برگزیده های پرشین تولز

از نظر شما دوستی با جنس مخالف در محیط دانشگاه خوب هست یا نه؟

به نظر شما دوستی با جنس مخالف در محیط دانشگاه خوب هست یا نه؟


  • Total voters
    22
وضعیت
موضوع بسته شده است.

NEONAZ

Registered User
تاریخ عضویت
17 ژانویه 2007
نوشته‌ها
873
لایک‌ها
8
سن
35
محل سکونت
Tehran
سلام. خوفید همگی؟ چه خفرا؟ :cool::cool:
اقا من زیاد تاپیک نمیزنیم ولی یه دفعه یه مسائلی باعث شد که ما هم بیام یه تاپیک حالا از نظر یکسری بی محتوا و یکسری هم محتوا دار بزنیم. :snitch:


خب عنوان تاپیم مطرح کننده سوال اصلی من و البته به صورت کلی هست./ ;)

من تو تجربه دوستیم با جنس مخالف چیزای زیادی یاد گرفتم، فهمیدم عاشق شدم خریته، وابسته شدن خریته و.. که زیاد وراجی نمیکنم چون این حرفها حالت کلیشه ای داره براتون اونوقت هی لجتون میگیره میام این چیزا رو میگم!:D :snitch:
خب داشتم میگفتم، از اون دوستیه یه5چند وقت طولانی میگذره و تمون شد رفت. من دیگه اومدم دور این چیزا رو خط بکشم و عین ادم سرم تو کار خودم باشه. چون یه جورایی هم واسم عادی شده بود و دیگه اون توان تریپ دوستی و این چیزا رو نداشتم...:)

اقا چرا بپیچونم خودمون رو، من الان ترم 2 تو دانشگاه هستم. البته اواخرش.
همین 2 هفته پیش یه درسی بود که ما یه خانم با شخصیت که هم کلاسیم بود کلاس داشتم. قبلا هم همین رسم با هم تو یه کلاس بدودیم ولی چیز خاصی اتفاق نیافتاده بود!:blink: من سرم تو کارم خودم بود چون درس هم ازمایشگاه بود و وقت نمیشد بخوام ک...کلک بازی کنم و این چیزا!
من سرم رو برگردوندم که دیدم زول زده به من همینطور داره نگاه میکنه. اقا از رو هم نمیرفت که. تا اینکه کلاس تموم شد اول حس خاصی بهم دست نداد فکر کردم شاید کار خطایی کردم که داره اینطور نگاه میکنه. در چند روز اینده که دانشگاه میدیدمش و سر کلاس بازم زول میزد. طوری که چشاش انگار یه چیزی میخواست بگه ولی نمیتونست. اقا ما گفتیم بیخیال، هم دارم بازم اسکل میشم و هم داره لابد اسکل میکنه منو!
تا اینکه این وضع ادامه پیدا کرد و... فهمیدیم که شاید یکم باهاش بیشتر جور شم و ...(!) ( :D ) بد نباشه. بالاخره هم تو یه دانشگاهیم هم بالاخره بگم که رفتم تو کفش بد جور!:blush::blush: :D

حالا بگذریم از این ماجرا.... :snitch:

من میخوام بدونم با در نظر گرفتن مسائل مختلف، نظیر دورو بریا یعنی همکلاسیها و کلا دانشجوهایی که میشناسنت، میدونید که حس حسودی و رقابت یا شاید هم زیراب زنی دارن ممکنه مسئله ساز بشه،
شاید تابلو شیم تو دانشگاه،
چون تو دانشگاه هست و من هم مثلا باهاش یک کلاس داشته باشم و همش مراقبش باشم و هم اینکه مهمتر تو فکرش باشم مسئله ساز بشه،
و...
چون خودم این نظر رو دارم دوست دختر بازی تو دانشگاه زیاد معنی نمیده به اون طور و روابط چه با دختر و چه پسر بهتره در حد هم کلاسی و تفریح و این چیزا باشه، زیادم دیدم بچه های خودمون با گروه ورودی خودمون دوست بشن ولی خب...

حالا شما اگر جای من بودید چیکار میکردید؟؟؟
نظرتون چیه در مورد این جور دوستی تو خود دانشگاه و محیط دانشگاه؟

:):):)
 

King Of Net

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
16 دسامبر 2007
نوشته‌ها
255
لایک‌ها
6
محل سکونت
Gedrosia
حیفه که تورش نکنی
دانشگاه یعنی تفریح بابا فکرت مشغول میشه کیلویی چنده
برو مستقیم بهش بگو بعد کلاس منتظرتم دم در
اونم از خداشه
فردا افسوس امروزو نخوری : دی
 

انسانه خوب

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
14 ژانویه 2008
نوشته‌ها
297
لایک‌ها
3
به به. همین که بالایی گفت :snitch:

روابط رو بکشون به بیرونه دانشگاه.

برو عشقو صفا.
الان که خوشتیپی دختره اسیرت شده استفاده کن. مگه آدم چند روز جوونه؟ چشم بهم بزنیم هممون پیر میشیم.
 

NEONAZ

Registered User
تاریخ عضویت
17 ژانویه 2007
نوشته‌ها
873
لایک‌ها
8
سن
35
محل سکونت
Tehran
به به به به ...!
خــــــــــــــــــــــــب، نظر بقیه چیه؟
 

Conker

Registered User
تاریخ عضویت
31 مارس 2007
نوشته‌ها
208
لایک‌ها
14
سلام. خوفید همگی؟ چه خفرا؟ :cool::cool:
اقا من زیاد تاپیک نمیزنیم ولی یه دفعه یه مسائلی باعث شد که ما هم بیام یه تاپیک حالا از نظر یکسری بی محتوا و یکسری هم محتوا دار بزنیم. :snitch:


خب عنوان تاپیم مطرح کننده سوال اصلی من و البته به صورت کلی هست./ ;)

من تو تجربه دوستیم با جنس مخالف چیزای زیادی یاد گرفتم، فهمیدم عاشق شدم خریته، وابسته شدن خریته و.. که زیاد وراجی نمیکنم چون این حرفها حالت کلیشه ای داره براتون اونوقت هی لجتون میگیره میام این چیزا رو میگم!:D :snitch:
خب داشتم میگفتم، از اون دوستیه یه5چند وقت طولانی میگذره و تمون شد رفت. من دیگه اومدم دور این چیزا رو خط بکشم و عین ادم سرم تو کار خودم باشه. چون یه جورایی هم واسم عادی شده بود و دیگه اون توان تریپ دوستی و این چیزا رو نداشتم...:)

اقا چرا بپیچونم خودمون رو، من الان ترم 2 تو دانشگاه هستم. البته اواخرش.
همین 2 هفته پیش یه درسی بود که ما یه خانم با شخصیت که هم کلاسیم بود کلاس داشتم. قبلا هم همین رسم با هم تو یه کلاس بدودیم ولی چیز خاصی اتفاق نیافتاده بود!:blink: من سرم تو کارم خودم بود چون درس هم ازمایشگاه بود و وقت نمیشد بخوام ک...کلک بازی کنم و این چیزا!
من سرم رو برگردوندم که دیدم زول زده به من همینطور داره نگاه میکنه. اقا از رو هم نمیرفت که. تا اینکه کلاس تموم شد اول حس خاصی بهم دست نداد فکر کردم شاید کار خطایی کردم که داره اینطور نگاه میکنه. در چند روز اینده که دانشگاه میدیدمش و سر کلاس بازم زول میزد. طوری که چشاش انگار یه چیزی میخواست بگه ولی نمیتونست. اقا ما گفتیم بیخیال، هم دارم بازم اسکل میشم و هم داره لابد اسکل میکنه منو!
تا اینکه این وضع ادامه پیدا کرد و... فهمیدیم که شاید یکم باهاش بیشتر جور شم و ...(!) ( :D ) بد نباشه. بالاخره هم تو یه دانشگاهیم هم بالاخره بگم که رفتم تو کفش بد جور!:blush::blush: :D

حالا بگذریم از این ماجرا.... :snitch:

من میخوام بدونم با در نظر گرفتن مسائل مختلف، نظیر دورو بریا یعنی همکلاسیها و کلا دانشجوهایی که میشناسنت، میدونید که حس حسودی و رقابت یا شاید هم زیراب زنی دارن ممکنه مسئله ساز بشه،
شاید تابلو شیم تو دانشگاه،
چون تو دانشگاه هست و من هم مثلا باهاش یک کلاس داشته باشم و همش مراقبش باشم و هم اینکه مهمتر تو فکرش باشم مسئله ساز بشه،
و...
چون خودم این نظر رو دارم دوست دختر بازی تو دانشگاه زیاد معنی نمیده به اون طور و روابط چه با دختر و چه پسر بهتره در حد هم کلاسی و تفریح و این چیزا باشه، زیادم دیدم بچه های خودمون با گروه ورودی خودمون دوست بشن ولی خب...

حالا شما اگر جای من بودید چیکار میکردید؟؟؟
نظرتون چیه در مورد این جور دوستی تو خود دانشگاه و محیط دانشگاه؟

:):):)
دوست عزیز، هر کاری می کنی فقط مواظب باش تورت نکنن. ما تو فامیلمون دو تا مورد داشتیم که توسط همین دخترای دانشگاه خر شدن و باهاشون ازدواج کردن. اوایل وضع زندگیشون بد نبود ولی الان که چند سالی از ازدواجشون می گذره زندگیشون از جهنم هم بدتر شده :eek:

متاسفانه الان خیلی از دخترایی که میان دانشگاه هدفشون فقط تور زدن پسراست. گذشت اون دوره ای که دخترای دم بخت رو آفتاب مهتاب ندیده بود و مردم معتقد بودن که دختر باید بشینه تو خونه تا براش خواستگار بیاد. حالا دیگه این اونان که دستبکار میشن و برا خودشون شوهر پیدا میکنن :eek:
حیفه که تورش نکنی
دانشگاه یعنی تفریح بابا فکرت مشغول میشه کیلویی چنده
برو مستقیم بهش بگو بعد کلاس منتظرتم دم در
اونم از خداشه
فردا افسوس امروزو نخوری : دی
هیچ پسری تو این سن و سال کسی رو تور نمی کنه، بلکه فقط خودشه که تور میشه. پسرا تا یه سنی هر چی دیرتر ازدواج کنن به نفعشونه ولی دخترا هر چی زودتر شوهر کنن براشون بهتره. ازدواج یه پسر تو سن پایین حماقت محضه ولی برای یه دختر امتیاز به حساب میاد. برا همین اگه دو طرف همسن باشن این پسره ست که تور میشه، نه دختره.
 

انسانه خوب

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
14 ژانویه 2008
نوشته‌ها
297
لایک‌ها
3
پس نتیجه گیری:

دختر مثل ماهی گلیه. اگه احیانن افتاد تو تورت. وردار یکم نگاش کن . بعدش آزادش کن بره
 

Benyaminj

کاربر فعال بازیهای کامپیوتری
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 آگوست 2005
نوشته‌ها
4,528
لایک‌ها
1,888
محل سکونت
Tehran
دوست عزیز، هر کاری می کنی فقط مواظب باش تورت نکنن. ما تو فامیلمون دو تا مورد داشتیم که توسط همین دخترای دانشگاه خر شدن و باهاشون ازدواج کردن. اوایل وضع زندگیشون بد نبود ولی الان که چند سالی از ازدواجشون می گذره زندگیشون از جهنم هم بدتر شده :eek:

متاسفانه الان خیلی از دخترایی که میان دانشگاه هدفشون فقط تور زدن پسراست. گذشت اون دوره ای که دخترای دم بخت رو آفتاب مهتاب ندیده بود و مردم معتقد بودن که دختر باید بشینه تو خونه تا براش خواستگار بیاد. حالا دیگه این اونان که دستبکار میشن و برا خودشون شوهر پیدا میکنن :eek:

هیچ پسری تو این سن و سال کسی رو تور نمی کنه، بلکه فقط خودشه که تور میشه. پسرا تا یه سنی هر چی دیرتر ازدواج کنن به نفعشونه ولی دخترا هر چی زودتر شوهر کنن براشون بهتره. ازدواج یه پسر تو سن پایین حماقت محضه ولی برای یه دختر امتیاز به حساب میاد. برا همین اگه دو طرف همسن باشن این پسره ست که تور میشه، نه دختره.

تأييد میشه !!!!
 

Bell

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
3 می 2008
نوشته‌ها
222
لایک‌ها
6
خوبه !
بستگی داره بتونی باهاش سانفرانسیسکو هم بری یا نه !

ولی اگه فقط لاس زدن باشه که آسونه ! خیلی ساده پیشنهاد بده که اگه موافق هستید با هم درس بخونیم . دو سه روز به این منوال که گذشت بعد از درس خوندن بگو خسته شدیم ! اگه موافق هستید بریم یک نوشیدنی بیرون بخوریم . و ... در حین درس خوندن وقتی حواسش به درس و کتابه . یک ماچ هم بگیر ازش ببین عکس العملش چیه ! از این میتونی ببینی که سانفراسیکو میاد باهات یا نه !
 

ensanikhoob

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 می 2008
نوشته‌ها
0
لایک‌ها
0
تو هم مستند تابوس (زهره ومنوچهر دیدی)
 

kaveh_ir

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 آپریل 2005
نوشته‌ها
67
لایک‌ها
0
اگه قیافش خوبه امانش نده و اگرم پولداره چتربازی یادت نره!
من که دانشجوم جان شما تو دانشگاه تور میزنیم غروب به غروب هم میریم خیابون تور میزنیم. خلاصه حقتو از این جماعت دختر بگیر.
دوستی پاک و ازدواج و عاشقی و این ک .. شعرام ول کن. دوستی ناپاکش خوبه :rolleyes:
برو جلو نترس من باهاتم :D
 

alibati

همکار بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
22 آپریل 2005
نوشته‌ها
5,726
لایک‌ها
1,343
محل سکونت
تهران
چه تاپیک خلافی:f34r:
 

Conker

Registered User
تاریخ عضویت
31 مارس 2007
نوشته‌ها
208
لایک‌ها
14
اگه قیافش خوبه امانش نده و اگرم پولداره چتربازی یادت نره!
من که دانشجوم جان شما تو دانشگاه تور میزنیم غروب به غروب هم میریم خیابون تور میزنیم. خلاصه حقتو از این جماعت دختر بگیر.
دوستی پاک و ازدواج و عاشقی و این ک .. شعرام ول کن. دوستی ناپاکش خوبه :rolleyes:
برو جلو نترس من باهاتم :D
خوب گفتی. باید تا حد ممکن ازشون سواری گرفت. ولی خر شدن واسه رومانتیک بازی و ازدواج و اینا کاریه که فقط از ادمای ابله برمیاد.
 

Reza021

Registered User
تاریخ عضویت
16 می 2007
نوشته‌ها
159
لایک‌ها
19
محل سکونت
UNKONWEN YET
^^فيلمه؟ دان كنم؟:دي

در رابطه به مشكل دوستمون بگم كه نه بگيريش نه بذار بره يعني...
glassesup.gif
 

Bell

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
3 می 2008
نوشته‌ها
222
لایک‌ها
6
^^فيلمه؟ دان كنم؟:دي

در رابطه به مشكل دوستمون بگم كه نه بگيريش نه بذار بره يعني...
glassesup.gif

بله.
اصلش در رابطه با مساله باکرگی بود واسه دختر ایرانی و خانواده ایرانی
مصاحبه بود با خود دخترها . که سر و تهش این بود که آره دلمون میخواد ! ولی میترسیم ! نتیجه خوبی که واسه این دوستمون از حرفهای این دخترهای فیلم میشد گرفت این بودش که کافیه خیال کنند که قراره بعدا ازدواج کنید ! ( البته این به درجه پست بودن پسر هم بستگی داره که در کیبورد نمیگنجد ! )
مصاحبه بود با خانم مذهبی ها . که سر و تهش این بود که زبونت رو گاز بگیر !
با زنان خاص !!! صحبت میکرد و ...
.. این تیپی بود خلاصه !

اون صحنه آخرش که دختر پسره زیر درخت بودند هم من رو به یاد صحنه زیبایی ربوده شده ی برتولوچی انداخت:)

چند هفته قبل مهمون داشتیم . یکی شون یک آقای خارجی بود که همسر ایرانی داشت . توی مهمونی دوتا دختر ایرانی مجرد هم بودند . من هم عمدا به بهونه آشنا کردن این آقای خارجی با فرهنگ ایرانی و گفتگوی فرهنگها !!!! همی داستان باکرگی و دستمال و حجله رو واسش از سیر تا پیاز بدون سانسور تعریف کردم . خلاصه قیافه اون مجرد های مجلس دیدنی بود و خنده های مصنوعیشون که موضوع رو عادی جلوه بدهند خنده دار تر !
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا