برگزیده های پرشین تولز

تالار گفتگو در مورد کتابهای که با هم می خوانیم(در غرب خبری نیست)

F A R A M A R Z

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 اکتبر 2007
نوشته‌ها
2,508
لایک‌ها
1,642
سن
40
محل سکونت
Mashhad
می خام یه پیشنهادی بدم نمی خواستم یه تاپیک جدید بزنم اما چون تاپیکی در مورد پیشنهادات نبود مجبور شدم
اینکه بیایم در این تاپیک یک کتاب رو معرفی کنیم و فایل آنرا اینجا بزاریم و یه زمان بزاریم وآنر بخونیم بعد بیایم در مورد کتاب صحبت کنیم و نضراتمان را در موردش بگیم
به نظرم اینجوری هم بیشتر در مورد کتابها را می فهمیم
 

De Monarch

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
11 آگوست 2007
نوشته‌ها
2,707
لایک‌ها
17
محل سکونت
Minas Tirith
به نظرم عملی نیست ....
مگه اینکه همون پیشنهادی که در بخش نویسنده ی مورد علاقه مطرح شد عملی بشه ... یعنی بیایم در مورد کتابهایی که قبلا خوندیم بحث کنیم .... اولا اینکه خیلی ها همین الان دارن یه کتاب خاص رو می خونن پس نمی تونن به لینکی که قراره گذاشته بشه سر بزنن بعدش اینکه اون کتابی که قراره شما اینجا بذاری باید یه داستان کوتاه باشه دیگه ؟ خب این میشه یه چیزی شبیه کارگاه داستان ....

در مجموع من پیشنهاد میکنم در همین تاپیک یه کتاب که قبلا خوندیم( حالا میخواد تعدا کسانی که اون کتاب رو خوندن 3 نفر باشه ) انتخاب بشه تا در موردش بحث کنیم ... خیلی هم خوب میشه ....
 

l'avocat

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
19 آگوست 2007
نوشته‌ها
865
لایک‌ها
27
محل سکونت
Sur la chaise
به نظر من که پیشنهاد فوق العاده ای هست.اما کمی زمان بر هست،مثلا ممکنه حداقل 1هفته طول بکشه تا یه کتاب خونده بشه!مگر اینکه داستان کوتاه فقط گذاشته بشه.
البته نظر last monarch هم خوبه.اما خب اگه قرار باشه فقط در مورد کتاب هایی که قبلا خونده شده صحبت کنیم،عملا فقط به آثار معروف محدود میشه که همه خوندن.ولی گاهی آثار زیبا و جدید غیر معروفی هست که دوست داریم راجع بهش بحث کنیم ولی خب کسی رو پیدا نمیکنیم که اونو خونده باشه!واسه همین اینکه لینک بذاریم و زمان مشخصی رو تعیین کنیم واسه ی خوندن اثر ،به نظرم بهتره:)
 

F A R A M A R Z

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 اکتبر 2007
نوشته‌ها
2,508
لایک‌ها
1,642
سن
40
محل سکونت
Mashhad
در مورد کتابهای که قبلا خوندیم بیایم بحث کنیم که فکر نکنم عملی باشه چون شاید کتابی را که شما خوانده اید را من نخوانده باشم وبالعکس
اما در مورد اینکه کتاب بگذاریم بعد با خوندنش درباره آن بحث کنیم تا حدودی عملی است بدین صورت که
1 - کتابی را یک نفر برای دانلود می گذارد (در مورد اینکه چه کسی کتاب را قرار بدهد می توان هر دوره یک نفر به انتخاب جمع باشد واین را هم باید بگوئیم که کتاب که می زاریم پی دی اف باشد یا هر فرمتی دیگر نرم افزار آن را هم قرار بدیم
2 - برای خواندن آن هم یک هفته مهلت بدهیم بعد از آن مثلا یک زمانی را قرار بدهیم برای بحث در مورد این کتاب

برای راه افتادن این کار اول باید تعداد مشتاقان را ببینیم و ببینیم کسی دوست داره یا نه
اگه افرادی با این کار موافقه میتونیم یه گروه درست کنیم که با هم این کار و شروع کنیم و تا بعد هم می تونیم به گروهمان افراد زیادتری اضافه بشه


به نظر من که کار خیلی خوبی چون می تونیم برداشتهای دیگران را هم در مورد کتابهای خوانده شدهمان ببینیم و به یه برداشت بهتری دست یابیم
فکر هم نکنم فقط داستانهای کوتاه لازم باشه داستان بلند هم می تونه باشه چون براش مدت تائین می کنیم
 

De Monarch

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
11 آگوست 2007
نوشته‌ها
2,707
لایک‌ها
17
محل سکونت
Minas Tirith
به نظر من که پیشنهاد فوق العاده ای هست.اما کمی زمان بر هست،مثلا ممکنه حداقل 1هفته طول بکشه تا یه کتاب خونده بشه!مگر اینکه داستان کوتاه فقط گذاشته بشه.
البته نظر last monarch هم خوبه.اما خب اگه قرار باشه فقط در مورد کتاب هایی که قبلا خونده شده صحبت کنیم،عملا فقط به آثار معروف محدود میشه که همه خوندن.ولی گاهی آثار زیبا و جدید غیر معروفی هست که دوست داریم راجع بهش بحث کنیم ولی خب کسی رو پیدا نمیکنیم که اونو خونده باشه!واسه همین اینکه لینک بذاریم و زمان مشخصی رو تعیین کنیم واسه ی خوندن اثر ،به نظرم بهتره:)

به نظر من ایده ی همون آثار معروف بهتره ... مثلا شما یا سراب یه لیست از کتاب هایی که خوندین بذارین ( البته باید کتاب های شناخته شده باشه ) بعد فقط کافیه سه نفر اون کتاب رو خونده باشن ... همین جا در مورد شون بحث کنیم ... برای خود من همیشه جذاب بوده که در مورد کتاب های شناخته شده با یکی دیگه حرف بزنم ... اما در مورد لینک : به نظرم این جالب نباشه چون همونطور که گفتم لینک طبعا بای دداستان کوتاه باشه دیگه ؟ این زیاد جالب نیست ....

در مورد کتابهای که قبلا خوندیم بیایم بحث کنیم که فکر نکنم عملی باشه چون شاید کتابی را که شما خوانده اید را من نخوانده باشم وبالعکس
اما در مورد اینکه کتاب بگذاریم بعد با خوندنش درباره آن بحث کنیم تا حدودی عملی است بدین صورت که
1 - کتابی را یک نفر برای دانلود می گذارد (در مورد اینکه چه کسی کتاب را قرار بدهد می توان هر دوره یک نفر به انتخاب جمع باشد واین را هم باید بگوئیم که کتاب که می زاریم پی دی اف باشد یا هر فرمتی دیگر نرم افزار آن را هم قرار بدیم
2 - برای خواندن آن هم یک هفته مهلت بدهیم بعد از آن مثلا یک زمانی را قرار بدهیم برای بحث در مورد این کتاب

برای راه افتادن این کار اول باید تعداد مشتاقان را ببینیم و ببینیم کسی دوست داره یا نه
اگه افرادی با این کار موافقه میتونیم یه گروه درست کنیم که با هم این کار و شروع کنیم و تا بعد هم می تونیم به گروهمان افراد زیادتری اضافه بشه


به نظر من که کار خیلی خوبی چون می تونیم برداشتهای دیگران را هم در مورد کتابهای خوانده شدهمان ببینیم و به یه برداشت بهتری دست یابیم
فکر هم نکنم فقط داستانهای کوتاه لازم باشه داستان بلند هم می تونه باشه چون براش مدت تائین می کنیم

من نظرم رو گفتم اما اگه موافق نیستین همون لینک ... فقط خواهشا یه چیزی باشه که ارزش خوندن داشته باشه... به نظرم صبر کنیم تا یه نفر دیگه به جز من و شما تایید کنه بعد شما خودت لینک بذار ...
 

F A R A M A R Z

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 اکتبر 2007
نوشته‌ها
2,508
لایک‌ها
1,642
سن
40
محل سکونت
Mashhad
من اینو گفتم تا ببینیم کسانی هستن که دوست داشته باشند یا نه شایدم پیشنهاد من خوب نبود و پیشنهاد شمارو بهتر دونستند
پس صبر می کنیم
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,911
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
ایده ی خیلی جالبیه میتونیم راجع به کتابها بصورت خیلی دوستانه و خودمونی بحث و تبادل نظر کنیم

من کتابای گابریل گارسیا رو پیشنهاد میدم

صد سال تنهایی
کسی به سرهنگ نامه نمینویسد
وبقیش نظرتون چیه؟

markez2.JPG
 

F A R A M A R Z

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 اکتبر 2007
نوشته‌ها
2,508
لایک‌ها
1,642
سن
40
محل سکونت
Mashhad
خوب اگه بقیه موافقا یه کتاب میزاریم ویه مدت تائین میکنیم وبعد در مورد صحبت میکنیم
کتاب:
خاطرات روس*پیان سودازده ی من
نویسنده: گابریل گارسیا مارکز
برگردان: امیرحسین فطانت

لینک دانلود بصورت پی دی اف :/http/forum.persiantools.com/showpost.php?p=1517154&postcount=1710
اگر شما هم موافقید که شروع کنیم
باسپاس
 

ieeeman

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 نوامبر 2007
نوشته‌ها
430
لایک‌ها
0
محل سکونت
دو قدم مانده به گل

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
ايده خوبيه!

اين ايده كه كتابي معرفي بشه همه بخونن در موردش نظر بدن بهتر از اون ايده اي هست كه در مورد كتابهاي قديمي كه خونديم نظر بديم!

براي اون نوع بحث تاپيك هست!

البته يك موضوع مهم:
اينكه ايده خوبي هست به خودي خود باعث نميشه كه استقبال هم ازش بشه
خيلي ها هم مثل خوده من چندين كتاب نخونده دارن و مشغول مطالعه هستند!
فكر ميكنم اگر از كتابهاي كم حجمتر براي شروع استفاده كنيد بهتر باشه

موفق باشيد
 

De Monarch

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
11 آگوست 2007
نوشته‌ها
2,707
لایک‌ها
17
محل سکونت
Minas Tirith
زمان برای خوندن متن تعین نشد ... به قول اون دوستمون اگه متن یه خورده کوتاه تر بود بهتر بود ...
 

F A R A M A R Z

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 اکتبر 2007
نوشته‌ها
2,508
لایک‌ها
1,642
سن
40
محل سکونت
Mashhad
برایه زمان تا سه شنبه هفته بعد خوبه اگه خوبه لطفا تائید کنید
 

De Monarch

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
11 آگوست 2007
نوشته‌ها
2,707
لایک‌ها
17
محل سکونت
Minas Tirith
برایه زمان تا سه شنبه هفته بعد خوبه اگه خوبه لطفا تائید کنید

من 43 صفحهشو خوندم ... زمان تعین شده هم خوبه ... حدس میزنم به جز من و خودت کس دیگه ای نمیاد ... ولی اشکال نداره ...
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,911
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
بچه ها منم دانلود کردم منم هستم
 

l'avocat

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
19 آگوست 2007
نوشته‌ها
865
لایک‌ها
27
محل سکونت
Sur la chaise
منم این کتاب رو تقریبا 2ماه پیش خوندم.وقتی همه خوندنش منم نظرمو اینجا میگم:rolleyes:
 

F A R A M A R Z

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 اکتبر 2007
نوشته‌ها
2,508
لایک‌ها
1,642
سن
40
محل سکونت
Mashhad
با سلام خدمت همگی
وقتی پیرمرد در سن نود سالگی فهمید که عاشق شده فهمیدش که تا حالا چشمهاش بروی دنیا بسته بوده و تازه فهمید که می تونست زندگی بهتری داشته باشه از اون لاکی که دور خودش زده بود بیرون آمد ولی خوب دیر بود
اینکه در نود سالگی می خواست به خودش ثابت کنه که می تونه از پس یک دختر جوان بربیاد نشون میده که می خواسته به خودش اثبات کنه که پیر نشوده و مرگ بهش نزدیک نیست شاید از خودش فرار می کرده اون در روز تولد خود می خواسته به خودش کادو بده و این کادو به نظر من اعتماد به نفس بوده و دوری از پیر شدن
در ادامه بازم در مورد بقیه کتاب هم نظراتم را می گویم تا ببینیم بقیه دوستان چه نظری دارند تا درباره اش بحث کنیم
 

l'avocat

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
19 آگوست 2007
نوشته‌ها
865
لایک‌ها
27
محل سکونت
Sur la chaise
امیدوارم همه کتاب خونده باشن تا الان.راستش من اصلا ازین کتاب خوشم نیومد،شاید واسه این بود که مشابه این موضوع رو زیاد خونده بودم اینم مهم نیست که کدوم یکی ازین نویسنده ها واسه اولین بار کتابی با این مضمون نوشته،مهم اینه که موضوش واسه من نه جذاب بود نه جدید!و تقریبا چیز تازه ای به من یاد نداد. شاید حرف اصلی نویسنده این باشه که عشق و دلبستگی(حتی به چیز های کوچیک)و گاهی توجه به دل،میتونه تولدی دوباره باشه و انسان پیری رو دوباره زنده کنه.خب اینو که همه میدونن!به نظر شما این مطلب تازه ای هست؟
البته منم نظر سراب عزیز در مورد اینکه کادوی پیر مرد اعتماد به نفس بوده رو قبول دارم.
 

De Monarch

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
11 آگوست 2007
نوشته‌ها
2,707
لایک‌ها
17
محل سکونت
Minas Tirith
من 70 صفحه از کتاب این نویسنده ی بزرگ رو خوندم و باید بگم فوق العاده بود ... نظرم رو راجع به داستان بعد از اتمامش میگم اما تا اینجا خیلی باهاش ارتباط برقرار کردم هر چند با خود مارکز زیاد ارتباط برقرار نکردم و اینو به واسطه ی دو کتاب " کسی به سرهنگ نامه نمی نویسد " و مجموعه داستان " روزی همچون روزهای دیگر " و همینطور کتاب " صد سال تنهایی " میگم اما این داستان یه جذابیت فوق العاده داره و اونم به خاطر متن صمیمی و سادش هست ...

یکی از دلایل ارتباط برقرار نکردن با همچین داستانهایی علاوه بر نظر شخصی که برای همه محترمه اینه که این سری آثار داستان هستن نه قصه و فرق داستان و قصه هم بر همه مشخصه... البته این قضیه ی فرق بین داستان و قصه یه چیز آکادمیک نیست شاید هم هست اما من درست یادم نمیاد که کجا شنیدم یا خوندم ولی خب تقسیم بندی منطقی و خوبیه ...
 

F A R A M A R Z

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 اکتبر 2007
نوشته‌ها
2,508
لایک‌ها
1,642
سن
40
محل سکونت
Mashhad
در کل کتاب تمام اتفاقات رو فقط از چشم پیرمرد می بینیم و کتاب خواسته که با فکریات و دید پیرمرد بریم جلو

وقتی در مورد دختره صحبت میکنه اصلا از روحیات دختر صحبتی نمیکنه انگار که دختر در ذهن پیرمرد است و آنرا از دید خود آنچنان می انگارد که ما آنرا باور می کنیم
 
بالا