من خودم اولین داستانم رو می ذارم
داستانت رو خوندم !
فقط زمان فعل هات عوض می شد .مثلا در موقعیت هم زمان هم فعل ماضی بکار بردی هم حال .؟! نثرت یکپارچه نیست.
خوب شروع کردی یعنی آدم تحریک می شه خوندن رو ادامه بده این مهمه .
*صدای موسی کو تقی *صدای چق چق *انگار سنگ آسیاب میز مهدی رو بستن به سینم* اینا آدم رو یاد بعضی ! نویسنده ها می ندازه که خیلی دوستدارن از اصطلاحات روستایی استفاده کنن.
داستانت می شد ادامه پیدا کنه این آدم رو ببری توی موقعیت های دیگه زندگی .زود تمام شد.
اگر هم نمی خواستی وارد موقعیت های دیگه بشی بد نبود اون موقعیت اصلی رو بیشتر بسط بدی.
چون خودت گفتی نظر بدین منم نظر دادم !