برگزیده های پرشین تولز

فیزیک, دنیایی شگفت انگیز

Bella_aster

مدیران قدیمی
تاریخ عضویت
21 آپریل 2007
نوشته‌ها
6,331
لایک‌ها
2,615
محل سکونت
Tehran
سلام به همه .

جالب‌ترين سؤال و جواب فيزيك
wow.gif


یکی هم هست امیدوارم تکراری نباشه براتون : "ما چه زود باور هستیم."

 

bloody

کاربر فعال علم و دانش
کاربر فعال
تاریخ عضویت
19 آپریل 2007
نوشته‌ها
1,256
لایک‌ها
17
محل سکونت
IRAN


قصه هنوز هم ادامه داشت: يك روش ديگر كه چندان هم بد نيست. اگر آسمان خراش پله اضطراري داشته باشد مي‌توانيم با استفاده از فشار سنج سطح بيروني آن را علامت گذاري كرده و بالا برويم سپس با استفاده از تعداد نشان‌ها و طول فشارسنج ارتفاع ساختمان رابه‌دست بياوريم.



این چه جوری میشه ؟نگرفتم !!
 

Bella_aster

مدیران قدیمی
تاریخ عضویت
21 آپریل 2007
نوشته‌ها
6,331
لایک‌ها
2,615
محل سکونت
Tehran
این چه جوری میشه ؟نگرفتم !!
فکر کنم منظورش (اگه درست فهمیده باشم ) این بوده که بیایم از بیرون آسمان خراش ، روی دیواره ی بیرونیش دونه دونه به ازای طول فشار سنج علامت بذاریم ، بعد تعداد علامت ها رو ضرب در طول فشار سنج بکنیم .

یعنی مثلا یه فشار سنج بیست سانتی داشته باشیم (از نظر طول) ،بذاریم رو بدنه ی آسمان خراش دونه به دونه علامت بذاریم و بریم بالا ، بعد 1000 تا (فرضا!) علامت داشته باشیم ، حالا 1000 رو ضربدر طول فشارسنج (بیست سانت) میکنیم .
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
دقیقا همین که سارا جان گفت ... یه جور شوخی بود ... کنایه از اینکه چون حد و مرزی برای استفاده از ابزار موجود تعیین نشده ، میشه هر روشی رو پیش گرفت ...
right_on.gif
 

Huashan

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژانویه 2006
نوشته‌ها
1,108
لایک‌ها
13
محل سکونت
abadan
ملاقات پاپ بندیکت و استیفن هاوکینگ در واتیکان
whistle.gif
... در حاشیه سمیناری به نام "نظریات علمی در زمینه تکامل جهان و حیات" در واتیکان ...


هاوکینگ گفته که "بطور کلی چندان مذهبی نیستم ... من معتقدم که کائنات براساس قوانین علمی نظم یافته اند " ... و اینکه :" شاید خدا این قوانین رو برپا کرده ، اما (حتی اگه اینطوری باشه ، معتقدم که) خدا سعی می کنه این قوانین برقرار بمونن و در اونها دخل و تصرف نمی کنه" ..
169.gif


attachment.php

پاپ هم در مورد عدم تناقض دین و علم و اینا حرف زده ...


هاوکینگ جزو سخنرانان این سیمنار هم هست و با موضوع "منشاء جهان" صحبت می کنه ...

تاپیک نجومه ... ولی خوب منم نظرم رو درباره ی فیزیکدانا بگم ..

تا اونجایی که من در موردشون خوندم ... اکثر بین دسته ی مذهبی و لائیک قرار می گیرن ... در اصل مثل مردم دیگه هستن , یکی به نعل می زنن , یکی به میخ ... نه مذهبی دو آتیش و نه لائیک محض ...

توی فیزیک دان ها , پلانک از همه مذهبی ترین بود ... که باعث تعجب فیزیک دان های دیگه هم شده بود ... و لائیک ترین فیزیک دان هم تا اونجایی که من می دونم , دیراک بوده ... همون شخصی که الان هاوکینگ کرسیش رو در دانشگاه کمریج تصاحب کرده ... دیراک شخصیت بزرگی در ریاضیات و فیزیک بود ... :rolleyes:

البته ( اینجا بیشتر منظورم فیزیک دان های 150 سال اخیر بوده , و گرنه که کسانی مثل کوپرنیک هم هستن که کشیش بودن ... )
 

omath

Registered User
تاریخ عضویت
12 اکتبر 2007
نوشته‌ها
116
لایک‌ها
1
محل سکونت
Teh/Isf
تاپیک نجومه ... ولی خوب منم نظرم رو درباره ی فیزیکدانا بگم ..

تا اونجایی که من در موردشون خوندم ... اکثر بین دسته ی مذهبی و لائیک قرار می گیرن ... در اصل مثل مردم دیگه هستن , یکی به نعل می زنن , یکی به میخ ... نه مذهبی دو آتیش و نه لائیک محض ...

توی فیزیک دان ها , پلانک از همه مذهبی ترین بود ... که باعث تعجب فیزیک دان های دیگه هم شده بود ... و لائیک ترین فیزیک دان هم تا اونجایی که من می دونم , دیراک بوده ... همون شخصی که الان هاوکینگ کرسیش رو در دانشگاه کمریج تصاحب کرده ... دیراک شخصیت بزرگی در ریاضیات و فیزیک بود ... :rolleyes:

البته ( اینجا بیشتر منظورم فیزیک دان های 150 سال اخیر بوده , و گرنه که کسانی مثل کوپرنیک هم هستن که کشیش بودن ... )

بله فيزيكدانان اخيرا خيلي ملحد شدن ولي ديراك به نظر من كمتر از فاينمن ملحد بوده و درضمن يه ضرب‌المثل بين فيزيكدانها هست كه ميگن توي يه سال ملحدترين (استيون واينبرگ) و مذهبي‌ترين (عبد‌السلام) نوبل بردند.
كلا با همين وضع 100 سال ديگه يه 2-3 تا فيزيكدان مذهبي پيدا ميشه.
 

Huashan

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژانویه 2006
نوشته‌ها
1,108
لایک‌ها
13
محل سکونت
abadan
بله فيزيكدانان اخيرا خيلي ملحد شدن ولي ديراك به نظر من كمتر از فاينمن ملحد بوده و درضمن يه ضرب‌المثل بين فيزيكدانها هست كه ميگن توي يه سال ملحدترين (استيون واينبرگ) و مذهبي‌ترين (عبد‌السلام) نوبل بردند.
كلا با همين وضع 100 سال ديگه يه 2-3 تا فيزيكدان مذهبي پيدا ميشه.

جدی ؟ ... فاینمن لائیک بوده ؟ ... والا توی کتاب Surely You're Joking Mr. Feynman که چیزی در مورد خودش نگفته بود ...و گفته ها حاکی از اونه که دیراک علنا در مورد عدم وجود خدا بحث می کرده ...

درسته عبدالسلام تنها مسلمونیه که جایزه ی نوبل گرفته ... من اونجا منظورم مسیحی ها بود , حواسم به این نکته نبود ...

یه نکته رو می گم , ولی تو به کسی نگو ... ;)

چند وقت پیش داشتم با یکی از طلبه های حوزه بحث می کردم ( از دوستان قدیم بود , بعد از پیش دانشگاهی , اون رفت حوزه , منم رفتم دانشگاه ... ) ... بعد از یکی دو ساعت بحث , یه نکته ی جالب گفت : " استاد های حوزه زیاد طلبه ها رو تشویق نمی کنن که به سمت علوم عقلی و فلسفه برن , چون معتقدن که تعبد رو کم می کنه " ... دقیقا مثل زمان ملاصدرا , البته با شدت کمتر ...

خب این حرفش خیلی معنی داره ...این حکم که علوم عقلی سدی جلوی علوم نقلی به حساب میاد , یه واقعیت انکار ناپذیره ... ( همانند دین که بخش اعظم اون رو نقل تشکیل می ده ) ...

این قضیه در مورد فیزیک دان ها , ریاضیدان ها و فلاسفه هم صادقه ... و کلا تعبدشون نسبت به علوم نقلی و مذهب کمه ....



پ.ن : مطمئنم که این پست من هیچ ربطی به این تاپیک نداشت ...
 

omath

Registered User
تاریخ عضویت
12 اکتبر 2007
نوشته‌ها
116
لایک‌ها
1
محل سکونت
Teh/Isf
جدی ؟ ... فاینمن لائیک بوده ؟ ... والا توی کتاب Surely You're Joking Mr. Feynman که چیزی در مورد خودش نگفته بود ...و گفته ها حاکی از اونه که دیراک علنا در مورد عدم وجود خدا بحث می کرده ...

درسته عبدالسلام تنها مسلمونیه که جایزه ی نوبل گرفته ... من اونجا منظورم مسیحی ها بود , حواسم به این نکته نبود ...

یه نکته رو می گم , ولی تو به کسی نگو ... ;)

چند وقت پیش داشتم با یکی از طلبه های حوزه بحث می کردم ( از دوستان قدیم بود , بعد از پیش دانشگاهی , اون رفت حوزه , منم رفتم دانشگاه ... ) ... بعد از یکی دو ساعت بحث , یه نکته ی جالب گفت : " استاد های حوزه زیاد طلبه ها رو تشویق نمی کنن که به سمت علوم عقلی و فلسفه برن , چون معتقدن که تعبد رو کم می کنه " ... دقیقا مثل زمان ملاصدرا , البته با شدت کمتر ...

خب این حرفش خیلی معنی داره ...این حکم که علوم عقلی سدی جلوی علوم نقلی به حساب میاد , یه واقعیت انکار ناپذیره ... ( همانند دین که بخش اعظم اون رو نقل تشکیل می ده ) ...

این قضیه در مورد فیزیک دان ها , ریاضیدان ها و فلاسفه هم صادقه ... و کلا تعبدشون نسبت به علوم نقلی و مذهب کمه ....



پ.ن : مطمئنم که این پست من هیچ ربطی به این تاپیک نداشت ...

من با تعداد زيادي طلبه بحث كردم و يه جورايي بايد دور از عقل باشند. عده‌ي زيادي هستند كه نمي‌دونند چه تعداد بسياري از دانشمندها ملحد بودن و فكر مي‌كنند كه هركي مذهبي نباشه به پوچي مي‌رسه. فكر مي‌كنند فرويد و ماركس احمق‌ترين آدمها بودن كه سوتي وحشتناك داشتند. اينها مشكلات اين جامعه است كه وقتي كسي مياد و مي‌بينه اين همه آدم افكار الحادي داشتند ضربه‌ي رواني عجيبي ميخوره.
كلا از لحاظ عقلي يه سري نظريه مقبول هستند(تكامل و ...) اما از لحاظ مذهبي ايراد ايجاد مي‌كنند پس دنبال عقل نبايد رفت.
ديراك ملحد بوده ولي به نظر من نظرت مذهبي‌ش شبيه اينشتين بوده اما اونقدر مصاحبه نمي كرده!!!
فاينمن هم ملحد بوده و فكر كنم بيشتر از ديراك چون من يه سري مقاله‌هاي ضد مذهبي خوندم.
پ‌ن: لائيك و ملحد(atheist) يه كم با هم فرق داره. ملحد ها به خدا اعتقاد ندارند. يه جورايي ملحدها، لائيك هستند ولي لائيك‌ها لزوما ملحد نيستند.
پست يه كوچولو ربط به تاپيك داشت كه سيمور به بزرگي خودش ببخشه!!!
 

Huashan

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژانویه 2006
نوشته‌ها
1,108
لایک‌ها
13
محل سکونت
abadan
من با تعداد زيادي طلبه بحث كردم و يه جورايي بايد دور از عقل باشند. عده‌ي زيادي هستند كه نمي‌دونند چه تعداد بسياري از دانشمندها ملحد بودن و فكر مي‌كنند كه هركي مذهبي نباشه به پوچي مي‌رسه. فكر مي‌كنند فرويد و ماركس احمق‌ترين آدمها بودن كه سوتي وحشتناك داشتند. اينها مشكلات اين جامعه است كه وقتي كسي مياد و مي‌بينه اين همه آدم افكار الحادي داشتند ضربه‌ي رواني عجيبي ميخوره.
كلا از لحاظ عقلي يه سري نظريه مقبول هستند(تكامل و ...) اما از لحاظ مذهبي ايراد ايجاد مي‌كنند پس دنبال عقل نبايد رفت.
ديراك ملحد بوده ولي به نظر من نظرت مذهبي‌ش شبيه اينشتين بوده اما اونقدر مصاحبه نمي كرده!!!
فاينمن هم ملحد بوده و فكر كنم بيشتر از ديراك چون من يه سري مقاله‌هاي ضد مذهبي خوندم.
پ‌ن: لائيك و ملحد(atheist) يه كم با هم فرق داره. ملحد ها به خدا اعتقاد ندارند. يه جورايي ملحدها، لائيك هستند ولي لائيك‌ها لزوما ملحد نيستند.
پست يه كوچولو ربط به تاپيك داشت كه سيمور به بزرگي خودش ببخشه!!!

نکته ی دیگه ای که در آشنایی با شخصیت های معروف و دانشمند جالبه , و می تونه همون ضربه ی روانی رو وارد کنه اینه که , تعداد دانشمندان یهودی در قرن 19 و 20 واقعا تعجب برانگیزه ... دانشمندان اساسی تحویل جامعه ی جهانی دادن ... ریاضی دان ... فیزیک دان ... فیلسوف ... روانشناس و غیره ...


به همین دلیل که من از کلمه ی لائیک استفاده می کردم ... مثلا انیشتن که از نوجوانی بی خیال مذهبش شده بوده ... ولی همیشه در مقابل نظریه های کوانتوم ( اصل عدم قطعیت ) این جمله رو می گفته :" God does not play dice " ...

به نظرم اکثرشون یه طورای به خدا و یا نیرویی و یا یک اراده در ورای همه ی چیزها معتقد بودم ... مثلا نظریه ی اراده ی شوپنهاور , به نظرم اون هم یه طورایی خدا حساب می شه ... هر چند که شوپنهاور خیلی سعی می کرده که از این مفهومش برداشت اشتباه نشه ...ولی به نظر من بازم فرقی نمی کنه ... وجود هر گونه پارامتری با اون قدرت می تونه خدا محسوب بشه ...

راستی سیمور جان .. اگر که فکر می کنی که جای این پست ها درست نیست ... این چند پست اخیر رو به تاپیک فیزیک خودم , انتقالشون بده ...:happy:
 

cms560

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 ژانویه 2009
نوشته‌ها
5
لایک‌ها
0
سلام برادران؛ حقيقت اينكه من رشته ام فيزيك نيست و شرمنده كه از اين جور سوالا مي پرسم.
*) پرتابه اي با سرعت V تحت زاويه B نسبت به يك سطح كه خود زاويه a با افق ميسازد پرتاب مي شود، B چقدر باشد تا برد پرتابه در راستاي OP بيشينه باشد؟

لطفا كمك كنيد... شديدا به جواب تشريحي احتياج دارم...

 
Last edited:

ziexify

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
21 نوامبر 2007
نوشته‌ها
39
لایک‌ها
0
یک نکته ی جالب ...
اگر انسان می توانست روی یک جرم با گرانش فوق العاده بزرگ زندگی بکند روز کاریش بسیار متفاوت با یک روزی کاری معمولی بود :
اگر وی در یک آسمان خرش و در طبقه ی سی ام آن کار می کرد و روز کاری 8 ساعته را به سر می برد وقتی به طبقه ی اول بر می گشت فقط یک ساعت سپری شده بود.
در واقع دلیل این امر به خاطر مقدار متفاوت نیروی گرانش است . در طبقه ی سی ام نیروی جاذبه کمتری وجود دارد و بر روی جرم مورد نظر نیروی گرانش بسیار زیاد است.
 

M☼HAMMAD

Registered User
تاریخ عضویت
28 اکتبر 2007
نوشته‌ها
1,229
لایک‌ها
15
سن
33
محل سکونت
Shiraz
درود

چرا اگر چگالی زمین یکنواخت بود ( یعنی چگالی سنگ های تشکیل دهنده زمین مثل هم بود ) نیروی گرانشی زمین نصف مقدار کنونی می شد ؟!

اثبات فیزیکی داره این قضیه ؟!
 

Elah

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
6 اکتبر 2009
نوشته‌ها
2
لایک‌ها
0
سلام به همه دوستاران فیزیک
هدف من از زدن این پست بحث به زبان ساده و مفیدو همچنین قابل فهم در مورد دو موضوع شگفت انگیز فیزیک ** نسبیت ** و ** کوانتم ** است موضوعاتی که نه در دبیرستان به آن پرداخته می شود ونه در دانشگاها
در تحصیلات عالیه فقط ریاضیات پیشرفته و فرموها پیچیده بیان می شه و حتی خود دانشجویان هم درک درستی از فلسفه های عمیق نسبیت و مخصوصا کوانتوم ندارند.
برای شروع بحث دانشمندانی که مورد علاقه من وازتاثیرگذاران در نسبیت و کوانتوم هستند را برایتان می نویسم.
انیشتن که یکه تاز نسبیته و
اروین شرودینگر, نیلس بور , هایزنبرگ از پیشگامان دیدگاه کوانتومی هستند
البته از دیگر دانشمند محبوب من جیمز کلارک ماکسوله که بخاطر قدرت ریاضیاتی که داشت هرگز دانشجویان فیزیک درس الکترومغناطیس را فراموش نمی کنن.

einstein_clerk.gif
200.jpg


به ترتیب از راست به چپ : انیشتن و ورنر هایزنبرگ

schrodinger-quantum.jpg
b2bohr010816.jpeg


به ترتیب از راست به چپ : اروین شرودینگر و نیلس بور

ابتدا به نسبیت می پردازم , نسبیت شامل نسبیت خاص و نسبیت عام می باشد که من ابتدا نسبیت خاص را می گم.
انیشتن 25 ساله درسال 1905 سه مقاله در جلد هفدهم مجله آنالن ارائه داد که شامل بررسی حرکت براونی ذرات در سیال , پدیده فتو الکتریسیته , و دیگری نسبیت خاص بود. که باعث شد این جلد از مجله شیئی کلکسیونی شود.
به طور کلی باید بگم که کاربرد نسبیت خاص در سرعت های بالا نزدیک به سرعت نور است و بر اساس دو اصله
1-قوانین فیزیک در دستگاه هایی (دستگاه می تونه یک قطار,هواپیما , کره زمین و یا جایی که شما ایستاده اید باشه ) که با سرعت ثابت حرکت می کنن , یکسان است.
2- ثابت بودن سرعت نور در این دستگاه ها

سعی می کنم خلاصه بگم ببخشید.:happy:
مینکوفسکی استاد قدیمی انیشتن توصیف زیبا و ساده از نسبیت خاص بر حسب هندسه چهار بعدی فضازمان می کنه که خواندنش خالی از لطف نیست.
می توانید منظور مینکوفسکی و طرز کار نظریه نسبیت را با نگاه کردن به یک مداد و سایه ای که روی میز می اندازه ,درک کنید. مداد, در دنیای سه بعدی طولی دارد که می توان آن را اندازه گرفت. اما اگر به سایه مداد روی میز دو بعدی نگاه کنید و مداد را در هوا بچرخانید , متوجه چیز عجیبی می شوید . بسته به زاویه مداد با سطح میز , طول سایه می تواند صفر یا برابر با طول مداد یا هر طولی بین این دو باشد . طول سایه در دو بعد , بستگی به طرز قرارداشتن مداد در سه بعد دارد.
نظریه نسبیت , در در تصویر هند سی که مینکوفسکی بوجود آورد بیان می کند که هر جسم , مانند مداد , یک طول حقیقی چهار بعدی دارد که معمولا به نام گستره آن در فضازمان و نه در فضا , نامیده می شود. اما بسته به اینکه سمتگیری این جسم در چهار بعد چگونه باشد , طول واقعی آن در دنیای سه بعدی ما می تواند هر مقداری از صفر تا طولی برابر با گستره آن داشته باشد . گرداندن جسمی در فضازمان چهار بعدی , مثل آن است که جسمی را با سرعت ثابت در فضای سه بعدی حرکت دهیم . هر قدر این جسم با سرعت بیشتری حر کت کند , سایه سه بعدی آن کوتاه تر می شود . این سایه زمانی که جسم با سرعت نور حرکت کند , به کلی نا پدید می شود ( طول آن به صفر می رسد ).
علاوه بر طول , زمان هم در دنیای ما سایه ای از گستره فضازمان چهار بعدی است هر قدر جسم تندتر حر کت کند سایه آن گسترده تر شده و در نتیجه زمان کندتر سپری می شود . اگر ساعتی می توانست با سرعت نور حر کت کند , زمانی که ساعت اندازه می گرفت , متوقف می شد .

اثر دیگر سرعت های نسبیتی ( سرعت های نزدیک به سرعت نور ) بر روی جرم اجسام است که برای اینکه زیاد خسته نشده باشید در پست های بعدی می گم .:rolleyes:

برای بهتر شدن مطالب خواهش می کنم نظر بدهید . و خیلی خوشحال می شم که بتوانم از مطالبی که شما می دانید استفاده کنم .:)

من دنبال مطالبی در مورد نسبیت هستم ولی به صورت خیلی کاملتر و جامع تر...مطالبی که شما نوشته اید خیلی خلاصه است و برای کسی قابل درک است که یک پیش زمینه در این باره داشته باشد.شما می تونید در این زمینه کتاب یا مقاله یا هر چیز دیگه ای که به ذهنتون میرسه به من معرفی کنید؟در ضمن من رشته دانشگاهیم فیزیک نیست به همین خاطر سعی کنید منابعی که معرفی کنید توضیح این مساله به صورت ساده ولی کامل باشه...ممنون
 

ara77-2

Registered User
تاریخ عضویت
29 فوریه 2008
نوشته‌ها
84
لایک‌ها
3
سلام
از دوستان کسی میتونه آزمایش آقای افشار در رد تعبیر کپنهاگی رو به زبان شیوا توضیح بده!
خواهشا از وب سایت ها کپی پیست نکنید که همه رو خوندم!
 

Zokalo

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 آگوست 2009
نوشته‌ها
90
لایک‌ها
8
10 حقيقت شگفت‌انگيز علم فيزيک




10 حقيقت شگفت انگيز علم فيزيک با کمک تعدادي از کاربران توئيتر انتخاب شده و با همکاري يک کيهان شناس تشريح شده است. خورشيد مي توانست از موز ساخته شده باشد، تقريبا همه جهان گم شده است و سياهچاله ها سياه نيستند سه نمونه از اين حقايق شگفت انگيز هستند.

فيزيک بدون شک علمي شگفت انگيز است، ذراتي که وجود ندارند در احتمالات به حساب مي آيند، و زمان متناسب با سرعت حرکت شيئي تغيير مي کند. نشريه تلگراف 10 پديده عجيب از اين عجايب در علم فيزيک را با کمک تعدادي از کاربران توئيتر و کيهان شناسي به نام مارکوس چاون ارائه کرده است که در ادامه ارائه خواهد شد.

خورشيد مي توانست از موز ساخته شده باشد: خورشيد بسيار پر حرارت است زيرا وزن چند ميليارد ميليارد ميليارد تني آن گرانش عظيمي به وجود مي آورد که در نتيجه هسته ستاره را تحت فشاري غير قابل تصور گذاشته و در نتيجه فشار بالا حرارت فوق العاده توليد مي کند. در صورتي که به جاي گاز هيدروژن از ميلياردها ميليارد ميليارد تن موز استفاده مي شد نيز همان ميزان فشار و در نتيجه همان مقدار حرارت در خورشيد به وجود مي آمد. با اين حال با افزايش حرارت، اتمها با بخشهاي مختلف ساختار ستاره اي برخورد کرده و انرژي اتمي را به وجود مي آورند که در اينجا تفاوت ميان حضور هيدروژن و موز در ساختار خورشيد آشکار خواهد شد.

تمام ماده اي که نسل بشر را به وجود آورده است در يک حبه قند جا مي گيرد: اتم ها 99.9999999999999 درصد فضاي خالي هستند و به همين دليل در صورتي که تمامي اتم ها را به گونه اي به هم بفشاريم که فضاي خالي ميان آنها از بين برود، يک قاشق چاي خوري يا حجمي برابر يک حبه قند از اين ماده در حدود پنج ميليارد تن وزن خواهد داشت، وزني 10 برابر مجموع وزن تمامي انسانهايي که در حال حاضر در جهان حضور دارند. اين در واقع همان پديده اي است که در ستاره هاي نوتروني رخ مي دهد و وزن آنها را تا حد غير قابل باوري افزايش مي دهد.

آنچه آينده است مي تواند آنچه گذشته بوده است را تغيير دهد: شگفتي جهان کوانتوم به اثبات رسيده است، آزمايش دو جداره که نور را در دو حالت موج و ذره به اثبات مي رساند به اندازه کافي عجيب و غير قابل تصور هست. به خصوص زماني که اعلام شود مشاهده نور مي تواند آن را از موج به ذره و يا برعکس تبديل کند. اما پديده هاي عجيبتر اين جهان پس از آزمايش جان ويلر فيزيکدان در سال 1978 خود را نمايان کرد. آزمايش وي نشان داد مشاهده يک ذره در حال مي تواند سرنوشت ذره مشابه ديگري در گذشته را متحول سازد.

طبق آزمايش دو جداره در صورتي که هر يک از پرتوهاي نوري خارج شده از يکي از شکافهاي صفحه آزمايش را مشاهده کنيد، در واقع پرتو را مجبور کرده ايد خصوصيات ذره اي به خود بگيرد و اگر به هدف برخورد پرتو چشم بدوزيد خصوصيت موج گونه به پرتو نور بخشيده ايد اما در صورتي که پس از عبور پرتو نور از شکاف به مسيري که از آن ناشي شده است چشم بدوزيد آنگاه است که پرتو نور مي تواند در هر دوحالت شکل بگيرد.

به بياني ديگر زمان حال بر گذشته پرتو نوري تاثير گذاشته است. اين آزمايش در آزمايشگاه تنها چند صد هزارم ثانيه به طول مي انجامد اما در مشاهده نورهاي ناشي از ستاره هاي دوردست نيز صدق مي کند. در واقع مشاهده اکنون ستاره هاي دوردست مي تواند گذشته چند هزار يا ميليون ساله آنها را تغيير دهد.

تقريبا همه جهان گم شده است: مي توان به جرات گفت در حدود 100 ميليارد کهکشان در جهان هستي وجود دارد که هر يک از آنها از 10 ميليون تا 10 تريليون ستاره را در خود گنجانده اند. خورشيد زمين در مقايسه با اين ستاره هاي يکي از کوچکترين و ضعيفترين ستاره ها به شمار مي رود و حتي مي توان نام کوتوله زرد رنگ را بر روي آن گذاشت. در واقع در جهان هستي مقادير ترسناک و عظيمي از ماده مرئي وجود دارد که انسان تنها قادر به مشاهده دو درصد از آن است.

وجود اين حجم ماده به واسطه نيروي گرانش آنها پيش بيني مي شود و ماده تاريک نيز که مقدار آن 6 برابر جرم ماده مرئي تخمين زده مي شود، نيز بخش نامرئي جهان را تشکيل داده است. وجود انرژي تاريک به عنوان بخشي ديگر از جهان که در واقع مابقي جهان را تشکيل داده است، موضوع را پيچيده تر خواهد کرد، انرژي که با گسترش سريع جهان در ارتباط است و به همراه ماده تاريک همچنان ناشناخته باقي مانده است.

جسم مي تواند سريعتر از نور حرکت کند و نور هميشه بسيار سريع حرکت نمي کند: سرعت نور در خلا 300 هزار کيلومتر بر ساعت است با اين حال نور هميشه در خلا حرکت نمي کند. براي مثال نور در آب با سرعتي يک سوم سرعت گفته شده حرکت مي کند. در واکنش هاي اتمي برخي از ذرات به سرعت هاي بسيار بالايي دست پيدا مي کنند که بخشي از سرعت نور است و در صورتي که از ميان رابطي که سرعت نور را خواهد کاست عبور کنند، در واقع مي توانند سريعتر از نور حرکت کنند.

چنين پديده اي درخششي آبي رنگ از خود به وجود مي آورد که به «تشعشعات شرنکوف» شهرت داشته و با بمبهاي صوتي قابل مقايسه است. کمترين سرعتي که تا کنون براي نور به ثبت رسيده است 17 متر بر ثانيه يا 61 کيلومتر بر ساعت بوده که به واسطه عبور از ميان روبيديوم منجمد با حرارتي برابر صفر مطلق ايجاد شده است. در اين حرارت اين ماده حالتي به نام ميعان «بوز- انشتين» را تجربه مي کند.

تعداد نامحدودي نويسنده مطلب را نوشته و تعداد نامحدودي خواننده آن را مي خوانند: بر اساس مدلهاي استاندارد کيهان شناسي جهان مرئي با تمامي ميلياردها کهکشان و تريليون تريليون ستاره هايش تنها يکي از بي نهايت جهانهايي است که مانند حبابهاي صابون در يک اسفنج در کنار يکديگر قرار گرفته اند. به دليل بي نهايت بودن آنها مي توان هر تاريخچه ممکني را برايشان در نظر گرفت. اما تعداد تاريخچه هاي ممکن براي اين جهانها متناهي است زيرا تعداد محدودي پديده و تعداد محدودي نتيجه در بر داشته اند.

تعداد اين پديده ها بسيار زياد اما متناهي است پس همين پديده عيني و کنوني که نويسنده اين مطلب را نوشته و شما آن را مي خوانيد، بايد بي نهايت بار در زمان رخ داده باشد. شگفت انگيز تر از آن اين است که بدانيم نزديکترين همتاي ما در چه فاصله اي از ما قرار گرفته است. اين فاصله عددي برابر 10 به توان 10 به توان 28 متر تخمين زده شده است که در صورت علاقمندي به محاسبه آن مي توانيد از عدد يک و 10 ميليارد ميليارد ميليارد صفر در برابر آن استفاده کنيد!

سياهچاله ها سياه نيستند: به طور حتم سياهچاله ها بسيار تاريکند اما سياه نيستند زيرا اين پديده ها درخشان بوده و به آرامي نور خود را در تمامي طيفهاي نوري از جمله نور مرئي به اطراف منتشر مي کنند. اين تشعشعات که «تشعشعات هاوکينگ» نام دارد نور خود و جرم سياهچاله ها را به تدريج کاهش داده و با از دست دادن منبع جرم سياهچاله ها تبخير مي شوند.

سياهچاله هاي کوچک در مقايسه با جرمشان و نسبت به سياهچاله هاي بزرگتر با سرعتي بالاتر از خود نور منتشر مي کنند و بر همين اساس در صورتي که برخورد دهنده بزرگ هادرون بر اساس برخي نظريه ها از خود ميکروسياهچاله هايي توليد کند، آنها به سرعت تبخير خواهند شد و دانشمندان پس از آن قادر خواهند بود بقاياي تابشهاي آنها را مشاهده کنند.

تصور بنيادين از جهان مسئول گذشته، حال و آينده آن نيست: بر اساس نظريه نسبيت خصوصي چيزي به نام اکنون، گذشته يا آينده وجود ندارد و قالبهاي زماني به يکديگر وابسته اند زيرا همه هستي در سرعتي برابر در حرکت است. درصورتي که انسان با سرعتي کاملا متفاوت در حرکت بود شاهد پير شدن زودهنگام يکي از نزديکان و يا دير پير شدن وي نسبت به ديگران مي بود.

ذره اي در اينجا مي تواند به صورت آني بر روي ذره اي در آن طرف جهان تاثير بگذارد: زماني که يک الکترون همتاي ضد ماده خود يا پوزيترون را ملاقات مي کند، هر در درخشش کوچکي از انرژي خنثي مي شده و دو فوتون از اين برخورد متولد مي شوند. ذرات ساب اتميکي مانند فوتونها يا کوارکها از ويژگي به نام اسپين برخوردارند که به مفهوم چرخش است، اما اين ذرات در واقع حرکت چرخشي ندارند اما به گونه اي رفتار مي کنند که انگار در حال چرخشند.

جهت اسپين فوتونها در زمان تولد در برابر يکديگر بوده و در نتيجه خنثي مي شوند. با توجه به رفتارهاي غير قابل پيشبيني کوانتومي گفتن اينکه کدام فوتون در مسير چپگرد و کدام يک در مسير راستگرد حرکت خواهد داشت غير ممکن است و در واقع تا زماني که يکي از آنها مشاهده نشود، هر دو در هر دو جهت حرکت خواهند داشت اما به محض اينکه يکي از آنها مشاهده شود جهت راست يا چپگرد را به خود گرفته و به هر جهتي که حرکت کند، همتايش در مسير متضاد آن حرکت خواهد کرد. اين واقعيتي است که در آزمايشها به اثبات رسيده است.

هرچه سريعتر حرکت کنيد سنگينتر مي شويد: در صورتي که بسيار سريع بدويد به صورت لحظه اي و نه دائم، سنگين وزن خواهيد شد. سرعت نور مرز سرعت در جهان است در اين صورت زماني که جسمي با سرعتي نزديک به نور در حرکت است و شما به آن نيرويي وارد کنيد، به سرعت آن نخواهيد افزود بلکه تنها به آن انرژي اضافي وارد کرده ايد که اين انرژي بايد در جايي قرار بگيرد. بهترين مکان براي قرارگيري اين انرژي جرم جسم است.

بر اساس قانون نسبيت جرم و انرژي با يکديگر برابرند پس هر چه انرژي وارد شده بيشتر باشد جرم افزايش پيدا خواهد کرد. البته اين افزايش وزن در انسان قابل چشم پوشي بوده و درعين حال غير قابل انکار است.
 

FarzanParsayar

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
3 می 2010
نوشته‌ها
91
لایک‌ها
0
محل سکونت
In my mind
سلام برادران؛ حقيقت اينكه من رشته ام فيزيك نيست و شرمنده كه از اين جور سوالا مي پرسم.
*) پرتابه اي با سرعت V تحت زاويه B نسبت به يك سطح كه خود زاويه a با افق ميسازد پرتاب مي شود، B چقدر باشد تا برد پرتابه در راستاي OP بيشينه باشد؟

لطفا كمك كنيد... شديدا به جواب تشريحي احتياج دارم...


دوست من ، منظور شما از " در راستای op " دقیقا چیست ؟
در صورت های کلی و البته می توانم بگویم در تمام موارد برد پرتابه زمانی بیشینه می شود که زاویه ی پرتابش 45 درجه باشد . بنابراین اگر B 45 باشد ، برد پرتابه بیشینه می شود .
 

Shredder

Registered User
تاریخ عضویت
18 دسامبر 2006
نوشته‌ها
72
لایک‌ها
3
سلام..
جمیع فیزیک دوستان...
دلم برای صحبتها و بحثهای اینجا تنگ شده..
خیلی وقته که از فیزیک فاصله گرفتم..مشغول کار دیگه ای هستم.حرفه ی دیگه.شغل دیگه..
ولی دلم هنوز با این قسمت از دنیاست.
توی اون شغل ناوارد نیستم اما همیشه احساسم اینکه جای من اینجا نیست.مثل اینکه آدم خانه ی خودش رو ول کنه بره تو یه هتل!!!دردناکه برام.اما دیگه چاره ای نیست..از صدقه سریه دولتهای خدمتگذار مجبور شدن رشته مورد علاقه ام رو رها کنم چون هیچ شغلی براش نیست...
توی محل کارم و جاهای مختلفی که بودم تو این مدت واقعا تفاوت شخصی که فیزیک دوست هست و فیزیک خوان با کل بقیه ی آدمها رو واضح حس کردم...
ما که دنیا رو از ابعاد نانوش یاد گرفتیم تا ایعاد کیهانی..عظمت دنیا و کوچکی ما و مشکلات ما..اونوقت من آدمهایی آلان دورو بر خودم دارم که عمق فکرشون اندازه یک بنده انگشته!!!
یادم باشه امضام رو هم عوض کنم..انگار همه چیزِ،چیزهایی که هست، انتخابی نیست..
:(
Love u​
 

IRIAF

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
10 دسامبر 2011
نوشته‌ها
4
لایک‌ها
0
سلام
وقتی یه ستاره به تدریج به مرگ خودش نزدیک میشه هم کوچکتر و هم متراکم تر میشه و همینطورجاذبه اش هم بیشتر و بیشتر میشه و باعث تشکیل سیاهچاله میشه.
مراحل مرگ یه ستاره 4تاست:
1-ستاره اونقدر بزرگ میشه که بهش می گن غول سرخ و علتش هم اینه که اکثر سوختش رو استفاده کرده.در این مرحله ستاره بزرگ ترین حجم خودش رو داره و میدان جاذبه اش هم بیشتر شده
2-موقعی که ستاره تمام سوخت خودش رو مصرف میکنه و در مدت کمی تبدیل به یک کوتوله سفید میشه این کوتوله حرارت کمی داره ولی بک سر سنجاق از مواد تشکیل دهنده اون اندازه ی3تا کشتی نفت کش وزن داره دراین حالت میدان جاذبه ستاره بسیار زیاده و اجرام دور و بر خود رو به سمت خودش میکشه.
3-این کوتوله ی سفید بعد از مدتی سرد سرد میشه و اگر خورشید در این حالت قرار بگیره میشه یه چیزی تو مایه های کره ماه. این ستاره ی کوچولو به قدری سنگینه که...
آره خلاصه خیلی سنگینه.در این حالت جاذبه ستاره به قدریه که میتونه نور رو تا حد کمی منحرف کنه.
4-و حالا موقعیه که ستاره یه جورایی به حالت اول اولش گرد و غبار تبدیل میشه و طی انجام یک سری واکنش های شیمیایی هسته ای تونلی به زمان و مکان دیگری درست میکنه . دیواره های این تونل در حال چرخیدن با سرعتی بیشتر از سرعت نوره ودر نتیجه مارو به مکانی خیلی خیلی دور و در نتیجه به مرحله زمانی دیگری می بره . سیاه چاله ها معمولا یک دایره نورانی اند که وسطشان سیاه است و عمرشان هم بین چند روز تا چند ماه است و گاهی هم تا چند سال.سیاه چاله ها به قدری جاذبه دارندکه می توانند نور را از مسیر خود منحرف کرده و به سمت خود بکشند;)
سلام :)
برای تاخیری که داشتم معذرت می خواهم .
یه سؤال دارم کسی می دونه که سیاه چاله ها چی هستن و چه جور بوجود می آیند و چه خواصی دارند . لطفا بگید که ما هم یاد بگیریم .
 
بالا