• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

آشنایی با زبان های مختلف - نکات و حاشیه ها

Firelink

Registered User
تاریخ عضویت
29 جولای 2009
نوشته‌ها
131
لایک‌ها
141
در این تاپیک قصد آموزش زبان نداریم
بلکه زبان های مختلف رو معرفی می کنیم مثل تعداد متکلمین و تاریخچه و گستردگی جغرافیایی و سایر نکات
اگر مطلبی داشتید در تاپیک قرار بدید.
 

Firelink

Registered User
تاریخ عضویت
29 جولای 2009
نوشته‌ها
131
لایک‌ها
141
زبان انگلیسی

زبان انگلیسی یکی از زبان‌های هندواروپایی از شاخهٔ ژرمنی است. خود شاخهٔ ژرمنی به دو بخش شرقی و غربی تقسیم می‌شود و انگلیسی به ژرمنی غربی تعلق دارد. این زبان در انگلستان و جنوب شرقی اسکاتلند تکامل یافته‌است. از دیگر زبان‌های شاخه ژرمنی می‌توان به آلمانی، هلندی، دانمارکی، سوئدی و نروژی اشاره کرد. امروزه نزدیک به نیمی از مجموعه واژگان و دستور زبان انگلیسی از ریشهٔ ژرمنی است و نیم دیگر را وامواژه‌ها تشکیل می‌دهد. بیشتر این وامواژه‌ها از زبان‌های لاتین، فرانسوی، بخشی از یونانی و دیگر زبان‌ها وارد انگلیسی شده‌اند. زبان انگلیسی باستان شباهت بسیار زیادی به زبان آلمانی باستان داشته است چون انگلیسی زبان ها عمدتا اقوام ژرمنی بودند که از آلمان وارد بریتانیا شدند و به نوعی زبان آلمانی را می توان مادر زبان انگلیسی دانست.

به دلیل تاثیر بالای نظامی، اقتصادی، علمی، سیاسی و فرهنگی بریتانیا بر جهان پس سدهٔ هجدهم و تاثیر ایالات متحده آمریکا از سدهٔ بیستم میلادی به این سو، این زبان در سطح جهان گسترش یافته و به عنوان زبان دوم، زبان میانجی و زبان اداری در بسیاری نقاط جهان کاربرد پیدا کرده‌است.

زبان انگلیسی به عنوان زبان مادری در کشورهای انگلستان، آمریکا، کانادا، استرالیا، ایرلند، نیوزلند، آفریقای جنوبی، غنا و بسیاری کشورهای دیگر کاربرد دارد. انگلیسی امروزه از نظر تعداد گویشوَر، پس از چینی و اسپانیایی، سومین زبان جهان است. تعداد کسانی که زبان مادری‌شان انگلیسی است امروزه ۳۸۰ میلیون نفر است. انگلیسی در بسیاری از کشورها زبان میانجی است و مهم‌ترین زبان دنیا در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی، صنعتی، فرهنگی و علمی در روابط بین‌الملل به شمار می‌آید.


پیشینه

انگلیسی کهن (۱۱۰۰-۴۴۹)


در قرنِ پنجم میلادی، مردمانی از سه قبیله «جوت»، «انگِل» و «ساکسون» که در «شمال‌غرب آلمان»، «دانمارک» و «هلند» امروزی ساکن بودند، به انگلستان یورش بردند و آن سرزمین را تصرف کردند. تا آن زمان مردم بریتانیا یا به عبارت بهتر بریتانیای روم به زبان سِلتی سخن می‌گفتند و البته زبان سِلتی مردم آن به دلیل ۴۰۰ سال اشغال این سرزمین توسط رومی‌ها با لاتین آمیخته شده بود و بسیاری از واژگان لاتین در آن کاربرد داشت.

پس از اشغال بریتانیا، جوت‌ها در جنوبِ شرقی خاک آن ساکن شدند و در تعامل با زبان‌های محلی، گویش «کِنتی» را بوجود آوردند. ساکسون‌ها هم که در جنوب و جنوبِ غربی سکنی گزیده بودند، گویش «ساکسونِ غربی» را ایجاد کردند.

اَنگل‌هایی که در شمال و مرکزِ انگلستان اقامت گزیده بودند، به ترتیب، گویش‌های «آمبِریای شمالی» و «مِرسیایی» را بوجود آوردند. سینت بید بر این باور بود که انگل‌ها منطقهٔ گسترده‌تری از خاک بریتانیا (نزدیک به تمامی خاک آن) را از آن خود کردند و نام «اِنگلند» (England) از نام همین قبیله گرفته شده‌است. واژهٔ "England" از Engla land به «معنی سرزمین انگل‌ها» (به انگلیسی: Land of the Angles)‏ گرفته شده و English در انگلیسی کهن Englisc بوده‌است. افزون بر قبیله‌های یادشده، دسته‌هایی از مردمان ساکن فریزیا، نیدرزاکسن، یوتلاند و جنوب سوئد نیز در آن دوران به بریتانیا آمدند.

زبان انگلیسی باستان نخستین گرفته شده از چندین گویش بود که این بازتاب کنندهٔ داشتن چندین سرچشمه برای انگلستان در عهد آنگلوساکسون‌ها است. یکی از این گویش‌ها، ساکسون غربی کهن بود که کم کم بر دیگر گویش‌ها برتری یافت. رزم نامهٔ بئوولف مال همین دوران است. گمان می‌رود که از سدهٔ نهمِ میلادی، گویش ساکسونی، به دلیلِ سلطهٔ پادشاه آلفرد (نخستین شاهِ انگلستان که فردی از قبیلهٔ ساکسون بود)، بر دیگر گویش‌ها برتری یافته باشد و از آن پش به عنوان زبان رسمی این کشور شناخته شده باشد.

انگلیسی باستان، از نظر گویش، بسیار متفاوت از انگلیسی امروزی است. برای نمونه، واژه‌های light و drought، به ترتیب بصورت «لیخت» و «دراخت» تلفظ می‌شد و یا جملهٔ Will you give me your jacket, good man?، چنین ادا می‌شد: Wilt ðu sellan me ðin clæð, godman min? در این دوره شماری واژه، از زبان لاتین، وارد انگلیسی شد که واژگانی چون: altar, mass, priest, psalm, temple, kitchen, palm, pear,... از آن جمله‌اند. شمار کمتری واژه هم از زبان اسکاندیناوی، بوسیلهٔ وایکینگ‌ها که از اواخر سدهٔ هشتم به بعد، کم کم یورش‌هایی به انگلستان نموده و بخش‌هایی را تصرف کرده بودند، وارد این زبان شد. از جملهٔ این واژگان، می‌توان به law, take, cut, both, ill, ugly، اشاره کرد.

انگلیسیِ کهن، گنجینه واژگان غنی نداشت اما، همچون دیگر زبان‌های هند و اروپایی، دستور پیچیده‌ای داشت.

انگلیسی میانه

انگلیسی کهن یا باستان با دو دوره یورش روبرو شد. نخست از سوی سخنوران زبان‌های ژرمنی شمالی، در سدهٔ هشت و نه میلادی، هنگامی که هالفن رگناسن و ایوار رگناسن شناخته شده با نام ایوار بی استخوان تصمیم بر گرفتن و استعمار منطقه‌های شمالی جزیره‌های بریتانیا گرفتند. بار دوم یورش از سوی سخنوران زبان‌های رومی‌تبار بود. پس از تصرفِ انگلستان به وسیلهٔ نورمن‌ها که در سال ۱۰۶۶ صورت گرفت، کم کم دگرگونی شگرفی در زبان پدید آمد. نورمن کهن در سدهٔ ۱۱ میلادی با یورش نورمن‌ها به انگلستان به آنگلو-نورمن و پس از آن به آنگلو-فرنچ تغییر یافت و دستهٔ نویی از واژگان را وارد زبان کرد، واژگانی که در دولت و دادگاه‌ها کاربرد داشتند.

زبان فرانسوی - به واسطهٔ حکومتِ نورمن‌ها - زبانِ بزرگان و بلندپایگانِ جامعه، و انگلیسیِ کهن، زبانِ عوام و دونپایگان به‌شمار می‌رفت، زبان فرانسوی اثر چشمگیری بر انگلیسی گذاشت. تا پیش از سال ۱۲۵۰، تنها ۹۵۰ واژهٔ نو، بیشتر به دلیل ارتباط انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها، وارد زبان انگلیسی شد. اما ناگهان، چون فرانسویان شروع به یادگیری زبان انگلیسی نمودند و واژگانی از زبان خود را وارد زبان مقصد کردند، تعداد بی‌شماری واژه از زبان فرانسوی قرض گرفته شد؛ به گونه‌ای که اکنون یک سوم واژگان زبان انگلیسی، ریشهٔ فرانسوی دارند. گسترش دامنهٔ واژگان با کمک واژه‌های اسکاندیناویایی و نورمنی رویدادی بود که باعث ساده تر شدن دستور زبان انگلیسی شد و این زبان را به زبانی وام‌گیرنده تبدیل کرد (چیزی بیش از پذیرش معمول واژه‌های دیگر زبان‌ها توسط یک زبان).

گویش midland، از سدهٔ چهاردهم، یعنی زمانی که مناطق زیر پوشش این گویش، به مراکز توسعهٔ دانشگاهی، پیشرفت اقتصادی و زندگی اشرافی در انگلستان تبدیل شد، جای خود را به عنوان مهمترین گویش در این دوران، باز کرد و میدلند شرقی گویش مسلط شهر لندن شد. یکی از عواملی که موجب برتری مطلق این گویش شد؛ به گونه‌ای که انگلیسی امروزی، تقریباً شکل تکامل یافتهٔ میدلند شرقی است، نفوذ این گویش به دستگاه‌های حکومتی و مکاتبه‌های دولتی است.

از نوشته‌های پرآوازهٔ دوران انگلیسی میانه می‌توان به حکایت‌های کنتربری از جفری چاوسر اشاره کرد.

انگلیسی مدرن

انگلیسی مدرن با تجدیدنظر اساسی در دستگاه واژگانی و دستوری خود به زبانی بسیار ساده‌تر از نظر دستوری بدل شده و به سبب وام‌گیری بی حد و مرز از واژگان لاتینی و فرانسه و سپس یونانی، بخش عمده‌ای از واژگان کهن آنگلوساکسون خود از ریشهٔ ژرمنی را وانهاده و بر روی هم نسبت به زبان آلمانی، از همه جهت (آوایی، واژگانی، دستوری) چهرهٔ دیگری یافته‌است. در انگلیسی مدرن نه تنها اسم، که فعل و حرف و نیز بخض عمدهٔ حالت‌های صرفی خود را از دست داده‌اند و از یک زبان صرفی ترکیبگر (به انگلیسی: synthetic inflecting)‏ به زبانی در اساس تحلیلی (به انگلیسی: analytic)‏ بدل شده‌است.

دسته‌بندی و زبان‌های مرتبط

زبان انگلیسی به گروه آنگلو-فریسی تعلق دارد. خود آنگلو-فریسی زیرگروهی از شاخهٔ غربی زبان‌های ژرمنی و عضو زبان‌های هند-اروپایی است. انگلیسی امروزی به طور مستقیم از انگلیسی میانه و خود آن به طور مستقیم از انگلیسی باستان گرفته شده‌است و انگلیسی باستان از نسل زبان نیا-ژرمنی (Proto-Germanic) است. مانند بیشتر زبان‌های ژرمنی، انگلیسی به خاطر داشتن قعل‌های کمکی از دیگر زبان‌ها متمایز می‌شود. تقسیم قعل‌ها به دو گروه قوی و ضعیف و نوع آواهایی که در آن به کار رفته، این زبان را از دیگر زبان‌های نیا-هندواروپایی جدا می‌کند، به این مطلب قانون گریم گفته می‌شود. نزدیک ترین زبان‌های زندهٔ موجود به انگلیسی عبارتند از: اسکاتس (که در اسکاتلند و بخش‌هایی از ایرلند شمالی صحبت می‌شود) و زبان‌های فریسی (که در کناره‌های جنوبی دریای شمال در دانمارک، هلند و آلمان صحبت می‌شود.)

پس از زبان‌های اسکاتس و فریسی، زبان‌های مرتبط با انگلیسی که نسبت دورتری دارند قرار می‌گیرد. این زبان‌های غیر آنگلو-فریسی عبارتند از:

زبان‌های ژرمنی غربی (زبان هلندی، آفریکانس، آلمانی سفلا و آلمانی علیا)
زبان‌های ژرمنی شمالی (زبان سوئدی، دانمارکی، نروژی، ایسلندی و فاروئی).

به غیر از زبان اسکاتس، هیچ یک از زبان‌های دیگر نسبت به انگلیسی برای دو کاربر آن قابل فهم نیست حتی با وجود اینکه در نحو، معناشناسی و واج‌شناسی آن‌ها می‌توان نقاط مشترک پیدا کرد. جدا قرار گرفتن جزیره‌های بریتانیا باعث شده انگلیسی و اسکاتس مستقل از زبان‌های ژرمنی توسعه یابند و از تاثیرها و تغییرهای آن‌ها به دور بمانند. درنتیجه با آنکه ارتباط قوی میان زبانی‌هایی مانند هلندی و انگلیسی وجود دارد، بویژه با انگلیسی باستان اما این دو زبان برای کاربران آن‌ها به صورت متقابل قابل فهم نیست.

علاوه بر جدا ماندن انگلیسی از زبان‌های ژرمنی، عامل دیگری که این شکاف را بیشتر می‌کند وجود حجم زیادی از واژگان لاتین و فرانسه در زبان انگلیسی است که باعث شده این قدر در دایرهٔ واژگان انگلیسی از زبان‌های ژرمنی فاصله بگیرد. برای نمونه واژهٔ لاتین "exit«به معنی «خروج» در برابر واژهٔ هلندی»uitgang" قرار می‌گیرد که نزدیک به عبارت انگلیسی «out-going» است همچنین خود عبارت "outgang" نیز در انگلیسی کاربرد دارد. و یا واژهٔ فرانسوی "change" به معنی «تغییر» در برابر واژهٔ آلمانی «Änderung» قرار می‌گیرد که عینا می‌شود «alteration, othering». و یا "movement«(فرانسوی) در برابر»Bewegung" (آلمانی) قرار می‌گیرد، شبیه به عبارت «be-way-ing» در انگلیسی به معنی «پیش رفتن در طول مسیر».

با وجود تمام واژه‌هایی که انگلیسی از دیگر زبان‌ها قرض گرفته با این حال هنوز این زبان به عنوان یک زبان ژرمنی شناخته می‌شود و این به دلیل ساختار و دستور زبانش است. به این ترتیب واژه‌هایی وجود دارند که بومی نیستند ولی با دستور و قانون‌های صرف و نحو ژرمنی کاربرد دارند و چنان رفتار می‌کنند که گمان می‌کنیم این‌ها واژه‌های بومی ژرمنی گرفته شده از انگلیسی باستان اند. برای نمونه فعل reduce که در انگلیسی به صورت I reduce - I reduced - I will reduce به کار می‌رود، از واژهٔ لاتین redūcere گرفته شده‌است اما خود واژهٔ لاتین در کاربردش به صورت redūcō - redūxī - redūcam رفتار می‌کند که با انگلیسی تفاوت دارد. اما در مقابل عبارت انگلیسی John's life insurance company اگر بخواهد به هلندی برگردد می‌شود Johns levensverzekeringsmaatschappij که به ترتیب ترجمهٔ آن چنین است: leven (life) + verzekering (insurance) + maatschappij (company). همچنین عبارت انگلیسی the company of insurance life of John در برگردان فرانسه می‌شود la compagnie d'assurance-vie de John. به صورت کلی در زبان انگلیسی پسوندهای دستوری که به اسم، فعل، صفت و قید افزوده می‌شود همگی ژرمنی اند. در انگلیسی پسوندی که به اسم می‌چسبد پسوند جمع معمولی است: s- و es- مانند apple - apples برابر آن در دیگر زبان‌ها عبارت است از: در فریسی appel - appels و در هلندی appel - appels. نشان مالکیت در انگلیسی -'s و -s' است مانند Brad's hat به آلمانی Brads Hut به هلندی Brads hat. در فعل‌ها پسوندهایی که افزوده می‌شوند در حال سادهٔ سوم شخص مفرد عبارتند از -s و -es مانند he stands یا he reaches در حال استمراری عبارت است از ing- با برابر هلندی ende- و برابر آلمانی -end(e) و در گذشته ساده و گذشتهٔ نقلی (ماضی نقلی) عبارت است از ed- با برابر سوئدی -ade یا -ad. مصدر فعل در انگلیسی با پیشوند to ساخته می‌شود مانند to drive که برابر آن در انگلیسی باستان tō drīfenne در هلندی te drijven در آلمانی سفلا to drieven و در آلمانی zu treiben می‌شود. قیدها در انگلیسی معمولا با ly- به پایان می‌رسند که این در آلمانی به صورت lich- و در سوئدی به صورت ligt- است. صفت‌ها و قیدهای برتر و برترین در انگلیسی با استفاده more و most یا er- و est- ساخته می‌شوند مانند hard/harder/hardest با برابر هلندی hard/harder/hardst. در انگلیسی امروزی تمامی پیشوندها و پسوندهایی که گفته شد آزادانه و بدون توجه به ریشهٔ واژه‌ها بسته به کاربرد آن‌ها به آغاز یا پایان واژه‌ها اضافه می‌شوند مانند: tsunamis; communicates; to buccaneer; during; calmer; bizarrely دلیل این آزادی عمل این است که سرچشمهٔ تمام این‌ها به انگلیسی باستان باز می‌گردد. بسیاری از پسوندها و بخش‌های پایانی فعل که در انگلیسی باستان وجود داشته‌اند مانند -e، -a، -u، -o، -an با گذر زمان کم رنگ و در نهایت حذف شده‌اند (zero or null (-Ø) affixes) و گاهی تنها تلفظ آن‌ها باقی ماند. برای نمونه جملهٔ ic singe در انگلیسی باستان به I singe تبدیل شد و درنهایت بخش پایانی در انگلیسی امروزی حذف شد I sing-Ø و به شکل «I sing» باقی ماند. نمونهٔ دیگر: wē þōhton انگلیسی باستان به we thoughte(n) سپس با حذف بخش پایانی we thought-Ø به «we thought» دگرگون شد.

گستره جغرافیایی

انگلیسی، زبان مادری نزدیک به ۳۷۵ میلیون نفر در دنیا است. پس از زبان چینی ماندارین و اسپانیایی، انگلیسی سومین زبان دنیا از نظر تعداد سخنوران است. اما اگر تعداد کسانی که زبان مادری آن‌ها انگلیسی است و آن‌هایی که تنها به این زبان سخن می‌گویند را با هم بشماریم، آنگاه می‌توان گفت که انگلیسی پرکاربردترین زبان در سطح جهان است. البته اگر با مجموعهٔ زبان‌های چینی مقایسه شود ممکن است که در جایگاه دوم قرار گیرد. (این بسته به این است که در دسته بندی میان گویش و زبان تفاوت در نظر بگیریم یا خیر)

برآوردها از سخنوران زبان دوم نشان داده‌است که آن‌ها شماری میان ۴۷۰ میلیون تا بیش از یک میلیارد می‌توانند داشته باشند بسته به اینکه تنها به این زبان صحبت می‌کنند (بدون نوشتار) یا بر آن تسلط کامل دارند.دیوید کریستال، دانشمند زبان شناس، حساب کرده‌است که شمار کسانی که زبان مادریشان انگلیسی نیست از کسانی که انگلیسی زبان مادری شان است بسیار بیشتر است و این دو نسبت ۱ به ۳ دارند.

بر پایهٔ آمار سال ۲۰۰۶ کشورهای با بیشترین جمعیت سخنوران مادری انگلیسی از جمعیت بیشتر به کمتر عبارتند از: ایالات متحدهٔ آمریکا ۲۵۱ میلیون، بریتانیا ۶۱ میلیون،کانادا ۱۸٫۲ میلیون، استرالیا ۱۵٫۵ میلیون، نیجریه ۴ میلیون، ایرلند ۳٫۸ میلیون،آفریقای جنوبی ۳٫۷ میلیون و زلاندنو ۳٫۶ میلیون نفر.

همچنین کشورهایی مانند فیلیپین، نیجریه و جامائیکا دارای میلیون‌ها سخنور با زنجیرهٔ گویشی از کریول با پایه انگلیسی تا انگلیسی استاندارد است. در میان کشورهایی که انگلیسی زبان دومشان است، هند بیشترین شمار از این گونه سخنوران را دارد (انگلیسی هندی). کریستال ادعا می‌کند که اگر شمار انگلیسی زبانان مادری و غیر مادری را با هم در نظر بگیریم هند نسبت به دیگر کشورها بیشترین تعداد مردمی را دارد که انگلیسی را می‌فهمند یا سخن می‌گویند.

600px-English_dialects1997_modified.svg.png

نمودار کیفی کشورهایی که انگلیسی زبان نخست آن‌ها است بر پایهٔ تعداد سخنوران


کشورها به ترتیب شُمار سخنوران

کشورمجموعدرصد جمعیتزبان نخستبه عنوان زبان افزوده شدهجمعیتتوضیح
ایالات متحده آمریکا۲۵۱٬۳۸۸٬۳۰۱۹۶%۲۱۵٬۴۲۳٬۵۵۷۳۵٬۹۶۴٬۷۴۴۲۶۲٬۳۷۵٬۱۵۲منبع: سرشماری سال ۲۰۰۰: کاربرد زبان و توانایی سخنوران زبان انگلیسی (۲۰۰۰)، جدول ۱. شامل کسانی است که در خانه انگلیسی صحبت نمی‌کنند اما با این زبان در سطح «خیلی خوب» یا «خوب» آشنایی دارند.
هشدار: این داده‌ها مربوط به افراد پنج ساله و بالاتر است.
هند۱۲۵٬۳۴۴٬۷۳۶۱۲%۲۲۶٬۴۴۹برای ۸۶،۱۲۵،۲۲۱ نفر زبان دوم.
برای ۳۸،۹۹۳،۰۶۶ نفر زبان سوم
۱٬۰۲۸٬۷۳۷٬۴۳۶در بر دارندهٔ کسانی که انگلیسی زبان دوم آن‌ها است و کسانی که زبان سوم آن‌ها است. مربوط به سال ۲۰۰۱.همچنین این داده‌ها مربوط به کسانی است که تنها انگلیسی را صحبت می‌کنند ولی با آن کار نمی‌کنند.
نیجریه۷۹٬۰۰۰٬۰۰۰۵۳%۴٬۰۰۰٬۰۰۰>۷۵٬۰۰۰٬۰۰۰۱۴۸٬۰۰۰٬۰۰۰این اعداد مربوط به سخنوران زبان آمیختهٔ نیجریه‌ای است. یک زبان آمیخته یا یک کریول با پایهٔ انگلیسی. "A Basic Description and Analytic Treatment of Noun Clauses in Nigerian Pidgin." Nordic Journal of African Studies 15(3): 296–313.
بریتانیا۵۹٬۶۰۰٬۰۰۰۹۸%۵۸٬۱۰۰٬۰۰۰۱٬۵۰۰٬۰۰۰۶۰٬۰۰۰٬۰۰۰منبع: کریستال (۲۰۰۵)، صفحهٔ. 109.
فیلیپین۴۸٬۸۰۰٬۰۰۰۵۸%۳٬۴۲۷٬۰۰۰۴۳٬۹۷۴٬۰۰۰۸۴٬۵۶۶٬۰۰۰Total speakers: Census 2000, text above Figure 7. 63.71% of the 66.7 million people aged 5 years or more could speak English. Native speakers: Census 1995, as quoted by Andrew González in The Language Planning Situation in the Philippines, Journal of Multilingual and Multicultural Development, 19 (5&6), 487–525. (1998). Ethnologue lists 3.4 million native speakers with 52% of the population speaking it as an additional language[SUP]][/SUP]
کانادا۲۵٬۲۴۶٬۲۲۰۸۵%۱۷٬۶۹۴٬۸۳۰۷٬۵۵۱٬۳۹۰۲۹٬۶۳۹٬۰۳۰Source: 2001 Census – Knowledge of Official Languages and Mother Tongue. The native speakers figure comprises 122,660 people with both French and English as a mother tongue, plus 17,572,170 people with English and not French as a mother tongue.
استرالیا۱۸٬۱۷۲٬۹۸۹۹۲%۱۵٬۵۸۱٬۳۲۹۲٬۵۹۱٬۶۶۰۱۹٬۸۵۵٬۲۸۸Source: 2006 Censu[SUP]][/SUP] The figure shown in the first language English speakers column is actually the number of Australian residents who speak only English at home. The additional language column shows the number of other residents who claim to speak English "well" or "very well". Another 5% of residents did not state their home language or English proficiency.


کشورهایی که انگلیسی زبان اصلی آن‌ها است

کشورهایی که انگلیسی زبان اصلی آن‌ها است عبارتند از:آنگویلا، آنتیگوا و باربودا، استرالیا، باهاما، باربادوس، بلیز، برمودا، قلمرو بریتانیا در اقیانوس هند، جزایر ویرجین بریتانیا، بخش انگلیسی زبان کانادا، جزایر کیمن، دومینیکا، جزایر فالکلند، جبل طارق، گرنادا، گوآم، جزایر چنل، گویان، بخش‌های انگلیسی ایرلند، جزیرهٔ من، جامائیکا، جرزی، مونتسرات، نائورو، بخش انگلیسی زبان زلاند نو، جزایر پیت‌کرن، سنت هلن، سنت کیتس و نویس، سنت وینسنت و گرنادین‌ها، سنگاپور، جزایر جورجیای جنوبی و ساندویچ جنوبی، ترینیداد و توباگو، جزایر تورکس و کایکوس، بریتانیا و ایالات متحده آمریکا.

در برخی کشورها انگلیسی زبان اصلی مردمانشان نیست ولی زبان کارهای اداری و مدارک رسمی آن‌ها است. این کشورها عبارتند از: بوتسوانا، کامرون، ایالات فدرال میکرونزی، فیجی، گامبیا، غنا، هند، کنیا، کیریباتی، لسوتو، لیبریا، ماداگاسکار، مالت، جزایر مارشال، موریس، نامیبیا، نیجریه، پاکستان، پالائو، پاپوآ گینه‌نو، بخش انگلیسی فیلیپین، رواندا، سنت لوسیا، ساموآ، سیشل، سیرالئون، جزایر سلیمان، سری‌لانکا، سودان، سودان جنوبی، سوازیلند، تانزانیا، اوگاندا، زامبیا و زیمبابوه. همچنین کشورهایی وجود دارند که انگلیسی در بخش‌هایی از خاک آن‌ها زبان اداری دوم (به عنوان مکمل) کاربرد دارد؛ سن اندرسی پروویدنسیا در کلمبیا و ساحل موسکیتو (Mosquito Coast) در نیکاراگوآ از این دسته‌اند. این گونه نفوذ زبان انگلیسی به دلیل دوران استعمار بریتانیا در این منطقه‌ها است.

همچنین انگلیسی یکی از ۱۱ زبان رسمی در آفریقای جنوبی است. در منطقه‌های وابستهٔ استرالیا مانند جزیرهٔ نورفک، جزیرهٔ کریسمس و جزیرهٔ کوکوس و بخش‌های متعلق به آمریکا مانند ساموآی آمریکا، گوآم، جزایر ماریانای شمالی، پورتوریکو و جزایر ویرجین و بخش‌های بریتانیایی هنگ کنگ، انگلیسی زبان رسمی است.

انگلیسی زبان رسمی ایالات متحده نیست و دولت فدرال آمریکا هیچ زبان رسمی را معرفی نکرده‌است ولی ۳۰ ایالت از ۵۰ ایالت آن انگلیسی را به عنوان زبان رسمی پذیرفته‌اند. در کشورهای تحت حمایت بریتانیا مانند بحرین، بنگلادش، برونئی، قبرس، مالزی و امارات متحده عربی انگلیسی زبان مهمی به شمار می‌رود.

750px-English-as-Official-Language.png

نقشهٔ کشورهایی که انگلیسی زبان رسمی یا غالب آن‌ها است

اسم

جدول صرف اسم در زبان انگلیسی (توضیح: اسم در زبان انگلیسی کهن، جنسیت داشت. یعنی مونث، مذکر یا خنثی بود. اسم مذکر، می‌توانست با قاعده یا بی قاعده باشد)

واژگان و تعداد واژه‌ها

واژگان انگلیسی به طور قابل توجهی در طول قرن‌ها دگرگون شده‌است.

بی شک تعداد واژگان انگلیسی بسیار گسترده‌است و هیچ منبع رسمی مانند آنچه برای فرانسوی وجود دارد که تمام کلمات انگلیسی را پذیرفته و شمرده و ثبت کند وجود ندارد.

منبع : ویکی پدیا
 

Firelink

Registered User
تاریخ عضویت
29 جولای 2009
نوشته‌ها
131
لایک‌ها
141
زبان اندونزیایی

زبان اندونزیایی (در اندونزیایی: Bahasa Indonesia) زبان رسمی کشور اندونزی است.

این زبان گویشی استاندارد شده از زبان مالایی است که در سال ۱۹۴۵ و پس از استقلال اندونزی رسماً مشخص و تعریف شد. این زبان همچنان بسیار نزدیک به زبان مالایی است و می‌توان گفت که گویشوران این دو زبان می‌توانند به راحتی با هم صحبت کنند.

هرچند بسیاری از مناطق اندونزی زبان‌ها و گویش‌های خود را دارند (مانند جاوی و مینانگ‌کاباو) با اینحال تقریباً همه اهالی کشور اندونزیایی را به روانی صحبت می‌کنند. بیشتر آموزش رسمی و تقریباً تمامی برنامه‌های رسانه‌های ملی به زبان اندونزیایی است. اندونزیایی همچنین توسط برخی از اهالی تیمور شرقی و سورینامی‌های اندونزی‌تبار نیز صحبت می‌شود.
 

Firelink

Registered User
تاریخ عضویت
29 جولای 2009
نوشته‌ها
131
لایک‌ها
141
زبان چینی

زبان چینی یا دقیقتر: زبان‌های چینی بخشی از خانواده زبان‌های سینی-تبتی را تشکیل می‌دهند.زبان مادری حدود یک پنجم مردم جهان یکی از انواع زبان چینی است. این زبان در خود زبان چینی و سرزمین چین به نامهای جُونگ ون (中文، Zhōngwén)که برای نامیدن زبان نوشتاری بکار می‌رود، خن یو (汉语/漢語، Hànyǔ)و خوَیو (华语/華語، Huáyǔ) نامیده می‌شود. زبان اصلی و عمده و رسمی در سرزمین چین، چینی ماندارین یا پوتونگ خوا می‌باشد.

اهمیت آهنگ‌ها در زبان چینی

فرق عمده زبان چینی ماندارین با اکثر زبانهای دیگر جهان در آهنگین بودن آن می‌باشد. بدین صورت که هر هجا در این زبان (chang, chung, bei, ba, lai و...) در ۴ آهنگ و تعدادی ازهجاها نیز بصورت استثنائی در ۵ آهنگ تلفّظ می‌شوند.
در آهنگ اوّل هجا به صورت یکنواخت و کشیده تلفظ می‌شود.
در آهنگ دوّم، در هنگام تلفّظ هجا صدای فرد به صورت تدریجی به سمت بالا می‌رود.
در آهنگ سوّم صدای فرد ابتدا به سمت پایین سقوط می‌کند و سپس به سمت بالا اوج می‌گیرد.
در آهنگ چهارم هجا بصورت دفعی و ضربتی تلفّظ می‌شود.
تلفّظ پنجم هم که بصورت استثنائی در برخی هجاها وجود دارد فاقد آهنگ است و هجا بصورت معمولی بیان می‌شود.

مثال از آهنگ‌ها

به عنوان مثال هجای ma در آهنگ اوّل معنی مادر را می‌دهد و بدین شکل نوشته می‌شود媽/妈). در اهنگ دوّم معنای کَنَف را می‌دهد و بدین شکل نوشته می‌شود麻). در آهنگ سوّم معنی اسب را می‌دهد و بدین شکل نوشته می‌شود馬/马). در آهنگ چهارم معنای توامان سرزنش کردن و توهین کردن را می‌دهد و بدین شکل نوشته می‌شود罵/骂). در آهنگ پنجم به عنوان جزء پایانی جمله سؤالی بکار می‌رود و جمله را سؤالی می‌کند و بدین شکل نوشته می‌شود嗎/吗).

خط چینی

سبک‌های مختف نوشتاری خط چینی

در زبان چینی نگارش به دو صورت است:
چینی سنتی یا کلاسیک
چینی ساده‌شده

مورد اوّل خط اصیل زبان چینی می‌باشد که از سده‌های دور برای نگارش این زبان به کار می‌رفته‌است و اکنون در کشورهای جمهوری چین (تایوان)، هنگ کنگ، ماکائو و چینی‌های مقیم ایالات متّحده و غرب رایج است. مورد دوّم ساده شده همان خط سنّتی است که در جمهوری خلق چین و سنگاپور رایج است. این خط به دستور مائوزِدونگ مؤسّس جمهوری خلق چین ازساده کردن خط سنّتی به دست آمده‌است.

تعداد کاراکترهای (علائم نگارشی) این زبان که در چینی به آنها خَنزی (汉字)به طور سنّتی بالغ بر ۷۰٬۰۰۰تا۸۰٬۰۰۰ عدد می‌باشد که البته امروزه همگی آنها (جز برای کاربردهای ادبی و مطالعاتی) منسوخ شده‌اند و در حال حاضر یک چینی یا یک خارجی که می‌خواهد چینی بیاموزد، برای آنکه بتواند بگوید سواد کامل دارد باید تنها حدود ۱۰٬۰۰۰ کاراکتر را بتواند بخواند و بنویسد. امروزه برای آوانویسی یا romanization این زبان از سیستمی مبتنی بر الفبای لاتین به نام پین این(pin yin)استفاده می‌شود.

زبان‌ها و گویش‌های چینی

گستره گویش‌های مختلف زبان چینی در چین

در سرتاسر کشور چین زبان‌ها و گویش‌های مختلفی وجود دارد که اختلاف و فرق اکثر آنها در چگونگی تلفّظ هجاها می‌باشد که در بالا توضیح داده شد. مثلاً یک هجا در زبان یک ناحیه با یک آهنگ خاص یک معنی می‌دهد و در ناحیه‌ای دیگر با همان طرز بیان و آهنگ معنی دیگر. مثلاً همان طور گفته شد زبان رسمی یا ماندارین دارای ۴ آهنگ ولی زبان کانتونی (یوئه) که در جنوب این کشور در استان گوانگدونگ (کانتون) رایج است دارای ۸ آهنگ برای تلفّظ هجاها می‌باشد.

زبان‌های عمده

زبانهای عمده چینی بدین شرح هستند:
کانتونی
ماندارین
گویش وو (چینی)
که جیا (هکّا)
مین دونگ
جین یو
پوشیان
خویی جو
مین جونگ
گَن
شیانگ
مین بِی
مین نَن
پینگ خوا

267px-Map_of_sinitic_languages-en.svg.png


واژه‌های مهم در زبان چینی

فریزها

بله = shi
خیر = bu shi
آیا شما می‌فهمید؟ = ni ming bai ma
بله. من می‌فهمم! = wo ming bai
خیر. من نمی‌فهمم! = wo bu ming bai
ببخشید = dui bu qi
بعد از شما = ni xian qing
ممکن هست شما یه کاری برای من انجام بدهید؟ = you jian shi qing ni bang mang
مشکلی نیست = mei wen ti

تشکر

متشکرم = xie xie
مهم نیست (خوش باش یا وظیفم بود) = hen le yi
خواهش می‌کنم = bu ke qi
متشکرم از کمکتان = gan xie ni de bang mang
این خوبی شما رو میرسونه = ni zhen hao
از شما قدردانی می‌کنم = gan xie ni de hou yi
ممنون از همه چیز = gan xie ni wei wo zhun bei de yi qie
ممنون. روز خیلی خوبی بود = gan xie ni zhe mei hao de yi tian

عذرخواهی

شرمنده (ببخشید) = dui bu qi
لطفآ مرا ببخش = qing yuan liang
من متآسفم که باعث شدم شما منتظر بمانید = dui bu qi, rang ni jiu deng le
این بی دقتی مرا نشان میده = shi wo bu xiao xi
من متآسفم. نمی نوانم شما رو همراهی کنم = dui bu qi , wo bu neng lai
من متاسفم که باعث شدم قرار خودمون رو بهم بزنیم = dui bu qi, shi yue le
من معذرت می‌خواهم که شما رو در زحمت انداختم = hen bao qian , gei ni dai lai le bu bian
من متآسفم که اینقدر مشکل برای شما درست کردم = hen bao qian , gei ni dai lai le ma fan
مشکلی نیست خودتو ناراحت نکن = qing bie zai yi
مشکلی نیست = mei guan xi
اهمیت ندهید = bu yao jin

پرسش دوباره

لطفآ تکرار کنید = qing zai shuo yi ci
چی؟ =shen me
لطفآ آرام تر صحبت کنید = qing shuo man dian er
لطفآ بلندتر صحبت کنید = qing shuo da sheng dian er
جدآ؟ = zhen de ma
آیا شما مطمئن هستید؟ = mei cuo ma

سوال‌های ابتدایی

چرا = wei shen me
کی = shen me shi hou
کجا = zai na er
چیه؟ = zhe shi shen me
کدام = na yi ge
کیه = shi shui ya
چند تا = you duo shao
به چه مدت = you duo jiu
چه قدر دور است = yu duo yuan

سلام گفتن

درود = ni hao
صبح بخیر = zao an
بعدازظهر بخیر = wu an
غروب بخیر = wan an
چه طوری =ni hao ma
تا الان همه چیز خوب بوده = yi qie bu cuo
من زیاد بد نیستم = bu tai cha
وقت زیادیه که شما رو ندیدم = hao jiu bu jian le
از آشنایی خوشبختم = hen gao xing jian dao ni
خوشحالم که شما رو دوباره می‌بینم = hao gao xing zai jian dao ni

Shodo.jpg

سبک‌های مختف نوشتاری خط چینی
 

Firelink

Registered User
تاریخ عضویت
29 جولای 2009
نوشته‌ها
131
لایک‌ها
141
زبان سواحلی

زبان سواحلی عضوی از خانوادهٔ زبان‌های بانتو است و در شرق آفریقا به‌کار می‌رود. سواحلی زبان اول حدود ۵ میلیون نفر و زبان دوم حدود ۵۰ میلیون نفر است. علاوه بر عربی، واژه‌های زبان‌های فارسی، آلمانی، هندی و انگلیسی نیز به دلیل ارتباطات با دیگر خانواده‌های زبانی وارد این زبان شده‌است.

Swahili_area.gif

گسترهٔ زبان سواحلی در آفریقای شرقی

تأثیر فارسی بر سواحلی

زبان سواحلی ترکیبی است از زبان مردم بومی منطقه به ویژه بنتو و بسیاری از واژه‌های عربی و فارسی. این زبان در شرق و تا حدودی مرکز آفریقا بکار برده می‌شود.

در زبان سواحلی برخی واژه‌ها با گویش بندری فارسی بسیار نزدیک و هم‌معنی هستند مانند:
کاکا= برادر
دادا= خواهر
بندری= بندری (بندرگاه)
سیفه=سیفه (روغن کوسه)
منشوه= منشوه (یک نوع قایق)
چنگو= چنگو (یک نوع ماهی خوش مزه برای برشتن)
رفیقی= رفیق

در اصطلاحات دریانوردی و لنج‌داری و مراسم زار واژه‌های فارسی بیشتری وجود دارد.

چند واژه و معانیش در زبان سواحلی

می‌می= من
وی.وی= تو، شما
زیچی= قشنگ، زیبا
جمبو = سلام
سننه= خوب، عالی
کا کا میزی = دانشجو
حباری= چطوری؟
مزاری سننه= خیلی خوب
کواری = خدا حافظ
بووانا =اقا، جناب
اسنتی سننه = خیلی ممنون
جمبو بووانا = سلام آقا
ح کونا ما تا تا= اشکالی ندارد، مشکلی نیست، خبر بدی نیست.

ادبیات زبان سواحلی

ادبیات به زبان سواحلی، در قالب اشعار حماسی شکل گرفته‌است. این اشعار از فرهنگ و ادب اسلامی مایه گرفته‌اند و دربارهٔ زندگانی محمد، پیامبر اسلام، علی‌ابن ابی طالب و حسین‌ابن علی سروده شده‌اند.

ابن حاجی غسّانی نیز اشعاری غیر مذهبی سرود. شیخ امری عابدی و ماتیاس مِنیمپالا از شاعران برجستهٔ سواحلی زبان در قرن بیستم میلادی هستند. نویسندگانی مانند دیوید دیوا و عُمر شریف، آثاری بر پایهٔ افسانه‌ها و اسطوره‌های سنتی شرق در این زبان آفریدند.

شَبان روبِرت، بزرگترین نویسندهٔ مسلمان و معاصر در زبان سواحلی است که داستانهای تربیتی نوشت. او آغازگر مقاله نویسی به این زبان است. در دورهٔ معاصر رمان‌ها و داستان‌های پلیسی نیز به زبان سواحلی نوشته شده‌است.
 

Firelink

Registered User
تاریخ عضویت
29 جولای 2009
نوشته‌ها
131
لایک‌ها
141
زبان عربی

زبان عَرَبی ((به عربی: اللغة العربیة)‏)، یکی از پرگویشورترین زبان‌های جهان، بزرگ‌ترین عضو از شاخه زبان‌های سامی است و با زبان‌های عبری و آرامی هم‌خانواده‌است. زبان عربی یکی از شش زبان رسمی سازمان ملل متحد است. این زبان امروز دارای لهجه‌ها و گویش های گوناگونی است و زبان عربی مدرن استاندارد به عنوان زبان رسمی کتابت در تمام کشورهای عرب پذیرفته شده است. علاوه بر جهان عرب، این زبان در کشورهای چاد، اریتره و اسرائیل نیز از میزانی از رسمیت برخوردار است.

Dispersión_lengua_árabe.png


زبان عربی، زبان قرآن و بسیاری از متون اولیه‌ی مسلمانان است و نزد بسیاری از مسلمانان مقدس شمرده می‌شود. در دوران طلایی اسلام، عربی به عنوان زبان اول جهان اسلام از اهمیت بالایی برخوردار بود و آثار علمی، ادبی و مذهبی فراوانی به این زبان نوشته می‌شد. تأثیر عربی بر زبان‌های دیگر جهان اسلام از جمله فارسی، اردو، کردی، و زبان‌های مختلف خانواده‌ی ترکی چشمگیر است.

شمار گویشوران

شمار کسانی که عربی را همچون زبان مادری به کار می‌برند از ۱۷۴ تا ۴۴۲ میلیون تن گفته شده است. عربی زبان رسمی ۲۵ کشور است که کل جمعیت آن‌ها نیز براساس آمار سیا ۳۲۹ میلیون تن است.باید توجه داشت که زبان مادری نیمی از جمعیت کشورهای عربی شمال آفریقا مانند مراکش و الجزایر زبان آمازیغی است و در قانون اساسی جدید این دو کشور زبان آمازیغی به عنوان زبان رسمی در کنار فرانسه و عربی برسمیت شناخته شده است.

ویژگی‌ها

این زبان دارای ۴۲ زمان است که ۱۴تای آن گذشته و ۱۴تای دیگر کنونی و۱۴تای دیگر آینده می‌باشد. زبان عربی بدلیل قالب ها و حالت صرف و نحو و داشتن مذکر و مونث و سایر قواعد گرامری یکی از سخت ترین زبانهای دنیا بخصوص برای سخن گفتن است.از آنجا که زبان انگلیسی این پیچیدگی ها را ندارد و برای رفع مشکلات گفتاری با دانستن تنها ۵۰۰ کلمه می توان مشکل گفتار و ارتباط با دیگران را برطرف کرد به همین دلیل در اکثر کشورهای عربی فرانسه و انگلیسی زبان رایج است.در حوزه کشورهای عربی خلیج فارس عملاً زبان کار زبان انگلیسی است.

800px-Flag_of_the_Arab_League.svg.png

پرچم اتحادیه عرب، برای زبان عربی مورد به‌کارگیری قرار می‌گیرد.

گویش‌ها و لهجه‌ها


محدودهٔ جغرافیایی را که گویشوران زبان عربی در آن اکثریت را دارند جهان عرب می‌نامند که شامل بیش از ۲۰ کشور می‌شود که از خاورمیانه آغاز شده و تا شمال غرب آفریقای ادامه می‌یابد.

زبان عربی شمار فراوانی از گویش‌ها و لهجه‌های گوناگون را در بر می‌گیرد که به طور کلی به سه بخش تقسیم می‌شود:
عربی کلاسیک یا قرآنی ((به عربی: اللغة العربیة الفصحی)‏)
عربی استاندارد یا شیوا و یا کتابی
عربی محاوره‌ای یا جلفی و یا دارجة ((به عربی: اللهجة العامیة)‏)

در تمام کشورهای عربی لهجه استاندارد جهت تدریس در مدارس و تألیف کتاب‌ها و جراید به کار برده می‌شود.

اما هر بخشی از جهان عرب، گویش محلی ویژه خود را دارد که گاه تفاوت‌های میان آنها به اندازه‌ای است که عرب‌ها مجبور به سخنوری به عربی کتابی با هم می‌شوند. دلیل شمار فراوان گویش‌ها و لهجه‌ها در زبان عربی را تأثیر زبان‌های پیشین موجود در آن بخش‌ها پیش از چیرگی زبان عربی بر آن منطقه‌ها دانسته‌اند. در حالت کلی عربی محاوره‌ای را به دو بخش خاورمیانه‌ای و مغربی تقسیم می‌کنند اما به طور دقیق‌تر عربی دارای ۴ گویش زیر است که هر کدام خود دارای لهجه‌های فراوانی است.
لهجه مصری
لهجه مغربی (شامل لهجه‌های: مراکشی، تونسی، الجزایری و...)
لهجه شرقی (شامل لهجه‌های: لبنانی، فلسطینی، و عرب زبانان غرب کشور اردن)
لهجه عراقی و یا خلیجی (شامل لهجات عراقی، کویتی، شرق سوریه، ساحل خلیج فارس از عراق تا کشور عمان و سواحل جنوبی و جنوب غرب ایران

از این میان عربی مصری به عنوان گویش محاوره‌ای زبان دوم مشترک میان همه عرب زبانان به کار می‌رود. و دلیل آن وجود انبوه فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی و منابع عربی به این گویش است.

تفاوت لهجه‌ها در گویش‌های عامیانه زبان عربی در واژگان، دستور زبان و شیوه آوایِش واژه‌ها به چشم می‌خورد.

بیشترین تفاوت‌ها بین گویش‌های غرب و شرق کشورهای عرب زبان وجود دارد برای نمونه(کویتی و مراکشی)

در تفاوت‌های مربوط به چگونگی آوایِش می‌توان به چگونگی آوایِش حرف /ق/ اشاره نمود که در لهجه بادیه‌نشینان و عراقی‌ها /گ/، در لهجه مصری و سوریه /ء/ و در لهجه فلسطینی /ک/ تلفظ می‌شود. ویا چگونگی تلفظ /ج/ که در لهجه مصری /گ/ آوایِش می‌شود مانند الجمهوریة => الگمهوریة و در لهجه لبنانی این حرف نزدیک به /ژ/ آوایِش می‌گردد.

800px-Arabic_Dialects.svg.png


تأثیر زبان عربی بر دیگر زبان‌ها

زبان عربی بر بسیاری از زبان‌های جهان تاثیر گذاشته‌است، این تاثیر بیشتر بر زبان‌هایی بوده‌است که زمانی در حوزه قلمروی سرزمین‌گشایی‌های عرب‌ها بکار برده می‌شده‌اند، زبان‌های اردو، فارسی و ترکی بسیاری از واژگان امروزی خود را از زبان عربی گرفته‌اند. زبان‌های امروزی اروپا شماری از واژه‌های علمی و فلسفی خود را از عربی گرفته‌اند؛ برای نمونه، واژه algebra برگرفته از واژه «الجبر» عربی است. این زبان بر دستور زبان و واژگان زبان‌های اسپانیایی و پرتغالی هم تاثیر نهاده‌است، زبان‌های مالتی و هندی هم واژه‌های بسیاری از عربی دارند، هندی افزون بر واژگان، چندین حرف ویژه عربی را نیز به کار می‌برد.

تأثیر زبان‌های دیگر بر زبان عربی

از این میان می‌توان به تأثیر زبان‌های فارسی، عبری، اکدی و رومی بر آن اشاره کرد، حتی در نوشتار قرآن چنین واژه‌هایی یافت می‌شوند هر چند که زبان عربی بنا بر ویژگی نهادین خود که واژه‌ها در آن گردانِش (صرف) می‌شوند چهره وام‌واژه‌ها را چنان دگرگون می‌نماید که شناسایی ریشه آن بسیار دشوار می‌گردد. برای نمونه واژه عربی «جلاب» بر وزن «فعال» برگرفته از واژه فارسی «گلاب» است.

تاثیر ایران بر تاریخ زبان عربی

در زمان‌های قبل از اسلام زبان عربی به دو شاخه عربی جنوبی و عربی شمالی تقسیم می‌گردید. عربی جنوبی در اطراف یمن کنونی صحبت می‌شد و تحت تاثیر ارتباط با مصریان باستان و تمدن فنیقی قرار گرفته بود. زبان عربی امروزی بر اساس تدوین زبان اولیه عربی توسط ایرانیان در زمان ساسانیان بوده که صرف و نحو آرایش کلمات برای زبان عربی ایجاد شد و از حالت اولیه آن خارج شد .این زبان با ظهور اسلام و زبان عربی قرآنی که نزدیکی زیادی به زبان شکل یافته عربی داشت به مرور زمان فراگیر شد و امروزه به عنوان زبان عربی کلاسیک در تمام نقاط عرب زبان پراکنده شده.

از زبان فارسی

زبان عربی اشتقاقی‏ است، بدین معنی که‏ عرب‏زبانان از الگوهای افعال، تفعیل، مفاعله، استفعال و.... بهره می‌برند و با ریختن ریشه واژه در این الگوها که «باب» نامیده می‌شوند، واژه می‌سازند. در عربی همین روش را برای ریشه‌های واژه‌های پارسی هم به کار می‌برند. برای نمونه از واژه فارسی زمان، مشتق‌هایی مانند ازمنه، مزمن و زمن ساخته شده‌است که شناسایی ریشه آن را دشوار می‌کند. نمونه دیگر واژه پارسی" کادیک" بصورت قاضی و سایر مشتقات آن مانندقضاوت و مقتضی و ...نمونه‌ای دیگر واژه «مورَخ» به معنی تعیین زمان رویدادها است و در قرآن و عربی پیش از اسلام نبوده و ریشه عربی ندارد. فیروزآبادی درالقاموس المحیط آنرا بر گرفته از ماه رخ دانسته است اما عده‌ای از زبانشناسان معاصر آنرا اسم فاعل از تاریخ می دانند و خود تاریخ را عربی شده از" تاریک" می دانند. زیرا سخن از گذشته‌ها در تاریکی و ابهام قرار دارد. در مجله "الدراساتُ الأدبیّة » بهار و تابستان ۱۳۴۳.نویسنده دیدگاههای مختلف را در این خصوص آورده و نظر حمزه اصفهانی را در مورد عربی شده از "ماه رخ" و یا "تاریک" را بررسی نموده‌است. و نتیجه گیری نموده که معرب شده از تاریک بیشتر محتمل است و به منطق نزدیک تر است. اعراب شمار زیادی از واژه‌های فارسی را برابر گویش خود تغییر دادند و شماری از همین واژه‌ها به‌وسیلهٔ ایشان و کارگزاران ایرانیِ آنها به فارسی وارد شد. چند نمونه از این گروه واژه‌های «فیل»، «فردوس»، «ابریق»، «قهستان» و «کنز» هستند که به ترتیب از واژه‌های فارسی «پیل»، «پردیس»، «آبریز»، «کوهستان» و «گنج» ساخته شده‌اند. عربی سازی شمار دیگری از واژه‌های فارسی و راه یافتن آنها به فارسی از الگوی پیچیده‌تری پیروی می‌کند. یک نمونه واژهٔ «جنحه» است که در فارسی کنونی کاربرد حقوقی دارد. این واژه از مفرد کردن واژهٔ «جُناح» ساخته شده‌است، اما «جناح» خود عربی شدهٔ واژهٔ فارسی «گناه» است . واژگانی مانند «بهلوان» (پهلوان) و «مهرجان» (بر گرفته از مهرگان که برای هرگونه جشن بکار می‌رود) در عربی نیز برگرفته از واژگان فارسی هستند واژه‌هایی مانند برنامه (برنامج)، فیروز، تنور، خندق، قناة، قلعة (کلات)، منجنیق، اسفناج، دیوان، برزخ، بلبل، حنا، یاسمین، سرو، عدس، شهی، آجر، گچ (به عربی جص)، خنجر (برگرفته از واژه خونگر)، طربوش (بر گرفته از سرپوش) از پارسی گرفته شده‌اند در قرآن نیز واژگان پارسی فراوانی راه یافته‌است. که از این دید پر نفوذترین زبان بر ادبیات قرآنی انگاشته می‌شود: دین، سراج (برگرفته از چراغ)، جند، سجیل (بر گرفته از سنگ‌گل)، نمارق (جمع واژه نرمک ایرانی به معنی بالش)، وزیر (از وَچیر پهلوی)، مسک (از مشک پهلوی)، عفریت (از آفرید) از دیگر واژهه‌هایی که از فارسی به عربی رفته‌اند می‌توان به: هندسه (برگرفته از اندازه / هَنداچک)، محراب (برگرفته از مهراب) و مسجد (برگرفته از مَزگت) اشاره کرد.

از زبان‌های دیگر

در زبان عربی واژگان بسیار زیادی وجود دارد که به آنها معربات یعنی عربی شده می‌گویند. ریشه بسیاری از معربات هنوز ناشناخته‌است سازمان استاندارد سازی عربی کوشش فراوانی کرده تا ریشه اینگونه کلمات شناسایی شود اما بدلیل اینکه در عربی سازی معمولاً واژگان بیگانه بطور کامل برهم ریخته می‌شود نمی‌توان بسادگی اینگونه معربات را ریشه یابی نمودگفته می‌شود حدود ۵ هزار واژه معرب از کلمات رایج در زبان فارسی به زبان عربی راه یافته‌است. واژگانی مانند جص - مجصص و مشتقات آن (از گچ) و اساطیر و اسطوره از stori لاتین و خارطة و خوارط از carta و منهی عنه و نهی از نه no فارسی و سانسکریت. . واژه «کتاب» ریشه اکدی دارد و همراه با قرآن به عربی اندرآمده‌است و . در دو سده گذشته نیز واژگان فراوانی از زبان‌های اروپایی به عربی راه یافته‌اند. برای نمونه «تکنولوژی» که گفته می‌شود «التکنولوجیه» و یا در سیاست (مانند: الإمبریالیة، الإیدیولوجیا...)، یا هنر و ادبیات (مانند: رومانسیة، خارطة ازکارتوگرافی Carta- باکلوریا(Bachelor)-ماجستر(Master)- فلسفة، فلم (فیلم)، سیناریو (سناریو)...) و یا صنعت و تکنولوژی (مانند: باص، رادیو،اوراش/ ورشه(Workshop) - تلیفون، تلفزیون، Technic- تقنی - . کمبیوتر...). در کتاب "الکلمات الفارسیه فی المعاجم العربیه" حدود ۳ هزار کلمه عربی که از زبان فارسی به عربی راه یافته اندرا به همراه توضیحات برای هر کلمه آورده‌است.قبلاً نیز جوالیقی ۸۳۸ کلمه و در کتاب المنجد ۳۲۱ کلمه و ادی شیر، در کتاب واژه‌های فارسی عربی شده، ۱۰۷۴ واژه فارسی را توضیح داده‌است.

زبان رسمی در: الجزایر
بحرین
کومور
چاد
جیبوتی
مصر
اریتره
عراق
اردن
کویت
لبنان
لیبی
موریتانی
مراکش
عمان
فلسطین
قطر
عربستان سعودی
سومالی
سودان
سوریه
تونس
امارات متحده عربی
صحرای غربی
یمن
 

Firelink

Registered User
تاریخ عضویت
29 جولای 2009
نوشته‌ها
131
لایک‌ها
141
عربی خلیجی

عربی خلیجی گویشی از عربی است که بیشینهٔ مردم سواحل جنوبی خلیج فارس بدان سخن می‌گویند. این نوع عربی لهجهٔ بومی کشورهای امارات متحدهٔ عربی، کویت، قطر، عمدهٔ مناطق ساحلی خاوری عربستان سعودی، قسمت کوچکی از شمال عمان ، زبان محلی اهواز و تاحد کمی بحرین می‌باشد. ویژگی اصلی این لهجه نسبت به سایر لهجه‌های شبه جزیرهٔ عربستان وجود وام واژه‌های فارسی و تلفظ «چ» بجای «ک» و «گ» بجای «ق» می‌باشد.

عربی جنوبی نو

عربی جنوبی نو زبانی سامی است که توسط گروه های قومی کوچکی در یمن و عمان استفاده می شود.این زبان با زبان عربی تفاوت آشکار دارد و دو زبان جداگانه شناخته شده اند.زبان عربی جنوبی نو گویش های متعددی دارد که مهمترین آنها گویش مهری و گویش سقطری می باشد.

عربی لبنانی

عربی لبنانی یکی از انواع گویش های عربی شرقی با وامواژه های بسیاری از زبان های خاورمیانه ای قدیم و اروپایی است. این گویش در اصل در محدوده کشور لبنان تکلم می شود. اهالی لبنان همچنین به شکل مخلوط فرانسوی و انگلیسی صحبت می کنند و این آمیختگی را به گویششان نیز می کشانند.تأثیر زبان های رایج دیگر در لبنان؛ کردی، ارمنی، آشوری و...در عربی لبنانی مشهود است.

عربی عراقی

عربی عراقی که به عربی میان رودان نیز شناخته می‌شود یکی از شاخه‌ها و گویش‌های زبان عربی است و گویش عرب زبانان مردم عراق و بخش‌های از سوریه است.

عربی خراسانی

عربی خراسانی(به عربی: العربية الخراسانية)‏ گویشی از زبان عربی است که در بین اهالی عرب زبان بومی خراسان تکلم می‌شود.

عرب های منطقهٔ خراسان در ایران از بازماندگان عرب هایی هستند که در قرون اولیه اسلامی و بخصوص در سال (۱۵۰ ه.ق) به خراسان وارد شدند. گویش آنها نیز با وجود تاثیر فراوان زبان فارسی تاکنون اصالت خود را حفظ کرده و واژگان اصیل فراوانی در آن یافت می‌شود و اکثریت مردم این منطقه در حال حاضر به زبان عربی با گویشی خاص تکلم می‌کنند.

منطقۀ عرب خانه در جنوب خراسان از مهمترین مراکزی است که تاکنون اصالت زبان و گویش عربی در آن برجای مانده است .زبان عربی، زبان غالب در این ناحیه به شمار می آید. از ویژگی های آن وجود نمونه هایی فراوان از واژگان اصیل عربی در این گویش است.

---------------------------------

عربی مصری

عربی مصری (اللغه المصریه الحدیثه، «زبان مصری جدید» یا «زبان مصری») یکی از لهجه‌های زبان عربی است. عربی مصری به عنوان گویش محاوره‌ای، زبان دوم مشترک بین تمام عرب‌زبانان است و دلیل آن وجود انبوه فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی و منابع عربی به این گویش است.

بسیاری از واژگان عربی مصری با عربی استاندارد تفاوت دارد.

الفبای مصری

ا ( ‎[æ(ː)]‎ و ‎[ɑ(ː)]‎).
ب (‎‎‎).
ت (‎[t]‎ همانند تلفظ فارسی).
ة (‎[-et]‎‎).
ث (‎‎ همانند تلفظ فارسی).
ج (‎[g]‎ مثل گ در فارسی)
ح (‎[ħ]‎).
خ (‎[x]‎ همانند تلفظ فارسی).
د (‎[d]‎ همانند تلفظ فارسی).
ذ (‎[z]‎. همانند تلفظ فارسی).
ر (‎[ɾ~r]‎، و ‎[ɾˤ~rˤ]‎).
ز (‎[z]‎ همانند تلفظ فارسی).
س (‎‎ همانند تلفظ فارسی).
ش (‎ [ʃ]‎همانند تلفظ فارسی).
ص ([sˤ]).
ض (همانند تلفظ فارسی).
ط (همانند تلفظ فارسی).
ظ (نطق: ‎[zˤ]‎).
ع (نطق: ‎[ʕ]‎).‏
غ (نطق: ‎[ɣ]‎. همانند تلفظ فارسی).
ف (‎[f]‎).
ق (‎[ʔ]‎ مثل \ء\ در فارسی).
ک (‎[k]‎).
ل (‎[l]‎).
م (‎[m]‎).
ن (‎[n]‎).
ه (‎[h]‎، ‎[-æ، -ɑ]‎.\ ‎[-jæ، -jɑ، -eː، -eːh]‎).
و (‎[w]‎، ‎[u:]‎~‎[ɵ(]‎، ‎[o(]‎، ‎[ɔ(]‎).
ی (‎[j]‎، ‎[i:]‎~‎[ɪ(]‎، ‎[e(]‎، ‎[e̙(]‎، ‎[-i]‎ مثل "ی" در فارسی).
ی (‎[-i]‎ همانند تلفظ فارسی).
پ (‎[p]‎ همانند تلفظ فارسی).
چ (‎[ʒ]‎ مثل ژ).
ڤ (‎[v]‎ مثل v در فارسی و).

-------------------------------------------

عربی خوزستانی

عربی خوزستانی گویشی از زبان عربی و بسیار نزدیک به لهجه عربی بین‌النهرینی است که در جنوب ‌غرب ایران بویژه استان خوزستان و نواحی جنوبی استان ایلام توسط مردم عرب بدان تکلم می‌شود.

پراکندگی جغرافیایی و لهجه‌ها

زبان عربی در میان عربهای خوزستان رایج است. بخش‌های بسیاری از زمین‌های روستایی و شهری استان خوزستان شامل سوسنگرد و هویزه و شادگان[۱] تنها بخش‌هایی هستند که بطور کلی عرب‌زبان می‌باشند. همچنین در دیگر شهرهای استان خوزستان مانند اهواز, آبادان, خرمشهر, شوش دانیال و امیدیه زبان عربی در کنار سایر زبان‌های رایج شهر را تشکیل می‌دهند. همچنین جنوب استان ایلام در مناطق دهلران, موسیان و دشت عباس زبان عربی بین عشایر عرب رواج دارد.
گویش عربی مردم خوزستان تفاوت‌هایی نیز با یکدیگر دارد و لهجه عربی خرمشهر را فصیح‌ترین و اصلی‌ترین لهجه این گویش می‌دانند.

ویژگی‌های زبانی

زبان عربی خوزستان بدلیل شفاهی بودن و نیز افزایش سواد و تحصیلات میان مردم عرب و نیز گسترش استفاده از رسانه و مدارس فارسی زبان تفاوت‌های زیادی با گویش عربی رایج در منطقه عراق یافته‌است.مهمترین این تاثیرات در ساختار جمله است که ترتیب فاعل(s)فعل(v) و مفعول(o) در زبان عربی خوزستانی متفاوت با سایر لهجه‌ها و گویش‌های این زبان است. و دو سبک (SVO) و (VSO) در تمام لهجه‌های عربی رایج است اما عربی خوزستانی بر خلاف این‌ها یک الگوی (SOV) هم دارد که به‌جز عربی ازبکستانی در سایر لهجه‌های عربی دیده نمی‌شود و این تحت تاثیر زبان فارسی در ایران و تاجیکی در ازبکستان رقم خورده‌است.

آواشناسی

از نظر آواشناسی لهجه عربی خوزستان سریع بوده و تمایل به حذف همخوان‌ها در آن وجود دارد.در این لهجه برای مثال واژه أنتَ ('ant-a) در گفتار بصورت إتِّ(e-tt-e) یا در دیگر نمونه قلت لی به معنی ( به من گفتی) در میان مردم خوزستان بصورت گیت‌لی (GI-T-LI) تلفظ می‌شود.در لهجه عربی این منطقه صامت "ق" بصورت "گ" و صامت "ک" گاهی بصورت "چ" تلفظ می‌شود.همچنین حرف"ج" نیز بیشتر اوقات بصورت"ی" ادا می‌شود.این تفاوت‌ها و یا نظایر آن در تمام لهجه‌های عربی مانند مصری و لبنانی نیز موجود است.
 

Firelink

Registered User
تاریخ عضویت
29 جولای 2009
نوشته‌ها
131
لایک‌ها
141
زبان تایلندی

زبان تایلندی یا زبان تای (به تایلندی: ภาษาไทย) زبان ملی و رسمی کشور تایلند و زبان مادری قوم تای گروه نژادی غالب تایند است. زبان تای عضو گروه زبان‌های تای از خانواده زبان‌های تای-کدای است. به نظر می‌رسد خانواده زبان‌های تای-کدای از چین جنوبی سرچشمه گرفته باشد و برخی زبان‌شناسان آن را با خانواده زبان‌های استروآسیایی، استرانزی یا چینی-تبتی مرتبط می‌دانند. این زبان، نواخت‌بر است و برای نمایش روابط نحوی، واژه‌های غیرقابل تصریف را به‌کار می‌برد. ترکیب نواخت‌ها، رسم‌الخط پیچیده، نشانه‌های نحوی و نشانگرهای آوانمایی می‌توانند آموختن زبان تای را برای کسانی که به زبان‌های وابسته سخن نمی‌گویند، دشوار سازد.

گویشوران

زبان تایلندی در تایلند و مالزی شمالی به‌کار می‌رود و مجموع گویشوران آن در حدود ۶۰ تا ۶۵ میلیون نفر برآورد می‌شوند.

دبیره

الفبای تای از الفبای خمری ریشه گرفته است که از خط برهمایی از خانواده هندی الگوبرداری شده است. زبان و الفبای آن خویشاوندی نزدیکی با زبان لائوسی (لائو) دارد. این خط شامل ۴۴ همخوان است که ۲ همخوان دیگر کاربردی ندارند. از این تعداد، ۶ همخوان در آغاز کلمه به کار نمی‌روند. ویژگی شگفت خط تای، جداناسازی کلمه‌های یک جمله از یکدیگر است که دشواری خواندن این خط را بسیار افزایش می‌دهد.

دشواری‌ها

مانند بسیاری از زبان‌های آسیایی، به ویژه زبان خمر، یکی از دشواری‌های عمده، کاربرد عبارت‌های مؤدبانه‌ای است که دقیقاً مناسب با شرایط باشد: سن، جنس، نقش اجتماعی مخاطب و نیز میزان احترام نسبت به او در ضمیرها و گاه واژگان تغییراتی ایجاد می‌کند. توجه به تمایز بزرگترها از کوچکترها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
 

Firelink

Registered User
تاریخ عضویت
29 جولای 2009
نوشته‌ها
131
لایک‌ها
141
زبان عبری

زبان عبری (עברית تلفظ: ایوْریت)، عضوی از شاخه زبان‌های سامی است. و با زبان‌های عربی و آرامی هم خانواده‌است. حدود ۷ میلیون نفر به طور عمده در اسرائیل، در ایالات متحده آمریکا و جوامع یهودی در سراسر جهان به زبان عبری جدید تکلم می‌کنند. به علت اینکه بیشتر ساکنین اسرائیل را مهاجرین تشکیل می‌دهند، زبان عبری جدید برای بخش قابل توجهی از ساکنین این کشور زبان دوم بشمار می‌آید. این زبان در کنار زبان عربی، یکی از زبانهای رسمی اسرائیل است. همچنین بسیاری از دعاها و نیایشهای یهودیان در سراسر دنیا به زبان عبری کلاسیک است.


الفبای عبری

الفبای عبری از ۲۲ حرف تشکیل شده‌است. صداهای زیر شیوه تلفظ حروف زبان عبری هستند:

اَلِف - بِیت – گیمل – دالِت – هِ – واو – زَین – خِت – تِت – یُد – کاف – لَمِد – مِم – نون – سَمِخ – عَین – پِه - زادی – کُف – رِش – شین – تاو
 

Firelink

Registered User
تاریخ عضویت
29 جولای 2009
نوشته‌ها
131
لایک‌ها
141
زبان ارمنی

زبان ارمنی (به ارمنی: Հայերեն هایِرِن) یکی از زبانهای هندواروپایی است که در منطقه قفقاز و به ویژه در کشور ارمنستان رایج است. این زبان با خط ویژه خود یعنی الفبای ارمنی که توسط مسروب ماشتوتس ابداع گردیده نوشته می‌شود. ارمنی خود شاخه‌ای مستقل از خانواده زبانهای هندواروپایی است. زبان ارمنی دو گویش بزرگ اصلی دارد یکی ارمنی شرقی و دیگری ارمنی غربی. زبان رسمی کشور ارمنستان به گویش ارمنی شرقی است. مجموع گویشوران به زبان ارمنی در جهان ۹ میلیون است.

ارمنی‌ها گروهی از اقوام هند و اروپایی بودند که از راه بلغارستان به آناتولی کوچیدند و در شرق آناتولی با قوم اورارتو درآمیختند. اورارتوها همنژاد با گرجی و چچنهای امروزی بودند. از این آمیزش قوم ارمنی پدید آمد که همه آنها همان زبان هند و اروپایی ارمنی را صحبت کردند و زبان اورارتویی منقرض شد.

درصد بسیار بالایی از واژگان زبان ارمنی از زبانهای ایرانی وام گرفته شده‌است بگونه‌ای که زبانشناسان نخست فکر می‌کردند که زبان ارمنی یکی از زبان‌های ایرانی است.ولی با پژوهش بیشتر آشکار گشت که ارمنی یک شاخه مستقل از زبان‌های هند و اروپایی است.
 

Firelink

Registered User
تاریخ عضویت
29 جولای 2009
نوشته‌ها
131
لایک‌ها
141
زبان شنگانی

زبان شنگانی یا زبان تسونگا از زبان‌های بانتو و از خانواده زبان‌های نیجر-کنگویی رایج در جنوب شرق آفریقاست که قریب به چهار میلیون گویشور دارد. این زبان زبان بومی قبایل تسونگا است که تنها در آفریقایی جنوبی از مقام زبان رسمی برخوردار است. زبان شنگانی به خطی برگرفته از الفبای لاتین نوشته می‌شود. این زبان گویش های متفاوتی را در زیمبابوه و در ماپوتو و اینهامبانه دارد. همچنین رابطه این زبان و زبان زولو در حد روابط دو گویش است.
 

Firelink

Registered User
تاریخ عضویت
29 جولای 2009
نوشته‌ها
131
لایک‌ها
141
زبان شونا

زبان شونا یکی از زبان‌های آفریقایی از شاخه بانتو است که یکی از سه زبان رسمی کشور زیمبابوه به‌شمار می‌آید.

شونا توسط درصد بالایی از مردم زیمبابوه صحبت می‌شود و زبان اصلی این کشور به‌شمار می‌آید. شونا به همراه ندبله و انگلیسی سه زبان رسمی آن کشور است. شونا در میان بخشی از مردم زامبیا، بوتسوانا و موزامبیک نیز رواج دارد.

قبایل و اقوامی که شونازبان هستند عبارتند از: ززرو، کارانگا، مانییکا، نداو و کوره‌کوره.

شونا خط و دستور زبان استاندارد خود را دارد و این استانداردسازی در اوایل سده بیستم انجام شد و در دهه ۱۹۵۰ شکل ثابت به خود گرفت. نخستین رمان به شونا، رمان فسو نوشته سالومون موتسوایرو است که در سال ۱۹۵۷ منتشر شد. شونا در مدارس تدریس می‌شود اما زبان آموزشی رشته‌های مختلف نیست.
 

Firelink

Registered User
تاریخ عضویت
29 جولای 2009
نوشته‌ها
131
لایک‌ها
141
زبان کنوری

زبان کنوری زبانیست که در کشورهای نیجریه، نیجر، چاد و کامرون استفاده می‌شود. حدود چهار میلیون نفر به این زبان صحبت می‌کنند. ترکیب واژه‌ها در این زبان به شکل نهاد مفعول فعل است.
 

Firelink

Registered User
تاریخ عضویت
29 جولای 2009
نوشته‌ها
131
لایک‌ها
141
زبان هررو

زبان هررو (Otsiherero) زبانیست از خانوادهٔ زبان‌های بانتو (گروه نیجر-کنگو). این زبان به وسیلهٔ مردم هررو صحبت می‌شود که در کشورهای نامیبیا و بوتسوانا زندگی میکنند. جمعیت این دو کشور حدود ۱۳۳،۰۰۰ میباشد.
 

Firelink

Registered User
تاریخ عضویت
29 جولای 2009
نوشته‌ها
131
لایک‌ها
141
زبان خمر

زبان خِمِر یکی از اصلی‌ترین زبان‌های استرا-آسیایی است.

این زبان به طور چشمگیری از مذاهب هندو و بودایی و در نتیجه زبان‌های پالی و سانسکریت تأثیر پذیرفته است. در ضمن به دلیل نزدیکی جغرافیایی این زبان بر زبان‌های تای و لائوسی نیز تأثیر گذاشته است و از آن‌ها تأثیر پذیرفته است. با این حال خمر به نوعی با سایر زبان‌های منطقه مانند تای، لائوسی و ویتنامی متفاوت است. علت آن نیز اینست که از زبان‌های نواختی یا آهنگین نیست.

زبان خمر بیشتر در کشورهایی چون کامبوج، ویتنام، تایلند، ایالات متحده، فرانسه و استرالیا صحبت می‌شود و بیش از ۲۰ میلیون گویشور دارد که از این تعداد بیش از نیمی از آن‌ها از کامبوج هستند.

خمر، زبان رسمی کشور کامبوج است.
 

Firelink

Registered User
تاریخ عضویت
29 جولای 2009
نوشته‌ها
131
لایک‌ها
141
زبان فنلاندی

زبانِ فَنلاندی (به انگلیسی: Finnish language)‏ (به فنلاندی: suomi، تلفظ: سوئُمی) زبانی است که ۹۲ درصد فنلاندی‌ها و اقلیت‌های فنلاندی در بیرون از فنلاند بدان سخن می‌گویند. همچنین این زبان زبان رسمی فنلاند و زبان رسمی اقلیت‌های زبانی فنلاندی در سوئد و نروژ می‌باشد.

فنلاندی از خانواده زبان‌های فین‌واوگری و از دید گونه‌شناسی میان زبان‌های صرفی و زبان‌های پیوندی جای می‌گیرد. در این زبان نام‌واژگان، صفت‌ها، ضمیرها، کارواژگان و شمارگان وابسته به نقششان در جمله صرف‌شده و تغییر می‌پذیرند.

تاریخچه

چنین پنداشته می‌شود که زبان‌های بالتیک-فینی از دل زبان نیافینی- که آن هم از زبان‌های سامیک در ۱۵۰۰ تا ۱۰۰۰ (پیش از میلاد) جداشده‌بود-بیرون‌آمده‌باشد. پنداشته می‌شود که زبان نیافینی سه گویش داشته‌است:شمالی، جنوبی وخاوری. زبان‌های بالتیک-فینی در سده ۱ (میلادی) جداشدند ولی به اثرگذاری بر هم دنباله‌دادند. از این‌رو گویش‌های فنلاندی خاوری از دید پیدایشی نیافینی خاوری با بسیاری از ویژگی‌های خاوری‌است و گویش‌های فنلاندی جنوب غربی اثرهایی یکدست از استونیایی داراست.

شیوه نوشتاری فنلندی نخستین بار به دست میکائل آگریکولا اسقف فنلاندی در سده ۱۶ آفریده شد. وی پایه نویسه خود را بر سوئدی، آلمانی و لاتین گذارد. درآینده بسیاری دیگر نیز در نویسه فنلاندی بازنگری نمودند. در سده شانزدهم ادب فنلاندی به کوشش کسانی چون پاوالی یوستن، اریک سورولاینن و یاکو فینو و آگریکولا به کامیابی‌هایی دست‌یافت. در سده ۱۷ در فنلاند کتاب‌هایی به زبان‌های فنلاندی، نروژی، سوئدی، دانمارکی، استونیایی و آلمانی چاپ‌شد. با این‌همه در این زبان هنوز کتاب‌های ارزشمند به لاتین نوشته می‌شد و زبان‌های فنلاندی و سوئدی کم‌ارج دانسته‌می‌شدند.

زبان فنلاندی دارای بزرگ‌ترین دسته از همخوان‌های سایشی بوده که امروز بسیاری از آن‌ها را از دست داده‌است. برای نمونه آوای /ɣ/(غ) از میان رفته و برای نمونه واژه parghutin به paruttiin دگرش یافته‌است.

دسته‌بندی

فنلاندی هموند گروه زبان‌های بالتیک-فینی و از خانواده زبان‌های اورالی‌ست. از دیگر زبان‌های این خانواده می‌توان از استونیایی و مجاری نام‌برد. فنلاندی زبانی ترکیبی و از گونه زبان‌های پیوندی‌ست. اندکی آمیزش زبانی در میان فنلاندی‌زبانان دیده می‌شود. در این زبان صرف و دگرش‌ها در نام‌واژه‌ها و کارواژه‌ها وابسته به نقششان در جمله است.

فنلاندی زبانی است از خانواده زبان‌های فین‌واوگری. برخی از نشانه‌های این وابستگی از این دستند:
ریخت‌شناسی؛ دربرگیرنده:
قالب پسوندها مانند حالت مضافٌ‌الیهی ملکی‎ -(t)a / -(t)ä (<فین‌واوگری‎ *-ta),
نشانه‌های جمع -t و -i-
پسوندهای مضافٌ‌الیه مانند اول‌شخص مفرد‎ -ni (<فین‌واوگری‎ *-mi),
پسوندهای اشتقاقی گوناگون
بهره‌بری از واژگانی با آوایی یکسان با دیگر زبان‌های فین‌واوگری

ویژگی‌هایی که سبب جدایش فنلاندی از زبان‌های هند و اروپایی می‌وشد از این دستند:
نبودن جنس در دستور زبان فنلاندی؛ برای نمونه ضمیر hän هم برای نرینه و هم برای مادینه معنای او را می‌دهد(مانند انگلیسی از she , he بهره نمی‌برد.)
واژه‌های دراز به دلیل ساختار زبانی
قالب‌های دستوری بسیار
برتری پس‌نهاده‌ها به حرف اضافه، هر دوی اینها به دلیل گستردگی وندهای پیوندی کم‌کاربردند.
بی‌بهرگی از فعل داشتن، به جای آن یک ساختمان مکانی بهره‌برداری می‌شود.

درباره جایگاه و خاستگاه زبان فین‌واوگری نگره‌های گوناگونی هست. برپایه نگره‌های تازه از جدایش میان زبان فنلاندی و مجاری ۶۰۰۰ سال می‌گذرد.

برخی پژوهش‌ها می‌رساند که نیاکان فنلاندی‌ها ۳هزار سال پیش در فنلاند کنونی جاگیرشده‌اند. زبان فنلاندی وامواژگان بسیاری از زبان سوئدی و دیگر زبان‌های ژرمنی ستانده‌است.

پراکندگی جغرافیایی

نزدیک به ۶میلیون‌تن که بیشترشان در فنلاند می‌زیند به زبان فنلاندی سخن‌می‌گویند. همچنین اقلیت‌های فنلاندی‌زبان در کشورهای سوئد، نروژ، استونی و روسیه می‌زیند. چندصدهزارفنلاندی‌زبان در سوئد می‌زیند. اینان در دهه ۱۹۷۰ که بیکاری در فنلاند گسترش یافته و صنعت خودروسازی سوئد نیز پررونق گشته‌بود به سوئد کوچیدند. در آمریکا، استرالیا و همچنین برزیل و آرژانتین نیز دسته‌هایی فنلاندی‌زبان می‌زیند.

کوچ به فنلاند در سال‌های پیش رو اگرچه عنصرهایی از زبان کوچندگان را به فنلاندی درآورده‌است، ولی بر شمار فنلاندی‌زبانان نیز می‌افزاید.

فنلاندی در کنار سوئدی یکی از دو زبان رسمی کشور فنلاند می‌باشد. همچنین فنلاندی در کشور سوئد نیز زبان رسمی اقلیت است. فنلاندی یکی از زبان‌های رسمی اتحادیه اروپا نیز می‌باشد.

وام‌گیری

در گذار از سده‌ها زبان فنلاندی وام‌واژه‌هایی بسیاری از زبان‌های بسیار و به ویژه از زبان‌های همسایه هندواروپایی خود وام‌گرفته‌است. آنچنان که واژگان زنده با ریشه فین‌واوگری را در فنلاندی تنها ۳۰۰ واژه می‌دانند. اگرچه به دلیل ساختار آوایی و دستوری و آواآرایی ویژه فنلاندی این وام‌واژه‌ها سیمایی بومی‌شده به خود گرفته‌اند و در زبان فنلاندی حل شده‌اند.

در بنیاد نخستین وام‌واژه‌های گرفته شده از سوی زبان‌های فین‌واوگری از زبان‌های آغازین هندواروپایی بوده‌است و آنگاه از زبان‌های هندوایرانی، ترکی، بالتیک، ژرمنی و اسلاوی بوده‌است. از این گذشته برخی واژگان در زبان فنلاندی می‌باشند که نه در دیگر زبان‌های فین‌واوگری یافت می‌شوند و نه وابسته به هیچ زبانی از گروه‌های زبانی یادشده هستند. بدین واژگان به چشم واژگان به‌جامانده از زبان نوردیک- که پیش از ورود نیاکان فنلاندی‌زبانان در فنلاند و اسکاندیناوی بدان سخن‌گفته‌می شد-نگریسته و توجه‌می‌شود. از این دسته می‌توان از واژگان musta(سیاه)،mäki (تپه)،saari(جزیره)، suo(مرداب) نام‌برد. همچنین جاینام‌هایی چون Päijänne و Imatra که پنداشته‌می‌شود پیش از آمدن نیاکان فنلاندی‌ها بدین نام‌ها خوانده‌می‌شده‌اند.

از زبان‌های ژرمنی می‌توان واژه‌های kuningas(شاه) و ruhtinas(شاهزاده) از ریشه *kuningaz و *druhtinaz را نام برد.

نمونه برای وام‌واژه‌های کهن هندوایرانی واژه vasara به معنای چکُش اوستایی که شده‌است vadžra یا vajra، و orja به معنای برده از واژه arya,airya به معنای انسان.(برخی این واژه پسین را از اسلاو در بسیاری از زبان‌های اروپایی می‌دانند.)

در سال‌های نزدیکتر زبان سوئدی آبشخور باروری برای واگیری زبان فنلاندی از آن شده‌است. از این در گذر سوئدی کار صافی برای درونشُد دیگر وام‌واژه‌ها به فنلاندی را نیز انجام می‌دهد. فنلاند از سده ۱۲ (میلادی) بخشی از پادشاهی سوئد بوده‌است و در ۱۸۰۹ به چنگ روس‌ها افتاد و پس از آن به خودمختاری رسید. این‌همه سبب شد تا سوئدی زبان نخستین فنلاند باشد و روسی هم نتواند جای آن را بگیرد. حتا هنگامی که فنلندی زبان رسمی شد تنها توانست در کنار سوئدی و موازی با آن جای بگیرد و این شیوه دوزبانه همچنان هم پایدار است. امروزه ۶درصد از فنلاندیاین سوئدی‌زبان زبان مادریشان سوئدی‌است.

واژه‌های نو

امروزه به جای برخی وام‌واژه‌ها در فنلاندی واژه‌هایی ساخته شده‌است؛ برای نمونه:
puhelin به جای تلفن telephone (واژه به واژه:گفتن + -in که پسوند ابزار است=ابزار سخن‌گفتن)
tietokone به جای کامپیوتر computer (واژه به واژه:ماشینِ دانش)
levyke به جای دیسکت diskette (واژه به واژه:‏levy=disc+-ke ‎پسوند کوچکی)
sähköposti به جای ای‌میل email(واژه به واژه:نامه الکتریکی)
linja-auto به جای اتوبوس bus(واژه به واژه:ماشینِ خطی)

رسانه‌ها و دفتر طراحی در آفرینش واژه‌های تازه پویایند و به گونه‌ای گسترده این واژگان را در زبان فنلاندی می‌پذیرند. ولی برخی واژگانی که در این زبان کاربردی دیرینه‌تر دارند و یا بومی می‌شوند را نیز در زبان می‌پذیرند.

الفبای فنلاندی

فنلاندی بیست‌و نه حرف دارد: A, B, C, D, E, F, G, H, I, J, K, L, M, N, O, P, Q, R, S, T, U, V, W, X, Y, Z, Å, Ä, Ö

Å از سوئدی گرفته شده و ویژه نامها و جاینام‌های سوئدی است.

نمونه‌ای از زبان فنلاندی

800px-Tieto.jpg

Tietosanakirja دانشنامه ۱۱ جلدی فنلاندی،۱۹۰۹-۱۹۲۲


kyllä/joo (عامیانه/رسمی): بله
ei :نه
olen / minä olen :من هستم
minä, sinä, hän :من، تو، او
mä, sä :من، تو(عامیانه)
me, te, he:ما، شما، آنها
se: او(عامیانه)
yksi, kaksi, kolme: یک، دو، سه
neljä, viisi, kuusi: چهار، پنج، شش
seitsemän, kahdeksan:هفت، هشت
yhdeksän, kymmenen :نه، ده
sata, tuhat, miljoona :صد، هزار، میلیون
anteeksi :ببخشید
Mitä kuuluu? :چطوری؟
En ymmärrä : من نمی‌فهمم.
Ymmärrän :من می‌فهمم.
 
بالا