برگزیده های پرشین تولز

نوستـــــــــالژی یعنــــــــی ...

Yousef

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
22 دسامبر 2002
نوشته‌ها
6,810
لایک‌ها
4,952
محل سکونت
So Close, So Far
درود بر همه کسانی که نوستالژِی خونشون بالاست

اول یک تعریف کوچولو از معنی نوستالژِی:

نوستالژی را می‌توان به طور خلاصه یک احساس درونی تلخ و شیرین به اشیا، اشخاص و موقعیت‌های گذشته، تعریف کرد ... ادامه

حالا برسیم به اصل ماجرا
قبلا توی فیسبوک و یه وبسایت دیگه این مسابقه "نوستالژِی یعنی" رو اجرا کردم. و الان بخش خاطرات به حدی رسیده که بتونیم همین مسابقه رو اینجا هم اجرا کنیم.
متن های خودتون رو بنویسید تا ما با لایک ازش استقبال کنیم :دی
متن هاتون رو با "نوستالژی یعنی" شروع کنید

طبیعیه که هر کدوم از نوشته ها که بیشترین لایک رو بخوره به عنوان "نوستالژی یعنی" هفته انتخاب میشه و توی پست دوم به نام خودتون بایگانی میشه.

یه چند تا نمونه از "نوستالژی یعنی" های برتر چند ماه قبل که توی فیسبوک مسابقه ش رو گذاشته بودم:

نوستالژی یعنی بری کمدتو مرتب کنی به خودت بیای ببینی نه تنها کمدت مرتب نشده تازه دورت پر شده از عکسها و کاغذهای قدیمی و دو ساعت هم گذشته
...
نوستالژی یعنی وقتی میخوای عکسهای قدیمی رو تو آلبومهای جدید بزاری، خیلی اتفاقی یه عکس 3در4 قدیمی از پدرت پیدا کنی که برای مامان نوشته بود: عزیزم آدمیزاد بنده عشق و تو خود عشقی، به رابطه خودمون جدی تر فکر کن ... دیگه نمیخوام داداشی تو باشم ... عاشق تو کامبیز ... بهمن 1354 بندر پهلوی
...
نوستال‍‍‍‍‍‍ژی يعنی بعد از 24 سال بری اسم دخترتو تو همون دبيرستانی بنويسی كه خودت توش درس خوندی و طوری غرق در خاطراتت بشی كه اصلا يادت بره واسه چي اومدي اونجا
...
نوستالژی یعنی همه چی رفت بی آنکه بفهمیم... مانده ایم با انبوهی نداشته ها... خونه داریم، ماشین داریم، زندگی لوکس داریم، اما به این باور رسیده ایم که ایکاش اینها را نداشتیم و آنها را داشتیم... این داشته ها اینقدر شادمان نمیکند که آن نداشته ها دارد آتش به جانمان میزند... سال به سال دریغ از پارسال
...
نوستالژی یعنی با 60 سال سن بری سر کمد بابات که 30 سال پیش فوت شده بشینی سر فرصت یکی یکی عکسها، روزنامه مرد امروز، توفیق، کتاب شعر نسیم شمال، مجله های صحافی شده موزیک و ... را تماشا کنی و گاهی با پشت دست نم اشکاتو از صورتت پاک کنی
...
نوستالژی یعنی مامانت از تو چمدونای قدیمی لنگ جوراب یک سالگیتو پیدا کنه و تو واسه خنده اونو پات بکنی و ببینی الان به زور شصت پات رو
می پوشونه
...
نوستالژی یعنی میخوای با فرزندت تکلیفش رو انجام بدی یا دیکته بگی همون صفحه ای رو که مادرت با تو وقتی همون سن بودی دیکته میگفت و تمرین میکرد و به یاد بیاری به خاطرش چقدر دعوات کرده و جالب این که فرزندت همون اشتباهی رو بکنه که تو اون موقه میکردی چی میخای بهش بگی؟ من سن تو که بودم...
...
نوستالژی یعنی بری تو کلاس درس دانشگاه شروع به تدریس کنی برگردی ببینی یه جفت چشک بهت خیره شدن که تو را تا حد سکته ببرن... آره! قیافه دختره عین مامانشه که بیست سال پیش هم رو می پرستیدن و خونوادش چون دانشجوی فقیری بودی بهت ندادنش... و از اون نوستالژیک تر اینه که این واقعا اتفاق افتاده باشه
...
نوستالژی یعنی منه 6 ساله با خواهر 3 ساله چادر سرمون کردیمو رفتیم تو پیاده رو، بلند بلند یه جملات نامفهومی میگفتیم، مثل: میییییییو، آوووووووو با کلی حرفای بی معنی تا به خیال خودمون مردم فکر کنن ما خارجی هستیم
 

Yousef

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
22 دسامبر 2002
نوشته‌ها
6,810
لایک‌ها
4,952
محل سکونت
So Close, So Far
پست های برتر

نوستالژی یعنی با شنیدن بعضی از آهنگ ها ، حس خفه کننده ای بهت دست بده ؛ بغض راه گلوت رو بگیره و چشمات اشک آلود بشن!

نوستالژی یعنی با بوییدن یک عطر خاص ، پرتاب بشی به دوران خاصی از زندگیت که برات پر از خاطره اس !

نوستالژی یعنی عکس های سیاه و سفید قدیمی!
نوستالژی یعنی صحبت بچه فسقلی شش هفت ساله ای رو بشنوی که از کیفیت بالای فلان سی دیش صحبت میکنه و یاد خودت بیفتی که با عشق و علاقه ظبط کوچیک همسایه پایینیت رو قرض میگرفتی و میذاشتی جلوی ظبط فکسنی خودت و دکمه mic و rec و play شون رو پایین میدادی و دست آخر صاحب نواری میشدی که توش صدای فیس هوا از صدای خواننده ش بیشتر بود .. !!
نوستالژی یعنی گاهی سفر کنی به روزهایی که در گذشته ات جا مانده اند..
نوستالژی یعنی شوق یک ساعت قبل از سال تحویل! و صبح های اول سال با پسر دایی و داداشت بری ترقه بازی!
نوستالژی یعنی با بالشت و پتو صبح های عید با مهمونها(بچه های خاله و دایی)بیافتیم به جون هم و من همیشه اون زیر گیر کنم!
نوستالژی بوی روسری مادره ، وقتی رو پاش می نشستم و انتهای روسریشو هی می پیچوندم...

پ.ن : خاطره سازان در کنار ما هستند ولی ما از آنها می گذریم تا با خاطره هاشون خوش باشیم

مادرم امروز با ناراحتی گفت تو که دیگه نمیای بشینی کنارم ،باهام حرف بزنی ... الان دلم میخاد لعنت بفرستم به این اینترنت...
نوستالژی یعنی باجه های زرد تلفن عمومی که باید یک دوزاری می انداختی تا بتونی صحبت کنی و بعضی وقت ها هم دوزاری ت رو قورت می داد! و تو از عصبانیت مشت می زدی تا بلکه دوزاریت رو برگردونه...
 
Last edited:

Yousef

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
22 دسامبر 2002
نوشته‌ها
6,810
لایک‌ها
4,952
محل سکونت
So Close, So Far
نوستالژی یعنی دست های کارگری پدر و موهای سفیدش! و حسرت روزهایی که هیچ وقت فکر نمیکردی به این زودی تموم شه! پدری که سی برابر تو سن داشت، امروز فقط دو برابر تو سن داره ...
 

A R @ M

همکار بازنشسته خاطرات ، سینما و تلویزیون
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 جولای 2007
نوشته‌ها
6,329
لایک‌ها
5,482
نوستالژی یعنی اول دبستان
148fs542321.gif
یعنی نسیم فاطمه مریم زهرا
148fs542321.gif


وستالژی یعنی بری تو کلاس درس دانشگاه شروع به تدریس کنی برگردی ببینی یه جفت چشک بهت خیره شدن که تو را تا حد سکته ببرن... آره! قیافه دختره عین مامانشه که بیست سال پیش هم رو می پرستیدن و خونوادش چون دانشجوی فقیری بودی بهت ندادنش... و از اون نوستالژیک تر اینه که این واقعا اتفاق افتاده باشه

128fs4765852.gif
 

MAS✪UD

Registered User
تاریخ عضویت
30 سپتامبر 2010
نوشته‌ها
523
لایک‌ها
245
نوستالژی یعنی 20 سال پیش که تو یه محله قدیمی زندگی میکردین مامانت دستتو میگرفت میرفتین خونه همسایه که درشون قرمز بود و با دختر کوچولوشون بازی میکردی اما حالا که 20 ساله از اون محله رفتین و همه چیو فراموش کردی به یک آن، روزگار کاری کرده که شما دو تا رو دوباره کنار هم قرار داده...
عجب دنیای کوچیکیه
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
نوستالژی یعنی با شنیدن بعضی از آهنگ ها ، حس خفه کننده ای بهت دست بده ؛ بغض راه گلوت رو بگیره و چشمات اشک آلود بشن!

نوستالژی یعنی با بوییدن یک عطر خاص ، پرتاب بشی به دوران خاصی از زندگیت که برات پر از خاطره اس !

نوستالژی یعنی عکس های سیاه و سفید قدیمی!
 

A R @ M

همکار بازنشسته خاطرات ، سینما و تلویزیون
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 جولای 2007
نوشته‌ها
6,329
لایک‌ها
5,482
نوستالژی یعنی فقط با یه اسم , کوچه پس کوچه های شهر رو بگردی تا بتونی
اولین دختری رو که اول دبستان باهاش دوست شدی رو بعد از 14 سال پیدا کنی ...
نوستالژی یعنی نسیم ..
 

jerii

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
11 مارس 2007
نوشته‌ها
7,946
لایک‌ها
9,663
سن
37
محل سکونت
اهواز
نوستالژی یعنی دستای مادرت که وقتی کوچیک بودی و تو حمام لیفت می زد از فشارش درد میومد و درد بیشتر رو موقعی میکشی که تو بزرگ سالی وقتی کمرت رو لیف میزنه حس می کنی داری نوازش می شی!و بدت میاد از اینکه بزرگ شدی و دستای مادرت کم زور شدن!
نوستالژی اینجا که میرسه عجب درد بدی میگیره...
 

Yousef

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
22 دسامبر 2002
نوشته‌ها
6,810
لایک‌ها
4,952
محل سکونت
So Close, So Far
نوستالژی یعنی بعد از سالها به محله قدیمیت بری و بین دیوارها و خونه ها و کوچه ها دنبال خاطره هات بگردی و یهو چشم باز کنی ببینی رسیدی به یه مغازه قدیمی که دقیقا مثل بیست و خورده ای سال پیش مونده!
همون دیوارها، همون پنجره ها و همون شغل و همون آدم ...
یدفعه پرت بشی به سالها قبل! همون موقعی که پدرم من رو می اورد به این سلمونی! و مرد مهربونی که روی صندلی سلمونی یه تخته چوبی میذاشت تا من روش بشینم و قدم بره بالاتر تا بتونه موهام رو با شماره چهار بزنه ...
یهو چشم هام رو باز میکنم و میبینم رفتم تو و نشستم توی نوبت ...
به اون آرایشگر نگاه میکنم که چقدر پیر شده! و تازه می فهمم چقدر از عمر خودم گذشته ...
نوبتم شده بود و پیرمرد با کوله باری از تجربه موهای من رو قیچی میکرد، و با هر تار مویی که قیچی میشد، قطره های اشک هم از چشمهای من بیرون میومد ...
وقتی از اونجا اومدم بیرون و خودم رو رسوندم به پارک محل، بغضم ترکید و بلند بلند گریه کردم ...
نوستالژی یعنی گریه های اون روزم و مردمی که من رو به چشم دیوونه نگاه می کردن ...
 

Kasandra

کاربر افتخاری و فعال خاطرات
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
11 سپتامبر 2009
نوشته‌ها
2,876
لایک‌ها
5,889
محل سکونت
Among the untrodden ways...
نوستالژی یعنی با بوییدن یک عطر خاص ، پرتاب بشی به دوران خاصی از زندگیت که برات پر از خاطره اس !

نوستالژي يعني "بوييدن يك عطر خاص" چنان برات يادآور يك خاطره دلنشين از يك "دوران خاصي از زندگيت" باشه كه از ترس اين كه يك وقت نتوني به بوييدنش ادامه بدي، محكم مهر و مومش بكني عطر و در جايي دور از دسترس ديگران و حتي خودت قرارش بدي كه مبادا اگه دوباره يك روز جور بشه بتوني همون دوران رو يك بار ديگه و اين بار چند برابر بهتر بسازيش، بوييدن اين عطر رو كم بياري !
34zn0n5.gif
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
نوستالژي يعني "بوييدن يك عطر خاص" چنان برات يادآور يك خاطره دلنشين از يك "دوران خاصي از زندگيت" باشه كه از ترس اين كه يك وقت نتوني به بوييدنش ادامه بدي، محكم مهر و مومش بكني عطر و در جايي دور از دسترس ديگران و حتي خودت قرارش بدي كه مبادا اگه دوباره يك روز جور بشه بتوني همون دوران رو يك بار ديگه و اين بار چند برابر بهتر بسازيش، بوييدن اين عطر رو كم بياري !
34zn0n5.gif
هی وای بانو !

نوستالژی های من بیشتر شنیداری و بوییدنی هستن تا دیداری
34zn0n5.gif


شرمنده بابت نیمچه اسپم !
 

Kasandra

کاربر افتخاری و فعال خاطرات
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
11 سپتامبر 2009
نوشته‌ها
2,876
لایک‌ها
5,889
محل سکونت
Among the untrodden ways...
هی وای بانو !

نوستالژی های من بیشتر شنیداری و بوییدنی هستن تا دیداری
34zn0n5.gif


شرمنده بابت نیمچه اسپم !

چه "شنيداري" و چه "بوييدني"، ارادت ما به شما پابرجاست و كم نشود!
34zn0n5.gif


پ ن. در ضمن "نيمچه اسپم" ؟! به طور كامل درباره نوستالژي بود پس به هيچ عنوان اسپم شمرده نميشود! :rolleyes:
 
Last edited:

Snow

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
16 مارس 2007
نوشته‌ها
380
لایک‌ها
215
محل سکونت
Music Forum
نوستالژی...

نوستالژی یعنی بری خونه قدیمی مادربزرگ و پدربزرگت که ایشالا همشون سلامت باشن.
نوستالژی یعنی حیاط آب و جارو شده خونه پدربزرگ و مادربزرگ، نوستالژی یعنی بوی خاک نم خورده.
نوستالژی یعنی دم عید، سفره هفت سین، نوستالژی یعنی ماهی قرمز. یعنی دور جمع شدن فامیل‌.
نوستالژی یعنی وقتی که داره برف و بارون میاد، نوستالژی یعنی وقتی داری آخرای شب برفی رو این برفا راه میری قرچ قروچ صدا میدن.
نوستالژی یعنی سریال از سرزمین شمالی تو زمستون و روزهای برفی و اون موسیقی تیتراژش.
نوستالژی یعنی شنیدن صدای خواننده‌ای که جمعه‌ها وقتی مدرسه تعطیل بود توی اتاقت چندین ساعت از روی کاست گوش می‌کردیم اونهم با لذتی که هیچ وقت دیگه نمیشه تجربه‌اش کرد!
نوستالژی یعنی وقتی دلت برای خنده مادرت تنگ میشه، نوستالژی یعنی بوی چادر نماز مادرت.
نوستالژی یعنی عکساهایی که غروب‌های کوفتی جمعه اگر خونه باشی فقط با دیدنشون می‌تونی آروم بگیری.
نوستالژی یعنی یاد رفقای دوره مدرسه بیافتی، هر هفته این فیس‌بوک لعنتی رو سرچ کنی تا شاید پیداشون کنی!
نوستالژی یعنی عکس‌هایی که گرفتی و دیدن‌شون برای هزارمین بار.
نوستالژی یعنی دفتر نقاشیت، دفتر مشق، تمرین‌های خط دبستانت.
نوستالژی یعنی بخش خاطرات پی‌تی!


4yajuyo.gif
 

Bvafa

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 آگوست 2010
نوشته‌ها
784
لایک‌ها
3,795
نوستالژی یعنی چادر ِ مادر بزرگ را سر کردن و "خانوم" شدن...
 

Kasandra

کاربر افتخاری و فعال خاطرات
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
11 سپتامبر 2009
نوشته‌ها
2,876
لایک‌ها
5,889
محل سکونت
Among the untrodden ways...
نوستالژي يعني يك تصوير خاطره انگيز مثل تصوير آواتار جناب Snow عزيز ديدن ، به دوران كودكي سفر كردن و آرزوي دوباره كودك شدن داشتن! مشاهده پیوست 111647


پ ن. تصوير آواتار مورد نظر ضميمه شد! :happy:
 

فایل های ضمیمه

  • avatar59768_16.gif
    avatar59768_16.gif
    19.9 KB · نمایش ها: 103

vahiddddd

Registered User
تاریخ عضویت
4 می 2006
نوشته‌ها
1,048
لایک‌ها
352
نوستالژی يعنی اينکه فيلم ويدئويی (vhs) که با هزار بدبختی جور کردی به علت ممنوعيت ويدئو ، طوری قايمش کنی که مبادا بيرون کسی تو دستت ببينه.

نوستالژی يعنی کلی وقت گذاشتن و دردسر کشيدن برای ضبط نوار کاست 60 دقيق اي برای مسافرت.

نوستالژی يعنی گوش دادن به گوگوش تو جاده شمال.

نوستالژی يعنی حس و بو و طمع اولين دفعه به آغوش کشيدن و بوسيدن عشقت , وقتی که هر کاری ميکنی ديگه نميتونی اون حس و بو رو زنده کنی.
 

tanin_a

Registered User
تاریخ عضویت
6 فوریه 2012
نوشته‌ها
318
لایک‌ها
1,304
سن
34
محل سکونت
زیر آسمان دلم ...
نوستـــــــــــالژی یعنی چشم به راهــــی دوخته بودم که تـــا بینهایتـــــــ زیر پــــــایم گسترده بود.
 
بالا