برگزیده های پرشین تولز

اطلاعاتي راجع به كار كشاورزي داريد؟ لطفا در اختيار بقيه بگذاريد

mak

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
6 مارس 2005
نوشته‌ها
20
لایک‌ها
2
سلام به همه دوستان!

در اين تاپيك با كمك دوستان علاقه‌مند و با اطلاع مي‌خوايم بررسي كنيم كه كار كشاورزي تو ايران چه مزايا و معايبي داره؟

لطفا دوستاني كه در اين زمينه‌ها اطلاعاتي دارن به ما هم بدن تا با هم بررسي كنيم(در ضمن از فارغ‌التحصيلان اين رشته دعوت ويژه به عمل مي‌آوريم!)

1- كاشت انواع محصولات در مزرعه يا باغات
2- كاشت انواع محصولات در گلخانه
3- روش‌هاي نوين كاشت مثل 1-هيدروپونيك(يا همون هايدروپونيك يا همون آبكشت!) 2-آيروپونيك(اگه 3 و 4و 5 هم داره دوستان لطف كنن بگن تا ما هم آشنا بشيم!)
4- محصولات اُرگانيك(محصولات پرورش‌ يافته به روش كاملا طبيعي)
5- حق‌العملكاري(دلالي محصولات كشاورزي!)
6- بسته‌بندي محصولات كشاورزي
7- كارخانه‌جات كشت و صنعت
8- صادرات محصولات كشاورزي

* منظور از محصولات كشاورزي انواع ميوه‌ها و سيفيجات و مركبات و سبزيجات و گلها هستند!
** لطفا مسائل مربوط به دامداري را در اين تاپيك مطرح نفرماييد!

با تشكر
علي
 

Amirbahal3

Registered User
تاریخ عضویت
3 سپتامبر 2007
نوشته‌ها
3,200
لایک‌ها
538
سلام
حال شما خوبه علی آقا. مزایای زیادی داره ولی کشاورزی بسیاری از محصولات به روش سنتی فقط معایب داره. به نظر من اگه میخوای محصولی تولید کنی و سود خوبی هم ببری باید خودت هم وارد بازار کنی. اینطوری سود خوبی میبری. چون همینطوری هم این حق العمل کارای بازار دارن پول خوبی به جیب میزنن با همین کار.
 

Ghamnevis

Registered User
تاریخ عضویت
3 مارس 2005
نوشته‌ها
607
لایک‌ها
16
سلام
حال شما خوبه علی آقا. مزایای زیادی داره ولی کشاورزی بسیاری از محصولات به روش سنتی فقط معایب داره. به نظر من اگه میخوای محصولی تولید کنی و سود خوبی هم ببری باید خودت هم وارد بازار کنی. اینطوری سود خوبی میبری. چون همینطوری هم این حق العمل کارای بازار دارن پول خوبی به جیب میزنن با همین کار.
خوب متاسفانه در این زمینه تقریبا صفره صفر هستم ! یعنی تجربه عملی و همینطور اطلاعات علمی ندارم !

منتهای مراتب یه مثال میزنم من باب بسته بندی و در مورد همون انار !

یکی از رفقای بنده یه ماشین داره و روش کار میکنه ، مرتب انار میاره میدان میوه و تره بار تهران !
فارغ از دسته بندی و درجه بندی انار ها میگفت که ما یه وقت 6-7 ساعت باید توی ماشین بشینیم تا بار فروش بره..
اما از اون طرف انار ساوه میاد ، اناری که شاید از انار درجه دوی ما هم بدتر باشه ولی صرفا به خاطر بسته بندی ای که داره رو هوا میبرن !

بسته بندیش چیه ؟ یه کارتن با آرم ، دو ردیف انار هم بیشتر داخل کارتن نیست که با یه حائل مثل ورقه هایی که روی کارتن سیب گلاب هست از هم جدا شده !

در حالیکه انار درجه یک اون منطقه صرفا به دلیل اینکه توی کارتن متفرقه (مثل پفک و چیپس و بیسکوئیت و حتی پودر لباس شویی هستش !! ) باید انقدر تو سرش بخوره ! خوب اون غرفه دار هم حق داره انصافا ! وقتی یه محصول بسته بندی شده ی تر و تمیز میبینه اونو انتخاب میکنه !

مسلما هر فصلی یه میوه خاص میاد که بازارش خیلی داغ میشه !
میشه با یکم سرمایه گذاری توی کار بسته بندی و توزیع این میوه ها سود خیلی مناسبی به جیب زد !
 

mak

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
6 مارس 2005
نوشته‌ها
20
لایک‌ها
2
سلام اميرجون!

من هم با كشاورزي به روش سنتي موافق نيستم مگر كشت محصولات به شيوه اُرگانيك اون هم در شرايط خاص!(چون قابليت صادرات داره!)

اما من اطلاعات نسبتا خوبي راجع به كشت هايدروپونيك دارم كه اگه بخوام به طور خلاصه بگم مزايا و معايبش ايناست:

مزايا:
_ برداشت محصول بيشتر در واحد سطح(گاهي تا 5برابر برداشت به شيوه سنتي!)
_ رشد بسيار سريع محصول نسبت به شيوه سنتي
_ برداشت محصول خارج از فصل معمول محصول
_ محصول بسيار زيبا و خوشمزه(البته اگه اصولي عمل كني!) كه بازارپسندي فوق‌العاده‌اي داره و قيمت محصولاتي كه به اين روش عمل ميان به همين دليل كه الان گفتم معمولا خيلي بالاتر از محصول معموليه
_ قابليت صادرات(البته دوستان ميدونن كه صادرات محصولات كشاورزي به خاطر فسادپذير بودنشون كار خيلي حساسيه!)

معايب:
_ اين روش توليد محصول فقط در گلخانه امكان‌پذير است و گلخانه مذكور براي كنترل شرايط محيطي و تغذيه محصول به كنترلرها و تجهيزات خاصي هم نياز دارد كه به اين ترتيب هزينه اوليه تأسيس يك واحد به نسبت روش سنتي بسيار بالاتر ميباشد
_ كشت اين محصول به دلايلي كه بعدا به اطلاع ميرسانم بسيار حساس است و نياز به تخصص كافي در اين زمينه دارد و در صورت كوچكترين اشتباه كل محصول از بين خواهد رفت

to be continued:D
 

mak

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
6 مارس 2005
نوشته‌ها
20
لایک‌ها
2
سايان جون اون بسته بنديي كه شما مثالش رو زدي كه درآوردنش كاري نداره؟:)

يه سفر بيا تهرون به اندازه موهاي سرت كارتن ساز هست! بگرد بهترينش رو پيدا كن بهش سفارش كارتن بده به احتمال قوي خودشون هم با چاپ سيلك روش آرمت رو درميارن! بعد كارتنهات رو بردار ببر شهرتون و يا علي از تو مدد...:lol:

البته من نميدونم يه موقع شايد ببيني كه اگه بجاي هزينه كردن برا كارتن، 6-7 ساعت تو ماشين بشيني بيشتر برات صرف بكنه!

فكر نكنم حتي نياز به ثبت شركت و آرم هم باشه!;)
 

Ghamnevis

Registered User
تاریخ عضویت
3 مارس 2005
نوشته‌ها
607
لایک‌ها
16
سايان جون اون بسته بنديي كه شما مثالش رو زدي كه درآوردنش كاري نداره؟:)

يه سفر بيا تهرون به اندازه موهاي سرت كارتن ساز هست! بگرد بهترينش رو پيدا كن بهش سفارش كارتن بده به احتمال قوي خودشون هم با چاپ سيلك روش آرمت رو درميارن! بعد كارتنهات رو بردار ببر شهرتون و يا علي از تو مدد...:lol:

البته من نميدونم يه موقع شايد ببيني كه اگه بجاي هزينه كردن برا كارتن، 6-7 ساعت تو ماشين بشيني بيشتر برات صرف بكنه!

فكر نكنم حتي نياز به ثبت شركت و آرم هم باشه!;)
بسته بندی کاری نداره علی :d
گرچه من ساکن تهران هستم :) ولی خوب نیازی به اینجا اومدن اصلا ندارم :d من یه کانون تبلیغات و آگهی دارم توی همون شهر :d

مشکل اینه که به این سادگی که فکر میکنی نیست :d آرم و کارتن خالی که مد نظر نیست فقط :d محصول باید یه جایی درجه بندی بشه ، شسته بشه ، خوب و بدش جدا بشه و ...:d یه واحد کارگاهی حداقل مورد نیازه :d

غیر از اون ، گیریم که من کارتنش رو گرفتم ! انارش رو از کجا بیارم ؟ :d اینکار رو که نمیشه واسه یکی دو تن انار انجام داد :d باید حداقل محصول یکی دو تا باغ رو بخری (به فرض اینکه تازه این دو تا باغ حداقل 80% انار درجه یک و دو داشته باشند ) با 5-6 تومن که نمیشه :d

البته دقیقا سال آینده چنین چیزی رو مد نظر دارم و به احتمال زیاد با چند تا از دوستان چنین کاری رو انجام بدیم :d
 

mak

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
6 مارس 2005
نوشته‌ها
20
لایک‌ها
2
بابا سايان جون خب ببخشيد اشتباه كردم، فكر كردم فقط مشكل تو كارتن چيدنه! حالا چرا ميزني:lol:

مشکل اینه که به این سادگی که فکر میکنی نیست :d آرم و کارتن خالی که مد نظر نیست فقط :d محصول باید یه جایی درجه بندی بشه ، شسته بشه ، خوب و بدش جدا بشه و ...:d یه واحد کارگاهی حداقل مورد نیازه :d

آخه داداش اين كارايي هم كه گفتي كاري نداره! كار دو سه تا كارگره ديگه غير از اينه؟( اگه غير از اينه يه كم آرومتر بگو دفعه قبلي خيلي دردم اومد!:D

ولي راجع به خريد عمده محصول نميدونم....
چقدر سرمايه مي‌خواد؟

مخلص با دست و پايه شيكسته!:wacko:
 

mak

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
6 مارس 2005
نوشته‌ها
20
لایک‌ها
2
بابا ناقلا ساكن تهراني و صدات در نمياد!
ميترسي من رو ببيني حالت به هم بخوره؟:(
خوب يه قرار بذار همديگه رو ببينيم ديگه عشقي:cool:

منتظرم بجنب!
 

Ghamnevis

Registered User
تاریخ عضویت
3 مارس 2005
نوشته‌ها
607
لایک‌ها
16
بابا سايان جون خب ببخشيد اشتباه كردم، فكر كردم فقط مشكل تو كارتن چيدنه! حالا چرا ميزني:lol:



آخه داداش اين كارايي هم كه گفتي كاري نداره! كار دو سه تا كارگره ديگه غير از اينه؟( اگه غير از اينه يه كم آرومتر بگو دفعه قبلي خيلي دردم اومد!:D

ولي راجع به خريد عمده محصول نميدونم....
چقدر سرمايه مي‌خواد؟

مخلص با دست و پايه شيكسته!:wacko:
بابا من کوچیکتم داش علی اینا چه حرفیه ، تخصیره من نیست :D این دو نقطه + دی ها عمل نکردند :D
وگرنه من که همه پستم با خنده بود که :D

خوب خرید عمده محصول یکمی فرق میکنه قضیه اش علی.. حداقل در مورد انار که من اطلاع دارم !
تو محصول یه باغ رو نمیخری ! یعنی به کیلو نمیخری ! یه باغ رو برانداز میکنی ، میبینی مثلا 10 هکتاره ، یه برآورد میکنی و روی باغ قیمت میذاری ! اینجوریه :D

/

بابا ناقلا ساكن تهراني و صدات در نمياد!
ميترسي من رو ببيني حالت به هم بخوره؟
خوب يه قرار بذار همديگه رو ببينيم ديگه عشقي

منتظرم بجنب!

بابا من خیلی وقته تهرانم که :d
اینا چه حرفیه داداش ، من چاکرم..

این چند روزه درگیر مهمون و اینا هستم ، روی چشمم تماس میگیرم دادا :d
 

mak

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
6 مارس 2005
نوشته‌ها
20
لایک‌ها
2
بابا سايان بيخيال شوخي كردم تو كه من رو ميشناسي;)

و اما بد نيست يه كم راجع به هيدروپونيك توضيح بدم ( يعني تبليغ كنم شايد مشتري پيدا كرد:))

هيدروپونيك يا آبكشت همون طور كه از اسمش پيداست نوعي از كاشت محصوله كه در اون ريشه گياه كه معمولا گل يا گياهان بوته‌اي هستند (گياهان بوته‌اي مثل: گوجه فرنگي-خيار-انواع فلفل-طالبي-خربزه-توت فرنگي-كدو-بادنجان و ...) به جاي خاك داخل محلولي شامل آب و مواد غذايي قرار ميگيره!

در واقع در اين روش شما مواد غذايي رو كه گياه براي رشدش در مقاطع مختلف رشد نياز داره، به صورت خالص در اختيارش قرار ميديد، و به اين ترتيب هيچ مواد اضافي يا مضري به ريشه گياه نميرسه! و خوب طبعا اون گياه هم مثل آدمي كه رژيم غذاييه كاملي رو رعايت ميكنه بسيار سالم و شاداب و مقوي ميشه! لازم به ذكره كه در اين روش معمولا بذر قبلا در يك محيط جداگانه جوونه ميزنه و به نشا تبديل ميشه و در مورد گل تقريبا ساقه شكل ميگيره و بعد به محيط كشت هيدروپونيك منتقل ميشه!

هايدروپونيك به سه روش عمده در جهان اجرا ميشه كه هر كدوم مزايا و معايبي داره كه به اختصار توضيح ميدم:
1- شيوه كاشت در مواد دانه‌بندي شده مثل شن - ماسه - پرليت - كوكوميت و خاك اره كه اين روش خصوصا كشت داخل شن در ايران متداولترين شيوه‌ است! در اين روش كيسه‌ها يا ظروف محتويه شن در فواصل معيني با حدود 20 الي70 سانت فاصله از همديگه قرار ميگرن(بسته به نوع محصول و حجم رشد اون!) و نشاها داخل اين شنها قرار ميگيرن(شبيه كاشت نشا در خاك!) بعد آب و مواد غذايي از طريق لوله‌ها و قطره‌چكانهايي، سر هر كيسه‌اي كه محتوي نشا هست منتقل ميشه و قطره قطره داخل كيسه محتويه نشا ميريزه و ريشه از اون تغذيه ميكنه....

فعلا تا همينجا باشه تا باقيش را بعدا كامل كنم
 

sppp

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 فوریه 2007
نوشته‌ها
55
لایک‌ها
0
بابا سايان بيخيال شوخي كردم تو كه من رو ميشناسي;)

و اما بد نيست يه كم راجع به هيدروپونيك توضيح بدم ( يعني تبليغ كنم شايد مشتري پيدا كرد:))

هيدروپونيك يا آبكشت همون طور كه از اسمش پيداست نوعي از كاشت محصوله كه در اون ريشه گياه كه معمولا گل يا گياهان بوته‌اي هستند (گياهان بوته‌اي مثل: گوجه فرنگي-خيار-انواع فلفل-طالبي-خربزه-توت فرنگي-كدو-بادنجان و ...) به جاي خاك داخل محلولي شامل آب و مواد غذايي قرار ميگيره!

در واقع در اين روش شما مواد غذايي رو كه گياه براي رشدش در مقاطع مختلف رشد نياز داره، به صورت خالص در اختيارش قرار ميديد، و به اين ترتيب هيچ مواد اضافي يا مضري به ريشه گياه نميرسه! و خوب طبعا اون گياه هم مثل آدمي كه رژيم غذاييه كاملي رو رعايت ميكنه بسيار سالم و شاداب و مقوي ميشه! لازم به ذكره كه در اين روش معمولا بذر قبلا در يك محيط جداگانه جوونه ميزنه و به نشا تبديل ميشه و در مورد گل تقريبا ساقه شكل ميگيره و بعد به محيط كشت هيدروپونيك منتقل ميشه!

هايدروپونيك به سه روش عمده در جهان اجرا ميشه كه هر كدوم مزايا و معايبي داره كه به اختصار توضيح ميدم:
1- شيوه كاشت در مواد دانه‌بندي شده مثل شن - ماسه - پرليت - كوكوميت و خاك اره كه اين روش خصوصا كشت داخل شن در ايران متداولترين شيوه‌ است! در اين روش كيسه‌ها يا ظروف محتويه شن در فواصل معيني با حدود 20 الي70 سانت فاصله از همديگه قرار ميگرن(بسته به نوع محصول و حجم رشد اون!) و نشاها داخل اين شنها قرار ميگيرن(شبيه كاشت نشا در خاك!) بعد آب و مواد غذايي از طريق لوله‌ها و قطره‌چكانهايي، سر هر كيسه‌اي كه محتوي نشا هست منتقل ميشه و قطره قطره داخل كيسه محتويه نشا ميريزه و ريشه از اون تغذيه ميكنه....

فعلا تا همينجا باشه تا باقيش را بعدا كامل كنم
چرا ادامه نمیدید؟ خوب پیش رفتید. نکنه همدیگه رو تو تهران پیدا کردید دیگه خصوصی باهم حرف میزنید؟
 

sppp

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 فوریه 2007
نوشته‌ها
55
لایک‌ها
0
من با شما در مورد بحثهایی که اینجا و تاپیک قبلی کردید همنظر هستم(باهاتون احساس همزاد پنداری شدید میکنم ) مدتهاست که مثلا به همین موضوع بسته بندی محصولات کشاورزی فکر میکنم و چندین زمینه دیگه که همینجا هم در موردشون بحث شده و یا روش هيدروپونيك یا پرورش قارچ ولی میدونید فرد مورد نظر برای کار و شراکت رو همیشه موقعی ادم میبینه که خودش در وضع مناسب نیست و برعکس وقتی خودت در وضعیت مناسبی، فرد مورد نظرت رو پیدا نمیکنی.
 

sppp

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 فوریه 2007
نوشته‌ها
55
لایک‌ها
0
من احساسم اینه چون ایران کشور در حال توسعه هست و پول هم کم نداره خوب میشه کاری رو شروع کرد،حداقل در نظر اول با این وامها و تسهیلاتی که دولت میده اینجور بنظر میاد ولی چون امور در ایران هنوز خیلی **** مند نیست(که طبیعیه، اگه بود کشور توسعه یافته میشدیم دیگه) نمیشه خیلی روی آینده حساب کرد(حتی اینده کوتاه مدت ومخصوصا اگه نه پول داشته باشی نه رابطه) چون دولت شب میخوابه صبح بلند میشه یهو عوارض میبنده به فلان کالا (حالا واسه واردات مثل گوشی موبایل یا صادرات مثل محصولات پتروشیمی، البته حالا در هر دو مورد دوباره تصمیمشون عوض شده) نه اینطوری که خدا خوشش بیاد، یه جوری که طرف به خاک سیاه بشینه و هر کی میخواد وارد کار بشه چشمش بترسه(بترسه که هیچ از ترس کور بشه بره پولشو بذاره تو بانک و دنبال یک شغل کارمندی معمولی بگرده که یک اب باریکه داشته باشه) ولی با تمام این احوال حداقل با کشاورزی مثل صنعت و تجارت برخورد نمیشه(چون کشاورز دیگه چیزی نداره که به این مصائب هم گرفتار بشه) و ثبات بیشتری رو می بینیم (که این هم از خصایص جوامع در حال توسعه هست) خلاصه کشاورزی زمینه خوبی برای کار با برنامه داره
 

mak

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
6 مارس 2005
نوشته‌ها
20
لایک‌ها
2
سلام به همه دوستان!
از دوست عزيزم sppp كه مطالب بنده رو تا اينجا دنبال كردن هم تشكر ميكنم.
راستش من يه كم تو ادامه اين پست تعلل كردم ببينم كسي علاقه‌اي نشون ميده يا نه! و خوب حالا كه حداقل يه علاقه‌مند ابراز وجود كرده موظفم كه ادامه مطلب رو هم به عرض برسونم...

روش بعدي كشت هيدروپونيك كه به اختصار ميگم(چون به علت حساسيت بسيار بالا تو ايران باب نيست!) روش NFT هست كه در اين روش در واقع چند رديف جوي باريك محتوي مواد غذايي درست ميشه و گياهان به نحوي روي اين جوي قرار ميگيرند كه انتهاي ريشه‌ي آنها داخل جوي مواد غذايي قرار بگيرد و مواد غذايي كه به صورت محلول در آب مي‌باشند به صورت ثقلي داخل اين جوي در حركتند و گياهان از آن تغذيه ميكنند. اين مواد ميتوانند در انتهاي جوي دوباره با پمپ به ابتدا بازگردانده شوند و يا مي‌توانند به فاضلاب هدايت شوند، كه در هر دو صورت اين مواد در ابتداي ورود به جوي و حتي در صورت نياز در فواصل معين در طول جوي مي‌بايست از نظر كيفي مورد آزمايش قرار بگيرند. اين كار توسط كنترلرهاي الكترونيكي نظير PH سنج و EC سنج و امثالهم صورت ميگيرد و در صورت وجود هر گونه مشكل دريچه‌هاي ورود بسته مي‌شود يا درصد تركيبات عوض ميشود. لازم به ذكر است كه اين كنترلها بايد در تمام شيوه‌هاي كشت هيدروپونيك مورد استفاده قرار بگيرند!

روش بعدي كاشت در پشم سنگ مي‌باشد كه در اين روش نشاء گياه مربوطه داخل يك مكعب كوچك پشم سنگ قرار ميگيرد و حال، يا مانند سيستم مواد دانه بندي شده مواد غذايي با لوله و قطره‌چكان به مكعب‌هاي پشم سنگ حاوي نشاء منتقل ميشوند يا مانند روش NFT اين مكعبها روي يك جوي مواد غذايي قرار مي‌گيرند! به هر حال چون پشم سنگ قابليت نگداري رطوبت و مواد غذايي را براي مدت زمان بيشتري دارد از آن استفاده مي‌گردد ولي از نظر اقتصادي براي همه محصولات(محصولات ارزان) به صرفه نيست...

خوب اينها توضيحات بسيار خلاصه راجع به سيستم كشت هيدروپونيك بود كه به اندازه حوصله تاپيك عرض كردم.​
 

mak

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
6 مارس 2005
نوشته‌ها
20
لایک‌ها
2
خوب با روش كاشت هيدروپونيك به طور خلاصه آشنا شديم، حال بد نيست كه نظر اقتصادي نيز با اين كسب و كار آشنا بشيم:

طبق تحقيقاتي كه من كردم شما براي راه‌اندازي يك واحد سودده هيدروپونيك نياز به حداقل 3000مترمربع گلخانه داريد كه چنانچه بخواهيد از شرايط مرزي اقتصادي تا حدودي فاصله بگيريد حداقل 5000متر مربع گلخانه مورد نياز است كه از آنجاييكه ادارات وابسته به جهاد كشاورزي كه مجوز تأسيس گلخانه را صادر مي‌كنند شما را موظف ميكنند كه نهايتا 60-80% زمين خود را گلخانه بزنيد پس زمين شما بايد چيزي حدود 8300متر مربع مساحت داشته‌ باشد كه چنانچه اندكي به توسعه‌هاي آينده هم چشم داشته باشيد بد نيست كه زمين شما از يك هكتار (معادل 10هزار مترمربع) وسيعتر باشد.

از خصوصيات مورد نياز زمين مورد نظر يا محل آن اين است كه اين محل بايد حتما آفتابخيز باشد تا نور مورد نياز گياهان تأمين شود، نبايد بادخيز باشد كه احيانا به گلخانه كه با نايلون محصور شده آسيبي برساند، نبايد زمين خيلي شيب‌دار باشد كه تسطيح آن هزينه بر باشد، آب آن منطقه بايد از كيفيت نسبتا مطلوبي برخوردار باشد، زمين حتما بايد برق مطمئن و آب مطمئن داشته باشد(كه به هيچ عنوان براي مدت طولاني قطع نشوند) البته براي ذخيره آب حتما يك استخر مورد نياز است، زمين بايد حتي‌المقدور گاز داشته باشد و در غير اينصورت بايد براي سوخترساني به زمين خصوصا گازوئيل برنامه دقيق و قابل پيشبينيي در نظر گرفته شود(مانند تانكرهاي ذخيرع سازي)، زمين نبايد در منطقه خيلي سردسير يا خيلي گرمسير واقع شده باشد(اين نكته هزينه‌هاي گرمايشي و سرمايشي را كاهش چشمگيري ميدهد)، راه رسيدن به زمين بايد طوري باشد كه يك كاميون يا حتي تريلر بتواند براحتي در تمام فصول سال در آن تردد نمايد(خصوصا در فصل سرما و برف و باران كه جاده‌ها گلي و لغزنده مي‌باشند!) ،‌به بازار مصرف هرچه نزديكتر باشد.

از خصوصيات گلخانه نيز اين است كه اتصالات و اسكلت آن بايد ضد زنگ باشد(معمولا آهن گالوانيزه بكار برده مي‌شود)، اتصالات نبايد جوشي باشند و بايد پيچ مهره ضد زنگ باشند، نايلون پوششي گلخانه هر چه بيشتر بايد جلوي اشعه UV آفاب را بگيرد، نايلون مذكور هر چه ضخيمتر بهتر، در اين گلخانه بايد سيستمهاي كنترلري هر چه پيشرفته‌تر براي كنترل موارد زير وجود داشته باشند: كنترل PH و EC و چند فاكتور شيميايي ديگر محلول - كنترل دما و رطوبت محيط روي يك بازه كوچك مثلا دما بين 18-19 درجه سانتي‌گراد - كنترل درصد مخلوط شدن كودهاي ماكرو و ميكرو(دو دسته مواد غذايي كه در يكي مواد با درصد بيشتر مثلا پتاسيم و منيزيم و نيتروژن و... كه ميزان بالاي 50 گرم در ليتر دارند قرار ميگيرند و در ديگري مواد كم وزن مانند آهن و مس و روي با ميزان زير 5 گرم در ليتر قرار ميگيرند) داخل منبع ميكسر - كنترل گردش مواد غذايي داخل لوله‌ها به ميزانهاي مختلف كه از قبل برنامه‌ريزي شده‌اند و ... ، سيستم گرمايش گلخانه بايد تمام محيط گلخانه را با تلرانس كمي به صورت يكنواخت گرم كند - قسمتي از سقف گلخانه بايد به صورت متحركت باشد تا بتواند به كنار حركت نمايد و در موارد لازم جهت سيركولاسيون هوا از آن استفاده شود و...

خوب همه اينا رو گفتيم بريم سر اصل مطلب

به طور خلاصه در يك محيط نسبتا ايده‌آل مثلا اطراف تهران زمين خوب سند دار و آب‌دار و برق‌دار و اگه خدا بخواد گازدار، حدودا متري 20 الي 30هزار چوق هزينه برميدارد كه براي يك هكتار حدود 300ميليون ناقابل درخواهد آمد و گلخانه هم اگر به دست شركتهاي سازنده بيافتد با اكثر سيستمهاي كنترلري مربوطه و سازه حدودا 20 الي 30 هزار چوق ميهزينه‌برد كه براي 5 هزار متر مربع چيزي در حدود 150ميليون ناقابل هم اين ميشود! كه جمعا چيزي در حدود 350 تا 450 ميليون ناقالب، چوق يا همان وجه رايج مملكتي خواهد شد.

ولي نترسيد چون...
ادامه دارد....​
 

mak

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
6 مارس 2005
نوشته‌ها
20
لایک‌ها
2
سلام به همه خصوصا ew عزيز

درباره اون تاپيك به روي چشم، راستش راجع به ميگو و لابستر كه گفتي من اطلاعات زيادي ندارم(اسم لابستر هم اگه اشتباه نكنم يكي دو بار فقط به گوشم خورده!:blush:)، ولي يكي از دوستام يادمه كه 3-4 سال پيش گفت كه ما اومديم اين جريان رو راه‌اندازي كنيم ييهو ديديم از چين‌مين وارد كردن و خورد تو سر ميگو:wacko:، اما با اين وجود من الان از قيمت ميگو يا لابستر هيچ اطلاعي ندارم.

يك مسأله ديگه‌اي كه به ذهنم رسيد اينه كه به نظرم ميگو بايد تو آب شور و گرم پرورش پيدا كنه(مثل آب خليج فارس)، اين طور نيست؟ اگه اين طور باشه زمين ما بايد تو جنوب باشه كه هم گرمسيره هم آبش شوره... اگه ميشه يه كم راجع بهش توضيح بده تا ما هم آشنا بشيم...

بگذريم...
راجع به بنساي(Bonsai) اطلاعاتي داري؟ بيزينس خوبيه اگه پايه‌اي بگو تا يه كم پرورشش بديم;)...

مخلص همه دوستان
علي
 

ceramic

Registered User
تاریخ عضویت
26 می 2007
نوشته‌ها
235
لایک‌ها
2



سلام خدمت عزیزان .

به عنوان کسی که سایقه کار در بخش کشاورزی رو داشته ( و خیلی بخش های دیگه ) و با مشکلات و گرفتاری های این بخش هم آشنایی نسبی دارم ، باید چند تا نکته رو به دوستانی که این جا زحمت می کشن و تحقیق می کنن عرض کنم . امیدوارم به درد بخور باشه :

1. با توجه به عدم ثبات اقتصادی در ایران و بحران های مختلفی که هر از گاه ، زندگی همه ی ما رو دستخوش تغییرات شدید می کنه ، پیشنهاد اولم اینه که دوستان در تحقیق های خودشون ، اصل کلی " پرهیز از فانتزی " رو مد نظر قرار بدن .

در تشریح این اصل باید بگم : چون قدرت خرید قشر متوسط و ضعیف روز به روز کمتر میشه و به همین دلیل اونا ناچارن از اقلام فانتزی ( اگه هنوز چیزی ازش مونده باشه ! ) کمتر کنن و به سمت اقلام ضروری رو بیارن ، باید در پیشنهادهای خودتون مواردی رو ارائه کنید که فانتزی نداشته باشه . به عنوان مثال ، یه کارمند اگه بونزای نخره ، هیچ اتفاقی براش نمی افته ، ولی در ماه ناچاره هر جوری شده مرغ رو بخره . و دلیل رشد صنعت مرغداری و دامداری ( که در کل زیر مجموعه ی کشاورزی محسوب میشن ) دقیقا همین نیاز مردم هست . به خاطر داشته باشیم که برای غیر فانتزی بودن ، باید شروط زیر رعایت بشه :

- غیر ضروری و تجملی ( از دیدگاه عموم مردم ) نباشه
- فصلی و مناسبتی نباشه
- غیر بومی نباشه -مثلا تولید آوکادو در فلان جا !!
- برای راه اندازی اش وابستگی خیلی شدیدی به خارج نداشته باشه .


2. در پیشنهادات خودتون ؛ از مواردی که خیلی تکنیکی و تخصصی هستن پرهیز کنین . این نوع صنایع ضمن حساسیت فوق العاده ، ضریب آسیب پذیری خیلی بالایی هم دارن که باعث میشه درصد ریسک سرمایه بالا بره . تولیدات گلخانه ای عموما در این گروه قرار می گیرن و خطر آسیب دیدگی زیادی دارن ( باید ببینین که مرغدارها و گلخونه دارها توی شرکت نفت برای گازوئیلی که دیر رسیده چه گریه ای می کنن !! )

3. یک پیشنهاد کاملا مستقل :

ما پروسه ی فعالیت کشاورزی رو از مبدا تا منتهی توی سه قطعه می تونیم ببینیم :

الف - تولید
ب - حمل و تبدیل
ج - عرضه

در بخش اول یعنی تولید ، بیشترین حجم کار و زحمت ، بیشترین ریسک و خطر ، و متاسفانه کمترین سود متمرکز شده . ( می بخشید که متن سودجویانه اس :f34r: اما چاره ای نیست )

در بخش دوم ، ضریب متوسطی از کار ، و ضریب بالای متوسط از سود قرار گرفته و ریسک و خطر به حداقل میرسه .

و در بخش سوم ، بیشترین سود ، کار شدید و ریسک و خطر متوسط به چشم میخوره . ( در مورد این ضریب ها دلیل دارم و اگه خواستین ؛ به شکل جداگانه ای میتونیم در باره اش بحث کنیم )

خوب ، حالا ما برای بخش دوم ( صنایع تبدیل و فرآوری محصولات کشاورزی ) یه مزیت نسبی خیلی گنده داریم و اون اینه که این نوع صنایع هم میتونن بازارهای داخلی رو نشونه بگیرن ، هم بازارهای خارجی رو . از طرف دیگه ، چون ضریب اتلاف محصولات کشاورزی و باغی ایران به دلیل فقر صنایع تبدیلی بالاست ، روی حمایت های دولت هم میشه حساب کرد . ضمنا ، این بخش از حمایت های بانکی هم برخورداره .

از نمونه های این صنعت ، فرآوری حبوبات ( بوجاری و الک زنی ) .... تهیه ی چای کیسه ای از ضایعات چای .... مجموعه صنایع فرآوری و تبدیل خرما ( شهد ، خشک کردن ، تولید حبه ، سرکه و ... ) .... مجموعه صنایع فرآوری و تبدیل انگور ( سرکه ، آب انگور ، کشمش ، روغن هسته ی انگور و ... ) رو میتونم براتون نام ببرم که البته هر کدومشون دارای مزیت ها و نقاط ضعفی هست .

منتظر اعلام نظر دوستان می مانم

 

Ghamnevis

Registered User
تاریخ عضویت
3 مارس 2005
نوشته‌ها
607
لایک‌ها
16
بسیار عالی..

من تاکید شدیدی توی بخش عرضه دارم ! قبلا هم یکمی راجع بهش صحبت کردیم...
 

ceramic

Registered User
تاریخ عضویت
26 می 2007
نوشته‌ها
235
لایک‌ها
2
بسیار عالی..

من تاکید شدیدی توی بخش عرضه دارم ! قبلا هم یکمی راجع بهش صحبت کردیم...



آیا منظورتون از بخش عرضه ، دقیقا همون مفهومیه که مورد نظر من بود ؟ ( یعنی فروش محصول در بازار ؟ )

اگه این طور باشه ، متاسفانه باید بگم با شما موافق نیستم .

دلایل من برای مخالفت :

1. رقابت شدید

2. عدم وجود **** صنفی دقیق و مشخص برای قیمت گذاری

3. وجود انواع تقلب و حقه بازی های شناخته شده

4. دلالی شدید ( قدرت مالی دلال های محصولات کشاورزی زبانزد خاص و عام است )

5. نوسانات شدید قیمت در بازار

 

mak

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
6 مارس 2005
نوشته‌ها
20
لایک‌ها
2
جناب ceramic در ابتدا خواهش ميكنم اگه ممكنه سن و ميزان تحصيلاتتون رو بگذاريد تا بيشتر با هم آشنا بشيم.

1. با توجه به عدم ثبات اقتصادی در ایران و بحران های مختلفی که هر از گاه ، زندگی همه ی ما رو دستخوش تغییرات شدید می کنه ، پیشنهاد اولم اینه که دوستان در تحقیق های خودشون ، اصل کلی " پرهیز از فانتزی " رو مد نظر قرار بدن .

در تشریح این اصل باید بگم : چون قدرت خرید قشر متوسط و ضعیف روز به روز کمتر میشه و به همین دلیل اونا ناچارن از اقلام فانتزی ( اگه هنوز چیزی ازش مونده باشه ! ) کمتر کنن و به سمت اقلام ضروری رو بیارن ، باید در پیشنهادهای خودتون مواردی رو ارائه کنید که فانتزی نداشته باشه . به عنوان مثال ، یه کارمند اگه بونزای نخره ، هیچ اتفاقی براش نمی افته ، ولی در ماه ناچاره هر جوری شده مرغ رو بخره . و دلیل رشد صنعت مرغداری و دامداری ( که در کل زیر مجموعه ی کشاورزی محسوب میشن ) دقیقا همین نیاز مردم هست . به خاطر داشته باشیم که برای غیر فانتزی بودن ، باید شروط زیر رعایت بشه :

- غیر ضروری و تجملی ( از دیدگاه عموم مردم ) نباشه
- فصلی و مناسبتی نباشه
- غیر بومی نباشه -مثلا تولید آوکادو در فلان جا !!
- برای راه اندازی اش وابستگی خیلی شدیدی به خارج نداشته باشه .
در اين زمينه من تا حدودي با شما اختلاف نظر دارم.
يه مطلب مهمي كه من معمولا در صحبت با اكثريت افراد با اون روبرو ميشم اينه كه اكثر افراد ديد ملموسي نسبت به ميزان تقاضا و ميزان سود ندارن به طور واضح‌تر منظورم اينه كه شما مثلا ميفرماييد قشر كارمند بنساي نخره هيچيش نميشه ولي اگه مرغ نخره يه طوراييش ميشه، خوب اين حرفه غلطي نيست ولي آيا آمار دقيق يا با تخمين خوبي از اونهايي كه مي‌تونن اين محصول رو با طيب خاطر بخرن داريد، منظورم دقيقا تعداد كل جامعه منهاي افراد كارمند و متوسط و ضعيفه كه تعداد افراد مرفه رو ميده! اين تعداد مسلما بيش از 10% جامعه نيست اما همون 10% در ايران چيزي حدود 7ميليون نفر خواهد شد كه اگه از اين 7 ميليون، 2 ميليونش هم افراد توليدكننده درامد باشن براي ما گستره خوبي خواهد بود چون ما هم سرمايه‌مون به نسبت كمه و قدرت ريسك ورود به توليد انبوه يا عرضه‌ي انبوه رو به دليل همون شرايطي كه فرموديد رو نداريم!

به عقيده من محصولات استراتژيك همونطور كه بازار مصرف گسترده‌اي داره سود به مراتب بيشتري داره، ريسك به مراتب بيشتري هم داره، اگه از نزديك با بازار همون مرغ كه ميفرماييد ارتباط داشته باشيد حتما ديديد كه فكر كنم پارسال همين موقعها به دليل اُفت قيمت مرغ و بعد هم اون قضيه آنفلانزاي مرغي چه بلايي سر اكثر مرغدارها اومد(شوهر عمه من تا حد ورشكستگي رفت و يكي از فاميلهاي دورم به خاك سياه نشست!) و اون اندك مرغدارهايي كه سرپا موندن تمام ملكهاشون رو با كم و زيادش فروختن! نظير اين اتفاقها هر از چندگاهي در مورد تمام محصولات استراتژيك ميافته و يه دليلش هم ميتونه اين باشه كه گنده‌ها مي‌خوان خرده‌پاها رو له كنن:(

خلاصه بگم ورود به حيطه‌ي محصولات استراتژيك چه در زمينه توليد چه فراوري و چه عرضه سرمايه‌ي خيلي زياد و قدرت ريسك پذيري بالا و مهمتر از همه تجربه‌ي فراواني رو ميطلبه، كه من در جمع حاظر من‌جمله خودم اين موارد رو نميبينم!

اما در عوض محصولات فانتزي مثل بنساي من يا همون بنزاي شما به دليل محدوديت عرضه‌اي كه درش وجود داره و البته محدوديت تقاضا(تا زمانيكه عرضه بيش از تقاضا نشده!!!) ميتونه سود خيلي بالايي رو برگردونه ضمن اينكه به دليل همون محدوديت عرضه نياز به واردات يا توليد انبوه هم نداره و در نتيجه ريسك سرمايه‌گذاري اوليه بالا گريبان تازه‌كارهايي مثل ما كه سرمايه‌ي زيادي هم ندارن رو نميگيره!
 
بالا