برگزیده های پرشین تولز

زیباترین اشعار عاشقانه

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,911
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
تایپیکی زدم که تو اون اشعار عاشقانه رو قرار بدیم

فقط خواهشا شعر کامل باشه یه بیت دو بیت نباشه

ایرانی یا خارجی میتونین بزارین اسم شاعر هم درج بشه لطفا اگه نشد هم زیاد مهم نیست .

منظور از خارجی متن ترجمه شده هستش نه خود متن انگلیسی
 
Last edited:

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,911
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
تو را نگاه می کنم
خورشید چند برابر می شود و روز را روشن می کند!
بیدار شو
با قلب و سر رنگین خود
بد شگونی شب را بگیر
تو را نگاه می کنم و همه چیز عریان می شود
زورق ها در آب های کم عمقند...
خلاصه کنم:دریا بی عشق سرد است!
جهان این گونه آغاز می شود:
موج ها گهواره ی آسمان را می جنبانند
(تو در میان ملافه ها جا به جا می شوی
وخواب را فرا می خوانی)
بیدار شو تا از پی ات روان شوم
تنم بی تاب تعقیب توست!
می خواهم عمرم را با عشق تو سر کنم
از دروازه ی سپیده تا دریچه ی شب
می خواهم با بیداریِ تو رویا ببینم!

" پلالوار"
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,911
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
باز یک غزل حکایت کسی که عاشق است

باز ما و کشف خلوت کسی که عاشق است

در سکوت چشم دوختن به جاده های دور

باز انتظار عادت کسی که عاشق است

دستهای التماس ما گشوده پس کجاست؟

دستهای با محبّت کسی که عاشق است

باز هم سخن بگو سخن بگو شنیدنی ست

از زبان تو حکایت کسی که عاشق است

من اگر بخواهمت نخواهمت تو خوب باش

مثل حسن بی نهایت کسی که عاشق است

بغض های شب همیشه سهم نا امید هاست

خنده های صبح قسمت کسی که عاشق است

شاخه ها خدا کند به دست باد نشکند

عشق یعنی استقامت کسی که عاشق است

منتظر نایستید٬نوبت شما که نیست

نوبت من است٬نوبت کسی که عاشق است

"زیبا طاهریان"

 

skyupper2

Registered User
تاریخ عضویت
16 فوریه 2006
نوشته‌ها
267
لایک‌ها
3
عالیه دوست عزیز لطفا ادامه بدهید
من خودم شعر اول زدم به اتاقم خیلی بازی کلمات در این شعر زیباست
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,911
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
اخر زنگ دنیا کی میخورد

خدا می داند،ولی........................
آن روز که آخرین زنگ دنیا می خورد دیگر نه
می شود تقلب کرد ونه می شود سرکسی
را کلاه گذاشت.
آن روز تازه می فهمیم دنیا با همه بزرگی اش
از جلسه امتحان هم کوچکتر بود.

آنروز تازه می فهمیم که زندگی عجب سوال
سختی بود ،سوالی که بیش از یک بار
نمی توان به آن پاسخ داد.

خدا کند آنروز که آخرین زنگ دنیا می خورد،
روی تخته سیاه قیامت اسم ما را جزء خوبها
بنویسند.

خدا کند حواسمان بوده باشد وزنگهای تفریح
آنقدر در حیاط نمانده باشیم که حیات
یادمان رفته باشد.

خدا کند که دفتر زندگیمان را جلد کرده باشیم
وبدانیم دنیا چرک نویسی بیش نیست.
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,911
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
فریاد نزن ای عاشق

من صدایت را درون قلب خود می شنوم

درد را در چهره ی عاشق تو با ذهن خود می نگرم

فریاد نزن ای عاشق، فریاد نزن

بی سبب نیست چنین فریادم

بی گناه در دام عشق افتادم

چه درست و چه غلط

زندگی هم خودم و هم تو رو بر باد دادم


اگر احساسمو می فهمیدی

قلبتو دوباره می بخشیدی

لحظه ی پایان این دیدار رو

روز آغازی دگر می دیدی

اگه بیهوده نمی ترسیدم

عشقو اون جوری که هست می دیدم

شاید این لحظه ی غمگین وداع

قلبمو دوباره می بخشیدم

کاش از این عشق نمی ترسیدم


ما سزاواریم اگر گریانیم

این چنین خسته و سرگردانیم

ما که دانسته به دام عشق افتادیم

چرا از عاشقی رو گردانیم

وقتی پیمان دلو میبستیم

گفته بودیم فقط عاشق هستیم

ولی با عشق نگفتیم هرگز

از دو ایل نا برابر هستیم

از دو ایل نا برابر هستیم

نه گناه کاریم نه بی تقصیریم

منو تو بازیچه ی تقدیریم

هر دو در بیراهه ی بی رحم عشق

با دلو احساس خود درگیریم

بیشتر از همیشه دوست دارم

گر چه از عاشقی وعاشق شدن بی زارم

زیر آوار فرو ریخته ی عشق

از دلم چیزی نمانده که به تو بسپارم

تو که همدردی مرا یاری بده

به منه عاشق امیدواری بده

اگر عشق با ما سر یاری نداشت

تو به من قول وفا داری بده

تو به من قول وفا داری بده
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,911
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
آنچه نامش را عشق گذاشتم

هوسی است زود گذر

شهوتی است بی پایان

آنکه او را معشوق خواندم

صیادی است بی رحم

شکارچی است بی رحم

من در این قصای خانه جهان محکومم

تا پروانه ای باشم در حسرت نور شمع



من در این زندان تنهایی اسیرم

تا عاشقی باشم در پی معشوقی مرده
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,911
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
كاش مي شد نغمه ياران شنيد
كاش مي شد شور و مستي را چشيد
كاش مي شد بانگاهش تر شويم
كاش مي شد ناز او را هي كشيد
كاش مي شد عشوه معشوق ديد
كاش مي شد رنج عشقش را كشيد
كاش مي شد همچو باران در كوير
با دل و جانش تمنا را كشيد
كاش مي شد با لبانش يار بود
كاش مي شد نوش دارو را چشيد
كاش مي شد همراه حرف دلش
كاش مي شد با دل او زار گريست
كاش مي شد غرق خواهش مي شديم
كاش مي شد هق هق عاشق نشيد
كاش مي شد با صدايش مست شد
كاش مي شد با حضورش سبز شد
كاش مي شد در دلش غوغا بريخت
كاش مي شد با لب حسرت گريست
كاش مي شد همچون سياوش بود زار
كاش مي شد نغمه هايش را شنيد
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,911
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
بعد از این خوب و بدش باشد پای خودمان
انتخابی است که کردیم برای خودمان
این وآن هیچ مهم نیست که چه فکری بکنند
غم نداریم بزرگ است خدای خودمان
بی خیال همه با فلسفه اشان خوش باشند
خودمانآیینه هستیم برای خودمان
ما دو رودیم که حالا سره دریا داریم
دو مسافر همه در آب و هوای خودمان
احتیاجی به در و دشت نداریم اگر
رو به هم باز شود پنجره های خودمان
درد اگر هست برای دل هم میگوییم
در وجود خودمان هست دوای خودمان
دوست داریم که نفهمند.. بیا بعد از این
خودمان شعر بخوانیم برای خودمان
 

salehnia

Registered User
تاریخ عضویت
11 ژوئن 2007
نوشته‌ها
1,036
لایک‌ها
16
محل سکونت
شیراز
ای بر روی چشم

کلهم از فروم پی اس دابلیو کپی پیست میشه رفیق
چشمتون بی بلا ..
راستی اگر جملات یا اشعاری به انگلیسی هم پیدا کردین بفرمائید ( خواهشن با ترجمه ! )
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,911
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
چشمتون بی بلا ..
راستی اگر جملات یا اشعاری به انگلیسی هم پیدا کردین بفرمائید ( خواهشن با ترجمه ! )

نمیدونم بشه تو این بخش چنین کاری کرد یا نه ولی سعی میکنم بزارم اگه موردی هست لطفا مدیر مربوطه به ما بگه تا دیگه منصرف بشیم
 

salehnia

Registered User
تاریخ عضویت
11 ژوئن 2007
نوشته‌ها
1,036
لایک‌ها
16
محل سکونت
شیراز
نمیدونم بشه تو این بخش چنین کاری کرد یا نه ولی سعی میکنم بزارم اگه موردی هست لطفا مدیر مربوطه به ما بگه تا دیگه منصرف بشیم
اینجا همه چیز آزاد هست جز ..... و .... :دی !
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,911
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
هنگامی كه آوازه كوچت
بی محابا در دل شب می پيچد
سكوت
داغی است بر زبان سايه ها
باز هم يادت
شرری می شود بر قامت باران های اشک
اين جا ميان غم آباد تنهايی
به اميد احيای خاطره ای متروك
روزها گريبان گير آفتابم
و شب ها
دست به دامن مهتاب
نمی گويم فراموشم نكن هرگز
ولي گاهی به ياد آور
رفيقی را كه ميدانم نخواهی رفت از يادش....
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,911
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
یک اتاق ،اندکی نور،سکوت
من خدایی دارم که همین نزدیکی است ...
در امتداد لحظه هایم،هر روز
در سایه هایی قرمز شناور می شوم
می خندم به عشق فنا شده ی زمینی مان...قاه قاه
معنی ِ اشک ...کبودی،درد رامی دانم
بغض سنگین خاطره را، از نزدیک لمس کرده ام
من در این تاریکی،دور از همه...خدا را می خوانم
خدا را که صدا می زنم...همه ی ذره ها آرام می شود...
یک اتاق،اندکی نور،... من خدا را دارم
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,911
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
دوباره شب.......

دوباره خواب.........

دوباره رویا..........

بازم شب شد همه جا تاریک تاریک هیچ صدایی شنیده نمی شه جز......

جز صدای قلبم....قلبی که همه ی تپش هاش با هر تپش کوچک قلب تو اغاز می شه....

همه خوابن....همه توی خواب رویا می بینن.......من اما بیدارم...توی بیداری رویا می بینم...

رنگی ترین رویا قشنگ ترین رویا همه چیز دنیا چشمهای توء...

همه ی چیز های قشنگ دنیا ....توی یه قطره اشک توء

من حتی تو رو توی خوابم نمی بینم...سخته واسه من...خیلی سخته ....

می ترسم بخوابم...این رویارو هم از دست بدم....

بیدار می مونم تا خود صبح....نه...اونقدر بیدار می مونم تا تو بیای ...

تا بیا ی ...رویاهام واقعی بشن...

رنگی ترین رویا........

واقعی ترین رویا.......

من و تو.......!!!
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,911
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
دست ها بالا بود
هر کس سهم خودش را طلبید
سهم هر کس که رسید داغ تر از دل ما بود
نوبت من که رسید
سهم من یخ زده بود
سهم من چیست مگر
یک پاسخ
پاسخ یک حسرت
سهم من کوچک بود
قد انگشتانم
عمق آن وسعت داشت
وسعتی تا ته دلتنگی ها
شاید از وسعت آن بود که بی پاسخ ماند
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,911
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
شبها, عشق گم شده منو دوباره به من بازگردوند
بعد از اینکه ازمن دور شد, دوباره به سوی من برگشت
مرا صدا زد و به زندگیم شادی بخشید
کجا بودی ای کسیکه تمام فکر منو به خود مشغول کردی؟
کجا بودی ای کسیکه قلب من همراه توست؟
شبها شبها شبها
عزيزم عشق تو تمام زندگی من را تغیر داد
و به شوق دیدن تو به خواب میروم و بیدار می شوم
به قلب من آموختی که تو را بپرستد
و همراه با عشق زيباي تو بتپد
حتی یک لحظه دوری از تو باعث دلتنگی من می شود
و تمام ساعتها تو را صدا می زنم
هستی من , زندگی من با تو قشنگ می شود
و تمام زندگی از دست رفته من همراه با تو دوباره به من بازمی گردد
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,911
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
ای کسیکه من را مجذوب خود کرده ای , برای چه من را رها کرده ای
به من فکر می کنی یا نه
به من بگو و حرف دلت را بزن عزیزم
و من را از این بی قراری نجات بده
آ ه از من دور شده ای و من را به حال خود رها کرده ای
آه اسم تو را صدا می زنم ولیکن پیش من نمی آیی
کی دوباره به من زندگی می بخشی
و باعث فراموشی همه چیز می شوی
و من را آزار نمی دهی
هیچ چیز نتوانست مانع عشقم به تو شود

ای وجود و هستی من
به تو نیاز دارم
ای زندگی و روح من بیا
و فقط چیزی بگو
یا کاری بکن
دراعماق قلب من
عشقی نسبت به تو وجود دارد که حتی در خواب هم نمی توانی ببینی
لااقل صد سال طول می کشد
تا من بتوانم دست ازعشق تو بکشم
فراموش کردن تو کار ساده ای نیست
دیدن تو باعث می شود تا درعشقت دیوانه شوم
آه حتی یک ثانیه هم نمی توانم فراموشت کنم
آه عشقت با همه چیز فرق دارد
آه که چه قدر من از دوریت رنج می کشم
آه کجایی كه دلم خیلی برایت تنگ شده است
آه بیا و من را به کنار خودت ببر
کی به من رحم خواهی کرد
 
بالا