چند روز قبل کتاب ذوب شده رو که چند ماه قبل خریده بودم و کلا فراموشش کرده بودم رو خوندم و از خوندنش لذت
بردم .گرچه که معروفی مثل اکثر داستان هاش ,قصه ی تلخی رو روایت می کنه, ولی قلم توانای ایشون این داستان
رو بسیار خواندنی کرده.
از پشت جلد کتاب ذوب شده به نقل از "عباس معروفی" :
رمان ذوب شده خیال ها و خاطره های من از فضایی است که در آن نفس کشیده و زیسته ام , داستان نویسنده ای که
زیر بازجویی و شکنجه ناچار به قصه پردازی شده و آن گاه در قصه های خودش گم می شود. حاصل کار و تلاش
داستانی من در سال های جوانی است که می بایستی در همان زمان انتشار می یافته ,نقد می شده و بر کار ادبی
ام تاثیر می گذاشته .اما ما آدم هایی هستیم که زمان و مکانمان به هم ریخته ,نمی دانیم کی (when) چرا کجاییم!
و من نمی دانم حالا باید خوشحال باشم یا غمگین که نخستین رمان من بیست و شش سال دیر به دست
خوانندگانش می رسد ;جوان بیست و شش ساله ای که همسن و سال هاش را نمی شناسد و نمی داند کجا باید
بایستد; کنار متولدین پاییز 1362 یا پاییز 1388 واقعا نمی دانم کدام؟