korosh bozorg
Registered User
- تاریخ عضویت
- 9 ژانویه 2005
- نوشتهها
- 294
- لایکها
- 7
برگرفته شده از تارنگار: تاریخ, جشنها و زبان پارسی
http://ariapars.persianblog.com/
جشن نوروز
امروزه نوروز بزرگترين جشن باستاني ايرانيان است. گستره ي اين جشن نه تنها در ايران كه در ميان تيره هاي گوناگون آرياييست. چه در كردستان و چه در آذرآبادگان و چه بلوچستان و در میان تیره های بختیاری و لر و تالشی و تاجیک و.... اين جشن با شكوه بزرگ و درخوري برگزار ميشود. و اين همان چيزيست كه ايرانيان و تيره هاي آريايي براي يكپارچگي نيازمندند.
نوروز، جشن ايرانيان از روزگاران كهن پر شكوه ترين جشن بهاري در جهان بوده است. نوروز بهارانه اي است كه روايت هاي تاريخ درباره پيدايش آن بسيار گوناگون است نوروز جشن آغاز فروردين يا « فرودگان » است كه ياد آور اجداد و نياكان ما بود و چنان مي پنداشتند كه در پنج شب ، روان پاك مردگان ، براي ديدار سامان زندگي و روزگار بازماندگان به زمين فرود مي آيند و در خانه و آشيانه خويش سرگرم تماشا وسركشي مي شوند . اگرخانه روشن و پاكيزه و ساكنان آن راحت وشاد باشند ، ارواح مسرور و سر افراز برمي گردند. اما درغير اينصورت ، آنان اندوهگين وناراحت به جايگاه خويش باز مي گردند و تا سال آينده چشم براه مي نشينند.
فردوسي بزرگ درباره ی پيدايش نوروز چنين ميگويد:
درباره ی پيدايش نوروز در روايتي ديگر چنين آمده است كه نيشكر را جمشيد در اين روز يافت و مردم از كشف خاصيت آن متحير شدند . پس جمشيد دستور داد تا از ( شهد آن ) شكر ساختند و به مردم هديه دادند . از اين رو ، آن را نوروز ناميدند.
همچنين گفته شده كه اهريمن ، بلاي خشكسالي و قحطي را بر زمين فرو نشانيد . اما جمشيد به جنگ با اهريمن پرداخت و درپايان او را شكست داد . آنگاه خشكسالي، قحطي ونكبت را بر روي زمين از ريشه بخشكانيد و به زمين بازگشت با بازگشت ويدرختان و هر نهال و چوب خشكي سبز شدند . پس مرد م اين روز را « نوروز » خواندند و هر كس به يمن و خجستگي در تشتي جو كاشت و اين رسم سبزه نشانيدن در ايام نوروز از آن زمان به امروز باقي مانده است.
نوروز در تخت جمشيد و استوره:
همانگونه كه گفته شد‚ افزون بر ریخت اداری پارسه، يكي از كاربرد هاي تخت جمشيد برگزاري جشن نوروز در آنجا بوده است. در اينجا به برخی از فرنودهای استوره ای جشن نوروز خواهیم پرداخت:
يكي از آنها باورمندي به فرود آمدن فروهرها در نوروز است.
باور ديگر اين است كه در نوروز فروهر انسان از آسمان به زمين آمد و در كالبد انسان جاي گرفت و در اين روز فروهر درگزشتگان به زمين باز ميگردد. (آیین خانه تکانی به گمان بالا انگیزه ی همین استوره بوده تا روانهای فرود آمده از هر گونه پلیدی و ناپاکی دور بمانند)
در اسطوره ديگر آمده است نوروز نخستین روز پادشاهي جمشيد پس از ساختن کاخی با شكوه است و استوره ديگر نوروز را روزي ميداند كه جمشيد واحدهاي اندازه گيري را تايين نمود. واحد اندازه گيري درازا 1 بند انگشت (اينچ) در پارسه به كار ميرفته كه هر واحد آن برابر 2.2 سانتيمتر بوده.
در خيام نامه آمده است :
چون از اميري جمشيد 421 سال گذشت ، جهان از او يكسره راست همي آمد .ايران و ايرانيان هم مطيع و مريد او شدند تا بفرمود گرمابه هاي بسيار ساختند و سيم و زر از معادن بر آوردند و ديباي ابريشمي بافتند كه آن روز ، روز اول « حمل » بود . پس جشني بر پا ساخته و نوروزش نام نهاد تا هر سال چو فروردين آيد ، آن روز را جشن گيرند.
در میان تیره های آریایی که باشنده ی راستین ایران زمین بودند، جشن سال نو در به دو گونه زير بوده است :
آرياييها در روزگاران باستاني داراي دو فصل گرما و سرما بودند . فصل سرما دارای دو ماه و فصل گرما دارای ده ماه مي شد . ولي پس از مدتي ، تابستان داراي هفت ماه و زمستان داراي پنج ماه شد . در هر يك از اين دو فصل جشني برگزار مي كردند كه هر دو اين جشنها را آغاز سال نو گفته مي شد. در جشن نخست كه به هنگام آغاز فصل گرما يعني به هنگامي كه گله ها را از آغل به چمنهاي سبز و خرم مي كشانيدند و از ديدن چهره ی گرمابخش خورشيد شاد مي شدند. جشن دوم با شروع سرما آغاز مي شد . در اين روزها گله را به آغل باز مي گرداندند و با توشه هاي اندوخته از آنها نگهداري مي كردند . بر پايه گواهی ها و داده ها ، جشن نوروز حتي به هنگام تدوين بخش كهن اوستا نيز در آغاز بهار بر پا مي شده و شايد به ريختی كه اكنون بر ما نمايان نيست آن را در برج مزبور ثابت نگاه مي داشتند .
جشن نوروز شش روز پشت سر هم دنبال ميشد و در اين روزها ، فرماندها بار عام مي دادند و مهتران خاندان خود را به ترتيب مي پذيرفتند و به حاضران عيدي مي دادند . در روز نخست سال مردم زود از خواب برمي خواستند ، به كنار نهرها و کاریز ها و خود را مي شستند و به يكديگر آب مي پاشيدند و شيريني تعارف مي كردند . صبح قبل از آنكه كلامي گويند ، شكر يا عسل مي خورند و براي حفظ بدن از نا خوشي ها و بدبختي ها روغن به تن مي ماليدند.
ابزارهايي كه در زمان جمشيد پادشاه استوره اي ايران ساخته شد:
اما نوروز ، پس از مرگ جمشيد(جمشیدیان) نيز زندگی خود را دنبال کرد. نوروز از همه ی تاخت و تازهای مغولها، يونانيان، تازيان، ترکها و... جان سالم بدر برد. چرا که نوروز در خون مردمان آريايی جاريست.
http://www.persianblog.com/posts/?weblog=ariapars.persianblog.com&postid=6416031
http://ariapars.persianblog.com/
جشن نوروز
امروزه نوروز بزرگترين جشن باستاني ايرانيان است. گستره ي اين جشن نه تنها در ايران كه در ميان تيره هاي گوناگون آرياييست. چه در كردستان و چه در آذرآبادگان و چه بلوچستان و در میان تیره های بختیاری و لر و تالشی و تاجیک و.... اين جشن با شكوه بزرگ و درخوري برگزار ميشود. و اين همان چيزيست كه ايرانيان و تيره هاي آريايي براي يكپارچگي نيازمندند.
نوروز، جشن ايرانيان از روزگاران كهن پر شكوه ترين جشن بهاري در جهان بوده است. نوروز بهارانه اي است كه روايت هاي تاريخ درباره پيدايش آن بسيار گوناگون است نوروز جشن آغاز فروردين يا « فرودگان » است كه ياد آور اجداد و نياكان ما بود و چنان مي پنداشتند كه در پنج شب ، روان پاك مردگان ، براي ديدار سامان زندگي و روزگار بازماندگان به زمين فرود مي آيند و در خانه و آشيانه خويش سرگرم تماشا وسركشي مي شوند . اگرخانه روشن و پاكيزه و ساكنان آن راحت وشاد باشند ، ارواح مسرور و سر افراز برمي گردند. اما درغير اينصورت ، آنان اندوهگين وناراحت به جايگاه خويش باز مي گردند و تا سال آينده چشم براه مي نشينند.
فردوسي بزرگ درباره ی پيدايش نوروز چنين ميگويد:
چو خورشيد تابان ميان هوا
نشسته برو شاه فرمانروا
بجمشيد بر گوهر افشاندند
مران روز را روز نو خواندند
نشسته برو شاه فرمانروا
بجمشيد بر گوهر افشاندند
مران روز را روز نو خواندند
درباره ی پيدايش نوروز در روايتي ديگر چنين آمده است كه نيشكر را جمشيد در اين روز يافت و مردم از كشف خاصيت آن متحير شدند . پس جمشيد دستور داد تا از ( شهد آن ) شكر ساختند و به مردم هديه دادند . از اين رو ، آن را نوروز ناميدند.
همچنين گفته شده كه اهريمن ، بلاي خشكسالي و قحطي را بر زمين فرو نشانيد . اما جمشيد به جنگ با اهريمن پرداخت و درپايان او را شكست داد . آنگاه خشكسالي، قحطي ونكبت را بر روي زمين از ريشه بخشكانيد و به زمين بازگشت با بازگشت ويدرختان و هر نهال و چوب خشكي سبز شدند . پس مرد م اين روز را « نوروز » خواندند و هر كس به يمن و خجستگي در تشتي جو كاشت و اين رسم سبزه نشانيدن در ايام نوروز از آن زمان به امروز باقي مانده است.
سر سال نو هرمز فروردين
بر آسوده از رنج روي زمين
بزرگان به شادي بياراستند
مي و جام و رامشگران خواستند
چنين جشن فرخ از آن روزگار
بما ماند از آن خسروان يادگار
بر آسوده از رنج روي زمين
بزرگان به شادي بياراستند
مي و جام و رامشگران خواستند
چنين جشن فرخ از آن روزگار
بما ماند از آن خسروان يادگار
نوروز در تخت جمشيد و استوره:
همانگونه كه گفته شد‚ افزون بر ریخت اداری پارسه، يكي از كاربرد هاي تخت جمشيد برگزاري جشن نوروز در آنجا بوده است. در اينجا به برخی از فرنودهای استوره ای جشن نوروز خواهیم پرداخت:
يكي از آنها باورمندي به فرود آمدن فروهرها در نوروز است.
باور ديگر اين است كه در نوروز فروهر انسان از آسمان به زمين آمد و در كالبد انسان جاي گرفت و در اين روز فروهر درگزشتگان به زمين باز ميگردد. (آیین خانه تکانی به گمان بالا انگیزه ی همین استوره بوده تا روانهای فرود آمده از هر گونه پلیدی و ناپاکی دور بمانند)
در اسطوره ديگر آمده است نوروز نخستین روز پادشاهي جمشيد پس از ساختن کاخی با شكوه است و استوره ديگر نوروز را روزي ميداند كه جمشيد واحدهاي اندازه گيري را تايين نمود. واحد اندازه گيري درازا 1 بند انگشت (اينچ) در پارسه به كار ميرفته كه هر واحد آن برابر 2.2 سانتيمتر بوده.
در خيام نامه آمده است :
چون از اميري جمشيد 421 سال گذشت ، جهان از او يكسره راست همي آمد .ايران و ايرانيان هم مطيع و مريد او شدند تا بفرمود گرمابه هاي بسيار ساختند و سيم و زر از معادن بر آوردند و ديباي ابريشمي بافتند كه آن روز ، روز اول « حمل » بود . پس جشني بر پا ساخته و نوروزش نام نهاد تا هر سال چو فروردين آيد ، آن روز را جشن گيرند.
در میان تیره های آریایی که باشنده ی راستین ایران زمین بودند، جشن سال نو در به دو گونه زير بوده است :
آرياييها در روزگاران باستاني داراي دو فصل گرما و سرما بودند . فصل سرما دارای دو ماه و فصل گرما دارای ده ماه مي شد . ولي پس از مدتي ، تابستان داراي هفت ماه و زمستان داراي پنج ماه شد . در هر يك از اين دو فصل جشني برگزار مي كردند كه هر دو اين جشنها را آغاز سال نو گفته مي شد. در جشن نخست كه به هنگام آغاز فصل گرما يعني به هنگامي كه گله ها را از آغل به چمنهاي سبز و خرم مي كشانيدند و از ديدن چهره ی گرمابخش خورشيد شاد مي شدند. جشن دوم با شروع سرما آغاز مي شد . در اين روزها گله را به آغل باز مي گرداندند و با توشه هاي اندوخته از آنها نگهداري مي كردند . بر پايه گواهی ها و داده ها ، جشن نوروز حتي به هنگام تدوين بخش كهن اوستا نيز در آغاز بهار بر پا مي شده و شايد به ريختی كه اكنون بر ما نمايان نيست آن را در برج مزبور ثابت نگاه مي داشتند .
جشن نوروز شش روز پشت سر هم دنبال ميشد و در اين روزها ، فرماندها بار عام مي دادند و مهتران خاندان خود را به ترتيب مي پذيرفتند و به حاضران عيدي مي دادند . در روز نخست سال مردم زود از خواب برمي خواستند ، به كنار نهرها و کاریز ها و خود را مي شستند و به يكديگر آب مي پاشيدند و شيريني تعارف مي كردند . صبح قبل از آنكه كلامي گويند ، شكر يا عسل مي خورند و براي حفظ بدن از نا خوشي ها و بدبختي ها روغن به تن مي ماليدند.
ابزارهايي كه در زمان جمشيد پادشاه استوره اي ايران ساخته شد:
جنگ افزارهاي گوناگون:
بفر كيي نرم كرد آهنا *** چو خود و زره كرد و چون جوشنا
چو خفتان و تيغ و چو بر گستوان *** همه كرد پيدا بروشن روان
بافتن پارچه و دوختن و شستن آن:
زكتان ابريشم و موي قز *** قصب كرد پرمايه ديبا و خز
بياموختشان رشتن و تافتن *** بتار اندرون پود را بافتن
چو شد بافته شستن و دوختن *** گرفتند از و يكسر آموختن
خشت و گچ:
بفرمود پس ديو ناپاك را *** بآب اندر آميختن خاك را
هر آنچ از گل آمد چو بشناختند *** سبك خشت را كالبد ساختند
بسنگ و به گچ ديو ديوار كرد *** نخست از برش هندسي كار كرد
ساختن گرمابه و كاخ:
چو گرمابه و كاخهاي بلند *** چو ايران كه باشد پناه از گزند
سيم و زر و ياقوت:
بچنگ آمدش چند گونه گهر *** چو ياقوت و بيجاده و سيم زر
پزشكي و درمان:
پزشكي و درمان هر درد مند *** در تندرستي و راه گزند
كشتی و دريانوردی:
گذر كرد از آن پس به كشتي بر آب *** ز كشور به كشور گرفتي شتاب
بفر كيي نرم كرد آهنا *** چو خود و زره كرد و چون جوشنا
چو خفتان و تيغ و چو بر گستوان *** همه كرد پيدا بروشن روان
بافتن پارچه و دوختن و شستن آن:
زكتان ابريشم و موي قز *** قصب كرد پرمايه ديبا و خز
بياموختشان رشتن و تافتن *** بتار اندرون پود را بافتن
چو شد بافته شستن و دوختن *** گرفتند از و يكسر آموختن
خشت و گچ:
بفرمود پس ديو ناپاك را *** بآب اندر آميختن خاك را
هر آنچ از گل آمد چو بشناختند *** سبك خشت را كالبد ساختند
بسنگ و به گچ ديو ديوار كرد *** نخست از برش هندسي كار كرد
ساختن گرمابه و كاخ:
چو گرمابه و كاخهاي بلند *** چو ايران كه باشد پناه از گزند
سيم و زر و ياقوت:
بچنگ آمدش چند گونه گهر *** چو ياقوت و بيجاده و سيم زر
پزشكي و درمان:
پزشكي و درمان هر درد مند *** در تندرستي و راه گزند
كشتی و دريانوردی:
گذر كرد از آن پس به كشتي بر آب *** ز كشور به كشور گرفتي شتاب
اما نوروز ، پس از مرگ جمشيد(جمشیدیان) نيز زندگی خود را دنبال کرد. نوروز از همه ی تاخت و تازهای مغولها، يونانيان، تازيان، ترکها و... جان سالم بدر برد. چرا که نوروز در خون مردمان آريايی جاريست.
هر روزتان نوروز **** نوروزتان پيروز
http://www.persianblog.com/posts/?weblog=ariapars.persianblog.com&postid=6416031