برگزیده های پرشین تولز

سهم رسانه های نوشتاری و تصویری در اعتلای فوتبال یا اضمحلال آن؟!

mori.54

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
1 می 2006
نوشته‌ها
2,599
لایک‌ها
4,675
سن
48
محل سکونت
Tehran
سلام خدمت تمامی دوستان فورم محبوب پی تی:

خیلی وقت بود که قصد داشتم یک تاپیک در این ارتباط ایجاد کنم, به هر حال اکنون این فرصت پیش آمده است؛

من بر این باور هستم که یکی از عوامل بسیار تاثیر گذار در رشد و بالندگی فوتبال مقوله مطبوعات ورزشی و همچنین رسانه های تصویری (تلویزیون) است.

بدون شک مطبوعات ورزشی با نوشته های خود و همین طور خبرنگاران و مجریان تلویزیونی با چگونگی اجرا و گزارش های خود در سوق دادن فوتبال به مسیر پیشرفت یا بر عکس هل دادن در جهت پسرفت و رکود سهم دارند.

اگر به دقت نگاه کرده باشیم, شواهد زیادی را می توانیم پیدا کنیم که یک نوشته یا مصاحبه خاص به جای داشتن تاثیر مثبت بیشتر موجب ایجاد تنش شده و کوچکترین اثر مثبتی در بهبود وضعیت فوتبال نداشته است.

نمونه اش انجام مصاحبه هایی از این دست است:

- گزارشگر از بازیکن بعد از خاتمه بازی سوال می کند نظرت راجع به داور مسابقه چیه؟! در حالی که اصولا به بازیکن ربطی نداره که بخواد در مورد داور نظر بده! بازیکن هم اگر تیمش باخته باشه شروع به انتقاد می کنه از داور که چنین و چنان بود!!

- یک بازیکن مطرح یا نیمه مطرح! توسط سرمربی وقت تیم ملی به اردو دعوت نشده, خبرنگار سراغ او می رود و به زور او را به حرف می آورد: نظرت راجع به انتخاب نشدنت در تیم ملی چیه؟! تو که کم بازیکنی نیستی؟ واقعا دلخور نشدی؟! اصلا نظرت در مورد این بابا (= سرمربی) چیه؟! و ...

- بازیکنی توسط سرمربی مدتی است نیمکت نشین شده, خبرنگار باز می رود تا از زیر زبانش حرف بیرون بکشد: لابد خیلی دلخوری؟! با مربی ات حرف نزدی وبهش اعتراض نکردی که بهت بازی بده؟! طرف باهات دشمنی خاصی داره؟! و ...

و بالاخره خیلی مقالات نوشتاری تند و تیزی که بوی انصاف از آن به استشمام نمی رسد و صرفا بنای تخریب دارد نه حل مشکل. بعلاوه نمونه های تصویری و تلویزیونی آن.

حالا در خواستم از دوستان این هست که اگر موافق نظر بنده هستید نمونه های عینی اتفاق افتاده را با ذکر منبع یا لینک از روز نامه, خبرگزاری, سایت و ... در اینجا ذکر کنید تا عملا و با شواهد متعدد ببینیم که چرا به این روز افتاده ایم, شاید مختصر سهمی در بهبود وضعیت فعلی داشته باشیم.

ضمنا می شود از نمونه ها و شواهد مثبت هم استفاده کرد و بعد از ذکر هر نمونه در موردش کمی هم بحث کرد اگر مجالش بود البته.

من خودم اگر فرصت بهم اجازه داد! این کار را خواهم کرد و شما هم اگر موافق بودید این کار را ادامه دهید و بگذارید تا این تاپیک اکتیو بماند.

با تشکر از توجه شما امیدوارم آن گونه که مد نظرم هست روند درج مطالب دوستان پیش برود.
 

mori.54

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
1 می 2006
نوشته‌ها
2,599
لایک‌ها
4,675
سن
48
محل سکونت
Tehran
یک نمونه از نوشته های خوب در خصوص موجی که می تواند یک برنامه و مجری آن در جامعه ایجاد کند, قبلا بگویم که نوسینده آن "پژمان راهبر" است که به عنوان یک منتقد فوتبالی خیلی از مواضع و دیدگاه های او را قبول داشته ام:


تيتراژ نود كه تمام شد عادل فردوسي‌پور را ديديم در حالي كه هول بود بلافاصله بعد از «به‌نام خدا» درباره فاجعه بزرگ رفتاری اين روزهاي جامعه ايران بگويد. حركت علني دو بازيكن فوتبال كه حالا برروي تمام اخبار سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي سايه انداخته است.

اينجا عرصه فراخ فوتبال است. جايي كه خطوط قرمز آنقدر باز هستند كه بشود حركت جنسي دو بازيكن فوتبال را در اين جامعه ظاهرا اخلاق‌گرا روي ميز تشريح گذاشت.در عین حال اما برنامه یا جریده ای نیست که درباره صحت یا نادرستی اطلاق کلمه فاحشه برای بازیگران سینما از سوی یک کارگردان صاحب نام به بحث بنشیند؛همانطور که قبلا هم گفته ایم این مباحث فقط در جایی مجاز است که پای فوتبال وسط باشد.

بله . فوتبال .برنامه ديروز نود پر بود از احساسات زبان‌دار مجري و شدت عمل آنهايي كه پشت خط مي‌آمدند و بسان مصلحانه اجتماعي سعي در تأديب خاطيان داشتند ...ساعت 12 شب بود و دادگاه پیش روی بینندگان. انها تخمه می شکستند و از این پاسداری همه جانبه از اخلاق لذت می بردند.

اين در شرايطي بود كه 24ساعت بعد از آن اتفاق خبرساز، ماجرا ديگري هم رخ داده بود فحاشي دو بازيكن مشهور استقلال در زمين كه يكي از آنها از واژه‌اي نسبتا نژادپرستانه بر عليه ديگري استفاده كرده است. جمله او يك ليچار آبدار و غيرقابل نوشتن است كه در عصبانيت از گلو خارج شده است و محدوده‌اي نژادي دارد. به شهادت شاهدان اين دشنام گرچه در فرهنگ عمومي ما با تساهل ذاتي جامعه قابل گذشت به نظر مي‌رسد اما اگر به جای حنيف مثلا جان تري اين جمله را برزبان مي‌راند حالا دوباره بازوبند تيم ملي را از كف مي‌داد. به جز اين، بايد از فحاشي بي پايان هواداران داماش به مازيار زارع نوشت. تقابلي كه در پس زمينه خود كينه عميق ميان دو شهر نزديك را نشان مي‌دهد؛ دو شهري كه در داربي‌هاي فوتبال اخلاق را زيرآوار بداخلاقي دفن مي‌كنند ...این نکات اما عوامانه در پس پرده می مانند چرا که هنوز دوربینی اختراع نشده تا صدا را ثبت کند!

برنامه شب گذشته نود در پس گزارش عجيب شبكه خبر درباره محكوم كردن حركت نصرتي و شيث روي آنتن رفت. در اين بخش خبري گزارشگر با استفاده از كلمات تاثربرانگيز و پرسوز و گداز محكوميت دو بازيكن خاطي را بسيار ناكافي دانسته و با مقایسه این رسوایی با نمونه های خارجی خواستار محكوميت به مراتب بيشتر براي اين دو شده بود. يكي، دو ساعت بعد هم عادل فردوسي‌پور كه ذاتا علاقمند به تكلم در قامت مدعي‌العموم است روي صحنه آمد و برگ ديگري روي پرونده خاطيان گذاشت.او اما سه هفته قبل سعی در تکریم قهرمان فروریخته ای داشت که اولین حرکت مشابه را در یک داربی انجام داده بود...ما از مجتبی محرمی حرف می زنیم که در زمان خود بارها به محاکم قضایی رفت و هفته نامه ای عکس بزرگش را با ضربدری تاریخی روی گیشه فرستاد؛ زمان اما خلافکار آخر دهه 60 را ضعیف و قابل ترحم کرد(و البته این به خودی خود موضوع بسیار قابل بحثی است) ...

آنچه كه شيث و نصرتي انجام دادند شنيع و قابل تنبيه است اما یادمان نرود اشتیاقی را که تماشای دوباره این خلاف در دل داشتیم. شوقی که برای بعضی ها یادآور هجوم همه جانبه جامعه برای تماشای سی دی غیراخلاقی ای بود که از رابطه خصوصی یک بازیگر جوان پرده برمی داشت.این خباثتی بود که وجدان اجتماعی را در خود حل کرد و دخترک را ویران به سرزمینی دیگر فرستاد. اتفاقی مثل یک امتحان الهی که جملگی در آن گیم اوور شدیم!



منبع


 
Last edited:

sasan s

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 آپریل 2007
نوشته‌ها
6,842
لایک‌ها
3,123
سن
49
محل سکونت
تهران
سلام خدمت دوستان
موری جان ممنون از استارت تاپیک و اگر موافق باشید موضوع تغییر رفتار 90 در یکی دو سال اخیر رو مورد بحث قرار بدیم. اگر موافقید خودتون کلید بحث را بزنید.

شاد و پیروز باشید
 

Roby

کاربر فعال فوتبال<br> عضو تحریریه مجله فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
20 ژوئن 2005
نوشته‌ها
1,263
لایک‌ها
1,395
به نظر من اين مساله دو بعد داره كه با يكيش موافقم و با ديگري مخالف
بعد مخالفش رو اول ميگم
همونطور كه استارتر محترم تاپيك اشاره كردند گزارشگران تلويزيوني و غيرتلويزيوني اغلب بصورت كاملا تعمدي سعي در ايجاد حاشيه دارند و با تحريك بازيكن يا مربي يا حتي مديرعاملان و مسئولان اونهم در شرايطي كه احساس بر عقل چربش داره ميخواهند براي برنامه روزنامه يا رسانه متبوعشون جذابيت ايجاد كنند . نقطه نهوع آور قضيه اينجاست كه هيچكدام از اين كارها بر مبناي خيرخواهي و يا آنطور كه خودشان اشاره مي كنند رسالت رسانه اي نيست و از آن بدتر اينكه وقتي گند كار بالا مي آيد و طرف بواسطه اين تحريكها حركت هاي ناپسندي بروز ميدهند همين افراد و رسانه هايشان در موضع مدعي العموم ظاهر شده و بدنبال محاكمه وصدور حكم براي طرف هستند و حتي در بسياري مواقع كاسه داغ تر از آشند

اما وجه مثبتي كه با آن موافقم
مدتهاست كه وقتي به هزينه هاي سرسام آور اين فوتبال متعقن نگاه مي كنم ناخودآگاه قلبم بدرد مي آيد از اينكه چه بسيار پروژه هايي كه بعضا در قواره يك كار ملي و زيربنايي هستند بخاطر 4-5 ميليارد تومن معطل مي مانند و چه قشر عظيم تحصيلكرده و متخصصي كه بواسطه همين نبود بودجه و عدم رونق كسب و كار مبتني بر علم و دانش يا بيكار هستند يا تن به كارهاي سطح پايين و خدماتي داده اند و از طرف ديگر هزنيه يك باشگاه مزخرف قرمز يا آبي يا زرد در ليگ برتر بعضا بالغ بر 10 ميليارد تومان در سال است
شكي نيست كه فوتبال در اروپا هم با هزينه هاي هنگفت اداره ميشود اما ميان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمين تا آسمان است
با اين اوصاف و اين پولهاي ناحقي كه از بيت الماب به جيب يك مشت افراد بي فرهنگ و اكثرا بي خاصيت سرازير مي شود و با اين همه توجهي كه به فوتبال و بازيكنان و مديران فوتبالي مي شود به عقيده من انصاف است كه تبعاتي نظير اين فشار هاي رسانه اي ، اين تحريك ها و آتو گرفتن ها و اين واكنش هاي اجتماعي وجود داشته باشد
واقعا بازيكني كه سالي 500 تا 800 ميليون تومان دريافتي دارد بجز تمرين كردن و بازي كردن( بخوانيد تفريح كردن و بزن زيرش) چه هزينه هاي ديگري را مي پردازد و يك متخصص با تحصيلات عالي در قبال سالي 10 تا 20 ميليون تومان( تازه اگر شغلي داشته باشد) چه فشارهايي را متحمل مي شود
من با استناد به ضرب المثل هركه بامش بيشتر برفش بيشتر كاملا موافق اين هستم كه يك بازيكن كه پول حرفه اي مي گيرد و ادعاي ارائه فوتبال حرفه اي ( از نوع شلنگ تخته ايش) را دارد بايد درهمه حال مراقب رفتار خود باشد همانطور كه بازيكنان اروپايي هم چنين هستند و حتي با لغزشهاي به مراتب كوچكتر مستوجب پرداخت تاوان هاي سنگين تر بوده اند و خواهند بود
 
Last edited:

ARMF

مدیر بازنشسته ورزش
تاریخ عضویت
15 نوامبر 2009
نوشته‌ها
8,194
لایک‌ها
18,108
محل سکونت
Somewhere close to here
درود بر دوستان...

شاید اولین باری نیست که این مساله رو مطرح میکنم. با باور من ریشه تمام مشکلات در ایران، از صدر تا ذیل، در تعریف نادرست از اونها مخصوصا نزد گردانندگان و مسوولانش هست. این معضل در پدیده های مدرن که بومی این مملکت نیستن از جمله فوتبال نمود بیشتری داره. حالا اگر جزئی تر بشیم، در موارد متعددی از تمرینات، کوچینگ و حرفه ای گری فنی بگیرید تا نقد، تحلیل و حرفه ای گری رسانه ای، این خلا به شدت هرچه تمامتر دیده میشه.
در سایر نقاط دنیا نمیدونم چطوره، اما در ایران، شاید خبرنگاری، خبرنویسی و خبرپراکنی یکی از سهل و ممتنع ترین کارها برای افراد باشه. بعید میدونم بخش قابل توجهی از اصحاب رسانه، واقعا در زمینه کاری که انجام میدن، اگر نگیم تحصیل کرده، لااقل آموزش دیده باشن. در آشفته بازاری که همه درحال فریاد زدن هستن، و الحمد الله گوش بیکار هم فراوونه، دیگه جایی برای نقد منتقد باقی نمیمونه. پس شما مجبورید کیفیت رو فدای کمیت کنید تا در بازار دوام بیارید و حذف نشید. این میشه که وظیفه خبرنگار، بجای خبررسانی میشه خبرسازی. و چه اتفاقاتی میفته که میشه مدتها راجع بهش حرف زد.
در هرحال، این موضوع هم مثل بسیاری دیگه -اگر نگیم همه- از مسایل اجتماعی، تابعیه از شرایط جاری در اجتماع و مردمی که سازنده اون اجتماع هستن. مشکلی مثل مشکل نقش رسانه ها در فوتبال، چیزی جدا از مشکلات روزمره ما نیست.
 

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
من احساس میکنم اول باید ببینیم اصولا کارکرد رسانه چیست؟!

رسانه ها برای جهت دهی به افکار عمومی ساخته شدند! قدرتی که اگر کسی به دست بیاره حاکم مطلق میشه ، ابزاری برای حکومت کردن ، ابزاری برای حفظ یا براندازی ، برای درجا زدن یا دگرگونی از ویلیام راندولف هیرست و روبرت مرداک و سیلویو برلوسکونی گرفته تا همین فردوسی پور خودمون همه یک استفاده مشابه از رسانه میکنند
پس ذات این مقوله همینه!
هیچ ژورنالیستی بی طرف نیست ، همین پژمان راهبر که بسیار دوستش دارم و یک آشنایی جزیی هم دارم باهاش کامل بیطرف نیست! امروز کار رسانه ای بسیار پیچیده هم شده! خیلی وقتها تبلیغ با هدف ها ظاهرآ در تضاد هستند ، اما در نهایت به یک نقطه میرسند.

اینکه این کار غیر اخلاقی هست یا نه؟! درست هست یا نه؟ به سود ملت هست یا نه؟ احتمالآ موضوع بحث نیست اگر هم باشه کاملآ نسبی هست اما عملآ این رسانه ها هستند که موج رو ایجاد میکنند ، فکر و عقیده و منش عوام رو با خودشون همساز میکنند. عکس این قضیه اگر هم رخ بده به صورت بسیار محدود و مقطعی هست
 

mori.54

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
1 می 2006
نوشته‌ها
2,599
لایک‌ها
4,675
سن
48
محل سکونت
Tehran
موری جان ممنون از استارت تاپیک و اگر موافق باشید موضوع تغییر رفتار 90 در یکی دو سال اخیر رو مورد بحث قرار بدیم. اگر موافقید خودتون کلید بحث را بزنید.

با عرض پوزش از اين كه در جواب دادن تاخير داشتم. يك مقدار گرفتاري پيش اومد.

من حتما اين موضوع رو دنبال خواهم كرد.خيلي جاي بحث داره، اما مسلما هدفم تخريب فردوسي پور يا حذف نود نيست. همه مي دونيم كه نود بهترين برنامه انتقادي فوتبال ماست. بقيه بحث باشه تا سر فرصت عرض كنم.

به نظر من اين مساله دو بعد داره كه با يكيش موافقم و با ديگري مخالف
بعد مخالفش رو اول ميگم
همونطور كه استارتر محترم تاپيك اشاره كردند گزارشگران تلويزيوني و غيرتلويزيوني اغلب بصورت كاملا تعمدي سعي در ايجاد حاشيه دارند و با تحريك بازيكن يا مربي يا حتي مديرعاملان و مسئولان اونهم در شرايطي كه احساس بر عقل چربش داره ميخواهند براي برنامه روزنامه يا رسانه متبوعشون جذابيت ايجاد كنند . نقطه نهوع آور قضيه اينجاست كه هيچكدام از اين كارها بر مبناي خيرخواهي و يا آنطور كه خودشان اشاره مي كنند رسالت رسانه اي نيست و از آن بدتر اينكه وقتي گند كار بالا مي آيد و طرف بواسطه اين تحريكها حركت هاي ناپسندي بروز ميدهند همين افراد و رسانه هايشان در موضع مدعي العموم ظاهر شده و بدنبال محاكمه وصدور حكم براي طرف هستند و حتي در بسياري مواقع كاسه داغ تر از آشند

اما وجه مثبتي كه با آن موافقم
مدتهاست كه وقتي به هزينه هاي سرسام آور اين فوتبال متعقن نگاه مي كنم ناخودآگاه قلبم بدرد مي آيد از اينكه چه بسيار پروژه هايي كه بعضا در قواره يك كار ملي و زيربنايي هستند بخاطر 4-5 ميليارد تومن معطل مي مانند و چه قشر عظيم تحصيلكرده و متخصصي كه بواسطه همين نبود بودجه و عدم رونق كسب و كار مبتني بر علم و دانش يا بيكار هستند يا تن به كارهاي سطح پايين و خدماتي داده اند و از طرف ديگر هزنيه يك باشگاه مزخرف قرمز يا آبي يا زرد در ليگ برتر بعضا بالغ بر 10 ميليارد تومان در سال است
شكي نيست كه فوتبال در اروپا هم با هزينه هاي هنگفت اداره ميشود اما ميان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمين تا آسمان است
با اين اوصاف و اين پولهاي ناحقي كه از بيت الماب به جيب يك مشت افراد بي فرهنگ و اكثرا بي خاصيت سرازير مي شود و با اين همه توجهي كه به فوتبال و بازيكنان و مديران فوتبالي مي شود به عقيده من انصاف است كه تبعاتي نظير اين فشار هاي رسانه اي ، اين تحريك ها و آتو گرفتن ها و اين واكنش هاي اجتماعي وجود داشته باشد
واقعا بازيكني كه سالي 500 تا 800 ميليون تومان دريافتي دارد بجز تمرين كردن و بازي كردن( بخوانيد تفريح كردن و بزن زيرش) چه هزينه هاي ديگري را مي پردازد و يك متخصص با تحصيلات عالي در قبال سالي 10 تا 20 ميليون تومان( تازه اگر شغلي داشته باشد) چه فشارهايي را متحمل مي شود
من با استناد به ضرب المثل هركه بامش بيشتر برفش بيشتر كاملا موافق اين هستم كه يك بازيكن كه پول حرفه اي مي گيرد و ادعاي ارائه فوتبال حرفه اي ( از نوع شلنگ تخته ايش) را دارد بايد درهمه حال مراقب رفتار خود باشد همانطور كه بازيكنان اروپايي هم چنين هستند و حتي با لغزشهاي به مراتب كوچكتر مستوجب پرداخت تاوان هاي سنگين تر بوده اند و خواهند بود

حرف هاتون خيلي خوب بود. من با بيشترش موافقم، ولي باز هم دليل قانع كننده اي براي اينكه گزارشگر يا يك مطبوعاتي بخواهد توي اين وانفسا آب را گل آلود تر بكند هم وجود ندارد. اگر مسير را درست بروند، همين گزراش گرها يا همين نويسندگان مطبوعات، اوضاع فوتبال مون مي تونست از ايني كه الان هست بهتر باشه.

شما روزنامه هاي ورزشي رو يك نگاهي بكنيد ببينيد پر هست از حرف هاي صد من يك غازي كه تو مصاحبه ها شون با فوتباليست ها يا سر مربي ها مي زنن و همه ش دنبال حواشي و مزخرف گفتن هستند تا اين كه تحليل درست و حسابي از فوتبال و مشكلات اصلي ما داشته باشند. البته اين رو هم بگم كه همين روزنامه ها بعضا مقالات خوب هم دارند كه كتمان كردنش هم انصاف نيست، ولي وجه غالب در مطبوعات نوشته هاي زرد هست، متاسفانه.

براي اين موضوع مي توانيم شواهد زيادي بياوريم كه حالا به موقع با ذكر سند و مدرك خواهيم آورد.

در سایر نقاط دنیا نمیدونم چطوره، اما در ایران، شاید خبرنگاری، خبرنویسی و خبرپراکنی یکی از سهل و ممتنع ترین کارها برای افراد باشه. بعید میدونم بخش قابل توجهی از اصحاب رسانه، واقعا در زمینه کاری که انجام میدن، اگر نگیم تحصیل کرده، لااقل آموزش دیده باشن. در آشفته بازاری که همه درحال فریاد زدن هستن، و الحمد الله گوش بیکار هم فراوونه، دیگه جایی برای نقد منتقد باقی نمیمونه. پس شما مجبورید کیفیت رو فدای کمیت کنید تا در بازار دوام بیارید و حذف نشید. این میشه که وظیفه خبرنگار، بجای خبررسانی میشه خبرسازی. و چه اتفاقاتی میفته که میشه مدتها راجع بهش حرف زد.
در هرحال، این موضوع هم مثل بسیاری دیگه -اگر نگیم همه- از مسایل اجتماعی، تابعیه از شرایط جاری در اجتماع و مردمی که سازنده اون اجتماع هستن. مشکلی مثل مشکل نقش رسانه ها در فوتبال، چیزی جدا از مشکلات روزمره ما نیست.

درود بر شما!

حرف شما كاملا درسته. ما در يك سيستم! (اگر بتوانيم اسم سيستم را روش بگذاريم!!) سيستم نا منظم و به عبارت بهتر "هشتلهفت" زندگي مي كنيم كه همه چيز روي هم تاثير مي گذارند و در اين بازار قاراشميش، نمي شه كه بگيم فوتبال تافته جدا بافته بشه و مشكلي پيدا نكنه!

اما يادمون نره كه در همين مملكت ما بعد از انقلاب فدراسيون هاي موفق مثل واليبال، بسكتبال و حتي هند بال داشته ايم كه خيلي اوضاع ورزش ما رو در اين رشته ها رشد و ترقي داده اند، پس معلوم مي شه يك جاي كار جامعه رسانه مي لنگه كه در فوتبال عليرغم اين همه پوشش خبري، اينقدر هم گرفتاري و پسرفت داريم و كسي هم انگار دلش نمي سوزه و بدش نمياد حاشيه ها بيشتر بشه!

من احساس میکنم اول باید ببینیم اصولا کارکرد رسانه چیست؟!

رسانه ها برای جهت دهی به افکار عمومی ساخته شدند! قدرتی که اگر کسی به دست بیاره حاکم مطلق میشه ، ابزاری برای حکومت کردن ، ابزاری برای حفظ یا براندازی ، برای درجا زدن یا دگرگونی از ویلیام راندولف هیرست و روبرت مرداک و سیلویو برلوسکونی گرفته تا همین فردوسی پور خودمون همه یک استفاده مشابه از رسانه میکنند
پس ذات این مقوله همینه!
هیچ ژورنالیستی بی طرف نیست ، همین پژمان راهبر که بسیار دوستش دارم و یک آشنایی جزیی هم دارم باهاش کامل بیطرف نیست! امروز کار رسانه ای بسیار پیچیده هم شده! خیلی وقتها تبلیغ با هدف ها ظاهرآ در تضاد هستند ، اما در نهایت به یک نقطه میرسند.

اینکه این کار غیر اخلاقی هست یا نه؟! درست هست یا نه؟ به سود ملت هست یا نه؟ احتمالآ موضوع بحث نیست اگر هم باشه کاملآ نسبی هست اما عملآ این رسانه ها هستند که موج رو ایجاد میکنند ، فکر و عقیده و منش عوام رو با خودشون همساز میکنند. عکس این قضیه اگر هم رخ بده به صورت بسیار محدود و مقطعی هست

علي آقا، شما كاركرد رسانه رو درست مي گوييد كه جهت دهي هست، اين قسمتش رو قبول دارم. ولي جوسازي و از اين كلاه نمدي براي خود بافتن نمي تواند درست باشد. البته كسي مشكلي با نان خوردن يك عده اصحاب رسانه ندارد، ولي تيشه به ريشه خود زدن توسط همين عزيزان رو هم نبايد قبول كنيم و بپذيريم.

ما هر كدوم مون زماني قدرت تحليل داريم و مي تونيم ببينيم كه چي داره بر سرمون مياد كه اسير جوسازي هاي رسانه اي و موج هاي منفي نشويم در اين صورت ديگه متوجه نمي شيم كه دقيقا وسط همين موج گرفتار شديم.

رسالت رسانه اگر قبول كنيم كه جهت دادن هست، اما آنهايي كه هدف گذاري فرهنگي دارند مسلما قصد ارتقاي وضعيت موجود را دارند نه صرفا شلوغ كاري و حالا وسط اين شلوغ كاري ها دو تا حرف مثبت هم بزنند، اونها همت شون رسوندن جامعه هدف (حالا در اينجا به طور خاص جامعه فوتبال) به يك نقطه بالاتر از قبل هست.

بر همين اساس، اگر چه رسانه ها خودشون رو محق مي دونند كه انتقاد كنند، ولي بايد بدانند كه اونها هم نقد وارد هست بهشون.

البته اونهايي كه عاقل تر هستند خودشون معترف هستند و قبول مي كنند اين مساله رو، مشكل ديگراني هستند كه هميشه فكر مي كنند آراي برتر دارند و اونها هستند كه بايد حرف آخر رو بزنند.

مهم ترين داور انصاف و درك صحيح هست اگر حقيقتا داشته باشيم و داشته باشند.
 

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
سلام و دوصد درود به دوست عزیز و قدیمی

علي آقا، شما كاركرد رسانه رو درست مي گوييد كه جهت دهي هست، اين قسمتش رو قبول دارم. ولي جوسازي و از اين كلاه نمدي براي خود بافتن نمي تواند درست باشد. البته كسي مشكلي با نان خوردن يك عده اصحاب رسانه ندارد، ولي تيشه به ريشه خود زدن توسط همين عزيزان رو هم نبايد قبول كنيم و بپذيريم.

من اصولآ کارکرد رسانه رو جدا از نون خوردن میدونم! اونها قدرتی فراتر از دوقران و ده شاهی دارند که آخر ماه به حسابشون واریز میشه ، اونها اصولآ برای زدن تیشه به ریشه ها ایجاد میشند ، رشد میکنند و کارشون هم به نحو احسن انجام میدن

ما هر كدوم مون زماني قدرت تحليل داريم و مي تونيم ببينيم كه چي داره بر سرمون مياد كه اسير جوسازي هاي رسانه اي و موج هاي منفي نشويم در اين صورت ديگه متوجه نمي شيم كه دقيقا وسط همين موج گرفتار شديم.

این رو هم اصلآ قبول ندارم اگر ما واقعآ بفهمیم وسط چه چیزی قرار داریم یک لحظه هم آروم نمیمونیم! اگر ما فکر کنیم که سرمایه ای از کف میدیم چه سر همین فوتبال ، چه سر مسائل دیگه رفتارمون بسیار متفاوت میشه ، اونها(اصحاب رسانه) هم نمیخوان که ما بدونیم کجا هستیم به همین خاطر موج رسانه ای درست میکنند اون هم نه یک موج هزاران موج که یکی بلاخره ما رو سوار میکنه.

رسالت رسانه اگر قبول كنيم كه جهت دادن هست، اما آنهايي كه هدف گذاري فرهنگي دارند مسلما قصد ارتقاي وضعيت موجود را دارند نه صرفا شلوغ كاري و حالا وسط اين شلوغ كاري ها دو تا حرف مثبت هم بزنند، اونها همت شون رسوندن جامعه هدف (حالا در اينجا به طور خاص جامعه فوتبال) به يك نقطه بالاتر از قبل هست.

من نمیدونم شما از کدوم حرکت رسانه ها مخصوصآ تو ایران به این نتیجه رسیدین که سعی در ارتقای وضعیت موجود را دارند ، اتفاقآ شواهد حاکی از اینکه رسانه ها کاملآ هدف گذاری شده حرکت میکنند اما هدفشون عکس هدفی هست که شما بهش اشاره کردید

مهم ترين داور انصاف و درك صحيح هست اگر حقيقتا داشته باشيم و داشته باشند.

ما چند بحث داریم! بررسی وضع موجود ، نتیجه گیری از آنچه هستیم یا نتیجه گیری بر اساس معیارهای اخلاقی که البته اخلاق هم کاملآ و صد در صد نسبی هست
نظر من شما در مورد یک قضیه ممکنه کاملآ متفاوت باشه حتی با وجود اینکه یک معیار اخلاقی هم داشته باشیم.
مثلآ در همین قضیه انگشت و دست و سایر اعضای بدن من کارکرد رسانه رو اخلاقی و شما (نوعی) غیر اخلاقی میدونید.
 

mori.54

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
1 می 2006
نوشته‌ها
2,599
لایک‌ها
4,675
سن
48
محل سکونت
Tehran
سلام و دوصد درود به دوست عزیز و قدیمی



من اصولآ کارکرد رسانه رو جدا از نون خوردن میدونم! ....

علي آقاي گل و عزيز سلام. :)

اولا كه عيدتون مبارك باشه!

ثانيا: ببخشيد كه با تاخير زياد اومدم

ثالثا: متاسفانه چند روز كاري خيل سخت و پرفشار رو گذروندم و كلا مغزم ريست شده :f34r: فعلا كه در شرايطي نيستم كه بتونم پاسخ تحليل هاي انديشمندانه شما رو بدهم!

تو يك فرصت مناسب تر كه هوش و حواسم اومد سرجاش! خدمت خواهم رسيد.
 

*ZEUS*

Registered User
تاریخ عضویت
20 آگوست 2011
نوشته‌ها
513
لایک‌ها
794
توی تاپیک پرسپولیس جری خانم یه بحثی رو باز کرد درباره اثر روزنامه خبر ورزشی و شخص ناصر احمدپور درباره یه سری مسائل. من نقش داغون کننده این آدم برای تیم خوب 2002 که نتونست به جام جهانی بره کامل یادمه.
چقدر این آدم تیترهای جنجالی برای اون تیممون و بلازویچ زذد و چقدر نقش منفی داشت. حتما پشت اون تیترها مسائل زیادی بود . واقعا یکی از خائنینی بود که یه نسل فوتبال ایران دود کرد.
 

sasan s

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 آپریل 2007
نوشته‌ها
6,842
لایک‌ها
3,123
سن
49
محل سکونت
تهران
سلام خدمت دوستان
من هم احمدپور یادمه . نقطه مقابلش هم پژمان راهبری بود که از مجله تماشاگران و روزنامه پرسپولیس شروع کرد و بعدها توی جهان فوتبال هم مطلب مینوشت. احمدپور در اون اوضاع دقیقا فضای تیم ملی رو سیاه و تاریک جلوه میداد و دقیقا نقش یار دوازدهم حریفان رو برای تیم بلاژ بازی کرد.
به شدت رفتار لمپن مابانه ای در عرصه روزنامه نگاری به نظر من داشت.
دقیقا با توجه به نام تاپیک سهم رسانه های نوشتاری رو با احمدپور در اضمحلال فوتبال ملیمون در آن سالها دیدیم. البته مسائل دیگری هم در عدم نتیجه گیری تیم ملی نقش داشت که تا حالا معلوم نشده اما از نقش مخرب این آدم نباید به سادگی گذشت.

شاد و پیروز باشید
 

jerii

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
11 مارس 2007
نوشته‌ها
7,946
لایک‌ها
9,663
سن
37
محل سکونت
اهواز
با سلام
چقدر خوبه که می بینم من اشتباه نکرده بودم و برداشتم از کارهای احمدپور درست بود
نمی دونم هنوز سردبیر خبر ورزشی هست یا نه
ولی واقعا تو اون سالها جنجالی بود و باعث و بانی خیلی اتفاق ها بود و بسیار دامن می زد که اگر چیزی هم نبود یه اتفاقی می افتاد!
 

mori.54

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
1 می 2006
نوشته‌ها
2,599
لایک‌ها
4,675
سن
48
محل سکونت
Tehran
تو يك فرصت مناسب تر كه هوش و حواسم اومد سرجاش! خدمت خواهم رسيد.

خب حالا یک خرده عقل و هوشم اومد سرجاش :D برسیم به بحث دوست خوب مون live for what? عزیز!


من اصولآ کارکرد رسانه رو جدا از نون خوردن میدونم! اونها قدرتی فراتر از دوقران و ده شاهی دارند که آخر ماه به حسابشون واریز میشه ، اونها اصولآ برای زدن تیشه به ریشه ها ایجاد میشند ، رشد میکنند و کارشون هم به نحو احسن انجام میدن

این بحثی که شما مطرح کردید غلط نیست ولی بیشتر مربوط به "عرصه سیاست و دنیای سیاستمداران" هست که رسانه های اختصاصی درست می کنند برای اینکه مردم متوجه حقیقت نشوند, در حالی که مقوله ما فوتبال بود و این روزها تقریبا می شه فهیمد که اوضاع فوتبال مملکت چی هست و چی نیست! روزنامه ها و مطبوعات ورزشی هم حالا گرچه اشتباهاتی دارند ولی از همین مردمند و قصد ندارند مثلا مطابق خواسته رئیس فدراسیون اوضاع رو لاپوشانی کنند چون عملا امکان چنین چیزی وجود ندارد.

این رو هم اصلآ قبول ندارم اگر ما واقعآ بفهمیم وسط چه چیزی قرار داریم یک لحظه هم آروم نمیمونیم! اگر ما فکر کنیم که سرمایه ای از کف میدیم چه سر همین فوتبال ، چه سر مسائل دیگه رفتارمون بسیار متفاوت میشه ، اونها(اصحاب رسانه) هم نمیخوان که ما بدونیم کجا هستیم به همین خاطر موج رسانه ای درست میکنند اون هم نه یک موج هزاران موج که یکی بلاخره ما رو سوار میکنه.

نه, باهات موافق نیستم. ما همین حالا خیلی چیزها رو می دونیم اما تکونی نمی خوریم! نمونه ش همین قضیه 3000 میلیارد که حالا سیاسی هست ولی لزوما اینجورنیست که ما چون بی خبریم و گولمون زده اند, آروم نشسته باشیم. گر چه خیلی ها کشدار شدن داستان شیث و محمد نصرتی رو ربط دادند به همین موضوع اختلاس میلیاردی که باید به نحوی حواس مردم پرت می شد و بیراه هم نیست تا حدودی, ولی من از شما می پرسم: شما که گول نخوردی و مطلب رو گرفتی, چه کردی؟!

بر می گردیم به بحث فوتبال:

اگر واقع بین باشیم رسانه های فوتبالی و ورزشی ما کمتر مصلحت اندیش بوده اند و حالا درست یا غلط سعی کرده اند مطالب روز فوتبال رو به اطلاع مردم برسونند مثلا دیگر هیچ رقمه اهمال کاری و ضعف فدراسیون در خصوص تیم های پایه و به خصوص تیم ملی المپیک قابل ماستمالی کردن نیست. این موضوع به روشنی خورشید بوده.


من نمیدونم شما از کدوم حرکت رسانه ها مخصوصآ تو ایران به این نتیجه رسیدین که سعی در ارتقای وضعیت موجود را دارند ، اتفاقآ شواهد حاکی از اینکه رسانه ها کاملآ هدف گذاری شده حرکت میکنند اما هدفشون عکس هدفی هست که شما بهش اشاره کردید

من باز هم دقیقا روی سخنم با "رسانه های ورزشی و فوتبالی" بوده که حالا علاوه بر کسب یک سری امتیازات و غیره! قصد داشته اند نقاط ضعف رو نشون بدهند تا بلکه حرکت رو به جلو بهتر انجام بشود. یکی از بهترین شواهد موجود بدون کوچکترین تردیدی همین برنامه نود و خود عادل فردوسی پور هست. من ممکنه با بعضی مواضع و دیدگاه های عادل و حتی برخی از نظر سنجی هاش موافق نباشم, اما قبلا هم گفته م که این برنامه بلاشک در 10 سال اخیر نقش عمده ای در نشان دادن حقایق فوتبال مملکت به مردم و مجبور کردن مسؤولان رده اول فوتبال به بهبود وضعیت موجود داشته است. در این موضوع تردید ندارم.

خیلی از روزنامه ها هم هستند که مقالات خوبی را - البته گاهی اوقات!- چاپ می کنند و اونها هم سهم دارند در تنویر افکار عمومی.


ما چند بحث داریم! بررسی وضع موجود ، نتیجه گیری از آنچه هستیم یا نتیجه گیری بر اساس معیارهای اخلاقی که البته اخلاق هم کاملآ و صد در صد نسبی هست
نظر من شما در مورد یک قضیه ممکنه کاملآ متفاوت باشه حتی با وجود اینکه یک معیار اخلاقی هم داشته باشیم.
مثلآ در همین قضیه انگشت و دست و سایر اعضای بدن من کارکرد رسانه رو اخلاقی و شما (نوعی) غیر اخلاقی میدونید.
[/QUOTE

شرمنده باز هم باهات مخالفم!

اگر قرار باشد به این گزاره که اخلاق نسبی است عمل کنیم در نتیجه باید رفتارهای زیر رو در تمام محیط های اجتماعی و از جمله همین فورم که جامعه مجازی است هم بپذیریم:

- فرض کنیم در همین محیط فورم من شروع می کنم به تفرقه افکنی و بین یک سری از کاربرها رو به هم می زنم و این کار رو خلاف اخلاق نمی دونم! پس کسی نباید به من خرده بگیرد. یا یک مثال ساده و دم دستی تر: میام در تاپیک هوادارهای یک باشگاه شروع می کنم به دری وری گفتن و این رو عین اخلاق می دونم و از نظر خودم مرتکب هیچ اشتباهی نشده ام! (ضمنا از یاد نبریم که در تمام فورم ها از کاربرها درخواست می شه که یک مرامنامه رو بخوانند و بعد از قبول اون عضویت شون توسط ادمین ها پذیرفته می شود, این خودش نشون دهنده التزام به یک سری اصول اخلاقی است.)

- و نهایتا: فرض کنید من هر طور دلم می خواهد لباس می پوشم و مثلا در یک مجلس عروسی به جای کت و شلوار رسمی یک روبردوشام!!! تنم می کنم! به کسی چه مربوطه؟!

نتیجه:

اخلاق برای خودش یک اصولی دارد و مهم ترین آن احترام به "عرف" اجتماعی که در آن زندگی می کنیم هست. در غیر این صورت همونطور که گفتم سنگ روی سنگ بند نمی شود.

نهایتا:

من مخاطبم رسانه های ورزشی است که کمتر سیاسی هستند و در خصوص موضوع اصلی نوشتن شان که انتقاد باشد حرف دارم. من معتقدم اونها انتقاد را در اغلب اوقات با عیب جویی اشتباه گرفته اند در حالی که یک منتقد وظیفه اش بررسی یک موضوع به طور کامل و از جمیع جهات شامل نقاط مثبت و منفی و نهایتا ارایه راه حل های پیشنهادی برای رفع مشکلات هست.
 
Last edited:

mori.54

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
1 می 2006
نوشته‌ها
2,599
لایک‌ها
4,675
سن
48
محل سکونت
Tehran
توی تاپیک پرسپولیس جری خانم یه بحثی رو باز کرد درباره اثر روزنامه خبر ورزشی و شخص ناصر احمدپور درباره یه سری مسائل. من نقش داغون کننده این آدم برای تیم خوب 2002 که نتونست به جام جهانی بره کامل یادمه.
چقدر این آدم تیترهای جنجالی برای اون تیممون و بلازویچ زذد و چقدر نقش منفی داشت. حتما پشت اون تیترها مسائل زیادی بود . واقعا یکی از خائنینی بود که یه نسل فوتبال ایران دود کرد.

سلام خدمت دوستان
من هم احمدپور یادمه . نقطه مقابلش هم پژمان راهبری بود که از مجله تماشاگران و روزنامه پرسپولیس شروع کرد و بعدها توی جهان فوتبال هم مطلب مینوشت. احمدپور در اون اوضاع دقیقا فضای تیم ملی رو سیاه و تاریک جلوه میداد و دقیقا نقش یار دوازدهم حریفان رو برای تیم بلاژ بازی کرد.
به شدت رفتار لمپن مابانه ای در عرصه روزنامه نگاری به نظر من داشت.
دقیقا با توجه به نام تاپیک سهم رسانه های نوشتاری رو با احمدپور در اضمحلال فوتبال ملیمون در آن سالها دیدیم. البته مسائل دیگری هم در عدم نتیجه گیری تیم ملی نقش داشت که تا حالا معلوم نشده اما از نقش مخرب این آدم نباید به سادگی گذشت.

شاد و پیروز باشید

با سلام
چقدر خوبه که می بینم من اشتباه نکرده بودم و برداشتم از کارهای احمدپور درست بود
نمی دونم هنوز سردبیر خبر ورزشی هست یا نه
ولی واقعا تو اون سالها جنجالی بود و باعث و بانی خیلی اتفاق ها بود و بسیار دامن می زد که اگر چیزی هم نبود یه اتفاقی می افتاد!

درود بر هر سه عزیز!

بله دقیقا همینطور هست که فرمودید. "ناصر احمد پور" یکی از سردمداران نویسندگان مطبوعاتی بوده که متاسفانه در جهت معکوس عمل کرده. هیچ وقت اون برنامه معروف نود که بلاژویچ حاضر نشده بود با ایشون مناظره داشته باشه از یاد نمی برم.

احمد پور اگر اشتباه نکنم غیر از نوشته های سیاهش که واقعا تیم ملی سال 2002 رو فقط و فقط از روی لجبازی و عناد با بلاژویچ نابود کرد, دلال هم بوده و ... خلاصه دستش رو شد و الان دیگه جایی در مطبوعات فعلی نداره.


در نتیجه:

عده ای از این مطبوعاتی ها خواسته یا ناخواسته "گاهی" هیزم این آتش را بیشتر کرده اند و هدف من از احداث این تاپیک این بود که با Fact و Figure نشان بدهیم رسانه های ورزشی ما در کدام نوشته ها یا کدام اظهار نظرهای به اصطلاح کارشناسانه باعث افول وضعیت موجود یا جهت دهی منفی به افکار عمومی شده اند.
 

mori.54

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
1 می 2006
نوشته‌ها
2,599
لایک‌ها
4,675
سن
48
محل سکونت
Tehran
... اثر روزنامه خبر ورزشی و شخص ناصر احمدپور درباره یه سری مسائل. من نقش داغون کننده این آدم برای تیم خوب 2002 که نتونست به جام جهانی بره کامل یادمه.
چقدر این آدم تیترهای جنجالی برای اون تیممون و بلازویچ زذد و چقدر نقش منفی داشت...

حالا بهتره یک کمی دقیق تر بررسی کنیم ببینیم چرا نوشته های یک روزنامه نگار تونسته انقدر تاثیر گذار باشه:

1- اگر دوستان خاطرشون باشه ما در زمان های نه چندان دور اصلا روزنامه ورزشی نداشتیم. دو تا هفته نامه بود به نام های کیهان ورزشی و دنیای ورزش (یادش به خیر من بچه بودم چقدر سر خریدن این مجله دنیای ورزش که بیشتر دوستش داشتم اذیت می شدم, گاهی اوقات دیر می رسیدم و گیرم نمی اومد و اون وقت یک هفته دمق بودم!) اون وقت ها برنامه نودی هم در کار نبود و تنهابرنامه ورزشی تلوزیون که خود من با علاقه دنبال می کردم ورزش و مردم بود که یکشنبه شب ها دیر وقت پخش می شد و از طریق اون تا حدودی می تونستیم تو باغ مسایل فوتبال قرار بگیریم.

2- در چنین فضایی که تعداد مطبوعات ورزش کم بود و تلوزیون هم برنامه های محدود و مختصری داشت یکهو سر وکله یک روزنامه ورزشی پیدا شد که عنوان "بین المللی" را هم یدک می کشید! (این بین المللی بودنش واقعا شاهکار یود! :D) تیراژ این روزنامه به سرعت غیر قابل تصوری افزایش پیدا کرد و مردم برای خرید آن سر و دست می شکوندند! چون از یک طرف سبک نوشته هاش کلا با مجله های دنیای ورزش و کیهان ورزشی (یک کم بعد تر هفته نامه بشیر و ابرار ورزشی هم اضافه شده بود) متفاوت بود و از طرف دیگه "به روز" بود و شما می تونستی در جریات آخرین اخبار و اتفاقات فوتبال قرار یگیری.

3- به این ترتیب یک روزنامه توانست سنت شکنی کند و یک رونسانس رو در عرصه مطبوعات و رسانه های نوشتاری در باره ورزش و به طور خاص در فوتبال ایجاد کند.

4- بدون شک شخص ناصر احمد پور که موضوع بحث ماست و سردبیر این روزنامه بود در افزایش تیراژ آن نقش غیر قابل انکاری رو داشته. من اون وقت ها گاهی این روزنامه رو می خریدم و می خوندم و می دیدم که احمدپور قلم تندی داره و بی محابا به حواشی و متن مشکلات فوتبال می پردازه.

5- با شروع بازی های مقدماتی جام جهانی 2002 و آمدن یک سرمربی اسم دار به عنوان میروسلاو بلاژویچ که مهم ترین برگ برنده اش مقام سومی با تیم ملی کرواسی در جام جهانی 98 بود, خون تازه ای به فوتبال ملی ما تزریق شده بود. اما به ناگهان همه چیز به هم ریخت. متاسفانه خود چیرو هم یک مقدار در این مشکلات نقش داشت چون مصاحبه های عجیب و غریب می کرد و حاشیه های زیادی تدریجا پیدا کرد. یکی از مهترین حاشیه هاش خط زدن خدا داد عزیزی بود که لابد دوستان یادشون هست و سر این قضیه و چند تا مورد دیگه خبر ورزشی که دیگه کل سر سبد مطبوعات ورزشی شده بود با توجه به محبوبیت شدید خداداد در اون روزها شمشیر رو برای مقابله با چیرو از رو بست و تا تونست تاخت و تاز کرد!

6- به این ترتیب فضای فوتبال ملی مسموم شد و طرفین ناچار شدند انرژی و وقت زیادی رو صرف پاسخگویی به هم بکنند ولی این وسط کی ضرر کرد؟؟ چیرو ضرر کرد؟ احمدپور ضرر کرد؟ نه... فقط و فقط مردم ضرر کردند, مردمی که عاشق تیم ملی شون بودند. من تردید ندارم که اون تیم ملی قطع و یقین به جام جهانی صعود می کرد و عدم صعودش اصلا متصور نبود. انصافا بازیکن های تیم ملی ما در اون مقطع به حداکثر بلوغ فکری و توان جسمی و فیزیکی و تاکتیکی و هارمونی رسیده بودند بازیکن هایی مثل علی دایی, علی سامره, علیرضا نیک بخت واحدی, مهدی مهدوی کیا, مهرداد میناوند, سیروس دین محمدی, یحیی گل محمدی و ... کی باورش می شد که این تیم قوی نتواند به جام جهانی برود! حقیقتا ناصر احمد پور همونطور که یکی از دوستان گفتند در حق فوتبال ما خیانت کرد با آن نوشته ها...

7- احمد پور بعد از خبر ورزشی با صاحب امتیاز روزنامه اختلاف سلیقه پیدا کرد و رفت به روزنامه نود و اونجا هم باز به نوشته های اغلب تند و تیز خود ادامه داد. هیچ وقت یادم نمی رود فردای روزی که دادکان به عنوان رئیس فدراسیون مطرح و انتخاب شده بود در روزنامه نود تیتر زد: "فوتبال لباس رزم پوشید!" به این ترتیب شروع کرد به مبارزه و مقابله با دادکان که اتفاقا از جنس فوتبال بود ولی مهم ترین خصیصه اش این بود که اهل باج دادن به روزنامه نگارها - مخصوصا روزنامه نگارهایی که سبک نوشتاری شون لمپنیسم رو ترویج می کرد- نبود. هیچ کدام هم ول کن ماجرا نبودند و نهایتا دادکان کم نیاورد و پای مواضعش که به طور خاص حمایت از برانکو بود ایستادگی کرد و گفت برانکو باید تیم ملی را ببرد به جام جهانی. در همون روزها هم اگر گذاشته بوذند تیم ملی و خود دادکان در فضای سالم نفس بکشند و کار خود را انجام بدهند مسلما تیم ملی حتی می توانست نتایج بهتری هم بگیرد.

به این ترتیب می بینیم که چطور یک ورزشی نویس می تواند موج ایجاد کند...

الان هم متاسفانه فضای مطببوعات و نهایتا رسانه های گروهی ما اصلا حرفه ای نیست (یک بار دیگر هم این مطالب رو عرض کرده م) و گر چه منکر نقاط مثبت هم نمی توان بود, اما از تاثیر گذاری اونها در شکل گیری یک موضع خاص در قبال مثلا یک سرمربی یا بازیکن یا مسؤول هم نه می شود و نه باید گذشت!


در آینده اگر فرصت کنم باز هم به این موضوع می پردازم و بیشتر دوست دارم با شاهد مثال بحث کنیم و دوستان هم مشارکت داشت باشند در این بحث.
 

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
خب من احساس میکردم بحثمون حول محور رئالیسم میگرده و اصولآ به کارکرد رسانه ها مربوط هست اما الان برداشتم متفاوت هست و قول میدم این آخرین پست خارج از موضوع من باشه

این بحثی که شما مطرح کردید غلط نیست ولی بیشتر مربوط به "عرصه سیاست و دنیای سیاستمداران" هست که رسانه های اختصاصی درست می کنند برای اینکه مردم متوجه حقیقت نشوند, در حالی که مقوله ما فوتبال بود و این روزها تقریبا می شه فهیمد که اوضاع فوتبال مملکت چی هست و چی نیست! روزنامه ها و مطبوعات ورزشی هم حالا گرچه اشتباهاتی دارند ولی از همین مردمند و قصد ندارند مثلا مطابق خواسته رئیس فدراسیون اوضاع رو لاپوشانی کنند چون عملا امکان چنین چیزی وجود ندارد.

خب من این موضوع رو قبول ندارم! امروز ورزش مخصوصآ فوتبال یکی از قدرتمند ترین ابزار سیاسی در تمام دنیاست! حضور سران بلند مرتبه حکومتی در محافل فوتبالی چه استادیوم ها ، چه تمرین تیم ها ، چه مراسم فیفا و غیره خودش مبین این مطلبه.
این مطلب هم بر کسی پوشیده نیست که تبلیغات معکوس امروز یکی از مهمترین نوع تبلیغات هست چه در زمینه تجاری ، چه سیاسی
و مطلب دیگه هم در مورد رئیس فدراسیون هست که ما کاملآ میدونیم تو ایران مخصوصا در دوران اخیر کم اثر ترین فرد در فوتبال رئیس فدراسیون هست. وقتی رسانه ها علیه سردارهای بیشمار فوتبال ما مطلبی نوشتند اون روز باورم میشه دارند مستقل عمل میکنند

شما که گول نخوردی و مطلب رو گرفتی, چه کردی؟!

این مطلب بسیار مهمی هست که مجال بحثش تو این تاپیک نیست اما خوشحال میشم یکروزی بتونم با دوستی مثل شما در این موارد صحبت کنم

اگر واقع بین باشیم رسانه های فوتبالی و ورزشی ما کمتر مصلحت اندیش بوده اند و حالا درست یا غلط سعی کرده اند مطالب روز فوتبال رو به اطلاع مردم برسونند مثلا دیگر هیچ رقمه اهمال کاری و ضعف فدراسیون در خصوص تیم های پایه و به خصوص تیم ملی المپیک قابل ماستمالی کردن نیست. این موضوع به روشنی خورشید بوده.

البته من به معیار مصلحت اندیشی از نظر خوردم بالا اشاره کردم ، همین که تمام تمرکز رسانه ای ما روی نتیجه گرفتن دو تیم پایتخت هست و مثلآ هیچ فشاری نیست که زیرساخت های ورزش ما اصلاح بشه! بعد از 40 سال یک استادیوم استاندارد ساخته بشه و ... نشون میده اصولآ رسانه های ورزشی ما بیشتر دنبال بحثهای حاشیه ای برای رسیدن به اهداف شخصی خودشون هستند و نگاهی هم به سیاست های کلان ورزشی/سیاسی حاکمیت دارند تا حداقل رسالت یک رسانه از دید ایده آل که همان ثبت رویدادهای روزانه هست
اگر قرار باشد به این گزاره که اخلاق نسبی است عمل کنیم در نتیجه باید رفتارهای زیر رو در تمام محیط های اجتماعی و از جمله همین فورم که جامعه مجازی است هم بپذیریم:

دقیقآ هست در همین مثالی که زدید خیلی وقتها میشه یک موردی از دید کسی اخلاقی و دید دیگری مصداق بارز بی اخلاقی هست در همین چند روز اخیر بحثش اینجا باز بود
جدا از اینکه کدوم طرف درست میگند یا چقدر در بحثهایی که روزانه در همین فروم و جامعه ما میشه کدوم طرف حقانیت رو با منافع شخصی قاطی نمیکنند در خیلی از موارد مورد اختلاف دقیقآ برداشت نسبی از اخلاق هست!
همین تسخیر مجدد لانه های جاسوسی از نظر بعضی واقعآ اخلاقی و از نظر بعضی دیگر کاملآ بی اخلاقی بود (داغ داغ از تنور در اومده مثال زدم :دی)

اخلاق برای خودش یک اصولی دارد و مهم ترین آن احترام به "عرف" اجتماعی که در آن زندگی می کنیم هست. در غیر این صورت همونطور که گفتم سنگ روی سنگ بند نمی شود.

البته این موضوع هم قبول ندارم هرچند بحث در این مورد اگر کش دار بشه!!! بهتره بره تو بخش فرهنگ و اینجا دنبالش نکنیم اما باز یک مثال میزنم در عرف بسیاری از کشورهای آفریقایی ختنه کردن زنان کاملآ معمول هست حالا اگر کسی اینکار رو نکرد از نظر شما بی اخلاقی انجام داده؟! مثالها فراوان هستند به هر حال من سر حرفم که اخلاق کاملآ یک مقوله نسبی هست هستم ، و با آخرین نفس برای اثباتش مبارزه میکنم :دی
 

ARMF

مدیر بازنشسته ورزش
تاریخ عضویت
15 نوامبر 2009
نوشته‌ها
8,194
لایک‌ها
18,108
محل سکونت
Somewhere close to here
درود

شاید بیان دوباره این مطلب از جانب من، تکراری باشه. اما همچنان معتقدم همه این بحثها و مواردی از این دست، برمیگرده به همون موضوع "تعریف" یک پدیده در جوامع مختلف. ضمن تایید مصرانه این مطلب که جامعه انسانی این روزها بیشتر از هر زمان دیگه ای به سلطه نسبیت در زندگی روزمره اش پی برده و اخلاق هم خارج از این دایره نیست. برمیگردم به موضوع "تعریف" و به بیان دیگه "استاندارد". من معتقدم ، ما زمانی میتونیم به نقش و کارکرد یه پدیده اجتماعی (در اینجا فوتبال و بطور خاص رسانه فوتبالی) در مقایسه با موارد مشابهش در سایر پدیده های اجتماعی یا سایر نقاط دنیا اشاره کنیم که زمینه، لوازم، نیروهای انسانی و فرهنگ "تعریف" شده در چارچوب "استاندارد"های اون پدیده رو در اختیار داشته باشیم.
مثلا نمیشه فرهنگ فوتبالی مردم انگلستان رو با مردم آرژانتین یا ژاپن یا ایران مقایسه کرد. هرکدوم از اینها تابع فرهنگ میانگین جامعه خودشون هستن که دربرابر سایر فرهنگها به شدت نسبیه. کارکرد زیرمجموعه های مجموعه بزرگ فوتبال هم به طریق اولی، تابع همون نسبیت هاست. نمیشه مطلقا گفت چرا در ایران تمرکز رسانه بر متن و حواشی قرمز و آبی هست اما در آلمان (مثلا) نیست. نگاه هدایت کنندگان اجتماعی و مردم هر اجتماع نسبت به فوتبال متفاوته. در کشورهای مرجع فوتبال، این پدیده مثل سینما، مثل موسیقی و مثل مسافرت، وسیلیه ایه برای گذراندن اوقات فراغت و تخلیه هیجانات انباشته در یک مدت مشخص. بنا بر همین تعریف، یه عضو از اون جامعه اگر خواست میتونه به هرکدوم از این انتخابها بنا بر توانایی ها و علاقه و سلیقه خودش دسترسی داشته باشه و ابدا محدود نیست. پس رفتن به استادیوم و تماشای یه مسابقه برای اون فرد، مثل رفتن به سینما یا کنسرته. نیم ساعت قبل میره و در مکان مشخص خودش میشینه و بازی رو میبینه و برمیگرده. در چنین فضایی، کمترین حاشیه و بیشترین لذت برای اون فرد بدست میاد. همین بهترین انگیزه است برای تکرار اون فرایند. در نتیجه ورزشگاهها، حتی برای کوچکترین تیمها معمولا پر از تماشاگره. در چنین اتمسفری، رسانه چیزی برای ارائه نداره جز تحلیلهای فنی و مصاحبه های جذاب. چیزی پنهان نیست. تئوری توطئه بستری برای رشد نداره. شایعه و دورغ به راحتی برملا میشه (از طریق سیستمهای نظارتی داخل خود فوتبال). قوانین مورد احترام هستن و در نتیجه رسانه فوتبالی دلیل و محملی برای ایجاد تنش احتمالی یا مصاحبه ها و افشاگریهای جنجالی نمیبینه (نه که مطلقا نیست). رسانه میشه بخشی از پدیده. با سلامت پدیده، امکان ادامه حیات و رشد و توسعه براش فراهم میشه. پس خودش میشه یکی از ارکان مراقبت از این سلامت. هرشخص، جریان و رویکرد سیاسی و اجتماعی هم که بخواد وارد متن و حاشیه این پدیده بشه، مجبوره به قواعد بازی تن بده. وگرنه رسوایی به مراتب سنگین تری از سایر جاها گریبانگیرش خواهد شد. مثالش، ورود "سعدی قذافی" پسر دیکتاتور سابق لیبی به عنوان بازیکن به فوتبال ایتالیاست. که چیزی جز کسر شان باشگاه پذیرنده (پروجا اگر استباه نکنم) و رسوایی خودش نداشت.
حالا همین تعریفها رو برای کشوری مثل ایران بکار ببریم. تقریبا در هیچ موردی به نقطه اشتراک نمیرسیم. مثل بسیاری دیگه از اتفاقات پیش آمده، انگار استانداردهای فوتبال در ایران تعریفی جدا از مفهوم اصلی دارن. درست مثل اینکه جناب "علیپور" در توجیه طرح "منشور اخلاقی" به این بند از آیین نامه اجرای فیفا متمسک شد که هرکشور بر مبنای باورها و سیستم رایج اجتماعش میتونه به قوانین اجرای شکل بده. در ایران تقریبا هیچ قانون فوتبالی که قابل تفسیر باشه، منطبق بر استانداردهای تعریف شده اجرا نمیشه. از برنامه ریزی برای اجرای مسابقات تا قوانین نقل و انتقالات تا احکام کمیته انضباطی و ... باشگاهها منتبق بر تعریف اصولی باشگاه شکل نگرفتن. نگاه اجتماع نسبت به فوتبال یک نگاه صفر و صدی هست. گروهی کلا ردش میکنن و گروهی کلا اسیرشن. ردکننده ها با اشاره به ناملایماتی که در تیجه نابسامانی های فوتبال ایجاد میشه و اسیرها با اشاره به اینکه چیز دیگه، جای دیگه و تفریح دیگه ای جز فوتبال ندارن (درست برخلاف مواردی که در بالا بهش اشاره کردم). در چنین مجموعه بیمار و از هم گسیخته و بلبشویی، رسانه ها هم تاثیر میگیرن. در جایی که سالانه میلیاردها تومن پول دور ریخته میشه (به معنای واقعی کلمه)، در جامعه ای که به شدت درگیر معضلات اقتصادیه و در صنفی که علیرغم همه انکارها و لاپوشانی ها، دلالی و کلاهبرداری توش بیداد میکنه، یکی از مستعد ترین بسترها برای جذب آلودگی بدون شک رسانه ها هستن. در نتیجه همین زمینه هاست که همونطور که در پستهای قبلیم اینجا گفتم، رسالت رسانه از نقد منصفانه و محکم و خبر رسانی دقیق و نکته بین، به نقد جهت دار و خواست اندیش و خبرسازی مغرضانه و گهگاه بدور از واقعیت تغییر ماهیت میده (البته بازهم نه بطور مطلق).
کارکرد رسانه، خارج از شعارهای دهن پرکن "رسانه متعهد" و از این حرفها، تحت هر شرایطی تابع فرهنگ متوسط اجتماع خودشه. قدرت فساد آوره و رسانه ابزار قدرت. در جامعه ای که هدف، هر وسیله ای رو توجیه میکنه، منافع شخصی بیش از هر زمان دیگه ای بر منفعت اجتماع ترجیح داره (چون اجتماع هم منفعتی نمیرسونه) ، رسانه ورزشی کارکرد بسیار پیچیده ای داره. شاید متفاوت با هرجای دیگه ای در دنیا...

پاینده باشید
 

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
اما در مورد بحث تاپیک
1- من عکس شما طرفدار کیهان ورزشی بودم ، قبول اینکه همیشه یک هفته از همه چیز عقب بودیم اون موقع اصلآ سخت نبود!
اونقدر تو فقر اطلاعات بودیم که خیلی به مقاله های تحلیل توجهی نمیکردیم همین که بفهمیم کی ، کی رو برده! کی از کی باخته جدول ها به چه شکلی هست کلی غنیمت بود
ورزش و مردم هم تنها برنامه ای بود که میشد توش چندتا صحنه ورزشی دید. کلآ اون موقع ها مجموع برنامه های قابل تماشا از تلویزیون 5 تا هم نمیشد.
من اوایل تاسیس خبرورزشی رو یادم هست به سرعت پرتیتراژ ترین روزنامه ایران شد ، البته هنوز هم سیستم توزیع مطبوعات تو ایران درست نیست اما اون موقع ها خیلی اوضاع خراب بود روزنامه ها با تاخیر حداقل یک روزه تو شهرستان ها پخش میشد! گاهی اینقدر فروش تو همین تهران زیاد بود که به بعضی جاها نمیرسید
روزنامه اصولآ با فصل نامه و هفته نامه و غیره خیلی تفاوت داره حالا چه تخصصی ، چه نشریه های عام ، خبر ورزشی با همون سرعتی که جا باز کرد ، صحنه رو به روزنامه های بیشماری که بعدآ منتشر شد باخت! هرچند هنوز هیچ روزنامه ای نتونسته جای خبرورزشی رو بگیره اما تنوع روزنامه های ورزشی نشون دهنده بازار خوبی هست که این نشریه ها دارند
یکی از متقضیات روزنامه شدن این بود که پر شدن صفحات با گزارش روزانه ممکن نبود! اما به جای نوشتن مطالب منتقدانه ، زردنگاری بین روزنامه های ورزشی ما باب شد و همون اوایل تعداد روزنامه هایی که کلآ مطالب زرد مینوشتند بسیار بیشتر از روزنامه های مثلآ جدی تر بود! هر چند ستونهای پر طرفدار تو روزنامه های ورزشی هم بیشتر حول محور همین اخبار زرد میگشت

اما اصولآ مخاطبان روزنامه های ورزشی اونقدر ها مطالب اون رو جدی تلقی نمیکنند! در واقع کسانیکه بیشتر از همه براشون مهم بود تو روزنامه چی نوشته میشه خود مربی ها و بازیکنان بودند معمولآ بعد از اینکه عکس العمل اونها رو میدیدیم میرفتیم ببینیم چی نوشته شده!
با ورود جدی رادیو/تلویزیون به عرصه ورزش تاثیر رسانه های نوشتاری بین مردم به شدت پایین اومد ، افرادی مثل چیرو یا قطبی اگر از سمت مطبوعات آسیب دیدن بدون شک خودشون مقصر هستند
یک بخش بسیار تاثیرگذار دیگه سکوهای استادیوم ها هستند که عمومآ برای تیم های پر طرفدار دردسر درست میکنند! فکر نکنم آماری از تاثیر مطبوعات ورزشی روی سکو ها داشته باشیم اما همینجوری تجربی سکوها از جاهای دیگه ای خط میگیرند حالا چه تو تهران ، چه تو تبریز ، چه آبادان و چه انزلی اکثر جاهایی که سکو های تاثیرگذاری دارند خیلی براشون مهم نیست تو مطبوعات چی میگذره
نتیجه گیری بعضی از نهادها تو فوتبال ایران میتونند تنهایی یک موج درست کنند! مثل تلویزیون ، مثل سکو ها (جریان شعارهای اعتراضی یک شکل {علی دایی})
اما نشریه ها نمیتونند به تنهایی موجی درست کنند! حتما احتیاج به یک همبازی دارند! حالا شاید این همبازی ها ناخواسته و روی اشتباه وارد بازی بشند (مثل چیرو) و شاید هم کاملآ آگاهانه و برای رسیدن به اهدافی وارد این بازی بشند (مثل قطبی)
 

mori.54

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
1 می 2006
نوشته‌ها
2,599
لایک‌ها
4,675
سن
48
محل سکونت
Tehran
خب من این موضوع رو قبول ندارم! امروز ورزش مخصوصآ فوتبال یکی از قدرتمند ترین ابزار سیاسی در تمام دنیاست!

سلام مجدد خدمت دوست خوبم علی عزیز.

کسی مخالف مطلبی که شما فرمودید نیست. من هم معتقدم که فوتبال الان دیگر چیزی ورای "توپ بازی" است و مثال هایی که شما ذکر کردید هم همه درست هستند.

وقتی رسانه ها علیه سردارهای بیشمار فوتبال ما مطلبی نوشتند اون روز باورم میشه دارند مستقل عمل میکنند

علی جان، نمی دانم مطبوعات ورزشی می خوانی یا نه. در همبن مطبوعات نیم بند که من بهشون انتقاد دارم، مطالب زیادی در همین موضوع نوشته اند و می نویسند و اتفاقا با کسی هم زیاد رودروایسی نداشته اند. من نسبتا روزنامه خوان هستم (اینجا منظورم روزنامه ورزشی است) آنها زیاد مقاله نوشته اند دقیقا در همین مورد که شما فرمودید که سردارها از جان فوتبال چه می خواهند و کفاشیان یک مهره سوخته است و قس علیهذا...

خود فردوسی پور هم که حتما دیده اید فراوان به این موضوع پرداخته، حالا یا با متلک انداختن یا با اشاره های مستقیم. تو همین برنامه آخری رویانیان و عزیز محمدی پشت خط بودند, گفت: سردار؟ یکهو هر دوشون طفلی ها با هم گفتند بله!! بعد فردوسی پور با خنده ای موذیانه و معنا دار گفت: "اینجام که همه سردارن یه سردار بگیم همه می گن بله!!"

بنابراین می بینیم که همین رسانه ها به هر حال انقدر ساکت نبوده اند در مقابل سردارها و رسالت اطلاع رسانی شان را انجام داده اند.

یک مثال بهتر: شما که دیگر خاطرتون هست که سر انتقال نفت تهران به اراک چه بلبشویی راه افتاده بود؟ من در جریان مقالات روزنامه ها بودم. همین فردوسی پور چگونه موضعی گرفت؟! آیا از ترس تعطیلی برنامه بی خیال این موضوع شد و گفت گور بابای درک! به من چه؟! یا اینکه یک برنامه مستقل و پر سر و صدا رو روی آنتن برد و حرف حقی رو که حرف دل مردم بود زد و خطاب به اون نماینده مجلس گفت شما از بیانات آقای ***** ای استفاده ابزاری می کنید و ایشون هرگز انقدر ریز وارد مسایل نشده اند و بعد هم حتی پا رو فراتر گذاشت و گفت شما به اعتقاد دیگران کاری نداشته باشید...؟! نهایتا هم کار خودش رو کرد و با استفاده از نظر سنجی های مردمی که جزء موارد بسیار خوب و موثرش بود, به آقابون فهموند که دیگر به این سادگی ها نمی توانند هر کاری دلشون خواست انجام بدهند. لااقلش اینه که مردم کاملا مطلع هستند و همه چیز عیان و تابلو هست، لاپوشانی کردنش دیگر خیلی خیلی سخت شده!!


این مطلب بسیار مهمی هست که مجال بحثش تو این تاپیک نیست اما خوشحال میشم یکروزی بتونم با دوستی مثل شما در این موارد صحبت کنم

من البته قصد بی احترامی نداشتم, فقط خواستم بگویم ما غالبا فقط خوب حرف می زنیم، از عمل کردن مان خبری نیست! به قول معروف: دو صد گفته چو نیم کردار نیست! اگر راست می گوییم باید آستین بالا بزنیم و خیلی کارها را بکنیم و یک سری کارها را هم نکنیم!
شاید اگر روزی مجالش بود با هم بیشتر در این باب گفتگو کردیم.

البته من به معیار مصلحت اندیشی از نظر خوردم بالا اشاره کردم ، همین که تمام تمرکز رسانه ای ما روی نتیجه گرفتن دو تیم پایتخت هست و مثلآ هیچ فشاری نیست که زیرساخت های ورزش ما اصلاح بشه! بعد از 40 سال یک استادیوم استاندارد ساخته بشه و ... نشون میده اصولآ رسانه های ورزشی ما بیشتر دنبال بحثهای حاشیه ای برای رسیدن به اهداف شخصی خودشون هستند و نگاهی هم به سیاست های کلان ورزشی/سیاسی حاکمیت دارند تا حداقل رسالت یک رسانه از دید ایده آل که همان ثبت رویدادهای روزانه هست


درسته رسانه ها (نوشتاری و تصویری) اغلب به مسایل حاشیه ای پرداخته اند چون جذاب تر بوده برای مخاطب؛ ولی بی انصافی است اگر بگوییم اصلا به مسایل زیر بنایی پرداخته نشده. همین الان که بحث داغ کم شدن سهمیه فوتبال باشگاهی ما در آسیا به قول شما داغ داغ هست و نقل محافل، همه روزنامه ها مفصلا به این مقوله پرداخته اند و فردوسی پور هم که دیدید در برنامه هفته قبل کامل این موضوع رو به چالش کشید و باز هم یک مسابقه اس ام اسی خوب برگزار کرد. اینها یعنی موضع گرفتن دیگر؟!!

حالا چرا باز هم ما انقدر مشکل داریم و همچنان داریم درجا می زنیم؟ این خود یک بحث جداگانه می خواهد. یکی اش هم اینه که این آقایون کلا خیلی دنده پهن تشریف دارند و اصولا خیلی دردشون نمیاد از این جور حوادث!!

ولی به هر حال رسانه ها کمابیش کار خودشان را کرده اند و همین رسالت درست است که اگر بهتر از این دنبال شود می تواند تاثیرات بیشتری را بگذارد.


دقیقآ هست در همین مثالی که زدید خیلی وقتها میشه یک موردی از دید کسی اخلاقی و دید دیگری مصداق بارز بی اخلاقی هست در همین چند روز اخیر بحثش اینجا باز بود
جدا از اینکه کدوم طرف درست میگند یا چقدر در بحثهایی که روزانه در همین فروم و جامعه ما میشه کدوم طرف حقانیت رو با منافع شخصی قاطی نمیکنند در خیلی از موارد مورد اختلاف دقیقآ برداشت نسبی از اخلاق هست!
همین تسخیر مجدد لانه های جاسوسی از نظر بعضی واقعآ اخلاقی و از نظر بعضی دیگر کاملآ بی اخلاقی بود (داغ داغ از تنور در اومده مثال زدم :دی)

ظاهرا بحث من رو دقیق بهش توجه نکرده اید... در ادامه و مطالعه نوشته خودتون معلوم می شه که لب کلام من چیز دیگری بود:

البته این موضوع هم قبول ندارم هرچند بحث در این مورد اگر کش دار بشه!!! بهتره بره تو بخش فرهنگ و اینجا دنبالش نکنیم اما باز یک مثال میزنم در عرف بسیاری از کشورهای آفریقایی ختنه کردن زنان کاملآ معمول هست حالا اگر کسی اینکار رو نکرد از نظر شما بی اخلاقی انجام داده؟! مثالها فراوان هستند به هر حال من سر حرفم که اخلاق کاملآ یک مقوله نسبی هست هستم ، و با آخرین نفس برای اثباتش مبارزه میکنم :دی

من گزاره شما: "اخلاق یک مقوله نسبی هست: رو رد نکرده بودم!

خوب توجه کنید: من عرض کردم اگر بنا باشد به این گزاره عمل کنیم، حاصل چه خواهد بود؟؟!

من دوباره می پرسم: در همین فورم، شما چرا مرامنامه درست می کنید برای کاربرها؟ چه لزومی دارد که آنها یک مرامنامه ای را بخوانند و آن را قبول کنند تا بعد عضویت شان در فورم تایید شود؟!

جز این است که شما می خواهید برای مدیریت این جامعه مجازی یک سری اصول و قوانین بگذارید تا با همان قوانین - که حالا کاری نداریم که قرار دادی هستند- به طور نسبی فضای این جامعه رو تحت کنترل داشته باشید؟

مسلما همینطور است! نمی تواند جز این باشد! قطعا این همه کابری که اینجا هستند دیدگاه ها و سلایق یکسانی ندارند و معیارهای اخلاق شان هم با هم قطعا برابر نیست، پس چرا شما اینجا مثلا در بگو مگوهای پیش آمده با استمداد از یک جمله روشنفکرانه نمی گویید: "ای آقا! اخلاق که نسبی است، همه با هم خوب و گوگوری مگوری باشید و روی هم روببوسید...؟؟!

اصلا شما که سابقه چند سال مدیریت همین فورم را دشته اید بر چه اساس و منطقی یک کاربر رو "بن" می کنید؟! آیا آنجا هم می گویید اخلاق نسبی است؟؟؟


نهایتا من چون یکی دوبار متذکر شده اید که جای این بحث ها فورم فرهنگ هست، عرض می کنم:

اتفاقا من به ضرس قاطع می گم که جای این بحث ها دقیقا همین جاست!!

فورم فرهنگ را چه کسانی می بینند؟! خب مسلما کسانی که بیشتر علاقمند به مسایل فرهنگی هستند و حرفی هم برای گفتن دارند.

خب کی پس باید به مسایل فرهنگی ورزش و فوتبال ما که اینهمه اخیرا در موردشون مانور داده شده بپردازد؟!

اینهمه کاربری که در فورم ورزش و فوتیال دارتد فعالیت می کنند و اگر بررسی کنید می بینید که چندین هزار پست صزفا در همین دو تالار دارند و جاهای دیگر - از جمله فورم فرهنگ- اصلا پیدایشان نمی شود، نباید در خصوص مسایل فرهنگی نظر داشته باشند و ما نمی توانیم اینجا این بحث ها رو داشته باشیم؟!

من تازه قصد دارم یک تاپیک دیگر باز کنم تا بیشتر مسایل ناهنجاری های فرهنگی ورزش مون رو توش به چالش بکشیم؛ این که مخصوصا در این سال ها انقدر این واژه نخ نما شده تماشاگر نما باب شده و اینهمه پرخاشگری فوتبالیست ها, مربیان و غیره به هم و مردم زیاد شده و ... جای بحث طولانی دارد و بدون شک جایش اینجاست تا دیده شود نه اینکه برود تو فورم فرهنگ تا دو نفر ببینند و بعد هم خیلی زود برود زیر خروارها خاک!!
 

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
مجددآ سلام و دوصد درود

علی جان، نمی دانم مطبوعات ورزشی می خوانی یا نه. در همبن مطبوعات نیم بند که من بهشون انتقاد دارم، مطالب زیادی در همین موضوع نوشته اند و می نویسند و اتفاقا با کسی هم زیاد رودروایسی نداشته اند. من نسبتا روزنامه خوان هستم (اینجا منظورم روزنامه ورزشی است) آنها زیاد مقاله نوشته اند دقیقا در همین مورد که شما فرمودید که سردارها از جان فوتبال چه می خواهند و کفاشیان یک مهره سوخته است و قس علیهذا...

خب من بحث دومم رو دیروز در همین راستا گفتم! اون زمان که ما کلآ دوتا نشریه ورزشی داشتم من هر هفته سعی میکردم بخرم! وقتی روزنامه ها اومدن علاوه بر اینکه روزنامه ها رو میخوندم! فصل نامه و هفته نامه هم میخوندم! مثلآ اگر تماشاگران رو نمیخریدم بدجوری دمق بودم! اما روال نشریه ها جوری شد که من نوعی (تا حدی روزنامه خون حرفه ای بودم) دیگه نمیخرم و به دیدن تیتر ها بسنده میکنم!
در مورد مطبوعات همه ما میدونیم ارزش مطالب در صفحه های اون تعریف میشند! من قطعآ نظر شما که مطبوعات به این موضوعات پرداختند رو قبول میکنم اما ارزش مطالب در سطح بسیار نازلی بوده سندش هم عدم تغییر در چیزی و برانگیخته نشدن احساسات عمومی هست
مثلآ چطور یک نشریه میتونه هنجار ها رو غیر هنجار کنه! سرمربی تیم سوم جهان رو از کار بی کار کنه و غیره! اما نمیتونه یک سردار رو از بالای سر یک تیم دسته سومی برداره؟

یک مثال بهتر: شما که دیگر خاطرتون هست که سر انتقال نفت تهران به اراک چه بلبشویی راه افتاده بود؟ من در جریان مقالات روزنامه ها بودم. همین فردوسی پور چگونه موضعی گرفت؟! آیا از ترس تعطیلی برنامه بی خیال این موضوع شد و گفت گور بابای درک! به من چه؟! یا اینکه یک برنامه مستقل و پر سر و صدا رو روی آنتن برد و حرف حقی رو که حرف دل مردم بود زد و خطاب به اون نماینده مجلس گفت شما از بیانات آقای ***** ای استفاده ابزاری می کنید و ایشون هرگز انقدر ریز وارد مسایل نشده اند و بعد هم حتی پا رو فراتر گذاشت و گفت شما به اعتقاد دیگران کاری نداشته باشید...؟! نهایتا هم کار خودش رو کرد و با استفاده از نظر سنجی های مردمی که جزء موارد بسیار خوب و موثرش بود, به آقابون فهموند که دیگر به این سادگی ها نمی توانند هر کاری دلشون خواست انجام بدهند. لااقلش اینه که مردم کاملا مطلع هستند و همه چیز عیان و تابلو هست، لاپوشانی کردنش دیگر خیلی خیلی سخت شده!!

اما سهم تلویزیون و نود کاملا متفاوت هست ، سر انتقال نفت کاملآ حق با شماست اما همین فردوسی پور سر انتقال پاس کجا بود؟! من حساسیت در این موارد رو بسیار زیاد مفید میدونم ، حکومت با این حرکاتش در حال هویت زدایی هست که امری بسیار خطرناکه!
هرچی این هویت قوی تر حساسیت ما بیشتر باید باشه! بین پاس ، پیکان و نفت شاید از همه کمتر نفت باید حساسیت برانگیز بشه اما از همه بیشتر روی نفت متمرکز میشه!
با اینکه من کاملآ با اون برنامه و نتیجه اش موافقم به خاطر عدم اجرای همون برنامه ها برای سایر تیم ها به اهدافی که پشت قضیه بود شک دارم

من البته قصد بی احترامی نداشتم, فقط خواستم بگویم ما غالبا فقط خوب حرف می زنیم، از عمل کردن مان خبری نیست! به قول معروف: دو صد گفته چو نیم کردار نیست! اگر راست می گوییم باید آستین بالا بزنیم و خیلی کارها را بکنیم و یک سری کارها را هم نکنیم!
شاید اگر روزی مجالش بود با هم بیشتر در این باب گفتگو کردیم.
کاملآ موافقم و امیدوارم فرصتش پیش بیاد که در خدتم شما باشم

فردوسی پور هم که دیدید در برنامه هفته قبل کامل این موضوع رو به چالش کشید و باز هم یک مسابقه اس ام اسی خوب برگزار کرد. اینها یعنی موضع گرفتن دیگر؟!!

خاطره مشترک همه ما این هست که بعد از هر شکست سریع کلی برنامه ساخته میشه ، کلی مقاله نوشته میشه ، کلی حرف زده میشه اما دقیقآ همون اتفاقات طی چند ماه دیگه تکرار میشه! اینجاست که به رسالت رسانه اونجوری که شما تعریف میکنید شک میکنم!
چطور در این 40 سال این همه برنامه ، این همه روزنامه ، این همه حرف ما حتی یک استادیوم استاندارد نساختیم ، پس رسانه ها موضع گیری نمیکنند! نمونه های غیر ایرانی زیادی هست که تا رسیدن به مقصود پیگیری تموم نمیشه. یعنی کارکرد رسانه شکستن همون دنده پهن هاست ، به هر حال امتداد در ضربه زدن هر جسم سختی رو میشکنه

ظاهرا بحث من رو دقیق بهش توجه نکرده اید... در ادامه و مطالعه نوشته خودتون معلوم می شه که لب کلام من چیز دیگری بود:

من اعتراف میکنم که شما درست میگید اما من باز هم اشکال دارم :دی
خوب توجه کنید: من عرض کردم اگر بنا باشد به این گزاره عمل کنیم، حاصل چه خواهد بود؟؟!
این موضوع ، از اون دست موضوعاتی هست که ما نمیتونیم تغییری در اون ایجاد کنیم! اخلاق موضوعی است نسبی به همین خاطر ما قانون رو میسازیم که معیاری برای قضاوت داشته باشیم.
بنابراین مقوله اخلاق با قانون متفاوت هست اما با این حال به خاطر اینکه نسبیت اخلاق بسیار وسیع هست حتی قوانین رو هم تحت تاثیر قرار میده به همین خاطر ما اصولآ مبحثی به نام دادکاه تجدید نظر ، دیوان عالی قضایی و غیره در تمام کشورها داریم!
این موضوع خودش داره نشون میده برداشت هر شخص از قوانین مکتوب هم میتونه متفاوت باشه در همین فروم هم کاربران زیادی بودند که یک مدیر بن کرده و سایر مدیران مخالف بودند.

در نهایت من به این نتیجه میرسم که ما جفتمون داریم یک مطلب رو میگیم تفاوت اندکی داریم در تعریف کردن یکسری از کلمات
 
بالا