستاده!
البته اینکه این تاپیک جنبه صرفآ خبری داشت بد نبود!
اما کتابهای بسیار زیادی در مورد سبک شناسی هست!
و فکر میکنم ترم اول دانشگاه در ادبیات مشترک بین تمام گروهها در این مورد صحبت میشه!
پس بیایید بحث و تبادل نظر کنیم تا موضوعی شیرینی رو که به زبان شناسی، ادبیات ، جامعه شناسی و .... مربوط میشه رو بهتر درک کنیم
 

Golzarion

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
8 جولای 2006
نوشته‌ها
761
لایک‌ها
8
Dong Fang Bobai عزیز؛ از توضیحات خوبتون خیلی ممنونم...
.

خواهش می کنم . در واقع من از شما به خاطر موضوع خوب و مهمی که برای تاپیک انتخاب کردین متشکرم. :happy: در خیلی از فرومهایی که بخش قوی در مورد ادبیات دارن از وجود چنین بحثی ( سبکها ی ادبی ) محروم هستند. ابتکار جالبی بود.
چشم. تا جایی که معلوماتم اجازه بده و بتونم مطالب خودم رو مربوط به این موضوع بیان می کنم. تا مورد نقد دوستان قرار بگیره و اشتباهات احتمالی هم اصلاح بشه.:)


... فکر کنم در رابطه با من باید از همان ابتدا شروع کنید.
یعنی برای هر سبک نمونه بیاورید.(حداقل یک بیت شعر!)
حتی نمی دانم سبک در زبان فارسی به چه اطلاق می شود.
شرمنده!!!

البته موضوع تاپیک سبکهای ادبی در شعر فارسی هست!
اما خوب من اجازه گرفتم از مفتح تاپیک!
فکر میکنم اگر به تعریف درست از سبک برسیم!
و بعد طبقه بندی درستر میتونیم صحبت کنیم که کی کجای از دنیایی بی کران ادبیات ما ایستاده!
البته اینکه این تاپیک جنبه صرفآ خبری داشت بد نبود!
اما کتابهای بسیار زیادی در مورد سبک شناسی هست!
و فکر میکنم ترم اول دانشگاه در ادبیات مشترک بین تمام گروهها در این مورد صحبت میشه!
پس بیایید بحث و تبادل نظر کنیم تا موضوعی شیرینی رو که به زبان شناسی، ادبیات ، جامعه شناسی و .... مربوط میشه رو بهتر درک کنیم

در پست قبلی سعی کردم تاحدودی در مورد اینکه اساسا سبک چیست ؟ : توضیحاتی داده باشم :

http://forum.persiantools.com/showpost.php?p=946104&postcount=13

همین طور در پست قبل تر کتابی هم معرفی کرده بودم:

http://forum.persiantools.com/showpost.php?p=944154&postcount=4

اما نمی دونم چرا بقیه دوستان این پستها رو نادیده گرفتند ؟! یا شاید نخوندند ! :(. به نظرم حد اقل اونقدر ازرش داشت که گوشه نگاهی هم بهشون می شد حتی اگه می گفتین کاملا اشتباه هستن یا اصلا مورد قبول نیستند یا کاملا با این مطالب مخالف هستید ...
 

Golzarion

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
8 جولای 2006
نوشته‌ها
761
لایک‌ها
8
برادر سیمور به خاطر حضور در این تاپیک و نظرات خوبتو ن ممنونم.
قبلا پستهای شما رو در تاپیکهای دیگه ( به خصوص تاپیک انیمیشن ) دنبال می کردم. و بهره های فراوانی هم بردم. :happy: از فرصت استفاده می کنم و هرچند با تاخیر _ دریافت دومین عنوان " کاربرفعال " رو تبریک می گم.

ادامه مطالب در مورد سبک هندی در شعر فارسی :

اساس ايدوئولوژيك سبك هندي :


يك نگاه سطحي به اشعار نمايندگان سبك هندي نشان مي*دهد كه نگرش و طرز تفكر آنها از هر گونه محدوديت و تعصب و خشك مغزي بدور است و وسعت نظري غريب و نگرشي همه جانبه در آنها موج مي*زند. براي اينكه درك كنيم كه اين خصوصيت مهم تا چه اندازه با آگاهي و هوشمندي شكل گرفته است لازم است كه به تحليل و فهم درست مفهوم «وسعت مشرب» كه در آثار اين شاعران به تكرار آمده است دست يابيم.

براي درك درست مفهوم «وسعت مشرب» بايد از تذكره*ي محمد طاهر نصرآبادي، دوست ومعاصر صائب، كمك گرفت. نصرآبادي سي بار در رابطه*هاي مختلف اين مفهوم را به كار برده و در ضمن تحليل پاره*هاي شعر اين مفهوم را نه چون مجاز مشرب بلكه چون گشادگي شخصيت معنا كرده است. و دو بار هم مترادف «وسعت خلق» را براي اين مفهوم مي*آورد

از طرف ديگر «مشرب» در ميان معناهاي گوناگوني كه دارد در اساس به معناي « آب نوشيدن» «نوشابه نوشيدن» «جاي نوشيدن آب، آشاميدنگاه» و همچنين به معناي « آب» و «شراب» است و در معناي مجازي «مذهب»، «عقيده»، «مسلك»، «نگرش ديني، فلسفي، سياسي»، «كاراكتر» «خاصيت» و «طبيعت» را مراد مي*كند.)منبع 4)

«چنان با نيك و بد سر كن كه بعد از مردنت عرفي
مسلمانت به زمزم شويد و هندو بسوزاند
“1- «بنا بر افسانه*اي، پس از مرگ كبير (شاعر بزرگ هندي)، هندوان و مسلمانان بر سر جنازه*ي او به نزاع ايستادند كه آيا بايد او را بسوزانند يا به خاك بسپارند. اما آنان گرم نزاع بودند كه يكي كفن را به كناري زد، و جز خرمني گل چيزي در ميان نيافتند. هندوان بخشي از آن گل*ها را در بنارس سوزاندند، و مسلمانان مابقي را به خاك سپردند.»ويل دورانت: تاريخ تمدن: جلد اول: مشرق زمين گاهواره*ي تمدن. كتاب دوم: هند و همسايگان*اش. ترجمه:ع.پاشايي: ص 658
شايد عرفي شيرازي، كه در هند مي*زيست، در سرودن اين بيت اين واقعه را در نظر داشته است.(ع.پاشايي)

به همين سبب هم صائب كفر و دين را تعبیرهای مختلف يك خواب مي*داند.منبع 3 وص 75 اگر كه چنين است پس اين مناقشات «حق و باطل» به چه معناست؟ اين سوال چندر بهاون را، كه از نمايندگان برجسته*ي سبك هندي است، به فكر وا مي*دارد:
گذشت عمر در اين فكر و من ندانستم
كه جرم كفر كدام و ثواب ايمان چيست؟
چو هر دو را نظري بر بهار رحمت اوست
به هم نزاع دل كافر و مسلمان چيست؟
منبع 2 . ص183
چنين است كه صاحب كاراكتر باز، به فرق*هاي ملي، ديني، طبقاتی اهميت نمي*دهد و به همه كس با دلي يكسان نزديك مي*شود چنان كه « خورشيد، به گل و خار گرمايي يكسان مي*بخشد» 694 ، منبع 3 او براي پايان دادن به اينگونه اختلافات، همه را دعوت به يكدلي و مدارا مي*خواند:
قطره*اي از قلزم توحيد باشد هر دلي
دست رد بر هيچ مخلوقي مزن گر واصلي
779 ، منبع 3
درست از همين پرنسيب است كه راه حل و واسطه*ي همه*ي اختلافات و تضادها به دست مي*آيد. و آن توانايي صلح كردن با كل است. مفهوم «صلح كل» در شعر شاعران سبك هندي، دقيقا همين معنا را مي*رساند.
بر سر جنگ است با ما بي سبب دايم كليم
گر چه صلح كل به هفتاد و دو ملت كرده*ايم
114 ، منبع 1
مير عظمت*الله بيخبر(وفات 1729 ) معاصر با استعداد و دوست عبدالقادر بيدل، مي*نويسد:
ما به هفتاد و دو ملت صلح كل داريم و بس
جاده*اي دارد به هر مذهب طريق دين ما
منبع 5 ، ص317
«باقيا نائيني» كه در دوران خود از نمايندگان خيلي شناخته شده سبك هندي بوده، همين ايده را در اين بيت به پيش مي*كشد.
همه حاصل جهان را به نشاط صرف مل كن
بر كافر و مسلمان بنشين و صلح كل كن
307 ، منبع 6

در اصل اين «صلح كل» غايت و هدف نهایی «وسعت مشرب» است. نبايد از نظر دور داشت كه اين ايده با اهداف "دين الهي" اكبر شاه همخواني دارد. روشن است كه اين نگرش آگاهانه و تبليغ هدف*مند آن توسط شاعران، از محيط هندوستان در نتيجه*ي فعاليت*هاي اكبرشاه و فضاي معنوي ـ ايدئولوژيك كه در دوران خلف*هاي او نزديك دوام آورده، تاثير كمي نگرفته است. اين حرف كه نصرآبادي در حق «واله شيرازی» گفته است، سخن ما را تصديق مي*كند.
«بواسطه*ي وسعت مشرب كه در هند باب است اعتباري به هم رسانيده…» 288 ، منبع 6
از اين نظر اطلاعاتي كه مولف «تاريخ*ـ*حسن» در باره*ي فاني كشميري به دست مي*دهد، مسئله را روشن*تر مي*كند:
« ملا محسن فاني بعد از فراگيري علوم عقلي و نقلي به گشت و گذار در سرزمين هندوستان پرداخت، بد و خوب زمانه را به سنجش گرفت به هر ملتي نزديك شده و وضعيت عقيده و مذهب آنها را خوب مطالعه كرد، مي*گويند كه بيش از همه آزاد منش بود و با تمام ملت*ها «صلح كل» داشت…» 149 ،منبع 2
لازم به تذكر است كه «صلح كل» تنها به مناسبات ديني و يا قومي محدود نمي*شود؛ بلكه كل مناسبات انساني را در بر مي*گيرد. قبل از همه، مسئله، از زاويه*ي منافع شخصي انسان مورد مدافعه قرار مي*گيرد:
با گردش دهر و خلق پر شور و شرش
كاري كه نداري چه غم است از ضررش
خاري كه تمام مايه*ي آزار است
در پا نخلد تا نزني پا به سرش
156 ، منبع 1

________________________________________

فهرست منابع

1- بهترين آثار كليم كاشاني. به اهتمام: كشاورز صدر، تهران،1327 صص 36 ، 114 ، 156، 64
2- عبدالحميد عرفاني. ايران صغير يا تذكره*ي شعراي پارسي زبان كشمير. تهران 1335 ، صص 183 ، 149
3- كليات صائب تبريزي، مقدمه و شرح حال به قلم استاد اميري فيروز كوهي، تهران، 1336 ، صص 75، 779،16،267 ، 198 ، 55، 796
4- لغت*نامه*ي دهخدا
5- ميرغلامعلي آزاد بلگرامي، سرو آزاد، لاهور، 1913 صص 317 ، 152 ، 8 ، 107
6- ميرزا محمد طاهر نصرآبادي: تذكره*ي نصرآبادي با تصحيح وحيد دستگردي، تهران 1317 صص117 ، 65*،128،366 ،307 ،288 ،0 44، 341 ،420 ، 427 ، 257 ، 129

اشاره: کتاب "صائب تبریزی و سبک هندی در شعر فارسی" در آذربایجان شمالی از طرف آکادمی جمهوری آذربایجان، در زمینه ی صائب شناسی نوین حادثه ای بزرگ است در این پژوهش علمی دکتر "مسیح آقا محمدی" برای نخستین بار مراحل تکاملی سبک هندی و پایه های ایدئولوژی و زیبایی شناسی آن سبک را روشن می کند. این مقاله فصلی است از آن کتاب نامبرده.
مسیح آقا محمدی بر خلاف صائب شناسان ایران، ضرورت تحلیل مفهوم "وسعت مشرب" را که در شعر شاعران این سبک به کرات آمده، درک کرده است و مفهوم وسعت مشرب را به عنوان فکر بنیادی این سبک ، به معنای عدم توجه به هر گونه اختلافهای دینی ، مذهبی و طبقاتی، در نظر گرفته و آن را به طور همه جانبه مورد بررسی قرار داده است


این مقاله نوشته*ي: " مسيح آقا محمدي" و برگردان:" شهروز رشيد " است که امیدوارم مفید باشد. انشاءالله در پست بعدی بخش آخر مطالب سبک هندی را می گذارم و بعد مطالب مربوط به دوران بازگشت ادبی را آغاز خواهم کرد .
.
 

TOMASS ANJELLO

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 فوریه 2006
نوشته‌ها
1,158
لایک‌ها
12
با سلام
خدمت دوستان عزیزم
مخصوصا freedom fighter عزیز
و تشکر از همه دوستان که در این تاپیک به ارائه مطالب مفید و واقعا ارزنده ای اقدام می کنید . :happy:
**********************************************************************
در این مبحث قصد دارم در چند تا از مهمترین سبکهای موجود در شعر فارسی توضیحات مختصر و کوتاهی بدم. فقط امیدوارم به درد بخور واقع بشه
بدون شک این چنین خواهد بود .
من که به شخصه در همین چند صفحه کلی اطلاعات به دست آوردم . :happy:

من هم چند وقتیه می خواهم یه تاپیکی درباره مکاتب ادبی غربی یعنی همون ism ها بنویسم اما هنوز مطالبم کامل نیست.
ای کاش یکی از دوستان یک متن کامل از عنوان اینها داشت تا می تونستم راحتتر به هدفم برسم.
خب به شما پیشنهاد می کنم که کمی درباره ادبیات ایتالیا تحقیق کنید .
چرا که اگر اشتباه نکنم در اروپا قدمت و تاریخچه کهن تر و بیشتری را دارا می باشد
297.gif


فکر کنم در مورد سه سبک اصلی توافق کامل برقرار باشه!
خراسانی ، عراقی ، هندی
امر امر دوستان است .
ما هم مطیع آنان . ;)

حالا میرسیم به سبکهای مورد اختلاف!
:lol:

قصد بر هم زدن نظم تاپیک رو ندارم فقط میخوام خسته نباشید بگم حتما ادامه بدید

از دوستان کسی می تونه در خصوص انجمن ادبی مشتاق توضیح بده

دوستان به سوال قبلیم که جواب ندادین!
حداقل بگین سبک هندی توسط چه کسی درست شد.
اگه ممکنه در خصوص اون شاعر کمی توضیح بدین.
و اینکه از میان این 4 سبک کدامشان بهتر است

صرفا اینکه موضوع و ماهیتشون مشابهه ، دلیل قوی برای تقسیم بندی یکسانشون نیست ...

به به ببینید این تاپیک با قدم کی مزین شد!!!

از شما بعید بود همچین سوالی بکنید!!!
اگر سایر دوستان اینگونه فکر نمیکنن و صحبت های منو متفرقه میدونن بگن که بحث رو به این شیوه ادامه ندم

شما می تونید به نقد خودتون و بحث به همین شیوه ادامه بدید
122.gif


حتی نمی دانم سبک در زبان فارسی به چه اطلاق می شود.
شرمنده!!!
خب تا حدودی من هم از نظر کمی اطلاعات شخصی مشابهت زیادی با دوست عزیزمان دارم :blush:
********************************************
امیدوارم که از این پست من ناراحت نشوید
قصدم این بود که
دوستان را مورد تشویق قرار بدهم
104.gif

و به نحوی از زحمات آنها قدر دانی بکنم
دست همه شما درد نکند
امیدوارم که به ارائه مطالب جالب خود در ادامه این تاپیک بپردازید . ;)
**********************************************
سخنی با تهیه کننده این تاپیک :
بهتر می دانم که این جملات را در تاپیک بنویسم نه در pm .
دوست عزیزم
Freedom fighter
بسیار تاپیک مفید و ارزنده ای در این فروم تشکیل داده اید
هر چند اطلاعات من محدود است ولی :blush:
به واسطه این تاپیک جامع تا این لحظه توانسته ام مطالب مفیدی را بخوانم و به ذهن بسپارم .
امیدوارم که همیشه سالم و تندرست باشید و به نوشتن مطالب خود در تاپیک
به طور پیوسته
ادامه بدهید .
من هم سعی می کنم تا جایی که امکان دارد اگر مطالب درخور و در شان این تاپیک در دسترس داشتم
حتما در این تاپیک قرار بدهم .
*******************************************
دوستدار شما
توماس
:happy:
 

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
در پست قبلی سعی کردم تاحدودی در مورد اینکه اساسا سبک چیست ؟ : توضیحاتی داده باشم :

http://forum.persiantools.com/showpost.php?p=946104&postcount=13

همین طور در پست قبل تر کتابی هم معرفی کرده بودم:

http://forum.persiantools.com/showpost.php?p=944154&postcount=4

اما نمی دونم چرا بقیه دوستان این پستها رو نادیده گرفتند ؟! یا شاید نخوندند ! :(. به نظرم حد اقل اونقدر ازرش داشت که گوشه نگاهی هم بهشون می شد حتی اگه می گفتین کاملا اشتباه هستن یا اصلا مورد قبول نیستند یا کاملا با این مطالب مخالف هستید ...
سلام دوست عزیز!
مرا ببخشید اما فکر نمیکردم برای اینچنین مضامینی(بررسی سبکهای ادبی) و در اینگونه مباحث(بخش ادبیات) احتیاج به نقل قول اضافی و زدن پستهای بی ثمر باشد! منظورم از این صحبت ها این بود که جوابی که به پست شما میشد داد چند کلمه بود!
مرسی ، صحیح است!!! ضمن اینکه وقتی یک تعریف از یک پدیده داده شود بحثی رخ نمیده من منتظر تعاریف سایر دوستان بودم تا بنا رو روی مقایسه نظرات مختلف بگذاریم اما خوب ظاهرآ من باید نظر دیگری دهم!!!
به هر حال اکنون به قول آن شخص تاثیر گذار در تاریخ معاصر: صدای پست شما را شنیدم!!! :lol:
شاید اختلاف نظر من با دوستان دیگر نوع نگاه من به مقوله ادبیات و در بحث عام تر آن هنر است!!!
هنر از دید من اصولآ در حصار زمان و مکان و قواعد قرار نمی گیرد! البته هنر هم تعریف خاص خودش را برای من دارد و هر پدیده ای از نظر من هنر محسوب نمیشود!
و اصولآ این بحث که ادبیات قسمتی از هنر هست یا نه!؟
ادیب هنرمند است یا عالم؟! یا هر دو؟ یا هیچکدام!
پرداختن به این مباحث احتیاج به مجالی به قدمت تاریخ دارد!!!
اما در این موارد نظر من رو فکر کنم بدونید!

به نقل از Dong Fang Bobai :
در مورد عامل زمان به عنوان معیار جدا سازی سبکها ... تا حدودی به این مساله انتقاد دارم اما گویا بیشتر تقسیم بندی ها با توجه به همین موضوع انجام گرفته !
من هم همینطور دلایلم رو هم قبلا گفتم!
به نقل از Dong Fang Bobai :
ضمن اینکه به نظر من بحث در مورد انواع
تقسم بندیها و جزییات آنها نهایتا به همین اختلافاتی که بین صاحب نظران و اساتید ادبیات هست منتهی خواهد شد
و چندان مفید نمی باشد
نظر شخصی من غیر از اینه!! ;)
قرار هست اینجا بین خودمون این مسله رو حل کنیم بین کسانیکه هیچ ادایی ندارن! به هر حال بزرگان از حرفه خودشان کوتاه نمیان و یک موضوع مهمتر این بحث میتونه مارو با طرز نگاه همدیگه به ادبیات آشناتر کنه!
به نقل از Dong Fang Bobai :
سبک شعر، یعنی مجموع کلمات و لغات و طرز ترکیب آنها، از لحاظ قواعد زبان و مفاد معنی هر کلمه در آن عصر، و طرز تخیل و ادای آن تخیلات از لحاظ حالات روحی شاعر، که وابسته به تأثیر محیط و طرز معیشت و علوم و زندگی مادی و معنوی هر دوره باشد، آنچه از این کلیات حاصل می شود آب و رنگی خاص به شعر می دهد که آن را « سبک شعر» می نامیم
پس بیایید بحث و تبادل نظر کنیم تا موضوعی شیرینی رو که به زبان شناسی، ادبیات ، جامعه شناسی و .... مربوط میشه رو بهتر درک کنیم
فکر کنم در یک جمله کلیاتی مطابق با صحبت شما گفتم!!!
در انتها از زحماتی که میکشید تشکر میکنم!
پی نوشت:
من هم قبلآ گفتم نگاه خاص من به مقوله ادبیات شاید دیدی ابتدایی باشد و باعث رنجش اساتیدی شود که اینجا پست میزنن! به همین خاطر از دوستان کسب اجازه کردم!
موفق و پیروز باشید!
 

یاشار

Registered User
تاریخ عضویت
23 آگوست 2006
نوشته‌ها
1,356
لایک‌ها
3
سن
36
محل سکونت
Atlantica
سخنی با تهیه کننده این تاپیک :
بهتر می دانم که این جملات را در تاپیک بنویسم نه در pm .
دوست عزیزم
Freedom fighter
بسیار تاپیک مفید و ارزنده ای در این فروم تشکیل داده اید
ای بابا. شرمنده می کنی توماس جان. تاپیک زدن که کاری نداره. مهم اینه که مطالبش مفید باشه. من همینجا بازم از دوست عزیزم Dong Fang Bobai به خاطر مطالب خوبی که آوردند، و همسینطور سایر دوستانی که در بحث شرکت دارند تشکر می کنم.
 

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
من نمی دونم شما چرا اینقدر عجیب برخورد می کنید.
هر کس نظرات خاص خودش رو داره. هدف از بحث کردن هم یادگرفتن مطالب جدید و تبادل اطلاعاته. حداقل تا حالا کسی از نظرات شما دلخور نشده. قرار هم نیست که اینطور باشه. نظرات شما هم مثل بقیهء دوستان در جای خود محترمه و ارزشمنده. حالا اگر هم با کس دیگری اشتراک نظر دارید که فبها.
در هر حال از شما که کاربر فعال این بخش هستید و همینطور از دوستان نسبتاً قدیمی انتظار نمیره اینقدر سریع رنجیده خاطر بشید.
:lol:
ببخشید منظورم این نبود که رنجیده شدم از حرفه کسی!
اینجا بحث ادبی است اون جمله رو هم ادیت میکنم چون فکر کنم خیلی باعث سو تفاهم بشه!
اصلآ بحث رنجش نیست! بحث علمیه!!
اینکه من بحث رو از منظر خودم میبینم باعث شد صحبتی در مورد من بشود!
من هم پست قبلی خودم را برای نشان دادن نوع نگاه خودم زدم!
این صحبت من معنی دیگری داشت!
از شما که تو این مدت در جاهایه مختلف پست های منو دیدید عجیب بود این صحبت! :lol:
به هر حال هم شما و هم سایرین از دوستان خوبه من هستید و من هم اینجا در حال یادگیری هستم!
لغزشهای گاه بیگاه منو هم ببخشید!
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
برادر سیمور ........دریافت دومین عنوان " کاربرفعال " رو تبریک می گم.
مرسی دوست من ....
282.gif



ضمنا مطمئن باش که دوستان همه پست ها رو می خونن ... فقط مساله اینه که گاهی نظری درباره یه پست ندارن ، یا نمی خوان مخالفت بکنن ، در نتیجه چیزی پست نمی کنن و ممکنه این شبهه پیش بیاد که به حرف شما بی توجهی شده
sad24.gif
... در حالیکه اینطور نیست ...


فرضا من و live for what عزیز ، دو سه تا پست رد و بد کردیم ... بعدش ایشون یه سوالی کرد که شاید من نظری نداشته باشم درباره اش ... به همین دلیل پستی نزدم
Just_Cuz_19.gif
... همین ...
 

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
ضمنا مطمئن باش که دوستان همه پست ها رو می خونن ... فقط مساله اینه که گاهی نظری درباره یه پست ندارن ، یا نمی خوان مخالفت بکنن ، در نتیجه چیزی پست نمی کنن و ممکنه این شبهه پیش بیاد که به حرف شما بی توجهی شده
sad24.gif
... در حالیکه اینطور نیست ...


فرضا من و live for what عزیز ، دو سه تا پست رد و بد کردیم ... بعدش ایشون یه سوالی کرد که شاید من نظری نداشته باشم درباره اش ... به همین دلیل پستی نزدم
Just_Cuz_19.gif
... همین ...

267.gif

دقیقآ همین رو میخواستم بگم!
مرسی سیمورجان
157.gif
 

Golzarion

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
8 جولای 2006
نوشته‌ها
761
لایک‌ها
8
از همه دوستان خیلی ممنون و متشکرم:happy:

به هر حال اکنون به قول آن شخص تاثیر گذار در تاریخ معاصر: صدای پست شما را شنیدم!!! :lol:

خیلی جالب بود.:lol:

سعی خواهم کرد مطالب و مقالات مفیدی در این زمینه جمع آوری کرده و در اینجا قرار بدم.

در ادامه مطالب مربوط به سبک هندی به بررسی زندگی و اندیشه صائب می پردازم . خیلی ها معتقدند اصلا سبک شعر صائب مستقل است . و شاعران دوره های بعد هم از او الهام گرفتند. به هرجهت صائب یکی از بزرگترین شاعران سبک هندی است که باعث ارتقاء و اوج این سبک هم در این دوران شده است.

سبک هندی و صائب تبریزی :


میرزا محمد علی فرزند میرزا عبدالرحیم بازرگان تبریزی متخلص به صائب و معروف به میرزا صائب بین سالهای 1000-1007 هجری در تبریز به دنیا آمد. در 1012 هجری که شاه عباس قلعه تبریز را فتح کرد،پدرش همراه عده ای از بازرگانان ثروتمند از تبریز به اصفهان آمد تا سیاست جدید شاه عباس را که می خواست پایتخت تازه بنیان صفوی را با ثروت و فعالیت بازرگانان رونق
دهد، تحقق یابد. محمد علی در این شهر پرورش یافت و بزرگ شد، در آغاز جوانی به سفر حج مشرف شد و پس از زیارت خانه خدا به آستان بوسی حضرت رضا علیه*السلامتوفیق پیدا کرد.

شکرالله که بعد از سفر حج صائب ----- عهد خود تازه به سلطان خراسان کردم

وقتی به اصفهان برگشت و مدتی در آنجا اقامت کرد،قصد سفر هند کرد. بر خلاف میل پدر و خانواده پایتخت ایران را ترک و راهی هند شد.
در سال 1034 از اصفهان بیرون رفت. آنچه با خود از وطن می برد دفتر شعری بود که وقتی به کابل رسید ،به خدمت ظفر خان والی آنجا رسید و در سایه دوستی و اکرام او آرامش یافت ،به مرتب کردن آن پرداخت و اولین دیوان اشعار خود را سامان داد. در سال 1042 که ظفرخان به امر شاهجهان به نیابت پدرش حاکم کشمیر شد، هنوز صائب و پدرش در هند بودند و ظفرخان را در کشمیر همراهی می کردند، آنان پس از مدتی اقامت در کشمیر عازم ایران شدند. اقامت او در هند حدود نه سال طول کشید.

صائب مردی دیندار و معتقد به فرایض و سنن اسلامی بوده است. مذهب او شیعه دوازده امامی است. بعیدنیست که به جهت علاقه و ارادت شدید به مولانا جلال الدین بلخی که در حدود صد غزل به استقبال وی رفته است دچارشور و حالی آشکارشده و از مولانا به «ساغر روحانی»، «آدم عشق»، «مرشد روح»، «شمس حقیقت» و امثال اینها تعبیر کرده است.

صائب به شهادت اشعار خود و قول معاصرانش مردی فرشته خو، کم آزار و متواضع بوده، تمام تذکره نویسان از محامد او سخن گفته اند. خوش طینتی او بقدری است که همه شعرای معاصر را در اشعار خود به نحوی مورد ستایش و تشویق قرار داده است و در دیوان وی شاید به بیش از نام پنجاه شاعر برسیم که شعرشان را استقبال کرده و از آنان با تجلیل و محبت نام برده است.

صائب از معدود شاعرانی است که در زمان حیات، آوازه ی سخنش قلمرو زبان دری (ایران، هندوستان، عثمانی) را فتح کردو مشتاقان سخنش از دور و نزدیک و برخی پای پیاده به اصفهان می شتافتند تا به دیدار او برسند.
صائب تنها شاعری است که پس از حافظ طریقه ای مستقل و ممتاز دارد.او نماینده کامل سبک زمان و زبان مردم خویش است، محال است بتوان جای او را در این سبک- که
دویست سال زبان ادبی ایران و هند و عثمانی بود و بر ذوق و حال مردم بسیاری از این سرزمین ها حکومت می کرد- با سبکی دیگر پر کرد، به عبارت دیگر تمام محسنات سخن شعرایی چون نظیری، طالب آملی و کلیم که هر کدام از جهتی مورد توجه اند در صائب یکجا وجود دارد، پس می توانیم اگر او را فرد اعلای سبک هندی یا اصفهانی و مقتدای شعرای این سبک بدانیم.
از این سبک که قبل از او همه جا به طرز تازه برده می شد پس از او به طرز صائب نام برده شد و تذکره نویسان همه شعرای این شیوه را پیروان طرز صائب بشمار آوردند..

در دوره صفویه شاید هیچ شاعری به اندازه صائب تبریزی نتوانسته است در شعر،
مضمون آفرینی کند و شیوه ای نو چه از جهت محتوا و چه از لحاظ ترکیب کلمات و شکل ظاهری شعر و تعبیرات و تشبیهات بیافریند. از این رو صائب را می توان نماینده واقعی شعر دوره صفویه و سبک هندی دانست. او در قالبهای گوناگون، شعر می سراید اما غزل را بیش از انواع دیگر می پسندد.
برای یافتن مضمون در جهانی که همه چیز کهنه و مکرر است راهی نیست جز اینکه روش نگریستن و برداشتن نو شود، آن وقت است که از هر حقیقت خارجی و هر دریافت وجدانی مضامین متعدد بدست خواهد آمد. صائب چنین می گوید :

یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت
در بند آن مباش که مضمون نمانده است

منابع مضمون های صائب انسان است و جهان، خلقیات آدم که خلقت دوگانه دارد.،تضادی که در گفته های صائب می بینیم ،حاکی از کوشش او برای یافتن مضامین نو است. این نوع سخن که نمونه کاملش غزل سبک هندی است به سالهای بسیار قبل از صائب حتی به زمانی قبل از خواجه و در حقیقت بعد از سعدی بر می گردد و در عصر صفوی حسن غزل در اختصاص داشتن هر بیت آن یک معنی و اندیشه خاص است.

عنصر خیال در شعر صائب و شاعران سبک هندی از مهمترین عناصر سبکی است و حضوری گسترده و متنوع در شعر این شاعران دارد. صورتهای گوناگون بیانی تخیل، همچون تشبیه، استعاره، کنایه و تمثیل به وفور در آثار صائب و ... به چشم می‏خورد.

ارسال المثل از صنایع مورد توجه صائب و شاعران سبک هندی بود. اما نکته جالب این است که بسیاری از مصرعهای برجسته این گروه از شاعران و به ویژه صائب به خاطر دلنشینی و مقبولیت خاصش در بین مردم در زمان شاعر و پس از او به صورت ضرب المثلهای رایج زبانزد مردم می‏شد.
.
تمثیل که از ویژگیهای عمده این سبک به شمار می‏رود، این است که شاعر در یک مصرع، مطلب و مضمونی اخلاقی یا عرفانی است، بیان می‏کند و در مصرع دوم با ذکر مثالی از طبیعت، اشیا و یا آوردن تصویری محسوس، دلیلی برای اثبات آن می‏آورد.

. تمثیلات شعر صائب کلیم و بیدل از معروفترین تمثیلات شعر فارسی است:
من از بی‏قدری خار سر دیوار دانستم
که ناکس کس نمی‏گردد از این بالانشینیها


ظالم به ظلم خویش گرفتار می‏شود
از پیچ و تاب نیست رهایی کمند را

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست

جسم خاکی مانع عمر سبک رفتار نیست
پیش این سیلاب کی دیوار می‏ماند به جا

تعداد بالای ردیفهای اسمی در شعر صائب، از دیگر ممیزات شعر او به سبک هندی است. ردیفهای اسمی از علل عمده توسعه
خیال در شعر است؛ چرا که شاعر ناچار می‏شود در هر بیت تصویری بسازد که به نوعی با ردیف ارتباط دارد، ردیفهایی نظیر: رقص، خط، شمع، حرف، گل، صبح، رنگ و آفتاب مکرر مورد استفاده صائب است .

ظری گذرا به دیوان صائب نشان می‏دهد که این شاعر بزرگ چه مقدار تأمل در آثار شاعران متقدم و معاصر خود داشته است:

فتاد تا به ره طرز مولوی، صائب
سپند شعله فکرش شده‏ست کوکبها

این جواب آن غزل صائب، که می‏گوید کلیم
هر چه جانکاه است در این راه، دلخواه من است

ز بلبلان خوش الحان این چمن صائب
مرید زمزمه حافظ خوش الحان باش

صائب از درد سر هر دو جهان باز رهی
سر اگر در ره عطار نشابور کنی

این غزل را از حکیم غزنوی بشنو تمام
تا بدانی نطق صائب پیش نطقش الکن است

شعر وی با عموم مخاطبان ارتباط برقرار می‏کند و این ارتباط به قدری صمیمی است که مخاطب احساس می‏کند به مضمون اندیشه شاعر قبلا ‏اندیشیده ؛ اما توان بیان آن را در خود نمی‏یافته است.

نمونه اثر
از بس مکدرست در این روزگار صبح
از دل نمی‏کشد نفس بی‏غبار صبح
رخسار نو خط تو خوش آمد به دیده‏اش
از شب کشیده سرمه دنباله‏دار صبح
گلدسته بهشت برین، روی تازه است
برگ شکوفه‏ای است از این شاخسار صبح
تر می‏کند به خون شفق نان آفتاب
از راستی، چه می‏کشد از روزگار صبح


منبع مورد استفاد : http://forum.p30world.com/showpost.php?p=662982&postcount=11

در پستهای بعدی مطالب مربوط به بازگشت ادبی را آغاز خواهم کرد.

ادیت : لینک پستهای قبلی در مورد سبک هندی : ( بخش اول ... بخش دوم ... بخش سوم )
 

Golzarion

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
8 جولای 2006
نوشته‌ها
761
لایک‌ها
8
پیش تر مطالب مفصلی در مورد سبک هندی گفته شد. البته بازگشت ادبی و شعر دوران معاصر را در یک گروه قرار دادم . بحث در مورد این سبک بسیار طولانی است و معمولا منجر به بیان مسایل متفرقه و ... می شود که از این موارد پرهیز خواهد شد . فقط اگر دوستان لطف کنند و مطالبی مربوط به به وجود آمدن شعر نو و روش شاعران و پیروان این شعر( نیما و سهراب سپهری و ...) عنوان کنند قطعا در تکمیل این بخش بسیار مفید خواهد بود.

سبک بازگشت ادبی :


قبلا تا حدودی به علت به وجود آمدن سبک جدید بعد از سبک هندی ( که بعدها به بازگشت ادبی مشهور شد) پرداختیم :
این شیوهء شعری اگرچه نخست، هدفش گریز از تقلید و تکرار مضامین کهن و در جستجوی مضامین ودرونمایه های تازه بود، بعد ها به علت مضمون بافی ها و تأکید بر پیچیدگی های لفظی و کنایی و تصویری و به کار بردن تشبیهات پر ابهام و بی مورد و تعقیدات نابه جا و نیز مبالغه در مضمون یابی های دور از ذهن ، تقریباً به سقوط شعر فارسی انجامید و اگر نبود وجود ابیات بسیار زیبا و پراکنده از برخی شاعران به ویژه صائب تبریزی و بیدل دهلوی ، چیز زیادی از شعر فارسی در این دورهء چند قرنی باقی نمی ماند.

اما به نظر شخصی من عامل مهم دیگری هم در این تغییرات در شعر فارسی نقش داشت و آن تغییر شرایط فکری و اجتماعی مردم ایران بود . به هر حال :

بر این مبنا بود که شاعران دوران زندیه و اوایل دوران قاجاریه به فکر بازگشت ادبی و رجوع به سرچشمهء زلال ِ شعر و زبان روشن و رسای فارسی افتادند و بازگشت به سبک های خراسانی ونیز سبک عراقی را که یاد آور دوران های طلایی شعر فارسی بود، سرلوحه کوشش ها و زبان ورزی های شاعرانه و زیباشناسانهء ادبی خود قرار دادند.

پس شعر دورهء بازگشت ،همانا بازگشت به شعر دوران گذشته و رجوع به دو سبک پیشین ِ خراسانی و عراقی بود.

شعر دری چون ملول گشت و تن آسان

آمد، از هند زی عراق و خراسان


روی سرایش ز سبک هندی برتافت

روح خراسانی و عراقی دریافت


ذوق و هنر را به روشنی و رسایی

کرد بدین «بازگشت» ، راهگشایی


ذهن و زبان را ز نهر گم شده ای خُرد

جانب رود بزرگ شعر دری برد


گرچه به مضمون و نکته از پی تقلید

رخ ننمود آستان شعر اساتید ،


لیک زبان زنده گشت و ناطقه آزاد

شاعر آینده را مجال سخن داد

از : م. سحر

این نهضت ادبی حاصل روزگاران آرام سلطنت کریمخان زند است ، چرا که در این دوران مراکز علمی و ادبی درنواحی مرکزی و جنوبی ایران رشد کرد . به خصوص در شیراز و اصفهان و کاشان.

نشاط اصفهانی انجمنی به نام انجمن نشاط دایر کرد . قصد پایه گذاران و پیروان ِ این جنبش احیای شعر فارسی و نجات آن از انحطاط و ابتذال سبک هندی بود.

در این مکتب ، ابهام و پیچیدگی رو به صراحت و سادگی آورد و استحکام و سلاست و فصاحت شعر سبک خراسانی و عراقی سرمشق کار شاعران قرار گرفت.

می توان گفت که از نظر صراحت در بیان و فصاحت کلام ، رودخانهء شعر فارسی ، از مسیری که با ورود به سبک هندی آغاز کرده بود به جریان اصلی خود یعنی به بستر شعر سبک خراسانی و عراقی بازگشت.

شعر از پیچیدگی و تعقید رها شد و آمادهء بیان مضامین ِ جدید گشت.

مضمون شاعران سبک بازگشت، همان مضامین قدیمی و تکراری بود و آثار این شاعران در بهترین و موفق ترین سروده ها هم با شعر دوران غزنوی یعنی با مدل های اصیل ِ خود برابری نمی کردند. شاعران حرفه ای و زبان آور این عصر همه از موقعیت رسمی دولتی و درباری برخوردار بودند. از این رو به مضامین اجتماعی و سیاسی نمی پرداختند .از تحولات اجتماعی و انقلابات دوران خود هیچ اطلاعی نداشتند و شعرشان گویای محیط و روزگارشان نبود.

اما در میان اینان دو استثناء هست که این دو استثناء را می توان به نوعی طلایه دار یا منادی ظهور شاعران مشروطیت به حساب آورد.

این دوتن عبارت بودند از

فتحعلی خان شیبانی و میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی.

در کنار این دو تن می توان از یغما جندقی هم نام برد که به خاطر هجویه ها و انتقادهایش ، به شیوهء خویش بر شاعران دورهء بعدی خود بی تأثیر نبوده است زیرا هجو نیز یکی از شعبات شعر بود که در آثار برخی از شاعران دوران مشروطیت (البته با هدف و در خدمت بیان نظریات و مجادلاتِ سیاسی برخی شاعران مورد استفاده قرار گرفت که در میان آنان به ویژه از عشقی می توان نام برد).

چنین بود که شاعران دوران مشروطیت از حاصل تجربیات شاعران دورهء بازگشت و نیز از زمینهء مناسبی که به کوشش شاعران این دوران در حوزهء زبان و شیوهء بیان شعر فراهم شده بود ، به نحو کامل و شاملی برخوردار گشتند.

__________________________

توضیح : منبع مورد استفاده از مقالات [07 Dec 2006] [ محمد جلالی چیمه (م . سحر)] می باشد.

... در پست بعدی مطالبی در مورد شعر فارسی در دوران مشروطیت بیان می کنم....
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
مرسی .. جالب بود ...
glassesf.gif
 

Golzarion

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
8 جولای 2006
نوشته‌ها
761
لایک‌ها
8
ادامه سبک بازگشت ادبی :


شعر فارسی در دوران مشروطیت 1 :


پیش تر گفته شد که در بازگشت ادبی " شعر از پیچیدگی و تعقید رها شد و آمادهء بیان مضامین ِ جدید گشت. " در دوران معاصر ما که آن را می توان ادامه سبک باز گشت ادبی نیز دانست تغییر و تحولات سریع فکری فرهنگی و اجتماعی بر شعر فارسی تاثیر فراوان داشت و تنوع انواع روش ها و اندیشه ها و نوع شعر در این دوران بسیار زیاد است بنا بر این مجبورم بیشتر شاعران این دوره را هم معرفی و آثاری از آنها نقل کنم. ادامه مطالب :

پیش از آن که افکار تجدد خواهانه و آزادی طلب بر علیه استبداد قاجاری و جامعهء قرون وسطایی ایران در شعر فارسی تبلور یابد، زمینه های فکری اندیشه های جدید که متأثر از انقلاب صنعتی و تحولات جامعهء اروپا و به خصوص انقلاب کبیر فرانسه بود ، ابتدا به وسیلهء نویسندگان و متفکران و روشنفکرانی چون میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا ملکم خان ، جلال الدین میرزا قاجار، میرزا یوسف مستشار الدوله ، میرزا جعفر قراچه داغی، طالبوف تبریزی، زین العابدین مراغه ای، میرزا آقاخان کرمانی ، میر زا آقا تبریزی و دیگران ـ که افکار خود را در رسالات و مقالات متعدد و به شکل های گوناگون عرضه می کردند ـ به وجود آمد.

در این میان کسانی همچون میرزا فتحعلی آخوندزاده ، میرزا آقاخان کرمانی و زین العابدین مراغه ای (در سیاحتنامهء ابراهیم بیک ) خود به نقد ِ ادبیات گذشته پرداختند و برای نخستین بار بر ضرورت رئالیسم ِ اجتماعی در ادبیات و دید و نگاه انتقادی از اوضاع نابسامان جامعه و به طور خلاصه به نقش روشنگر و آگاهی دهندهء شعر به عنوان یک رسانهء بسیار مهم فرهنگی و هنری تأکید ورزیدند.

خودِ میرزا فتحعلی آخوند زاده با نوشتن نمایشنامه ها و میرزا آقاخان کرمانی با سرودن شعرهای اجتماعی و سیاسی نمونه هایی از «ژانر» های ادبی مثل نمایشنامه و انواع شعر که از نظر مضمون در ایران سابقه ای نداشت ، نمونه هایی به دست دادند.

این نویسندگان و روشنفکران که درواقع پیام آوران و بشارت دهندگان دنیای جدید و منادیان افول استبداد و خود رأیی دنیای کهن بودند ، با طرح چشم اندازهای جدید ِ اندیشگی و بر بنیادِ آرمانشهر متکی بر قانون و آزادی و حاکمیت ملی ، درواقع ، آبشخور فکری و فرهنگی و زیباشناسی و سرچشمهء ایدآل های شعر مشروطه را در ایران فراهم کردند.

بر این زمینه بود که شعر مشروطه و کمابیش شاعران این دوره بر سه عنصر قانون و آزادی و حاکمیت ملی تأکید می ورزیدند و ستایشگر آن بودند.

که همراه با انتشار و طرح نظریات متفکران و منتقدانی همچون میرزا آقاخان و آخوند زاده و رواج بیانیه ها و بحث های ادبی و نیز وجود بعضی از شعرهای فتحعلی خان شیبانی و قائم مقام فراهانی زمینهء ظهور شاعرانی چون ادیب الممالک فراهانی، علی اکبر دهخدا ، محمد تقی بهار ، ایرج میرزا ، سید اشرف گیلانی ، عارف قزوینی ، فرخی یزدی ، ابوالقاسم لاهوتی ، میرزادهء عشقی و سرانجام علی اسفندیاری ـ یعنی نیما یوشیج ...


اما چرا اینهمه تأکید ما بر عنصر زبان در شعر مشروطه و ارتباط آن با زبان شعر دورهء بازگشت ؟

برای روشن تر شدن این مطلب باید بگویم که در نخستین تجارب ، شاعران فارسی آرمان خواه و آزادی طلب که قصدِ تغییر جهان ِ پیرامون خود را داشتند و شعر خویش را به عنوان مهم ترین رسانهء فرهنگی عصر در خدمت آرمان ها و هدف های اجتماعی و سیاسی خود قرار داده بودند ، چندان به فکر تغییر در فرم و شکل شعر خود نیفتادند.

گویی ضرورت و فوریت اقتضا می کرد که شاعران، فرم های موجود را در خدمت بیان مضامین و تِم های (thème)جدید قرار دهند. و این مضامین جدید به ناگزیر می بایست لحن انتقاد اجتماعی داشته و راوی و بیانگر برخی افکار و اندیشه های تجدد خواه و منادی درخواست ها و مطالبات آزادی جویانه و قانون خواه باشند و تحدید قدرت مطلقهء استبدادی ریشه دار را آرزو کنند و خرافات و تحجر دیرینه سال ناشی از سنت و مذهب را نیشخندزنند و به ضربت طعن بکوبند و به باد انتقاد گیرند.

از این رو وجود یک زبان روشن و صریح و روان و سلیس شعری بدل به ضرورت زمانه شده بود . پیداست که شعر پر تعقید و معما گونه و پیچیده و فرمالیسم مضمون پرداز سبک هندی مناسب بیان افکار و اندیشه های جدید نبود وآن صراحت وروشنی و رسایی را که شعر دوران مشروطه می طلبید ، نمی شد از سنت سبک هندی و از زبان و شیوهء بیان شاعران این مکتب انتظار داشت.

اتفاق خجستهء گسست ادبی در دوران زندیه و قاجار و بازگشت به سبک خراسانی (سبک بازگشت) اسباب و ابزار زیباشناسانهء کار شاعران و صراحت زبان و قدرت و استحکام بیان شعری را به شاعران باز گردانده و زمین ناهموار سخن و ادب را کوبیده و راه را پیش پای شاعران « متعهد »(1) مشروطیت هموار ساخته بود .

_______________________________________

توضیح :

1 ــ گفتنی است :« تعهد» ی که شاعران دوران مشروطه پایبند آن بودند به گوهر و در عمل از مفهوم « تعهد» در شعرزمانهء ما و استنباطی که امروزیان از « شعر و هنر متعهد» دارند بیگانه نبود هرچند درجامعهء آن روزگار ازابعاد نظری و فلسفی نظریهء « تعهد در هنر» (آن چنان که از نیمهء دوم قرن بیستم به بعد مطرح شد و قلم های بسیاری را فرسود و مرکب فراوانی را جاری کرد) سخنی در میان نبود ، با این وجود با مروری در آثار و نگاهی به آفرینش ادبی آن دوران، نا به جا نخواهد بود اگر بگوئیم که شعر مشروطه به معنای امروزین کلمه « شعر متعهد» بوده است. متعهد به آرمان آزادی خواهی و تجدد و ازاین رو متعهد به ایستادن در برابر ارزش ها ی پوسیده جهان کهن و مقابله بااستبداد و تحجر و نیز ایستادگی در برابر قدرت های استعماری و چپاول گری که کشور ما را به روز سیاه نشانده بودند.

عشقی بیتی دارد که دقیقاً روشنگر و مؤید این سخن است:

طبع ِ من مسئول ِ تاریخ است و گر مانم خموش

هان به وجدانم مرا ، تاریخ مدیون می کند !


منبع مورد استفاده : از مقالات محمد جلالی چیمه (م . سحر) می باشد.
 

Golzarion

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
8 جولای 2006
نوشته‌ها
761
لایک‌ها
8
ادامه سبک بازگشت ادبی :


شعر فارسی در دوران مشروطیت 2 :


آوردن ِ مضامین اجتماعی و سیاسی را ـ چنان که گفتیم ـ اندکی پیش تراز دیگران ، مصلح مقتول و ایرانمدار بزرگ ، شاعر و نویسندهء استاد دوران محمد شاه قاجار، میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی و شاعر توانای دیگری به نام فتح الله خان شیبانی تا اندازه ای آغاز کرده بودند.

شاعران بعدی همچون ایرج میرزا ، بهار ، فرخی و عارف هم همان شکل و فرم شعر کلاسیک را درخدمت بیان ِ مضامین جدید خود قرار دادند. در واقع شاعران دوران جدید در اواخر عصر قاجاریه از نظر فرم و زبان شعری و سبک سخن ، میراث داران بلافصل شاعران پیش از خود بودند . و دست در دست شاعرانی داشتند که طی یک دوران صدساله ، سنت شعر کلاسیک فارسی را در دو مکتب خراسانی و عراقی احیا کرده و نام« مکتب بازگشت» بر آن نهاده بودند .
و همین سنت زبانی و ادبی بود که شاعران مشروطیت از آن برخوردار و بهرمند شدند.

در این میان علی اکبر دهخدا ، روزنامه نویس و طنزپرداز مبارز و بزرگ کوشش های تازه ای ارائه داد و در دو جهت :

ــ نخست شعر های هجایی که مضمون آنها نمونهء کامل رئالیسم اجتماعی بود ، اما فُرمی کاملاً تازه داشت که یاد آور شعر ها و متل های عامیانه بود. ( در روزنامهء صور اسرافیل)

(همینجا باید گفت که دهخدا معاصر و دوست و همفکر و همکار شاعر بزرگ ایرانی دیگری ست که در قفقاز به زبان ترکی آذری می نویسد و شعر و روزنامه نگاری را در خدمت مبارزه با تحجرّ مذهبی و استبداد سیاسی قرار داده است.

این شاعر و نویسنده میرزا علی اکبر خان طاهر زاده صابر است که به نام هپ هپ می سرود و دیوان او به هُپ هُپ نامه مشهور است.

علی اکبرخان صابر ــ به موازات و در ارتباط با دهخدا ـ که با میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل نشریهء "صور اسرافیل را منتشر می کردــ اشعار خود را در نشریهء انتقادی و طنز آمیزی به نام "ملا نصرالدین " به چاپ می رسانید که جلیل محمد قلی زاده مدیر آن بود و به زبان ترکی آذری در قفقاز منتشر می شد.

شعرهای صابر سرشار از انتقادهای تند اجتماعی و سیاسی و فرهنگی است و لبهء تیز حملهء او متوجه تحجّر و قشریت مذهبی و سلطهء مخرب و ویران ساز سنت های اسارتگر دینی و زعامت جهالت پرور ملاهاست.
البته استبداد سیاه خاندان های حکومتگر و فساد و زورگویی ایادی دربار سلطنت مطلقهء قرون وسطایی و ستمگران **** ارباب و رعیتی هم از نیشتر طعن و وملامت او بی نصیب نمی مانند.

اشعار صابر به زبانی ساده و قابل درک و دریافت برای عامهء مردم سروده شده و بنیاد مهم ترین مضامین شعر او مبتنی بر رئالیسم اجتماعی است.

از نظر فرم ، شعر میرزا علی اکبرخان صابر به ترجیع بند هاو مستزاد ها و ترکیب بندهای شعر کلاسیک فارسی شبیه است در بسیاری موارد یادآور شعرهای هجایی و متل های عامیانه و شعر های فولکلوریک فارسی ست.

علی اکبر دهخدا در شعر هایی که به اوزان هجایی سروده و نیز در ترکیب بندهایی که در کنار مقالاتِ طنز آمیز خود در نشریهء "صور اسرافیل" منتشر کرده ، نظری به این شعرهای "هُپ هُپ" دارد و متقابلاً میرزا علی اکبر صابر [ترکی نویس قفقاز] ، خود از علی اکبر دهخدا [فارسی نویس ] متأثر است. به خصوص به لحاظ فکری ، دهخدا تأثیر فراوانی بر هم روزگاران خود و از آن جمله میرزا علی اکبر صابر گذاشته است.)
بد نیست چند بیتی از یک شعر دهخدا به نام« رؤسا و ملت» هم بخوانیم:

خاک به سرم بچه به هوش آمده

بخواب ننه یک سر و دو گوش آمده


گریه نکن لُولُو می آد می خوره

گُرگه می آد بزبزی رُ می بره


اِه اِه ننه ، آخر چته؟ گشنمه !

بترکی ، این همه خوردی کمه؟


از گشنگی ننه دارم جون می دم

گریه نکن فردا بهت نون می دم

.....

خ ِ خ ِ ، خ ِ خ ِ ، ـ جونم چت شد؟ هاق هاق...

وای خاله چشماش چرا افتاد به طاق

....

وای بچه َم رفت زکف ، رود ! رود!

ماند به من آه و اَسف ، رود! رود! (1)


در کنار این کوشش های نوجویانه ، دهخدا در شعرهای دیگر خود برخوردار از زبان کلاسیک بسیار فصیح و متکی بر سبک خراسانی ست. به خصوص در مثنوی های خود به سنایی غزنوی و مثنوی های وی در «حدیقة الحقیقه» و «کارنامهء بلخ » نظر دارد و زبان شعری او با زبان مثنوی های سنایی پهلو می زند.

بارها گفته ام به شیخ ، ابو

یک کـَرَت کج نشین و راست بگو

کانچه را نام کرده ای وجدان

چیست جز باد ِ کرده در انبان؟

چون کشی ریش ِ احمق است دراز

ور رها شد درازی اش به دو قاز (2)

و نیز از در این مثنوی بلند به نام « انشالله گربه است!» :

...

در آثار دهخدا یک استثناء بسیار مهم هست که زنگ و رنگ شعر سبک خراسانی وزبانی بسیار فصیح و محکم دارد و در عین حال از مضمون و نگاهی نو برخوردار است . این شعر بسیار مهم که با نام « یادآر زشمع مرده یادآر»انتشار یافت ، نزد بسیاری از اهل ادب ، طلیعهء شعر جدید پیش از نیما شمرده شده واززمینه سازان شعر سیاسی و اجتماعی فارسی در محسوب است و از این جهت ، به سهم خود در هموار کردن راه شعر فارسی جدید و فراهم ساختن زمینهء مساعد درجهت بیان مضامین اجتماعی و سیاسی نو نقش بسیار مؤثری داشته است.بسیاری از شاعران آن دوران ، این شعر دهخدا را سرمشق قرار دادند، از آن اقتباس کردند و به اقتفا ی آن شعر سرودند.

تصنیف ِ جاودانهء مرغ سحر ، اثر بهار بی شک از این شعر متأثر است.

گوشه هایی از «یاد آر ز شمع مرده یاد آر! » را بخوانیم :


ای مرغ سحر، چو این شب تار،****بگذاشت ز سر سیاهکاری
وز تحفه روح بخــــــــش اسحار****رفت از سر خفتگان خماری
بگشود گـــــــــــره ز زلف زر تار ****محبوبه نیلگــــــون عماری
یزدان به کمــــــــال شد پدیدار****واهریمن زشتخو حصـــاری

یاد آر ز شمع مرده، یاد آر

ای مونس یوســف اندر این بند****تعبیر عیان چو شد تو را خواب
دل پر ز شعف، لب از شکر خند****محسود عدو به کام اصــحاب
رفتی بر یار خویش و پیـــــــوند****آزاد تر از نســـــــیـم و مهتاب
زان کو همه شام با تو یک چند****در آرزوی وصــــــــــــال احباب

اختر به سحر شمرده یاد آر

چون باغ شود دوباره خـــــــــرم****ای بلبل مستمند مسکین
وز سنبل و ســــوری و سپرغم****آفاق نگارخانه ی چیــــــن
گل سرخ و به رخ عرق ز شبنم****تو داده ز کف قرار و تمکین
زان نوگل پیش رس که در غـــم****ناداده به نار شوق تسکین

از سردی دی، فسرده یاد آر

ای همره تیه پور عمــــــران****بگذشت چو این سنین معدود
وان شاهد نغـــتز بزم عرفان****بنمود چو وعد خویش مشهود
وز مذبح زر چو شد به کیوان****هر صبح شميـم عنبــر و عود
زان كو به گنـــــاه قوم نادان**** در حســرت روي ارض موعود

برباديه جان سپرده ،يادآر

چون گشـــــت زنو زمانه آباد ****ای کودك دوره طلايـــــي
وز طاعت بندگان خود شـــاد****بگرفت ز سر خدا ،خدايي
نه رسم ارم ،نه اسم شداد **** گل بســت زبان ژاژخايي
زان كس كه ز نوك تيــغ جلاد****ماخوذ بجرم حق ستايي

تسنيم وصال خورده ،يادآر


__________________________________________________

توضیح :
1 _ این شعر که «رؤسا و ملت» نام دارد برای نخستین بار در شمارهء 24 روزنامه سور اسرافیل در محرم 1326 قمری انتشار یافته است. رک: دیوان دهخدا ، به کوشش دبیرسیاقی ، انتشارات تیراژه ، تهران 1361. ص.4.

2 _ دیوان دهخدا ، به کوشش دبیرسیاقی ، انتشارات تیراژه ، تهران 1361. ص.30

منبع : مقالات محمد جلالی چیمه (م . سحر) است .

در پست بعدی کمی بیشتر به معرفی علی اکبر دهخدا می پردازم.

و متشکرم از حوصله ای که برای خوندن مطالب به خرج دادید.:happy:
موفق باشید.:)
.
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
من خوندم همه رو ...
wubpink.gif



و اون شعر " یاد آر ز شمع مرده " همیشه زیباس ...
coffee(1).gif
 

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
خیلی خوب دارید پیش میرید!
مرسی!
حالا یکم که سرم خلوت تر شد دوباره این بحث رو پیش میکشم که شاید تعریف ما از سبک
نتونه وجود سبکی مثل بازگشت ادبی رو توجیه کنه!
به هر حال تلاش شما بسیار قابل تقدیر است!
 

Golzarion

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
8 جولای 2006
نوشته‌ها
761
لایک‌ها
8
ادامه بازگشت ادبی :


دهخدا و شعر دوران مشروطیت :

از توجه و نظر شما دوستان خوبم متشکرم.:happy: همانطور که در توضیح سبک هندی ناگزیر به معرفی و پرداختن به شعر صائب بودیم برای تکمیل شدن مبحث سبک بازگشت هم مجبوریم حتما در مورد دهخدا و تاثیرات فراوان او بر شعر شاعران معاصر هم مفصل گفتگو کنیم. اما بیشتر آثار دهخدا رنگ و بوی سیاسی دارد و صراحت کلام و سبک نوشتار او طوری هست که حتی بعد از گذشت این همه سال از وفاتش من جرات بیان خیلی از آنها را ندارم! :( حتی یکی از شعرهای پست قبل را هم حذف کردم! تاثیر اندیشه و کلام دهخدا را در آثار همه شاعران بعد از او می توان یافت.پیشا پیش از ناقص بودن مطالب مربوط به این بخش عذر خواهی می کنم...

علی اکبر دهخدا در سال 1297 هجری قمری در تهران به دنیا آمد. پدر دهخدا، خانباباخان اهل قزوین بود و پیش از تولد وی به تهران آمده و در این شهر ساکن شده بود.

علی اکبر ده ساله بود که پدرش وفات کرد و دهخدا با سرپرستی مادر به تحصیل خود ادامه داد.

یکی از فضلای آن عصر به نام شیخ غلامحسین بروجردی تعلیم دهخدا را عهده دار بود.

دهخدا غالباً می گفته که هر چه دارد، بر اثر تعلیم آن بزرگ مرد است.

بعدها که مدرسه سیاسی در تهران افتتاح شد، دهخدا در آنجا به تحصیل پرداخت. به علت همسایگی با مرحوم حاج شیخ هادی نجم آبادی، دهخدا با وجود کمی سن از محضر آن مرد استفاده می کرد و در همان زمان به فرا گرفتن زبان فرانسوی پرداخت و سپس به اروپا رفت و در آنجا زبان فرانسه و معلومات جدید را تکمیل کرد.

بازگشت دهخدا به ایران همزمان با آغاز مشروطیت بود و در آن هنگام وی در انتشار روزنامه صوراسرافیل که از جراید معروف مشروطیت بود با میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل و میرزا قاسم تبریزی به همکاری پرداخت.

پس از تعطیل مجلس در دوره محمدعلی شاه، دهخدا با جمعی از آزادی خواهان به اروپا رفت.

در سویس سه شماره از روزنامه صوراسرافیل را منتشر کرد و سپس به استانبول رفت و در آنجا نیز در انتشار روزنامه "سروش" با آزادی خواهان همکاری کرد.
پس از خلع محمدعلی شاه، دهخدا از طرف مردم تهران و کرمان به نمایندگی مجلس برگزیده شد و به درخواست آزادی خواهان به مجلس رفت.

در دوران جنگ جهانی اول دهخدا در یکی از روستاهای چهارمحال بختیاری منزوی بود و پس از جنگ به تهران آمد و از کارهای سیاسی کناره گرفت و به خدمات علمی و فرهنگی مشغول شد و سرانجام در هفتم اسفند ماه 1334 هجری شمسی در تهران وفات کرد و در قبرستان ابن بابویه به خاک سپرده شد.

این منظومه های معدود دهخدا را دکتر محمد معین در کتابی گردآوری کرده دكتر محمد معين اشعار دهخدا را به سه دسته تقسيم مي كند كه عبارت است از :نخست اشعاري كه به سبك متقدمان سروده است و بعضی از اين نوع دارای جزالت و استحكامی است كه تشخيص آنها از گفته هاي شعراي قديم دشوار مي نمايد. دوم :اشعاری است كه در آنها تجدد ادبی بكار رفته است .بسياري از اديبان معاصر مسمط “يادآر ز شمع مرده ياد آر” دهخدا را نخستين نمونه شعرنو بشمار مي آورند.سوم اشعار فکاهی او که به زبان عامیانه سروده شده است.

لغت نامه که مفصل ترین کتاب لغت در زبان فارسی است و علاوه بر آن اعلام نیز با شرح و تفصیل در این کتاب آمده است. دهخدا برای تالیف این کتاب نزدیک چهل سال وقت صرف کرده و نزدیک صد نفر با وی همکاری داشته اند.

خود درباره این کتاب نوشته است:

"مرا هیچ چیز از نام و نان به تحمل این تعب طویل جز مظلومیت مشرق در مقابل ظالمین ستمکار مغربی وا نداشت. چه برای نان همه طرق به روی من باز بود، و با ابدیت زمان نام را نیز چون جاودانی نمی دیدم پای بند آن نبودم و می دیدم که مشرق باید به هر نحو شده است با اسلحه تمدن جدید مسلح گردد، نه اینکه این تمدن را خوب می شمردم، چه تمدنی که دنیا را هزاران سال اداره کرد، مادی نبود".

دهخدا در ادبیات عهد انقلاب مشروطه مقامی ارجمند دارد، او باهوشترین و دقیق ترین طنزنویس این عهد است.
او با نثر ویژه ای که در نوشتن مقالات انتقادی صوراسرافیل به کار برد نمونه ای از نثر طنز و انتقادی فارسی را ابداع کرد. دهخدا هر حادثه ای را دستاویز قرار می داد تا به استبداد بتازد.

نکته مهم در طنزهای دهخدا عشق و علاقه و دلسوزی به حال مردم خرده پا است. دهخدا با نمایاندن جهات تاریک زندگانی، جهت روشن و امیدبخش آن را هرگز فراموش نمی کرد. او به بطالت و تنبلی و بی شعوری می تاخت. مقالات طنزآمیز او با امضای "دخو" انتشار یافت.
یکی از ویژگیهای شعر دهخدا طنز تلخ و گزنده اوست که با تحلیل قوی و سرشارش همراه می شود.

کوتاه از دهخدا :

امثال و حکم
«آزادی اندیشه و قلم و زبان و مجامع و شغل و منزل و غیره موجب آبادی و عمران ممالک است.»
امثال و حکم
«آیا می*توان تصور کرد که تشکیل حکومت*های دمکراسی به*معنی این بوده است که ظلم و تعدی*های سلاطین جور را مشروع کند؟»
مقالات دهخدا - به*کوشش دکتر محمد دبیرسیاقی، جلد اول، ۱۳۶۲

امثال و حکم
«در جهاد شرایطی هست، لکن در دفاع - زن، بچه، عبد، مولی- همه باید دفاع کنند و نهضت ضداستعمار دفاع است.»
امثال و حکم
«عمیق*ترین افکار عامه، همواره در ایران حکمفرما بوده و خواهد بود.»
«هنوزم زخوردی به*خاطر در است// که در لانهٔ ماکیان برده دست// به*منقارم آن*سان به*سختی گزید// که اشکم چو خون از رگ، آن*دم جهید// پدر خنده بر گریه*ام زد که هان// وطن*داری آموز از ماکیان»
دهخدا
علامه محمد قزوینی :
«شعر دهخدا خود جلوهٔ پرفروغ دیگری است از چهره تابان او، کلامی است آهنگین با بافتی ویژه، همانند مقالات طنزآمیزش که در آن جوهر سیال خیال و اندیشه*های باریک انسانی به*لطافت و نرمی می*تراود.»
دکتر محمد دبیرسیاقی - مقدمه مقالات دهخدا، جلد اول ۱۳۶۲
«لغت*نامه، کار بزرگی که بعد از شاهنامهٔ فردوسی پشتوانه دیگر ِ زبان فارسی است.»
دکتر غلامرضا ستوده، استاد دانشگاه تهران و معاون مؤسسهٔ لغت*نامه دهخدا

______________________________

پی نوشت :

منبع 1 :

برای اطلاعات کامل تر در مورد دهخدا به این لینک مراجعه کنید : http://www.shafighi.com/forum/showthread.php?t=631

برای مطالعه جملات کوتاه بیشتر از دهخدا حتما به این لینک مراجعه کنید : http://fa.wikiquote.org/wiki/%D8%B9%D9%84%DB%8C%E2%80%8C%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1_%D8%AF%D9%87%D8%AE%D8%AF%D8%A7

در پست بعدی به ادامه مطالب شعر فارسی در دوران مشروطه خواهم پرداخت .
 

Golzarion

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
8 جولای 2006
نوشته‌ها
761
لایک‌ها
8
ادامه شعر فارسی در دوران مشروطیت :


تاثیر شرایط اجتماعی _ فکری مردم و سبک های شعر بر هم :


وقتی که قصد داریم در مورد شعر معاصر و اندیشه های نو سخن بگوییم باید به بر رسی افکار و آثار دهخدا بپردازیم اما حق مطلب در مورد ایشان ادا نشد و مطالب را نیمه کاره رها کردم ...
ابتدا باید ببینیم تغییر شرایط فکری و اجتماعی مردم چه قدر در به وجود آمدن سبکها نقش دارند. شاید به دلیل گذشت طولانی زمان ( چندین قرن ) نتوانیم آن شرایط را آن گونه که بودند درک کنیم اما در مورد سبک بازگشت ادبی و دوران معاصر _ به خصوص مشروطیت_ فکر می کنم درک و لمس کردن یا تصور آن شرایط تا حدود زیادی آسان تر باشد. متاسفانه تاریخ کشور ما عمدتا سر شار از تکرار وقایع است! و مردم جامعه عموما حافظه تاریخی ضعیفی دارند و با توجه به شدیدا احساسی بودن افکار عامه مردم ( ونه منطقی بودن) و از طرف دیگر جدا بودن و شکاف عمیق بین روشنفکران جامعه با سایر طبقات هیچ گاه از هیچ حادثه ای درس نمی گیریم...

ما رند و خراباتی و دیوانه و مستیم ....... پوشیده چه گوییم همینیم که هستیم !

گفتیم تغییر شرایط اجتماعی و فکر مردم بر شعرها و سبکها تاثیر داشته اما در دوران مشروطیت بیشتر عکس این مطلب صادق بوده ! یعنی از شعر به عنوان وسیله ای برای تغییر افکار مردم و حتی مبارزه استفاده می کردند. در پست قبل گفتیم که " ... و پس از جنگ( جهانی اول ) به تهران آمد و از کارهای سیاسی کناره گرفت و به خدمات علمی و فرهنگی مشغول شد ... " این مطلبی است که بیشتر مردم می گویند چون از آن پس دهخدا کمتر در ملاء عام و رسانه ها ( روزنامه ) حضور یافت.. اما آیا این به معنی کناره گیری دهخدا از سیاست بود؟ پس چرا بعد از کودتای 28 مرداد عوامل پهلوی در جستجو ی طرفداران مصدق به خانه این مرد منزوی ریختند و پیر مرد هفتاد و هفت ساله را پس از شکنجه های سخت در خیابانی رها کردند؟ ....

در پست 35 در مورد آزادی خواهی و تعهد شاعران دوران مشروطه گفتیم. در مورد توضیح بیشتر فقط به شرحی کوتاه از آثار و زندگی " میر زاده عشقی " می پردازم :

کوشش دیگری که در راه تحول در فرم انجام می گرفت ، از سوی شاعر آرمان خواه و ایران پرست پر شور و صمیمی این دوران میرزادهء عشقی کردستانی بود.

عشقی هم به فرم عامیانه توجه داشت و هم فرم های کلاسیک و زبان فصیح و رسای سبک خراسانی را مورد توجه قرار می داد.

از نمونه های اشعار وی در فرم عامیانه که به نظر من قطعاً از «مکتب صابر» متأثر بوده ، شعر معروف « کلا نمدی ها» و نیز سرود « مظهر جمهور» است که به خصوص این آخری همراه با سرود دیگری به نام «نوحهء جمهوری » موجبات کینه ء جمهوری خواهی رضاخانی و در نتیجه مرگ شاعر را فراهم کرد.

به گوشه هایی از آن نظر کنیم و ببینیم که چگونه با اتکا به تمثیل و از زبان سگ و گربه و خر و موش کوشندگان پروژهء جمهوری خواهی را که رضا خان سردار سپه قهرمان آن بود ، می کوبد و به نیشخند و تمسخر می گیرد. و در پایان کار از زبان قرن بیستم که نام روزنامهء خود عشقی ست حرف آخر را می زند:



مظهر جمهوری فرماید :

من مظهر جمهورم ـ اُلدُرّم و بولدّرم

از صدق و صفا دورم ـ الدرّم و بولدرّم

من قُلدُر پرزورم ـ الدرّم و بولدّرم

مأمورم و معذورم ـ الدّرم و بلدرّم

من قائد جمهورم ، الدرّم و بلدرّم

افعی گوید :

من افعی بیجانم ، آمنّا ـ صدّقـنا

زهر است به دندانم ـ آمنّا ـ صدّقنا

من دشمن ایرانم ـ آمنّا ـ صدّقنا

من فاقد ایمانم ـ آمنّا ـ صدّقنا

من بوجار لنجانم ـ آمنّا ـ صدّقنا

جغد گوید : ............

..........

موش گوید : ..........

..........

سگ گوید : من تولهء تفلیسم ـ عف عف اخوی عف عف

انبانهء سفلیسم ـ عف عف اخوی عف عف

هم مکتب ابلیسم ـ عف عف اخوی عف عف

من مظهر تدلیسم ـ عف عف اخوی عف عف

من منتظر نانم ـ آمنـّا ـ صـدّقـنا

الاغ گوید:

من کرّه خر زارم ـ عرعر ابوی عر عر

حیوان ِ علف خوارم ـ عر عر ابوی عر عر

جفتک زن ِ احرارم ـ عر عر ابوی عر عر

پالان قجری دارم ـ عر عر ابوی عر عر

مستوجب احسانم ــ آمنـّا ـ صـدّقـنا

گربه گوید .......

......

قرن بیستم گوید : ای مظهر جمهوری ــ هی هی جبلی قُم قُم

جمهوری مجبوری ــ هی هی جبلی قُم قُم

مسلک نشود زوری ــ هی هی جبلی قُم قُم

تا کی پی ی مزدوری ؟ هی هی جبلی قم قم

یکچند نما دوری ـ هی هی جبلی قُم قُم

من مرد مسلمانم ـ آمنّا ـ صدقـنا
(کلیات مصور میرزاده عشقی، انتشارات امیرکبیر . تهران ، 1342 . ص. 279.)

سید محمدرضا پسر حاج سید ابوالقاسم در شهر همدان تولد یافت از هفت سالگی در آموزشگاههای الفت و آلیانس در ادبیات فارسی و زبان فرانسه تحصیل و مدتی بعنوان مترجمی کار کرد. در 15 سالگی به اصفهان رفت، آنگاه به تهران آمد. در جریان جنگ جهانی اول به ترکیه رفت و چند سالی در استانبول ماندگار شد و مدتی بطور مستمع آزاد در رشته علوم اجتماعی و فلسفه در دارالفنون بابعالی استفاده کرد. چندی بعد از استانبول به همدان و از آنجا به تهران آمد.

عشقی علاوه بر سرودن اشعار جالب با مضامین تازه مقاله نیز می‌نوشت و شخصاً روزنامه قرن بیستم را منتشر کرد اما بیش از 17 شماره از این جریده چاپ نشد.

عشقی با نوشتن مقالات و نمایشنامه‌ها و اشعار میهنی شهرتی فراوان یافت.

اپرای رستاخیز شهریاران ایران- ایده‌آل یا سه تابلوی عشقی (1- شب مهتاب 2- روز مرگ مریم 3- سرگذشت پدر مریم، و اشعار مختلف و مقالات متعدد برخی از آثار این شاعر نویسنده است.

به وثوق‌الدوله که قرارداد 1919 را به نفع انگلستان و به زیان ایران بست تاخت و او را نکوهش بسیار کرد در نتیجه به امر وثوق‌الدوله به زندان افتاد.

وی به خاطر مخالفت با سردار سپه و جمهوری پیشنهادی او به دست عوامل او کشته شد. به وسیله سه نفر آدمکش هدف گلوله قرار گرفت و چند ساعت بعد در بیمارستان نظمیه درگذشت.

عشقی با مناعت طبع می‌زیست در حالیکه سخت گرفتار فقر و تنگدستی بود. و بخلاف عقیده وثوق‌الدوله که گفته بود: “ هر کس پول داد برای او باید کار کرد وجدان عقیده، مسلک موهوم است.“ عمل کرد و با کمال آزادگی و وارستگی زیست.

چهار مقاله تحت عنوان الفبای فساد نوشت که در آن سیاه کاری‌های وثوق‌الدوله و قوام‌السلطنه و نظایر آنها را سخت مورد انتقاد قرار داد.

عشقی برای از میان بردن رجال فاسد سیاسی پیشنهاد می‌کرد که سالی یک بار پنج روز آن صرف ریختن خون خائنان به کشور شود در صورتیکه این کار اجرا شود سال دیگر امثال وثوق‌الدوله و قوام‌السلطنه به جان و مال ملت تجاوز نمی‌کنند.

عشقی شهید شد، غم میهن همیشه خورد نوشید گرچه جام شهــادت ولی نمـرد

ماند همیشه زنده و جاوید در جهـــــان آنکس که نام نیک چو او از جهان ببرد


عشقی شهید شد ز جـهان نا امید گشـت نامی ز خود نهاد بنیکی- سعیـد گشت

هرگز نرفته و نرود نــامش از جهــــان هر عاشقی که در ره میهن شهید گشت

هر چه من ز اظهار راز دل‌تحاشی ‌میکنم بهر احساسات خودمشکل‌تراشی‌میکنم

ز اشک خود بر آتش دل آب‌پاشی‌میکنم باز طبعم بیشتر، آتش فشـــانی میکند

زانزلی‌تابلخ‌وبم‌رااشک‌ من‌گل کرده است غسل برنعش وطن‌خونابه‌دل‌کرده‌است

دل دگر پیرامن دلدار را، ول کـرده است بر زوال ملک دارا، نوحه خوانی‌می‌کند

دست و پای گله‌با دست‌شبانشان‌بسته‌اند خوانی‌اندرملک‌ما،ازخون‌خلق‌آراسته‌اند

گــرگهای آنگلوساک بــر آن بنشسته‌اند هیئتی‌هم‌برشان،خوان گسترانی می‌کند!

رفت‌شاه‌ورفت‌ملک‌ورفت‌تاج‌ورفت‌تخت باغبان‌زحمت‌مکش‌کزریشه‌کندنداین‌درخت

میهمانان وثوق‌الدوله، خونخوارند سخت ای‌خـدا با خون ما این میهمانی‌ میکند!

ای وثوق‌الدوله! ایـران ملک بابایت نبود! اجرت المثــل متاع بچگی‌هـایت نبود

مزدکــار دختــر هر روزه یکجایت نبود تا که بفروشی بهـر کو زرفشانی‌میکند!

ماشاءالله بود یک دزد این هزار اندر هزار یک‌شتربرده‌است‌آی‌واین‌قطاراندر قطار

این‌چه‌سری‌بود؟رفت‌آنپای‌داره این پایدار باز هم صد ماشاءالله زندگــانی میکند!

یارب‌این‌مخلوق را از چوب بتراشیده‌اند؟ برسراین‌خلق، خاک مردگان پاشیده‌اند؟

دررگ‌این‌قوم‌جای‌حس‌وخون‌ بشاشیده‌اند کاین‌چنین‌باخصم‌جانش‌رایگانی‌می‌کند!

به بحـــال خویشتن این مردم افسرده را مرده‌اند این مردم آگه کن دل آزرده را

به‌که‌تقسیمش‌کننداین‌ملک‌صاحب مرده را تا بردش آنکس که بهترپاسبانی‌می‌کند!

ای عجب دندان ز استقلال ایران کنده‌اید! زنده‌ای ملت! سوی‌گوازچه‌بخرامیده‌اید

دست از تابوت بیــرون آورید ار زنده‌اید گفته شدکاین‌نیم‌مرده‌سخت‌جانی‌ می‌کند

اینکه بینی آید زگفتار (عشقی) بوی خون از دل خونینش این گفتـار می‌آیدبرون

چشم بد بحـــــرای این سرچشمة خون زین سپس زیرش‌زمجرای‌زبانی‌می‌کند!
 
بالا