تاريخ اکران: 11 مارس 2005 (20 اسفند 1383)
محصول: فاکس قرن بيست
م کارگردان: کريس وِج
فيلم نامه نويس: لاول گانز
صداپيشگان: ايوان مک گرگور، هال بري، گرگ کينار، مل بروکس، رابين ويليامز، درو کري و جنيفر کوليج.
گونه سينمايي: انيميشن، کمدي و علمي تخيلي سايت رسمي:
WWW.Robotsmovie .com
ميزان فروش در سطح جهان: 199 ميليون دلار
«روبات ها» نخستين فيلم کاملاً خانوادگي هاليوود در سال 2005 از راه رسيده است. استوديويي که سه سال پيش
انيميشن «عصر يخ» را برايتان به ارمغان آورد، يک بار ديگر فيلم بسيار سرگرم کننده اي را تهيه کرده که از نظر بصري
فوق العاده تماشايي و از نظر ظرافت هاي داستاني بسيار هوشمندانه و با مزه است. در واقع اگر بذله گويي هاي
«رابين ويليامز» (صداپيشه کاراکتر فِندر) نتواند خنده را بر لبانتان جاري سازد، پس حتماً بايد به يک روان پزشک
مراجعه کنيد! داستان فيلم از اين قرار است: «رادني کاپر باتم» (با صداي ايوان مک گرگور) يک روبات جوان خيال پرداز
است. او که در يک شهر کوچک ساخته شده و پدرش يک ظرف شور است، تنها يک هدف در زندگي دارد ! مخترع
شدن. او سپس با کمک پدرش (استنلي تاکي) موفق به ساختن «روبات اعجوبه» مي شود و به «روبات سيتي» مي
رود و در آن جا با کسي که هميشه او را تحسين کرده يعني مخترعي با نام «بيگ وِلد» (مل بروکس) ملاقات مي
کند. متأسفانه «بيگ ولد» و شرکت او به چنگ «رچت» پليد که براي کسب سود بيشتر حاضر است دست به هر
کاري
بزند، افتاده است. «رادني» که روياها و آرزوهاي خود را بربادرفته مي بيند به جمع گروهي از روبات هاي از مد افتاده
وارد مي شود. **** اين گروه که فندر (رابين ويليامز) نام دارد، به سرعت در مي يابد که «رادني» تنها شانس آن ها
براي رهايي از وضعيتي که دچارش شده اند، است. سپس... با وجود آن که خط اصلي داستان «روبات ها» يعني
رفتن يک جوان رويايي از زادگاه کوچکش به شهري بزرگ و موفقيت در آن جا، کمي کليشه اي به نظر مي رسد اما بايد گفت که فيلم خطوط فرعي بسيار جذابي دارد. در واقع طراحي خلاقانه کاراکترها و هم چنين دنياي آن ها که به
زيبايي توسط گرافيک رايانه اي خلق گشته باعث مي شود تا تماشاچي دچار کسالت نشود. «روبات ها» قطعاً نقطه
عطفي در زمينه خلق تصاوير رايانه اي است و به راستي در دنيايي که تماماً مکانيکي است، همه چيز زنده به نظر
مي رسد. فيلم نامه نويسان نيز در ترکيب دنياي روبات ها با دنياي ما، خلاقيت بسياري از خود نشان مي دهند.
شوخي هاي فيلم نبوغ آساست و در اکثر لحظات مخاطبين بزرگ و کوچک را به طور هم زمان به خنده مي اندازد، به
طوري که حتي شوخي هايي که در آثار ديگر بي ادبانه به نظر مي رسد، در اين جا کاربرد مؤثرتري دارد. بزرگتر ها
حتماً از اشاراتي که به نحوه توليد مثل روبات ها مي شود، خوششان خواهد آمد. کاراکتر «روبات اعجوبه» قرار است
با آن سنجاب با مزه اي که در «عصر يخ» هميشه به دنبال دانه بلوط خود بود، برابري کند. با اين حال و با وجود آن که
کودکان يقيناً عاشق اين کاراکتر خواهند شد، اما آن سنجاب «عصر يخ» چيز ديگري بود! و اما صداپيشگان فيلم.
«فندر»، بيش از هر کاراکتر ديگري در فيلم به چشم مي آيد و اين به خاطر صداپيشگي بي نظير «رابين ويليامز»
است. با وجور اين که فندر با شخصيت جيني در «علاءالدين» «ديزني» قابل مقايسه نيست، اما «رابين ويليامز» دوباره
کاري کرده تا او ستاره اصلي «روبات ها» باشد. «ايوان مک گرگور» هم باعث مي شود تا رادني به شخصيتي دوست
داشتني تبديل شود اما «رادني» فاقد آن کيفيت منحصر به فردي است که صداپيشگان ديگر فيلم يعني «رابين
ويليامز»، «مل بروکس»، «درو کري» و يا «جنيفر کوليج» به کاراکتر هاي خود بخشيده اند. اما بايد شخصيت «کپي
راکه» هال بري به جايش صحبت کند، کاملاً حذف مي شد. واضح است که تهيه کنندگان «روبات ها» مي خواسته اند
براي جلب نظر تمام مخاطبان نام يک بازيگر معروف مؤنث را در ليست صداپيشگان فيلم بگنجانده اند. اما متأسفانه به
نظر مي رسد صحنه هايي که کپي در آن ها حضور دارد در اتاق تدوين استوديو کوتاه شده اند. شايد هم تهيه کنندگان
با خلق او تنها مي خواستند يک انگيزه رمانتيک براي «رادني» پيدا کنند! در مجموع بايد گفت: «روبات ها» يک
انيميشن بسيار سرگرم کننده است. البته هرگز به پاي شاهکارهاي پيکسار مثل «داستان اسباب بازي» و يا «باور
نکردني ها» نمي رسد. در هر حال يافتن فيلمي که والدين و بچه ها از آن به يک اندازه لذت ببرند، خيلي سخت است
اما «روبات ها» قطعاً چنين کيفيتي دارد. گفت و گو با کريس وج، کارگردان «روبات ها» همه چيز را اختراع کرديم!
«کريس وج»، کارگرداني مطرحي که در کارنامه او به فيلم کوتاه و اسکار گرفته «خرگوش» (Bunny ) و يا انيميشن پر
فروش «عصر يخ» بر مي خوريم، بار ديگر فيلم عامه پسند و جذابي را با نام «روبات ها» ساخته که قطعاً از لحاظ
بصري يکي از خاطره انگيز ترين آثار سال هاي اخير لقب خواهد گرفت. آنچه مي خوانيد مصاحبه اي با اين کارگردان
است. _ چگونه به ايده «روبات ها» رسيدي ؟ ايده هر فيلمي ابتدا با يک مکان فيلمي شروع مي شود. با خود گفتم
که دوست دارم اين بار يک دنياي مکانيکي را انتخاب کنم. البته فيلم هاي علمي _ تخيلي زيادي ساخته شده اند که
کاراکترهاي اصلي آن ها روبات بوده است. اما من و بيل جويس (نويسنده و طراح کتاب هاي کودکان) مي خواستيم
چيز متفاوتي خلق کنيم. يک دنياي پر از کمدي، رنگارنگ، سرگرم کننده و مملو از آدم هاي مکانيکي اما دوست
داشتني. _ براي خلق چنين دنيايي، با چه مشکلاتي رو به رو بودي ؟ بزرگ ترين مشکل اين بود که ما بايد همه چيز را
اختراع مي کرديم. در «عصر يخ» با چنين مشکلي رو به رو نبوديم زيرا با حيوانات سر و کار داشتيم. پس مي
دانستيم براي طراحي کاراکترها به چه منابعي رجوع کنيم. اما در «روبات ها» قضيه کاملاً فرق مي کرد و ما تقريباً به
هيچ منبع الهام بخشي دسترسي نداشتيم. «جويس» از اين چالش بزرگ استقبال کرد و به من گفت که هميشه
مي خواسته چهره ظاهري دنيا را عوض کند. بنابراين اين فيلم بهترين فرصت براي او بود. _ آيا درست است که ايده
«روبات ها» پيش از «عصر يخ» به ذهنت رسيده بود ؟ بله کاملاً. در آن زمان من يک انيميشن کوتاه و آزمايشي از
کاراکترهاي روباتي ساخته بودم و جويس هم طراحي اوليه شخصيت ها را آغاز کرده بود. اما پيش از اين که موضوع
جدي شود، يکي از رؤساي فاکس از ما خواست تا ابتدا «عصر يخ» را بسازيم. خوشبختانه «عصر يخ» فروش خوبي
کرد و استوديو به «روبات ها» چراغ سبز نشان داد. _ تفاوت «روبات ها» و «عصر يخ» در چيست ؟ «روبات ها» از هر
نظر تجربه پيچيده تري بود، به ويژه از نظر داستاني، تعداد کاراکترها و لوکيشن ها. به طور مثال در «عصر يخ» ما در
اکثر اوقات پس زمينه هاي تک رنگ داشتيم و بايد تنها سه کاراکتر را در آن ها مي گنجانديم. اما در «روبات ها» ما
شهر چند طبقه و عظيمي ساختيم که پر از کاراکتر بود. در ضمن هرکدام از اين کاراکتر ها نيازمند گرافيک پر جزئيات
بودند. _ براي خلق ويژگي هاي بصري فيلم از چه تمهيداتي بهره گرفتيد ؟ ما در استوديو «بلواسکاي دستگاه رِندر»
بسيار پيشرفته اي در اختيار داشتيم. اين دستگاه به ما اجازه مي داد تا همانند فيلم هاي زنده بتوانيم از نور به هر
شکلي که مايل بوديم استفاده کنيم، از آن جايي که در «روبات ها» سطوح مکانيکي زيادي وجود داشت، نورپردازي
بسيار حياتي بود به همين دليل در طول فيلم تماشاچي احساس مي کند که واقعاً دارد به يک سطح فلزي نگاه مي
کند. _ چه خبر از «عصر يخ 2» ؟ در مرحله پيش توليد قرار دارد. البته قرار نيست اطلاعات زيادي از آن منتشر شود.
فقط مي توانم بگويم که کاراکتر هاي اصلي قسمت اول باز خواهند گشت و ما مي بينيم که در طول يک سالي که از
اتفاقات قسمت اول گذشته، چه بر سر آن ها آمده است. مثلاٌ «سيد» هنوز به دنبال يک همسر مناسب براي خود
است و «دي يگو» چاق تر شده ! مصاحبه با «رابين ويليامز»، يکي از صداپيشگان «روبات ها» دنياي انيميشن باحال
است! مصاحبه با «رابين ويليامز» بسيار سخت است زيرا به سختي مي توان در طول گفت و گو، چهره اي جدي
داشت و نخنديد! او سال ها پيش با تأمين صداي غول چراغ در انيميشن «علاءالدين» غوغايي بر پا کرد و حالا برگشته
است تا با «فندر» هم به موفقيتي مشابه دست پيدا يابد. به عقيده بسياري از منتقدين او به هدف خود رسيده و
«فندر» ستاره اصلي «روبات ها» است. آن چه مي خوانيد مصاحبه اي کوتاه با اين کمدين بزرگ است: _ چرا به دنياي
انيميشن برگشتي ؟ چون دنياي خيلي باحالي است! مي توان در آن انرژي خود را آزاد کرد. از طرفي ديگر مي
دانستم «کريس وِج»، کارگردان «روبات ها» آدم بسيار شوخ طبعي است و از بداهه پردازي استقبال مي کند. _ به
بداهه پردازي اشاره کردي. چطور اين کار را انجام مي دادي ؟ «کريس» هميشه پيش من مي آمد و مي گفت: «ببين
اين ها جملاتي هستند که بايد بگويي» من هم مي رفتم و به بداهه پردازي مي پرداختم. البته هميشه سعي مي
کردم دقيقاً در راستاي اهداف کارگردان عمل کنم. در ضمن از آن جايي که قرار بود اکثر مخاطبين فيلم کودکان باشند،
تلاش کردم جملات بي ادبانه به کار نبرم. اما در نهايت شايد تنها به 40 درصد متن وفادار بودم! _ نظرت راجع به
انيميشن سه بعدي (رايانه اي) چيست ؟ من عاشق گرافيک رايانه اي و حتي بازي هاي رايانه اي هستم. به آثار
«پيکسار» حسودي مي کنم و اي کاش روزي بتوانم در يکي از پروژه هاي «پيکسار» حضور داشته باشم. البته شايد
اگر بعد از «علاءالدين» با ديزني قهر نمي کردم، الان سابقه همکاري با «پيکسار» را داشتم. به نظرم «روبات ها» از
نظر گرافيک رايانه اي فوق العاده است زيرا در آن همه چيز به طرز غير قابل باوري زنده به نظر مي رسد. _ درباره پروژه
هاي آينده ات برايمان بگو. من هميشه سعي مي کنم تناسبي ميان فيلم هاي عامه پسند و آثار مستقل و به
اصطلاح غير استوديوي ام ايجاد کنم. بنابراين قصد دارم در فيلم «شنيدن شبانه» بازي کنم، در اين فيلم کم هزينه در
نقش يک نويسنده ظاهر مي شوم که روزي متوجه مي شود يکي از خوانندگان جوانش مي خواهد با او ملاقات کند.
سپس اوضاع پيچيده مي شود. راستي به تازگي کار بر روي انيميشن استراليايي Happy Feet را به اتمام رساندم.
در اين انيميشن به جاي تعدادي پنگوئن و يک شير دريايي صحبت کرده ام. _ «خانم دابت فاير 2» چطور؟ آيا هرگز
ساخته خواهد شد ؟ کريس (کلمبوس) و يک نويسنده ديگر در حال تلاش هستند تا فيلم نامه آن را بنويسند. کارشان
خيلي سخت است زيرا همه معتقديم اگر سناريو آبکي باشد آن وقت نبايد قسمت دوم «خانم دابت فاير را ساخت. _
از «علاءالدين» برايمان بگو . صحبت کردن به جاي غول چراغ در «علاءالدين» باعث شد تا احساس فوق العاده اي
داشته باشم. «علاءالدين» تنها فيلمي است که واقعاً استعداد تقليد صداي من را به چالش طلبيد. در ضمن دوست
دارم پس از مرگ مردم مرا با کاراکتر جيني (غول چراغ) به ياد بياورند.
منبع:ماهنامه پيلبان