سلام خدمت دوستان . این پست کمتر از دو دقیقه وقتتون رو میگیره . لطفآ بخونیدش تا ببینیم چیکاره ایم . می دونم تاپیک این مدلی زیاد شده ولی به هر حال حق آب و گل ما محفوظه :دی
یه موردی پیش اومده که ممنون میشم نکته نظرات خودتون رو در این مورد بگید
یه پسری که از این به بعد بهش می گیم " بنده خدا " نیاز به راهنمایی داره و من می خوام کمکش کنم :دی
این بنده خدا چند ماه پیش تو دانشگاهشون دختری رو می بینه که به دلش می شینه . بعد از اون هم هر از گاهی به طور اتفاقی دختره رو میدیده ولی مطمئن نبوده که چی کار کنه !
پنج شش ماه می گذره تا بلاخره بنده خدا تصمیمش رو میگیره که به دختر پیشنهاد دوستی بده . دختر هم کمابیش از ماجرا باخبر بود.
امروز اون بنده خدا دختررو تو دانشگاه دید که به همراه دوستش راهی یکی از دانشکده ها بود . بنده خدا داخل دانشکده شد ولی هرچی گشت نتونست دخترخانوم رو پیدا کنه . بعد از یه ساعت دوستِ بنده خدا که شاهد ماجرا بود
وارد دانشکده شد و لحظاتی بعد دوان دوان به محوطه برگشت و گفت که دختره تو کاریدور داره قدم میزنه . همین که بنده خدا خواست وارد دانشکده بشه ، دید که دختره از اونجا خارج شد و رفت روی یکی از نیمکت های حیاط نشست . تنها آدمایی که اونجا بودن ،
این دو نفر بودن . بنده خدا که خواست پا پیش بزاره ، وقتی دید دختر داره با نگاه معنی داری سرتاپای بنده خدا رو چک می کنه ، دچار استرس شد و چند لحظه ای میخکوب شد . بعد که دوباره خواست جلوتر بره ، دختره پا شده و دوباره وارد دانشکده شده بود و بنده خدا بهترین شانسشو از دست داده بود
ولی بعد از چند ثانیه دید که دختره به همراه دوستش از اونجا خارج شدن و به سمت درب خروجی حرکت کردند . بعد از چند قدم بنده خدا از بغل به دختره رسید و بعد از اینکه از دوستش جداش کرد ، بهش گفت :
- خانوم امکانش هست که با شما آشنا بشم ؟
جواب دختر در حالی که خنده ای به لب داشت :
+ راستش من اصلآ با هیچ پسری حرف نمیزنم . ( دوست نمی شم )
بنده خدا که جواب غیرقابل انتظاری شنده بود ، گفت :
- حالا نمیشه راجبش فکر کنید ؟
+ نه متاستفم
و دختره دور شد و دور شد
ولی بنده خدا حاضر نیست کوتاه بیاد و میخواد یه بار دیگه شانسشو اامتحان کنه .
الان سوالاتی که پیش میاد :
1 - به نظرتون اصلآ درسته که دوباره بهش پیشنهاد بده یا نه ؟
2 - به نظرتون یه مدتی بگذره یا همین پس فردا دوباره باهاش حرف بزنه ؟
3 - بهتره چی بگه که دختره قبول کنه؟ حرفای جدیدتر !
4 - امکانش هست که دختر با تندرویی برخورد بکنه و بگه قبلآ جوابتو دادم و مزاحم نشو و ... ؟ حراست سروکلش پیدا بشه ، اوضاع خیط میشه :|
5 - اگه پیشنهادی دارید ، بنده خدا رو مستفیض بکنید :دی
پ ن 1 : اگه قراره جوابی داده بشه ، بهتره کاملآ جدی باشه . ممنون میشم شوخی بی مورد نکنید .
رزرو نداریم و نمیریم کی... و شرمنده ی شهدا نیستیم و نمی گیم چند سالمونه عمو ....
پ ن 2 : حالا از شانس من باز این سینا غوغا می کنه و 20 تا تاپیک پشت سر هم میزنه و این تاپیک میره صفحه ی 3 - 4 و هیچ کسی جوابی نمیده
پیشاپیش ممنون
یه موردی پیش اومده که ممنون میشم نکته نظرات خودتون رو در این مورد بگید
یه پسری که از این به بعد بهش می گیم " بنده خدا " نیاز به راهنمایی داره و من می خوام کمکش کنم :دی
این بنده خدا چند ماه پیش تو دانشگاهشون دختری رو می بینه که به دلش می شینه . بعد از اون هم هر از گاهی به طور اتفاقی دختره رو میدیده ولی مطمئن نبوده که چی کار کنه !
پنج شش ماه می گذره تا بلاخره بنده خدا تصمیمش رو میگیره که به دختر پیشنهاد دوستی بده . دختر هم کمابیش از ماجرا باخبر بود.
امروز اون بنده خدا دختررو تو دانشگاه دید که به همراه دوستش راهی یکی از دانشکده ها بود . بنده خدا داخل دانشکده شد ولی هرچی گشت نتونست دخترخانوم رو پیدا کنه . بعد از یه ساعت دوستِ بنده خدا که شاهد ماجرا بود
وارد دانشکده شد و لحظاتی بعد دوان دوان به محوطه برگشت و گفت که دختره تو کاریدور داره قدم میزنه . همین که بنده خدا خواست وارد دانشکده بشه ، دید که دختره از اونجا خارج شد و رفت روی یکی از نیمکت های حیاط نشست . تنها آدمایی که اونجا بودن ،
این دو نفر بودن . بنده خدا که خواست پا پیش بزاره ، وقتی دید دختر داره با نگاه معنی داری سرتاپای بنده خدا رو چک می کنه ، دچار استرس شد و چند لحظه ای میخکوب شد . بعد که دوباره خواست جلوتر بره ، دختره پا شده و دوباره وارد دانشکده شده بود و بنده خدا بهترین شانسشو از دست داده بود
ولی بعد از چند ثانیه دید که دختره به همراه دوستش از اونجا خارج شدن و به سمت درب خروجی حرکت کردند . بعد از چند قدم بنده خدا از بغل به دختره رسید و بعد از اینکه از دوستش جداش کرد ، بهش گفت :
- خانوم امکانش هست که با شما آشنا بشم ؟
جواب دختر در حالی که خنده ای به لب داشت :
+ راستش من اصلآ با هیچ پسری حرف نمیزنم . ( دوست نمی شم )
بنده خدا که جواب غیرقابل انتظاری شنده بود ، گفت :
- حالا نمیشه راجبش فکر کنید ؟
+ نه متاستفم
و دختره دور شد و دور شد
ولی بنده خدا حاضر نیست کوتاه بیاد و میخواد یه بار دیگه شانسشو اامتحان کنه .
الان سوالاتی که پیش میاد :
1 - به نظرتون اصلآ درسته که دوباره بهش پیشنهاد بده یا نه ؟
2 - به نظرتون یه مدتی بگذره یا همین پس فردا دوباره باهاش حرف بزنه ؟
3 - بهتره چی بگه که دختره قبول کنه؟ حرفای جدیدتر !
4 - امکانش هست که دختر با تندرویی برخورد بکنه و بگه قبلآ جوابتو دادم و مزاحم نشو و ... ؟ حراست سروکلش پیدا بشه ، اوضاع خیط میشه :|
5 - اگه پیشنهادی دارید ، بنده خدا رو مستفیض بکنید :دی
پ ن 1 : اگه قراره جوابی داده بشه ، بهتره کاملآ جدی باشه . ممنون میشم شوخی بی مورد نکنید .
رزرو نداریم و نمیریم کی... و شرمنده ی شهدا نیستیم و نمی گیم چند سالمونه عمو ....
پ ن 2 : حالا از شانس من باز این سینا غوغا می کنه و 20 تا تاپیک پشت سر هم میزنه و این تاپیک میره صفحه ی 3 - 4 و هیچ کسی جوابی نمیده
پیشاپیش ممنون