- تاریخ عضویت
- 5 ژانویه 2005
- نوشتهها
- 1,977
- لایکها
- 6,557
پک سنگینی از سیگارش گرفت تو چشام زل زده بود من هم جلوش نشسته بودم زیاد ندیده بودمش شاید یکی دو بار اونهم توی راهرو دانشگاه................یک کمی من و نگاه کرد و گفت اینجا گیر نمیدن سیگار بکشیم گفتم نه اینجا سیفه ولی شاید به خانمها گیر بدن.....دقیق نمیدونم..............با دلهره گفت من یکبار رفتم پیش رییس سر این قضیه اصلا حال ندارم که باز التماس کنم.........
گفتم همینه دیگه باید ساخت...............به هر حال هر جایی شرایطی داره البته خودم عقیده ام این نیست ولی خواستم مقداری آروم بشه...........گفت تفریح مارو ببین تورو خدا بیایم تو دانشگاه بشینیم سیگار بکشیم .................گفتم درسته کیفیتش پایینه ولی کمیتش بالاست..............دوباره پکی به سیگارش زد و گفت درست بر عکس غرب کیفیت بالا و کمیت هم به اندازه و در اکثر اوقات کم..............ساعتش رو نگاهی انداخت و گفت ترجیح میدم یک ظرف شور باشم تو سوئد تا یک میلیارد تو جردن اینو گفت و از من دور شد.......
پیش خودم گفتم غلط کردی پول اگه باشه انقدر هم بد نیست...........حتما بی پوله این حرفو میزنه.....
کارم توی دانشگاه تموم شد با یکی از دوستان دم در ایستاده بودم کنار ما یک پورشه شاسی بلند خودنمایی میکرد گفتم کامران این ماله بچه هاست گفت آره ماله یک دختره است.......دوسته دوست دخترمه اسمش راشینه تو همین حرفها بودیم که همون دختری که با من سیگار کشید اومد و سوار ماشین شد و رفت
وقتی رفتم خونه حرفهاش برام جدی تر شد و واقعا به این شک کردم شاید میلیاردر بودن تو ایران از کارگری تو غرب بدتر باشه پیش خودم گفتم خوب حتما اونجا رو ندیده اینجوری قضاوت میکنه
فرداش که دیدمش فهمیدم دیپلمش رو از ایتالیا گرفته دیگه رسما شک کردم ظرف شویی تو غرب بهتر از میلیاردر بودن تو ایرانه...........چی به سر ما داره میاد
گفتم همینه دیگه باید ساخت...............به هر حال هر جایی شرایطی داره البته خودم عقیده ام این نیست ولی خواستم مقداری آروم بشه...........گفت تفریح مارو ببین تورو خدا بیایم تو دانشگاه بشینیم سیگار بکشیم .................گفتم درسته کیفیتش پایینه ولی کمیتش بالاست..............دوباره پکی به سیگارش زد و گفت درست بر عکس غرب کیفیت بالا و کمیت هم به اندازه و در اکثر اوقات کم..............ساعتش رو نگاهی انداخت و گفت ترجیح میدم یک ظرف شور باشم تو سوئد تا یک میلیارد تو جردن اینو گفت و از من دور شد.......
پیش خودم گفتم غلط کردی پول اگه باشه انقدر هم بد نیست...........حتما بی پوله این حرفو میزنه.....
کارم توی دانشگاه تموم شد با یکی از دوستان دم در ایستاده بودم کنار ما یک پورشه شاسی بلند خودنمایی میکرد گفتم کامران این ماله بچه هاست گفت آره ماله یک دختره است.......دوسته دوست دخترمه اسمش راشینه تو همین حرفها بودیم که همون دختری که با من سیگار کشید اومد و سوار ماشین شد و رفت
وقتی رفتم خونه حرفهاش برام جدی تر شد و واقعا به این شک کردم شاید میلیاردر بودن تو ایران از کارگری تو غرب بدتر باشه پیش خودم گفتم خوب حتما اونجا رو ندیده اینجوری قضاوت میکنه
فرداش که دیدمش فهمیدم دیپلمش رو از ایتالیا گرفته دیگه رسما شک کردم ظرف شویی تو غرب بهتر از میلیاردر بودن تو ایرانه...........چی به سر ما داره میاد
Last edited: