برگزیده های پرشین تولز

شعرها و نثرهای کوتاه و زیبا

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
ای آنکه ز عشق تو مرا نیست قرار

زین بیش بدست غصه خاطر مسپار

بر هر بد و نیک پرتو انداز چو مهر

بر ناخوش و خوش گذر تو چون باد بهار


رضی الدین ارتیمانی
 

hdavoodh

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2006
نوشته‌ها
14,797
لایک‌ها
16,196
محل سکونت
خیلی دور از اینجا!
هر روز به نحوي به نگاه تو اسيرم...؟؟؟
گاهي تك و گاهي غزل و گاه قصيده...!!!
 

somayeh60

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 ژانویه 2013
نوشته‌ها
1,443
لایک‌ها
4,740
دو سال است که می دانم

بی قراری چیست

درد چیست

مهربانی چیست

دو سال است که می دانم

آواز چیست

راز چیست

چشم های تو شناسنامه مرا عوض کردند

امروز من دو ساله می شوم.

گروس عبدالملکیان
 

somayeh60

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 ژانویه 2013
نوشته‌ها
1,443
لایک‌ها
4,740
هزار نفر

به تو خیره می شوند

و آه می کشند

که سهم که می شوی؟

هزار نفر در حسرت تو

تو در حسرت یکی

همه تنهاییم
 

mahmahot

Registered User
تاریخ عضویت
24 دسامبر 2008
نوشته‌ها
1,187
لایک‌ها
1,094
محل سکونت
تهران
تشنه نبودم
که باران های موسمی سیرابم می کردند
می دانستم که خواب زمستانی ام پایان یافته است
آفتاب را می فهمیدم
که رخوتم را زدوده بود
اما
ای دوست دریغا
جوانه ای بودم زیر سنگی
تنها سنگی
که این دلخوشی ها را نگذاشت تا ببینم!
 

somayeh60

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 ژانویه 2013
نوشته‌ها
1,443
لایک‌ها
4,740
هر بار باران باريد
به من فکر کن
به زني که دريک هواي دونفره ،تنهاست
دارد آسمان بر سرم مي ريزد و
مي ترسم دست هاي تو
چتر باز آغوش ديگري شده باشد


((منيره حسيني))
 

mOorteza

Registered User
تاریخ عضویت
16 آپریل 2013
نوشته‌ها
83
لایک‌ها
34
محل سکونت
خراسان جنوبی-بیرجند
به همان سادگی
که کلاغ سالخورده
با نخستین سوت قطار
سقف واگن متروک را تـرک میگوید ؛
دل
دیگر
در جای خود نیست ...
به همین سادگی !


حسین منزوی
 

hdavoodh

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2006
نوشته‌ها
14,797
لایک‌ها
16,196
محل سکونت
خیلی دور از اینجا!
در تراس خانه مان باران هياهو ميكند

بوي عطرش در اطاقم باز جادو ميكند

قطره قطره خاطراتت از كنار پنجره

ميچكد شمع نگاهم باز سو سو ميكند

رفتگر در امتداد روزگار رفتنت

كوچه را با مهرباني آب و جارو ميكند

روح سركش دست در صندوقچه دل برده و

پيرهن هاي تو را در دست هي بو ميكند

ساعت ديوار هم از انتظارت خسته شد

جاي او لبهاي من هر لحظه كو كو ميكند

دختر بي تاب ديدارت درون آينه

باز با اميد ، خود را خوش بر و رو ميكند

قايقي بر موج چشمان ترم راهي شده

دستهايم راه آنرا خوب پارو ميكند ...
 

hamidra

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
31 دسامبر 2014
نوشته‌ها
79
لایک‌ها
37
سن
30
کنار آشیانه ات من آشیانه میکنم
فضای آشیانه را پر از ترانه میکنم
یکی سوال میکند به خاطر چه زنده ای؟؟
ومن برای زندگی تورا بهانه میکنم
 

manuela89

مدیر انجمن ادبیات
مدیر انجمن
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
5 نوامبر 2007
نوشته‌ها
1,643
لایک‌ها
1,241
تـا

تـو

مـُراد ِ مـَن دهی

کشته مرا فراق ِ تو...

رهی معیری/
 

manuela89

مدیر انجمن ادبیات
مدیر انجمن
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
5 نوامبر 2007
نوشته‌ها
1,643
لایک‌ها
1,241
آدم های تنها

آرزوهای کوچکی دارند

شبیه اینکه کسی

در خانه را به رویشان باز كند!

طاهره قصدی
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
ز همراهان کسی نگرفت شمعی پیش راه من

به برق تیشه زین ظلمت برون چون کوهکن رفتم

#صائب_تبریزی
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
شعر مانند چشم های توست ...

گاهی آرامم می کند ...

گاهی ویران ...

من این تضاد را دوست دارم ...
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
پاییز را دیدی؟!
آنان که رنگ عوض کردند، افتادند!
يادمان باشد،
محبت تجارت پاياپای نيست،
چرتکه بیندازيم که من چه کردم و در مقابل تو چه کردی!
بی شمار محبت کنيم،
حتی اگر به هردليلی کفه ی ترازوی ديگران سبک تربود...
 

harajiha.ir

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
27 دسامبر 2015
نوشته‌ها
118
لایک‌ها
47
سن
38
محل سکونت
زیر چتر خدا
در زد کسی انگار که مهمان داریم
در سفره گرسنگی فراوان داریم
امروز پدر ابر زیادی آورد،
مانند همیشه شام باران داریم
 

Molten

کاربر فعال سخت افزار
کاربر فعال
تاریخ عضویت
29 آپریل 2013
نوشته‌ها
1,181
لایک‌ها
1,413
محل سکونت
مشهد
هی فلانی! زندگی شاید همین باشد؟
یک فریب ساده و کوچک
آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را
جز برای او و جز با او نمی خواهی.

من گمانم زندگی باید همین باشد.
 

majids5

Registered User
تاریخ عضویت
1 آپریل 2009
نوشته‌ها
1,181
لایک‌ها
498
sher-aminpor-d94.jpg


سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم
چو گلدان خالی لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود ما دیده ایم
اگر خون دل بود، ما خورده ایم
اگر دل دلیل است، آورده ایم
اگر داغ شرط است، ما برداه ایم
اگر دشنه ی دشمنان، گردنیم!
اگر خنجر دوستان، گرده ایم!
گواهی بخواهید، اینک گواه:
همین زخم هایی که نشمرده ایم
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده ایم​
 
بالا