برگزیده های پرشین تولز

دوست داری چند سالگی بمیری؟ و چرا؟

MD66

Registered User
تاریخ عضویت
13 جولای 2008
نوشته‌ها
2,670
لایک‌ها
208
محل سکونت
400 City
سلام

عنوان تاپیک خبر میدهد از موضوع تاپیک
 

inc0mparable

Registered User
تاریخ عضویت
23 ژوئن 2009
نوشته‌ها
76
لایک‌ها
1
محل سکونت
در غربت...
نمیرم کلا
مگه آدم خره دوس داشته باشه بمیره
 

Yousef

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
22 دسامبر 2002
نوشته‌ها
6,810
لایک‌ها
4,952
محل سکونت
So Close, So Far
همین الان.
چراش هم به خودم مربوطه!
 

saeed_021

Registered User
تاریخ عضویت
27 جولای 2009
نوشته‌ها
640
لایک‌ها
11
محل سکونت
tehran
همین الان.
چراش هم به خودم مربوطه!
 

batoobato

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2005
نوشته‌ها
1,977
لایک‌ها
6,557
. راستی خبرت بدهم خواب ديدم خانه ای خريدم بی در بی پنجره بی ديوار هی بخند ای دردت به جان بی قرار پرگريه ام ای کاش نامه را به خط گريه می نوشتم ؟؟؟؟
دارم هی پا به پای نرفتن صبوری می کنم
صبوری می کنم تا تمام کلمات عاقل شوند
صبوری می کنم تا ترنم نام تو در ترانه کامل تر شود
صبوری می کنم تا طلوع تبسم
تا صحن سایه
تا سراغ همسایه
صبوری می کنم تا مدار ، مدارا، مرگ
تا مرگ خسته از دغل الباب نوبتم
آهسته زیر لب چیزی ، حرفی ، سخنی بگوید
مثلا وقت بسیار است و دوباره باز خواهم گشت
مرا نمیشناسد مرگ
یا کودک است هنوز
و یا شاعرانه ساکتند
حالا برو ای مرگ
برادر
ای بیم ساده ی آشنا
تا تو دوباره باز آیی
من هم دوباره عاشق خواهم شد
 
Last edited:

batoobato

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2005
نوشته‌ها
1,977
لایک‌ها
6,557
همین الان.
چراش هم به خودم مربوطه!

مرگ من روزی فرا خواهد رسید

در بهاری روشن از امواج نور

در زمستانی غبار آلود و دور

یا خزانی خالی از فریاد و شور

مرگ من روزی فرا خواهد رسید

روزی از این تلخ و شیرین روزها

روز پوچی همچو روزان دگر

سایه ای ز امروز ها ‚ دیروزها

دیدگانم همچو دالانهای تار

گونه هایم همچو مرمرهای سرد

ناگهان خوابی مرا خواهد ربود

من تهی خواهم شد از فریاد درد

می خزند آرام روی دفترم

دستهایم فارغ از افسون شعر

یاد می آرم که در دستان من

روزگاری شعله میزد خون شعر

خاک میخواند مرا هر دم به خویش

می رسند از ره که در خاکم نهند

آه شاید عاشقانم نیمه شب

گل به روی گور غمناکم نهند

بعد من ناگه به یکسو می روند

پرده های تیره دنیای من

چشمهای ناشناسی می خزند

روی کاغذها و دفترهای من

در اتاق کوچکم پا می نهد

بعد من با یاد من بیگانه ای

در بر آینه می ماند به جای

تار مویی ، نقش دستی ، شانه ای

می رهم از خویش و میمانم ز خویش

هر چه بر جا مانده ویران می شود

روح من چون بادبان قایقی

در افقها دور و پنهان میشود

می شتابند از پی هم بی شکیب

روزها و هفته ها و ماهها

چشم تو در انتظار نامه ای

خیره میماند به چشم راهها

لیک دیگر پیکر سرد مرا

می فشارد خاک دامنگیر خاک

بی تو دور از ضربه های قلب تو

قلب من میپوسد آنجا زیر خاک

بعد ها نام مرا باران و باد

نرم میشویند از رخسار سنگ

گور من گمنام می ماند به راه

فارغ از افسانه های نام و ننگ ...
 

farzan.B

همکار بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2009
نوشته‌ها
2,662
لایک‌ها
1,244
مرگ من روزی فرا خواهد رسید

در بهاری روشن از امواج نور

در زمستانی غبار آلود و دور

یا خزانی خالی از فریاد و شور

مرگ من روزی فرا خواهد رسید

روزی از این تلخ و شیرین روزها

روز پوچی همچو روزان دگر

سایه ای ز امروز ها ‚ دیروزها

دیدگانم همچو دالانهای تار

گونه هایم همچو مرمرهای سرد

ناگهان خوابی مرا خواهد ربود

من تهی خواهم شد از فریاد درد

می خزند آرام روی دفترم

دستهایم فارغ از افسون شعر

یاد می آرم که در دستان من

روزگاری شعله میزد خون شعر

خاک میخواند مرا هر دم به خویش

می رسند از ره که در خاکم نهند

آه شاید عاشقانم نیمه شب

گل به روی گور غمناکم نهند

بعد من ناگه به یکسو می روند

پرده های تیره دنیای من

چشمهای ناشناسی می خزند

روی کاغذها و دفترهای من

در اتاق کوچکم پا می نهد

بعد من با یاد من بیگانه ای

در بر آینه می ماند به جای

تار مویی ، نقش دستی ، شانه ای

می رهم از خویش و میمانم ز خویش

هر چه بر جا مانده ویران می شود

روح من چون بادبان قایقی

در افقها دور و پنهان میشود

می شتابند از پی هم بی شکیب

روزها و هفته ها و ماهها

چشم تو در انتظار نامه ای

خیره میماند به چشم راهها

لیک دیگر پیکر سرد مرا

می فشارد خاک دامنگیر خاک

بی تو دور از ضربه های قلب تو

قلب من میپوسد آنجا زیر خاک

بعد ها نام مرا باران و باد

نرم میشویند از رخسار سنگ

گور من گمنام می ماند به راه

فارغ از افسانه های نام و ننگ ...

کم کم دارم نگرانت می شم .. وضیعتت داره حاد میشه ... عاشقی بد دردیه ..:eek:

در راستای تاپیک : تکراریه ...

در چپای تاپیک : 80 سالگی .. در کنار خانواده کوچیک و صمیمیم ...:(
 

Captive

کاربر قدیمی پرشین تولز* مدیر بخش ارز دیجیتال
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
2 سپتامبر 2007
نوشته‌ها
12,716
لایک‌ها
16,653
محل سکونت
Shiraz 4 Ever
دووست دارم در غم جانسوز عاشورا بمیــرم !
 

batoobato

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2005
نوشته‌ها
1,977
لایک‌ها
6,557
کم کم دارم نگرانت می شم .. وضیعتت داره حاد میشه ... عاشقی بد دردیه ..:eek:

در راستای تاپیک : تکراریه ...

در چپای تاپیک : 80 سالگی .. در کنار خانواده کوچیک و صمیمیم ...:(

اقا من اینو اندر احوالات یوسف نوشتم که گفت دوست داره مرحوم شه./////////////
 

Parsa-Undead

مدیر باز نشسته
تاریخ عضویت
5 مارس 2009
نوشته‌ها
3,761
لایک‌ها
1,121
محل سکونت
Tehran
هر چی باشه دوست دارم در راه ************* **** بزرگوار جمهوری اسلامی ایران (صلوات بفرست ) و دفاع از میهن شهید بشم :)
 

Golden Rose

Registered User
تاریخ عضویت
14 آگوست 2009
نوشته‌ها
678
لایک‌ها
12
محل سکونت
dubai
هر چه سريعتر بهتر
 

Amin_e

Registered User
تاریخ عضویت
28 فوریه 2009
نوشته‌ها
132
لایک‌ها
0
یه روز خوب میاد... که ما آرزوی مرگ نکنیم!
 

radium

Registered User
تاریخ عضویت
24 جولای 2009
نوشته‌ها
392
لایک‌ها
4
هیچ وقت کی دوست داره بمیره.....
 

mohrefilm

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 اکتبر 2009
نوشته‌ها
173
لایک‌ها
0
مهم نیست کی بمیرم مهم این هست که آزاده بمیرم
 
بالا