برگزیده های پرشین تولز

های-فای، های-اند، سیستم های استریو

M.Saleh

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,097
لایک‌ها
153
محل سکونت
تهران
تاپیکی داشتم در پی سی ورد و مطالبی می نوشتم. به دلایلی تصمیم گرفتم از این پس بجای پی 30ورلد اینجا مطالب رو به اشتراک بزارم.
 

M.Saleh

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,097
لایک‌ها
153
محل سکونت
تهران
سوالات و بحث و تبادل نظر درباره سیستم های استریوی های-فای و های-اند رو اینجا مطرح کنید که بصورت یه تاپیک مجزا از بقیه بخش ها باشه
 

M.Saleh

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,097
لایک‌ها
153
محل سکونت
تهران
فکر میکنم بعنوان شروع مطالب زیر توضیح داده بشه خیلی خوبه و جنبه پایه رو داره:

Sound Stage
کلاس های آمپلیفایرها مثل کلاس آ کلاس دی کلاس...
سورس ها
تعریف audiophile
اهمیت کانکتورها و کابل های رابط
Speaker Placement
مفاهیم اکوستیک محیطی
تفاوت های آمپلی فایرهای ترانزیستوری با لامپی
گرام و انواع اون...
پیکاپ های گرام و انواع اون
ریل چیست
دَک چیست
سویت پوینت به چه معناست
انواع صدا... فلت، سوئت، مادی، بلک، بلور...و خیلی اصطلاحات دیگه
همچنین بخشی از صدا مربوط میشه به تجربه... شما بصورت تئوری نمیتونه یه صدارو توصیف کنی... شما باید بشنوی و مغزتون درک کنه که اهـــــــا این صدا رو بهش میگن فلت... این صدا سویته... این صدا تونالیته نداره... ساند استیج خرابه... صدا خطی نیست یا هست... و اینجور چیزا
 

M.Saleh

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,097
لایک‌ها
153
محل سکونت
تهران
به عنوان اولین مطلب میخوام Sound-stage رو یه توضیحی بدم... من این مطالب رو خودم میدونم و به صورت تجربی درک کردم ولی برای این شبه بوجود نیاد هم به زبان خودم توضیح میدم هم یه سورس خارجی رو ترجمه میکنم که دوستان از برآیند این دو نظر، دید درستی بدست بیارن
N_aggressive%20%2845%29.gif


ساند استیج به معنی توانایی شنونده در تشخیص سمت و سو و جهت و فاصله اجزای یه رکورد موسیقی هست که از بلندگو در حال پخشه هست... یعنی شنونده وقتی یه رکوردی رو گشو میده، با فرض اینکه در سویت پوینت (بعدا توضیح میدم) نشسته باشه و چشمهاش رو بسته باشه، باید بتونه در ذهنش تصور کنه که صدای خواننده از کدوم جهت میاد ... صدای گیتار از کجاست... صدای بیس از کجاست... ساکسیفون چقدر از صحنه (بلندگو بعنوان بازآفرین صدای صحنه) میاد... و همچنین بتونه فواصل رو بصورت تقریبی حس کنه ... همچنین ادغام صداهای تویتر، میدرنج، میدبیس، و ووفر با هم باید طوری باشه که ساند استیج بهم نریزه... خیلی ها فکر میکنن ادغام صداهای بخش های مختلف بلندگو با هم یعنی ساند استیج که اشتباهه


سورس خارجی:
کد:
http://stereos.about.com/od/glossary/g/soundstage.htm

Definition: Soundstage is the ability to visualize the placement of musical instruments and vocalists in a music recording. A good soundstage also allows the listener to perceive the size and space of the performance venue in which the recording was made.

تعریف: ساند استیج به معنی توانایی تجسم محل قرارگیری الات موسیقی و خواننده در یک رکورد موسیقی می باشد. ساند استیجی خوب آنست که به شنونده این امکان را بدهند که اندازه و فضای اجرای موسیقی را حس کند و دریابد که موسیقی در چه فضایی نواخته شده است.
 

M.Saleh

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,097
لایک‌ها
153
محل سکونت
تهران
برای مطلب بعدی Sweet Point (سویت پوینت) رو یه کوچولو توضیح میدم... توی مطلب قبلی هم ازین اصطلاح استفاده شده بود گفتم بد نیست زودتر بگم که ابهام برای دوستان بوجود نیاد


Sweet Point یا Sweet Spot یعنی "نقطه مرکزی" یا محل تلاقی... در فیلدهای مختلف معانی مختلفی داره مثلا در مورد تنیس سویت اسپات یعنی بهترین نقطعه در مرکز راکت که برای ضربه زدن استفاده میشه... در علوم هوایی سویت اسپات میتونه به معنی نقطه ای دور از تیررس دشمن با امکان پاتک معنی بده... در مورد صدا سویت پوینت یا سویت اسپات یعنی نقطعه ای روبروی بلندگو که وقتی شنونده در اون مکان قرار بگیره، بهترین صدارو می شنونه و در حقیقا محل تلاقی بین شنونده و کانال راست و کانال چپ هست... در واقع بهترین محل برای گوش کردن به موسیقی (البته تو های-فای) در حالتیه که بلندگوی کانال راست، بلندگوی کانال چپ و شنونده هر کدام یک ضلع یک مثلت رو تشکیل بده (که بعدا درباره این مثلت توضیح بیشتر میدم)...

اگه شنونده در سویت اسپات مناسب قرار بگیره در واقع دیگه گوشش و قدرت شنواییش صدای کانال راست از چپ رو از هم تفکیک نمیکنه... یعنی صدا در واقع در فضایی بین بلندگوها و شنونده ایجاد میشه... گویی صدا از روی هوا به محیط پراکنده میشود... در این حالت که کانالهای چپ و راست در هم ادغام میشن بهترین ساند استیج هم به دست میاد


دوستان اگه اصطلاح یا مورد خاصی رو مد نظر دارند میتونن عنوان کنن اگه بدونم میگم اگه ندوم میرم میخونم دربارش و اینجا بازگو میکنم :rolleyes:
 

M.Saleh

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,097
لایک‌ها
153
محل سکونت
تهران
Manger MSW sound transducer سریعترین ساخته دست بشر است که انرژی الکتریکی را به صوت تبدیل میکند. سرعت برخواست و نشست آن تنها 13 میکرو ثانیه است؛ یعنی تقریبا 10 برابر سریعتر از سرعت دریافت گوش انسان. MSW قادر است فرکانس های 80 هرتز الی 35 کیلوهرتز رو reproduction کنه که برای یه یونیت بسیار چشمگیره و فکر نمیکنم هیچ بلندگویی ساخته شده باشه که تونسته باشه چنین وسعت فرکانسی داشته باشه. خواستم این مطلب رو اینجا بنویسم که دوستان علاقمند خودشون تحقیق کنن درباره این پدیده شگفت انگیز. به لطف استودیو آوین اوا ارتا ما این شانس رو داریم که بتونیم توی ایران صدای این بلندگو رو در محیطی اکوستیک با سورس های های اند و کانکشن های مناسب گوش بدیم. منگر توی هر کشوری نمایندگی نداره، خوشبختانه ایران جزوی از اوناست. در مورد صدای منگر بهتره توضیحی ندم چون وصف صدا در واژه ها نمی گنجد

109.jpg
Manger-1.jpg

red-disp-hor-0-5-10-15-20-25-d.gif
red-SP44_0-10-20-30-40deg.jpg

Manger-2.jpg
Manger-4.jpg

Mswcut.gif
 

M.Saleh

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,097
لایک‌ها
153
محل سکونت
تهران
چند روز قبل فرصتی پیش آمد که صدای بلندگوی Marten Gets رو در یه کانفیگ خوب بشنوم. خواستم گزارشی از صدایی که شنیدم اینجا بزارم که دوستان مطالعه کنن شاید کسی علاقمند بود صدای این بلندگو رو بشنوه.

2011CES-Adam-II-1.jpg
(عکس از اینترنت)

اجزای ستاپ:

اسپیکر: Marten Getz با درایوهای سرامیکی آکوتان (قیمت: 20،000 دلار)
سورس: Raysonic CD-168
پری آمپلیفایر: سی دی پلیر ریسونیک دارای پری اینتگریتید هست و نیازی به پری نبود
پاور آمپلیفایر: منو بلاک های سینگل اندد لامپی 211 ستسون DIY شده
کابل های اسپیکر: Van Den Hul Nova با کانکتورهای WBT
اینترکانکت: Van den Hul orchid
وضعیت اکوستیک محیطی: افتضاح!
N_aggressive%20%284%29.gif


وقتی گوش دادن رو شروع کردم سیستم روشن بود و warm-up شده بود ولی لامپ های 211 خوب گرم نشده بود. لامپ های 211 زمان کمی رو برای آماده به کار شدن نیاز دارند ولی هرچه گرمتر میشوند صدا clean تر میشه. چندیدن رکورد مختلف توسط سی دی پلیر ریسونیک گوش کردیم. اولین مساله در مورد بلندگوی مارتن مومن و وفادار بودن صدا به سورس هست به طوریکه عملا حضور بلندگو احساس نمیشد گویی صدا در جایی میان دو بلندگو از بعد چهارم نواخته میشد.
بلندگوهای مارتن دارای transparency خوبی هستند و تفکیک تونال ها از هم کار راحتیه. ساند استیج خوب و سیع و flow صدا واقعا چشمگیره. موقع گوش کردن ترک 13: Walking on the moon صدای درامز دارای cleanness فوق العاده بود با کنترل بیس کامل و میدباس نسبتا solid که حس bloat بودن صدارو القا میکرد.
صدای مارتن حس بسیار خوب شناور بودن در صدارو به خوبی القا میکردند و صدا شنونده رو در خود گرفتار میکرد. دیتیل صدا بسیار بالاست و در بخش های ساکت رکوردها صدا ارشه یا کلاویه ها بصورت analytical با جزئیات کامل قابل استماع بود.
صدا مطلقا فاقد هر harshness در فرکانس های بالا بود در عین حالت حالت blanketed بودن رو نداشت. میدرنج کمی حالت برجسته تر داشت در Best audiophile voice که کمی حالمو گرفت
N_aggressive%20%284%29.gif
یعنی میدرنج روی ووکال های خواننده های زن کمی برجسته بود و صدا از حالت فلت خارج شد.

در کل صدای خیلی خوب شنیدم و تجربه عالی بود. خیلی دوست دارم صدای این بلندگو با آمپلی فایر ASR رو بشنوم که فکر نمیکنم موقعیتش باشه.
N_aggressive%20%284%29.gif
 

M.Saleh

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,097
لایک‌ها
153
محل سکونت
تهران
یه مطلب جالب در وبلاگ یکی از دوستان خوندم که فکر کردم خالی از لطف نباشه ترجمه اش رو اینجا بزارم دوستان مطالعه کنن

منبع: لینک

مرجع گوش/مغز هنگام گوش دادن به یک سیستم صوتی های-اند چیست
اغلب ما میدانیم که شنیدن و گوش کردن دو مقوله کاملا متفاوت هستند. بعنوان مثال اگر ما زبان چینی را ندانیم،
اگر شخصی چینی صحبت کند ما فهوای کلام وی را نخواهیم فهمید (خب مسلمه)
افرادی که آشنایی ندارند ممکن است زبان فرانسه را با ایتالیایی اشتباه بگیرند. طبق همین منطق، بعنوان مثال
اگر ما صدای ساز ویولا را به خوبی نشناسیم، ممکن است هنگامی که یک ویولن در چند اکتاو پایین تر یا یک ویولون سل
در چند اکتاو بالاتر نواخته شود، اصوات تمام این سازهارا با هم اشتباه بگیریم. طبق همین نظریه اگر ما با صدای
اجرای زنده ی یک ویولن آشنا نباشیم، در تست صدای یک سیستم هم نمی توانیم بفهمیم که کدام صدا به واقعیت نزدیکتر است.
عمل شنیدن 24 ساعت شبانه روز حتی در زمان خواب انجام میشود. در غیر اینصورت ما قادر نبودیم که صدای
ساعت زنگدار کوک شده یا صدای شیون کودکمان را بشنویم. مغز ما تمامی اصوات را بررسی می کند ولی
اصوات بی اهمیت را نادیده می گیرد. مغز نه تنها اصوات را بررسی و پیمایش می کند، بلکه بلا انقطاع آنها را
پردازش و تجزیه و تحلیل نیز می کند. اگر صدای یک ساز ویولا را بشنویم بلا فاصله مغز صدا را پردازش می کند،
سپس به حافظه رجوع می کند تا در مورد تجربه شنیدن صدای مشابه در گذشته اطلاعاتی را بازیابی کند و
تصمیم بگیرد که آیا صدای پردازش شده مربوط به یک ویولاست یا خیر. به عبارت دیگر می توان اینگونه نتیجه گیری
کرد که "گوش کردن" در واقع "شنیدن موثر و هدفدار" است. اگر مغز در این فرایند دخالتی نداشته باشد،
عمل انجام شده صرفا شنیدن است نه گوش کردن.

آیا تا بحال به صدای ضبط شده خودتان گوش کرده اید؟ آیا خوشتان آمده؟ آیا صدای ضبط شده تان مشابه صدای خودتان
بود یا تفاوت داشت؟ هر شخصی که صدای ضبط شده تان را بشنود، تصدیق می کند که صدا متعلق به شماست،
بغیر از خودتان! صدای ما صرفا از طریق مستقیم به گوش شنونده میرسد ولی وقتی صحبت میکنیم صدا از طریق
لرزش های درونی (داخل جمجمه) و همچنین از طریق گوشمان شنیده خواهد شد؛ لذا صدایمان متفاوت میشود.
این پدیده همان مرجع مغز است. مرجع مغزی صدای ما مبتنی بر همان چیزی ست که در طول زندگی مان شنیده ایم.
مغز است که تصمیم می گیرد که صدا از یک پیانو می آید یا از یک ویولن. دلیل چنین رخدادی حافظه است.
اگر شخصی صدای واقعی یک پیانوی اکوستیک را در یک اجرای زنده نشنیده باشد، درک او از صدای پیانو صرفا
چیزی خواهد بود که از یک سیستم صوتی های-اند یا سیستم صوتی خودش (که شاید خیلی هم accurate نباشد)
شنیده است. کاملا واضح است که چنین شخصی به محض شنیدن صدای پیانو می تواند آنرا شناسایی کند ولی
ممکن است در خصوص صفات "طبیعی بودن" صدا نتواند اظهار نظر درست کند. با این اوصاف، ما چگونه می توانیم
تصمیم بگیریم که کدام سیستم صوتی بهتر است؟ کدام صدای طبیعی تری دارد؟ آیا تنها راه بسنده کردن به تعداد
ستاره های یک محصول در مجلات استروفایل و مجلات تبلیغاتی دیگر است؟ مسلما خیر! به نظر من بهترین راه
گوش کردن به اصوات مختلف در کنسرت ها و اجراهای زنده است در حالیکه هیچ تقویتی روی صدا صورت نگرفته است.
این نوع گوش کردن می تواند مرجع خوبی برای مغز باشد.
در اینجا چند مثال آورده شده است. یکی از دوستان که به منزل من آمده بود، صدای پیانویی که دخترم در اتاقش در حال
نواختن بود را شنید و به اتاقش رفت. او از صدای پیانو اصلا خوشش نیامد. او معتقد بود که پیانو نمی بایست صدایی
اینچنین گرفته و تاریک و بی روح داشته باشد. بدون هیچ جزئیات، نه تفکیک نه هیچی!! مسلما پیانوی ما به خوبی
پیانوهای Steinway Sons نمی نواخت ولی هرآنچه که بود اجرای زنده بود و ما فاصله کمی با پیانو داشتیم. من میدونم
که دوستم صدای پیانو را در حالی که میکروفن داخل پیانو نصب شده و تمام نت هارا بصورت تقویت شده ضبط می کند،
دوست دارد. حتی خود نوازنده (که فاصله بسیار کمی با ساز دارد) هم نمی تواند چنین دیتیلی رو از صدا بگیره. کاملا
بدیهی ست که صدای ضبط شده ی پیانو مرجع مغزی دوست من شده بود و برای اولین بار که صدای یک اجرای زنده
را شنید، مغزش آنرا غیر واقعی تشخیص داد.

سالها پیش که شروع کردم به رفتن به کنسرت های ارکستر سمفونی استانبول، صدای اجرای زنده را بی روح و مرده دیدم.
صدا آنچنان گرفته و غیر زنده بود که گویی از زیر پتو نواخته میشود. فرکانس های مید و های اصلا وجود نداشتند.
سازهای کوبه ای مثل تیمپانی و درام بزرگ به شدت زده میشد ولی صدا آن شدت و قدرتی که باید داشته باشد را نداشت.
من در آن زمان به این صداهای طبیعی و خالص و بدون coloration عادت کردم و به حافظه سپردم. چند ماه قبل یکی از
دوستان اودیوفایل که به هیچ عنوان در کنسرت های زنده حضور ندارد را به یک ارکسترا دعوت کردم. او شکه شده بود.
او گفت که گویی کل ارکستر در پس یک حایل پنهان شده است، هیچ دیتیل و های فرکانسی در کار نبود و صدا بسیار نرم و ملایم بود.

ادامه مطلب:
. He said that he can not perceive the violins, rustles of soprano, drums are not shaking the floor. We were located only at the 8.th raw. During the entire concert, he strived to find the reasons but never judged his brain references. It is obvious that we will not like our systems each other due to our expected sounds and brain reference points are different.

May be the last example; Years ago, we visited an audiophile friend for a long listening session. He is very good audiophile and very good music listener too. He used to have very good systems. We listened at mostly classics for hours and admired the sound of the system. When we wanted to try our own reference CD's (Patricia Barbers, etc) his system sink and disappointed us. Actually we should have judged our own brain references but not the system. We had coloured our systems to achieve more details but estranged by neutrality.

We, most of the audiophiles make this fault unconsciously. We load our brain references with wrong information then accuse better systems, better equipments, and better sounds even better records. We don't like the sounds of better systems, we can not come to an agreement or can not compromise on fundamentals due to our own particular brain references
 

M.Saleh

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,097
لایک‌ها
153
محل سکونت
تهران
در مورد دمپینگ فکتور:
دمپینگ فکتور در واقع نرخ تعادل و برابری امپدانس یه آمپلی فایر نسبت به امپدانس بلندگو هست. به عبارت دیگه دمپینگ فکتور پهنای باند (نه پاسخ فرکانسی) یه آمپلی فایر هست. دمپینگ فکتور رابطه مستقیمی داره با میزان توانایی آمپلی فایر در کنترل رزونانس امپدانس بلندگو. ولی مساله اساسی اینه که ما برای داشتن صدای های-اند تنها به دمپینگ فکتور بالا نیاز نداریم. چه بسا آمپلی فایرهایی هستند با دمپینگ فکتورهای بسیار بالا ولی صدای قابل بررسی و مطالعه ای ندارند. کنترل تغییرات رزونانس یک بلندگو رابطه مستقیم داره با میزان دمپینگ فکتور یک آمپلی فایر. ولی دمپینگ فکتور بصورت پیشفرض نمیتونه تضمین کننده صدای ایده آل باشه. المان های زیادی من جمله توپولوژی، طراحی، متریال و ... در صدای یک آمپلی فایر موثر هستند ولی در شرایط برابر یه آمپلی فایر که خیلی هم خوب طراحی شده ولی دمپینگ فکتور خوبی نداره، بسیار عقب تر از یه آمپ مشابه با دمپینگ فکتور بالا داره، می ایسته. اگه بخوام به زبان ساده بگم دمپینگ فکتور رو میشه به یه **** اجتماعی دموکراتیک تشبیه کرد، ولی صرف اینکه یه سیستم حکومتی دموکراتیک باشه نمیشه گفت که شهروندان اون کشور در رفاه کامل به سر می برند. ولی خب این خصیصه نیاز اساسی یک جامعه مرفه به شمار میره.
در مورد بلندگوهای قدیمی، به دلیل اینکه اکثر بلندگوهای قدیمی امپدانس های بالایی داشتند (حتی تا 600 اهم) به همین دلیل شرایط کاری بهتری با لامپ ها که پاسخ خطی بهتری دارند، داشته اند. از جهتی بسیاری از بلندگوهای قدیمی Horn هستند و هورن ها بصورت عمومی دارای Efficiency بالایی هستند و از این جهت آمپلی فایرهای لامپی می تونستند انتخاب های بهتری باشند.

در مورد مقاله ای که گذاشتم: فکر کنم شما منظور نویسنده رو متوجه نشدید. نویسنده نمیخواد بگه که صدای رکورد شده در استودیو خوب نیست یا ایرادی بهش بزاره. ببینید الان مثلا تو همین ایران اکثر رکوردها برای اکوستیک ماشین مستر میشن. خیلی ایرادها میشه گرفت. ولی منظور اصلی نویسنده از نوشتن این مقاله این موارد بوده به نظر من:


مغز انسان یک عضو محاسبه گر با قابلیت یادگیری ست که صداهای جدید رو شناسایی، پردازش و تجزیه تحلیل و بایگانی میکنه
ما اگه رفرنس مناسبی از یه صدای به خصوص (ساز، خواننده یا هر صدایی) نداشته باشیم، هنگام شنیدن صدای یه سیستم صوتی نخواهیم توانست در مورد خصوصیات توصیفی اون صدا (طبیعی بودن یا نبودن و ...) نظر دقیق بدهیم
اگه گوش انسان با صدای یه سیستم به خصوص عادت کنه و رفرنس بشه، ممکنه صداهای دیگه به براش ناخوشایند باشند چون گوش و مغز با اون صدا رفرنس شده.

یه نکته که من خودم میخوام اضافه کنم:
تفاوت یه رکورد با اجرای زنده یه چیز ناگریز و اجتناب ناپذیره و رکورد کردن 100% مشابه اجرای زنده (با فرض اینکه یه سیستم صوتی 100% بی نقص داشته باشیم برای پخش مجدد که این خودش محل بحث داره) اصلا امکانپذیر نیست. ولی مساله اساسی اینه که اگه ما از بازآفرینی هرچه بهتر یه رکورد لذت شنیداری می بریم، خب دیگه چی نیاز داریم؟
 

M.Saleh

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,097
لایک‌ها
153
محل سکونت
تهران
شاخص Q در بلندگو چیست؟



در مشخصات هر بلندگویی شاخصی با عنوان Q وجود دارد (همچنین در هدفون ها و ...) به زبان ساده شاخص Q یعنی نسبت انرژی ذخیره شده (اینرسی حرکتی) به میزان فرسایش انرژی بر اثر رزونانس. البته در اینجا نمیخوام بحث کنم که چه بلندگوهایی دارای Q بالاتر و کدوم پایین تر هستند ولی اجمالاً بد نیست بدونید که میزان این شاخص رابطه مستقیم با وزن دیافراگ، مقاومت کویل، اینداکتانس کویس، کپسیتانس کویل، اسپایدر بلندگو و دنسیتی و قدرت آهنربا داره.
N_aggressive%20%2818%29.gif

Q بالا در یک بلندگو به این معناست که عوامل فرسایش انرژی ذخیره شده در دیاگرام بلندگو نسبت به میزان انرژی کمتره (با دقت بخونید تا متوجه بشید). پس یک بلندگویی که دارای Q بالاست، بصورت طبیعی دیرتر انرژی حاصل از رزونانس رو خنثی میکنه بدین معنا که میزان عوامل فرسایش انرژی نسبت به کل انرژی خیلی کمتره پس انرژی خیلی پایاتر و ماندگارتره. ولی در یک بلندگوی دارای Q پایین انرژی رزونانس به سرعت فرسایش پیدا میکنه و ناپدید میشه.
در حالت کلی دو شاخص Q در هر بلندگو وجود داره:
1- Q مکانیکی (Q[SUB]ms[/SUB])
شاخص Q مکانیکی در واقع میزان فرسایش انرژی رزونانس بر اثر حرکت دیاگرام بلندگو هست. یعنی بر اثر حرکت دیاگرام انرژی رزونانس فرسایش پیدا میکنه و کم کم از بین میره.

2- Q الکتریکی (Q[SUB]es[/SUB])
شاخص Q الکتریکی در واقع میزان مقاومت DC سیم پیچ بلندگو (در مقابل میدان مغناطیسی آهنربا) و میزان مقاومت خروجی آمپلی فایر می باشد (یعنی از برآیند این دو مقاومت کویل به یه حالت تعلیق در میدان مغناطیسی میرسه و در نتیجه به سمت سکون میل میکنه و رزونانس کاهش پیدا میکنه
N_aggressive%20%2833%29.gif
)


حالا شاید خیلی درکش راحت تر باشه که چرا یه آمپلی فایر با دمپینگ بالاتر میتونه منتج به صدای بهتر بشه چون میتونه کنترل دقیق تری رو مقاومت DC کویل داشته باشه
N_aggressive%20%2818%29.gif
 

M.Saleh

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,097
لایک‌ها
153
محل سکونت
تهران
accuracy:
میزان دقت صدای خروجی یک کامپوننت برای بازآفرینی مشخصات صوتی یک سیگنال ورودی را Accuracy گویند. یک کامپوننت صوتی accurate همان چیزی که در رکورد وجود دارد را ارائه میدهد که می تواند یک اجرای خوب یا بد باشد.

acuity: حساسیت گوش به صداهای نرم :: توانایی یک اودیوفایل برای تجزیه و تحلیل دقیق خصوصیات صدایی که می شنود.

aggressive:
صدای اگرسیو به صدایی گویند که بینهایت فوروارد و برایت باشد. (اگه از کلمات انگلیسی استفاده می کنم به این دلیله که این کلمات خودشون معانی مجزایی دارند که بعدا توضیح میدم)

airy:
صدای ایری به صدایی به صدایی اتلاق می شود که در بازه تریبل و فرکانس های بالا بسیار لایت، دلیکیت، باز و نامحدود و رها باشد. یک بازآفرینی صدای مناسب در بخش فرکانس های بالا بسیار اسموت و گسترده می باشد.

aliveness:
پخش صدا به گونه ای با کیفیت و واقعی که این شبه را ایجاد کند که اجرا کنندگان و نوازندگان موسیقی شخصا حضور دارند و خواننده شخصا خنیاگری می کند.
 

M.Saleh

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,097
لایک‌ها
153
محل سکونت
تهران
اگه اهل "راک" هستید توصیه میکنم که کارهای گروه Poets of the Fall رو حتما گوش کنید. مساله جالب درباره اسم این بند هست. تفسیر و تعبیر و معنی دگانه اون میتونه خیلی جالب باشه. میشه اسم این بند رو بعنوان "اشعار پاییزی" یا "اشعار در حال سقوط" معنی کرد که حالت دوگانه و دو پهلویی دارد
N_aggressive%20%2833%29.gif
انتخاب زیرکانه ای بوده
معروفترین رکورد این گروه Such a late goodbye هست که توصیه میکنم حتما گوش کنید. هرچند رکورد این آهنگ به گونه ای انجام شده که ووکال کمی ضعیف و در بک گراند به نظر میرسه، ولی به هرحال گوش کردنش بسیار لذت بخشه... یه راک الترنیتیو نه چندان شلوغ و تیغ مانند که میتونه خون رو در رگ ها به جریان در بیاره بهمراه lyrics با معنی و مفهوم جالب. وقتی این آهنگ رو گوش میدم یه خیابون خلوت در یه جاده جنگلی رو زیر نور مهتاب تصور میکنم. یه تفسیر ناآگاهانه نه چندان مبتنی بر ضمیر ناخودآگاه از رویای آمریکایی (American dream) که برآب شده است و شاید توالی ناهمگون اشعاری در حال سقوط که پنجره ی دل را به سوی غروب یک روز مغموم و غم زده ی پاییزی می گشاید...





مطلب از ویکی پدیا:

این گروه در سال ۲۰۰۳ با ترانه «Late Goodbye» که به عنوان موسیقی تیتراژ پایانی بازی ویدئوی مکس پین ۲: سقوط مکس پین استفاده شده بود خود را به دنیای موسیقی معرفی کرد و در سال ۲۰۰۴ با ترانه «Lift» که در یک برنامه کامپیوتری استفاده شده بود یکی از بهترین گروه‌های راک در فنلاند شد. به طوری که برای ترانه «Late Goodbye» جایزه گنگ (G.A.N.G) که هم سطح جایزه گرمی است را در ۲۰۰۴ از آن خود کرد و «Lift» نامزد بهترین آهنگ فنلاندی در بهترین‌های رادیو YLEX شد.
پس از موفقیت در سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ در سال ۲۰۰۵ اولین آلبوم خود با نام نشانه‌های زندگی[SUP][۱][/SUP] را منتشر کرد. در لیست قطعات این آلبوم که شامل ۱۲ ترانه بود، نام دو ترانه «Lift» و «Late Goodbye» هم به چشم می‌خورد. این آلبوم در فروش خود جایزه فروش Platinum یا پلاتین را دریافت کرد. این آلبوم در جدول پرفروشترین آلبوم های موسیقی در فنلاند رتبه ۳۰ام را دارد.
در سال ۲۰۰۶ با عرضه دومین آلبوم خود که کارناوال زنگ زده[SUP][۲][/SUP] نام داشت موفقیت‌های چشمگیری کسب کرد. این آلبوم نیز با ۱۲ ترانه عرضه شد. که طی آن جایزه‌های فروش Platinum یا پلاتین ، «MTV Europe Music Awards» برای بهترین گروه فنلاندی سال ۲۰۰۶ و از TV۲'s Musiikki-TV و The Voice و Muuvi Awards جایزه بهترین کلیپ تصویری را برای «Carnival of Rust» کسب کرد. گفتنی است که گروه در همین سال دو جایزهEmma(گرمی فنلاندی) برای آلبوم نشانه‌های زندگی به عنوان بهترین آلبوم و بهترین گروه تازه وارد را برد.
در سال ۲۰۰۷ هم برنده جایزه بهترین گروه فنلاندی از رادیو ان آر جی (NRJ) شد.
پس از موفقیت‌های چشمگیر در سال‌های قبل، در سال ۲۰۰۸ آلبوم سوم خود با نام قمار تحول[SUP][۳][/SUP] را عرضه کرد. در این آلبوم سعی شده بود که از موسیقی خشن‌تری استفاده شود. برای همین نتوانست به اندازه آلبوم‌های قبلی موفقیت کسب کند و فقط به بردن جایزه فروش Gold یا طلا در هفته دوم عرضه اکتفا کرد.
در همان سال گروه برای اولین بار در آمریکا و هند کنسرت اجرا کرد که با موفقیت همراه بود. همچنین در این سال گروه ترانه «You Know My Name» (از آثار کریس کرنل) را همراه با تغییراتی بازخوانی کردند. این ترانه در سی دی به نام Livenä Vieraissa منتشر شد.
در سال ۲۰۰۹ گروه علاوه بر کار بر روی آلبوم چهارم با ایجاد تغییراتی در کلیپ تصویری «Carnival of Rust» آن را دوباره عرضه کرد که در صفحه یو تیوب این گروه قابل مشاهده‌است.
همچنین در این سال گروه با انتشار آلبومی به نام The Best Of Poets of the Fall در هند که شامل بهترین آهنگهای این گروه هست توجه خود را به طرفداران خاورمیانه و آسیایی خود نشان داد.
در این سال Markus "Captain" Kaarlonen، نوازنده کیبورد گروه موسیقیی برای بازی «Shattered Horizon» را ساخت.
گروه در سال 2010 چهارمین آلبوم آنان با نام نمایش شفق[SUP][۴][/SUP] در 17 مارس منتشر شد اولین تک آهنک این آلبوم با نام «Dreaming Wide Awake» که قبل از انتشار آلبوم منتشر شد از رادیو ان آر جی فنلاند پخش شد. این تک آهنگ در رده هجدهم قرار گرفت.
نمایش شفق هم در اولین روز عرضه به صدر جدول فروش فنلاند رفت و در هفته اول عرضه خود جایزه فروش طلایی را کسب کرد.
همچنین در این سال ترانه جنگ (War) از آلبوم چهارم آنها در بازی ویدئویی آلن ویک به عنوان ترانه در استفاده شد. همچنین آنها در خود بازی هم نقش داشتند. در بازی دو ترانه از گروهی به نام Old Gods of Asgard وجود دارد که برای آنهاست.
در 16 مارس 2011 اولین آلبوم رسمی گردآوری یا Compilation گروه با نام کیمیا: قسمت اول منتشر شد که در جدول فروش تا رده نهم بالا رفت. این آلبوم شامل بهترین آهنگهای گروه از چهار آلبوم اول خود بعلاوه دو آهنگ جدید و همه نماهنگ ها و قسمت های ویژه بود.
تک ترانه میتوانی صدایم را بشنوی؟ که در آن ارائه شده بود بصورت دیجیتالی عرضه شد. همچنین در بازسازی بازی ویدئویی رالی مرگ (Death Rally) برای آی فون از آن استفاده شد.
پنجمین آلبوم این گروه با نام معبد اندیشه[SUP][۵][/SUP] در مارس 2012 منتشر شد. در این آلبوم یکی از دو ترانه که گروه برای بازی آلن ویک: کابوس آمریکایی ساخته استفاده شده است. این آلبوم پایان بخش یک سه گانه است که دو بخش دیگر ان آلبوم های نشانه های زندگی و کارناوال زنگ زده هستند.
در مورد منظور از هبوط در نام گروه Marko Saaresto خواننده گروه در مصاحبه ای به داستان آدم و حوا و ماجرای خوردن میوه ممنوعه و هبوط آنها اشاره کرد.
 

M.Saleh

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,097
لایک‌ها
153
محل سکونت
تهران
فهرست مطالب مربوط به طراحی کراس اور: بخش اول - بخش دوم

dscn3200.jpg


همونطور که حتما مطلع هستید، بلندگوهای چند راهه برای کارکرد بهینه به کراس اور نیاز دارند. طی چند پست می خوام شمارو با نحوه عملکرد، تفاوت مدلهای مختلف، نحوه طراحی روی کاغذ، نحوه ساخت در منزل یک کراس اور شمارو آشنا کنم.

کراس اُور چیست؟
به زبان ساده کراس اور مدار الکتریکی نسبتا ساده ایست متشکل از فیلترهای بالا گذر (high pass filter) و فیلترهای پایین گذر (low pass filter) می باشد که وظیفه تقسیم کردن بازه فرکانسی خروجی آمپلی فایر به چند بخش مختلف را بر عهده دارد.

چند نوع کراس اور وجود دارد؟
بصورت کلی دو نوع پسیو Passive یا خنثی و active یا فعال وجود دارد. نوع پسیو فاقد هرگونه پردازنده، ترانزیستور یا مدار مجتمع است و فقط از خازن، سلف (اینداکتور)، اتوترانسفورمرها و گاهی دیودهای زنر تشکیل شده است ولی در نوع اکتیو انواع پردازنده ها و مدارهای نیمه هادی، مدارهای مجتمع و حتی میکروپروسسورها قابل استفاده است، هرکدوم دارای معایب و مزایایی هستند که بعدا بیشتر توضیح میدم

چه لزومی به استفاده از کراس اور می باشد؟
با توجه به آنکه پهنای باند خروجی آمپلی فایرها تفکیک نشده است، یعنی از فرکانس پایین تا فرکانس بالا در یک خروجی اعمال می شود، و با نظر به اینکه بلندگوهای ووفر، میدرنج و تویتر مورد استفاده دارای ظرفیت های فرکانسی متفاوتی می باشند، کراس اور وظیفه تنظیم، جداسازی، فلت کردن و فرستادن فرکانس مورد احتیاج هر یک از بخش های بلندگو را بر عهده دارد. در صورت نبود کراس اور بعضی از یونیت ها ممکن است دچار آسیب شوند و بصورت کلی صدا دچار اعواج یا دیستورشن خواهد شد، بعنوان مثال وقتی فرکانس پایین (صدای بم) به تویتر که بسیار ظریف است وارد شود می تواند دچار سوختگی کویل یا سیم پیچ شود. همینطور در مورد میدرنج.

فیلتر بالا گذر HPF یا high pass filter چیست؟
فیلتر بالا گذر نوعی فیلتر بکار رفته در کراس اور می باشد که فرکانس های پایین را فیلتر می کند و فقط فرکانس های بالا را عبور می دهد.

فیلتر بالا گذر LPF یا low pass filter چیست؟
فیلتر پایین گذر نوعی فیلتر بکار رفته در کراس اور می باشد که فرکانس های بالا را فیلتر می کند و فقط فرکانس های پایین را عبور می دهد.

اجزا تشکیل دهنده یک کراس اور چیست؟
خازن/مقاومت/اینداکتور (سلف)/دیود زنر/اتوترانسفورمر/ سیم های رابط/ تخته شاسی یا فیبر مدار چاپی/ ترمینالهای ورودی و خروجی

در پست های بعدی انواع مختلف کراس اور رو توضیح میدم و توپولوژی داخلیشون رو بررسی می کنیم


فهرست مطالب مربوط به طراحی کراس اور: بخش اول - بخش دوم
 

M.Saleh

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,097
لایک‌ها
153
محل سکونت
تهران
فهرست مطالب مربوط به طراحی کراس اور: بخش اول - بخش دوم


در بخش اول توضیحات مختصری درباره کراس اور دادم. تو این قسمت هم اصطلاحات دیگه مربوط به کراس اور رو توضیح میدم؛


شیب تضعیف یا Attenuation Slop چیست؟
همونطور که قبلا گفتم در ساختار یک بلندگو لازمه که ما فرکانس هارو بین اجزاء تشکیل دهنده اون تقسیم کنیم (ووفر/میدرنج/تویتر) ولی هیچ کراس اوری وجود نداره که دقیقا از فرکانس مورد نظر بتونه فرکانس رو کات کنه، تمام کراس اورها دارای شیب تضعیف یا شیب کاهش هستند، یعنی فرکانس رو با یه زاویه و شیب مخصوص که رابطه مستقیم با طراحی کراس اور داره، کراس می کنند. بعنوان مثال هیچ کراس اوری نیست که بتونه دقیقا از 200 هرتز رو کراس کنه. بلکه ما میتونیم با یه شیب ملایم فرکانس هارو کراس کنیم که به این شیب میگن شیب تضعیف. هرچه Attenuation Slop شیب تندتری داشته باشه، فرکانس ها دقیق تر و زودتر کراس می شوند.


[/CENTER]
تاثیر شیب تضعیف یا Attenuation Slop در عملکرد کراس اور چگونه است؟
فرکانس بعنوان مثال در کراس اوری که شیب تضعیف 6db/octave می باشد، یعنی در هر اکتاو 6 دسی بل از صدا کاهش می یابد که این همان شیب تضعیف می باشد. بعنوان مثال ما نیاز داریم در یه کراس اور از 500Hz فرکانس رو کراس کنیم، این به این معنیه بعنوان مثال اگه میزان رنج کامل صدا 100db باشه، تا فرکانس 500 هرتز میزان صدا همین 100 دسی بل خواهد بود و در یک اکتاو بالاتر یعنی 600Hz میزان صدا به اندازه 6db کمتر خواهد شد (یعنی میشه 94دسی بل) و دو اکتاو بالاتر یعنی 700 هرتز 88 دسی بل خواهد بود و الی آخر


توپولوژی کراس اورها چگونه است؟
همونطور کراس اورها نسبت به ضریب فیلترینگ انواع مختلفی دارند. انواع متداول به شرح زیر هستند:
1st Order: شیب تضعیف در این نوع کراس اور 6db/octave است. یعنی در هر اکتاو 6 دسی بل از شدت صدا کم خواهد شد.
2th Order: شیب تضعیف در این نوع کراس اور 12db/octave است. یعنی در هر اکتاو 12 دسی بل از شدت صدا کم خواهد شد.
3rd Order: شیب تضعیف در این نوع کراس اور 18db/octave است. یعنی در هر اکتاو 18 دسی بل از شدت صدا کم خواهد شد.
4th Order: شیب تضعیف در این نوع کراس اور 24db/octave است. یعنی در هر اکتاو 24 دسی بل از شدت صدا کم خواهد شد.
5th Order: شیب تضعیف در این نوع کراس اور 30db/octave است. یعنی در هر اکتاو 30 دسی بل از شدت صدا کم خواهد شد.
6th Order: شیب تضعیف در این نوع کراس اور 36db/octave است. یعنی در هر اکتاو 36 دسی بل از شدت صدا کم خواهد شد.

و انواع دیگه...


نکته قابل ذکر اینه که هر بلندگویی با یکی از این حالات بهتر عمل میکنه که معمولا توسط کمپانی سازنده توصیه میشه. بعنوان مثال مثلا کمپانی سازنده فوکال برای مثلا یونیت میدرنجش توصیه میکنه که از فیلتر 4th Order 24db/octave استفاده بشه.

یه نمودار از نحوه عملکرد کراس اورهای مختلف که cutoff frequency برابر با 1000 هرتز بوده:





فهرست مطالب مربوط به طراحی کراس اور: بخش اول - بخش دوم
 

M.Saleh

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,097
لایک‌ها
153
محل سکونت
تهران
همونطور که احتمالا میدانید، Asbestos یا "آزبست" به پشم کوهی گفته میشه که در صنایع نسوز و جاهایی که گرما و اصطکاک زیاد وجود داره، استفاده میشه. این ماده به دلیل داشتن الیاف با قطر کمتر از نیم میکرون، در صورت استشمام شدن و ورود به ریه، برای همیشه (فی الواقع تا آخر عمر) در ریه باقی میمونه. داستان به اینجا ختم نمیشه، این الیاف در ریه ایجاد التهاب می کنند که منجر به ایجاد سرطان ریه میشه
N_aggressive%20%2819%29.gif
و نهایتا منجر به مرگ فرد میشه. آزبست سالهاست که در امریکا و اروپا قدغن شده و استفاده نداره ولی در سالهای دور بسیار پر استفاده بوده است. ازینرو من فکر کردم که در پایه (base) لامپ های خلاء که ما گاهی ازشون استفاده میکنیم، ممکنه به دلیل وجود حرارت زیاد آزبست هم وجود داشته باشه. پس تصمیم گرفتم چند عدد لامپ معیوب از مدلها و کدهای مختلف رو در اختیار یکی از دوستانم که متخصص میکروبیولوژی است قرار بدم تا بتونه یه بررسی کنه. در بررسی مشخص شد لامپ 5R4WGB که یه رکتیفایر هست از میان 6 لامپی که در اختیارشون قرار داده بودم، دارای آزبست مدفون در باکالت است. به همین دلیل خواستم این مطلب رو بنویسم تا به دوستان هشدار بدم. البته آزبست تنها در صورتی خطرناک میشه که سوراخش کنید، بشکنیدش، ببریدش، پرسش کنید و ... یعنی تا وقتی داخل سیمان یا باکالِت مدفون شده هیچ خطری نداره. یه تاپیک هم در اینجا در همین مورد باز کردم که شاید مطالعه اون خالی از لطف نباشه. خطر آزبست بسیار جدی ست، پس به هیچ عنوان در محل تخریب ساختمان های قدیمی توقف نکنید، میلیون ها تن ازبست در ساختمان های قدیمی شهر ما وجود دارد که میتونن شدیدا باعث سرطان ریه بشن. در سپتامبر 2001 که برج های تجارت جهانی فرو ریخت، حدود 400 تن ازبست بکار رفته در تاسیسات حرارتی برج ها بهمراه مقادیر بسیار بسیار زیادی از انواع مواد سمی مثل جیوه، کادمیم، سرب، PCB و سیمان و تراشه های نانومتری شیشه روی گراند زیرو و منهتن پخش شد... حدود نیم میلیون نفر مستقیما این غبار سنگین رو تنفس کردند!!! طی 10 سال اخیر آمار قابل توجهی از سرطان ریه و هنجره و مرگ بر اثر بیماریهای مربوط گزارش شده که وحشتناکه. تازه ازبست دوره نقاهت داره و معمولا حدود 20 الی 30 سال بعد علایم خودش رو نشون میده. یعنی از الان 10-20 سال بعد تازه در نیویوک و نیوجرسی یه فاجعه انسانی رخ میده و ممکنه چند ده برابر قربانیانی که در 9/11 کشته بشن. پس یادتون باشه که لامپ خلاء که میتونه موسیقی رو برای شما به ارمغان بیاره، ممکنه حاوی فرشته مرگ باشه، پس هیچوقت یه لامپ خلاء رو با چکش نکوبید!!
N_aggressive%20%2819%29.gif

6sn7smash.jpg
 

miladkalantar

Registered User
تاریخ عضویت
4 آگوست 2011
نوشته‌ها
9,199
لایک‌ها
1,710
محل سکونت
همه مرغان هم آواز پراکنده شدند..
ممنون داداش
گل کاشتی
این تاپیک اینجا واقعا جاش خالی بود......
امیدوارم دوستانی که دم از سیستم های حرفه و 8000 واتی میزنن یه نگاهی هم اینجا کنن.
از مطالب استفاده میکنیم......
به پبشنهاد هم دارم که در چند پست اول قبل شروع مباحث اول لغات و اصطلاحات دنیای صدا رو با معنی بزاری که افراد بی سوادی مثل من بتونن اصطلاحات رو بفهمن.
برای شروع چند نمونه خودم میطزام.اگه ناقص و غلطه شما اصلاح کنید....


Protect
به معنی مراقبت كردن است و زمانی كه امپ دچار مشكل شده ، امپ قطع شده و چراغ پروتكت روشن میشود

Magnet
به معنی آهنربا است

Coil
به معنی سیم پیچ است
بعضی ساب ها 2 کوئل و بعضی تک کوئل هستند که ساب های 2 کوئل دارای 2 ورودی + و 2 منفی هستند

Component
اسپیكر چند تكه است كه به صورت 2way – 3way , …
كه تشكیل شده از میدرنج/میدبیس ، کراس اور ، تیوتر ، ... است

Coaxial speaker
بلندگو بیضی

Head unit
پخش ها به اصطلاح ظبط

Gage
یك واحد اندازه گیری سیم است كه هرچه كمتر باشد ضخامت سیم بیشتر است

Impedance
مقاومت هست که ساب های تک کوئل معمولا 4 اهم هستن و 2 کوئل ها ، 2 تا 2 یا 4 اهم میتوانن داشته باشن

Audio Frequency Spectrum
تمامي فركانس هايي كه از 20 هرتز تا 20 كيلوهرتز رو پوشش ميدن، يعني گستره شنوايي انسان.

Decibel or dB
یک دهم بل. این مقیاس، اندازه گیری نسبت دو توان به هم است، که در اندازه گیری هر سیگنال صوتی، تصویری، یا الکترومغناطیسی استفاده می شود. اگر دو توان با هم یک بل تفاوت داشته باشند، یعنی یکی ده برابر دیگری قدرت دارد. زمانی که آمپلیفایر ها مقایسه می شوند، زمانی که یکی 10 وات و دیگری 100 وات باشد، یعنی این دو آمپ با هم 10 دسیبل، یا یک بل تفاوت توان دارند. دسیبل یک ضریب نسبی است، نه یک مقدار ثابت.
دسیبل عبارت و شیوه مطلوب در اندازه گیری ضریب سطوح صوتی است. این واحد در حقیقت یک میان بر ریاضی است که از لگاریتم استفاده می کند تا اندازه اعداد را کوچک کند. به عنوان مثال، به جای این که بگوییم رنج دینامیک 32000 به 1 است، ما می گوییم 90 دسیبل است. (محاسبه دسیبل این نسبت یعنی 20log x/y، که در آن x وy سطوح سیگنال متفاوت است.) چون دسیبل یک ضریب است، واحد خاصی ندارد. صداشناسان معمولا بیان می کنند که 1 دسیبل کوچک ترین تفاوتی است که گوش معمولی انسان قادر به تشخیص آن می باشد. این واژه به افتخار الکساندر گراهام بل ساخته شده است که تلفن را اختراع کرد، و بیشتر کارهای اولیه در مطالعات مدرن صداشناسی را انجام داد.


Damper
همون اسپایدره.بخشی از سیستم تعلیق اسپیکرهاست که به بخش پایینی قیف و بالای کویل وصل شده است، و کویل را در مرکز شکاف مغناطیسی قرار می دهد.


Bass
بخشی از دامنه صوتی رو میگن که شامل پایین ترین فرکانس هاست. این فرکانس ها بلندترین طول موج رو دارن و قدرت الکتریکی بسیار بالاتری میخوان تا اونارو بشه با قدرت اصلیشون تولید کنیم. در یک سیستم مدرن باند، بخش باس یک منحنی پاسخ، از یک منحنی با حداکثر 500هرتز و حد اقل 20 هرتز تشکیل شده.

Distortion
هر نوع دور شدن از موج صوتی اصلی. دیستورشن را به 4 دسته تقسیم می کنند: نویز، کلیپینگ، هارمونیک دیستورشن، و دیستورشن مداخله. ( Noise, Clipping, Harmonic distortion, and intermodulation distortion). دو نوع آخر در حقیقت در اسپیکر ها یکی هستند، و با تکنولوژی فعلی ما قادر هستیم آنها را کاهش دهیم، اما نمی توانیم آنها را به صفر برسانیم. البته باید گفت که آمپلیفایر های جدید آنقدر این دیستورشن ها را کاهش داده اند که عملا می توان گفت به صفر رسیده اند، و دیستورشن باقیمانده معمولا به خاطر تنظیماتی است که کاربر انجام می دهد، محیطی که کاربر در آن سیستم را نصب کرده است، و بار اضافی که او وارد می کند.
دیستورشن یعنی هر چیزی که باعث می شود سیگنال خالص ورودی، جز افزایش حجم حالت دیگری پیدا کند. معمول ترین نوع دیستورشن، صداهایی است که سیگنال صوتی اضافه می شود، مثل صداهای رندوم، یا هامینگ (صداهای ممتد هووووووم مانند). دیستورشن خطی بودن یا غیر خطی بودن یک سیستم را اندازه گیری می کند. هرچیزی که به سیگنال صوتی اضافه شود، شکل اصلی آن را عوض می کند.(قرینگی، غیر قرینگی، سطوح، اوج ها، گره ها). تحلیل اسپکترومی سیگنال خروجی، نشانگر اجزا اضافی آن خواهد بود. اگر یک مدار در حالت ایده آل باشد، هیچ گونه نویزی ایجاد نخواهد کرد. یعنی اسپکتروم سیگنال خروجی، فقط بزرگ شده سیگنال ورودی است، و هیچ تغییر دیگری ندارد.
خیلی جالب است که تولید کنندگان آمپلیفایر معمولا بازی تبلیغاتی زیادی روی 0.001 درصد کاهش دیستورشنی می کنند که به محصول جدید خود اضافه کرده اند، در حالی که باند هایی که دیستورشن را زیر 5 درصد نگاه دارند، باندهای خوبی هستند. درست است که هرگونه کاهش دیستورشن، گامی بزرگ در رسیدن به کیفیت بالاست، اما این تفاوت های کوچک به تنهایی نشان گر برتری یک آمپلیفایر بر دیگری نیستند، چرا که هارمونیک دیستورشن زیر نیم درصد عملا با گوش معمولی قابل شنیدن نیست. (اکثر گوش ها تا 1 درصد را تشخیص نمی دهند).

Clipping

سیگنالی است که زمانی به وجود می آید که یکی از دو حالت زیر پیش می آید: یا بار اضافی وارد آمپلیفایر شده است، یا برق وارد شده به آمپلیفایر به نسبت سیگنالی که می خواهد آنرا تقویت کند کم است. موج صوتی کلیپ شده موجی است که در آن نقاط بالایی و پایینی، به جای آن که نرم و گرد باشند، تیز یا دارای چاله های مربعی شکل هستند، که ویژگی موج های DC است نه AC . ( امواج صوتی ACهستند). زمانی که یک موج DC وارد باند می شود، کویل هیچ وسیله ای ندارد که آن را با یک میدان مغناطیسی دائمی اجرا کند. در عوض، فقط جریان ورودی را به گرما تبدیل می کند، و در نهایت می سوزد. اثر موج های DC بر باند ها بسیار بد و قابل توجه است. اگر زمانی که با صدای بلند موسیقی گوش می کنید دیستورشن بالایی می شنوید، یا بوی دود به مشامتان می خورد، صدا را پایین بیاورید. ممکن است برای باند ها کمی دیر شده باشد، اما حداقل آمپلیفایر را نجات داده اید.


Crossover

وسیله یا مداری است که در یک سیستم استفاده می شود تا تویتر ها و میدرنج ها را از هم جدا کند. یعنی این که فرکانس های بالاتر و پایین تر از یک رنج خاص را از بین می برد تا اجازه دهد که صدای هر درایور به اصطلاح هرس شده و اصلاح شده باشد. بیشتر باند ها کراس اور هایی دارند که تشکیل شده از یک سری عناصر مثل خازن ها، کویل ها، و مقاومت ها هستند که بتوانند فرکانس های مختلف را جدا کنند

منبع TT
یسری مفاهیم اولیه دیگه خودم د اشتم که متاسفانه گمشون کردم.ومدیر مربوطه اون سایت هم چون با ما دشمنه پستم پاک کرده پیداش نکردم
 

M.Saleh

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,097
لایک‌ها
153
محل سکونت
تهران
در چه زمینه مطلب بذازیم؟


من بخشی از مطالب مفید که در سایط مذکور نوشته بودم رو به اینجا منتقل کردم. در مورد موضوعات زیر میتونید مطلب بزارید:

Hi-Fi
Hi-end sound
Horn speaker
tube amplifier
audiophile recording
turntable
stereo sound gears
آمپلی فایرهای لامپی
های-فای
های اند
سیستم های استریو
DIY بلندگو
اکوستیک
فیزیک صدا
...

و هر موضوعی که به مبحث سیستم های صوتی و های-فای مرتبط باشه.


فکر کنم اول بهتره که یه توضیحی در مورد Hi-Fi بدم که دوستان بدونن مطالب در چه موردی هست
 

M.Saleh

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,097
لایک‌ها
153
محل سکونت
تهران
فکر کردم بد نباشه ابتدا یه تعریفی تحت الفظی از کلمه Hi-Fi داشته باشیم که دوستان بدونن مطالب در چه موردی هست.

در زبان ساده های فای (های فیدلیتی) به معنی بازآفرینی (Reproduction) یک رکورد موسیقی، یک آهنگ یا هر صدای ضبط شده با حداکثر میزان وفاداری به منبع و با تولید کمترین اعوجاج (دیستورشن) صوتی می باشد.

به عبارت دیگر یعنی بازآفرینی یک اجرای زنده به قدری مومن به اجرای اصلی که اگه شنونده چشماشو ببنده، استیج و گروه نوازندگان و خواننده رو بتونه بصورت ذهنی در مقابل خودش تجسم کنه.


هدف از مطالعه و داشتن یک سیستم های-فای یا های-اند صوتی، گوش کردن موسیقی با حداکثر کیفیت ممکن هست که میتونه شنونده رو به لذت شنیداری برسونه.
 

M.Saleh

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,097
لایک‌ها
153
محل سکونت
تهران
این اواخر اینجا خیلی صحبت از Marantz PM-15S2 به میان اومد. فکر کردم بد نباشه یه مطلب در مورد این آمپلیفایر بنویسم یه بخش هایی هم از رویوهای موجود در نت بهش اضافه میکنم که کاملتر بشه. این آمپلیفایر اولین آمپلیفایر جدی بود که من داشتم و ارزش مطرح کردن رو داره. قبل از اون یا آمپلیفایرهای وینتیج (سنسویی، سونی، کنوود، ریواکس، امپکس و ...) داشتم یا آمپلی فایرهای جدیدتر (مثل کمبریج اودیو، پایونیر، دنون، یاماها و ...) که حقیقتا هیچکدوم (حداقل از مدلهایی که من داشتم) در های-فای محلی از اعراب نداشتن. اولین آمپلی فایری که صداشو با یه بلندگوی فوکال شنیدم و صداش توجه ام رو جلب کرد، همین مدل مرنتز بود.


Click here to view the original image of 600x600px.
PM15S2.jpg



اولین مساله ای که در برخورد اول توجه شخص رو جلب میکنه، کیفیت بینظیر متریال و استقامت ساختار کلی این آمپلیفایر هست. وقتی PM-15S2 رو از زمین بلند میکنید، حس میکنید تخته سنگی سنگین رو از زمین جدا کرده اید. بدنه ساخت آلومینوم بسیار Solid و محکم ساخته شده. ولوم های بزرگ انتخاب بین سورس ها و کم و زیاد کردن ولوم دستگاه رو تسهیل میکنه. صفحه نمایش کوچک تعبیه شده در جلوی دستگاه اطلاعاتی در مورد میزان بلندی صدا و ورودی کنونی که رله شده است رو نشون میده. کلیدهای Function زیادی در جلوی دستگاه دیده نمیشه، فقط در حد نیاز کلیدهای خروجی اسپیکر، ولوم های تن کنترل و کلید خاموش و روشن کردن تن کنترل و چند کنترل دیگر.
خروجی این آمپلیفایر 90 وات روی 8 اهم می باشد با هارمونیک دیستورشن کمتر از 0.05% که شاخص خوبی به شمار میاد و دمپینگ فکتور حدود 100 که میتونه کنترل خوبی در رنج ارائه شده روی اسپیکر داشته باشه.

PM15S2.jpg


از شاخصه های اصلی این آمپلیفایر میشه به ترانس پاور مدور (Toroidal)، پست های سیم گیر بلندگوی WBT و سیستم شیلدینگ فوق پیشرفته مدارهای داخلی اون اشاره کرد. همچنین افرادی که به گرام علاقه دارند، فونو استیج داخلی این آمپلی فایر که کارتریج های MM و MC رو پشتیبانی میکنه، میتونه براشون جالب باشه. آمپلی فایر از دو طبقه منوبلاک کاملا مجزا تشکیل شده. یعنی بخش آمپلی فایر کانال راست از بخش کانال چپ کاملا مجزاست. تمام مزایای فوق رو به صدای استریوی فوق العاده این آمپلی فایر اضافه کنید که در صورت استفاده از اسپیکر مناسب میتونه صدایی ابریشمی، دقیق، با جزئیات، ریلکس و خاص و موزیکال با تونالیته عالی رو به ارمغان بیاره که در صورت لزوم بیس های کنترل شده و دقیق و tight رو ارائه میده.
سرعت پاسخ و آماده به کاری شدن تونال های خروجی این آمپلیفایر بسیار سریع است که در زمان استفاده از اسپیکرهای سریع (مثل هورن ها یا درایورهای موج شکسته یا پلنرها) مشخص میشه و تون های سریع بخوبی رندر میشن. عملکرد Linearity این آمپلی فایر در میکرو در حد قابل قبول در در ماکرو بسیار عالیه و در واقع تعادل مناسبی بین میکرو و ماکرو برقرار میکنه.

کلام آخر
این آمپلیفایر اونقدر شاخصه های برجسته داره که میتونه یه کامپوننت از کامپوننت های یه سیستم حدود 20 میلیون تومانی باشه. میتونید اسپیکری با حتی دو برابر قیمت این آمپلیفایر بهش وصل کنید و تمام انتظاراتتون رو در رنج قیمت خودش پوشش میده.
قیمت این آمپلیفایر 2499 دلار هست. برای تهیه اون میتونید به فروشگاه های عرضه تجهیزات های فای مراجعه کنید.
 
بالا