برگزیده های پرشین تولز

گربه شرودینگر

arashkhan

کاربر فعال برق و الکترونیک
کاربر فعال
تاریخ عضویت
21 آپریل 2006
نوشته‌ها
485
لایک‌ها
7
محل سکونت
51.50 , 35.75
گربه شرودینگر
اصل عدم قطعیت هایزنبرگ دیدگاه ما را نسبت به رویدادهای آینده و نحوه پیش گویی رویدادها از طریق قوانین علمی به کلی دگر گون ساخت. این مطلب در دهه بیست، هایزنبرگ‏، اروین شرودینگر و پل دیراک را بر آن داشت تا مکانیک را بازسازی نمایند. آنها براساس اصل عدم قطعیت، نظریه جدیدی بنام مکانیک کوانتومی تدوین نمودند. در این نظریه، ذرات دارای وضعیت و سرعت مجزا و در عین حال مشاهده ناپذیر نیستند. بلکه آنها دارای حالت کوانتومی اند که ترکیبی از وضعیت و سرعت می باشد.
به طور کلی مکانیک کوانتومی، برای یک مشاهده، نتیجه ای واحد را پیش بینی نمی کند. بلکه مجموعه ای از احتمالات را مطرح می سازد و درجه احتمال هریک را مشخص می کند. این بدین معنی است که اگر سیستمهای مشابه بسیاری را در شرایط مساوی اندازه گیری کنیم، در می یابیم که تعداد معینی سیستم در حالت A و تعدادی دیگر در حالت B و... قرار دارند. اما برای یک سیستم منفرد هیچگاه نمی توان گفت که این سیستم پس از اندازه گیری در کدام حالت قرار خواهد گرفت.مکانیک کوانتومی به این ترتیب عنصر پشبینی ناپذیری یا تصادف و احتمال را وارد علم می کند. انشتین برغم نقش مهمی که در تدوین مکانیک کوانتومی داشت قویا به این امر اعتراض داشت. او به خاطر آزمایش فوتوالکتریک که یکی از پایه های شکل گیری مکانیک کوانتومی به حساب می آید، جایزه نوبل دریافت کرد اما با این همه هرگز نپذیرفت که جهان بر حسب تصادف اداره می شود. این جمله معروف او احساساتش را به خوبی بیان می کند: « خداوند در اداره جهان تاس نمی ریزد.»
در اینجا به یکی از پارادوکسهای مطرح شده توسط شرودینگر اشاره می کنیم.
فرض کنید گربه ای در جعبه ای در بسته زندانی است. در این جعبه یک شیشه گاز سیانور، یک چکش، یک سنسور رادیو اکتیو و یک منبع رادیو اکتیو نیز وجود دارد. همانطور که می دانید ذرات رادیو اکتیو بصورت نامنظم تابش می کنند و به همین دلیل برای آنها نیمه عمر در نظر می گیرند. حال فرض کنید سنسور و چکش طوری تنظیم شده باشند که در صورت تابش موج رادیو اکتیو بین ساعت 12 و 12:01، چکش شیشه حاوی گاز را شکسته و گربه بمیرد. اگر شما در ساعت 12:30 درب جعبه را باز کنید چه خواهید دید؟ اگر از طریق فرمول نیمه عمر منبع، احتمال تابش بین ساعت 12 و 12:01 را 90% پیش بینی کنید. گربه داخل جعبه در هنگام برداشن درب جعبه 90% مرده است و 10% زنده است. اما وقتی درب جعبه را بر می دارید خواهید دید که گربه یا مرده و یا زنده است. نمی توان گفت 90% سلولهای بدن گربه مرده اند و 10% آنها زنده اند. در فاصله یک لحظه، احتمال به یقین تبدیل خواهد شد. این امر کاملا متضاد با مکانیک کوانتمی می باشد. همانطور که گفتیم هیچگاه نمی توان موقعیت یک سیستم را به دقت اندازه گیری نمود. اما در این مثال کاملا این امر ممکن شده است.
این گونه پارادوکسها در مکانیک کوانتومی بسیار زیاد است. اما با این همه مکانیک کوانتومی در پیش بینی نتایج بسیاری از آزمایشها به طور درخشانی موفق بوده است و زمینه تقریبا تمامی علم و فن نوین است. بر رفتار ترانزیستورها و مدارهای مجتمع که جزء اساسی وسائلی نظیر تلوزیون و کامپیوترند، فرمان می راند و نیز بنیاد شیمی و زیست شناسی نوین می باشد.
تنها مسائل فیزیکی که مکانیک کوانتومی هنوز موفق به یکپارچگی و وحدت آنها نشده است، عبارنتد از: گرانش و ساختمان کلان جهان

به تقل از وبلاگ : http://www.topstar.blogfa.com
 

mazoolagh

Registered User
تاریخ عضویت
10 آپریل 2004
نوشته‌ها
2,938
لایک‌ها
7
تا جایی که خاطرم هست اصل عدم قطعیت میگه نمیشه همزمان موقعیت و اندازه حرکت یک جسم رو بطور دقیق معرفی کرد. اما اگر از یکی صرفنظر کنیم دیگری رو میشه با دقت اندازه گرفت.

فکر میکنم این مساله بیشتر از جنس احتمالات باشه - یعنی گربه باحتمال 90 درصد میمیره. البته من سالهاست که از درس دور افتادم. فقط نظر شخصیم رو گفتم:D
 

arashkhan

کاربر فعال برق و الکترونیک
کاربر فعال
تاریخ عضویت
21 آپریل 2006
نوشته‌ها
485
لایک‌ها
7
محل سکونت
51.50 , 35.75
تا جایی که خاطرم هست اصل عدم قطعیت میگه نمیشه همزمان موقعیت و اندازه حرکت یک جسم رو بطور دقیق معرفی کرد. اما اگر از یکی صرفنظر کنیم دیگری رو میشه با دقت اندازه گرفت.

فکر میکنم این مساله بیشتر از جنس احتمالات باشه - یعنی گربه باحتمال 90 درصد میمیره. البته من سالهاست که از درس دور افتادم. فقط نظر شخصیم رو گفتم:D

من خودم هنوز درست درکش نکردم. در سیستمهای مخابراتی هم با وجود اینکه همه چیز بر حسب احتمالات هست یا دیتا هست یا دیتا نیست.

منطق فازی میگه 90 درصد یک، 10 درصد صفر.

اصلا ولش کن. قاطی کردم.
 

Huashan

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژانویه 2006
نوشته‌ها
1,108
لایک‌ها
13
محل سکونت
abadan
من خودم هنوز درست درکش نکردم. در سیستمهای مخابراتی هم با وجود اینکه همه چیز بر حسب احتمالات هست یا دیتا هست یا دیتا نیست.

...


اگر بخوام یه توضیح مختصر و کوتاه بدم

پرتوزایی ماده ی رادیو اکتیو یه عمله کوانتومی است که از قواعد کوانتوم پیروی می کنه , یعنی پرتوزایی در یک زمان مشخص رو با احتمال نشوم می دن

خب زمانی که گربه در جعبه وجود داره , بر اساس کوانتوم , درصدی احتمال داره که ماده پرتوزایی کنه و مابقی هم احتمال پرتوزایی نکردن است
اگر پرتوزایی بشه , گربه مرده و اگر پرتوزایی نشه گربه زنده فرض می شود

طبق نظریه ی کوانتوم تا زمانی که در جعبه رو باز نکردیم , گریه در حالت برهم نهی از این دو حالت است
ولی کلاسیک می گه که شما می تونید در جعبه رو باز کنید , که در این صورت می بینید که گربه در یک حالت است یا مرده یا زنده
ولی برای این هم کوانتوم جواب داره

به این می گن تاثیر ناظر بر مشاهده شونده , زمانی که ناظر شروع به مشاهده می کنه , دستگاه تصمیم می گیره که در چه حالتی باشه

خب , احتمالهای دیگه چی می شه ؟
جواب اینه که احتمال های دیگه در جهان های موازی جهان ما اتفاق می افته , به این می گن نظریه جهان های موازی یا چند جهانی
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
بالاخره بحث " گربه شرودینگر " هم راه افتاد
square.gif
... چند وقت پیش بود که تو یه تاپیک دیگه ذکر خیری ازش کردیم ... کجا بود ؟

( اونجا گفتم که : " یادش بخیر ، دبیرستان بودم و توی مجله دانشمند خوندم در این باره "
goodsigh2.gif
) ...
 

Huashan

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژانویه 2006
نوشته‌ها
1,108
لایک‌ها
13
محل سکونت
abadan

mazoolagh

Registered User
تاریخ عضویت
10 آپریل 2004
نوشته‌ها
2,938
لایک‌ها
7
اگر بخوام یه توضیح مختصر و کوتاه بدم

پرتوزایی ماده ی رادیو اکتیو یه عمله کوانتومی است که از قواعد کوانتوم پیروی می کنه , یعنی پرتوزایی در یک زمان مشخص رو با احتمال نشوم می دن

خب زمانی که گربه در جعبه وجود داره , بر اساس کوانتوم , درصدی احتمال داره که ماده پرتوزایی کنه و مابقی هم احتمال پرتوزایی نکردن است
اگر پرتوزایی بشه , گربه مرده و اگر پرتوزایی نشه گربه زنده فرض می شود

طبق نظریه ی کوانتوم تا زمانی که در جعبه رو باز نکردیم , گریه در حالت برهم نهی از این دو حالت است
ولی کلاسیک می گه که شما می تونید در جعبه رو باز کنید , که در این صورت می بینید که گربه در یک حالت است یا مرده یا زنده
ولی برای این هم کوانتوم جواب داره

به این می گن تاثیر ناظر بر مشاهده شونده , زمانی که ناظر شروع به مشاهده می کنه , دستگاه تصمیم می گیره که در چه حالتی باشه

خب , احتمالهای دیگه چی می شه ؟
جواب اینه که احتمال های دیگه در جهان های موازی جهان ما اتفاق می افته , به این می گن نظریه جهان های موازی یا چند جهانی

من بیشتر گیج شدم:wacko:
 

Reza_A

Registered User
تاریخ عضویت
19 می 2006
نوشته‌ها
217
لایک‌ها
5
اگر بخوام یه توضیح مختصر و کوتاه بدم

پرتوزایی ماده ی رادیو اکتیو یه عمله کوانتومی است که از قواعد کوانتوم پیروی می کنه , یعنی پرتوزایی در یک زمان مشخص رو با احتمال نشوم می دن

خب زمانی که گربه در جعبه وجود داره , بر اساس کوانتوم , درصدی احتمال داره که ماده پرتوزایی کنه و مابقی هم احتمال پرتوزایی نکردن است
اگر پرتوزایی بشه , گربه مرده و اگر پرتوزایی نشه گربه زنده فرض می شود

طبق نظریه ی کوانتوم تا زمانی که در جعبه رو باز نکردیم , گریه در حالت برهم نهی از این دو حالت است
ولی کلاسیک می گه که شما می تونید در جعبه رو باز کنید , که در این صورت می بینید که گربه در یک حالت است یا مرده یا زنده
ولی برای این هم کوانتوم جواب داره

به این می گن تاثیر ناظر بر مشاهده شونده , زمانی که ناظر شروع به مشاهده می کنه , دستگاه تصمیم می گیره که در چه حالتی باشه

خب , احتمالهای دیگه چی می شه ؟
جواب اینه که احتمال های دیگه در جهان های موازی جهان ما اتفاق می افته , به این می گن نظریه جهان های موازی یا چند جهانی

یعنی اگه در جعبه باز نشه گربه نه مرده نه نمرده؟ (شایدم هم مرده هم نمرده)
 

Huashan

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژانویه 2006
نوشته‌ها
1,108
لایک‌ها
13
محل سکونت
abadan
من بیشتر گیج شدم:wacko:

چرا ؟ :happy: , یکم بیشتر توضیح می دم , امیدوارم قضیه بدتر نشه

یعنی اگه در جعبه باز نشه گربه نه مرده نه نمرده؟ (شایدم هم مرده هم نمرده)

درسته , بزار توضیح بدم

مواردی که بالا گفته شده , و باعث گیج شده شده اینه که قضیه ی احتمال در دنیای کوانتومی درسته و وجود داره , دعوای دانشمندان اینه که چیزی که در دنیای زیر اتمی درسته , باید در دینای ما هم درسته باشه , همین باعث بوجود اومدن موارد عجیب شد

ولی قضیه ی احتمال چیه که وجودش باعث شده که ما گربه رو در جعبه هم زنده و هم مرده در نظر بگیریم ؟

ببینین , همه چی بر می گرده به اصل عدم قطعیت هایزنبرگ , چه طور ؟

هایزنبرگ , بیان کرد که اندازگیری اندازه حرکت و مکان یه ذره با هم و به طور دقیق ممکن نیست

از صرف دیگه دوبروی , به ذره موج نسبت داد

در نتیجه برای اینکه بتونن یک ذره رو توصیف کنن , به اون بسته ی موج نسبت دادن که شامل تمام حالت های ممکنه است

برای اینکه چون نمی تونیم ذره رو درست اندازگیری کنیم پس مجبور هستیم که برای توصیف ذره از تمام حالت های ممکنه استفاده کنیم , و برای اینکه ذره رو مشاهده کنیم احتمال وجود هر یک از حالت ها رو بدست میاریم

اینطور شده که ذره حتی برای تابش هم به توصیف احتمالاتی , که شامل درصدی برای احتمال تابش و درصدی برای احتمال تابش نکردن است , وابسته شد که جمع این دو درصد یک می شه

پس تابش کردن ماده ی رادیو اکتیو یک عمل احتمالاتی است , و مرده یا زنده بودن گربه که به تابش ماده بستگی داره هم دارای احتمال است

فکر می کنم که توضیح خوب بود نه ؟ ! :happy:
من چیزی رو که بلدم بودم سعی کردم که خوب بگم :happy:
 

Reza_A

Registered User
تاریخ عضویت
19 می 2006
نوشته‌ها
217
لایک‌ها
5
چرا ؟ :happy: , یکم بیشتر توضیح می دم , امیدوارم قضیه بدتر نشه



درسته , بزار توضیح بدم

مواردی که بالا گفته شده , و باعث گیج شده شده اینه که قضیه ی احتمال در دنیای کوانتومی درسته و وجود داره , دعوای دانشمندان اینه که چیزی که در دنیای زیر اتمی درسته , باید در دینای ما هم درسته باشه , همین باعث بوجود اومدن موارد عجیب شد

ولی قضیه ی احتمال چیه که وجودش باعث شده که ما گربه رو در جعبه هم زنده و هم مرده در نظر بگیریم ؟

ببینین , همه چی بر می گرده به اصل عدم قطعیت هایزنبرگ , چه طور ؟

هایزنبرگ , بیان کرد که اندازگیری اندازه حرکت و مکان یه ذره با هم و به طور دقیق ممکن نیست

از صرف دیگه دوبروی , به ذره موج نسبت داد

در نتیجه برای اینکه بتونن یک ذره رو توصیف کنن , به اون بسته ی موج نسبت دادن که شامل تمام حالت های ممکنه است

برای اینکه چون نمی تونیم ذره رو درست اندازگیری کنیم پس مجبور هستیم که برای توصیف ذره از تمام حالت های ممکنه استفاده کنیم , و برای اینکه ذره رو مشاهده کنیم احتمال وجود هر یک از حالت ها رو بدست میاریم

اینطور شده که ذره حتی برای تابش هم به توصیف احتمالاتی , که شامل درصدی برای احتمال تابش و درصدی برای احتمال تابش نکردن است , وابسته شد که جمع این دو درصد یک می شه

پس تابش کردن ماده ی رادیو اکتیو یک عمل احتمالاتی است , و مرده یا زنده بودن گربه که به تابش ماده بستگی داره هم دارای احتمال است

فکر می کنم که توضیح خوب بود نه ؟ ! :happy:
من چیزی رو که بلدم بودم سعی کردم که خوب بگم :happy:

دست شما درد نکنه از توضیحاتت.
اگرچه نمیشه کل مطلب با چند خط توضیح ببرای خواننده جا بیافته، اما الان بیشتر گیر من سر اثر ناظر بر مشاهده شوندست. اگر رفتار ماده رادیو اکتیو کاملا هم رندوم باشه، باز بعد از ساعت 12:01 گربه یا مرده یا نمرده. در واقع به نظر میاد باز کردن در جعبه توسط ناظر، نباید هیچ اثری در نتیجه داشته باشه.
اما تا اونجا که من فهمیدم شما می گید گربه تو چندتا جهان موازی مرده و تو چندتای دیگه نمرده. حالا آیا بسته به اینکه ناظر کی در جعبه رو باز بکنه، یکی از این جهانها حقیقی میشه و بقیه نابود؟ یا اصلا همشون از اول تا ابد حقیقی خواهند موند و ناظر هم با همه دنیای دورو برش توی همه این جهانهاست (اگر اینجوریه، باید جهانها بطور پیوسته در حال افزایش باشن. چون در هر لحظه هر ذره رادیو اکتیو ممکنه پرتو افکنی کنه یا نکنه)؟ یا ناظر توی یکی از جهانهاست (اگه اینجوری باشه خوب قبلا ناظر و گربه توی یه اتاق بودن. چطور حالا تو بعضی جهانها گربه هست ولی ناظر نیست؟ یا اگه چندتا ناظر همزمان گربه رو ببینند ممکنه بعضیا گربه رو زنده ببینند بعضیا مرده؟ اونوقت خود ناظرا می تونن همدیگرو ببینند؟)؟ یا اینکه اصلا تا پیش از باز شدن در جعبه هیچکدوم از این جهانها حقیقت ندارند و بعد از اون یکی از جهانها حقیقی میشه(اگه اینطوریه پس تکلیف گربه تا پیش از باز شدن در جعبه چیه؟ اونکه قبلا حقیقت داشته)؟
اصلا بنظرت در این مورد، منظور از ناظرو درست فهمیدم؟
 

Huashan

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژانویه 2006
نوشته‌ها
1,108
لایک‌ها
13
محل سکونت
abadan
دست شما درد نکنه از توضیحاتت.
اگرچه نمیشه کل مطلب با چند خط توضیح ببرای خواننده جا بیافته، اما الان بیشتر گیر من سر اثر ناظر بر مشاهده شوندست. اگر رفتار ماده رادیو اکتیو کاملا هم رندوم باشه، باز بعد از ساعت 12:01 گربه یا مرده یا نمرده. در واقع به نظر میاد باز کردن در جعبه توسط ناظر، نباید هیچ اثری در نتیجه داشته باشه.

خواهش می کنم :happy:

بله هر چه که زمان بیشتری سپری بشه , احتمال هم کمتر می شه

در اصل تابع های احتمال یا چگالی احتمال , شکلی نمایی دارند و یا سینوس کسینوسی میرا هستن ,

تقریبا به این شکل البته این شکل مربوط به اینجا نیست و تابع احتمال هم در مواقع مختلف متفاوت هست ولی برای یه ذهنیت داشتن خوبه

پیک منحنی به این معنی است که احتمال در یک جا یا زمان بیشتر است و در مکان ها و یا زمان های دیگه کمتر می شه ...



و اما در مورد این سؤال هایی که کرده بودی ...

اما تا اونجا که من فهمیدم شما می گید گربه تو چندتا جهان موازی مرده و تو چندتای دیگه نمرده. حالا آیا بسته به اینکه ناظر کی در جعبه رو باز بکنه، یکی از این جهانها حقیقی میشه و بقیه نابود؟ یا اصلا همشون از اول تا ابد حقیقی خواهند موند و ناظر هم با همه دنیای دورو برش توی همه این جهانهاست (اگر اینجوریه، باید جهانها بطور پیوسته در حال افزایش باشن. چون در هر لحظه هر ذره رادیو اکتیو ممکنه پرتو افکنی کنه یا نکنه)؟ یا ناظر توی یکی از جهانهاست (اگه اینجوری باشه خوب قبلا ناظر و گربه توی یه اتاق بودن. چطور حالا تو بعضی جهانها گربه هست ولی ناظر نیست؟ یا اگه چندتا ناظر همزمان گربه رو ببینند ممکنه بعضیا گربه رو زنده ببینند بعضیا مرده؟ اونوقت خود ناظرا می تونن همدیگرو ببینند؟)؟ یا اینکه اصلا تا پیش از باز شدن در جعبه هیچکدوم از این جهانها حقیقت ندارند و بعد از اون یکی از جهانها حقیقی میشه(اگه اینطوریه پس تکلیف گربه تا پیش از باز شدن در جعبه چیه؟ اونکه قبلا حقیقت داشته)؟
اصلا بنظرت در این مورد، منظور از ناظرو درست فهمیدم؟

من فکر می کنم که این متن زیر بتونه کمک بکنه , حتما بخونش

ولی من یه مقاله ی دیگه تو ی یه مجله ای خونده بود در مورد حهان های موازی و نحوه ی شکل گیری اونها , خیلی جالب بود ولی نمی دونم هنوز دارمش یا نه , باید یه نگاهی بکنم
اسم مجله , علوم باطنی بود :blink: , حالا چه رابطی داشته من نمی دونم
 

Huashan

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژانویه 2006
نوشته‌ها
1,108
لایک‌ها
13
محل سکونت
abadan
بی نهایت بودن جهان از نظریه های انیشتن شروع شد:


اينشتين نظريه خود در مورد جاذبه را ارائه کرد. نظريه اي که با عنوان نظريه نسبيت عام GR شناخته مي‌ شود و موضوعي‌ حيرت آور با اين عنوان مطرح مي‌ کند: (( در حاليکه هيچ گونه مرزي وجود ندارد، جهان مي‌ تواند محدود باشد.))

براي درک اين مساله مثال ساده اي مطرح شد. تصويري سه بعدي از جهان را تصور کنيد که پيچ خورده، گلوله مي‌ شود تا به شکل يک توپ در آيد.حال تصور کنيد که تعدادي مورچه به آرامي‌ بر سطح آن حرکت مي‌ کنند. آنها هر قدر بر سطح اين کره حرکت کنند، هيچ گاه با مرزي روبرو نمي شودند. در حاليکه در حقيقت سطح زير پايشان محدود است.


بر طبق نظريه اينشتين اگر مقدار کافي‌ ماده و انرژي وجود داشته باشد، جهان مي‌ تواند هم محدود باشد و هم بدون مرز. با اين وجود مشاهدات اخير درمورد فضا فيلسوف رومي‌ لوکرتيوس را تاييد مي‌ کند. شواهد به دست آمده از ستاره هاي دور دست و گرماي به جا مانده از انفجار بزرگ يا بيگ بنگ نشان مي‌ دهد که جهان از نظر بعد نامحدود است و ما تنها بخش کوچکي‌ از اين دنياي بي‌ کران و با عظمت را ميبينيم يعني‌ بخشي‌ که نور آن پس از گذشت 13 ميليارد سال نوري يا کمي‌ بيشتر از زمان انفجار بزرگ به چشم ما مي‌ رسد.


و اما تاثیر کوانتوم :


چنين نتايج شگفت انگيزي باعث خلق واژه هاي جديدي براي اين دنياي نامحدود گشته است:چند جهاني‌(MULTI VERSE ) . در حال حاضر لغت جهان تنها به بخش کوچکي‌ از مالتي‌ ورس که ما قادر به مشاهدهٔ آن هستيم، اشاره مي‌ کند. چنين اختلافي‌ به ما کمک مي‌ کند تا به پاسخ برخي‌ سوالات حيرت آور دست پيدا کنيم. به عنوان نمونه، چرا دنياي ما و قوانين حاکم بر آن تنها بر پايهٔ وجود و هستي‌ و زندگي‌ بنا شده است؟


برخي‌ معتقدند که دليل آن اين است که دنيا توسط خالقي‌ خير خواه خلق شده است. اما در ديدگاه چند جهاني‌، ما تنها در يکي‌ از جهان هاي مشابه بي‌ شمار زندگي‌ مي‌ کنيم.

امروزه بسياري از فيزيکدانان معتقدند که جهان مشابه (Parallel Universes ) اهداف عالي‌ تري را دنبال مي‌ کنند. آنها معتقدند که اين ديدگاه به بسياري از پرسش هاي شگفت انگيز در تمامي‌ رشته هاي علمي‌ پاسخ مي‌ دهد. سوالاتي‌ که در نتيجهٔ آزمايشات مختلف در مورد ساختار و طبيعت ماده و انرژي ايجاد شده اند. دانشمندان از طريق همين آزمايش ها متوجه شده اند که موج هاي راديويي‌ از قبيل نور و گرما ، خصوصيات ذره اي نيز دارند و انرژي خود را از ((کوانتا)) به دست مي‌ آودند.


بسياري از فيزيکدانان برجستهٔ قرن گذشته، از جمله اينشتين تلاش کردن تا پاسخي‌ براي اين اثر تداخلي‌ بيابند. و در نهايت تلاش آنها منجر به خلق نظريه نويني‌ شد به نام نظريه کوانتوم.


در سال 1925 شرودينگر فيزيکدان اترشي‌، معادله اي را ارائه کرد که به نظر مي‌ رسيد بتوان به کمک آن به اصول و مبني‌ يافته هاي نوين دست يافت. در وهلهٔ اول به نظر مي‌ رسيد اين معادله مانند ديگر معادلات فيزيک به منظور توضيح رفتار موج گونه به کار ميروند. اما چيزي شگرف در اين معادله وجود داشت. طبق معادله شرودينگر هر ذره از طيف وسيعي‌ از امواج شکل گرفته که هر کدام از آنها يکي‌ از وضعيت هاي ذره را نشان مي‌ دهند.


مساله اي که به مدت چند دهه باعث شگفتي‌ شرودينگر و ديگر فيزيکدانان گرديد اين بود که يک ذره چطور خود را از ديگر وضعيت هاي ممکن خلاص مي‌ کند ( مهمترین جمله ی این متن که به صورت رنگی است ) . در نهايت اکثر آنها نظريهٔ تفسير کپنهاگن (Copenhagen Interpretation) را که توسط نيلز بور، فيزيکدان دانمارکي‌ ارائه شده بود پذيرفتند( تقریبا می شه اینطور تفسیر کپنهاگی رو گفت که سیستم بی دلیل یه حالت رو انتخاب می کنه و این تفسیر تاثیر علت بر معلوم رو دچار مشکل می کنه ) . هر چند هنوز مشخص نيست که اين مساله چرا و چگونه اتفاق مي‌ افتاد.

در سال 1957 يک دانشجوي فارغ التحصيل پرينستون به نام هاف اورت با ارائه پيشنهادي جسورانه با نظريهٔ نيلز بور مخالفت کرد. بر طبق نظريهٔ مشهور او به نام (Many Worlds Interpretation) وجود طيف وسيعي‌ از امواج دليلي‌ است بر وجود همزمان يک ذره در تعداد زيادي از جهان هاي مشابه، در حاليکه ما تنها يکي‌ از وضعيت هاي ممکن را ميبينيم، زيرا در هر يک از جهان هاي مشابه تنها يک وضعيت وجود دارد. بدين ترتيب وضعيتي‌ را که ما در حال حاضر شاهد آن هستيم وضعيتي‌ است که به جهان خود ما اختصاص دارد. با اين حال، جهان هاي ديگر بر آنچه تاثير مي‌ گذارند. به نحوي که در نتيجهٔ تاثير امواج آنها بر امواج موجود در جهان ما (حتي‌ يک ذره) اثرات تداخلي‌ ايجاد مي‌ شود.


بدين ترتيب جفري تيلور حق داشت که از نتيجهٔ آزمايش خود دچار شگفتي‌ و حيرت شود چرا که او اولين فردي بود که جهان هاي مشابه را کشف کرد.

منبع نوشته : ((جهاني‌ در کنار جهان ما )) , مجلهٔ "دانستنيها" است

برگرفته شده از اینجا
 

Huashan

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژانویه 2006
نوشته‌ها
1,108
لایک‌ها
13
محل سکونت
abadan
اینم برای خنده : :happy:

 

raxtastar

"کاربرفعال ورزش""کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 ژوئن 2005
نوشته‌ها
1,959
لایک‌ها
672
سن
39
سلام

آقا کل بحث رو فهمیدم ولی نفهمیدم الان دعوا سر چیه!!!


نگاه مفهوم احتمال اخه این نیست که عزیز دل برادر


وقتی 90 درصد میمیره نه اینکه در یک بار آزمایش 90 درصدش مردس 10 درصدش زنده


یعنی اگر 100 تا گربه رو کنار هم این بلا رو سرشون بیاریم حدود 90 تاشون میمیرن


یا یک طور دیگه میشه گفت یه آزمایش رو 100 بار تکرار کنیم!!!
 

raxtastar

"کاربرفعال ورزش""کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 ژوئن 2005
نوشته‌ها
1,959
لایک‌ها
672
سن
39
این جهانهای موازی رو هم قبول ندارم(( حالا انگار من کیم))


ولی چون میشه برای رد وجود روح و آگاهی از آینده استفاده کرد (( قبول دارم))
 

Reza_A

Registered User
تاریخ عضویت
19 می 2006
نوشته‌ها
217
لایک‌ها
5
خواهش می کنم :happy:

بله هر چه که زمان بیشتری سپری بشه , احتمال هم کمتر می شه

در اصل تابع های احتمال یا چگالی احتمال , شکلی نمایی دارند و یا سینوس کسینوسی میرا هستن ,

تقریبا به این شکل البته این شکل مربوط به اینجا نیست و تابع احتمال هم در مواقع مختلف متفاوت هست ولی برای یه ذهنیت داشتن خوبه

پیک منحنی به این معنی است که احتمال در یک جا یا زمان بیشتر است و در مکان ها و یا زمان های دیگه کمتر می شه ...


این بله یعنی وضعیت گربه ربطی به باز کردن در جعبه داره یا نداره؟
منظور من این بود که در فاصله 12:00 تا 12:01 یا تشعشعی صورت گرفته یا نگرفته. بنابراین بعد از 12:01 یا گربه مرده یا نمرده. بعد از این زمان هم اگه تشعشعی صورت بگیره اثری نداره. چون چکش فقط تا 12:01 از تشعشع دستور می گرفته. بنابراین گربه هر وضعیتی که در 12:01 داشته باشه تا زمان باز کردن در جعبه هم داره. پس فرقی نداره که ناظر در جعبه رو کی باز کنه. یا اصلا در جعبه رو باز بکنه یا نکنه.

اگرچه دعوا، دعوای بزرگانه و امثال من عددی به حساب نمیایم ولی من هیچ رقمه با این نظریه چند جهانی و تفسیر کپنهاگن حال نمی کنم.

راستی اون عکس خیلی جالب بود. :D
 

Huashan

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژانویه 2006
نوشته‌ها
1,108
لایک‌ها
13
محل سکونت
abadan
...

نگاه مفهوم احتمال اخه این نیست که عزیز دل برادر


وقتی 90 درصد میمیره نه اینکه در یک بار آزمایش 90 درصدش مردس 10 درصدش زنده


...

دقیقا یعنی همین , دقیقــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا :cool:

این همه سر و صدا که الکی نیست :happy:

حالا چی به نظرت مفهومه
272.gif


این جهانهای موازی رو هم قبول ندارم(( حالا انگار من کیم))


...

جهان های موازی فقط یه نظریه هست که وجودش اثبات نشده , برای جواب بعضی از پرسش های این نظریه رو دادن و هیچ گونه اثباتی نداره
 

Huashan

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژانویه 2006
نوشته‌ها
1,108
لایک‌ها
13
محل سکونت
abadan
این بله یعنی وضعیت گربه ربطی به باز کردن در جعبه داره یا نداره؟
منظور من این بود که در فاصله 12:00 تا 12:01 یا تشعشعی صورت گرفته یا نگرفته. بنابراین بعد از 12:01 یا گربه مرده یا نمرده. بعد از این زمان هم اگه تشعشعی صورت بگیره اثری نداره. چون چکش فقط تا 12:01 از تشعشع دستور می گرفته. بنابراین گربه هر وضعیتی که در 12:01 داشته باشه تا زمان باز کردن در جعبه هم داره. پس فرقی نداره که ناظر در جعبه رو کی باز کنه. یا اصلا در جعبه رو باز بکنه یا نکنه.

...

بله ربط داره , گربه دو حالت می تونه داشته باشه که در اثر مشاهده ی ناظر یکی انتخاب می شه

نمی تونیم بگیم که یا مرده است یا زنده , چون دو حالت هیچ ارجحیتی نسبت به هم ندارن به جز احتمال وجودشون

زمانی که شما قائل به احتمال وجود باشی , دیگه به طور خودبخودی قبول کردی که هر دو می تونن با هم و با احتمال هایی, وجود داشته باشن , با توجه به چینین برداشتی دیگه شما نمی تونید بگید , یا مرده یا زنده و یا اینکه فقط باید یک حالت وجود داشته باشه

همونطور که گفتم تابش کردن احتمالی است و در وجود یا عدم وجود تابش نمی شه به طور یقین بحث کرد ,

وقتی شما می گین , مرده یا زنده , یعنی یقین داشتن بر وجود یک حالت ...
 

Huashan

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژانویه 2006
نوشته‌ها
1,108
لایک‌ها
13
محل سکونت
abadan
...

اگرچه دعوا، دعوای بزرگانه و امثال من عددی به حساب نمیایم ولی من هیچ رقمه با این نظریه چند جهانی و تفسیر کپنهاگن حال نمی کنم.

راستی اون عکس خیلی جالب بود. :D

چند جهانی که هیچ

ولی بدون که بزرگانی مثل شرودینگر و انیشتن هم در مقابل تفسیر کپنهاگی کم آوردن
181.gif


نیلز بور کم کسی نبود , برای بزرگان فیزیک اون زمان , نیلز بور , بتی بوده
172.gif
172.gif
 

nsh

Registered User
تاریخ عضویت
19 ژانویه 2006
نوشته‌ها
685
لایک‌ها
4
محل سکونت
i & j : 2 & 3
منم نفهمیدم دعوا سر چیه چون این خودش معنای حده
 
بالا