برگزیده های پرشین تولز

کتاب برای مکاتب فلسفی

vahid_persian

کاربر فعال مالتی مدیا
کاربر فعال
تاریخ عضویت
6 نوامبر 2006
نوشته‌ها
232
لایک‌ها
0
البته چیزی که در مرحله ی اول مد نظر منه تاریخ فلسفه است . که یه سیر کلی بیاد دستم .
 

vahid_persian

کاربر فعال مالتی مدیا
کاربر فعال
تاریخ عضویت
6 نوامبر 2006
نوشته‌ها
232
لایک‌ها
0
علم چیست فلسفه چیست سروش هم کتاب خوبیه به اعتقاد من .
از ارسطو تا گودل هم جالبه .مجموعه مقاله های فلسفی - منطقی هست که واقعا عالیه .

از ارسطو تا گودل مال کیه ؟
 

omath

Registered User
تاریخ عضویت
12 اکتبر 2007
نوشته‌ها
116
لایک‌ها
1
محل سکونت
Teh/Isf
مرسی دوست عزیز از توضیحات خوبت. این 3 تا کتاب راسل ترجمه هم شده ؟ ترجمه ی کی ؟ از راسل فقط جهان بینی علمی رو خوندم .

ترجمه‌ي بدي نداره. يكي از دوستان مي‌گفت توي لينكهاي زير 3 جلدش براي دانلود هست:
http://parsfreedom.blogfa.com/8705.aspx
انگار كتب فلسفي ديگه هم داره.
 

Huashan

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژانویه 2006
نوشته‌ها
1,108
لایک‌ها
13
محل سکونت
abadan
اين كتاب شوپنهاور را اتفاقا من 20 صفحه‌ش را ترجمه كردم و اميدوارم تا سال آينده ترجمه شده‌اش را چاپ كنم. واقعا كتاب عالي‌اي هست.
....

جدی ؟ ... عالیه ... می گم متن انگلیسیش رو نداری ؟ ... لینک برای دانلود یا چیزی ازش نداری ؟ ...

هگل به قول برتراند راسل خيلي زياد سخت فهم هست و اونو يگانه فيلسوف سخت‌فهم ميدونه كه اينو ميتوني از تاثيراتش روي ماركس بفهمي و دسته‌ي مخالفان ماركس كه هگلي بودند. تاثير كانت روي علم بيشتر از هگل هست به نوعي كه كارل فردريش گاوس گفته بزرگترين و باهوش‌ترين انسان تاريخ هست(فرض كن كسي بگه كه خيلي خودشو باهوش‌ترين دانشمند ميدونند) كتاب نقد عقل محض كانت را توي ranking ي كه انگار اساتيد رياضي و فيزيك هاروارد دادند پس از كتاب اصول رياضي نيوتن به عنوان تاثيرگذارترين و ماندگارترين كتاب تاريخ شناخته شد و كلا توي تاريخ فلسفه همه يا ميگن ارسطو يا كانت بزرگترين بوده.
سخت فهمی هگل شدیدا تایید می شه ...

افلاطون چی ؟ ... درسته که افلاطون شاگرد سقراط بوده , کارهایی که توی فلسفه انجام داد, خیلی بزرگ بودن ...

می دونی ! ... زمانی که مسیحت و اسلام رو ریشه یابی فلسفی می کنی , می بینیم که خیلی تحت تاثیرات فلسفه ی یونان و نظریات و کارهای افلاطون هستن ...

اونطور که من خوندم ... زمانی که مسحیت به یونان رسید , مجبور شد که که برای دوام عقلانی خودش , از فلسفه ی یونان استفاده کنه , یا یه طورایی فلسفه ی یونانی رو بومی کنه , یا به طریق دیگه , مجبور شدن که قسمت های عقلانی مسحیت رو قوی تر کنن ...

حتی علما و فلاسفه ی اسلام هم خیلی تحت تاثیر فلسفه ی یونان و کارهای افلاطون بودن ... به نظر من شروع فلسفه ی اسلامی زمانی هست که علمای اسلام با فلسفه ی یونان و اندیشه های افلاطون و سقراط آشنا شدن , البته از فلسفه ی یونان استفاده کردن و با اصول اسلامی مخلوطش کردن ...

یه زمانی به شوخی به دوستم می گفتم , بابا , خدا هم پیش افلاطون کم آورد ( منظورم این بود که دین ها الهی هم متاثر از اون فلسفه هستن )

اتفاقا من خودم 90 درصد كتب نيچه را خوندم و به نظرم نثر زيبايي داره و بارها توي بحث‌ها از تندروي‌هاش استفاده كردم اما دقيقا از اين كه شما گفتي از اخلاقيات بدش ميومده خوشم نمياد. چون ايرادي كه به اخلاقيات مي‌گيره **** زاهدانه و كليسايي اونه در حالي كه نه كانت و نه هيوم هيچكدوم اينطوري اخلاق را مطرح نكردند. به نظر من كليسا نميتونه هيچكدوم را راحت انتخاب كنه چون كليسا نهايت علاقه‌ش به دگماتيسم برمي‌گرده و اين دو فيلسوف دورترين فلاسفه به دگماتيسم بودند. در كل شايد كليسا بگه اين دو فيلسوف مذهبي بودند ولي مهم اينه كه بنيان ماترياليسم از نظريات اين دو فيلسوف گرفته شد. اما اگه خودم بخوام بين فلسفه‌ي اخلاقيشون انتخاب كنم كانت را گسترده‌تر مي‌دونم.
کلک تو هم که مثل خودمی ... یه زمانی تحت تاثیر این اخلاق نیچه , کلی اطرافیانم رو اذیت کردم ... مربوط به دوران جوونی بود ...;)
درسته , در زمینه ی اخلاق خیلی تند روی داره ... ولی من زیاد به این قسمتش کاری ندارم , تفکرات نیچه جنبه های خیلی مفید و با ارزشی داره , من از اون قسمت هاش خوشم میاد ... حتی زمانی هم که به اخلاق حمله می کنه , باز هم بخش های زیادی از انتقاداتش درسته ...

فیلسوف های انتخابی من ...

قبل از قرن 17 : افلاطون
قرن 17 : نمی دونم , من دکارت و نیوتن رو به عنوان دو ریاضیدان خوشم میاد ...
قرن 18 : کانت ...
قرن 19 : هگل ( البته اگر داستایوسکی رو هم جزو فیلسوف ها محسوب بکنن , اون شخصیت محبوبمه )
قرن 20 : نیچه و هایدیگر ...

همونطور که گفتم , اسامی بالا , فیلسوف های انتخابی من بودن ... و گرنه , فیلسوف های محبوب من
نیچه
داستایوسکی ( شما زیاد سخت نگیرین )
هایدگر
افلاطون



راستی از روسو خوشت میاد ؟ ... یه بحثی هم باید در مورد روسو با هم بکنیم ... ;)
 
Last edited:

Huashan

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژانویه 2006
نوشته‌ها
1,108
لایک‌ها
13
محل سکونت
abadan
مرسی افشین . یه توضیح میدی در موردش ؟


یه کم ازش خوندم کار جالبه .




فلسفه غرب بیشتر مد نظرمه . حالا نویسنده های این کتابها کیان ؟

به نظرم جالبه که کسی مثل Huashan با این طرز فکر علمی ، به فلسفه هم خیلی علاقه مند باشه :)
مرسی

اولی : ژیلسون ... ترجمه : احمد احمدی

دومی : اقبال لاهوری

پس بزار یه رازی رو بهت بگم ...

هایدیگر در ابتدای کتاب متافیزیک چیست؟ , جمله ای از دکارت نقل می کنه و بعد بحث خودش رو ادامه می ده ... و اون جمله اینه : " فلسفه همانند درختی است که ریشه ی آن متافیزیک , تنه اش فیزیک و شاخه های آن , علوم دیگر است " ...

ریاضیدان ها , فیزیک دان ها و فلاسفه همیشه با هم در ارتباط بودن ... و از دستاوردهای هم استفاده می کردن ... قدیما که فلاسفه , ریاضی و فیزیک هم می دونستن ...
کلا این سه قشر خیلی به هم نزدیک هستن ...
 
Last edited:

omath

Registered User
تاریخ عضویت
12 اکتبر 2007
نوشته‌ها
116
لایک‌ها
1
محل سکونت
Teh/Isf
جدی ؟ ... عالیه ... می گم متن انگلیسیش رو نداری ؟ ... لینک برای دانلود یا چیزی ازش نداری ؟ ...


سخت فهمی هگل شدیدا تایید می شه ...

افلاطون چی ؟ ... درسته که افلاطون شاگرد ارسطو بوده , کارهایی که توی فلسفه انجام داد, خیلی بزرگ بود ...
می دونی ؟ ... زمانی که مسیحت و اسلام رو ریشه یابی فلسفی می کنی , می بینیم که خیلی تحت تاثیرات فلسفه ی یونان و نظریات و کارهای افلاطون هستن ...

اونطور که من خوندم ... زمانی که مسحیت به یونان رسید , مجبور شد که که برای دوام عقلانی خودش , از فلسفه ی یونان استفاده کنه , یا یه طورایی فلسفه ی یونانی رو بومی کنه , یا به طریق دیگه , مجبور شدن که قسمت های عقلانی مسحیت رو قوی تر کنن ...

حتی علما و فلاسفه ی اسلام هم خیلی تحت تاثیر فلسفه ی یونان و کارهای افلاطون بودن ... به نظر من شروع فلسفه ی اسلامی زمانی هست که علمای اسلام با فلسفه ی یونان و اندیشه های افلاطون و ارسطو آشنا شدن , البته از فلسفه ی یونان استفاده کردن و با اصول اسلامی مخلوطش کردن ...

یه زمانی به شوخی به دوستم می گفتم , بابا , خدا هم پیش افلاطون کم آورد ( منظورم این بود که دین ها الهی هم متاثر از اون فلسفه هستن )


کلک تو هم که مثل خودمی ... یه زمانی تحت تاثیر این اخلاق نیچه , کلی اطرافیانم رو اذیت کردم ... مربوط به دوران جوونی بود ...;)
درسته , در زمینه ی اخلاق خیلی تند روی داره ... ولی من زیاد به این قسمتش کاری ندارم , تفکرات نیچه جنبه های خیلی مفید و با ارزشی داره , من از اون قسمت هاش خوشم میاد ... حتی زمانی هم که به اخلاق حمله می کنه , باز هم بخش های زیادی از انتقاداتش درسته ...

فیلسوف های انتخابی من ...

قبل از قرن 17 : افلاطون
قرن 17 : نمی دونم , من دکارت و نیوتن رو به عنوان دو ریاضیدان خوشم میاد ...
قرن 18 : کانت ...
قرن 19 : هگل ( البته اگر داستایوسکی رو هم جزو فیلسوف ها محسوب بکنن , اون شخصیت محبوبمه )
قرن 20 : نیچه و هایدیگر ...

همونطور که گفتم , اسامی بالا , فیلسوف های انتخابی من بودن ... و گرنه , فیلسوف های محبوب من
نیچه
داستایوسکی ( شما زیاد سخت نگیرین )
هایدگر
افلاطون



راستی از روسو خوشت میاد ؟ ... یه بحثی هم باید در مورد روسو با هم بکنیم ... ;)

قبل از فلسفه‌ي مدرن از سقراط و افلاطون و ارسطو با توجه به دور بودن فلسفه‌شون از هم خوشم مياد و روي كسي هم تعصب ندارم البته در اين بين فيلسوف بزرگ كشورمون يعني ابن‌سينا را هم خيلي دوست دارم.
فكر كنم اشتباه كردي چون ارسطو شاگرد افلاطون بوده به خاطر اينكه ترتيب فلاسفه‌ي يونان اين شكليه:
تالس
فيثاغورس
هراكليتوس
سقراط
افلاطون
ارسطو
من فكر كنم تو چون نيچه را دوست داري از هراكليتوس هم خوشت بياد.
نيوتن را قبول دارم كه رياضيدانه ولي دكارت هر دو تاش بوده تازه اگه آدم به كارهاش درباره‌ي نور نگاه كنه فيزيكدان هم هست. ببين كلا يكي از قسمت‌هاي تعريف فيلسوف براي من اين هست كه تاثير در علم داشته باشه و كتاب اصول رياضي نيوتن تاثير داره چون قسمت‌بندي كرده قوانين را. منظورم در اصل اين نيست كه هر دانشمندي فيلسوف هست بلكه منظورم از تاثير يعني يه جوري نقد كردن علم.
در مورد داستايوفسكي من بايد بگم اگه عده‌اي سارتر و كامو و دريدا را فيلسوف حساب مي‌كنند پس داستايوفسكي و تولستوي و كافكا هم فيلسوف هستند. منم داستايوفسكي را دوستش دارم ولي به نظر من به خاطر اينكه اديب بوده منطق اون چناني(مثل دكارت و كانت) نداشته.
در مورد تاثير روي فلسفه‌ي اسلامي و مسيحي عقايد ارسطو تاثير مستقيم‌تري داشت(مخصوصا مسيحي) اما روي اسلامي متغير بوده، مثلا ابن‌سينا و فارابي و شايد بيروني ارسطويي بودن اما سهروردي و رازي بيشتر افلاطوني بودند.
جالبه كه پيامبرها هم نيومدن توي يونان ادعاي پيامبري كنند(يا درست يا غلط!) احتمالا اگه واقعا پيامبرها از طرف خدا بودند خود خدا ميگفته بابا اينا كه نيازي به پيامبر ندارن واقعا عجب دوراني و عجب پايان تراژيكي!
من از روسو به خاطر نظريات سياسي و تاثير عميقش روي فرانسه خوشم مياد. مثلا من جهت افكارش درباره‌ي سوسياليسم را خيلي دوست دارم. پايه‌ي بحث هستم...بهتره يه تاپيك به نام فلاسفه‌ي انقلاب فرانسه بزنيم و فلسفه‌ي ولتر و روسو و ديدرو را بحث كنيم. يه جمله‌ي زيبا برتراند راسل داره كه ميگه هيوم عاقل بود اما پيرواني نداشت، روسو ديوانه ولي تاثيرگذار بود
 
Last edited:

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
دوستان کلا برای خوندن فلسفه از کجا باید شروع کرد؟ برای اشنایی با بزرگانی مثل نیچه و...

به نظر من فلسفه رو فارغ از یک مکتب خاص باید از یک سوال شروع کرد

اصولآ فلسفه چی هست و قرار هست کجای زندگی من قرار بگیره!
بعد از اینکه تونستیم جوابی برای این سوال پیدا کنیم.

میتونیم بریم به سمت مکاتب مختلف ، فیلسوف ها مختلف ، بریم سراغ منابع اون نوع تفکر خاص و ...

فکر میکنم کلآ بحث این تاپیک منحرف شده

قبلآ یک تاپیک نسبتآ مشابه بود

در مورد بخش جدا برای فلسفه هم قبلآ در خواست بود

در مورد ارسطو هم تاپیکی داریم

جسته و گریخته هم مباحثی مطرح شده که هیچکدوم ادامه دار نبوده!
من خودم هم فکر میکنم بد نیست از یک تاپیک برای مباحث عمومی تر فلسفه شروع کنیم تو بخش فرهنگ!
این تاپیک هم هست که میشه تو همین ادامه داد
 

Huashan

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژانویه 2006
نوشته‌ها
1,108
لایک‌ها
13
محل سکونت
abadan
...فكر كنم اشتباه كردي چون ارسطو شاگرد افلاطون بوده به خاطر اينكه ترتيب ...[/B]

اوه اوه اوه ... درسته اشتباه کردم ... آدم وقتی پست عجله ای از دانشگاه می زنه, نتیجه ای بهتر از این نمی ده ... ( اوایل هفته معمولا دانشگاه هستم , برای کارهای فارغ التحصیلی ... )

الان می رم درستش می کنم ...

ادامه ی بحث رو بعدا دنبال می کنیم ... در اصل بیشتر آخر هفته ها ...
 
Last edited:

omath

Registered User
تاریخ عضویت
12 اکتبر 2007
نوشته‌ها
116
لایک‌ها
1
محل سکونت
Teh/Isf
به نظر من فلسفه رو فارغ از یک مکتب خاص باید از یک سوال شروع کرد

اصولآ فلسفه چی هست و قرار هست کجای زندگی من قرار بگیره!
بعد از اینکه تونستیم جوابی برای این سوال پیدا کنیم.

میتونیم بریم به سمت مکاتب مختلف ، فیلسوف ها مختلف ، بریم سراغ منابع اون نوع تفکر خاص و ...

فکر میکنم کلآ بحث این تاپیک منحرف شده

قبلآ یک تاپیک نسبتآ مشابه بود

در مورد بخش جدا برای فلسفه هم قبلآ در خواست بود

در مورد ارسطو هم تاپیکی داریم

جسته و گریخته هم مباحثی مطرح شده که هیچکدوم ادامه دار نبوده!
من خودم هم فکر میکنم بد نیست از یک تاپیک برای مباحث عمومی تر فلسفه شروع کنیم تو بخش فرهنگ!
این تاپیک هم هست که میشه تو همین ادامه داد

فلسفه توي زندگي همه‌ي ما جريان داره. يعني مسلما هر كسي نهايتا تا 10-11 سالگي سوال فلسفي براي خودش مطرح نكرده و بعدش زندگي ما با فلسفه‌ي ما رابطه‌ي مستقيم داره. طرز فكر منطقي ما ميشه فلسفه‌ي ما ولي كلا كسي كه ميخواد فلسفه را شروع كنه حتما بايد زمينه‌اي كه ميخونه را توش براي خودش قواعدي داشته باشه.
من نميتونم قبول كنم چرا فلسفه را بايد توي فرهنگ دسته بندي كنيم. در هر صورتي فلسفه به دانش نزديك‌تره تا فرهنگ. فرهنگ به واسطه‌ي شكل‌گيري فلسفه شكل مي‌گيره پس نبايد قاعدتا فلسفه را توي بخش فرهنگ گذاشت. در حاليكه كه فلسفه نوعي تفكره كه به دانايي منجر بايد بشه. پس گذاشتنش توي فرهنگ يعني نابود كردن پايه و مفهوم فلسفه.
اميدوارم تا دو هفته‌ي ديگه مطالب فلسفي زيادي اينجا بذارم.
 

Huashan

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژانویه 2006
نوشته‌ها
1,108
لایک‌ها
13
محل سکونت
abadan
خب قبل از شروع بحث باید تکلیف این تاپیک رو روشن کنیم ...

omath جان نظرت چیه که یه تاپیک دیگه بزنیم و بحث رو اونجا ادامه بدیم ؟ ...

به نظرم یه تاپیک با اسم " کافه فلسفه " بزنیم ؟ ... که بشه در مورد همه چیز صحبت کرد ... از اسم های, " فلسفه ، فلسفه چیست ؟ , تاریخ فلسفه , آشنایی با فلسفه " و اینا زیاد خوشم نمیاد ...

نظرت چیه ؟ ...
 

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
فلسفه توي زندگي همه‌ي ما جريان داره. يعني مسلما هر كسي نهايتا تا 10-11 سالگي سوال فلسفي براي خودش مطرح نكرده و بعدش زندگي ما با فلسفه‌ي ما رابطه‌ي مستقيم داره. طرز فكر منطقي ما ميشه فلسفه‌ي ما ولي كلا كسي كه ميخواد فلسفه را شروع كنه حتما بايد زمينه‌اي كه ميخونه را توش براي خودش قواعدي داشته باشه.

دقیقآ به همین دلیل میگم تو بخش فرهنگ باشه!
نگاه به فلسفه بین اغلب کاربران نگاه دانش محور هست؟
اغلب نگاه علاقمندان به فلسفه نگاه علمی نیست
نگاه حسی هست.
جدا از اینکه درست هست یا نه! بحث روی نگاه به فلسفه هست
قبل از اینکه من بگم نیچه ، کنت ، دکارت ، ارسطو ، افلاطون یا کنفوسیوس
باید بگم دید من به فلسفه چیه؟!
فلسفه رو در حد همون سوالات منطقی که در سن 10-11 سالگی از خودم پرسیدم میبینم! یا چیز دیگه ای؟
به هر حال من بحثم این نیست که حتمآ اونجا باشه یا اینجا باشه
اصولآ فرقی نمیکنه! شاید یکی از تفاوتهاش این باشه اونجا علاقمندان بیشتری میتونن تو بحث شرکت کنند
 

omath

Registered User
تاریخ عضویت
12 اکتبر 2007
نوشته‌ها
116
لایک‌ها
1
محل سکونت
Teh/Isf
دقیقآ به همین دلیل میگم تو بخش فرهنگ باشه!
نگاه به فلسفه بین اغلب کاربران نگاه دانش محور هست؟
اغلب نگاه علاقمندان به فلسفه نگاه علمی نیست
نگاه حسی هست.
جدا از اینکه درست هست یا نه! بحث روی نگاه به فلسفه هست
قبل از اینکه من بگم نیچه ، کنت ، دکارت ، ارسطو ، افلاطون یا کنفوسیوس
باید بگم دید من به فلسفه چیه؟!
فلسفه رو در حد همون سوالات منطقی که در سن 10-11 سالگی از خودم پرسیدم میبینم! یا چیز دیگه ای؟
به هر حال من بحثم این نیست که حتمآ اونجا باشه یا اینجا باشه
اصولآ فرقی نمیکنه! شاید یکی از تفاوتهاش این باشه اونجا علاقمندان بیشتری میتونن تو بحث شرکت کنند

من ميگم فلسفه‌اي كه قرار باشه اينقدر حسي شروع بشه همون بهتر كه شروع نشه.
البته كاملا با حرفت موافقم كه قبل از شناخت فلاسفه بايد فلسفه را براي خودت تعريف كني چون اگه اين كار انجام نشه هيچ وقت كسي از فلسفه چيزي نمي‌فهمه.

من يه پيشنهاد كلي دارم و بهتره بعد از اين، تاپيك خاتمه پيدا بكنه. دو تا تاپيك مي‌زنيم به نامهاي تاريخ فلسفه و بحث فلسفي كه اولي در مورد فلاسفه‌ي بزرگه و عقايدشون و تاثيرشون و دومي در اصل شامل بحث‌هايي هست كه صورت مي‌گيره: يعني در اصل يك نفر يه سوال فلسفي مي‌پرسه و يكي ديگه جواب ميده. پيشنهاد كلي‌ام اينه كه تاپيك اولي توي بخش فرهنگ زده بشه و دومي توي بخش علم و دانش كه يه كم تخصصي‌تر هست.

پ‌ن:
Huashan عزيز، اگه اسم بهتري براي تاپيك به ذهنت مي‌رسه بگو!
 

BRADER SHIAN

Registered User
تاریخ عضویت
19 ژانویه 2006
نوشته‌ها
1,491
لایک‌ها
2
محل سکونت
مینشن
خب قبل از شروع بحث باید تکلیف این تاپیک رو روشن کنیم ...

omath جان نظرت چیه که یه تاپیک دیگه بزنیم و بحث رو اونجا ادامه بدیم ؟ ...

به نظرم یه تاپیک با اسم " کافه فلسفه " بزنیم ؟ ... که بشه در مورد همه چیز صحبت کرد ... از اسم های, " فلسفه ، فلسفه چیست ؟ , تاریخ فلسفه , آشنایی با فلسفه " و اینا زیاد خوشم نمیاد ...

نظرت چیه ؟ ...

کافه فلسفه قشنگتره;)

راستی سلام خواشان جان چطوری:happy:
 

Damn

Registered User
تاریخ عضویت
8 سپتامبر 2007
نوشته‌ها
3,428
لایک‌ها
630
محل سکونت
In Lousy time
من اينجام... شما كجا غيبتون زد كه اين دو تا تاپيك من سوت و كور شد؟
نبودم برگشتم(مسایل شخصی)
خوشحالم که دوباره میبینمت
-----
خوب منم با امات موافقم (پست 32)
البته فکر میکنم دومی جذابیتش بیشتر باشه هر چند که اولی لازمه دومی هست
بهر حال بهتره زیاد تو حاشیه نریم و توی همین صفحه این قضیه تموم بشه تا بتونیم هدف اصلی تاپیک دنبال کنیم
عناوین تاريخ فلسفه و بحث فلسفي هم بنظرم کاملا مناسب هست
 
بالا