شعرها و نثرهای کوتاه و زیبا

[kyle]

می بینم که

مرا آورده ای

یادت رفته

چیزهایی که می بخشم را

هرگز پس نمی گیرم؟!

 

[kyle]

تا گریه طلسم درد را می شکند

دل، حرمت آه سرد را می شکند

دریای هزار موجِ طوفان خیز است

اشکی که غرور مرد را می شکند

 

[kyle]

پله نیستم از من بالا بروی

پله نیستی از تو پایین بیایم

ما ...

دو تکه از سنگفرش خیابانی هستیم

که جفت هم تا انتها قدم می زنیم.

 

[AMD.POWER]

باران، تلنگر ساعت عاشقی و

وقت جَستن هق هقبغض تر از طاقت چشم ست.

به لطف تقارن تنهایی با بداهت احساس

مثل انار ترک خورده ای که شوق نوبری دارد

مسیر پنجره تا رویای تو را

با چشمان بسته و راه میانبر

چندین بار در ذهن تمرین کرده ام...

 

[AMD.POWER]

تو که رفتی
به جرم ساده ی دلتنگی
غزل به زور وصله های ناجور به نیمه رسید
پلک ترانه روی هم افتاد و
اشک ندامت از گونه های غربت این شهر بارید.
روایتِ ترنم قطره های شعر از لبان تو, حکم خروش دریا داشت...

 

[ibest]

در زمینی که ضمیرِ من و توست

از نخستین دیدار، هر سخن، هر رفتار

دانه هاییست که می افشانیم

برگ و باریست که می رویانیم

آب و خورشید و نسیمش «مِهـــر» است

گر بدان گونه که بایست به بار آیـَد

زندگی را به دل انگیزترین چهره بیــارایَد...



"فریدون مشیری"

 

[ibest]

دیروز، سبز

امروز، قهوه ای

فردا به رنگِ زرد

روزی دگر به رنگِ فراموشی، نیـــستی

اینست سرگذشتِ پُر از رنگ و نقشِ برگ

در روزهایِ مرگ



"مجتبی کاشانی"

 

[ibest]

گمان می برم که اگر خداوند

صد هزار گونه خنده می آفرید

اما رسمِ اشک ریختن را نمی آموخت،

قلب حتی تابِ دَه روز تپیدن را هم نمی آورد!



"نادر ابراهیمی"

 

[AMD.POWER]

برخیـــــــز بُتا بیـــــــا ز بهـــــــر دل ما

حل کن به جمال خویشتن مشکل ما

یک کوزه شراب تا به هم نوش کنیم

زان پیش که کوزه ها کنند از گِل ما.

"خیام"

 

[AMD.POWER]

انصاف نیست
دنیا آنقدر کوچک باشد
که آدم های تکراری را روزی هزار بار ببینی
و آنقدر بزرگ باشد
که نتوانی آن کس را که دلت می خواهد
حتی یک بار ببینی!
"بهومیل هرابال"

 

[sepidar300]

در آغوشـم کــ‌ه می گـیــری

آنقد‌ر آرام مـی‌شــــوم

که فـرامــوش می کــــنـم

بـایـد نفـس بــکـشـــم

 

[sepidar300]

پاهایت را بگذار اینجا…
درست روی قلبم…
ببخش مرا …
چیز دیگری نداشتم که فرش قدومت کنم …
آهسته قدم بردار اینجا…
تارو پود این فرش قرمز پر از گل احساسم است…!

 

[sepidar300]

قلمم آب میشود
از داغیِ
عاشقانه های مکرری
که برایت
می نویسم…

 

[sepidar300]

دوست داشتنی ترین رابطه ها ،
رابطه هایی دو طرفه اند …
یعنی هر دو میکوشند برای ادامه دار شدنش …!
هر دو خطر می کنند …!
هر دو وقت می گذارند …!
هزینه می کنند …!
هر دو برای یک لحظه بیشتر، در کنار هم بودن با زمان هم میجنگند …!

 

[ibest]

اگر پرنده را به قفس بیندازی،

مثل این است که پرنده را قاب گرفته باشی!

و پرنده ی قاب گرفته، فقط تصور باطلی از پرنده است...

منت آب و دانه بر سر او مگذار و امنیت و رفاه را به رخ او نکش...

عشق، طالب حضور است و پرواز،

نه امنیت و قاب ...



"نادر ابراهیمی"

 

[ibest]

به سختی می خروشم: های باران!...

تو که جان میدهی بر دانه در خاک

غبار از چهرِ گل ها می کُنی پاک

غمِ دل هایِ ما را شستشو کن

برای ما سعادت آرزو کن



"فریدون مشیری"

 

[ibest]

پر نقش تر از فرش دلم

بافته ای نیست

از بس که گره زد به گره

حوصله ها را



"محمد علی بهمنی"

 

[sepidar300]

تو مهربانتر از آنی که فکر می کردم
درست مثل همانی که فکر می کردم
شبیه ... ساده بگویم کسی شبیهت نیست
هنوز هم تو چنانی که فکر می کردم
تو جان شعر منی و جهان چشمانم
مباد بی تو جهانی که فکر می کردم
تمام دلخوشی لحظه های من از توست
تو آن، آن زمانی که فکر می کردم
درست مثل همانی که در پی ات بودم
درست مثل همانی که فکر می کردم

 

[sepidar300]

دنیا را وارونه می خواهم …
آدم هـا را..
اتـفـاق هـا را …
نرسـیـدن هـا…نتـوانـسـتـن هـا…نخـواسـتـن هـا را نـیـز …!
دلـم مـی خـواهـد…
رویـاهـا از سـر و کـول هـم بـالا بـرونـد…
مـردمـان بـخـنـدنـد از تـه دل …
مـی خـواهـم هـرکـسـی دسـت دراز کـنـدو…
سـتـاره خـودش بـچـیـنـد از آن بـالا…
مـی خـواهـم دیـگـر سـر بـه تـن هـیـچ غـصّـه ای نـبـاشـد…!!

 

[sepidar300]

بگذار همه ی زندگی ام گره ی کور بخورد …
دستهای “تــــــــــو” که باشد ملالی نیست ...
با نگاه “تـــــــــــو” گره از همه چیز باز میشود حتی از دل گره خورده من … !