سلام دوستان من
امام علي (ع) فرومودند: "بدترين مردم كساني اند كه در ظاهر با تو همراه هستند ولي در خفا بندهاي همراهيشان را پاره ميكند."
سخن امام علي (ع) به سوي افراد دو رو است. افرادي كه به گفتهي امام صادق در پستترين نقاط جهنم دست و پا ميزنند.
داستان آمدن من به pt اين شكلي بود: حدودا اوايل مرداد بود كه قرار شد به همراه يه سري از دوستان ديگه به دانشگاه شريف بيام براي يه كنفرانس رياضي كه مقالهي بنده دربارهي مسايل حل نشده در اعداد اول بود. اين كنفرانس قرار بود آخر مهرماه در دانشگاه ذكر شده اجرا شود. بنده بايد اين كنفرانس را به زبان فارسي توضيح ميدادم و خوب مشكل اينجا بود كه در تسلط بر اين زبان دچار مشكل شده بودم (اينو ميتونيد به حساب دوري چند سال از كشور بگذاريد!) با دوستان ايراني تازه وارد در دانشگاه كه در اين باره حرف زدم يكي از آنان به بنده گفت در وبلاگها و سايتهاي فارسي زبان كه خيلي هم زياد شده وقت بگذرانم. من ابتدا در وبلاگهاي دوستاي خودم در دورهي دانشجويي و حتي استادهاي خود گذراندم و خوب ديگه نيازي هم نداشتم كه شخصيتي مجهول داشته باشم. گذشت و گذشت و من بالاخره به pt راه پيدا كردم. چون ميگفتن كه بزرگترين فروم فارسيه و منم به اين نتيجه رسيدم كه بهترين جا است براي تقويت زبان. اواسط مرداد ماه بود فكر كنم كه به اين فروم اومدم. در زمينههايي كه ميتوانستم ارائهي مطلب دهم رفتم. اين زمينهها در قسمتهاي علم و دانش و ادبيات و سينما... علم و دانش كه متاسفانه داراي سطح پاييني بود(البته تا اونجايي كه من ديدم) و ادبيات هم براي من كه ميخواستم تازه زبانم را تقويت كنم جاي مناسبي نبود. به همين دليل به قسمت سينما رفتم. جايي كه ديدم در اين قسمت ميتوانم به تقويت زبان بپردازم. اونجا شايد چندتا پست بيشتر نگذاشته بودم كه به يه تاپيكي بر خوردم به نام برترين جايزهي سينمايي... در اين تاپيك يه دوستي بود كه من هر كاري كردم از خر شيطان پايين نميومد و همچنان روي نظرش پافشاري ميكرد تا اينكه من يه خاطرهاي براي اثبات حرفم گفتم و ايشان در جواب اهانت كردند و بنده را مجبور به پاسخي بلند به خودشان كردند كه جا داره اينجا ازشون تشكر كنم چون بشدت در تقويت زبان بنده موثر بود. همين جا كه به اصطلاح نميدونم چرا ديگه ايشون توان جواب دادن نداشتند جناب آقاي دنيل كه فكر كنم رئيس بخش بودند اومدند و از من به صورت كاملا دوستانهاي درخواست كردند كه به كارم در اين تاپيك ادامه دهم. بنده نيز به كار خود ادامه دادم و سعي كردم مطالب جالبي را بنويسم كه براي دوستان هم مفيد باشد. گذشت و گذشت و من هم دوستان خيلي خوبي پيدا كردم كه دربارهي كار من از من ميپرسيدند (به صورت pm) و خوب اطلاعاتي تا آن حد كه ميدانستم به آنها ارائه دادم. چند روز و ماه گذشت تا اينكه بالاخره موقعش شده بود كه از بوستون به ايران بازگردم. وقتي به ايران برگشتم كار خودم را به مدت يه هفته(كه همون هفتهي اول بازگشتم بود) در pt ادامه ندادم تا اينكه قرار كنفرانس به دلايلي لغو شد و به اصفهان افتاد. به صورت تقريبا تصادفي جناب پروفسور رضا هم در همان تاريخ به مشهد ميآمدند و در ادامه به درخواست خانه رياضيات اصفهان براي يك سخنراني به ايران آمدند. من و چند تن از دوستان در اصفهان طي يك دورهي 4 روزه مقالهها را ارائه داديم و خوشبختانه با استقبال بسيار عالي همراه شد. در دورهاي كه كنفرانس ما در ايران برقرار بود من به كار خودم در اين فروم ادامه دادم و به تاپيك تيم برتون بر خوردم و به اسرار عدهاي از دوستان اين فروم كه از من درخواست كرده بودند خاطرات خودم را بنويسم يك خاطرهاي از ايشان نوشتم كه چند روز بعد با يك pm از طرف جناب last monarch روبرو شدم كه شايد از 100 تا كلمه 80 تاش فحش و ناسزا بود ولي متاسفانه به دو دليل جواب ايشان را ندادم: 1- در شخصيت خود جواب دادن فحاشي يك انسان بيادب را نميديدم... و دليل مهمتر و دوم- ديگر نيازي به تقويت زبان نداشتم كه فكر كنم اون دوست گرامي فكر كرد الآن منو ترسونده و من ديگه از ترسش نميتونم مطلب بنويسم. بعد از اون بسيار كم به اين فروم سر ميزدم و بيشتر جواب pm هاي بعضي دوستان را ميدادم كه از بنده درخواست اطلاعات ميكردند. فكر كنم يه 2-3 هفته گذشت تا اينكه يه pm از همون دوست گرامي last monarch دريافت كردم كه آدرس يه تاپيك را داده كه اسمش را من براي خودم ميذارم تاپيك انسان شناسي. منم لينك اينجا را ميذارم تا همه ببينند. در اين تاپيك دربارهي دوست عزيزم دنيل فهميدم كه بايد يه دو سه دور جملهي سرآغاز اين مطلبو بخونه و يا جناب سيمور عزيز كه احترام خاصي براش قائلم را فهميدم چي نوشته ولي با اين حال اگه كسي شك داره من كي هستم بياد ازم هرچي ميخواد بپرسه تا بهش ثابت بشه از اول كارم توي اين فروم حتي يه بار هم دروغ نگفتم. در ضمن سيمور جان من كه نگفتم استنلي كوبريك يا آلفرد هيچكاكم. گفتم يه شخصي هستم كه توي جلوههاي بصري فيلمهاي مختلفي كه خيلي هم كم هستند يه كار نه چندان بزرگ را به عهده داشتم. راستي جناب last monarch كه گفته بوديد ميخوايد بزنيد روي دست كاترين هپبورن اگه شما مثل من هزار تا دليل مبني بر بيوگرافي و هر چيزي كه ثابت كنه همچين شخصي هستي مگه من مشكل دارم باهات كه قبول نكنم.
اينم لينك تاپيك انسان شناسي:
http://forum.persiantools.com/t96002-page4.html
در كل از همهي دوستايي كه چه با سوال كردن از من و چه با فحاشي باعث تقويت زبانم شدند تشكر ميكنم. دوستاني كه هنوز ميخواهند اطلاعات از بنده كسب كنند كه ميدونند بايد چي كار كنند و چه شكلي با من حرف بزنند و دوستي هم كه ميخواد ناسزا بگه بياد هرچي دلش ميخواد تمرين فحش دادن كنه.
جا داره از اميد دوست خوبم كه user و password اش را به من داد تشكر كنم.
اگه خوبي ، بدي ديديد حلال كنيد
قربون همتون
خدانگهدار
امام علي (ع) فرومودند: "بدترين مردم كساني اند كه در ظاهر با تو همراه هستند ولي در خفا بندهاي همراهيشان را پاره ميكند."
سخن امام علي (ع) به سوي افراد دو رو است. افرادي كه به گفتهي امام صادق در پستترين نقاط جهنم دست و پا ميزنند.
داستان آمدن من به pt اين شكلي بود: حدودا اوايل مرداد بود كه قرار شد به همراه يه سري از دوستان ديگه به دانشگاه شريف بيام براي يه كنفرانس رياضي كه مقالهي بنده دربارهي مسايل حل نشده در اعداد اول بود. اين كنفرانس قرار بود آخر مهرماه در دانشگاه ذكر شده اجرا شود. بنده بايد اين كنفرانس را به زبان فارسي توضيح ميدادم و خوب مشكل اينجا بود كه در تسلط بر اين زبان دچار مشكل شده بودم (اينو ميتونيد به حساب دوري چند سال از كشور بگذاريد!) با دوستان ايراني تازه وارد در دانشگاه كه در اين باره حرف زدم يكي از آنان به بنده گفت در وبلاگها و سايتهاي فارسي زبان كه خيلي هم زياد شده وقت بگذرانم. من ابتدا در وبلاگهاي دوستاي خودم در دورهي دانشجويي و حتي استادهاي خود گذراندم و خوب ديگه نيازي هم نداشتم كه شخصيتي مجهول داشته باشم. گذشت و گذشت و من بالاخره به pt راه پيدا كردم. چون ميگفتن كه بزرگترين فروم فارسيه و منم به اين نتيجه رسيدم كه بهترين جا است براي تقويت زبان. اواسط مرداد ماه بود فكر كنم كه به اين فروم اومدم. در زمينههايي كه ميتوانستم ارائهي مطلب دهم رفتم. اين زمينهها در قسمتهاي علم و دانش و ادبيات و سينما... علم و دانش كه متاسفانه داراي سطح پاييني بود(البته تا اونجايي كه من ديدم) و ادبيات هم براي من كه ميخواستم تازه زبانم را تقويت كنم جاي مناسبي نبود. به همين دليل به قسمت سينما رفتم. جايي كه ديدم در اين قسمت ميتوانم به تقويت زبان بپردازم. اونجا شايد چندتا پست بيشتر نگذاشته بودم كه به يه تاپيكي بر خوردم به نام برترين جايزهي سينمايي... در اين تاپيك يه دوستي بود كه من هر كاري كردم از خر شيطان پايين نميومد و همچنان روي نظرش پافشاري ميكرد تا اينكه من يه خاطرهاي براي اثبات حرفم گفتم و ايشان در جواب اهانت كردند و بنده را مجبور به پاسخي بلند به خودشان كردند كه جا داره اينجا ازشون تشكر كنم چون بشدت در تقويت زبان بنده موثر بود. همين جا كه به اصطلاح نميدونم چرا ديگه ايشون توان جواب دادن نداشتند جناب آقاي دنيل كه فكر كنم رئيس بخش بودند اومدند و از من به صورت كاملا دوستانهاي درخواست كردند كه به كارم در اين تاپيك ادامه دهم. بنده نيز به كار خود ادامه دادم و سعي كردم مطالب جالبي را بنويسم كه براي دوستان هم مفيد باشد. گذشت و گذشت و من هم دوستان خيلي خوبي پيدا كردم كه دربارهي كار من از من ميپرسيدند (به صورت pm) و خوب اطلاعاتي تا آن حد كه ميدانستم به آنها ارائه دادم. چند روز و ماه گذشت تا اينكه بالاخره موقعش شده بود كه از بوستون به ايران بازگردم. وقتي به ايران برگشتم كار خودم را به مدت يه هفته(كه همون هفتهي اول بازگشتم بود) در pt ادامه ندادم تا اينكه قرار كنفرانس به دلايلي لغو شد و به اصفهان افتاد. به صورت تقريبا تصادفي جناب پروفسور رضا هم در همان تاريخ به مشهد ميآمدند و در ادامه به درخواست خانه رياضيات اصفهان براي يك سخنراني به ايران آمدند. من و چند تن از دوستان در اصفهان طي يك دورهي 4 روزه مقالهها را ارائه داديم و خوشبختانه با استقبال بسيار عالي همراه شد. در دورهاي كه كنفرانس ما در ايران برقرار بود من به كار خودم در اين فروم ادامه دادم و به تاپيك تيم برتون بر خوردم و به اسرار عدهاي از دوستان اين فروم كه از من درخواست كرده بودند خاطرات خودم را بنويسم يك خاطرهاي از ايشان نوشتم كه چند روز بعد با يك pm از طرف جناب last monarch روبرو شدم كه شايد از 100 تا كلمه 80 تاش فحش و ناسزا بود ولي متاسفانه به دو دليل جواب ايشان را ندادم: 1- در شخصيت خود جواب دادن فحاشي يك انسان بيادب را نميديدم... و دليل مهمتر و دوم- ديگر نيازي به تقويت زبان نداشتم كه فكر كنم اون دوست گرامي فكر كرد الآن منو ترسونده و من ديگه از ترسش نميتونم مطلب بنويسم. بعد از اون بسيار كم به اين فروم سر ميزدم و بيشتر جواب pm هاي بعضي دوستان را ميدادم كه از بنده درخواست اطلاعات ميكردند. فكر كنم يه 2-3 هفته گذشت تا اينكه يه pm از همون دوست گرامي last monarch دريافت كردم كه آدرس يه تاپيك را داده كه اسمش را من براي خودم ميذارم تاپيك انسان شناسي. منم لينك اينجا را ميذارم تا همه ببينند. در اين تاپيك دربارهي دوست عزيزم دنيل فهميدم كه بايد يه دو سه دور جملهي سرآغاز اين مطلبو بخونه و يا جناب سيمور عزيز كه احترام خاصي براش قائلم را فهميدم چي نوشته ولي با اين حال اگه كسي شك داره من كي هستم بياد ازم هرچي ميخواد بپرسه تا بهش ثابت بشه از اول كارم توي اين فروم حتي يه بار هم دروغ نگفتم. در ضمن سيمور جان من كه نگفتم استنلي كوبريك يا آلفرد هيچكاكم. گفتم يه شخصي هستم كه توي جلوههاي بصري فيلمهاي مختلفي كه خيلي هم كم هستند يه كار نه چندان بزرگ را به عهده داشتم. راستي جناب last monarch كه گفته بوديد ميخوايد بزنيد روي دست كاترين هپبورن اگه شما مثل من هزار تا دليل مبني بر بيوگرافي و هر چيزي كه ثابت كنه همچين شخصي هستي مگه من مشكل دارم باهات كه قبول نكنم.
اينم لينك تاپيك انسان شناسي:
http://forum.persiantools.com/t96002-page4.html
در كل از همهي دوستايي كه چه با سوال كردن از من و چه با فحاشي باعث تقويت زبانم شدند تشكر ميكنم. دوستاني كه هنوز ميخواهند اطلاعات از بنده كسب كنند كه ميدونند بايد چي كار كنند و چه شكلي با من حرف بزنند و دوستي هم كه ميخواد ناسزا بگه بياد هرچي دلش ميخواد تمرين فحش دادن كنه.
جا داره از اميد دوست خوبم كه user و password اش را به من داد تشكر كنم.
اگه خوبي ، بدي ديديد حلال كنيد
قربون همتون
خدانگهدار