برگزیده های پرشین تولز

آبگیری سد سیوند آری یا نه ؟

آبگیری سد سیوند آری یا نه ؟

  • آری

    Votes: 2 8.0%
  • نه

    Votes: 23 92.0%

  • Total voters
    25

Second Life

Registered User
تاریخ عضویت
12 اکتبر 2004
نوشته‌ها
863
لایک‌ها
58
به‌نام خداوند جان و خرد
هر كه نامخت از گذشت روزگار / نيز ناموزد ز هيچ آموزگار
همايش «آخرين دستاوردهاي كاوش‌هاي باستان‌شناسي تنگ بلاغي» (شنبه سي‌ام دي‌ماه - دانشگاه تربيت مدرس) به‌نتايجي فراتر از آنچه انتظار مي‌رفت منتهي شد. پيش از اين از سوي معاونت سازمان ميراث فرهنگي و صنايع دستي و گردشگري و رييس پژوهشگاه آن، دكتر طه هاشمي عنوان شده بود اين همايش علاوه بر اعلام نتايج كاوش‌هاي باستان‌شناسان در تنگ بلاغي قرار بود به اين پرسش پاسخ دهد كه آيا از نظر باستان‌شناسان كاري در تنگ باقي مانده يا خير، تا با بازتاب آن نظر از سوي سازمان به وزارت نيرو تكليف آبگيري سد سيوند مشخص شود. گفتني است بر پايه‌ي توافقي كه ميان وزارت نيرو و سازمان ميراث فرهنگي بسته شده است، براي نخستين‌بار در تاريخ ساخت‌وسازهاي عمراني كشور، يكي از كارفرمايان بزرگ دولتي براي گشايش طرحي نيازمند اجازه‌ي مسؤولان سازمان ميراث فرهنگي است. اين فرصت طلايي كه در پي فشار گسترده‌ي افكار عمومي نصيب سازمان مذكور شده، آن سازمان را در موقعيتي سرنوشت‌ساز و خطير قرار داده است. از مدتي پيش، هر چند اين شايعه قوت گرفته بود كه سازمان موافقت خود با آبگيري را به آگاهي وزارت نيرو رسانده است و سخنان غيررسمي مسؤولان بلندپايه‌ي سازمان هم اين نظر را تأييد مي‌كرد ولي همايش يادشده اين فرصت را به علاقه‌مندان داد تا در فضايي رسمي و كارشناسي پي‌گير موضوع باشند. اين همايش براي سازمان نيز اين حُسن را داشت تا توپ اعتراض را به زمين باستان‌شناسان بيندازد چرا كه اگر در آينده از سازمان انتقادي مي‌شد مسؤولان به نظر كارشناسي باستان‌شناسان استناد مي‌كردند و خود را تبرئه مي‌نمودند. اما:
1. در همايش يادشده برخي از باستان‌شناسان ايراني - مستقيم و غيرمستقيم - به كارهاي ناتمام اشاره كردند. در اين‌باره سخن آخر را مطرح‌ترين باستان‌شناس حاضر در جمع، آقاي رمي بوشارلاي فرانسوي – كه بالطبع درگير تعارفات و محذورات با سازمان ميراث فرهنگي نبود – عنوان كرد كه بسياري از سايت‌ها كاوش‌نشده باقي مانده و نياز به پژوهش بيشتري است. از اين‌رو اين سخن مسؤولان سازمان پس از همايش كه بر اتمام كار همه‌ي هيأت‌هاي باستان‌شناسي اصرار دارند (آقاي رحيم‌مشايي، رياست سازمان ميراث فرهنگي در برنامه‌ي «نگاه» و آقاي دكتر فاضلي، رييس پژوهشكده‌ي باستان‌شناسي سازمان در برنامه‌ي «صبح به‌خير ايران» كه در شب شنبه و صبح يكشنبه سي‌ام دي‌ماه و يكم بهمن‌ماه از شبكه‌ي يك سيما پخش شدند)، نمي‌تواند با واقعيات هم‌خوان باشد.
2. حضور گروهي از جوانان مخالف آبگيري سد سيوند، از جمله نمايندگان 47 سازمان مردم‌نهاد (ان‌جي‌اًًٌٍََُُُِِ) از شهرهاي مختلف ايران، مصداقي بود بر اين سخنان دكتر فاضلي، دبير همايش كه در آغاز همايش بر معيار بودن نظر ملت ايران در تصميم‌گيري سازمان تأكيد كرده بود. در عرف جهاني، سازمان‌هاي غيردولتي و مردم‌نهاد، نمايندگان مردم به شمار مي‌روند.
3. بر خلاف وعده‌هاي داده‌شده در پيش از برگزاري همايش و حتي در آغاز آن، بخش ميزگرد و اعلام نتيجه‌گيري از همايش، به سخنان شماري از پيش‌كسوتان رشته‌ي باستان‌شناسي و مسؤولان سازمان محدود شد و دكتر فاضلي با عنوان كردن اين‌كه گروهي از باستان‌شناسان در اين همايش غايب هستند (كدام باستان‌شناسان؟)، نتيجه‌گيري را به آينده موكول كرد.
4. اما نكته‌اي كه بسيار مهم است و از سوي مسؤولان سازمان ناديده گرفته شده و مي‌شود اين است كه مسأله‌ي كاوش‌ها در تنگ بلاغي تنها يكي از چندين آسيب ناشي از آبگيري سد سيوند است و ديگر آسيب‌ها ناديده گرفته شده، آن‌هم در شرايطي كه متولي ديگري وجود ندارد. براي نمونه آيا مسؤولان سازمان همان‌طور كه به فكر وزارت نيرو و رفع مشكل آب هستند و حساب هزينه‌هايي كه براي ساخت سد پرداخت شده را دارند نبايد به فكر نابودي جنگل‌ها، مراتع، گنجینه‌های ژنتیکی و زمین‌های کشاورزی منطقه هم باشند؟ بر اساس نظر گياه‌شناسان به علت بكر بودن تنگ بلاغى، گياهانى در اين منطقه وجود دارد كه علاوه بر این که یک گنجینه‌ي ژنتیکی غنی هستند در صورت انجام مطالعات كامل بر روى آن‌ها مى‌توان به نوع گل‌ها، درختان و پوشش گياهى كه در باغ‌هاى پاسارگاد وجود داشته، پی برد ولی با آبگیری سد سیوند این پوشش گیاهی نادر به زیر آب خواهد رفت. از سوی دیگر بر پایه‌ي نظر کارشناسی دكتر پيمان يوسفي آذري، مديركل دفتر جنگل‌هاي خارج از شمال سازمان جنگل‌ها و مراتع، با آبگيري سد سيوند حداقل هشت هزار اصله درخت 500 ساله و هزاران هكتار مرتع و زمين مرغوب كشاورزي نابود مي‌شود. این درختان به دليل واقع‌ شدن در ناحيه‌ي رويش ايراني‌- توراني از نظر تنوع و ذخيره‌گاه ژنتيكي، منحصر به‌فرد و داراي اهميت ويژه‌اي هستند و تخريب این جنگل‌ها به معناي فنا و نابودي كامل طبیعت منطقه است و حتي با صرف ميلياردها دلار هم امكان احياي این جنگل‌ها وجود ندارد، چرا كه خاك منطقه آن قدر فقير و خشك است كه رويشگاه توان بازسازي خود را ندارد، زيرا شكل‌گيري جنگل در حوزه‌هاي خشك ايران بر اثر يك فرايند تكامل‌يافته چندین هزارساله است و از آن‌جا كه پديده‌ي آلودگي هوا اقليم‌هاي خشك را خشك‌تر مي‌كند براي جايگزينی اين درخت‌ها چند صد سال زمان نياز است - با اين شرط كه اقليم تغيير نكند.
بر اين اساس حفظ و ارزش جنگل‌هاي ايراني ـ توراني این منطقه به‌همان درجه و حتي شايد مهم‌تر از جنگل‌هاي شمال باشد. اما آن چه بيش از هر چيزي مايه‌ي نگراني است آن‌كه مسئولان استان فارس تلاش مي‌كنند تا موافقت سازمان جنگل‌ها و مراتع و آبخيزداري كشور را براي قطع هشت هزار اصله درخت موجود در محدوده‌ي آبگيري سد سیوند جلب نمايند؛ موافقتي كه مي‌تواند سنگ بناي مخربي در كشور گذارده شود كه حتي تصورش براي دل‌سوزان محيط ‌زيست و منابع طبيعي غيرممكن است. بدعت ناگوار و مخربي كه روند رو به تخريب منابع طبيعي را سرعت خواهد بخشيد، چرا كه از اين پس هر سازمان يا نهادي با استناد به چنين عمل‌كردي، براي اجراي پروژه‌هاي خود درخواست مجوز قطع درخت خواهد كرد و ديگر هيچ سازماني نمي‌تواند مانع از اين روند تخريب شود. حداقل سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخيزداري قدرت مقابله با آن را نخواهد داشت.
بر بنیان نظرات کارشناسی و بر خلاف نظر مجریان سد، آبگیری سد سیوند بر کشاورزی منطقه نیز اثرات مخربی دارد و هزاران هكتار مرتع و زمين مرغوب زراعتي و خاك زير آب دفن مي‌شود، در حالي كه توليد علوفه فقط يك‌چهارم ارزش مراتع است و سه‌چهارم ارزش آن مربوط به حفاظت خاك و جلوگيري از فرسايش و ميزان نفوذ‌پذيري آب است. هم‌چنين تنگ بلاغی به دليل عبور عشاير منطقه و مسير تاریخی عبور كاروان از اهميت به سزايى برخوردار است. بسته شدن مسير كوچ عشاير و به زير آب رفتن يكي از استقرارگاه‌هاي كوچ‌نشينان در منطقه، از ديگر نتايج آبگيري سد سیوند است. با آبگیری سد سیوند مراتع عشاير كه يكي از جاذبه‌هاي گردشگري ايران به شمار مي‌رود نيز نابود مي‌شود. مهندس‌ مختار نجفي كشكولي، مدير كل امور عشاير استان فارس با تأييد اين مطلب و ضمن تقسيم عشاير به دو دسته مرتع‌دار و كوچ‌نشين مي‌افزايد: اين سد براي مرتع‌داران كه از طايفه‌ي باصري هستند خطر بيشتري دارد چرا كه مراتع و چراگاه‌هاي آن‌ها زير آب مي‌رود. درست است كه مسؤولان سازمان مي‌توانند مدعي شوند كه زيست‌بوم منطقه ربطي به آنها ندارد و خودش متولي دارد ولي هنگامي‌كه آنها بارها و بارها در سخنانشان به دفاع از وزارت نيرو برخاستند نمي‌توان از آنها انتظار توجه به ديگر مسائل را هم داشت؟ كما اين‌كه اين فرصت تاريخي تنها به سازمان ميراث فرهنگي داده شده كه بتواند آبگيري سد را به تأخير بيندازد و نه هيچ سازمان ديگري.
5. غير از اهميت باستان‌شناسي تنگ بلاغي آسيب‌هاي ديگري هم از آبگيري سد سيوند ناشي مي‌شود كه در رابطه‌ي مستقيم با وظايف سازمان ميراث فرهنگي است، وظايفي كه به شدت نسبت به آن‌ها بي‌توجهي مي‌شود. به واسطه‌ي آبرفتى و سست بودن خاك منطقه با بالا آمدن ميزان آب زیرزمینی، زمينه براى آسيب‌رسانى به پى سازه‌هاى دشت پاسارگاد (اعم از كاخ بارعام، كاخ دروازه، كاخ اختصاصى، گور كمبوجيه، تل تخت و به ويژه آرامگاه كوروش كه نزديك‌ترين اثر به سد است) آماده خواهد شد. از سوي ديگر، افزايش رطوبت پس از آبگيرى سد و تشكيل درياچه‌ي پشت آن در درازمدت باعث تغيير اقليم و آب و هوا (اكوسيستم) شده و آثار سنگى پاسارگاد را - كه از جنس سنگ‌هاى آهكى و جذب‌كننده‌ي رطوبت هستند- از بين خواهد برد. رطوبت، اثر مستقيمى بر اين آثار داشته و مسائلى چون رويش گياهان در لابه‌لاى سنگ‌ها را به دنبال دارد. آثار پاسارگاد فرسوده‌تر از تخت‌جمشيد هستند و ارتفاعى نسبت به دشت ندارند و به همين دليل آسيب‌پذيرى آن‌ها بسيار بالا است. پيش از اين تصور مى‌شد كه بتوان با استفاده از فن‌آورى از آسیب‌های ناشی از رطوبت جلوگیری نمود اما اكنون مشخص شده كه اين امكان وجود ندارد و ضرر ناشى از رطوبت بر روى سازه‌هاى پاسارگاد در درازمدت قطعى است. فراموش نشود در بيشتر مواقع جريان بادى از سمت دره و كوهستان بلاغى به سمت پاسارگاد می‌وزد و در صورت ایجاد درياچه‌اى در آن‌جا بادى كه از آن‌سو مى‌وزد رطوبت دره و درياچه را به پاسارگاد منتقل خواهد كرد. با افزايش رطوبت «رو زمینی» و «زیر زمینی» بر ميزان رشد گلسنگ‌ها كه يكى از عوامل فرسايشى سازه‌هاى سنگى است، افزوده خواهد شد. فراموش نشود وسعت اين سد و آبگيرى آن به گونه‌اى است كه آب آن تا ۵۰ سال آينده تخليه نمى‌شود. هم‌چنين درياچه‌ي ايجادشده به عنوان يك مكان تفريحى محسوب خواهد شد و رفت‌وآمد ماشين‌ها و افراد سبب آلودگى مى‌شود. كوهستانى بودن منطقه و بارش باران، آلودگى‌ها را به بسيارى از مناطق ديگر منتقل مى‌كند كه اين پديده از عوامل تخريب آثار به حساب مى‌آيد (بلايي كه بر سر سنگ‌نگاره‌ي بيستون آمد و در عرض چند دهه به اندازه‌ي چند هزاره آسيب ديد). البته دكتر فاضلي، رييس پژوهشكده‌ي باستان‌شناسي سازمان ميراث فرهنگي در سخنانش در برنامه‌ي «صبح به‌خير ايران»، اطمينان داد كه رطوبت هيچ تأثير مستقيمي بر پاسارگاد نخواهد داشت و اگر هم تأثير غيرمستقيم آن افزايش يابد تيم كارشناسي سازمان كه به صورت تخصصي بر روي گل‌سنگ‌هاي آرامگاه كورش كار مي‌كند (موردي كه تا امروز خبرش در هيچ‌جا درج نشده بود و خود ايشان هم در روز همايش از آن بي‌اطلاع بود تا منعكسش كند!) با دستگاه‌هاي پيشرفته‌ي رطوبت‌سنج (كه گفته مي‌شود آنها را وزارت نيرو خريداري كرده است؛ وزارتي كه هنوز بر خلاف ادعاهايش هيچ هزينه‌اي براي كاوش‌هاي منطقه نپرداخته است) آن را متوجه شده و نسبت به كاهشش اقدام خواهد كرد (چگونه‌اش را هم بايد از خود ايشان پرسيد ولي تجربه نشان مي‌دهد كه اگر پس از مدتي خطر رطوبت جدي بود - كه كارشناسان آن را از هم‌اكنون قطعي مي‌دانند -، درصد امكان تخليه‌ي سد از آب و متوقف كردن فعاليت آن چيزي در حد صفر است. كما اين‌كه ممكن است تعريف نمايندگان - به‌ويژه سازمان‌هاي دولتي - از ميزان جدي بودن خطر براي آثار، بسيار متفاوت از آنچه متخصصان غيردولتي مي‌انديشند باشد. علاوه بر اين‌ها به گمان ما نمي‌توان با اثري به مهمي پاسارگاد با آزمون و خطا برخورد كرد). پيش از اين هم دكتر طالبيان، رياست بنياد پژوهشى پارسه و پاسارگاد عنوان كرده بود كه: «با پايين آوردن ميزان آبگيرى، مي‌توانيم ميزان رطوبت را كاهش دهيم»، در حالي‌كه كارشناسان محيط زيست اين راهكار را مفيد نمى‌دانند و معتقدند كاهش ميزان آب، تأثيرى در اندازه‌ي سطح آب و در نتيجه در ميزان تبخير آن ندارد. به هر رو اكنون در شرايطي قرار داريم كه سازمان ميراث فرهنگي مي‌تواند به ياري افكار عمومي خواهان عقب انداختن يك‌ساله‌ي آبگيري باشد تا بتوان در فضايي كارشناسي‌تر و با رفع همه‌ي نگراني‌هاي ناشي از آبگيري (نه فقط اتمام پژوهش در تنگ بلاغي)، درباره‌ي لزوم آن به سخن گفتن پرداخت. به گمان ما اين، راهي ميانه است كه بارِ اجراي آن اكنون بر دوش سازمان ميراث فرهنگي است و آن سازمان با ارائه‌ي اين درخواست به وزارت نيرو مي‌تواند خود را همراه با همه‌ي دوستداران ميراث فرهنگي قرار دهد. «پايگاه اطلاع‌رساني براي نجات يادمان‌هاي باستاني» به نمايندگي سازمان‌هاي مردم‌نهاد زير:
1- كانون گسترش فرهنگ ايران بزرگ (اصفهان)
2- مؤسسه‌ي مهرآيين (رامهرمز)
3- انجمن افراز (تهران)
4- جمعيت سپندارمدان (تهران)
5- كانون پرستوهاي آزاد (تهران)
6- مؤسسه‌ي توفا (شوشتر)
7- كانون جوانان پارس (شيراز)
8- انجمن فرپاد (شيراز)
9- انجمن كهن‌دژ (همدان)
10- انجمن اهورامنش (مرودشت)
11- كانون آريا (دانشگاه علوم پزشكي تهران)
12- كانون ايران‌شناسي پاسارگاد (دانشگاه تهران)
13- انجمن علمي باستان¬شناسي (دانشگاه تهران)
14- انجمن يادگار نياكان¬ ما (تهران)
15- انجمن پژواك نو (تهران)
16- جمعيت حاميان زمين (تهران)
17- كانون خورشيد (تهران)، 18- خانه¬ي باد و باران (همدان)
19- جمعيت طبيعت¬ياران (اصفهان)
20- انجمن مثنوي¬پژوهان (اصفهان)
21- انجمن وحدت جوانان ايران¬زمين (اصفهان)
22- كانون پارس‌فرهنگ (اليگودرز)
23- جمعيت طلايه¬داران انديشه¬هاي نو (فريمان)
24- موسسه¬ي زيست¬محيطي سبزانديشان (اراك)
25- انجمن شهداد (اراك)
26- كانون عرشيان (اراك)
27- جمعيت آريايي¬ها (مرودشت)
28- كانون بارگاه مهر (اصفهان)
29- كانون ايران‌شناسي دانشگاه علم‌ و صنعت (تهران)
30- انجمن دوستداران ميراث فرهنگي تاريشا (ايذه)
31- جمعيت جوانان عصر سبز (يزد)
32- جمعيت يادگار يزد (يزد)
33- انجمن دوستداران ميراث فرهنگي افراز (تهران)
34- انجمن طلايه‌داران فرهنگ (اصفهان)
35- انجمن دوستداران ميراث فرهنگي تيران و كرون (اصفهان)
36- انجمن دوستداران‌ ميراث ‌فرهنگي شوش
37- انجمن انديشه‌ي جوان (اصفهان)
38- مؤسسه‌ي نويدآوران طراوت (اصفهان)
39- كانون آينده‌نگري ايران (اهواز)
40- مؤسسه‌ي علمي – فرهنگي آينده‌نگر (اهواز)
41- انجمن حمايت از حيوانات (اصفهان)
42- جمعيت گردشگران آرياووش (اصفهان)
43- كانون توتم انديشه (اصفهان)
44- انجمن دوستداران ميراث فرهنگي امرداد (اصفهان)
45- انجمن اسپارترا (اصفهان)
46- كانون ايران‌شناسي و گردشگري آريانا (اصفهان)
47- خانه‌ي فرآوران ايران (تهران)
48- انجمن ميراث‌بانان زنده‌رود (اصفهان)
49- انجمن هتل‌داران و گردشگران جوان (اصفهان)
50- مؤسسه‌ي اصفهان‌پژوهان (اصفهان)
51- انجمن ارتباط سبز (اصفهان)
52- انجمن دوستداران يادمان‌هاي باستاني آريابوم (تهران)
53- انجمن دوستداران يادگارهاي تاريخي ايزيرتو (بوكان)
54- انجمن ژيار (كرمانشاه)
55- كانون مهر كرمانشاه
56- خانه‌ي دوستي ايرانيان (كرمانشاه)
57- انجمن نگاه تازه (كرمانشاه)
58- انجمن كه‌ژوان (سنندج)
59- جمعيت زنان مبارزه با آلودگي‌هاي محيط زيست (شاخه‌ي اصفهان)
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
با توجه به نزدیک شده به آماده شدن سد و آبگیری(مسئولین دروغ گو یک سال پیش میگفتند سد آماده است و به دروغ گفتند آبگیری را یک سال عقب انداخته اند!!!) بهتر هست هر کس به صورت شخصی به یونسکو رایانامه(ایمیل) زده و درخواست دخالت کند:

این نشانی یونسکو: [email protected]

اگر نامه ای درخور باشد که چه بهتر اگر نه حتی جمله های کوتاه که در آن اشاره به پاسارگاد و تنگه ی بلاغی و یاری خواستن شده باشد میتواند موثر باشد.
 

web_doost

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
22 ژانویه 2006
نوشته‌ها
822
لایک‌ها
9
با توجه به نزدیک شده به آماده شدن سد و آبگیری(مسئولین دروغ گو یک سال پیش میگفتند سد آماده است و به دروغ گفتند آبگیری را یک سال عقب انداخته اند!!!) بهتر هست هر کس به صورت شخصی به یونسکو رایانامه(ایمیل) زده و درخواست دخالت کند:

این نشانی یونسکو: [email protected]

اگر نامه ای درخور باشد که چه بهتر اگر نه حتی جمله های کوتاه که در آن اشاره به پاسارگاد و تنگه ی بلاغی و یاری خواستن شده باشد میتواند موثر باشد.

من ایمیل زدم
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
فکس و ایمیل دفتر یونسکو

UNESCO

E-mail: [email protected]

Fax:33-1-45 68 55 96

تلفن و فکس و ایمیل سازمان ملل ـ آمریکا

Phone: +1-212-557-3161
Fax: +1-212-557-3165

E-Mail: [email protected]

تلفن و فکس و ایمیل سازمان ملل ـ اروپا

phone: +49-228-965 0510
Fax: +49-228-963 8206

E-Mail: [email protected]
 

ایرانی آزاد

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
29 نوامبر 2006
نوشته‌ها
990
لایک‌ها
5
بچه هایی که انگلیسیشون خوبه یه متن کوتاه بذارن اینجا تا همه ایمیلش کنیم .
 

ایرانی آزاد

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
29 نوامبر 2006
نوشته‌ها
990
لایک‌ها
5
باعث تاسفه که تاپیک های به قول شایان بی محتوا کلی مشتری دارن اما تاپیک های مربوط به میراث ملی مون این وضعیت رو دارن
 

ایرانی آزاد

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
29 نوامبر 2006
نوشته‌ها
990
لایک‌ها
5
امیدوارم تعداد vote های نه زیادتر شه . و یه سوال آیا حاصل این رای گیری به جایی اعلام میشه یا داخلیه واسه خودمون
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
((گزارشي از آنچه در 30 دي روي داد ))اعتراض شديد انجمن هاي غيردولتي به عملکرد سازمان ميراث فرهنگي:اگر سد سيوند آبگيري كند ننگ و نفرين آيندگان اين سرزمين را به جان خريده‌ايد!

سمينار آخرين دستاوردهاي كاوش‌هاي باستان‌شناسي تنگ بلاغي در حالي پايان يافت كه علي رغم گزارش باستان‌شناسان ايراني و خارجي، بيانيه‌اي از سوي مسئولان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري كشور مبني بر انجام يا عدم آبگيري سدسيوند ارائه نشد. اين موضوع در واپسين دقايق همايش با مخالفت و اعتراض شديد انجمن‌ها و تشكل‌هاي غير دولتي مواجه شد.

ساعت از 4 بعداز ظهر روز گذشته، 30 دي ماه، طبق برنامه قرار بود محمد تقي عطايي به عنوان آخرين سخنران از دستاوردهاي علمي هيات ايراني و آلماني در زمينه كاوش روي كوره‌هاي ذوب فلز دوره اسلامي بگويد اما گويا مسئولان سازمان ميراث فرهنگي هم متوجه جو متشنجي كه از سوي بيش از 40 انجمن‌ و تشكل غيردولتي به وجود آمده بود، شده بودند. انجمن‌ها آمده بودند تا اعتراض خود را به آبگيري سدسيوند ابراز كنند و اين شد كه دكتر حسن فاضلي نشلي، رئيس پژوهشكده باستان‌شناسي به جاي عطايي پشت تريبون رفت و گفت:« سه سال تلاش باستان‌شناسي در تنگه بلاغي گزارشي بود كه به سمع شما رسيد. در اين جلسه برخي سرپرستان خارجي هيات‌ها نبودند كه من با آن‌ها تماس مي‌گيرم و مي‌خواهم كه نظرشان را كتبا در مورد آن‌كه آيا كاوش‌ها كافي بوده يا نه جويا شوم.»

وي در ادامه گفت:« از نتايج علمي به دست آمده بسيار خرسندم و امروز شاهد آن هستيم كه انجمنها و روزنامه‌نگاران و تمامي مردم به موضوع تنگه بلاغي حساس شده‌اند. همه ما بر يك اعتقاد راسخ پافشاري مي‌كنيم و آن صيانت از ميراث فرهنگي كشور است.» وي در ادامه سخنان خود از صادق ملك شهميرزادي، مسعود آذرنوش، عباس عليزاده و سيد مهدي موسوي، معاون پژوهشگاه سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري كشور خواست تا با شركت در يك ميزگرد، بحث سمينار يك روزه دستاوردهاي باستان‌شناسي تنگه بلاغي را پايان دهند«مسعود آذرنوش»، رئيس وقت پژوهشكده باستان‌شناسي و نخستين مسئول كاوش‌هاي باستان‌شناسي در تنگه بلاغي به عنوان نخستين سخنران جلسه گفت آغاز كننده كاوش‌هاي باستان‌شناسي در تنگه بلاغي و هدايت آن افتخاري بود كه در دوره رياست من در پژوهشكده باستان‌شناسي نصيبم شد.» وي در ادامه گفت:‌« به خاطر مي‌آورم زماني كه دكتر طالبيان از اطاق مهندس بهشتي بيرون آمد و به من گفت كه عمليات ساخت سدسيوند از سرگرفته شده و با سرعت پيش مي‌رود. اينكه چه بايد كرد لحظه دشواري را به وجود آورده بود كه براي هر كسي پيش بردن آن مشكل بود. اما ما سربازان ميراث فرهنگي بوديم و نبايد سنگر را ترك مي‌كرديم.»به گفته آذرنوش، حجم كار صورت گرفته و تعداد محوطه‌هايي كه در سه سال گذشته در تنگه بلاغي مورد كاوش قرار گرفتند، اگر در باستان‌شناسي ايران بي‌نظير نباشد كم نظير استوي، سخنان خود را در همين‌جا پايان داد و صادق ملك شهميزادي سخنران بعدي ميز گرد بود. وي گفت:« 12 محوطه باستاني را در ايران و آمريكا، طي 26 فصل كاوش كردم اما هرگز شانس تجربه كردن عمليات نجات بخشي را نداشتم. نمي‌دانم چرا اين كار را نكردم. شايد مي‌ترسيدم. ترس از اين بابت كه تنها در مدت زمان كوتاهي بايد بيشترين اطلاعات را از يك محوطه باستاني استخراج كرد و اين كار بزرگي است.»ملك شهميزادي، گزارش ارائه شده از سوي باستان‌شناسان را بسيار ارزنده دانست و گفت:« من امروز به اين‌جا آمدم و گزارش‌ها آنقدر خوب بود كه كلي موضوعات تازه ياد گرفتم.» وي با بيان اين‌كه هيچ‌گاه ميراث فرهنگي تا اين حد مهم نبوده گفت:« سال 1340 وقتي مي‌گفتيم باستان‌شناس هستيم خيلي توجهي به آثار باستاني نمي‌شد و مردم تنها تخت جمشيد را مي‌شناختند. اما امروز شاهد آن هستيم كه بيش از 40 انجمن گرد هم آمده‌اند و دلشان براي ميراث ملي و تنگه بلاغي مي‌طبد.»ملك شهميزادي در حالي اين سخنان را مي‌گفت كه مورد تشويق حاضران در سالن قرار گرفته بود.

«عباس عليزاده»، سخنران بعدي گفت:« چه زماني كه در ايران بودم و يا زمان اقامتم در آمريكا ماجرا و اخبار مربوط به تنگه بلاغي را دنبال مي‌كردم. اما در آنسوي مرز كساني هستند كه نمي‌خواهند باور كنند كه آرمگاه كوروش غرق نمي‌شود و تنها مقاصد سياسي را در اين زمينه دنبال مي‌كنند. اين موضوعي است كه بايد پيشتر از طريق رسانه‌هاي ايراني مثل تلويزيون با گزارش و فيلم و عكس براي مردم نشان داده مي‌شد.» وي در ادامه گفت:« به غيراز كوير لوت در هر جاي ايران سايت باستاني وجود دارد اما همه آن‌ها جزء فرهنگ‌هاي فرهيخته توسعه يافته نيستند. برخي از اين سايت‌ها بناهاي موقتي هستند كه توسط كوچ‌روها ايجاد شده‌اند. در آينده مهمترين اسلحه هر سرزميني درسترسي به آب شيرين است و نبايد جلوي عمران و آباداني كشور را گرفت. ما مي‌توانيم با انجام عمليات باستان‌شناسي مانع از بين رفتن فرهنگمان شويم اما نمي‌توانيم مانع عمران شويم. بايد مصالحه‌اي انجام شود كه نه سيخ بسوزد و نه كباب.» وي در ادامه افزود:« تا آنجا كه دانش من مي‌رسد و مدارك را ديدم، آثار تنگه بلاغي مثل جندي شاپور و يا ايوان كرخه و سيلك و ... نيست. اين‌ها سايت‌هاي كوچك كشاورزي هستند و بايد در اين موضوع واقع‌گرا باشيم. تا آنجا كه به من مربوط مي‌شود مي‌توان مثل سنت سد آسوان يا آتا ترك رفتار كرد كه هم عمليات نجات بخشي و هم آباداني صورت گرفته باشد.»

سيد مهدي موسوي آخرين سخنران ميزگرد بود. او گفت:« هدف از اين سمينار ارائه گزارش‌هاي باستان‌شناسي تنگه بلاغي براي مردم بود تا مورد قضاوت قرار گيرد.»وي در ادامه گفت:« من به مردم اين اطمينان را مي‌دهم كه نمايندگان شما در سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري كشور اگر دلشان براي ميراث فرهنگي بيش از شما نتپد، كمتر از شما نمي‌تپد. تاكنون دو تن از باستان‌شناسان اين كشور تمامي مراحل انجام كاوش‌هاي باستان‌شناسي را با دقت پي گرفته‌اند.» موسوي افزود:« امروز بحث ميراث فرهنگي پشتوانه محكمي دارد و ما شاهد آن هستيم كه دولت خواهان كوتاه شدن جهان نما است و اين كار را انجام مي‌دهد. از سوي ديگر شاهد آن هستيم كه مجلس با تاكيد فراواني ماجراي تهيه نقشه باستان‌شناسي را دنبال مي‌كند. مشكلي كه امروز وجود دارد آن است كه موضوع پاسداري از ميراث فرهنگي بايد به يك معرفت عمومي بدل شود. امروز 47 انجمن و روزنامه نگار به اين‌جا آمده‌اند تا اخبار تنگه بلاغي را منعكس كنند. ما تنگه بلاغي‌هاي ديگري هم در ايران داريم كه بايد در اولويت برنامه‌هاي سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور قرار گيرند.» وي تاكيد كرد كه انجمنها پشتوانه محكمي هستند و بايد به ميراث فرهنگي كمك كنند. اين درحالي است كه هر روز شاهد تخريب بناي تاريخي هستيم و امروز لازم است كه موضوع حفاظت ميراث فرهنگي با توان بيشتري در مدارس تدريس شود.سخنان معاون پژوهشگاه سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري كشور در حالي رو به پايان بود كه يكي از اعضاي انجمن‌هاي ميراث فرهنگي بلند شد و به زبان اعتراض متذكر شد افرادي كه امروز در اين جا تحت عنوان تشكل‌هاي غيردولتي جمع شده‌اند به سازمان ميراث فرهنگي و مسئولان آن اعتماد ندارند.وي رو به موسوي گفت كه سخنان شما به شكلي است كه گويا به جاي نمايندگان سازمان آب سخن مي‌گوييد.در ادامه اين فرد معترض به ارائه گزارشي از متخصصان و اساتيد دانشگاه در خصوص مزرات آبگيري سد سيوند پرداخت. در اين گزارش خطاب سخنان وي عباس عليزاده بود. وي در سخنان خود از جنگل‌هايي سخن گفت كه توسط سد از بين مي‌روند اما عباس عليزاده در پاسخ به وي گفت كه من جنگلي در تنگه بلاغي نديدم و اگر جنگلي بوده تنها چند درخت بلوط از آن باقي است. از سوي ديگر چند تن از مسئولان انجمن‌ها نيز به اعتراض برخاستند و خواهان پاسخ صريح سازمان ميراث فرهنگي نسبت به آبگيري سد سيوند شدند. آن‌ها معترض بودند كه چرا در پايان اين جلسه كه باستان‌شناسان گزارش‌هاي خود را داده‌اند بيانيه و يا قطعنامه‌اي قرائت نمي‌شود. عمده سخنان مسئولان انجيو‌ها به عباس عليزاده بود. آن‌ها معتقد بودند كه سخنان عليزاده به شكلي فرماليته در ادامه تلاش سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري براي آبگيري سد سيوند است. از سوي ديگر مسئولان انجمنها خطاب به عليزاده گفتند كه چطور شما راضي مي‌شويد سد سيوند آبگيري كند درحالي که خطراتي از قبيل رطوبت و بالا آمدن آب‌هاي سطح العرضي، آرامگاه كوروش را تهديد مي‌كند.عليزاده در پاسخ به اين پرسش متذكر شد كه اين قبيل آزمايش‌ها بايد قبل از آبگيري سد سيوند انجام شود و وي اطلاعي از انجام آن ندارد. اما آن نيز راهكارهايي دارد.برخي از انجمن‌ها نيز به عدم سخنراني دكتر محمد حسن طالبيان معترض شده‌ بودن و خواهان ارائه گزارش از وي شدند.در پايان سخنان هر يك از اعضاي انجمن‌ها مردم آن‌ها را تشويق مي‌كردند. يكي از اعضاي انجمن‌ها خطاب به مسئولان سازمان ميراث فرهنگي گفت: «اگر سد سيوند آبگيري كند ننگ و نفرين آيندگان اين سرزمين را به جان خريده‌ايد.» اين گفته با تشويق زياد حضار مواجه شد.موسوي در پاسخ به اعتراض انجمن‌ها گفت:« چطور به سازمان ميراث فرهنگي اعتماد نداريد وقتي سازمان جلوي ساخت مترو را در چهارباغ مي‌گيرد و يا جهان نما را كوتاه مي‌كند.»در ادامه اين سخنان حسن فاضلي دوباره پشت تريبون ظاهر شد و گفت:« سمينار ما درباره مسائل باستان‌شناسي است و آن قسمتي كه به ما مربوط مي‌شده انجام شده و درباره مسائلي از قبيل ميزان رطوبت و آب‌هاي سطح العرضي سازمان آب پيگيري مي‌كند.»وي در پايان سخنان خود ختم جلسه را اعلام كرد كه با مخالفت شديد اعضاي انجمن‌ها مواجه شد. انجمن‌ها كه ديدند اعتراض‌شان ثمري ندارد با صداي بلند سرود اي ايران را خواندند. در همين حين پارچه‌اي را بالا بردند كه روي آن نوشته شده بود «جلوي آبگيري سد سيوند را بگيريد.» در حاشيه اين همايش برخي اعضاي انجمن‌ها هنگام ارائه گزارش از سوي باستان‌شناسان در بيرون سالن تجمع كرده بودند و با نوشتن جملاتي و نصبت پنل‌هاي بزرگ مخالفت خود را با آبگيري سد سيوند نشان مي‌دادند. اين تجمع و نصب پنل از سوي حراست دانشكده تربيت مدرس با مخالفت بي نتيجه مواجه شد.
 

Second Life

Registered User
تاریخ عضویت
12 اکتبر 2004
نوشته‌ها
863
لایک‌ها
58
امیدوارم تعداد vote های نه زیادتر شه . و یه سوال آیا حاصل این رای گیری به جایی اعلام میشه یا داخلیه واسه خودمون
ما باید به اجماع برسیم و بعد بیام اعلام وجود کنیم و اهدافمون رو پیش ببریم.
متاسفانه همونطور که خودتون گفتید درصد مراجعین به اینگونه تاپیک ها کم ِو من اینطور برداشت میکنم که مردم ارزشی برای آثار باستانی و گذشتگان خودشون قائل نیستند
و دشمنان داخلی و خارجی هم هر روز با یک فریب و انگ و دروغ تاریخ ما رو زیر سوال میبرن ، به گذشتگان ما توهین میکنن و آثار باستانی ما رو تخریب میکنن.
آن قصر که بر چرخ همی زد پهلو
بر درگه او شهان نهادندی رو
ديديم که بر کنگره اش فاخته ای
بنشسته همی گفت که کوکو کوکو؟
 

vmf

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 نوامبر 2003
نوشته‌ها
506
لایک‌ها
2
سن
39
ما باید به اجماع برسیم و بعد بیام اعلام وجود کنیم و اهدافمون رو پیش ببریم.
متاسفانه همونطور که خودتون گفتید درصد مراجعین به اینگونه تاپیک ها کم ِو من اینطور برداشت میکنم که مردم ارزشی برای آثار باستانی و گذشتگان خودشون قائل نیستند
و دشمنان داخلی و خارجی هم هر روز با یک فریب و انگ و دروغ تاریخ ما رو زیر سوال میبرن ، به گذشتگان ما توهین میکنن و آثار باستانی ما رو تخریب میکنن.
آن قصر که بر چرخ همی زد پهلو
بر درگه او شهان نهادندی رو
ديديم که بر کنگره اش فاخته ای
بنشسته همی گفت که کوکو کوکو؟
اشتباه نکنید دوست عزیز ، خیلی از دوستان هستند که نسبت به این مسائل واکنش نشان می دهند و در این فروم هم زیاد داریم.

ولی خوب همه مردم ایران که به اینترنت دسترسی ندارند تا اخرین خبر ها رو بدونند.

اما آیا ما به غیر از چند تا سایت savepasargad.com و امثالش چه کار کردیم ؟ چند تا سایت مرجع برای این کار بوجود آوردیم که به دیگران اطلاع بدیم ؟، چقدر از مردم از خطر از بین رفتن اثار باستانی اطلاع دارند ؟


و در کنارش هم مرتبا دولت تمامی این ها رو انکار می کنه و خوب اعتماد مردم به دولت خیلی زیاد هست.


درسته که توی کشور ما اعتراضات فیزیکی و گروهی سیاسی و خطرناک جلوه می کنه ولی ما در زمینه تبلیغات هنوز ضعیف عمل کردیم. باید به همه نشان داد خطر این قضیه کمتر از خطر حمله امریکا به ایران و تحریم ایران نیست.
 

Persiana

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 جولای 2005
نوشته‌ها
4,220
لایک‌ها
129
سن
47
محل سکونت
Persian Empire
خيلي دوست دارم بدونم اونکه جواب آري در اين نظر سنجي داده چه کسي ميتونسته بوده باشه >_<
 

web_doost

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
22 ژانویه 2006
نوشته‌ها
822
لایک‌ها
9
خيلي دوست دارم بدونم اونکه جواب آري در اين نظر سنجي داده چه کسي ميتونسته بوده باشه >_<
یک نفر تو مایه های کاربر "بامداد" رفیق عزیز مدیر محبوب !!!!
 

web_doost

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
22 ژانویه 2006
نوشته‌ها
822
لایک‌ها
9
نخستین کلنگ نابودی پاسارگاد زده شد

کلنگ نابودی ایران زده شد



کورش بزرگ یک زمانی گفته بود :



ای آدمی‌زاد،
هر که باشی و از هر جا که بیایی،
و از آن ِهر زمانی که باشی،
زیرا می‌دانم خواهی آمد،
من کورشم،
که برای پارسیان این کشور پهناور را ساخته‌ام،
پس به این مشت خاک،
که تن مرا پوشانده، رشگ مبر

هر کس آهنگ ویرانی آرامگاه مرا کند

اهورا مزدا او را نابود کند



دوستان گرامی این نامه را برای پایگاه های که لیستشان هست بفرستید .

و از دوستان تان هم بخواهید که همین کار را انجام دهند .

این تنها کارییست که از دست ما بر می آید .



تا به یاری اهورامزدا چاره ی دیگری اندیشیده بشه





لطفا فقط چند دقيقه از وقت تان را به پاسارگاد دهيد

و اين جمله ی ساده و کوتاه را به موسسات زير بفرستيد

"Please save Pasargad The city and mausoleum of Cyrus the Great"

*****

Please dedicate a few minutes of your time to pasargad

And send this simple and short sentence to the following organizations

«Please save Pasargad The city and mausoleum of Cyrus the Great

*****

Lotfan chand daghigheh az vaghtetan raa be Pasargad dahid

va in jomle saadeh va kotaah raa be moasesat zir beferestid



"Please save Pasargad The city and mausoleum of Cyrus the Great"



يونسکو (فرانسه)
fax : 33-1-45 68 55 70

E-mail: [email protected]



UN

سازمان ملل متحد (نيويورک):
Fax +1-212 963 8712
Email: [email protected]

ژنو:
Fax 41-22-917-0432
[email protected] Email:





سازمان هاي ميراث جهاني

در شهرها يا کشورهاي نزديک به شما :

نروژ:
fax: 47-24-14-01-01
E-mail: [email protected]

آلمان:
F.: + 49-89-30765102
E-Mail: [email protected]

کانادا :
fax : 1-418-692 5558
E-mail : [email protected]

انگلستان:
fax : 44-1223-277 136
E-mail : [email protected]



سازمان هاي حقوق بشر در شهرها و کشورهاي نزديک به شما:

شيکاگو:
Fax: 312-572-2454
[email protected]
نيويورک:

Fax: 1-(212) 736-1300
[email protected]
واشنگتن:

Fax:1-(202) 612-4333
[email protected]
لس آنجلس :

Fax: (310) 477-4622
[email protected]
سانفرانسيسکو:

Fax: 415.362.3255
[email protected]

انگلستان:

Fax: 44 20 7713 1800
[email protected]
بلژيک:
Fax: 32 (2) 732-0471
[email protected]
ژنو:
Fax: +41 22 738 17 91
[email protected]
برلين -آلمان:
Fax. +49-(0)30-259306-29
[email protected]

کانادا:
Tel: 416.322.8448
Fax: 416.322.3246
[email protected]

بازگو ......
 

arashepal

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
21 آگوست 2006
نوشته‌ها
52
لایک‌ها
0
nemidounam chera dar hamchin raygiriee inghad kam sherkat kardan
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
http://www.sivand.com/core/main/ind...ull&id=1169813710&archive=&start_from=&ucat=&

گزارشی از جلسه برترین‌های میراث فرهنگی شنبه 23/10/85

فتحی نژاد هموند پایگاه اطلاع رسانی برای نجات یادمانهای باستانی

چه برفی باریده است. مدرسه‌ها تعطیل شده‌اند. دارم از سرما یخ می‌زنم. به ساختمان میراث فرهنگی در خیابان آزادی نزدیک می‌شوم.
از نگهباني سراغ تالار اجتماعات و مراسم را مي‌گيرم. راهنمايي مي‌كند: در چهارم سمت راست. بدون نياز به كارت دعوت يا شناسايي، بدون دردسر وارد مي‌شوم. توي محوطه از يك آقاي قدبلند درمورد مراسم مي‌پرسم، اظهار بي‌اطلاعي مي‌كند و تالار اجتماعات را نشان مي‌دهد. از در شيشه‌اي سرسراي تالار وارد مي‌شوم. جمعيت كمي به چشم مي‌خورد. بعضي‌ها منتظرند و بعضي ديگر در حال گفت و گو با يكديگر. افرادي كه معلوم است از كارمندان سازمان ميراث فرهنگي هستند در رفت و آمدند. خانمي دوربين به دست از ويترين‌هاي سرسرا كه مجسمه و تنديس‌هاي آثار فرهنگي و تاريخي را در خود جاي داده‌اند، عكس مي‌گيرد. مردي ميانسال نشريه پارسه را توزيع مي‌كند. به من هم يكي مي‌دهد، مي‌گيرم و تشكر مي‌كنم.
كم‌كم ميهمانان از راه مي‌رسند و فضاي كوچك سرسرا كه وسطش ميزهاي پذيرايي چيده شده‌اند، تقريباً پر مي‌شود. مراسم از پوشش خبری خوبی برخوردار است و تصویربرداران صدا و سیما هم حضور دارند.
هنوز سالن آماده نيست، قاري قرآن هم نيامده است. خانمي مانتویی با حالتی محترمانه و ظاهری آراسته كه گويي مسئول هماهنگي امور مراسم است دنبال همكار حراستي‌اش براي قرائت قرآن مي‌فرستد. چندي بعد ميهمانان را به ورود به سالن مي‌خوانند. سعي مي‌كنم جايي براي نشستن بيابم كه در صورت نياز امكان تردد وجود داشته باشد.
مراسم شروع مي‌شود و پس از قرائت قرآن، آقاي معيني، مجري صدا و سيما با صداي گرمش مي‌خواند: «پشت هيچستانم، پشت هيچستان جايي است ...». پس از خوشامدگويي، سيد مهدي موسوي، معاون پژوهشي سازمان را براي اداي سخناني به پشت تريبون دعوت مي‌كند.
آقاي موسوي گزارشي آماري از ساختار و فعاليت‌هاي پژوهشي سازمان ارائه مي‌دهد.
سخنران دوم طه هاشمي، رييس پژوهشكده سازمان است كه پس از گزارش عملكرد، با بيان اين‌كه: وظيفه سدساز اين است كه سدش را ساخته، به‌موقع تحويل دهد؛ وظيفه راه‌ساز اين است كه به‌موقع راهش را تحويل دهد و وظيفه ما اين است كه اگر محوطه‌اي در خطر باشد به‌موقع اقدام كنيم، بودجه بگيريم و سازوكار بينديشيم، به موضوع سد سيوند پرداخت و اين سد را از افتخارات جمهوري اسلامي ايران دانست.
وي در اين‌باره گفت: عمليات پژوهشي سد سيوند تمام شده است و از افتخارات جمهوري اسلامي است. بعضي‌ها مي‌خواهند آن را تبديل به ضعف كنند. اگر اثري است كه امكان انتقالش نيست و اگر ضربه بزند، همه اطلاعات بايد جمع شود.
در ادامه توضيح داد كه اين اتفاق در مصر هم افتاده است و مصر بخشي از آثار تاريخي را منتقل كرد و بسياري از آثار تاريخي‌شان به زير آب رفت. همچنين به چنين اتفاقي قبل از انقلاب اسلامي اشاره كرد و اين نمونه‌ها را دليلي براي توجيه اقدام سازمان و جمهوري اسلامي ايران دانست.
پس از سخنان ایشان نوبت به اجرای برنامه موسیقی می‌رسد، برخی از خبرنگاران و عکاسان خبری دارند سالن را ترک می‌کنند. بلند می‌شوم و به راهرو می‌روم. آگاهینامه پایگاه را به آن‌ها می‌دهم و به سالن برمی‌گردم و به جایگاه خبرنگاران می‌روم. می‌خواهم روی صندلی‌ای بنشینم که خانمی که حجاب معمولی دارد می‌گوید "جای کسی است"؛ به او هم آگاهینامه را می‌دهم و در ردیف پشت سرشان جای می‌گیرم. خانم دیگری با پوششی که نشان می‌دهد چندان مذهبی نیست می‌آید و در ردیف جلو که برایش جا گرفته‌اند، می‌نشیند. خانم اول با او پچ‌پچی می‌کند و دومی برمی‌گردد و از من می‌پرسد: این را شما دادید؟ جواب مثبت می‌دهم و یکی هم به دست او می‌دهم. به‌سرعت بلند می‌شود و می‌رود. رفتارش غیرطبیعی است، گویی بوی دستپاچگی می‌دهد. به آقایی که کنارم نشسته نسخه‌ای می‌دهم و دنبال همان خانم دستپاچه‌ای که بعداً متوجه شدم از کارمندان و مرتبطین با سازمان است، می‌روم. می‌خواهم ببینم چه عکس‌العملی دارند و اگر بشود با او صحبت کنم اما خانم مدیر هماهنگی با همکارانش سر راهم سبز می‌شوند. می‌پرسد: می‌خواهید اینها را اینجا توزیع کنید؟ می‌گویم: بله. می‌گوید: اینجا نمی‌شود. می‌پرسم: چرا؟ می‌گوید: آقای دکتر گفته‌اند. می‌پرسم: دکتر؟ دکتر کیه؟ می‌گوید: دکتر طه. حرصم می‌گیرد؛ می‌گویم: به این کشور خیانت زیاد شده است، این هم روش. می‌دانم از نظر قانونی داخل ساختمان نمی‌شود توزیع کرد و حق با آنان است. برمی‌گردم و وارد راهرو می‌شوم و در راه خروج از ساختمان، به تصویربرداران صدا و سیما و آقای معینی و یک خبرنگار دیگر نسخه‌ای می‌دهم و می‌روم. بیرون از ساختمان سازمان، کنار در ورودی می‌ایستم. سعی می‌کنم به هرکس بیرون می‌آید و یا داخل می‌رود، آگاهینامه را بدهم.
یکی از پژوهشگران برتر برگزیده با دسته گلی در دست به همراه دو خانم که گویی مادر و خواهرش هستند، بیرون می‌آید و برگه را از دست من می‌گیرد.
دختر خبرنگاری فعال که چندی پیش برگزیدگان را تلفنی به دفترشان گزارش می‌داد با دوستش می‌آید و برگه را که از من می‌گیرد، با این تصور که من از برگزارکنندگان همایش 30 دی‌ماه هستم، مکان همایش را از من می‌پرسد. اسمم را می‌گویم و موضعمان را برایش توضیح می‌دهم، در حین خواندن آگاهینامه، دور می‌شود. هنوز چیزی نگذشته که با عجله برمی‌گردد. اما این بار حاضر به صحبت با من نیست، می‌گوید تماس می‌گیرم و سریع داخل می‌رود.
آقای مسنی که بعداً خودش را کیانی می‌نامد برگه را می‌گیرد و از من می‌پرسد سد سیوند کجاست؟ با تعجب برایش توضیح می‌دهم اما تعجب من زمانی بیشتر می‌شود که خودش را نویسنده مجموعه کتاب‌های "شهرهای ایران" معرفی می‌کند. با من به صحبت درمورد سد سیوند و فوایدش می‌پردازد و می‌گوید من از بالا با هلیکوپتر عکس گرفته‌ام و آن منطقه خشک است و نیاز به آب دارد. نسل جوان ما رو به اعتیاد دارد و بیکاری مشکل اصلی جامعه است و سد را راهکاری برای مبارزه با فقر می‌داند. به او می‌گویم مشکل منطقه با سد حل نمی‌شود و این نمی‌تواند راه مبارزه با اعتیاد باشد؛ می‌گویم من خود در آن منطقه بزرگ شده‌ام و کمابیش با وضعیت آنجا آشنا هستم. از برنج فیروزآباد و عطر و بویش، از تنگه‌های دیگری که اطراف شیراز هستند، از دیم‌کاری و رودخانه‌ها و باغ‌های خرما می‌گویم. با حالتی که انگار انتظار این صحبت‌ها نداشته، به من می‌گوید: دیگر چیزی مانده که از فارس تعریف نکرده باشی؟ می‌خواهد وارد سازمان شود که از او شماره تلفنش را می‌خواهم. نمی‌دهد و می‌گوید قرار است پسرم دنبالم بیاید، اگر موقع برگشتنم اینجا بودید، بهتان می‌دهم.
همچنان به این روند ادامه می‌دهم تا اینکه آقایی پس از گرفتن برگه، خودش را باستان‌شناس و ... معرفی می‌کند و از عشقش نسبت به میهن و از زحماتش می‌گوید. سخنمان بیش از نیم ساعت به درازا می‌کشد و در این فاصله نمی‌توانم به افرادی که خارج می‌شوند آگاهینامه را بدهم اما آنقدر صحبت‌ها گیراست که توجهی نمی‌کنم. پس از دادن اطلاعات علمی درباره پاسارگاد و سد سیوند (که جای بحث دارد)، می‌گوید باید فرهنگ را در ذهن و فکر خود حفظ کنیم و دید فرهنگی داشته باشیم، حتی اگر تنگه بلاغی و پاسارگاد زیر آب برود و یادمان‌هایمان ویران شوند. حرفش را کاملاً قبول ندارم. می‌گویم اینک که این سنگ‌ها، مقبره‌ها و باقیمانده تمدن دیرینه ایران جلوی چشممان است، نسل جوانمان اینگونه هستند، وای به روزی که اینها هم جلوی چشمان ما نباشد. شماره‌اش را می‌گیرم که در فرصتی مناسب‌‌‌تر پای سخنانش بنشینم. باز هم صحبتمان ادامه دارد که ناگهان تغییر حالت می‌دهد. به من می‌گوید نزدیک شدن به آتش راه دارد. باید طوری نزدیک شد که آتش نگرفت. این را می‌گوید و با عجله و حالتی که حس می‌کنم از چیزی ترسیده است، دور می‌شود.
راستی چه چیز اینگونه مردم ما را می‌ترساند که از پاسداری و حمایت از یادمان‌های باستانی و فرهنگی خود و بیان حقیقت واهمه دارند؟ زمانی شیراز شهر گل و بلبل بود و از تمیزی و زیبایی عین نگین می‌درخشید. زمانی پاسارگاد و تخت جمشید، مهد تمدن جهان بود و ارزشی جهانی داشت. زمانی فردوسی را پدر زبان پارسی می‌دانستند و او را می‌ستودند. زمانی برای شعرای ما مقبره می‌ساختند. عطار، خیام، حافظ، سعدی و ...
در جامعه کنونی ما، اگر مقبره‌ها را خراب نکنند باید خدای را سپاس گفت، وگرنه ساخت مقبره برای شاعران معاصر پیشکش.
به گفته حضرت حافظ:
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار • مهربانی کی سر آمد، شهریاران را چه شد؟
 
بالا