- تاریخ عضویت
- 20 ژوئن 2005
- نوشتهها
- 1,263
- لایکها
- 1,395
ابتدا نام فوتبال نامه در ذهنم بود ولي ديدم ممكن است مطالبي كه نوشته مي شوند بعضا مرتبط با ورزشهاي ديگر يا مسائل كلان ورزشي و يا كلا بي ارتباط با ورزش باشند اين بود كه بهتر ديدم يك اسم عمومي تر انتخاب كنم بهرجهت اگر مديران محترم نظرشان بر اين بود كه تاپيك مناسب بخش فوتبال نيست صاحب اختيارند كه آنرا به بخش ورزش منتقل كنند يا همين جا نگهدارند
اما چه شد كه اين نام قدري عحيب و غريب رو انتخاب كردم.
در اين سن و سال فوتبال براي من معنا و رنگ و بويي متفاوت با آنجه كه در اكثريت تاپيك هاي اين بخش مي بينم و مي خوانم پيدا كرده است . براي من ديگر چندان جدابيني ندارد كه چه كسي آمد و چه كسي رفت ، كري خواني و تعصب ورزيدن براي يك باشگاه و يك تيم هم همينطور ، نقل قول صرف يكسري خبر هم كه لطفي ندارد بيشتر اخبار را مي توان در سايت هاي مختلف پيدا كرد و خواند . براي من فوتبال ديگر اين چيزها نيست بلكه فوتبال به جزئي از شخصيت ، تاريخ و زندگي ام تبديل شده كه برايم خاطراتي از گذشته هاي دور را زنده مي كند و بعبارتي فوتبال پلي است ميان من و گذشته اي كه خيلي دوستش دارم ، البته هنوزهم در مسابقات مهم نظير جام جهاني يا ملتها و بعضي بازيهاي باشگاهي آن حس علاقه و هواداري و تعصب هم به جاي خودش فعال مي شود و حتي گاهي شكست تيمهاي محبوب رمق آدم را مي گيرد.
اما بيشتر آنچه كه من دوست دارم بگويم و بنويسم شايد مطالب جسته و گريخته اي باشد زاييده ذهن و روح كه نه بدنبال اثبات آنم نه دفاع از آن حالا اگر كسي هم آمد و لطف داشت و نظري داد و مطلبي نوشت شايد گفتگوي كوتاهي هم شكل بگيرد اما مسلما يك تبادل نظر خواهد بود و بس .بهترين جايگاه چنين نوشته هايي معمولا در وبلاگهاي شخصي است و شايد در آينده آنها را به خانه مناسبشان منتقل كنم.
بهمين خاطر عنوان اين تاپيك را گذاشته ام RobyLog كه تركيب نام كاربري بعنوان نماد نويسنده مطالب و شخصي بودن آن و كلمه Log برگفته از كلمه وبلاگ است اما اينكه چرا انگليسي است صرفا بخاطر خواناتر بودن و زيبايي ظاهري است و نه چيز ديگر.
از اين پس بيشتر مطالب خودم را در اين تاپيك مي نويسم از نظرات فوتبالي گرفته تا نوشتارهاي شخصي و پراكنده مگر آنكه مطلبي باشد مرتبط با يك تاپيك موجود كه در اينصورت آنرا همانجا خواهم نوشت . انتظار ندارم كه مطالبي با اين سبك و سياق خواننده چنداني داشته باشد و جذابيني اما گاهي وقتها انسان دوست دارد تا صرفا آنچه را كه از درونش بر مي آيد بنويسد حتي بي هيچ مخاطبي.
بي ربط است اما عجيب ياد اين گفته زيبايي شريعتي افتادم كه
"حرفهايي هست براي نگفتن و سرمايه هر كس به اندازه حرفهايي است كه براي نگفتن دارد."
اما چه شد كه اين نام قدري عحيب و غريب رو انتخاب كردم.
در اين سن و سال فوتبال براي من معنا و رنگ و بويي متفاوت با آنجه كه در اكثريت تاپيك هاي اين بخش مي بينم و مي خوانم پيدا كرده است . براي من ديگر چندان جدابيني ندارد كه چه كسي آمد و چه كسي رفت ، كري خواني و تعصب ورزيدن براي يك باشگاه و يك تيم هم همينطور ، نقل قول صرف يكسري خبر هم كه لطفي ندارد بيشتر اخبار را مي توان در سايت هاي مختلف پيدا كرد و خواند . براي من فوتبال ديگر اين چيزها نيست بلكه فوتبال به جزئي از شخصيت ، تاريخ و زندگي ام تبديل شده كه برايم خاطراتي از گذشته هاي دور را زنده مي كند و بعبارتي فوتبال پلي است ميان من و گذشته اي كه خيلي دوستش دارم ، البته هنوزهم در مسابقات مهم نظير جام جهاني يا ملتها و بعضي بازيهاي باشگاهي آن حس علاقه و هواداري و تعصب هم به جاي خودش فعال مي شود و حتي گاهي شكست تيمهاي محبوب رمق آدم را مي گيرد.
اما بيشتر آنچه كه من دوست دارم بگويم و بنويسم شايد مطالب جسته و گريخته اي باشد زاييده ذهن و روح كه نه بدنبال اثبات آنم نه دفاع از آن حالا اگر كسي هم آمد و لطف داشت و نظري داد و مطلبي نوشت شايد گفتگوي كوتاهي هم شكل بگيرد اما مسلما يك تبادل نظر خواهد بود و بس .بهترين جايگاه چنين نوشته هايي معمولا در وبلاگهاي شخصي است و شايد در آينده آنها را به خانه مناسبشان منتقل كنم.
بهمين خاطر عنوان اين تاپيك را گذاشته ام RobyLog كه تركيب نام كاربري بعنوان نماد نويسنده مطالب و شخصي بودن آن و كلمه Log برگفته از كلمه وبلاگ است اما اينكه چرا انگليسي است صرفا بخاطر خواناتر بودن و زيبايي ظاهري است و نه چيز ديگر.
از اين پس بيشتر مطالب خودم را در اين تاپيك مي نويسم از نظرات فوتبالي گرفته تا نوشتارهاي شخصي و پراكنده مگر آنكه مطلبي باشد مرتبط با يك تاپيك موجود كه در اينصورت آنرا همانجا خواهم نوشت . انتظار ندارم كه مطالبي با اين سبك و سياق خواننده چنداني داشته باشد و جذابيني اما گاهي وقتها انسان دوست دارد تا صرفا آنچه را كه از درونش بر مي آيد بنويسد حتي بي هيچ مخاطبي.
بي ربط است اما عجيب ياد اين گفته زيبايي شريعتي افتادم كه
"حرفهايي هست براي نگفتن و سرمايه هر كس به اندازه حرفهايي است كه براي نگفتن دارد."