برگزیده های پرشین تولز

در آستانه ی * جشن مهرگان * (پیشینه و تاریخچه ی جشن)

nasimparsi

Registered User
تاریخ عضویت
25 ژوئن 2007
نوشته‌ها
1,183
لایک‌ها
124
جشن مهرگان​
کورش محسنی​
برگرفته شده از: http://ariapars.persianblog.ir

جشن «مهرگان» را از دیدگاه ارجمندی می توان تا اندازه ای با جشن نوروز برابر دانست. این جشن دارای ریشه ی کهن تاریخی و استوره ای بوده و به ایزد «مهر» وابسته است و همراه با آیین ویژه ی این ایزد، از میان آریایی ها به خاور رفته و تا امپراتوری روم رخنه کرده است. جشن مهرگان در روم کهن، روز پیدایش خورشید انگاشته شده و پس از رخنه ی آیین ترسایی(مسیحیت) در اروپا، با زادروز مهر توأم گردیده است.(یشت ها، ج۱، ص ۳۹۶)

جایگاه ایزد مهر در روم باستان چنان بود که ترسایان به ناچار جشن شب چله(یلدا) -یعنی زادروز مهر- را برابر با زادروز مسیح دانستند.!

این جشن در مهرروز(روز ۱۶ ام هر ماه) از مهرماه آغاز می شود و مردم در این روز برای شادباش گویی جشن، به خانه ی خویشان و آشنایان خود رفته و همچون بیشتر جشنهای ایرانی به شادی و خوردن میوه و آجیل و شیرینی می پردازند. خوردن میوه هایی چون انار، سیب، به، عناب، انگور و برپایی سفره ی ِ ویژه ی ِ جشن مهرگان که رنگارنگ است و بر سر آن اوستا/شاهنامه/دیوان حافظ/قرآن، سرمه دان، آیینه، شمع... گذاشته می شود، مرسوم است. پوشیدن پوشاک نو با رنگهای پاییزی چون سرخ/زرد/نارنجی در این جشن شایا(شایسته) است. جشن و شادی از ۱۶ مهرماه تا ۶ روز پس از آن دنبال می شود و به گفته ی دیگر روز ۱۶ام «مهرگان کوچک» و روز ۲۱ام «مهرگان بزرگ» است.

جشن مهرگان براستی آغاز ِ بخش دوم سال و درونشُد(ورود) به پاییز/زمستان و سرمای بزرگ است و جشن خرمن و گردآوری محصول بشمار می آید. در این جشن همچون نوروز شاهان بارعام می داده اند و پیشکش ها را پذیرا می شدند.

به نوشته ی کتزیاس نویسنده ی یونانی سده ی ۵پ م و پزشک اردشیر دوم هخامنشی، پادشاهان هخامنشی در روز جشن مهرگان، در باده پیمایی با میخوارگان همراه شده و تنها در این روز پَروای مست شدن می یافتند!. همچنین استرابون گزارش می دهد که شهربان ارمنستان در جشن مهرگان ۳۰ هزار کره اسب برای پیشکش به دربار هخامنشی می فرستاده است.(برهان قاطع، تعلیغات محمد معین، ص ۲۰۶۶)

در سروده های چامه سرایان پارسی گوی پیش از مغول نیز فراوان به بزرگداشت جشن مهرگان برمی خوریم. در آثار برجای مانده از ابوالفضل بیهقی، به آگاهی هایی پیرامون به مهرگان نشستن مسعود غزنوی برمی خوریم. از آثار منوچهری نیز بر می آید که در زمان سلطان مسعود این جشن با شکوه بسیار برگزار می گشته است. و از همه ارجدارتر سروده های چامه سرایان آذربایجانی
دنباله ی نوشتار را در اینجا بخوانید....


5y33ec4.jpg
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
mehregan_mithra.jpg


نگاره ی میترا(مهر)
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
با توجه به اینکه شش ماه در سال در گاهشماری کنونی(خورشیدی) سی روزه و شش ماه سی و یک روزه است پس در نتیجه مهرروز که 16 ام هر ماه است تبدیل به 10 مهر خواهد شد. و روز راستین برگزاری جشن مهرگان 10 مهرماه هر سال است.
 

611

Registered User
تاریخ عضویت
11 سپتامبر 2007
نوشته‌ها
168
لایک‌ها
0
محل سکونت
سوال بعدی
جایگاه ایزد مهر در روم باستان چنان بود که ترسایان به ناچار جشن شب چله(یلدا) -یعنی زادروز مهر- را برابر با زادروز مسیح دانستند.!

ولی شب یلدا تا اون جایی که من میدونم ،آخرین روز پاییز هست ،ولی تولد مسیح تو دی ماه هست .
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7

نوشته های غیاث آبادی هیچ ارزش دانشیک ندارد و در محافل دانشیک امروز در درون ایران بشمار نمی آید.(کتابهای کیلیویی ایشان هم همه سراسر دزدی و کپی برداری از پژوه های هموندان بنیاد نیشابور و بنیاد جمشید و نوشته های دکتر ارفعی و جنیدییست)

اگر دیدگاه راستین و دانشیک و جهانی را در این باره بخواهید شاید بتوان به سراغ کسانی چون دکتر جنیدی و یا دکتر کزازی بروید. چکیده ای از دیدگاه این دو تن را درباره ی یکی شدن زادروز مسیح و میترا را میتوانید در این نشانی بخوانید:

http://www.persianblog.ir/posts/?weblog=ariapars.persianblog.ir&postid=4538419
 

raxtastar

"کاربرفعال ورزش""کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 ژوئن 2005
نوشته‌ها
1,959
لایک‌ها
672
سن
39
خوب من فکر می کنم اگر این بحث کنترل نشه و بخواد به توهین های تاریخی کشیده بشه .. من مجبورم تاپیک رو قفل کنم .

ممنونم
میشه بفرمایید کدام توهین؟؟؟؟

مد شده!!
 

Second Life

Registered User
تاریخ عضویت
12 اکتبر 2004
نوشته‌ها
863
لایک‌ها
58
نوشته های غیاث آبادی هیچ ارزش دانشیک ندارد و در محافل دانشیک امروز در درون ایران بشمار نمی آید.( 1.کتابهای کیلیویی ایشان هم همه سراسر دزدی و کپی برداری از پژوه های هموندان بنیاد نیشابور و بنیاد جمشید و نوشته های دکتر ارفعی و جنیدییست)

اگر دیدگاه راستین و دانشیک و جهانی را در این باره بخواهید شاید بتوان به سراغ کسانی چون دکتر جنیدی و یا دکتر کزازی بروید. چکیده ای از دیدگاه این دو تن را درباره ی یکی شدن زادروز مسیح و میترا را میتوانید در این نشانی بخوانید:

http://www.persianblog.ir/posts/?weblog=ariapars.persianblog.ir&postid=4538419

احتمالا شما تعیین میکنید که یک نوشته ارزش دانشیک در ایران دارد یا نه ؟:eek:

1 .چطور است که خود دکتر جنیدی توان پاسخ دادن به این مسئله ساختگی (بخوانید خودساخته) را ندارد ولی شما بی پروا جناب آقای غیاث آبادی را نقد میکنید و انگ کپی برداری و دزدی به او میزنید.
 

Second Life

Registered User
تاریخ عضویت
12 اکتبر 2004
نوشته‌ها
863
لایک‌ها
58
جشن میتراکانا، جشن مهرگان
رضا مرادی غیاث آبادی
برگرفته‌ از کتاب «جشن‌های مهرگان و سده»، 1384، از همین نگارنده، با بازنگری و افزوده‌ها
«مـا خواهانیم که پشتیبان کشـور تـو باشیم
مـا نمی‌خـواهیـم از کشـور تـو جــدا شـویـم
نمـی‌خـواهـیـم از خـانـه خــود جــدا شـویـم
مبــاد جــز ایــن ای مـهــــر نیـــرومنــد!»
(اوستا، مهر یشت، بند 75)

پیشگفتار
اين جستار به درخواست جوانانی نگاشته شد كه با بنيادگذاری انجمن‌های مردمی و غيردولتی، برای بازپرداختن و تازه‌داشتنِ آيين‌های كهن می‌كوشند. در ديدارها و گفتگوهايی كه با آنان دست داد؛ همواره كنجكاویِ آنان برای دانستن زمان و شيوه درستِ برگزاری جشن‌های ملی ایران باستان و به ويژه جشن «مهرگان» را در‌می‌يافتم. اين گزارش پاسخی براي پرسش‌های فراوان آنان بود كه گزیده‌ای از آن، پيش از اين در چند نشريه آن انجمن‌ها و همچنين در ماهنامه «وهومن»، روزنامه «شرق» و هفته‌نامه «نیمروز» چاپ لندن، منتشر شده است.
نگارنده در اين نوشتار كوشش كرده است تا به كوتاهی و تا آنجا كه منابع مكتوب و اندک سنت‌های همچنان پايدارمانده مردمی در نواحیِ دورافتاده، اجازه می‌دهد؛ به گزارش تاريخچه، آيين‌ها و زمان درستِ برگزاری اين جشن بپردازد. هر چند كه با كمبود شديد منابع و تناقض‌های فراوان در آنها، احتياج به پژوهش‌های پُردامنه در متون تاريخی و به ويژه در ميان مردمانی از سرزمين‌های گوناگون، وجود دارد.
با اینکه این جشن به باورمندان دین و آیین کهن «میترا/ مهر» تعلق دارد و با جشن‌های کشاورزی در میان روستانشینان و کشاورزان ایرانی پیوند فروانی داشته و دارد، اما جای خرسندی است كه در ساليان اخير، بسیاری از ایرانیان و از جمله زرتشتيان كوشش مي‌كنند تا مراسمی به یاد اين جشن باستانی که جزئیات آن فراموش شده است را برگزار كنند.
نگارنده بر اين باور است كه يكی از مهمترين لازمه‌های پاسداشت آيين‌های كهن، همانا خودداري از دگرگونی و واژگونه‌نمايی‌های شخصی و دلبخواهی است. كوشش در انتساب آن به ادیان دیگر و از جمله دین زرتشتی، برهم‌زدنِ شيوه برگزاری مراسم و زمان اجرای آن به دلخواه هر كس، و همچنين افزودن برخي عناصر ساختگی و بدون پيشينه تاريخی، تحريفِ فرهنگ و بزرگترين عامل آسيب به آيين‌های كهن است. باشد تا با برگزاری جشن‌های ملیِ باستانی با پاسداشت شيوه اصلی و كهن آن، آيين نياكان را گرامی بداريم و از پيشگاه «مهـر ايزد» پايندگی آنرا آرزو كنيم.

خاستگاه باور به میترا

پیش از این و در نوشتار «میترا و پیوند آن با ستاره قطبی باستانی»به این فرضیه پرداختیم که سرچشمه باور به «ميترا/ مهر» و «گردونه مهر» در ميان ايرانيان و هندوان باستان و سرايندگان مهر يشتِ اوسـتا و سـرودهای ريگ‌ودا، عبارت بوده است از ستاره قطبی و دو صورت فلكیِ پيرا قطبی «خرس بزرگ» و «خرس كوچك» (دبّ اكبر و دبّ اصغر). اين صورت‌های فلكي در متن‌های پهلوي و ادبیات فارسي با نام «هفتورنگ مِـهين و كِـهين» (بزرگ و كوچك) نيز نامبردار شده است.
در حدود 4800 سال پیش، ستاره «ذَيـخ/ ثُـعبان» قطب آسمانیِ زمين بوده و مانند ستاره قطبیِ امروزی در جای خود ثابت و بی‌حركت ايستاده و در همه شب‌های سال ديده مي‌شده و هيچگاه طلوع و غروب نمی‌كرده است. اين ستاره در ميانه دو صورت فلكیِ پيرا قطبیِ «خرس بزرگ» و «خرس كوچك» واقع شده است و این دو صورت فلكی در هر شبانروز يك بار به دور آن می‌گرديده‌اند. اين گردش، همراه با گردش صورت فلكی «ثُـعبان»، نگاره باستاني «چليپا» يا صليب شكسته را در آسمان رسم مي‌كرده‌اند كه به گمان نگارنده، همان «گردونه مهر» است (برای آگاهي بيشتر بنگرید به: اوستاي كهن و فرضيه‌هايی پيرامون نجوم‌شناسیِ بخش‌های كهن اوستا، 1382، از همين نگارنده).
به همين دليل كه مهر، نقطه ثقل آسمان و ستارگان بوده است و از ديد ناظر زمينی، همه ستارگان و صورت‌های فلكی بر گرد او می‌چرخيده‌اند؛ مهر را سامان‌دهنده هستی و برقراركننده و پاسبانِ قانون و هنجار كيهانی و **** حاكم بر نظم جهان، و بعدها او را ايزد روشنايی و راستی و پيمان و حتی محبت دانستند:
«باشد كه ما از محبت مقدس او برخوردار شويم و از مهربانیِ محبت‌آميز و فراوان او بهره‌مند باشيم.» (ریگ‌ودا، ماندالای سوم، سرود 60، بند 5).

حلقه مهر

اما پس از 4800 سال پيش و هنگامی كه ستاره «ذَيخ/ ثُـعبان» از قطب آسمانی فاصله می‌گيرد؛ اين فاصله منجر به گردش اين ستاره به دور نقطه قطب آسمانی و ترسيم دايره يا حلقه كوچكي در آسمان می‌شود كه به گمان نگارنده، سرچشمه پيدايش باوري به نام «حلقه مهر» يا «حلقه پيمان» است كه هنوز هم به شكل حلقه پيمانِ ازدواج در ميان مردمان روايی دارد.
جالب است که واژه «ماندالا» در ریگ‌ودا و دیگر متن‌های سانسکریت هندوان (که بخشی از آن در بالا گفته آمد) به معنای «حلقه/ دایره/ گوی» است.

میترا یا مهر در اوستا

مهر يا ميترا (در اوستا و پارسي باستان «ميـثْـرَه»، در سانسكريت «ميـتْـرَه»)، ايزد نام‌آورِ روشنايي، پيمان، دوستی و محبت، و ایزد بزرگ دين و آيين مهری است.
بخش مهم و بزرگی از اوستا به نام «مهر یَـشت» در بزرگداشت و ستایش این ایزد بزرگ و کهن ایرانی سروده شده است. مهر یشت، دهمین یشت اوستا و از لحاظ مضمون همراه با فروردین یشت، کهن‌ترین بخش آن بشمار می‌رود. مهر یشت از نگاه اشاره‌های نجومی و باورهای کیهانی از مهم‌ترین و ناب‌ترین بخش‌های اوستا است و کهن‌ترین سند در باره آگاهی ایرانیان از کروی بودن کره زمین از بند 95 همین یشت فرا دست آمده است. از مهر یشت تا به امروز 69 بند کهن و 77 بند افزوده در عصر ساسانی، بازمانده است.
مهر یشت در متن اصلی به نظم سروده شده و از کهن‌ترین شعرهای بدست آمده ایرانی دانسته می‌شود. این یشت دلکش، سرشار از نیروی شاعرانه و سرچشمه سرودهای ایرانی در وصف دو ویژگی ارزشمند و اصیل ایرانیان یعنی راستی و پهلوانی دانسته می‌شود:
«می‌ستاییم مهرِ دارنده دشت‌های پهناور را؛ او که آگاه به گفتار راستین است، آن انجمن‌آرایی که دارای هزار گوش است، آن خوش‌اندامی که دارای هزار چشم است، آن بلندبالای برومندی که در فرازنای آسمان ایستاده و نگاهبانی نیرومند و بخواب نرونده است..» (اوستای کهن، همان، صص 35 تا 56).
با اينكه در گردونه مهر، هزاران جنگ‌افزار جای دارد؛ اما اينها همه برای مبارزه با دشمنان راستی و پيمان‌شكنان بكار گرفته می‌شود و در رويارويی با مردمان او مهربان‌ترين است:
«… او كه به همه سرزمين‌های ايراني، خانمانی پُر از آشتی، پُر از آرامی و پُر از شادی می‌بخشد.» (اوستای کهن، همان، بند 4، ص 35).
نام «میثْـرَه» یک بار هم در «گاتها»‌ی زرتشت آمده که در آنجا به معنای «خویشکاری دینی» بکار رفته است (اوستا، گزارش استاد جلیل دوستخواه، جلد دوم، ص 1057).
به اعتقاد فردیناند يوستی در «نام‌نامه ايرانی»، «ميثْـرَه» در اصل به معنای «روشنايیِ هميشگی» است (Justi, Ferdinand; Iranisches Namenbuch, Hildesheim, 1963) و اين معنا با روشنايیِ هميشگیِ ستاره قطبی ارتباطی كامل دارد. اما بعدها و بر اثر جابجايی ستاره قطبي، مفهوم «روشنايی هميشگی» به خورشيد و پرتوهای آن داده شد و در ادبيات فارسي «مهر» نام ديگری براي خورشيد دانسته شد.
در بند 113 مهریشت، میترا و اهورا با یکدیگر ادغام شده و به گونه «میترا اهورا» آمده است.

نگاره‌های میترا

در نگاره‌های باستاني، نقش ميترا/ مهر را معمولاً به شكل مردی كه پرتوهای نوراني بر گرد سرش ديده می‌شود، نشان می‌داده‌اند. اين سنت نگارگری در عصر ساسانی، به گونه افزودن پرتو يا هاله‌ای نورانی بر گرد سرِ پادشاهان و پس از آن بر سر پيامبران و شخصيت‌هاي دينی ادامه پيدا كرد.
همچنین نگاره معروف گاوکشی میترا، تنها در کشورهای اروپایی دیده شده و نمونه‌ای از آن در ایران به دست نیامده است. این نگاره‌ها در اصل از باورهای کیهانی ایرانیان و از صورت‌های فلکی گاو، کژدم و سگ اقتباس شده است.
آقای دکتر محمد حیدری ملایری، اختر فیزیکدان رصدخانه پاریس، در وب‌سایت خود نوشتاری جالب و خواندنی به نام The History of Marianne Capدر باره ميترا و کلاه معروف او و همچنین تأثیر آن در فرهنگ‌های دیگر نگاشته‌اند.

گسترش آیین ميترا در اروپا

پرستش مهر در نخستين سده پيش از ميلاد و در دوره پادشاهیِ اشكانيان و به ويژه در زمان تيرداد يكم، پادشاه اشكانیِ ارمنستان، به غربِ آسياي كوچك (آناتولي) و روم راه يافت. اين آيين كه نه با جنگ و ستيز، بلكه با كوشش‌های فرهنگی در آن سرزمين‌ها روايی پيدا كرده بود؛ توسط لژيون‌های روميانی كه با فرهنگ ايرانی آشنا شده بودند، در سرتاسر سرزمين‌های غربي و اروپا منتشر شد و بعدها آيين‌ها و مراسم آن در دين تازه مسيحيت نفوذ پیدا كرد.
هر چند واژه «ميترائيسم» برگردان «آيين ميترا/ مهر» است و در واژ‌ه‌نامه‌ها و فرهنگ‌نامه‌ها اين دو را به يكديگر ارجاع می‌دهند؛ اما كيش «ميترائيسم» گونه اروپايی ‌شده و تغيير يافته «آيين ميترا/ مهر» بشمار می‌رود كه عليرغم شباهت‌های فراوان، تفاوت‌های بی‌شماری نيز با يكديگر دارا هستند. از همين روی نمي‌توان اين دو را مترادف كامل يكديگر در نظر گرفت و ترجمه «ميترائيسم» به «آيين/ كيش مهری» يا «مهرپرستی» درست به نظر نمی‌رسد. براي نمونه رواج «گاوكُشی/ تاوركتونی» در ميترائيسم غربی و نگاره‌های موجودِ آن، هيچ ارتباطي با آيين مهر ايراني ندارد. اين مراسم همچنان به گونه نمايشی تفريحی و ورزشی در برخي از نقاط اروپا و از جمله در اسپانیا برگزار می‌شود. در اين مراسم، در ميان شادی و هلهله هزاران تماشاگر، گاوهای نگون‌بختی را با فرو كردن ده‌ها نيزه بر بدنش، زجركش مي‌كنند.
بسیاری از آیین‌ها و باورهای دین مسیحیت و از جمله بنیاد **** گاهشماری میلادی آن، ریشه در آیین‌های مهری دارد که در فرصت دیگری به آنها پرداخته خواهد شد.

جشن مهرگان

جشن مهرگان يكی از كهن‌ترين جشن‌ها و گردهمايی‌های ايرانيان و هندوان است كه در ستايش و نيايش مهر يا ميترا برگزار می‌شود.
جشن مهرگان قدمتی به اندازه ايزد منسوب به خود دارد. تا آنجا كه منابع مكتوبِ موجود نشان می‌دهد، ديرينگیِ اين جشن دستكم تا دوران فريدون باز می‌گردد. شاهنامه فردوسی به صراحت به اين جشن كهن و پيدايش آن در عصر فريدون اشاره كرده است:
به روز خجسته سرِ مهر ماه
به سر بر نهاد آن كـياني كلاه
زمانه بی اندوه گشت از بدی
گرفتند هر کس ره بخردی
دل از داوري‌ها بپرداختند
به آیين يكي جشن نو ساختند
نشستند فرزانگان شادكام
گرفتند هر يك ز ياقوت جام
ميِ روشن و چهره ی شاه نو
جهان نو ز داد از سرِ ماه نو
بفرمود تا آتش افروختند
همه عنبر و زعفران سوختند
پرستيدن مهرگان دين اوست
تن‌آساني و خوردن آيين اوست
اگر يادگارست ازو ماه و مهر
بكوش و به رنج ايچ منماي چهر

(شاهنامه فردوسی، تصحیح استاد جلال خالقی مطلق، جلد یکم، داستان فریدون. از بانو نوشین شاهرخی برای دستیابی نگارنده به دیدگاه استاد خالقی مطلق سپاسگزارم.)
جشن مهرگان در آغاز مهرماه
همانگونه كه در گزارش فردوسی ديده می‌شود، زمان برگزاری جشن مهرگان در آغاز ماه مهر و فصل پاييز بوده است و اين شيوه دستكم تا پايان دوره هخامنشي و احتمالاً تا اواخر دوره اشكانی نيز دوام داشته است. اما از این زمان و شاید در دوره ساسانی، جشن مهرگان به مهر روز از مهر ماه یا شانزدهم ماه مهر منتقل مي‌شود.
منسوب دانستن جشن مهرگان به نخستین روز ماه مهر در آثار دیگر ادبیات فارسی نیز دیده شده است. برای نمونه این بیت از ناصرخسرو که هر دو جشن نوروز و مهرگان را به هنگام اعتدالین می‌داند:
نـوروز بـه از مـهـرگـان، گـرچـه
هـــر دو زمـــانــنــد، اعــتــدالــــی
دليل برگزاری جشن مهرگان در آغاز مهرماه و اصولاً نامگذاری نخستين ماه فصل پاييز به نام مهر، در اين است كه در دوره‌‌هايی از دوران باستان و از جمله در عصر هخامنشی، آغاز پاييز، آغاز سال نو بوده است و از همين روی نخستين ماه سال را به نام مهر منسوب كرده‌اند.
تثبيتِ آغاز سال نو در هنگام اعتدال پاييزی با **** زندگیِ مبتنی بر كشاورزیِ ايرانيان بستگيِ كامل دارد. می‌دانيم كه سال زراعی از اول پاييز آغاز و در پايان تابستان ديگر خاتمه می‌پذيرد. قاعده‌ای كه هنوز هم در ميان كشاورزان متداول است و در بسیاری از نواحی ایران جشن‌های فراوان و گوناگونی به مناسبت فرارسیدن مهرگان و پایان فصل زراعی برگزار می‌شود. در این جشن‌ها گاه ترانه‌هایی نیز خوانده می‌شود که در آنها به مهر و مهرگان اشاره می‌رود. شايد بتوان شيوه سال تحصيلیِ امروزي را باقي‌مانده گاهشماری كهن ميترايی/ مهری دانست.
امروزه نيز سنت كهن آغاز سال نو از ابتداي پاييز با نام «سالِ وَرز» در تقويم محلي كردان مُـكریِ مهاباد و طايفه‌های كردان شُكری باقی مانده است. همچنين در تقويم محلي پامير در تاجيكستان (به ويژه در دو ناحيه «وَنج» و «خوف») از نخستين روز پاييز با نام «نوروز پاييزي/ نوروز تيرَماه» ياد مي‌كنند. در ادبيات فارسي (از جمله شاهنامه فردوسي) و امروزه در ميان مردمان آسيای ميانه و شمال افغانستان، فصل پاييز را «تيرَماه» می‌نامند.
گاهشماری هخامنشی نيز مبتنی بر آغاز سال از ابتدای پاييز بوده است، همانگونه که در کتاب «رصدخانه نقش‌رستم» (چاپ سال 1378؛ و چاپ دوم آن در كتاب: بناهای تقويمی و نجومی ايران، 1383، از همين نگارنده) گفته شد؛ سازوكار ويژه‌ای براي تشخيص هفته به هفته و سپس روز به روزِ آغاز سال نو هخامنشي در تقويم آفتابی نقش‌رستم (کعبه زرتشت) طراحی و تعبيه شده است.

جشن هخامنشی میتراکانا

شواهد موجود نشان می‌دهد كه جشن مهرگان در عصر هخامنشی در آغاز سال نو، يعنی در نخستين روز از ماه مهر برگزار می‌شده است. در گزارش‌های مورخان يونانی و رومی از اين جشن با نام «ميثْـرَكَـنَـه/ ميتراكانا» ياد شده است. نام ماه مهر در كتيبه ميخيِ داريوش در بيستون به گونه «باگَـيادَئيش» (= باگَـيادي/ بَـغَـيادي) به معناي احتمالی «ياد خدا» آمده است.
كتسياس، پزشك اردشير دوم پادشاه هخامنشی، نقل كرده است كه در اين جشن ايرانيان با پوشيدن ردای ارغواني رنگ و همراه با دسته‌های نوازندگان و خنياگران به رقص‌های دسته‌جمعی و پايكوبی و نوشيدن می‌پرداخته‌اند.
به گمان نگارنده نقش گل‌های دايره‌ای شكل با دوازده و هشت گلبرگ در تخت‌جمشيد، می‌تواند نشانه‌ای از مهر باشد. چرا كه در پيرامون ستاره قطبی (چه ستاره قطبی امروزی و چه باستانی) دوازده صورت فلكیِ تشكيل دهنده برج‌های دوازده‌گانه، و نيز هشت صورت فلكیِ پيرا قطبی، در گردشی هميشگی‌اند.
فيثاغورث در سفرنامه منسوب به او، شرح می‌دهد كه پرستندگانِ ستاره‌ای درخشان كه آنرا ميترا می‌ناميدند، در غاری تاريك كه چشمه آبي در آنجا جريان داشت و نقش صورت‌های فلكی بر آنجا نصب شده بود، حاضر می‌شدند و پس از انجام مراسم گوناگون (كه نقل نكرده)، نانی می‌خوردند و جامی می‌آشاميدند.
آنگونه كه از گفتار ثعالبی در «غُرَر اخبار ملوك فُرس و سيرِهم» دريافته می‌شود، گمان می‌رود که در زمان اشكانيان نيز جشن مهرگان با ويژگی‌های عصر هخامنشی برگزار می‌شده است.

زمان جشن مهرگان

همانگونه که گفته شد، زمان برگزاری جشن مهرگان در دوره هخامنشی و به احتمالی قدیم‌تر از آن، در نخستین روز ماه مهر بوده و اکنون حدود دو هزار سال است که این جشن به شانزدهمین روز این ماه یا مهرروز از مهرماه در گاهشماری ایرانی منسوب است. اما این زمان در میان اقوام گوناگونی که از تقویم‌های محلی نیز بهره می‌برند، متفاوت است. برای نمونه زمان این جشن در گاهشماری طبری/ تبری و نیز در گاهشماری سنتی یزدگردی زرتشتیان، فعلاً برابر با حدود نیمه بهمن‌ماه، و در گاهشماری دیلمی برابر با سی‌ام بهمن‌ماه است. همه این شیوه‌ها برگرفته از گاهشماری‌های کهن و گوناگون ایرانی است که پاسداشت آنها در کنار گاهشماری ملی ایرانی، لازم و شایسته است.
اما برخی ديگر از زرتشتیان، با شیوه‌ای ساختگی و نوظهور به نام «سالنمای دینی زرتشتیان» که در سالیان اخیر و با دخل و تصرف در گاهشماری ایرانی ساخته شده، اين هنگام را معين می‌كنند كه مصادف با دهم مهرماه (آبان روز) از گاهشماری ملی ایران می‌شود. چنین شیوه‌هایی که امروزه رایج شده است و بعضی کسان بخود اجازه می‌دهند تا به میل شخصی خود، یک تقویم خیالی یا مبدأ سالشماری بسازند و نام‌های میهنی و مجعول را بر آن بگذارند، آشکارا دستکاری و تحریف و تباهی در **** دقیق و قاعده‌مند گاهشماری ایرانی و آشوب در تاریخ و فرهنگ ملی دانسته می‌شود. (برای توضیح بیشتر در این باره به نوشتاری دیگر به نام پاسداشت گاهشماری ایرانی بنگرید.)
در متون ايراني از مهرگان ديگری به نام مهرگان بزرگ در بيست و يكمين روز مهرماه نام برده شده است كه احتمالاً تاثير تقويم خوارزمی باستان بوده است. از آنجا كه در تقويم خوارزمی، آغاز سال نو از ششم فروردين‌ماه محاسبه می‌شده است؛ زمان برگزاری همه مراسم سال، پنج روز ديرتر بوده و در نتيجه جشن مهرگان بجاي شانزدهم مهر در بيست و يكم مهر (رام روز) برگزار می‌شده است.

موسیقی مهرگانی

از آنجا كه در «برهان قاطع» نام مهرگان براي يكی از مقام‌ها و لحن‌های موسيقی سنتی ايران آمده است؛ و همچنين در ميان دوازده مقام نامبرده شده در كتاب «موسيقي كبيرِ» ابونصر فارابی نيز مقام يازدهم با نام مهرگان ثبت شده است؛ و نيز نظامي گنجوي در منظومه «خسرو و شيرين» نام بيست و يكمين لحن از سي لحن نامبردار شده را «مهرگانی» نوشته است؛ گمان می‌رود كه در دوران گذشته در جشن مهرگان موسيقی ويژه‌ای اجرا می‌شده است كه ما از جزئيات آن بی‌اطلاعيم.
نام مهر و مهرگان در کاربردهای دیگر
در باره گستردگی مراسم مربوط به مهر و جشن مهرگان، بيش از اين نيز نشانه‌هايی در دست است كه به سبب اختصار اين گفتار فرصت پرداختن به همه آنها در اينجا نيست. اما شايد ذكر دو نكته ديگر مفيد باشد. يكی اينكه امروزه نيز زرتشتيان، آتشكده‌های خود را با نام «درِ مهر» می‌شناسند و ديگر اينكه در بسیاری از كشورهای عرب‌زبان،از جشن‌ها و فستيوال‌ها با نام عمومی «مهرجان» و «مهرجانات» نام می‌برند.

آیین‌های جشن مهرگان

در مجموع و بطور خلاصه، جشن مهرگان، جشن نيايش به پيشگاه «مهر ايزد» ايزد روشنايی و پيمان و درستی و محبت، ايزد بزرگ و كهن ايرانيان و همه مردمانِ سرزمين‌هايی از هند تا اروپا، به هنگام اعتدال پاييزي در نخستين روز مهرماه و در حدود دو هزار سال اخير در مهر روز از مهرماه، برابر با شانزدهم مهرماهِ گاهشماری ايرانی (هجری خورشيدی فعلی) برگزار می‌شود.
آنگونه كه از مجموع منابع موجود، همچون نگاره‌ها و متون باستانی و نوشته‌های مورخان و دانشمندان قديم ايرانی و غير ايرانی (مانند فردوسی، بيرونی، ثعالبی، جهانگيری، اسدیِ توسی، هرودوت، كتسياس، فيثاغورث، . . .) و نيز آثار شاعران و اديبان (مانند جاحظ، رودكی، فرخی، منوچهری، سعدسلمان، . . .) دريافته می‌شود؛ مردمان در اين روز تا حد امكان با جامه‌های ارغوانی (يا دستكم با آرايه‌های ارغوانی) بر گرد هم می‌آمده‌اند؛ در حالی كه هر يك، چند «نبشته شادباش» يا به قول امروزی‌، كارت تبريك برای هديه به همراه داشته‌اند. اين شادباش‌ها را معمولاً با بويی خوش همراه می‌ساخته و در لفافه‌ای زيبا می‌پيچيده‌اند.
در ميان خوان يا سفره مهرگانی كه از پارچه‌ای ارغوانی رنگ تشكيل شده بود؛ گل «هميشه شكفته» می‌نهادند و پيرامون آنرا با گل‌های ديگر آذين می‌كردند. امروزه نمی‌دانيم كه آيا گل هميشه شكفته، نام گلی بخصوص بوده است يا نام عمومیِ گل‌هايی كه برای مدت طولانی و گاه تا چندين ماه شكوفا می‌مانند.
در پيرامون اين گل‌ها، چند شاخه درخت گز، هوم يا مورد نيز می‌نهادند و گونه‌هايی از ميوه‌های پاييزی كه ترجيحاً به رنگ سرخ باشد به اين سفره اضافه می‌شد. ميوه‌هايی مانند: سنجد، انگور، انار، سيب، به، ترنج (بالنگ)، انجير، بادام، پسته، فندق، گردو، كُـنار، زالزالك، ازگيل، خرما، خرمالو و چندی از بوداده‌ها همچون تخمه و نخودچی.
ديگر خوراكی‌هاي خوان مهرگانی عبارت بود از آشاميدنی و نانی مخصوص. نوشيدنی از عصاره گياه «هَـئومَـه/ هوم» كه با آب يا شير رقيق شده بود، فراهم می‌شد و همه باشندگان جشن، به نشانه پيمان از آن می‌نوشيدند. نانِ مخصوص مهرگان از آميختن آرد هفت نوع غله گوناگون تهيه می‌گرديد. غله‌ها و حبوباتی مانند گندم، جو، برنج، نخود، عدس، ماش و ارزن. ديگر لازمه‌های سفره مهرگان عبارت بود از: جام آتش يا نوكچه (شمع)، شكر، شيرينی، خوردنی‌هاي محلی و بوی‌های خوش مانند گلاب.
آنان پس از خوردن نان و نوشيدنی، به موسيقی و پايكوبی‌های گروهی می‌پرداخته‌اند. سرودهايی از مهريشت را با آواز می‌خوانده و اَرْغُـشت می‌رفته‌اند (می‌رقصيده‌اند). شعله‌های آتشدانی برافروخته پذيرای خوشبويی‌ها (مانند اسپند و زعفران و عنبر) می‌شد و نيز گياهانی چون هوم كه موجب خروشان شدن آتش می‌شوند.
از آنجا كه نشانه‌های بسياری، همچون تنديس‌ها، کتیبه‌ها و سنگ‌نگاره‌ها (از جمله نگاره‌های میترا در نمرود داغ و کوماژن)، از رواج آيين مهر در آسياي كوچك (آناتولی) حكايت می‌كند؛ بعيد نيست كه «سماع»‌های عارفانه پيروان طريقه «مولويه» در شهر قونيه امروزی، ادامه ديگرگون شده همان ارغشت‌های ميترايي باشد.
در پايان مراسم، شعله‌های فروزان آتش، نظاره‌گر دستانی بود كه بطور دسته‌جمعي و برای تجديد پايبندی خود بر پيمان‌های گذشته، در هم فشرده می‌شدند

www.ghiasabadi.com
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
احتمالا شما تعیین میکنید که یک نوشته ارزش دانشیک در ایران دارد یا نه ؟:eek:

1 .چطور است که خود دکتر جنیدی توان پاسخ دادن به این مسئله ساختگی (بخوانید خودساخته) را ندارد ولی شما بی پروا جناب آقای غیاث آبادی را نقد میکنید و انگ کپی برداری و دزدی به او میزنید.

بله ما تعیین میکنیم!
ایشان را دیگر همه میشناسند و بی ارزش بودن نوشته های ایشان و یاوه گویی های ایشان پیش از این بر بیشتر ایراندوستان آشکار شده. همین است که در فهرست منابع کتابهای دانشیک هیچ گاه نامی از کتابهای کیلویی ایشان نمیبنیم! در محافل دانشگاهی و پژوهشی نیز هیچ گاه از نوشته های سراسر بی پایه و دزدیده شده ی ایشان سخنی نیست..

ماجرای جدایی ایشان از همسرش هم نغز است! ایشان حتی به همسر خود هم رحم نکرده! همسر شاهنامه پژوهش نیز از این دزدی ها دور نمانده و جریان جدایی این دو به همین انگیزه یوده...
 

nasimparsi

Registered User
تاریخ عضویت
25 ژوئن 2007
نوشته‌ها
1,183
لایک‌ها
124
در پیرامون سفره ی جشن مهرگان

کورش محسنی
http://ariapars.persianblog.ir/
در پی انتشار نوشتار جشن مهرگان{+} در تارکده و در تارنگار تاریخ، جشنها و زبان پارسی و به میان انداخته شدن جستاری تازه و نو در پیرامون شیوه ی برگزاری جشن مهرگان و همچنین سفره/خان(درباره ی چرایی زدودن «و» سخن فراوان است!) رنگارنگ ویژه ی این جشن، جناب دکتر تورج پارسی در رایانامه ای خواستار بن مایه ای دانشیک و معتبر برای این سخنان شدند.

به هر روی به شوند اینکه گاسم(احتمالا) برای دیگر خوانندگان این نوشتار نیز چنین پرسشی پیش آمده باشد یا در آینده بیاید، بایسته دانستم که با پروای ایشان، گفتگویی که درگرفت را به آگاهی خوانندگان برسانم، تا روشنگری در این باره شود و از برداشت های نادرست جلوگیری کرده باشیم.

Quote: تورج پارسی


" و برپایی سفره ی ِ ویژه ی ِ جشن مهرگان که رنگارنگ است و بر سر آن اوستا/شاهنامه/دیوان حافظ/قرآن، سرمه دان، آیینه، شمع... گذاشته می شود، مرسوم است. پوشیدن پوشاک نو با رنگهای پاییزی چون سرخ/زرد/نارنجی در این جشن شایا(شایسته) است."


فرزانه گرامى آقاى محسنى
با درود. مطلب بالا را در سايت شما كه درخبرنامه اى هم به نشانى من فرستاده بودىد خواندم. مطلب تازگى داشت ! چرا كه سفره ى مهرگانى حتا نزد ما زرتشتيان نيز مهجور افتاده است ، پرسش اين است كه سفره يا خوان مهرگانى كه بر آن اوستا يا قران يا شاهنامه و حافظ مى گذارند در كجا رسم است . از آنجايي كه هيچ ماخذى معرفى نكرده ايد از شما خواهش مى كنم ماخذتان را براى من بفرستيد . نيت ايران دوستانه شما را آگاهى يافته ام اما بايد مقوله هاى تاريخى بر اصل امانت دارى علمى به دست قلم سپرده شوند . در انتظار پاسخ شما هستم
با مهر هميشگى
تورج پارسى




Quote: کورش محسنی


درود بر شما جناب دکتر تورج پارسی

در پیرامون سفره ی ویژه ی جشن مهرگان, بی گفتگوست که دست کم در استان فارس این سفره برپا می گردد. همانگونه که می دانید ما برای سفره ی هفت سین نیز پیشینه ی کهنی نمی توانیم بیابیم و اینکه کردها و زرتشتیان -که هر دو پاسداران دو آتشه ی آیین های کهن ایرانی هستند- این سفره را برپا نمی کنند یا ارمنی ها و افغانی ها وتاجیک ها -که میراث دار بخش بزرگی از فرهنگ ایرانی هستند- آن اقلام همیشگی را بر سر سفره نمی گذارند, خود گواهی استوار براین پرسمان است که این سفره دیرینگی و اصالتی ندارد!

اما چگونه است که می بینیم هم اکنون بسادگی این آیین پذیرفته شده و در سراسر نوشته هایی که به نوروز می پردازد, از این سفره یاد می گردد؟ مگر نه این که کهن ترین گواهی بر چیدن خان هفت سین در نوروز, ارجاعی نه چندان استوار به یک دست نوشته همپیوند به دوران صفوی است؟ و پس از آن نیز گردشگران سده ی 19 براستی بسیار کم از این آیین یاد کرده اند. {+}پس گویی که سفره ی هفت سین یک آیین نو است که ایرانیان خودخواسته برای گیرایی بیشتر در این سده های پایانی به جشن نوروز افزوده اند. پس به ناچار خود من نیز از بی پایه بودن(ریشه ی کهن) آن هیچ گاه یادی نکرده ام و برای نمونه در جستاری که در پیرامون جشن نوروز نوشته ام به این پرسمان اشاره ای نکرده ام.

برپایی خان ویژه ی جشن مهرگان را پیش از این در گردهمایی هایی دیده ام(در میان زرتشتیان و غیر زرتشتیان) و این خان رنگارنگ که ایرانیان خودخواسته -همچون سفره ی هفت سین به نوروز - به جشن مهرگان افزوده اند می تواند به گیرایی این جشن بیافزاید. همچنین افزودن شاهنامه یا دیوان حافظ یا قرآن بر سر سفره می تواند شمار مخاطبین و برگزار کنندگان این جشن را بیشتر کند یا به سخن دیگر آن را از ریختار مذهبی که دارد به ریختاری ملی و همگانی همچون نوروز درآورد.

ای گرامی! سخن شما سراسر پذیرفتنیست و سزاست, ولی بیاد داشته باشیم که من در این جستار تنها به شایایی برپایی این خان اشاره کرده ام و به هیچ روی سرراست آن را یک آیین کهن و اصیل نشناسانده ام!!!

این گوشزد درخور شما, شوندی شد بر اینکه اگر پروا دهید, در پیرامون برپایی این دو خان(نوروز/مهرگان) و ریشه ی تازه و اصالت نداشتن آنها, در تارنگار خود یک روشنگری داشته باشم و به این گفتگویی که درگرفت نیز اشاره کنم.

با سپاس فراوان و آرزوی پیروزی برای شما
کورش محسنی




Quote: تورج پارسی


shaadmaan az barxord xardmandaaneh shomaa. dastat raa mifeshaaram. movaafeqam

Baa mehre hamishegi

Vidarebefordrat brev:
 
بالا