سلام. خوفید همگی؟ چه خفرا؟
اقا من زیاد تاپیک نمیزنیم ولی یه دفعه یه مسائلی باعث شد که ما هم بیام یه تاپیک حالا از نظر یکسری بی محتوا و یکسری هم محتوا دار بزنیم. :snitch:
خب عنوان تاپیم مطرح کننده سوال اصلی من و البته به صورت کلی هست./
من تو تجربه دوستیم با جنس مخالف چیزای زیادی یاد گرفتم، فهمیدم عاشق شدم خریته، وابسته شدن خریته و.. که زیاد وراجی نمیکنم چون این حرفها حالت کلیشه ای داره براتون اونوقت هی لجتون میگیره میام این چیزا رو میگم! :snitch:
خب داشتم میگفتم، از اون دوستیه یه5چند وقت طولانی میگذره و تمون شد رفت. من دیگه اومدم دور این چیزا رو خط بکشم و عین ادم سرم تو کار خودم باشه. چون یه جورایی هم واسم عادی شده بود و دیگه اون توان تریپ دوستی و این چیزا رو نداشتم...
اقا چرا بپیچونم خودمون رو، من الان ترم 2 تو دانشگاه هستم. البته اواخرش.
همین 2 هفته پیش یه درسی بود که ما یه خانم با شخصیت که هم کلاسیم بود کلاس داشتم. قبلا هم همین رسم با هم تو یه کلاس بدودیم ولی چیز خاصی اتفاق نیافتاده بود!:blink: من سرم تو کارم خودم بود چون درس هم ازمایشگاه بود و وقت نمیشد بخوام ک...کلک بازی کنم و این چیزا!
من سرم رو برگردوندم که دیدم زول زده به من همینطور داره نگاه میکنه. اقا از رو هم نمیرفت که. تا اینکه کلاس تموم شد اول حس خاصی بهم دست نداد فکر کردم شاید کار خطایی کردم که داره اینطور نگاه میکنه. در چند روز اینده که دانشگاه میدیدمش و سر کلاس بازم زول میزد. طوری که چشاش انگار یه چیزی میخواست بگه ولی نمیتونست. اقا ما گفتیم بیخیال، هم دارم بازم اسکل میشم و هم داره لابد اسکل میکنه منو!
تا اینکه این وضع ادامه پیدا کرد و... فهمیدیم که شاید یکم باهاش بیشتر جور شم و ...(!) ( ) بد نباشه. بالاخره هم تو یه دانشگاهیم هم بالاخره بگم که رفتم تو کفش بد جور!:blush::blush:
حالا بگذریم از این ماجرا.... :snitch:
من میخوام بدونم با در نظر گرفتن مسائل مختلف، نظیر دورو بریا یعنی همکلاسیها و کلا دانشجوهایی که میشناسنت، میدونید که حس حسودی و رقابت یا شاید هم زیراب زنی دارن ممکنه مسئله ساز بشه،
شاید تابلو شیم تو دانشگاه،
چون تو دانشگاه هست و من هم مثلا باهاش یک کلاس داشته باشم و همش مراقبش باشم و هم اینکه مهمتر تو فکرش باشم مسئله ساز بشه،
و...
چون خودم این نظر رو دارم دوست دختر بازی تو دانشگاه زیاد معنی نمیده به اون طور و روابط چه با دختر و چه پسر بهتره در حد هم کلاسی و تفریح و این چیزا باشه، زیادم دیدم بچه های خودمون با گروه ورودی خودمون دوست بشن ولی خب...
حالا شما اگر جای من بودید چیکار میکردید؟؟؟
نظرتون چیه در مورد این جور دوستی تو خود دانشگاه و محیط دانشگاه؟
اقا من زیاد تاپیک نمیزنیم ولی یه دفعه یه مسائلی باعث شد که ما هم بیام یه تاپیک حالا از نظر یکسری بی محتوا و یکسری هم محتوا دار بزنیم. :snitch:
خب عنوان تاپیم مطرح کننده سوال اصلی من و البته به صورت کلی هست./
من تو تجربه دوستیم با جنس مخالف چیزای زیادی یاد گرفتم، فهمیدم عاشق شدم خریته، وابسته شدن خریته و.. که زیاد وراجی نمیکنم چون این حرفها حالت کلیشه ای داره براتون اونوقت هی لجتون میگیره میام این چیزا رو میگم! :snitch:
خب داشتم میگفتم، از اون دوستیه یه5چند وقت طولانی میگذره و تمون شد رفت. من دیگه اومدم دور این چیزا رو خط بکشم و عین ادم سرم تو کار خودم باشه. چون یه جورایی هم واسم عادی شده بود و دیگه اون توان تریپ دوستی و این چیزا رو نداشتم...
اقا چرا بپیچونم خودمون رو، من الان ترم 2 تو دانشگاه هستم. البته اواخرش.
همین 2 هفته پیش یه درسی بود که ما یه خانم با شخصیت که هم کلاسیم بود کلاس داشتم. قبلا هم همین رسم با هم تو یه کلاس بدودیم ولی چیز خاصی اتفاق نیافتاده بود!:blink: من سرم تو کارم خودم بود چون درس هم ازمایشگاه بود و وقت نمیشد بخوام ک...کلک بازی کنم و این چیزا!
من سرم رو برگردوندم که دیدم زول زده به من همینطور داره نگاه میکنه. اقا از رو هم نمیرفت که. تا اینکه کلاس تموم شد اول حس خاصی بهم دست نداد فکر کردم شاید کار خطایی کردم که داره اینطور نگاه میکنه. در چند روز اینده که دانشگاه میدیدمش و سر کلاس بازم زول میزد. طوری که چشاش انگار یه چیزی میخواست بگه ولی نمیتونست. اقا ما گفتیم بیخیال، هم دارم بازم اسکل میشم و هم داره لابد اسکل میکنه منو!
تا اینکه این وضع ادامه پیدا کرد و... فهمیدیم که شاید یکم باهاش بیشتر جور شم و ...(!) ( ) بد نباشه. بالاخره هم تو یه دانشگاهیم هم بالاخره بگم که رفتم تو کفش بد جور!:blush::blush:
حالا بگذریم از این ماجرا.... :snitch:
من میخوام بدونم با در نظر گرفتن مسائل مختلف، نظیر دورو بریا یعنی همکلاسیها و کلا دانشجوهایی که میشناسنت، میدونید که حس حسودی و رقابت یا شاید هم زیراب زنی دارن ممکنه مسئله ساز بشه،
شاید تابلو شیم تو دانشگاه،
چون تو دانشگاه هست و من هم مثلا باهاش یک کلاس داشته باشم و همش مراقبش باشم و هم اینکه مهمتر تو فکرش باشم مسئله ساز بشه،
و...
چون خودم این نظر رو دارم دوست دختر بازی تو دانشگاه زیاد معنی نمیده به اون طور و روابط چه با دختر و چه پسر بهتره در حد هم کلاسی و تفریح و این چیزا باشه، زیادم دیدم بچه های خودمون با گروه ورودی خودمون دوست بشن ولی خب...
حالا شما اگر جای من بودید چیکار میکردید؟؟؟
نظرتون چیه در مورد این جور دوستی تو خود دانشگاه و محیط دانشگاه؟