برگزیده های پرشین تولز

معماهاي ساده و روان

mazoolagh

Registered User
تاریخ عضویت
10 آپریل 2004
نوشته‌ها
2,938
لایک‌ها
7
رفتم به بیابان به دیدن نرگس تر
دیدم صنمی نشسته پهلوی پدر
گفتم صنما بوس بده
گفت: امروز نه و فردا نه و پس فردای دگر
هم بوسه و هم ریسه و هم بشکن بریز
هم کار دگر:f34r:
 

setareh2

Registered User
تاریخ عضویت
24 ژانویه 2005
نوشته‌ها
649
لایک‌ها
2
سن
45
محل سکونت
OC
به نقل از mazoolagh :
رفتم به بیابان به دیدن نرگس تر
دیدم صنمی نشسته پهلوی پدر
گفتم صنما بوس بده
گفت: امروز نه و فردا نه و پس فردای دگر
هم بوسه و هم ریسه و هم بشکن بریز
هم کار دگر:f34r:
این معماس؟؟:blink:
 

mazoolagh

Registered User
تاریخ عضویت
10 آپریل 2004
نوشته‌ها
2,938
لایک‌ها
7
آره - معماست!
ولی برخلاف اون مرده توی تابوت که تمام اشاره هاش درست و منطقی بود این یکی تمام کنایه هاش مبنی بر فانتزیه!

ضمنا یک چیز یا موجود خاص نیست بلکه یک عمل یا فرآیند هست!
 

ardeshir.a.m

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 آگوست 2005
نوشته‌ها
217
لایک‌ها
0
Mazoolagh عزیز ، حالا فهمیدم که موضوع چیست و چرا شما دیگه به قسمت معماهای ریاضی سر نمیزنید.
من امروز تازه این قسمت رو که شما افتتاح کردید دیدم.
دوست عزیز چرا به این راحتی از یکدیگر دلخور میشوید؟ ببین ما در یک فضای مجازی و بسته ( بدون دیدن یکدیگر و شناخت از یکدیگر و... ) در دنیای عظیم اینترنت داریم با هم کار میکنیم ، بحث میکنیم ، تبادل نظر میکنم و ... تا اینکه بتوانیم در دنیای واقعی و حقیقی خود نیز موفقتر و پیروزتر از همیشه بوده و باشیم.
دوست عزیز میتوانستی خیلی راحت به Daftarekhaterat بگویی که هیچ قصد و غرضی در میان نیست و برایش روشن میکردی که با توجه به عنوان تایپیکش ( معماهای ریاضی ) ، همه معماها ریاضی نیستند و نیاز است برخی معماها در تایپیکی دیگر مطرح گردند و مسلما" ایشان نیز قبول میکرد ، نه اینکه به او بگوئید آن صفحه دیگر طرفدار ندارد و معماهایش سخت شده است و ... ، به هر حال خواهش میکنم از یکدیگر کینه به دل نگیرید ( حتی با اینکه یکدیگر را نمیشناسید و هیچ نیازی به یکدیگر ندارید ) ، بیایید از معلومات ، اطلاعات ، تجربیات یکدیگر تا جایی که ممکن است نهایت استفاده را بکنیم.
آیا شما با چیزی که من میگویم مخالفید؟ بنابراین من همین جا از هر دو نفر شما ( Mazoolagh و Daftare khaterat ) عزیزان میخواهم این مورد را به چشم یک سوء تفاهم بهش نگاه کنید و همه ما ( حتی شما دو نفر ) به صورت کاملا" فعالانه در هر دو قسمت مشارکت نمائیم و در هر دو قسمت معماها را زنده نگه داریم.
معماهای ریاضی را در قسمت خود و معماهای غیر ریاضی را در این قسمت مطرح نمائیم.
پس منتظر دیدن هر کدام از شما در هر دو قسمت هستم.
موفقیت شما آرزوی قلبی من است. ( بدانیم که ما همه ایرانی هستیم و ایرانی یعنی هوش ، استعداد ، خلاقیت و... ) آیا به نظر شما جز این است؟
متشکرم
 

setareh2

Registered User
تاریخ عضویت
24 ژانویه 2005
نوشته‌ها
649
لایک‌ها
2
سن
45
محل سکونت
OC
به نقل از mazoolagh :
آره - معماست!
ولی برخلاف اون مرده توی تابوت که تمام اشاره هاش درست و منطقی بود این یکی تمام کنایه هاش مبنی بر فانتزیه!

ضمنا یک چیز یا موجود خاص نیست بلکه یک عمل یا فرآیند هست!
من هیچ وقت ادبیاتم خوب نبید:wacko:
این فانتزی یه جورایی میتونه مورد دار باشه مازو جان;) شانس آوردیم پهلوی پدر نشسته بود!!!!!!!
 

athar

Registered User
تاریخ عضویت
14 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
968
لایک‌ها
8
محل سکونت
In the waves
به نقل از setareh2 :
من هیچ وقت ادبیاتم خوب نبید:wacko:
این فانتزی یه جورایی میتونه مورد دار باشه مازو جان;) شانس آوردیم پهلوی پدر نشسته بود!!!!!!!
:lol: :lol:
فکر کنم همون مورد داره باشه و البته پدر هم رشتی باشه :D (من خودم رشت به دنیا اومدم ;) )
اگه نبود پس رقصه :D
 

mazoolagh

Registered User
تاریخ عضویت
10 آپریل 2004
نوشته‌ها
2,938
لایک‌ها
7
به نقل از ardeshir.a.m :
Mazoolagh عزیز ، حالا فهمیدم که موضوع چیست و چرا شما دیگه به قسمت معماهای ریاضی سر نمیزنید.
من امروز تازه این قسمت رو که شما افتتاح کردید دیدم.
دوست عزیز چرا به این راحتی از یکدیگر دلخور میشوید؟ ببین ما در یک فضای مجازی و بسته ( بدون دیدن یکدیگر و شناخت از یکدیگر و... ) در دنیای عظیم اینترنت داریم با هم کار میکنیم ، بحث میکنیم ، تبادل نظر میکنم و ... تا اینکه بتوانیم در دنیای واقعی و حقیقی خود نیز موفقتر و پیروزتر از همیشه بوده و باشیم.
دوست عزیز میتوانستی خیلی راحت به Daftarekhaterat بگویی که هیچ قصد و غرضی در میان نیست و برایش روشن میکردی که با توجه به عنوان تایپیکش ( معماهای ریاضی ) ، همه معماها ریاضی نیستند و نیاز است برخی معماها در تایپیکی دیگر مطرح گردند و مسلما" ایشان نیز قبول میکرد ، نه اینکه به او بگوئید آن صفحه دیگر طرفدار ندارد و معماهایش سخت شده است و ... ، به هر حال خواهش میکنم از یکدیگر کینه به دل نگیرید ( حتی با اینکه یکدیگر را نمیشناسید و هیچ نیازی به یکدیگر ندارید ) ، بیایید از معلومات ، اطلاعات ، تجربیات یکدیگر تا جایی که ممکن است نهایت استفاده را بکنیم.
آیا شما با چیزی که من میگویم مخالفید؟ بنابراین من همین جا از هر دو نفر شما ( Mazoolagh و Daftare khaterat ) عزیزان میخواهم این مورد را به چشم یک سوء تفاهم بهش نگاه کنید و همه ما ( حتی شما دو نفر ) به صورت کاملا" فعالانه در هر دو قسمت مشارکت نمائیم و در هر دو قسمت معماها را زنده نگه داریم.
معماهای ریاضی را در قسمت خود و معماهای غیر ریاضی را در این قسمت مطرح نمائیم.
پس منتظر دیدن هر کدام از شما در هر دو قسمت هستم.
موفقیت شما آرزوی قلبی من است. ( بدانیم که ما همه ایرانی هستیم و ایرانی یعنی هوش ، استعداد ، خلاقیت و... ) آیا به نظر شما جز این است؟
متشکرم

اردشیر خان - این یک تاپیک مال چند ماه پیشه! سوء تفاهم هم نبوده. من برای حل معما باید در mood مناسب باشم. :lol:
 

mazoolagh

Registered User
تاریخ عضویت
10 آپریل 2004
نوشته‌ها
2,938
لایک‌ها
7
به نقل از athar :
:lol: :lol:
فکر کنم همون مورد داره باشه و البته پدر هم رشتی باشه :D (من خودم رشت به دنیا اومدم ;) )
اگه نبود پس رقصه :D

نه بابا قضیه بی ناموسی نیست که! :lol:

داستان اینه که راوی در مزرعه پدرش باقلا میبینه (همون نرگس تر) و میخواسته بخوره (صنما بوس بده).
باقلاها نارس بوده (امروز نه ...) میگه چند روز صبر کن هم وقت خوردن میشه (بوسه) و هم پاک کردن (بشکن بریز)
هم خشک کردن (کار دگر:p )
 

athar

Registered User
تاریخ عضویت
14 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
968
لایک‌ها
8
محل سکونت
In the waves
:lol: :lol: :lol:
وای خدا چقدر خندیدم. :lol: :lol:
جیگرتو مازولاق :lol: (همونطور که گفتم من رشت به دنیا اومدم و ساکن تهران هستم. قزوینی نیستم) :lol: :lol:
 

daftarekhaterat

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 جولای 2003
نوشته‌ها
4,989
لایک‌ها
58
سن
41
محل سکونت
در قلب پاك او
به نقل از ardeshir.a.m :
Mazoolagh عزیز ، حالا فهمیدم که موضوع چیست و چرا شما دیگه به قسمت معماهای ریاضی سر نمیزنید.
من امروز تازه این قسمت رو که شما افتتاح کردید دیدم.
دوست عزیز چرا به این راحتی از یکدیگر دلخور میشوید؟ ببین ما در یک فضای مجازی و بسته ( بدون دیدن یکدیگر و شناخت از یکدیگر و... ) در دنیای عظیم اینترنت داریم با هم کار میکنیم ، بحث میکنیم ، تبادل نظر میکنم و ... تا اینکه بتوانیم در دنیای واقعی و حقیقی خود نیز موفقتر و پیروزتر از همیشه بوده و باشیم.
دوست عزیز میتوانستی خیلی راحت به Daftarekhaterat بگویی که هیچ قصد و غرضی در میان نیست و برایش روشن میکردی که با توجه به عنوان تایپیکش ( معماهای ریاضی ) ، همه معماها ریاضی نیستند و نیاز است برخی معماها در تایپیکی دیگر مطرح گردند و مسلما" ایشان نیز قبول میکرد ، نه اینکه به او بگوئید آن صفحه دیگر طرفدار ندارد و معماهایش سخت شده است و ... ، به هر حال خواهش میکنم از یکدیگر کینه به دل نگیرید ( حتی با اینکه یکدیگر را نمیشناسید و هیچ نیازی به یکدیگر ندارید ) ، بیایید از معلومات ، اطلاعات ، تجربیات یکدیگر تا جایی که ممکن است نهایت استفاده را بکنیم.
آیا شما با چیزی که من میگویم مخالفید؟ بنابراین من همین جا از هر دو نفر شما ( Mazoolagh و Daftare khaterat ) عزیزان میخواهم این مورد را به چشم یک سوء تفاهم بهش نگاه کنید و همه ما ( حتی شما دو نفر ) به صورت کاملا" فعالانه در هر دو قسمت مشارکت نمائیم و در هر دو قسمت معماها را زنده نگه داریم.
معماهای ریاضی را در قسمت خود و معماهای غیر ریاضی را در این قسمت مطرح نمائیم.
پس منتظر دیدن هر کدام از شما در هر دو قسمت هستم.
موفقیت شما آرزوی قلبی من است. ( بدانیم که ما همه ایرانی هستیم و ایرانی یعنی هوش ، استعداد ، خلاقیت و... ) آیا به نظر شما جز این است؟
متشکرم
حقيقتا من اون تايپيك رو براي شكوفايي استعداد زدم! نه براي به چالش كشيدن دانسته هاي دانشگاهي چند نفر!
قصدم هم ياد گرفتن رياضيات بود. هنري كه عاشقش بودم. به المپياد كشوريش راه پيدا كردم و توي جشنواره خوارزمي هم به خاطرش جايزه گرفتم. راستش دلم واسه اون روزها كه مغزم به دنبال معماهاي رياضي ميگشت تا حلشون كنه تنگ شده بود. اما يه روز اومدم توي تايپيك ديدم اثري از همه چيز هست به غير از اون چيزي كه براش تايپيك زده بودم! بعدش هم كه ماجراي اين تايپيك پيش اومد....
من از رياضيات دست نميكشم. هم به اين تايپيك توجه دارم هم سعي ميكنم به اون تايپيك برسم.
خيرخواهي و علاقه شما واقعا قابل تحسينه. موفق و سلامت باشد.
 

setareh2

Registered User
تاریخ عضویت
24 ژانویه 2005
نوشته‌ها
649
لایک‌ها
2
سن
45
محل سکونت
OC
به نقل از mazoolagh :
نه بابا قضیه بی ناموسی نیست که! :lol:

داستان اینه که راوی در مزرعه پدرش باقلا میبینه (همون نرگس تر) و میخواسته بخوره (صنما بوس بده).
باقلاها نارس بوده (امروز نه ...) میگه چند روز صبر کن هم وقت خوردن میشه (بوسه) و هم پاک کردن (بشکن بریز)
هم خشک کردن (کار دگر:p )
:blink: :blink:
مازو این به عقل هیچ کسی به جز راوی ماجرا نمیکشید!
نرگس تر چه ربطی به باقالا داره عمو ...:lol: :lol: :lol: :lol:

حالا که بحث شهر و شاعری شد من یه بیت شعر مینویسم
این بیت شعر رو میشه 2 جور خوند و 2 معنی کرد اونا رو پیدا کنید! خیلی هم راحته ربطی هم به باقالا نداره :lol: :

بارها روی از پریشانی به دیوار آورم ----- گر غم خود با کسی گویم به از دیوار نیست
 

mazoolagh

Registered User
تاریخ عضویت
10 آپریل 2004
نوشته‌ها
2,938
لایک‌ها
7
راستش همون یک معنی بدیهی رو بیشتر نمیتونم از این شعر سعدی برداشت کنم!

احتمالا با کاما و فاصله گذاری معنیش عوض میشه!
 

setareh2

Registered User
تاریخ عضویت
24 ژانویه 2005
نوشته‌ها
649
لایک‌ها
2
سن
45
محل سکونت
OC
به نقل از mazoolagh :
راستش همون یک معنی بدیهی رو بیشتر نمیتونم از این شعر سعدی برداشت کنم!

احتمالا با کاما و فاصله گذاری معنیش عوض میشه!
یه کم بیشتر فکر کنید
من که ادبیاتم هیج وقت بالای 16 نبود اینو بعد نیم ساعت فهمیدم:blush:
مطمئنم از رابطه نرگس تر و باقلا خام آسونتره:lol:
 

mazoolagh

Registered User
تاریخ عضویت
10 آپریل 2004
نوشته‌ها
2,938
لایک‌ها
7
نمیدونم - شاید بارها (barha) رو بشه {با رها} (ba raha) خوند!
 

setareh2

Registered User
تاریخ عضویت
24 ژانویه 2005
نوشته‌ها
649
لایک‌ها
2
سن
45
محل سکونت
OC
ایجوری بید:
بارها روی از پری شانی به دیوار آورم ........
پری شان (زیبا رو);)
 

ardeshir.a.m

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 آگوست 2005
نوشته‌ها
217
لایک‌ها
0
به نقل از mazoolagh :
اردشیر خان - این یک تاپیک مال چند ماه پیشه! سوء تفاهم هم نبوده. من برای حل معما باید در mood مناسب باشم. :lol:

دوست عزیز ، منظورت را از mood متوجه نشدم ، منظورت حالت یا حال و حوصله است؟
 

setareh2

Registered User
تاریخ عضویت
24 ژانویه 2005
نوشته‌ها
649
لایک‌ها
2
سن
45
محل سکونت
OC
به نقل از ardeshir.a.m :
دوست عزیز ، منظورت را از mood متوجه نشدم ، منظورت حالت یا حال و حوصله است؟
mood دقیقا مساوی است با حال و حوصله!;)
 

mazoolagh

Registered User
تاریخ عضویت
10 آپریل 2004
نوشته‌ها
2,938
لایک‌ها
7
اون چیه که

شب که میشه به تنبونه
روز که میشه دلنگونه (آویزونه):f34r:
 

ardeshir.a.m

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 آگوست 2005
نوشته‌ها
217
لایک‌ها
0
دوستان ، اگه اجازه بدید ، یه معما هم ما مطرح کنیم.

متن زير را فردي براي نامزدش مي نويسد ولي بعد از مدتي آندو به خوبي و خوشي
با هم ازدواج مي كنند. متن را بخوانيد و بگوئيد چگونه چنين چيزي ممكن است ؟

مـحـبـــت شـديــدي كـه سـابـقــا بـه تـو ابـراز مـي كـــردم
دروغ بود ، بي اسـاس بـود و در حقيقـت نفـرت مـن نسـبـت به تو
روز به روز بيـشـتـر مي شـود و هر چه بيشـتر تو را مي شـناسـم
بـه پسـتــي و دورويــي تـو بـيـش از پـيـش پــي مــي بــرم و
اين احســاس در قـلــب مـن قـوت مـي گـيـرد كـه بالاخـره بايـد
از هــم جــدا شـويــم و بـه هـيـچ وجـه مـايــل نيسـتـــم كه
روزي شريك زندگيت باشم،گرچه دوستي ما كوتاه بودولي درهمين مدت
توانسـتـم بـه طـبـيعــت فـرومـايــه و هـوسـبـازت پـي ببرم و
بسـياري از اخـلاق و صـفـات تو بر من روشن شـد و من مطمئنـم كه
اين خشـونـت طـبـع و تندخـوئي تو بالاخره تو را بدبخت مي كند و
اگــــر ازدواج مـــا ســـر بـگـيـــرد ، تـمـــام عـمـرمــان
را با پـشـيـمــاني خواهـيــم گـذراند. بنابراين ما جدا از هم
خـوشـبـخـــت و مـوفــق خـواهـيــم بـود و لازم اســت بگـويـم
كـه ايـن مـوضــوع را هـرگــز فـرامـوش نكــن و مـطـمئـن بـاش
كه اين نامه را سطحي نمي نويسم و چقدر ناراحت كننده است كه اگر
باز هم بخواهي در صدد دوستي با من باشي ، پس از تو مي خواهم كه
جواب نامه مرا ندهي ، چون تو سراسر ...
 

mazoolagh

Registered User
تاریخ عضویت
10 آپریل 2004
نوشته‌ها
2,938
لایک‌ها
7
به نقل از ardeshir.a.m :
دوستان ، اگه اجازه بدید ، یه معما هم ما مطرح کنیم.

متن زير را فردي براي نامزدش مي نويسد ولي بعد از مدتي آندو به خوبي و خوشي
با هم ازدواج مي كنند. متن را بخوانيد و بگوئيد چگونه چنين چيزي ممكن است ؟

مـحـبـــت شـديــدي كـه سـابـقــا بـه تـو ابـراز مـي كـــردم
دروغ بود ، بي اسـاس بـود و در حقيقـت نفـرت مـن نسـبـت به تو
روز به روز بيـشـتـر مي شـود و هر چه بيشـتر تو را مي شـناسـم
بـه پسـتــي و دورويــي تـو بـيـش از پـيـش پــي مــي بــرم و
اين احســاس در قـلــب مـن قـوت مـي گـيـرد كـه بالاخـره بايـد
از هــم جــدا شـويــم و بـه هـيـچ وجـه مـايــل نيسـتـــم كه
روزي شريك زندگيت باشم،گرچه دوستي ما كوتاه بودولي درهمين مدت
توانسـتـم بـه طـبـيعــت فـرومـايــه و هـوسـبـازت پـي ببرم و
بسـياري از اخـلاق و صـفـات تو بر من روشن شـد و من مطمئنـم كه
اين خشـونـت طـبـع و تندخـوئي تو بالاخره تو را بدبخت مي كند و
اگــــر ازدواج مـــا ســـر بـگـيـــرد ، تـمـــام عـمـرمــان
را با پـشـيـمــاني خواهـيــم گـذراند. بنابراين ما جدا از هم
خـوشـبـخـــت و مـوفــق خـواهـيــم بـود و لازم اســت بگـويـم
كـه ايـن مـوضــوع را هـرگــز فـرامـوش نكــن و مـطـمئـن بـاش
كه اين نامه را سطحي نمي نويسم و چقدر ناراحت كننده است كه اگر
باز هم بخواهي در صدد دوستي با من باشي ، پس از تو مي خواهم كه
جواب نامه مرا ندهي ، چون تو سراسر ...

مـحـبـــت شـديــدي كـه سـابـقــا بـه تـو ابـراز مـي كـــردم
روز به روز بيـشـتـر مي شـود و هر چه بيشـتر تو را مي شـناسـم
اين احســاس در قـلــب مـن قـوت مـي گـيـرد كـه بالاخـره بايـد
روزي شريك زندگيت باشم،گرچه دوستي ما كوتاه بودولي درهمين مدت
بسـياري از اخـلاق و صـفـات تو بر من روشن شـد و من مطمئنـم كه
اگــــر ازدواج مـــا ســـر بـگـيـــرد ، تـمـــام عـمـرمــان
خـوشـبـخـــت و مـوفــق خـواهـيــم بـود و لازم اســت بگـويـم
كه اين نامه را سطحي نمي نويسم و چقدر ناراحت كننده است كه اگر
جواب نامه مرا ندهي ، چون تو سراسر ...
 
بالا