برگزیده های پرشین تولز

Moein TN

Registered User
تاریخ عضویت
26 اکتبر 2017
نوشته‌ها
340
لایک‌ها
52
سن
25
آموزش مقدماتی تعمیر تلویزیون
فرستنده هاي تلويزيوني:
مقدمه :
امروزه صنعت ارتباطات با رشد تكنولوژي و علوم ،توسعه چشمگيري داشته است به‌طوري‌ كه‌ امكان ارتباط بين دو نقطه از اولين نوع آن يعني تلگراف بصورت ارتباط تصويري و از طريق شبكه هاي پخش صدا و تصوير گرفته تا اينترنت ارتقاء يافته است .
در اين بين سازمانهاي متولي پخش صدا و تصوير از كليه امكانات تكنولوژيكي استفاده ميكنند تا اين امكان را براي مردم فراهم آورند يكي از امكانات موجود در پخش صدا و تصوير فرستنده و گيرنده هاي تلويزيوني هستند كه در اينجا به تيوري اصول كار هريك مختصرو مفيد مي پردازيم

الف : فرستنده هاي تلويزيوني :
يك فرستنده تلويزيوني وسيله اي است كه تصوير متحرك را كه توسط دستگاههاي ضبط كننده ويا پخش كننده مانند دوربين ويدئويي يا دستگاه پخش ويدئو و Vcd,Dvd و... توليد ميشود همراه با صداي مربوطه توسط امواج الكترومغناطيس ارسال مي نمايد و استفاده كنندگان بوسيله دستگاهي بنام گيرنده تلويزيون آن را دريافت و مشاهده مي نمايند . اينكه در ابتدا اين فرستنده ها چگونه ساخته مي شدند و اينك در چه وضعيتي بسر مي برند به بحث تاريخ توسعه فن آوري تلويزيون ارتباط پيدا مي كند كه در اينجا نمي پردازيم ولي آنچه كه از اين بحث جاي تامل دارد انواع فرستنده هاي موجود است كه عمدتاً بدو دسته عمدة (انالوگ ) لامپي و ترانزيستوري ( ديجيتال ) ترانزيستور و اي سي هاي هايبريدي تقسيم بندي مي شوند.

فرستنده هاي انالوگ :

عمدتاً از يك پايه و اساس پيروي ميكنند و اختلاف عمدة آنها در نسل كنوني در طبقة نهايي يعني تقويت كننده يا آمپلي فاير خرو جي مي باشد كه دو نوع فرستنده را از يكديگر منفك مي كند .شايان ذكر است كه در سالهاي پيش و قبل از دهة 80 ميلادي فرستنده ها و نيز گيرنده ها تماماً از انواع لامپهاي الكتروني ساخته مي شد كه پس از اختراع ترانزيستور و مدارات مجتمع كم كم از رده خارج گرديده به سيستم هاي نيمه ترانزيستوري و يا تمام ترانزيستوري و امروزه كامپيوتري ( ديجيتالي) مبدل گشته اند. بر همين اساس در اينجا ما به قسمت كم قدرت فرستنده كه( Exciter اكسايتر) ناميده ميشود پرداخته و طبقه تقويت كننده آن را در دو قسمت لامپي و ترانزيستوري تشريح خواهيم كرد . در كنار اين مطالب به لوازم جانبي فرستنده ها نيز اشاره مي كنيم كه جزء جدا نشدني از فرستنده هاي تلويزيوني اند .

بلوك دياگرام فرستنده هاي تلويزيوني :
يك فرستنده تلويزيوني بطور كلي شامل دو قسمت كم قدرت يا اكسايتر و تقويت كننده يا آمپلي فاير مي باشد .



upload_2018-10-13_13-13-34.jpeg



همانطور كه مي دانيم اطلاعات تصويري كه به چشم ما ميرسند بصورت نوري است لذا براي ارسال آن توسط امواج الكترومغناطيس نياز به يك دستگاه تبديل كننده اطلاعات نوري به
سيگنالهاي الكتريكي وجود دارد . اين دستگاه چيزي نيست جز يك دوربين ويدئويي كه تصاوير را بصورت اطلاعات الكتريكي درآورده به ساير سيستم هاي پخش و يا ضبط مانند ويدئو و ...... تحويل مي دهد .بنابراين اطلاعات تصويري ورودي به يك فرستنده يا به اصطلاح ويدئو(Video) سيگنالهاي الكتريكي است كه از تصاوير گوناگون برداشته شده است . اطلاعات صدا نيز توسط يك ميكروفون( بصورت ابتدايي ) و يا سيستم هاي پيشرفته ضبط و پخش صدا تبديل به سيگنال صدا يا (Audio) مي گرددكه همراه با اطلاعات تصويريا Video به فرستنده اعمال مي شوند. در قسمت كم قدرت يا اكسايتر فرستنده اطلاعات صدا و تصوير پردازش مي شوند بطوريكه بتوان آن را از يك سيستم آنتن بصورت موج منتشر نمود .به همين منظور مي بايست اطلاعات Audio, Video را به شكلي تغيير داد كه بتوان آنرا پخش نمود . پخش صدا و تصوير به تنهايي از يك آنتن ميسر نبوده لذا مي بايست از يك سيگنال يا موج حمال Carrier بدين منظور استفاده كرد .براي اينكار صدا و تصوير راروي موج حمال سوار كرده حامل و اطلاعات را تواماً توسط آنتن پخش ميكنيم .همچنين جهت افزايش وسعت پخش موج حاصل لازم است موج مذكور از قدرت معين كافي برخوردار باشد . بهمين منظور از تقويت كننده استفاده ميكنيم تا قدرت لازم را تامين نمايند .پس از توضيح كلياتي اينك با چگونگي كاركرد اكسايتر بيشتر آشنا ميشويم .قبل از وارد شدن به جزئيات اكسايتر لازم است اصل مهمي در مخابرات موجيTeleCommunicationرامطرح نماييم كه سوپر هتروداينيگ (Super hetrodyning) نام دارد . بر اين اساس براي آنكه يك سيستم گيرنده يا فرستنده در كليه محدودة فركانسي كار كند از يك فركانس واسطه IF( مياني) بهره مي جويد .به شكل زير نگاه كنيد .

upload_2018-10-13_13-13-34.jpeg

در اين شكل يك اسيلاتور محلي بهمراه ميكسر با كليه فركانسهاي دريافتي از طريق آنتن مخلوط شده فركانس ديگري را بوجود مي آورد . طبق قوانين مثلثات دو موج سينوسي چنانچه در هم ضرب شوند حاصل ضرب آنها داراي دو قسمت است كه اين دو قسمت يكي با فركانس مجموع دو ورودي )2w1+w ) و ديگري حاصل تفريق آنهاست
. (w1-w2)
Cosw1t * cosw2t=1/2 cos(w1+w2)t+1/2 cos(w1-w2)t
كه با حذف مؤلفه (w1+w2) توسط يك ***** پائين گذر مؤلفه دوم (W1-W2) باقي مي ماند. حال چنانچه فركانس اسيلاتور محليW2 طوري تغيير كند كه همواره با فركانس ورودي آنتن
w1 در كليه محدودة فركانسي اختلاف ثابتي داشته باشد ، نتيجه خروجي و ***** بعد از مخلوط شدن همواره يك فركانس خواهد بود. * به اين فركانس مياني يا (Intetmediate frequency) IF گفته ميشود كه كاركرد دستگاه را بسيار ساده تر ميكند چرا كه در اين حالت دستگاه در تمامي مراحل كار و باند فركانسي بايك فركانس مواجه خواهد بود . سيستم فوق يك سيستم سوپر هتروداين در گيرنده راديويي است ، كه در اكثر گيرنده ها اعم از راديو ، تلويزيون ، ماهواره و .....كاربرد دارد. در فرستنده ها نيز لازم است بمنظور رفع اثرات طبقات مختلف از اين روش استفاده شود .
يعني قبل از اينكه اطلاعات صدا و تصوير (Video-Audio روي حامل اصلي(Carrier) سوار شوند (مدوله شوند) ابتدائاً روي يك فركانس مياني (IF) مدوله شده سپس بعد از انجام اصلاحات لازم بر روي حامل اصلي مدوله گردند.
شكل زير را هم مطالعه كنيد :

upload_2018-10-13_13-13-34.jpeg

در اين بلوك دياگرام تصوير ابتدا توسط يك مدولاتور و اسيلاتور محلي سوار بر سيگنال يا موج IFشده تا بتوان اشكالات و نواقص احتمالي در انتهاي سيستم ميكسر و تقويت كننده هاي بعدي را توسط مداري بنام تصحيح كننده (Corrector)آنها را اصلاح نمود تا اطلاعات با كيفيت مطلوب ارسال گردد .
قابل ذكر است كه در سيستم ارسال صدا و تصوير ، اطلاعات تصوير Video بصورت دامنه (AM) مدوله شده و اطلاعات صدا بصورت فركانس (FM) مدوله مي گردند.بر اين اساس در فرستنده هاي تلويزيوني دو فركانس IF وجود دارد يكي فركانس IFتصوير كه طبق استاندارد برابر38.9 مگا هرتز بوده و ديگري IF صدا كه MHZ 33.4استاندارد شده است از آنجايي كه ميكسر اصلي كانال نياز به ورودي IF با لول مناسب مي باشد لازم است يك تقويت كننده جهت تنظيم لول آن پيش بيني و قبل از ميكسر قرار داده شود .با توجه به اينكه صدا در فرستنده هاي تلويزيوني بصورت FM مدوله ميشود مي توان بلوك زير را براي آن رسم نمود .



upload_2018-10-13_13-13-34.jpeg

بر اساس بلوك دياگرام فوق صدا ابتدا توسط اسيلاتور IFصدا 33.4 بصورت FM مدوله شده پس از تصحيح و تقويت در ميكسر اصلي روي فركانس كانال سوار مي شود .حال كه دو نوع اطلاعات صدا و تصوير را بصورت مجزا با هم بررسي كرديم مي توانيم بلوك دياگرام ساده يك فرستنده تلويزيوني را رسم و تشريح مينماييم .
به شكل زير توجه كنيد :





upload_2018-10-13_13-13-34.jpeg

طبق استاندارد و بر اساس پهناي باند فركانسي تصوير5 .MHZ)5 ) براي اينكه صدا و تصويردر هم تاثير نگذاشته و تركيب نشوند همواره مي بايست بين آندو فاصله فركانسي وجود داشته باشد. بر اين اساس كه اين فاصله را با فركانس IF و در سطح IFايجاد مي كنند .همانگونه كه ملاحظه نموديد فركانس IF تصوير ( 38.9 ) و IF صدا ( 33.4 ) به ميزان ( MHZ5.5 ) بايكديگر اختلاف دارند .چرا كه با توجه به ارسال با هم صدا و تصوير اين اختلاف استاندارد شده است .شكل باند صدا و تصوير يك فرستنده بصورت زير است .

upload_2018-10-13_13-13-34.jpeg

ملاحظه مي شود كه جاي IF صدا و تصوير پس از ميكس شدن (ضرب شدن)در خروجي فرستنده با يكديگر عوض شده است يعني صدا كه در IFپايين تر از تصوير قرار دارد درميكسر بالاتر از تصوير قرار گرفته است . دليل آن نيز بسيار ساده است كه به عمل ضرب دوفركانس كه قبلاً اشاره شد باز ميگردد .**
چون اختلاف فركانس IF صدا و تصوير يكبار در IF ايجاد شده اگر هر دو را با يك كرير و يك فركانس مخلوط كنيم در حاصل باز هم داراي اختلاف فركانس بين كرير صدا و تصويروجود خواهد داشت و تنها جاي كريرها با يكديگر عوض مي شود كه دليل آن نيز قبلاً ذكرگرديد. با توجه به بلوك دياگرام رسم شده از يك فرستنده تلويزيوني ملاحظه ميشود كه ازيك اسيلاتور كانال كه موج كرير را توليد ميكند به منظور مخلوط كردن يا مدولاسيون هر دو IF صدا و تصوير استفاده شده است . در بلوك دياگرام فوق همان قسمتهاي صدا و تصوير كه بطور مجزا تشريح شده رسم گرديده مضاف بر اينكه بمنظور جمع دو مؤلفه صدا و تصوير(كرير صدا وتصوير) از يك بلوك جمع كننده نيز استفاده شده است . جمع كننده صدا و تصوير در اين سيستم هاي ديپلكسور Diplexerنام دارد كه در آن خروجي تقويت كننده صدا و تصوير كه به آن اعمال شده است با هم جمع مي گردند و در نهايت به آنتن اعمال ميشوند . به اين ترتيب اطلاعات صدا و تصوير پس از طي مراحل ذكر شده به انرژي الكتريكي تبديل شده توسط آنتن بصورت موج الكترومغناطيسي منتشر ميشوند .حال كه با بلوك دياگرام كلي فرستنده آشنا شديم ميتوانيم نتيجه بگيريم كه قسمت كم قدرت يا اصطلاحاً اكسايتر فرستنده شامل كليه مدولهاي قبل از تقويت كننده را شامل مي شود . كه در بلوك دياگرام مذكور بصورت خط چين نشان داده شده است. در اينجا اين سؤال مطرحمي گردد كه آيا حتماً لازم است صدا و تصوير را بصورت مستقل تقويت نمود و نهايتاً جمع كرد يا اصولاً مي توان ايندو را يكجا و با هم تقويت نمود؟
پاسخ مثبت است چرا كه بر اين اساس سيستم بگونه اي طراحي ميشود كه صدا و تصوير را در سطح (محل )IF با هم جمع نمود و حاصل جمع را با يك تقويت كننده ارسال كرد قبل از پرداختن به اين موضوع لازم به ذكر است كه بر اساس استانداردهاي موجود لازم براي ارسال صدا و تصوير مي بايست نسبت 10 به 1 يا( 20 به 1 در تكنولوژي جديد ) بمنظورارسال آنالوگ داشته باشند.يعني يك فرستنده آنالوگ 10 كيلو وات داراي قدرت تصوير 10كيلو وات و صداي 1 كيلو وات (يا 0.5 كيلو وات) داشته باشد . همچنين ذكر اين نكته ضروريست كه : قدرت يم (BEEM ) فرستنده آنالوگ تلويزيوني بر اساس قدرت تصوير بيان ميشود يعني در فرستنده 5 KW تلويزيوني قدرت فوق KW 5 همان قدرت تصوير ارسالي است و بر اساس مطالب بالا صدا با قدرت kw 0.5 يا W 250 ارسال مي گردد. اينك به تشريح ارسال صدا و تصوير با يك تقويت كننده مي پردازيم . همانگونه كه ذكر شد در روش صدا و تصوير در سطح IF با هم جمع شوند به بلوك دياگرام زيردوباره توجه كنيد .



upload_2018-10-13_13-13-34.jpeg

در بلوك دياگرام بالا صدا و تصوير تبديل به IF شده توسط يك جمع كننده (كمباينرترانسفورمري) كنار يكديگر قرار ميگيرند . پس از اعمال تصحيحات لازم به ميكسر رفته روي كانال مورد نظر مدوله شده سپس تقويت مي گردند . از آنجائيكه در اين روش امكان توليد هارمونيكهاي ناخواسته در اثر تقويت وجود داشته و مثل شيوه قبل چيزي بنام ديپلكسور وجود ندارد از يك قيلتر ميان گذر بمنظور حذف هارمونيكهاي ناخواسته فوق استفاده كنيم .به روش قبل كه در آن صدا و تصوير هر يك داراي سيستم مستقل و تقويت كننده خاص خود است روش جدا از هم ياSeparate گوييم و به اين روش كه صدا و تصوير در IFبا هم جمع شده توسط يك تقويت كننده مشترك با هم تقويت مي شوند روش مشترك يا Commonمي ناميم . معمولاً فرستنده هاي با رنج قدرت بالا با استفاده از روش Separate طراحي و مي سازند . فرستنده هايي چون فرستنده هاي NEC پر قدرت و R&S از اين سيستم پيروي كرده اند در فرستنده هاي كم قدرت نظير تامكست2 KW و ديگر فرستنده هاي زيرW 500 مثل ميكروموج، سيمارسانا، تكتا و ... از روش Common استفاده شده است. در بعضي از فرستنده هاي پر قدرت نظير R&S Separate و NEC( KW 40) اين امكان بوجود آمده كه چنانچه تقويت كننده صدا و تصوير هر يك به هر دليلي آسيب ديد آنرا بصورت Common در آورد با يك آمپلي فاير پخش نمايند . در اينصورت مي بايست IF صدا را در محل IF تصوير جمع نموده و ديپلكسور را از مدار خارج نمود. به اين عمل مالتي پلكس كردن مي گويند كه امكان آن در فرستنده هاي R&S بصورت دستي و در NEC اتوماتيك فراهم شده است. حال كه با دو روش اصلي ارسال صدا و تصوير در فرستنده آشنا شديم به روشي اشاره ميكنيم كه در نوع Common و بمنظور استفاده از تنها يك اسيلاتور( IF بطور كلاسيك) ابداع شده كه عموماً در فرستنده هاي كم قدرت اين شيوه كاربرد دارد.




upload_2018-10-13_13-13-34.jpeg

در اين روش ابتدا توسط يك (Voltage control osc) VCO صدا را بصورت fm حول فركانس مركزي برابر( MHZ 5.5 ) مدوله كرده سپس توسط يك اسيلاتور IF با 38.9 مخلوط مي نمايند. در اين شرايط حاصل ضرب IF با 38.9 و سيگنال با فركانس MHZ 5.5 همان IF صدا يعني 33.4 خواهد بود. و تصوير مانند حالت اوليه سيستم Common مدوله مي گردد . تنها حسن اين روش صرفه جويي در يك اسيلاتور ديگر است كه با توجه به نوع سيستم وقدرت فرستنده مورد استفاده و طراحي قرار مي گيرد. البته اشكالات خاص خود را نيز دارد كه در اينجا به آن نمي پردازيم.
پارامترهاي كمي و كيفي فرستنده :
يك فرستنده تلويزيوني به لحاظ ارسال صدا و تصوير مي بايست از نظر استانداردهاي تعريف شده براي هر يك از اطلاعات تصوير و يا صدا داراي مقادير مشخص باشد .رعايت اين مقادير و ثابت نگاه داشتن آنها كيفيت پخش را تضمين ميكند. با توجه به نوع اطلاعات يعني صدا و تصوير استانداردهاي هر يك متفاوت است كه در اينجا به بخشي از آنها كه نقش اساسي دارند اشاره مي كنيم .

پارامترهاي كمي :

1- قدرت فرستنده :

قدرت فرستنده كه از نظر مقدار با قدرت تصوير بيان مي شود مي بايست همواره ثابت باشد كه استفاده كنندگان(گيرنده تلويزيوني) هنگام كاردچار افت گين نشده از تصوير مطلوبي برخوردار باشد .اين قدرت در سطح IF قابل تنظيم بوده و در محل هاي گوناگون نيز امكان تغيير آن ايجاد شده است .كه مي توان تقويت كننده ها و ميكسر را نيز نام برد ولي عمدتاً تنظيم قدرت در سطح IF يعني IF آمپلي فاير و ميكسر كانال انجام مي پذيردو در تقويت كننده ها بندرت اينكار صورت ميگيرد . در كنار اين مسئله ، سيستمي نيز در فرستنده ها وجود دارد كه بصورت اتوماتيك اينكار راانجام ميدهد كه بنام( AGC( Automatic gain contشهرت دارد .

2- قدرت برگشت :
در اثر عدم تنظيم دقيق طبقات فرستنده علي الخصوص خروجي تقويت كننده ها مقداري از قدرت خروجي فرستنده به آنتن يا ديپلكسور به طرف تقويت كننده برگشت كرده يا اصطلاحاً رفلكشن ايجاد ميكند در حالت ايده آل اين ميزان برگشت قدرت مي بايست صفر باشد ولي در عمل همواره مقدار هر چند ناچيزي وجود دارد . چنانچه اين مقدار از حد معيني (برابر 4% قدرت رفت) بيشتر باشد فرستنده دچار مشكل شده معمولاً سيستم حفاظتي آن ، فرستنده را خاموش مي كند تا آسيب كمتر شده دستگاه مورد تعمير قرار بگيرد .

3- نسبت صدا و تصوير:

همانگونه كه ذكر شد نسبت قدرت صدا و تصوير در فرستنده مي بايست 1 به 10 باشد . اين نسبت در تنظيم قدرت فرستنده (بند 1) لحاظ شده ثابت مي گردد . در صورت عدم ثبات اين نسبت ممكن است گيرنده دچار اختلال در دريافت صدا و يا تاثير صدا بر تصوير گردد .

4- نقاط كار تقويت كننده ها:

تقويت كننده هاي قدرت خروجي معمولاً داراي ولتاژوجريان ثابتي هستند كه به ميزان آن قدرت از تقويت كننده گرفته مي شود .اين ولتاژ و جريان به( نقطه كار) تقويت كننده معروف است كه مي بايست ثابت باشد .در صورت بروز عيب در اجزاء تقويت كننده مانند لامپ و يا ترانزيستور اين نقطه از مقدار خود خارج شده ، كيفيت تصوير كاهش مي يابد .لذا مي بايست در كنترل فرستنده ها اين ولتاژها و جريانها همواره مورد نظر گيرند .



5- پارامترهاي كيفي :

صدا و تصوير علاوه بر داشتن قدرت در خروجي وپارامترهاي كمي مربوطه داراي پارامترهاي كيفي نيز هستند كه همانطور كه ذكر شد مي بايست طبق استاندارد و در حدود تعريف شده قرار داشته باشند .كليه پارامترهايي كه در اينجا ذكر ميشود در بخش پردازش تصوير و صدا و نيز بخش تثبيت كننده IF كنترل و تنظيم ميشود .
1- درصد مدولاسيون : همانگونه كه ميدانيد مدولاسيون تصوير در فرستنده تلويزيوني بصورت AM بوده و صدا بصورتFMمي باشد .لذا شاخص مدولاسيون در تصوير بصورت درصد مدولاسيون بميزان/5 87 % تنظيم و ثابت نگاه داشته ميشود .شاخص مدولاسيون صدا بصورت انحراف فركانس(Diviation) مطرح بوده و حداكثر تا (+/-50KHZ ) حول فركانس مركزي كرير
صدا تنظيم ميشود.

البته اين شاخصها در شرايط استاندارد و ورودي معينIV (ويزيون7 ،0 وسينك3،0) براي تصويرو600 ميلي ولت(تحت فركانس I KHZ ) براي صداتعريف شده اند كه با تغيير آنها در بخش پردازش صدا يا تصوير مقادير آنها قابل تغييرو تنظيم مي باشند .به اين اعداد و ارقام بيشتر دقت كنيد :M=(EC – Er )/EC *100 =2Ei /EC *100

upload_2018-10-13_13-13-34.jpeg

2- برش سطح سفيد: (White clipping)
بمنظور جلوگيري از اضافه مدولاسيون يا (over modulation) كه باعث اشباع شدن تصوير و بهم ريختگي آن ميشود ، مي بايست از بالا رفتن درصد مدولاسيون جلوگيري كرد .به اين منظور سيستمي در بخش پردازش تصوير وجود دارد كه ازافزايش بيش از حد (% 92 ) مدولاسيون جلوگيري مي نمايد ، بطوريكه چنانچه سطح ويدئو ورودي كه تعيين كننده درصد مدولاسيون است از حد مجاز فراتر رود آنرا برش داده در مقدار تعريف شده معين نگاه ميدارد تا مدولاسيون از مقدار استاندارد مجاز فراتر نرود .چون اين برش در سطوح بالاي ويدئو (نواحي سفيد) انجام بشود به آن برش سفيد يا (white clipping ) مي گويند.

3- خطي بودن: (linearity)
يك فرستنده تلويزيوني و اصولاً كليه سيستم هاي ارسال اطلاعات مي بايست نسبت به كليه سطوح اطلاعات تصوير يا صدا با يك گين ثابت عمل نمايد چنانچه اين فرآينداشكال داشته باشد سيگنال دريافتي داراي يكنواختي لازم نخواهد بود . بعنوان مثال يك سيگنال ويدئو با شكل موج دندانه اره اي يا Ramp اگر بصورت يكنواخت وخطي تقويت نشود از نظر شكل دچار اعوجان و يا اصطلاحاً غير خطي مي شود ، به اين منظور سيستمي در فرستنده (در بخش پردازش تصوير و اصلاح IF)وجود داردكه خطي بودن كار فرستنده را تنظيم مي كند .

upload_2018-10-13_13-13-34.jpeg

- پارامترهاي فازي
همانطور كه گفته شد سيستم از نظر لول و دامنه مورد تصحيح خطي بودن قرار مي گيرداطلاعات ارسال علاوه بر اين مي بايست نسبت به مشخصات فركانس و فازي نيز مي بايست داراي يكنواختي تقويت و ارسال باشد كه اين يكنواختي پارامترهاي ديفرانسيل فاز و گين و مجموعه تاخيرات يا Group delayنام داشته كه در قسمت اصلاح Corrector مورد تنظيم قرار ميگيرند .

تقويت كننده ها

1- تقويت كننده هاي لامپي
خروجي اكسايتر پس از آنكه به فركانس لازم جهت پخش رسيد نيازمند تقويت است تا به قدرت لازم براي پخش از طريق آنتن برسد لذا از طبقه يا طبقات آمپلي فاير استفاده ميكنند. يكي از تقويت كننده هاي مرسوم تقويت كننده هاي با استفاده از لامپ مي باشد كه عمدتاً لامپ مورد استفاده از نوع تتراد بوده در طبقات مياني يا انتهايي(final) قرارميگيرد. يك لامپ الكتروني جهت تقويت سيگنال نيازمند به باياس(تغذيه اوليه) دارد . باتوجه به مكانيزم و كاركرد لامپ ، اين ولتاژها از مقادير بالايي برخوردارند علي الخصوص در قدرتهاي بالا كه ولتاژها به KV نيز ميرسد.
با توجه به ولتاژ كار بالا ، تلفات توان زياد در لامپها مي بايست سيستمي در تقويتكننده تعبيه شود تا اين تلفات قدرت را كه بصورت حرارت است دفع نمايد اين سيستم خنك كننده فرستنده است كه بصورت بادي يا آبي بسته به نوع لامپ مورد استفاده قرار مي گيرد.در اينجا ابتدا به نكاتي پيرامون لامپها مي پردازيم.همانگونه كه ذكر شد لامپهاي مورد استفاده در فرستنده ها عمدتاً از نوع چهار قطبي يا تترود Tetrode هستند . در اين لامپها هر يك از پايه ها بصورت DC تغذيه ميگردند .جهت روشن شدن لامپ ميبايست فيلامان كه بعنوان هيتر عمل ميكند با ولتاژ تغذيه كم 4تا 9 ولت و جريان بالا تحريك شود همچنين جهت باياس كردن هر يك از پايه هاي لامپ مانند گريد ، اسكرين گريد و آند داراي ولتاژ مربوطه با شند كه بصورت مستقل كارميكنند. براي كاركردن مفيد لامپ ، لازم است فيلامان و كاتد(كه معمولاً بهم متصل يايكي هستند) به اندازه كافي گرم شوند لذا پس از روشن كردن فرستنده مدت زمان كوتاهي جهت گرم شدن لامپ صرف ميشود كه بنام Warm up timeمعروف است. همچنين پس از خاموش شدن فرستنده لازم است لامپ بتدريج سرد شود بهمين دليل بعد از قطع برق و تغذيه لامپ سيستم خنك كننده فرستنده مدتي مشغول بكار بوده تا لامپ را خنك كند كه به coolingtimeمعروف است . پس از خنك شدن لامپ سيستم خنك كننده نيز خاموش و فرستنده كاملاً از كار مي افتد.

زنجيره حفاظتي(chain of security)
فرستنده در حال كار داراي ولتاژ و جريان و نيز انرژي RF زيادي در نقاط مختلف خوداست .كه با توجه به اثرات اين ولتاژ و جريانها هنگام كار الزام ميدارد سيستم ها جهت حفاظت فرستنده و پرسنل از خطرات و آسيبهاي احتمالي در فرستنده پيش بيني شود. اين سيستم به زنجيره حفاظتي معروف بوده و روي مؤلفه ها و پارامترهاي زير عمل مي كند .
1- برق اصلي
2- اضافه ولتاژ
3- اضافه جريان
4- حرارت
5- برگشت موج

6- حفاظت ولتاژ فشار قوي يا High voltage
بمنظور حفاظت از اين موارد سنسورها و سوئيچ هاي خاصي تعبيه ميشود كه در اثر بروزمشكل در هر يك ضمن هشدار فرستنده را خاموش ميكند.لذا در هنگام كار كردن با فرستنده ها علي الخصوص لامپي كه با ولتاژ بالا كار ميكنند دقت به موارد فوق حائز اهميت بسيار بالايي است. در فرستنده هاي لامپي معمولاً درقسمت تغذيه H.Vسيستمي استفاده شده كه هنگام دسترسي به آن فرستنده را خاموش ميكند. اين سيستم توسط يك سوئيچ كه بر روي درب قسمت H.Vقرار دارد عمل ميكند بطوريكه اگر در حال كار فرستنده دربهاي مربوط به تغذيه H.V و يا نقاطي كه داراي H.V هستند باز شود فرستنده بطور اتوماتيك خاموش ميگردد . البته وجود يك سيستم حفاظتي مبين ايمني % 100 نبوده هنگام كار كردن يا سرويس كردن در نقاط مختلف فرستنده خصوصاً طبقه آخر كه با ولتاژ بالاكار ميكند لازم است فرستنده كاملاً خاموش و نقاط حساس توسط عصاي زمين تخليه شده سپس مورد بازديد و تماس قرار گيرد .

تقويت كننده هاي ترانزيستوري:
اين تقويت كننده ها بر اساس خاصيت تقويت كنندگي ترانزيستور كار ميكنند كه در آنها از انواع ترانزيستورهاي تقويت كننده RFبا قدرتهاي مختلف استفاده شده است. اين ترانزيستورها در ولتاژ باياس حدود30-40V كار ميكنند لذا وضعيت آنهادر لامپ عدم نياز به ولتاژ بالاست كه ايمني آنها را افزايش ميدهد. بر همين اساسي يك مجموعه ازترانزيستورهاي فوق در داخل يك يونيت بعنوان واحد تقويت كننده قرار دارد كه با توجه به قدرت لازم از چند يونيت در كنار هم جهت افزايش قدرت استفاده ميشود خروجي اين يونيتهاتوسط يك جمع كننده بنام كمباينر با يكديگر جمع شده به آنتن ميرود .



upload_2018-10-13_13-13-34.jpeg

در شكل فوق سيگنال RF ورودي ابتدا توسط يك مدار پري آمپلي فاير تقويت شده افزايش دامنه پيدا ميكند . سپس يك پري آمپلي فاير درايور (راه انداز ) قدرت اوليه را افزايش داده پس از تقسيم شدن به تعداد بردهاي آمپلي اصلي به قدرت لازم رسيده و نهايتاً با هم جمع شده خارج ميشوند . نكته حائز اهميت اينكه در جمع شدن قدرت يونيتهاي تقويت كننده مي بايست فاز آنها بايكديگر مساوي باشند تا خروجي ماكزيمم و برگشت ناشي از عدم تطبيق مينيمم گردد درشكل زير بلوك دياگرام فرستنده با طبقات تقويت ترانزيستوري رسم شده است .

upload_2018-10-13_13-13-34.jpeg

حسن عمده استفاده از آمپلي فايرهاي موازي در فرستنده هاي تمام ترانزيستوري آن است كه بر خلاف سيستم لامپلي چنانچه يكي از طبقات (يونيت ها) تقويت كننده از كار بيفتد تنها قسمتي از قدرت خروجي كاسته ميشود و برنامه قطع نمي گردد . در صورتيكه در فرستنده هاي لامپي با از كار افتادن تقويت كننده نهايي يا درايو آن پخش مختل شده قطع ميگردد .

سيستم خنك كننده در فرستنده هاي تلويزيوني :
همانگونه كه قبلاً ذكر شد يك فرستنده پر قدرت تلويزيوني مي بايست داراي سيستم خنك كننده مناسب باشد تا انرژي تلف شده در طبقات مختلف علي الخصوص تقويت كننده هاي قدرت را كه بصورت گرماست به خارج دفع نمايد . اين سيستم بدو صورت هوا خنك (فشارباد) و يا مايع(آب) خنك طراحي و ساخته مي‌شود . سيستم اغلب فرستنده هاي تمام ترانزيستوري بصورت هوا خنك بوده كه با استفاده از يك بلوور Blowerقوي (همراه يك رزرو فعال) فشار هواي لازم را بمنظور خنك كردن طبقات و با هدايت هواي فشرده به آمپلي فايرها از طريق كانالهاي مخصوص تعمين مي‌نمايد .البته فرستنده هايي نيز ساخته شده كه از طبقات ترانزيستور جهت تقويت خروجي استفاده شده ليكن داراي سيستم خنك كننده آبي ميباشند( فرستنده kw10 شبكه اول جماران) .در شكل زير يك نمونه از مسير هوا در سيستم خنك كننده فرستنده هاي تمام ترانزيستوري ولامپي را مشاهده مي‌كنيد .

upload_2018-10-13_13-13-34.jpeg

لوازم جانبي فرستنده :

1- راك مونيتورينگ :
جهت كنترل و نظارت بر كار فرستنده لازم است تجهيزاتي كنار فرستنده نصب گردد اين تجهيزات شامل يك گيرنده تلويزيوني بصورت حرفه اي بنام دمدولاتور- يك سيستم تثبيت صدا و تصوير كه وظيفه توزيع صدا و تصوير ورودي فرستنده را نيز بر عهده دارد بنام ليميتر و – (Video Divided Amplifier) VDAمونيتور رنگي جهت ديدن تصوير ورودي و خروجي فرستنده – اسيلوسكوپ يا نشاندهنده شكل موج(wave for monitor) جهت اندازه گيري شكل موج ورودي و خروجي فرستنده و نقاط مختلف آن و در نهايت سيستم توزيع سيگنال يا patch pannelكه سيگنالهاي موجود در فرستنده اعم از ورودي و مونيتورينگ را به نقاط ديگر مانند دمدولاتور ، مونيتور و ...... مرتبط ميكنند .
2- دامي لود(آنتن مصنوعي ) :
جهت كاليبراسيون و تنظيم فرستنده لازم است تنرژي خروجي فرستنده روي يك بار مصنوعي مصرف شود چرا كه سيگنال تست كه به فرستنده اعمال ميشود لزومي بر پخش آن از طريق آنتن به چشم نمي خورد .بار مصنوعي يك مقاوت اهمي خالص است كه داراي يك سيستم خنك كننده روغني يا آبي است كه داخل يك محظه اي قرارداده شده است . قدرت قابل تحمل اين مقاومت متناسب با قدرت فرستنده انتخاب ميشود در استفاده از اين سيستم لازم است سطح روغن يا آب داخل دامي لود و نيز فنهاي خنك كننده آن بطور مرتب مورد بازديدقرار گيرد
3- يو لينك(U-Link)
جهت اتصال فرستنده به آنتن يا دامي لود در فرستنده هاي بدون كامل از ارتباط U-Linkاستفاده مي‌كنند .رابط U-Link يك خط كواكسيال u شكل است كه خروجي فرستنده را به يكي از دو مسيرآنتن يا دامي لود وصل ميكند. البته روي سيستم فوق سنسورها يا سوئيچ هاي مربوط به حفاظت جهت اطمينان از اتصال خروجي فرستنده به يكي از دو سيستم مذكور نصب ميشود .
4- دهيدراتور :
بمنظور حفاظت فيدر و آنتن از ورود رطوبت به داخل آن از يك دستگاه افزايش فشار درداخل فيدر استفاده ميشود كه دهيدراتور نام دارد به اين منظور دهيدراتور هواي داخل فيدر رابصورت خشك و با فشار ي بيش از فشار محيط نگاه ميدارد اگر دهيدراتور در سيستم آنتن وجود نداشته باشد و يا با اشكال كار كند در فصول بارندگي رطوبت وارد فيدر شده منجر به برگشت انرژي و عدم تطبيق سيستم آنتن ميگردد لذا بازديد از دهيدراتور نيز از مسائل بسيارضروري در ايستگاههاي تلويزيوني است

انتشار امواج تلویزیونی و دریافت آنها

حالا كه اطلاعاتي از نحوه ارسال تصاوير در تلويزيون بدست اورديد جا دارد اشاره اي هم به نحوه انتشار امواج داشته باشيم تا بريم سر اصل مطلب گيرنده هاي تلويزيوني :
الف :نحوه انتشار امواج :
امواج راديويي از آنتن فرستنده بصورت خط مستقيم دور مي شوند اما بعضي از امواج با فرکانس هاي بخصوص داراي خاصيت انعکاسي يا انکساري از طبقات بالاي جو يا اجسام ديگر مي باشند .
آنتن هاي فرستنده زميني َ دو موج را ارائه مي دهند يکي موج زميني که در امتداد سطح زمين حرکت مي کند و ديگري موج آسماني که در قسمت بالاي جو عمل انتشار را انجام مي دهد .شدت موج زميني با دور شدن از آنتن فرستنده بخاطر جذب انرژي توسط زمين بتدريج کم مي شود . افت موج زميني با اضافه شدن فرکانس افزايش مي يابد و بالاتر از ?/? مگاهرتز اين افت خيلي زياد مي شود.در موج آسماني وقتي به لايه يونسفر جو برسد ممکن است در نتيجه خاصيت انکساري خم شده و به سمت زمين برگردد که بستگي به غلظت و عمق طبقه يونسفر دارد و در حقيقت موج آسماني در فاصله هاي خيلي دور از فرستنده به زمين بر مي گردد که اين خاصيت اساس ارتباطات راه دور است .

upload_2018-10-13_13-14-3.jpeg

هرچه فرکانس موج زياد تر باشد اين خاصيت انعکاسي يونسفر کمتر مي شود بطوريکه امواج باند ( VHF ) به ندرت منعکس مي شوند و امواج باند ( UHF ) به راحتي از يونسفر رد مي شوند عملا دريافت موج در نتيجه انکسار و انعکاس امکان پذير است . تحت بعضي شرايط دمايي لايه تروپسفر جو که از لايه هاي پايين اتمسفر مي باشد روي امواج VHF اثر مي گذارد که اين امواج تا مسافات خيلي دور منتشر مي گردند . چنين دريافت غير عادي بوسيله تغييرات تناوبي هوا بوقوع مي پيوندد .در حال حاضر انتقال امواج تلويزيوني از فرستنده به دو طريق صورت مي گيرد :
1 - انتقال از طريق تکرار کننده هاي زميني ( رله ها )
که در اين نوع از فرستنده اصلي و به فاصله هاي معيني در نقاط مرتفع تکرار کننده هايي نصب مي شود که امواج را از فرستنده دريافت و به مناطق مورد نظر مي رسانند . در اين روش بعضي از نقاط که اصطلاحا بعنوان نقاط کور از آن ها ياد مي شود قادر به دريافت برنامه هاي تلويزيوني نيستند که گاهي بعلت نياز به تکرار کننده هاي زياد تحت پوشش قرار دادن آن مناطق از لحاظ اقتصادي مقرون به صرفه نيست همچنين در هر مرحله تکرار مقداري از کيفيت تصوير اصلي کاسته مي شود .

2 - انتقال از طريق ماهواره :


upload_2018-10-13_13-14-3.jpeg

استفاده از ماهواره در سال هاي اخير بسيار زياد شده است که موارد ذيل را مي توان بعنوان محاسن استفاده از ماهواره ذکر کرد :
ــ با بهره گيري از ماهواره ديگر هيچ نقطه کوري متصور نيست چون حتي مناطقي که کاملا در بين کوه ها محصور هستند به راحتي تحت پوشش ماهواره قرار مي گيرند .
ــ با استفاده از ماهواره بعنوان تکرار کننده کيفيت تصاوير بسيار خوب است چون بين فرستنده اصلي و گيرنده فقط يک رابط يعني ماهواره وجود دارد .
ــ تعداد کانال هاي بسياري بطور همزمان ميتواند توسط يک ماهواره ارسال شود و يک ماهواره به راحتي چندين کشور را تحت پوشش قرار مي دهد .
تعداد سطر هاي تصوير
تعداد اين سطر ها در استاندارد هاي مختلف متفاوت است . مثلا در اروپا 625 - امريکا525- انگليس 405 - فرانسه 819 سطر است . هرچه تعداد سطر هاي تصوير بيشتر باشد وضوح تصوير بيشتر و تصوير به واقعيت نزديکتر است . در سيستم تلويزيوني ايران استاندارد 625 سطر انتخاب شده است . در لامپ تصوير تلويزيون شما و همينطور دوربين فرستنده در هر ثانيه 50 بار تصوير از بالا به پايين جاروب مي شود . منتها در هر ثانيه 50 تصوير يک خط در ميان يعني 25 تصوير کامل تشکيل مي شود . به اين معني که ابتدا سطر اول بعد سطر سوم بعد پنجم و .... تا آخر جاروب مي شود و در جاروب بعدي خط هاي جا افتاده يعني سطر دوم ــ چهارم ــ ششم و .... جاروب مي شوند ولي براي چشم انسان 50 تصوير در ثانيه مشابه سازي مي شود .

upload_2018-10-13_13-14-3.jpeg

مشخصات يک کانال استاندارد
محدوده فرکانسي اشغال شده توسط سيگنال هاي مدوله شده صوت و تصوير را يک کانال تلويزيوني مي گويند .
کانال هاي استاندارد تلويزيون
در استاندارد CCIR_B در محدوده VHF يازده كانال در باند هاي I و III و درمحدوده UHF جهل و هشت كانال در دو باند IV و V ( باند چهار و پنج ) استفاده مي شوند كه در جدول شماره 1 نشان داده شده است .آنتن و مدار هاي وابسته به آن وظيفه اصلي آنتن دريافت امواج حامل صوت و تصوير است . انتخاب نوع آنتن بستگي به شرايط سيگنال - محل - امكانات و .... دارد كه مهمترين مشخصه اي كه معمولا بايد مورد توجه قرار گيرد نوع باند مورد استفاده است . آنچه مسلم است آنتن باند يك يعني كانال هاي ( 4 - 3 - 2 - ) فقط مناسب همين باند است و براي باند III و باند UHFمناسب نيست . هرچه فركانس موج بالاتر باشد طول موج كوتاه تر مي شود و بالعكس . مي دانيم باند I (يك) تلويزيون داراي فركانس كمتر از باند III است پس طول موج آن بلند تر است و براي دريافت آن كانال ها آنتني با شاخه هاي بلند تر مورد نياز است . طول شاخه هاي آنتن باند III كمتر از باند يك و طول شاخه هاي آنتن باند UHF خيلي كمتر از دو نوع قبلي است . پس اولين مشخصه اي كه بايد در نظر داشت اين است كه چه كانالي را مي خواهيم دريافت كنيم و به تناسب از آنتن همان باند استفاده كنيم .چون در كارخانه طول هر كدام از ميله ها و همچنين فاصله بين آن ها براي باند مخصوص دقيقا محاسبه مي شود بنابر اين از دستكاري و اضافه و كم كردن قطعات بنا به سليقه بايد خودداري شود .با از بين رفتن يک نيمه از عنصر هدايت کنده اثرات تداخلي زياد شده و بهره را کمي کاهش مي دهد.

کابل
کابل مورد استفاده بر دو نوع مي باشد . نوع دو سيمه که داراي امپدانس 300 اهم است و در تلويزيون هاي سياه و سفيد استفاده مي شود و کابل هم محور يا کواکسيال ( براي تلويزيون هاي رنگي )که داراي امپدانس 75 اهم است و داراي يک مغزي است و يک شيلد که حفاظ سيم مغزي مي باشد . چنانچه ورودي تلويزيون 75 اهم بوده و لازم باشد از کابل کواکسيال استفاده شود حتما مي بايست آنتن مجهز به بالون تطبيق که اصطلاحا به آن مچينگ مي گويند باشد .
تيونر
کار تيونر دريافت سيگنال ضعيف از آنتن و تقويت آن و انتخاب کانال دلخواه است . اغلب تلويزيون ها علاوه بر تيونر ( وي اچ اف ) داراي تيونر جداگانه اي براي محدوده ( يو اچ اف ) هستند .اين تيونر ها براي جلوگيري از تشعشع و يا تداخل و ممانعت از تاثير فرکانس هاي ديگر هر يک داخل محفظه اي فلزي تعبيه مي شوند .
طبقه IF وآشکار ساز تصوير ( picture IF & detector section )
وقتي کانال توسط تيونر انتخاب شد يعني يک فرکانس خاص اجازه عبور پيدا کرد بايد بيشتر تقويت شود که اين وظيفه بر عهده اين طبقه از تلويزيون است . IF اول کلمات Inter frequency به معني فرکانس مياني است . در اين طبقه حامل IF تصوير حدود ده برابر نسبت به حامل IF صوت بيشتر تقويت مي شود . در بخش آشکار ساز سيگنال تصوير و صوت که روي موج حامل سوار بودند اينجا بايد به اصطلاح پياده شوند و هر کدام به طبقه بعدي براي تقويت نهايي اعمال شوند ....

طبقه AGC (كنترل خودكار ضريب تقويت )
همانطور كه قبلا گفته شد گيرنده تلويزيون در تمام مدت تحت كنترل فرستنده است و به همين منظور اطلاعات خاصي براي كنترل روي موج حامل كه به آنتن مي رسد سوار شده اند . يكي از اين موارد كنترل ضريب تقويت امواج دريافتي است . موج دريافتي فقط بايد تا حد معيني تقويت شود و گرنه در اثر تقويت زياد پالس هاي همزماني دچار اشكال مي شوند و همزماني تصوير به هم خورده و مشكلات ديگري نيز پديد مي آيد ، اگر اطلاعات رسيده به آنتن ضعيف باشد اين مدار اجازه تقويت بيشتر را مي دهد ولي اگر اطلاعات خيلي قوي باشد بايد تقويت كمتري صورت گيرد.زماني كه قدرت امواج ورودي به آنتن خيلي زياد باشد تنها كنترل ضريب تقويت طبقات IF

كافي نيست و احتياج است كه ضريب تقويت تقويت كننده RF در طبقه قبل يعني تيونر هم كنترل شود كه AGC اين كار را هم بطور اتوماتيك انجام مي دهد
طبقه تقويت تصوير و لامپ تصوير Video section & picture Tube) )ديديم كه در طبقه آشكار ساز ، سيگنال تصوير از موج حامل جدا شد ولي اين سيگنال براي اينكه به لامپ تصوير اعمال شود هنوز ضعيف است وبايد تقويت شود . الآن اين اطلاعات حدوديك ولت قدرت دارند در حاليكه براي اعمال به لامپ تصوير بايد حدود 50 تا 100 ولت قدرت داشته باشند . در اكثر تلويريون ها كنتراست تصوير قابل تنظيم است و بوسيله يك پتانسيومتر كه در اختيار استفاده كننده مي باشد تغيير مي كند ( در تلويزيون هاي جديد اين كنترل هابوسيله دكمه هايي روي ريموت كنترل قابل تنظيم است ) در اصل ما با تنظيم اين پتانسيومتر ميزان تقويت را كم يا زياد مي كنيم تا تصوير ايده آل بدست آيد.در اين قسمت بايد از ورود سيگنال صوتي ايجاد شده در آشكار ساز به طبقه تصوير ممانعت شود چون با ورود اين سيگنال ها تصوير ما دچار اختلال خواهد شد به همين منظور از يك مدار هماهنگ بازدارنده استفاده شده كه به آن تله IF تفاضلي گفته مي شود (Intercarrier Trap ) كه مانع ورود اين سيگنال ها به طبقه تقويت تصوير مي شود.

لامپ تصوير تلويزيون و مدار هاي وابسته
اطلاعات تصوير توسط طبقه تقويت تصوير به اندازه كافي تقويت شده و آماده اعمال به لامپ تصوير هستند . در اينجا بهتر است در باره ساختمان لامپ تصوير مختصري توضيح داده شود.

لامپ تصوير داراي دو جزء اصلي است :
1 – الكتروگان Electro Gan كه وظيفه تهيه شعاع الكتروني را بر عهده دارد و از فيلامان ، كاتد ، شبكه كنترل آند شتاب دهنده ، آند كانوني و آند اصلي تشكيل شده است.

upload_2018-10-13_13-14-3.jpeg

قسمت شيپوري لامپ تصوير كه در جلو آن قرار دارد و در تلويزيون هاي سياه و سفيد جدار داخلي آن از ماده فسفر سانس پوشيده شده است . جدار داخلي و خارجي قسمت شيپوري از لايه زغالي ( گرافيت ) پوشيده شده كه هادي مي باشد . جدار خارجي به شاسي تلويزيون متصل مي شود اما جدار داخلي به آند دوم كه همان آند اصلي لامپ تصوير است متصل است . در خروجي طبقه افقي ولتاژ خيلي زياد ( High voltage ) ساخته مي شود كه توسط كابل « هاي ولتاژ » به محلي به نام اكودك( Aquadag ) به جدار خارجي لامپ متصل مي شود . محل اتصال كابل « هاي ولتاژ » به لامپ قابل جدا شدن است كه بخاطر جلو گيري
از ايجاد جرقه و برق گرفتگي داراي پوشش پلاستيكي است كه به آن پستانك «هاي ولتاژ » مي گويند .مقدار ولتاژ ايجاد شده در اين قسمت براي تلويزيون هاي سياه و سفيد معمولي بر حسب اندازه آن ها بين 9 تا 20 هزار ولت است . سيم پيچ هايي كه دور گردن لامپ تصوير تعبيه شده اند به يوك ( ( Yoke معروف هستند كه وظيفه آن ها انحراف افقي و عمودي شعاع الكتروني است كه از كاتد پرتاب مي شود.سيگنال تصوير كه از طبقه تقويت تصوير خارج مي شود به كاتد و يا شبكه كنترل لامپ تصوير اعمال مي شود و اين سيگنال ميزان شعاع الكتروني را تعيين مي كند و باعث مي شود كه شعاع الكتروني در حين جاروب نقاط صفحه لامپ تصوير ، روشنايي هاييمتناسب با تصوير را ايجاد كند . يك پتانسيومتر هم در مدار كاتد لامپ تصوير قرار مي گيرد كه بنام برايتنس ( Brightness control ) معروف است و ميزان روشنايي متوسط تصوير را قابل تغيير مي سازد اين پتانسيو متر و پتانسيومتر كنتراست و همچنين ولوم صدا جزو كنترل هاي تماشاچي بوده و در جلو كابينت تلويزيون نصب مي شوند/ در قسمت هاي قبل گفته شد كه علاوه بر سيگنال صوت و تصوير ، پالسهاي ديگري روي موج حامل سوار مي شوند كه با حذف هر كدام از آن ها يا ايجاد اختلال دركاركرد آن ها اشكالاتي در كار گيرنده و تصوير و صوت دريافتي ايجاد مي شود . يكي ديگر از اين پالس ها به نام پالس هاي محو كننده افقي و عمودي است . شعاع الكتروني در حال جاروب وقتي به انتهاي يك خط مي رسد قاعدتا بايد به ابتداي خط بعدي منتقل شود يا هنگامي كه صفحه از بالا تا پايين جاروب شد بايد خيلي سريع به بالاي صفحه برگردد و اولين خط را از سمت چپ جاروب كند كه همين برگشت شعاع الكتروني اگر در روي صفحه لامپ تصوير اثرش مشخص شود باعث اختلال در تصوير مي شود.
براي حذف اين خطوط برگشتي هم پالس هايي از فرستنده ارسال مي شود. مقدار ولت رساني به لامپ تصوير و همچنين سيگنال مركب تصوير كه شامل سيگنال تصوير و پالس هاي محو كننده افقي و عمودي و پالس هاي همزماني است طوري محاسبه مي شود كه به ازاي پالس هاي محو كننده كه در سيگنال مركب تصوير موجودند لامپ به حالت قطع افتد تا اثر برگشت شعاع الكتروني روي تصوير مشاهده نشود ولي چون مقدار ولت رساني به لامپ تصوير توسط پتانسيومتر برايتنس هم قابل تغيير است در مواقعي كه روشنايي صفحه زياد است امكان دارد كه پالس هاي محو كننده قادر به محو كامل شعاع برگشت نباشد . به همين دليل معمولا از طبقات خروجي افقي و عمودي پالس هايي بنام پالس هاي محو كننده افقي و عمودي به كاتد يا شبكه لامپ تصوير اعمال مي شود تا قطع شعاع الكتروني رادر زمان برگشت تضمين كند.

طبقات IF و تقويت صوت Sound If & Amplifier
طبقه IF صوت د رتلويزيون معمولا از دو يا سه طبقه تقويت تشكيل شده كه پس از تقويت لازم سيگنال IF صوت را به آشكار ساز FM تحويل مي دهد.
اين سيگنال صوت آشكار شده سپس از طريق ولوم صدا به طبقات تقويت صوت اعمال مي شود ( آمپلي فاير صوتي ) كه پس از تقويت لازم به بلندگوي دستگاه اعمال مي گردد .
طبقه همزماني sync . section
وظيفه اين طبقه برقراري همزماني لازم بين نوسان ساز هاي جاروب فرستنده و گيرنده است كه اين عمل را به كمك پالس هاي همزماني افقي و عمودي كه در سيگنال مركب تصوير موجود است انجام مي دهد . به اين ترتيب كه پس از دريافت سيگنال مركب تصوير ، پالس هاي همزماني را جدا مي كند و به دو مدار بنام هاي مشتق گير و انتگرال گير اعمال مي كند.مدار انتگرال گير فركانس HZ 50عمودي و مشتق گير فركانس HZ 15625 افقي را از خود عبور مي دهند كه پالس هاي عمودي مستقيما به نوسان ساز عمودي دستگاه اعمالمي
شود وي پالس هاي افقي چون داراي فركانس زياد هستند ممكن است نويز همراه داشته باشند مستقيما اعمال نمي شوند . در اينجا از يك مدار كنترل خودكار فركانس يا AFC ( Automatic Frequency ) استفاده مي شود كه اين مدار داراي دو ورودي است . يكي پالس هاي همزماني و ديگري موجي كه از خروجي مدار افقي تلويزيون يا ( خروجي بخش هوريزانتال ) دريافت مي كند . مدار AFC اين دو موج را با هم مقايسه مي كند و در صورت عدم همزماني ولتاژ تصحيحي ايجاد مي كند كه به نوسان ساز افقي تلويزيون اعمال مي شودتا بتواند خودش را با فرستنده همزمان كند.

شناسایی قطعات
مقاومت چيست؟
مقاومت ،عنصر یا قطعه ای الکتریکی است که سبب محدود شدن جریان تولید شده در مدارات الکتریکی می شود.به عبارت دیگر،مقاومت با عبور جریان مخالفت می کند.واحد مقاومت اهم است و آن را با حرف R نشان می دهند.مقاومت دارای انواع مختلف با ویژگی های خاص است که به طور جداگانه تشریح خواهد شد.علامت اختصاری مقاومت به صورت زیر است.

upload_2018-10-13_13-14-36.gif

تشخيص مقدار اهم مقاومت ها از روي کدهاي رنگي :

تشخيص مقدار مقاومت با استفاده از نوارهاي رنگي
مقاومتهاي توان کم داراي ابعاد کوچک هستند، به همين دليل مقدار مقاومت و تولرانس را بوسيله نوارهاي رنگي مشخص مي‌کنند که خود اين روش به دو شکل صورت مي‌گيرد:
روش چهار نواري
روش پنج نواري
روش اول براي مقاومتهاي با تولرانس 2% به بالا استفاده مي‌شود و روش دوم براي مقاومتهاي دقيق و خيلي دقيق تولرانس کمتر از 2%) استفاده مي‌شود. در اينجا به روش اول که معمولتر است مي‌پردازيم. به جدول زير توجه نمائيد. هر کدام از اين رنگها معرف يک عدد هستند:

0 سياه
1 قهوه‌اي
2 قرمز
3 نارنجي
4 زرد
5 سبز
6 آبي
7 بنفش
8 خاکستري
9 سفيد

دو رنگ ديگر هم روي مقاومتها به چشم مي‌خورد: طلايي و نقره‌اي ، که روي يک مقاومت يا فقط طلايي وجود دارد يا نقره‌اي. اگر يک سر مقاومت به رنگ طلايي يا نقره‌اي بود ، ما از طرف ديگر مقاومت ، شروع به خواندن رنگها مي‌کنيم. و عدد متناظر با رنگ اول را يادداشت مي‌کنيم. سپس عدد متناظر با رنگ دوم را کنار عدد اول مي‌نويسيم. سپس به رنگ سوم دقت مي‌کنيم. عدد معادل آنرا يافته و به تعداد آن عدد ، صفر مي‌گذاريم جلوي دو عدد قبلي( در واقع رنگ سوم معرف ضريب است ). عدد بدست آمده ، مقدار مقاومت برحسب اهم است. که آنرا مي‌توان به کيلواهم نيز تبديل کرد.

ساخت هر مقاومت با خطا همراه است. يعني ممکن است 5% يا 10% يا 20%خطا داشته باشيم . اگر يک طرف مقاومت به رنگ طلايي بود ، نشان دهنده مقاومتي با خطا يا تولرانس 5 % است و اگر نقره‌اي بود نمايانگر مقاومتي با خطاي 10% است.اما اگر مقاومتي فاقد نوار چهارم بود، بي رنگ محسوب شده و تولرانس آن را 20 %در نظر مي‌گيريم.

به مثال زیر توجه کنید

upload_2018-10-13_13-14-36.jpeg

از سمت چپ شروع به خواندن مي‌کنيم. رنگ زرد معادل عدد 4 ، رنگ بنفش معادل عدد 7 ، رنگ قرمز معادل عدد 2 ، و رنگ طلايي معادل تولرانس 5%مي‌باشد. پس مقدار مقاومت بدون در نظر گرفتن تولرانس ، مساوي 4700 اهم ، يا 4.7 کيلو اهم است و براي محاسبه خطا عدد4700 را ضربدر 5 و تقسيم بر 100 مي‌کنيم، که بدست مي‌آيد: 235
4935 = 235 + 4700

4465 = 235 - 4700

مقدار واقعي مقاومت چيزي بين 4465 اهم تا 4935 اهم مي‌باشد.



خازن چیست؟

خازن ها انرژي الكتريكي را نگهداري مي كنند و به همراه مقاومت ها ، در مدارات تايمينگ استفاده مي شوند . همچنين از خازن ها براي صاف كردن سطح تغييرات ولتاژ مستقيم استفاده مي شود . از خازن ها در مدارات بعنوان فيلتر هم استفاده مي شود . زيرا خازن ها به راحتي سيگنالهاي غير مستقيم AC را عبور مي دهند ولي مانع عبور سيگنالهاي مستقيم DC مي شوند .

ظرفيت :

ظرفيت معياري براي اندازه گيري توانائي نگهداري انرژي الكتريكي است . ظرفيت زياد بدين معني است كه خازن قادر به نگهداري انرژي الكتريكي بيشتري است . واحد اندازه گيري ظرفيت فاراد است . 1 فاراد واحد بزرگي است و مشخص كننده ظرفيت بالا مي باشد . بنابراين استفاده از واحدهاي كوچكتر نيز در خازنها مرسوم است . ميكروفاراد µF ، نانوفاراد nF و پيكوفاراد pF واحدهاي كوچكتر فاراد هستند .

µ means 10-6 (millionth), so 1000000µF = 1F

پn means 10-9 (thousand-millionth), so 1000nF = 1µF

p means 10-12 (million-millionth), so 1000pF = 1nF

انواع مختلفي از خازن ها وجود دارند كه ميتوان از دو نوع اصلي آنها ، با پلاريته ( قطب دار ) و بدون پلاريته ( بدون قطب ) نام برد .

خازنهاي قطب دار :

الف - خازن هاي الكتروليت

در خازنهاي الكتروليت قطب مثبت و منفي بر روي بدنه آنها مشخص شده و بر اساس قطب ها در مدارات مورد استفاده قرار مي گيرند . دو نوع طراحي براي شكل اين خازن ها وجود دارد . يكي شكل اَكسيل كه در اين نوع پايه هاي يكي در طرف راست و ديگري در طرف چپ قرار دارد و ديگري راديال كه در اين نوع هر دو پايه خازن در يك طرف آن قرار دارد . در شكل نمونه اي از خازن اكسيل و راديال نشان داده شده است .


آموزش تعمیر تلویزیون به عنوان یکی از وسایل پرکاربرد که در تمام خانه ها موجود است، اهمیتی دارد که نیاز به توضیح نیست زیرا همه ی ما در زندگی خود با آموزش تعمیر تلویزیون سروکار داشته ایم که گاهی به دلیل آشنا نبودن با اصول و مقدمات آموزش تعمیر تلویزیون، هزینه ی زیادی برای تعمیر یا تعویض تلویزیون پرداخته ایم.آموزش تعمیر تلویزیون اگر به صورت جدی آموخته شود، به دلیل این که پرمشتری، دائم و سودآور است، می تواند به عنوان یک شغل خدماتی مهم شناخته شود که نیاز به تجهیزات و فضای زیادی ندارد. بنابراین با تهیه ی آموزش تعمیر تلویزیون و مشاهده ی ویدئوهای متخصصان این حوزه می توانید راه ورود به این کار را پیدا نموده و از سال ها تجربه ی دیگران استفاده کنید.


منابع :
118 فایل

mojazsima.ir
upload_2018-10-13_13-13-34.jpeg upload_2018-10-13_13-13-34.jpeg upload_2018-10-13_13-13-34.jpeg upload_2018-10-13_13-13-34.jpeg upload_2018-10-13_13-13-34.jpeg upload_2018-10-13_13-13-34.jpeg upload_2018-10-13_13-13-34.jpeg upload_2018-10-13_13-13-34.jpeg upload_2018-10-13_13-13-34.jpeg upload_2018-10-13_13-13-34.jpeg upload_2018-10-13_13-13-34.jpeg upload_2018-10-13_13-13-34.jpeg upload_2018-10-13_13-13-34.jpeg upload_2018-10-13_13-14-3.jpeg upload_2018-10-13_13-14-3.jpeg upload_2018-10-13_13-14-3.jpeg upload_2018-10-13_13-14-3.jpeg upload_2018-10-13_13-14-36.gif upload_2018-10-13_13-14-36.jpeg
 
بالا