نفس عمل شاید خوب نباشه ولی میشه گفت شاید از کمیته داوران نا امید شدن که خودشون تصمیم گرفتند از خودشون دفاع کنند!
من شخصا قبول دارم که تو کشور ما شاید بیشتر از هر جای دیگه به داور زیاد گیر میدیم.
... ولی چیزی که هست داوری ما بسیار پر اشتباه هست و اصلا نمیشه از عنلکردشون دفاع کرد این وسط بعضی وقتها چیزهایی هم شنیده میشه که دیگه ادم نمیدونه به کی اعتماد کنه!
به فاصله چند لیگ حالا دو سه فصل وضع تو آزادی خیلی بهتر شد. ولی دقیقا همین وضعیت رفت تو شهرستان ها. البته نه اینکه قبلش نبوده باشه ولی میشه گفت قبح قضیه ریخته میشد و انگار فحش ناموس به داور تشویق تیم خودی باشه خیلی راحت شد قضیه!
در نظر بگیرید صندلی شکوندن رو/ تو ازدادی بعد این که صندلی دار شد دو سه تا بازی اونم دربی های مختلف از جانب هر دو تیم صورت گرفت و بعد رفت تو انزلی (اخرین بار فینال پارسال بود) و رشت و تبریز و مشهد و .. /
اصلا اینها اعتراضهای جالبی نیست.
علی کریمی هم دیشب حرف خوبی زده بود. واقعا هم شاید باید از یه جایی شروع بشه.
این فحش دادن تو استادیوم خیلی زشته. به بازیکن به مربی سر مربی داور مدیر و ... کسی هم در امان نمیمونه از این الفاظ!!!
بهتر جامعه مثل قضایایی که امسال بوده احساسی نشه! الان 5 تا بازی این فصل مونده بهترین موقع و حساسترین زمان هست. راحت میتونند با این قضیه مبارزه کنند. 3-4 تا تیم بزرگ که از این قضیه ضرر کنند دیگه این بساط برچیده میشه. حداقل باید به این فکر کرد که اون بچه ای که الان دوازده سالشه میره استادیوم کم کم براش جا بیافته که نباید فحش بده. نسل عوض میشه و ... / شاید تصمیمات به ضرر ما بشه و این وسط قطعا طرفداران دو تیم قرمز و آبی باید از این قضیه تنبیهی رو تجربه کنند که حساب کار بقیه هم بیاد دستشون / فقط نباید احساسی شد. معمولا مسئولین ما یا از این ور بوم میافتن یا از اون طرفش ! ولی الان زمان خوبی هست که حداقل فحش دادن رو تو استادیوم کمرنگ کنند / من فکر نمیکنم هیچ جای دنیا به خواهر و مادر و زن و بچه کسی فحش داده بشه اونم در این حد! اینم جزئی از حرفه ای شدنه و باید اعتراض تماشاچی هم حرفه ای بشه. هو کنن/ سوت بزنن/ دستمال سفید دربیارن/حداقل فحش با ادبی! بدن:دی /
جواد جان نوشته ات خيلي عالي بود.
با آن بخش هايي از نوشته ايت كه نگه داشتم و به خصوص بولد كردم خيلي موافقم و نكاتي هست كه درد را درست هدف گيري كرده است.
حالا مقداري اين بحث و حرف هاي گفته شده را بررسي مي كنيم:
بله، داوران ما نسبتا پر اشتباه هستند و بارها اين اشتباهات را ديده ايم و طرفدارن هر تيمي چوب اين اشتباهات را خورده اند.
در كميته داوران هم نه براي حمايت از داوران كار ويژه اي انجام شده و نه اين كه كاملا با برنامه و بر اساس عدالت رفتار شده در انتخاب داوران، اين خود به طور مستقيم روند كيفي داوري را دچار ترمز شديد مي كند نه حركت رو به جلو.
ما داستان فحاشي در استاديوم ها:
اين موضوع دلايل متعددي دارد كه علاوه بر دوست خوبم جواد علي عزيز هم به آن شاره كردند.
چرا بايد يك پديده زشتي همچون فحاشي توسط تماشاچيان در استاديوم ها اپيدمي شود؟ چرا اين موضوع از ديد ايشان يك نوع تشويق تيم مورد علاقه يا خالي كردن ناراحتي به هر وسيله ممكن تلقي مي شود؟ چرا چند وقت پيش كه در جريان بازي يه يك داور حمله شده و وي مورد ضرب و شتم شديد واقع شد آن را يك حادثه و اتفاق قلمداد كرديم و از پي آن گذشتيم؟؟؟
اين چرا ها نياز به بررسي و تحليل همه جانبه دارد. و البته بايد به دنبال حل مشكل بود و الا همين آش و همين كاسه خواهد بود و اوضاع از هميني كه هست بد تر خواهد شد.
جواد جان شما به درستي اشاره كرديد كه بالاخره بايد از يك جايي شروع كرد و كمر همت بست براي حل اين معضل يا دست كم كمرنگ كردن آن.
درود
... به عبارت ساده تر، اونچه دیروز در ورزشگاه آزادی رخ داد، نمایش روحیه عمومی مردم در اجتماعیه که ما داریم توش زندگی میکنیم.
مردمی عصبی، کم حوصله، خسته و به شدت تشنه و محتاج شاد شدن... چیزی که هر روز به یه بهانه ازشون دریغ میشه. این مردم بارها و بارها درقبال این کمبودها و نداشته ها، در ورزشگاهها عکس العمل نشون دادن. مورد دیروز پرسپولیس، دقیقا مورد آدمهایی بود که در اوج شادمانی، ناگهان احساس کردن (دقت کنید به این فعل) دوباره داره این شادی ازشون گرفته میشه... همین شادی بی هزینه و مختصر... و تنها سیبل دم دست برای هدف گیری هم عامل بیرونی این حس یعنی "محمود رفیعی" بود.
به باور من، اینجا هم ضعف عملکرد متولیان اصلی فوتبال، بارز و مشخصه. مدیران بالادستی فوتبال، به این پدیده نگاه مجتمعی ندارن. به این معنی که همه ارکان تشکیل یک مسابقه فوتبال رو در کنار هم نمیبینن. من تصور نمیکنم، در تمام طول یک فصل، یه جلسه آسیب شناسی بین کمیته های مختلف فدراسیون با همدیگه (از جمله کمیته داوران) برای بررسی تاثیر عملکرد هرکدوم از اونها بر دیگران، برگزار بشه.
اگر ما چیزی به معنای اتحادیه باشگاهها (به معنای واقعی) داشتیم که از حقوق باشگاهها در همه رده ها دفاع میکرد، یکی از مهم ترین اقدامات کمیته داوران میتونست هم اندیشی و هم آهنگی با اونها در باره مسایل مبتلا به داوری باشه (کما اینکه با سایر کمیته های فدراسیون مثل کمیته مسابقات). و این هرگز به معنای توصیه پذیری و زیر سوال بردن استقلال کمیته داوران نبود و نیست. اینکه شما اول فصل یه جلسه توجیهی براای باشگاهها بذاری و در طول فصل فقط و فقط وظیفه ات بشه توجیه اشتباهات ریز و درشت داورها، اقتدار و عملکرد صحیح کمیته داوران رو نمیرسونه. این اقدامات ، تک به تک حکم خشتهایی رو دارن که دیوار اعتماد جامعه فوتبال و به تبعش تماشاگران رو نسبت به داوری بالا و بالاتر میبره.
ما سالهاست که در زمینه چنین تعاملی مشکل داریم.
برخوردهای سینوسی و فصلی با داوران مثل اینکه یکی داوران رو محروم نمیکنه، یکی محروم میکنه ولی اعلام نمیکنه و یکی دیگه اعلام میکنه، چیزی جز انباشت ابهام در ذهن مخاطب فوتبال ایجاد نمیکنه.
فکر کردید تا به حال که چرا میانگین اشتباهات داوری در سطح اول فوتبال ما اینقدر چشمگیره؟ به آمار کمیته داوران نمیشه استناد کرد که تعداد کل بازیها در کل رده ها رو جمع میزنه اونوقت تقسیم بر تعداد اشتباهات صورت گرفته در لیگ برتر میکنه و صدالبته نمره قبولی میگیره...
فقط بحث حقوق و مزایای داوریه؟ فقط ضعف آموزش بازیکنها و مربیها و مدیر هاست؟ فقط سطح پایین فرهنگ کسانیه که به ورزشگاهها میرن؟ جواب قاطعانه "نه" هست. گره بزرگ این معضل، فقدان هم اندیشی بین ارکان فوتبال در ایرانه. فقدان نظارت بر شیوه آموزش، گزینش، چیدمان و نظارت بر عملکرد داورهاست. فقدان رتبه بندی صحیح داورهاست. وجود رفیق بازی و نبود یک مکانیزم امتیاز دهی به داورها در قبال عملکردشونه. اینکه چطور یه داور در موقعیتهای مشابه بیش از یک بار یک اشتباه فاحش رو تکرار میکنه و با طی یک دوره محرومیت کوتاه یا میان مدت دوباره برمیگرده و دوباره همون اشتباهات ...
مشکل بزرگ جامعه ما در کل و جامعه فوتبال ما بطور خاص، اینه که همیشه بدنبال کشف، اصلاح یا تنبیه معلولها بودیم. هیچوقت، هیچکس بطور ریشه ای به علتها نپرداخت تا بهانه، یکبار برای همیشه از دست خطاکارها گرفته بشه...
علي عزيز ممنون از تحليل بسيار خوبي كه داشتيد. قسمت هايي از نوشته شما رو هم نگه داشتم و برخي رو بولد كردم تا روي اين بخش ها تمركز كنيم.
بد نيست مشكلات داوري مان را تقسيم بندي كنيم:
1- اشتباهات مكرر داوران
2- نحوه چيدمان و انتخاب داوران
3- فحاشي به داوران توسط تماشاچيان، بازيكنان و ...
دو مشكل اول بر مي گردد به چگونگي مديريت در فوتبال كشور. در اينجا خيلي مشكل داريم. مثل ساير بخش هاي مملكت كه درد اصلي ناركارآمد بودن يك مدير در حالت كلي و در وهله بعد مديريت سليقه اي، غير علمي و غير كارشناسانه و متاسفاه اغلب بر مبناي آزمون و خطاست.
اما پديده اجتماعي حمله به داور با الفاظ ناشايست و يا حتي حمله و برخورد فيزيكي، خيلي مهم و پيچيده است.
به نظرم
شبكه اي از علت ها در به وجود آمدن اين پديده نقش داشته اند كه از زواياي مديريتي، جامعه شناسي و روانشناسي قابل بررسي است.
اين بحث خيلي جاي حرف دارد. اما شاه نكته اش اين هست كه همانطور كه شبكه اي از علت ها در پديد آمدن اين معضل نقش داشته اند براي حل آن هم بايد
مجموعه اي از ارگان هاي مرتبط مانند صدا و سيما، مطبوعات و به طور كلي وزارت خانه هاي ارشاد، فرهنگ و علوم به منظور كار تحقيقاتي و اساسي توسط اساتيد دانشگاه و همين طور نبروي انتظامي
و بالاخره همهي مردم دست به دست هم بدهند تا اين مشكل را حل كنند. ي
ك دست صدا ندارد.
اگر ما فقط از فدراسيون توقع داشته باشيم كه خودش به تنهايي مشكل را حل كند ره به جايي نخواهيم برد.
وقتي مي بينيم از كساني در مورد داوري سوال مي شود كه به ايشان ربط خاصي ندارد و اصولا فايده اي هم ندارد مي توانيم به گوشه اي از عوامل موثر در به وجودآمدن مشكلات داوري پي ببريم.
بعد از خاتمه بازي از بازيكني كه اخراج شده مي پرسند نظرت راجع به داوري چيست؟ از يك مربي كه تيمش باخته مي پرسند داوري را چطور ديدي؟ و ...
اين خود به خود و به تدريج بحث را مي كشاند به اين كه
هر كسي حق دارد در مورد يك كار كاملا تخصصي نظر فني بدهد و قضاوت كند و لو آن كه كمترين دانش فني داوري داشته باشد.
البته من اينجا منكر اين نيستم كه اگر حقي از يك باشگاه با اشتباهات محرز داور ضايع شد كسي نبايد حرف بزند، من مي گويم راهش اين نيست. يعني راه اصلاح وضعيت داوري اين نيست.
رئيس كميته داوران بايد اعمال سليقه و رفيق بازي را كنار بگذارد، محافظه كاري را كنار بگذارد، مسامحه و سهل انگاري را كنار بگذارد و جرات به خرج بدهد با داوران پر اشتباه برخورد كند اما ضمنا شرايطي را هم برايشان فراهم بياورد كه آنها هم رشد كنند و بتوانند با رقباي بين المللي خود رقابت بهتري داتشته باشند و از ايشان عقب نمانند.
چرا اغلب داوران ما وقتي در مسابقات بين المللي قضاوت مي كنند كار خود ار با كم ترين اشتباه به پايان مي برند؟ چون اين همه هيجان و موج منفي در آن ورزشگاه وجود ندارد در نتيجه با آسايش خيال كار خودشان را انجام مي دهند و روي داوري خود متمركز مي شوند. همه يادمان هست كار خارق العاده داوري حسن كامراني فر را در جام جهاني گذشته، اين نكته بسيار مهم است كه يادمان باشد شايد داوران ديگر ما هم اگر رفته بودند كاكلا موفق عمل مي كردند.
چرا فوتبال هاي مهم اروپايي كه آنها هم سرشار از هيجان هستند و ده ها هزار تماشاچي در استاديوم هايشان هست انقدر مشكلات داوري ندارند؟ يكي اش هم اينكه چون اقتصاد پويايي دارند، اين همه فقز و بدبختي و بيچارگي در كل جامعه آنجا وجود ندارد يا كمتر از ماست، يكي اش هم اين كه انها مديريت سليقه اي ندارند چون نحوه انتخاب مديران بر اساس شايستگي ها و توانمندي هاست نه روايط به X و y.
.
.
.
حالا برگرديم به اين كه در دو روز گذشته موضوع داوري به چالش كشيده شد.
همونطور كه دوستان گفتند به نظرم از اين موقعيتي كه به دست آمده بايد استفاده كرد و به قول جواد از اين بازي و اين هفته به بعد تا پايان ليگ تمام بازي ها را سفت برخورد كنند تا تماشاچي هم متوجه بشود كه
اساسا داور هم از چنين اهرمي برخوردار است و مي تواند به دليل جو مشتنج بازي را طبق قوانين موجود متوقف كند.
اميدواريم يك روز بالاخره مديري با درايت و كاردان را در راس امور ورزش كشور ببينيم كه
افق نگاهش دوردست ها باشد نه همين دو متري مقابل پايش...!