قصه هنوز هم ادامه داشت: يك روش ديگر كه چندان هم بد نيست. اگر آسمان خراش پله اضطراري داشته باشد ميتوانيم با استفاده از فشار سنج سطح بيروني آن را علامت گذاري كرده و بالا برويم سپس با استفاده از تعداد نشانها و طول فشارسنج ارتفاع ساختمان رابهدست بياوريم.
فکر کنم منظورش (اگه درست فهمیده باشم ) این بوده که بیایم از بیرون آسمان خراش ، روی دیواره ی بیرونیش دونه دونه به ازای طول فشار سنج علامت بذاریم ، بعد تعداد علامت ها رو ضرب در طول فشار سنج بکنیم .این چه جوری میشه ؟نگرفتم !!
ملاقات پاپ بندیکت و استیفن هاوکینگ در واتیکان... در حاشیه سمیناری به نام "نظریات علمی در زمینه تکامل جهان و حیات" در واتیکان ...
هاوکینگ گفته که "بطور کلی چندان مذهبی نیستم ... من معتقدم که کائنات براساس قوانین علمی نظم یافته اند " ... و اینکه :" شاید خدا این قوانین رو برپا کرده ، اما (حتی اگه اینطوری باشه ، معتقدم که) خدا سعی می کنه این قوانین برقرار بمونن و در اونها دخل و تصرف نمی کنه" ..
پاپ هم در مورد عدم تناقض دین و علم و اینا حرف زده ...
هاوکینگ جزو سخنرانان این سیمنار هم هست و با موضوع "منشاء جهان" صحبت می کنه ...
تاپیک نجومه ... ولی خوب منم نظرم رو درباره ی فیزیکدانا بگم ..
تا اونجایی که من در موردشون خوندم ... اکثر بین دسته ی مذهبی و لائیک قرار می گیرن ... در اصل مثل مردم دیگه هستن , یکی به نعل می زنن , یکی به میخ ... نه مذهبی دو آتیش و نه لائیک محض ...
توی فیزیک دان ها , پلانک از همه مذهبی ترین بود ... که باعث تعجب فیزیک دان های دیگه هم شده بود ... و لائیک ترین فیزیک دان هم تا اونجایی که من می دونم , دیراک بوده ... همون شخصی که الان هاوکینگ کرسیش رو در دانشگاه کمریج تصاحب کرده ... دیراک شخصیت بزرگی در ریاضیات و فیزیک بود ...
البته ( اینجا بیشتر منظورم فیزیک دان های 150 سال اخیر بوده , و گرنه که کسانی مثل کوپرنیک هم هستن که کشیش بودن ... )
بله فيزيكدانان اخيرا خيلي ملحد شدن ولي ديراك به نظر من كمتر از فاينمن ملحد بوده و درضمن يه ضربالمثل بين فيزيكدانها هست كه ميگن توي يه سال ملحدترين (استيون واينبرگ) و مذهبيترين (عبدالسلام) نوبل بردند.
كلا با همين وضع 100 سال ديگه يه 2-3 تا فيزيكدان مذهبي پيدا ميشه.
جدی ؟ ... فاینمن لائیک بوده ؟ ... والا توی کتاب Surely You're Joking Mr. Feynman که چیزی در مورد خودش نگفته بود ...و گفته ها حاکی از اونه که دیراک علنا در مورد عدم وجود خدا بحث می کرده ...
درسته عبدالسلام تنها مسلمونیه که جایزه ی نوبل گرفته ... من اونجا منظورم مسیحی ها بود , حواسم به این نکته نبود ...
یه نکته رو می گم , ولی تو به کسی نگو ...
چند وقت پیش داشتم با یکی از طلبه های حوزه بحث می کردم ( از دوستان قدیم بود , بعد از پیش دانشگاهی , اون رفت حوزه , منم رفتم دانشگاه ... ) ... بعد از یکی دو ساعت بحث , یه نکته ی جالب گفت : " استاد های حوزه زیاد طلبه ها رو تشویق نمی کنن که به سمت علوم عقلی و فلسفه برن , چون معتقدن که تعبد رو کم می کنه " ... دقیقا مثل زمان ملاصدرا , البته با شدت کمتر ...
خب این حرفش خیلی معنی داره ...این حکم که علوم عقلی سدی جلوی علوم نقلی به حساب میاد , یه واقعیت انکار ناپذیره ... ( همانند دین که بخش اعظم اون رو نقل تشکیل می ده ) ...
این قضیه در مورد فیزیک دان ها , ریاضیدان ها و فلاسفه هم صادقه ... و کلا تعبدشون نسبت به علوم نقلی و مذهب کمه ....
پ.ن : مطمئنم که این پست من هیچ ربطی به این تاپیک نداشت ...
من با تعداد زيادي طلبه بحث كردم و يه جورايي بايد دور از عقل باشند. عدهي زيادي هستند كه نميدونند چه تعداد بسياري از دانشمندها ملحد بودن و فكر ميكنند كه هركي مذهبي نباشه به پوچي ميرسه. فكر ميكنند فرويد و ماركس احمقترين آدمها بودن كه سوتي وحشتناك داشتند. اينها مشكلات اين جامعه است كه وقتي كسي مياد و ميبينه اين همه آدم افكار الحادي داشتند ضربهي رواني عجيبي ميخوره.
كلا از لحاظ عقلي يه سري نظريه مقبول هستند(تكامل و ...) اما از لحاظ مذهبي ايراد ايجاد ميكنند پس دنبال عقل نبايد رفت.
ديراك ملحد بوده ولي به نظر من نظرت مذهبيش شبيه اينشتين بوده اما اونقدر مصاحبه نمي كرده!!!
فاينمن هم ملحد بوده و فكر كنم بيشتر از ديراك چون من يه سري مقالههاي ضد مذهبي خوندم.
پن: لائيك و ملحد(atheist) يه كم با هم فرق داره. ملحد ها به خدا اعتقاد ندارند. يه جورايي ملحدها، لائيك هستند ولي لائيكها لزوما ملحد نيستند.
پست يه كوچولو ربط به تاپيك داشت كه سيمور به بزرگي خودش ببخشه!!!
اوپس ... حق با شماست!این شیمی هست نه فیزیک مجید
سلام به همه دوستاران فیزیک
هدف من از زدن این پست بحث به زبان ساده و مفیدو همچنین قابل فهم در مورد دو موضوع شگفت انگیز فیزیک ** نسبیت ** و ** کوانتم ** است موضوعاتی که نه در دبیرستان به آن پرداخته می شود ونه در دانشگاها
در تحصیلات عالیه فقط ریاضیات پیشرفته و فرموها پیچیده بیان می شه و حتی خود دانشجویان هم درک درستی از فلسفه های عمیق نسبیت و مخصوصا کوانتوم ندارند.
برای شروع بحث دانشمندانی که مورد علاقه من وازتاثیرگذاران در نسبیت و کوانتوم هستند را برایتان می نویسم.
انیشتن که یکه تاز نسبیته و
اروین شرودینگر, نیلس بور , هایزنبرگ از پیشگامان دیدگاه کوانتومی هستند
البته از دیگر دانشمند محبوب من جیمز کلارک ماکسوله که بخاطر قدرت ریاضیاتی که داشت هرگز دانشجویان فیزیک درس الکترومغناطیس را فراموش نمی کنن.
به ترتیب از راست به چپ : انیشتن و ورنر هایزنبرگ
به ترتیب از راست به چپ : اروین شرودینگر و نیلس بور
ابتدا به نسبیت می پردازم , نسبیت شامل نسبیت خاص و نسبیت عام می باشد که من ابتدا نسبیت خاص را می گم.
انیشتن 25 ساله درسال 1905 سه مقاله در جلد هفدهم مجله آنالن ارائه داد که شامل بررسی حرکت براونی ذرات در سیال , پدیده فتو الکتریسیته , و دیگری نسبیت خاص بود. که باعث شد این جلد از مجله شیئی کلکسیونی شود.
به طور کلی باید بگم که کاربرد نسبیت خاص در سرعت های بالا نزدیک به سرعت نور است و بر اساس دو اصله
1-قوانین فیزیک در دستگاه هایی (دستگاه می تونه یک قطار,هواپیما , کره زمین و یا جایی که شما ایستاده اید باشه ) که با سرعت ثابت حرکت می کنن , یکسان است.
2- ثابت بودن سرعت نور در این دستگاه ها
سعی می کنم خلاصه بگم ببخشید.:happy:
مینکوفسکی استاد قدیمی انیشتن توصیف زیبا و ساده از نسبیت خاص بر حسب هندسه چهار بعدی فضازمان می کنه که خواندنش خالی از لطف نیست.
می توانید منظور مینکوفسکی و طرز کار نظریه نسبیت را با نگاه کردن به یک مداد و سایه ای که روی میز می اندازه ,درک کنید. مداد, در دنیای سه بعدی طولی دارد که می توان آن را اندازه گرفت. اما اگر به سایه مداد روی میز دو بعدی نگاه کنید و مداد را در هوا بچرخانید , متوجه چیز عجیبی می شوید . بسته به زاویه مداد با سطح میز , طول سایه می تواند صفر یا برابر با طول مداد یا هر طولی بین این دو باشد . طول سایه در دو بعد , بستگی به طرز قرارداشتن مداد در سه بعد دارد.
نظریه نسبیت , در در تصویر هند سی که مینکوفسکی بوجود آورد بیان می کند که هر جسم , مانند مداد , یک طول حقیقی چهار بعدی دارد که معمولا به نام گستره آن در فضازمان و نه در فضا , نامیده می شود. اما بسته به اینکه سمتگیری این جسم در چهار بعد چگونه باشد , طول واقعی آن در دنیای سه بعدی ما می تواند هر مقداری از صفر تا طولی برابر با گستره آن داشته باشد . گرداندن جسمی در فضازمان چهار بعدی , مثل آن است که جسمی را با سرعت ثابت در فضای سه بعدی حرکت دهیم . هر قدر این جسم با سرعت بیشتری حر کت کند , سایه سه بعدی آن کوتاه تر می شود . این سایه زمانی که جسم با سرعت نور حرکت کند , به کلی نا پدید می شود ( طول آن به صفر می رسد ).
علاوه بر طول , زمان هم در دنیای ما سایه ای از گستره فضازمان چهار بعدی است هر قدر جسم تندتر حر کت کند سایه آن گسترده تر شده و در نتیجه زمان کندتر سپری می شود . اگر ساعتی می توانست با سرعت نور حر کت کند , زمانی که ساعت اندازه می گرفت , متوقف می شد .
اثر دیگر سرعت های نسبیتی ( سرعت های نزدیک به سرعت نور ) بر روی جرم اجسام است که برای اینکه زیاد خسته نشده باشید در پست های بعدی می گم .
برای بهتر شدن مطالب خواهش می کنم نظر بدهید . و خیلی خوشحال می شم که بتوانم از مطالبی که شما می دانید استفاده کنم .
سلام
برای تاخیری که داشتم معذرت می خواهم .
یه سؤال دارم کسی می دونه که سیاه چاله ها چی هستن و چه جور بوجود می آیند و چه خواصی دارند . لطفا بگید که ما هم یاد بگیریم .