برگزیده های پرشین تولز

آیا با ازدواج موقت و قانون اجرایی اون موافقید؟

آیا با ازدواج موقت موافقید؟


  • Total voters
    150

phoenix_i06

Registered User
تاریخ عضویت
10 آپریل 2007
نوشته‌ها
2,125
لایک‌ها
175
محل سکونت
آمریکا
کسی از جزییات قانونش خبر داره؟ بدون اطلاع از جزییات نمیشه نظر قطعی داد.
تا چه حد موقت هست؟ مثلا در حد 1-2 ساعت هم قبوله؟ میگم نکنه بیچاره ها تو لاس و گاس و مراکز مربوطه!!! اینکار رو میکردن و ما بی خودی گناهشون رو میشستیم!
 

nist engar

Registered User
تاریخ عضویت
3 نوامبر 2007
نوشته‌ها
33
لایک‌ها
4
اگر جنیفر لوپز را در دستان راستم بگذارید و آنجلینا جولی را در دستان چپم ؛ باز هم تا نفس در کمر ( منظور بدن می باشد - م ) دارم به صیغه کردن ادامه خواهم داد .

-=-=-

پ.ن : بهتره به جای اینکه استفاده کننده محض از محصولات فکری ( تراوشات ذهنی ) بقیه انسانها باشیم ، خودمون به تولید اندیشه و تفکر برسیم . اینجوری بهتر نیست ؟
ازت خواهش میکنم که امضات رو عوض کنی فقط به خاطر اینکه یه زمانی به نیچه احترام میزاشتی به خاطر اینکه نیچه عمیقترین آدمی که من تا حالا شناختم در موردش زود قضاوت نکن الان دارم یه کتاب 700 صفحه ای از کارل یاسپرس میخونم راجع به نیچه میدونی اسم کتاب چیه ؟ در آمدی به فهم فلسفه ورزی نیچه
حالا خود دانی !
 

mostafa a

Registered User
تاریخ عضویت
26 نوامبر 2009
نوشته‌ها
229
لایک‌ها
183
محل سکونت
esfahan
دوستان طرفدار این کار گویا به مزاقشون خوش نیومد جواب منو بدن
حاضر میشین خواهر خودتون ازدواج موقت کنه؟

آيا شما قبول مي کنيد که کسي با خواهر يا مادر شما متعه کند ?


وسيله هر كسي كه از پاسخ عاجز شده و در ردّ ادلّه و نص فرو مانده ، آن است كه مانند شناگرِ در حال غرق ، دست و پا ميزند و منطق و برهان واستدلال را فراموش مي كند.


در اينجا نيز ( چنين انسان ) به كساني كه متعه را جايز ميدانند خطاب ميكند و ميگويد: آيا شما دوست داريد كه زنانتان متعه شوند ؟!


پس اين نهايت چيزي است كه عاجز و ناتوان به آن استدلال ميكند و گويا آن را جواب كوبندهاي كه بالاتر از آن جوابي وجود ندارد ميشمارد ، گويي پيروزي بزرگي نصيبش شده و دشمن را با اين شيوه سخن ، از پاسخ دادن عاجز كرده است! و خصم نيز نميتواند جواب او را بدهد.


بعضي از مخالفين جواز متعه ، در گفتگوهاي خود به اين حربه روي آوردهاند ؛ مانند عبداللَّه بن معمر ( عمر ) ليثي و ابو حنيفه و متن گفتگوي آنها چنين است:

1 - گفتگو ميان امام باقر عليه السلام و ليثي :


آبي گويد: روايت شده كه عبداللَّه بن معمر ليثي به امام باقرعليه السلام عرض كرد: به من گفتهاند كه شما به ( حلّيت ) متعه فتوا ميدهيد ؟ حضرت فرمود: خداوند آن را در كتابش حلال شمرده و پيامبرصلي الله عليه وآله نيز آن را سنت خويش قرار داده و اصحاب او نيز به آن عمل كردهاند.


عبداللَّه گفت: ولي عمر آن را نهي كرده است.


امام باقرعليه السلام فرمود: پس تو به اعتقاد صاحبت عمل كن! و من نيز به فرمايش رسول خداصلي الله عليه وآله عمل ميكنم.


عبداللَّه گفت: آيا خوشحال ميشوي اگر دختران شما مورد متعه واقع شوند ؟


امام فرمود: چرا نام دختران را به ميان ميآوري اي احمق ؟ آن كسيكه در كتابش متعه را حلال شمرده و براي بندگانش مباح قرار داده ، از تو و آن كس كه بي جهت از متعه نهي مي كنيد غيرت مندتر است و ديگر اينكه آيا مي پسندي و خوشحال ميشوي كه دخترانت به ازدواج حائك ( بافنده و جولا ) در آيند ؟


گفت: نه.


فرمود: چرا حلال خدا را حرام ميشماري ؟


گفت: نه حرام نمي شمارم. ولي آن مرد هم شأن من نيست.


حضرت فرمود: خداوند نيز انجام آن را پسنديده و به آن ترغيب و تشويق نموده و به انجام دهنده آن حوري بهشتي تزويج مي كند. آيا تو از آنچه خداوند رغبت دارد دوري مي جويي ؟ و از آنچه هم شأن حوري بهشتي است كبر و تجاوز مي كني ؟

عبداللَّه خنديد و گفت: سينههاي شما ريشه درختهاي علم است كه ميوههاي آن براي شما و برگهاي آن براي مردم است.

نثر الدرر ، ج1 ، ص344 ؛ الهيئة المصرية العامة للكتاب ، كشف الغمة ، ص362 ؛ بحارالانوار ، ج46 ، ص356




گفتني است ، كليني آن را روايت كرده و مجلسي نيز سند آن را نيكو دانسته و در آن بعد از جمله او كه گفت: آيا خوشحال ميشوي كه... آمده است: امام باقرعليه السلام هنگاميكه سخن از زنان و دختران به ميان آورد ، از او روي گرداند.


كافي ، ج5 ، ص445 ، ح4 ، تهذيب الاخبار ، ج 7 ، ص 250 ، ح 6 ، وسائل الشيعه ، ج21 ، ص6 ، باب 1 ، ح4 ؛ بحار الانوار ، ج100 ، ص 217 ؛ مستدرك الوسائل ، ج14 ، ص449 ، باب 1 ، ح11 ؛ مرآة العقول ، ج20 ، ص229

2 - گفتگو ميان ابو حنيفه و مؤمن طاق :


مرحوم كليني ميگويد: علي بن ابراهيم گفته است: ابو حنيفه از ابوجعفر محمد بن نعمان صاحب طاق پرسيد: اي ابو جعفر ، در مورد متعه چه ميگويي ؟ آيا آن را حلال مي داني ؟ گفت: آري.


گفت: پس چرا زنانت را از اينكه متعه شوند و ( برايت ) درآمد كسب كنند ، باز مي داري؟


ابو جعفر پاسخ داد: چنين نيست كه در هر چيزي شوق و رغبتي باشد ، هر چند در شمار حلالها است. مردم اندازه ها و مراتبي دارند و اندازه هاي خود را نگه مي دارند ، ولي اي ابو حنيفه ، در مورد نبيذ ( شراب ) چه ميگويي ، آيا حلال است ؟ گفت: آري.


گفت: پس چرا زنانت را در مغازههاي شراب فروشي قرار نميدهي تا برايت درآمد كسب كنند ؟



ابو حنيفه گفت: يكي در برابر يكي ، ولي پاسخ تو محكم تر بود.


آنگاه گفت: اي ابو جعفر. آيهاي كه در « سَأَلَ سائِلٌ » ( سوره معارج آيه292) است ، به حرمت متعه حكم مي كند و روايت از پيامبرصلي الله عليه وآله نيز به نسخ آيه وارد شده است.


ابو جعفر پاسخ داد: سوره « سَأَلَ سائِلٌ » مكي است و آيه متعه مدني است. و روايت تو نيز شاذّ و نادر است.


در اين هنگام ابو حنيفه گفت: آيه ميراث نيز به نسخ متعه دلالت ميكند.


ابو جعفر گفت: اين نكاح ( متعه ) بدون ارث است.


ابو حنيفه گفت: چنين چيزي چگونه ممكن است ؟ ( كه ازدواج بدون ارث واقع شود ؟ )


ابو جعفر پاسخ داد: اگر مردي از مسلمانان با زني از اهل كتاب ازدواج كند و آنگاه آن مرد بميرد ، در مورد آن زن چه مي گويي ؟


گفت: آن زن اهل كتاب از مرد مسلمان ارث نمي برد.


گفت: پس ازدواج بدون ميراث هم وجود دارد.


آنگاه از هم جدا شدند... .


الکافي ج 5 ص 450 أبواب المتعة


خداوند همه ما را از کساني قرار دهد که به خاطر اميال شخصي و اغراض نفسي حلال خدا را حرام نمي نمايند و حرام خدا را حلال نمي نمايند .



**********************
 

منصور قیامت

کاربر ویژه گفتگوی آزاد
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
1 ژوئن 2007
نوشته‌ها
4,706
لایک‌ها
297
محل سکونت
شهر باحال قم
این تاپیک خیلی بی شرمانس :eek:

الان همه صفحاتشو پرینت میگیرم به مقامات ارائه میدم :hmm:
 

scorpion8108

Registered User
تاریخ عضویت
24 می 2005
نوشته‌ها
344
لایک‌ها
0
آيا شما قبول مي کنيد که کسي با خواهر يا مادر شما متعه کند ?


وسيله هر كسي كه از پاسخ عاجز شده و در ردّ ادلّه و نص فرو مانده ، آن است كه مانند شناگرِ در حال غرق ، دست و پا ميزند و منطق و برهان واستدلال را فراموش مي كند.


در اينجا نيز ( چنين انسان ) به كساني كه متعه را جايز ميدانند خطاب ميكند و ميگويد: آيا شما دوست داريد كه زنانتان متعه شوند ؟!


پس اين نهايت چيزي است كه عاجز و ناتوان به آن استدلال ميكند و گويا آن را جواب كوبندهاي كه بالاتر از آن جوابي وجود ندارد ميشمارد ، گويي پيروزي بزرگي نصيبش شده و دشمن را با اين شيوه سخن ، از پاسخ دادن عاجز كرده است! و خصم نيز نميتواند جواب او را بدهد.


بعضي از مخالفين جواز متعه ، در گفتگوهاي خود به اين حربه روي آوردهاند ؛ مانند عبداللَّه بن معمر ( عمر ) ليثي و ابو حنيفه و متن گفتگوي آنها چنين است:

1 - گفتگو ميان امام باقر عليه السلام و ليثي :


آبي گويد: روايت شده كه عبداللَّه بن معمر ليثي به امام باقرعليه السلام عرض كرد: به من گفتهاند كه شما به ( حلّيت ) متعه فتوا ميدهيد ؟ حضرت فرمود: خداوند آن را در كتابش حلال شمرده و پيامبرصلي الله عليه وآله نيز آن را سنت خويش قرار داده و اصحاب او نيز به آن عمل كردهاند.


عبداللَّه گفت: ولي عمر آن را نهي كرده است.


امام باقرعليه السلام فرمود: پس تو به اعتقاد صاحبت عمل كن! و من نيز به فرمايش رسول خداصلي الله عليه وآله عمل ميكنم.


عبداللَّه گفت: آيا خوشحال ميشوي اگر دختران شما مورد متعه واقع شوند ؟


امام فرمود: چرا نام دختران را به ميان ميآوري اي احمق ؟ آن كسيكه در كتابش متعه را حلال شمرده و براي بندگانش مباح قرار داده ، از تو و آن كس كه بي جهت از متعه نهي مي كنيد غيرت مندتر است و ديگر اينكه آيا مي پسندي و خوشحال ميشوي كه دخترانت به ازدواج حائك ( بافنده و جولا ) در آيند ؟


گفت: نه.


فرمود: چرا حلال خدا را حرام ميشماري ؟


گفت: نه حرام نمي شمارم. ولي آن مرد هم شأن من نيست.


حضرت فرمود: خداوند نيز انجام آن را پسنديده و به آن ترغيب و تشويق نموده و به انجام دهنده آن حوري بهشتي تزويج مي كند. آيا تو از آنچه خداوند رغبت دارد دوري مي جويي ؟ و از آنچه هم شأن حوري بهشتي است كبر و تجاوز مي كني ؟

عبداللَّه خنديد و گفت: سينههاي شما ريشه درختهاي علم است كه ميوههاي آن براي شما و برگهاي آن براي مردم است.

نثر الدرر ، ج1 ، ص344 ؛ الهيئة المصرية العامة للكتاب ، كشف الغمة ، ص362 ؛ بحارالانوار ، ج46 ، ص356




گفتني است ، كليني آن را روايت كرده و مجلسي نيز سند آن را نيكو دانسته و در آن بعد از جمله او كه گفت: آيا خوشحال ميشوي كه... آمده است: امام باقرعليه السلام هنگاميكه سخن از زنان و دختران به ميان آورد ، از او روي گرداند.


كافي ، ج5 ، ص445 ، ح4 ، تهذيب الاخبار ، ج 7 ، ص 250 ، ح 6 ، وسائل الشيعه ، ج21 ، ص6 ، باب 1 ، ح4 ؛ بحار الانوار ، ج100 ، ص 217 ؛ مستدرك الوسائل ، ج14 ، ص449 ، باب 1 ، ح11 ؛ مرآة العقول ، ج20 ، ص229

2 - گفتگو ميان ابو حنيفه و مؤمن طاق :


مرحوم كليني ميگويد: علي بن ابراهيم گفته است: ابو حنيفه از ابوجعفر محمد بن نعمان صاحب طاق پرسيد: اي ابو جعفر ، در مورد متعه چه ميگويي ؟ آيا آن را حلال مي داني ؟ گفت: آري.


گفت: پس چرا زنانت را از اينكه متعه شوند و ( برايت ) درآمد كسب كنند ، باز مي داري؟


ابو جعفر پاسخ داد: چنين نيست كه در هر چيزي شوق و رغبتي باشد ، هر چند در شمار حلالها است. مردم اندازه ها و مراتبي دارند و اندازه هاي خود را نگه مي دارند ، ولي اي ابو حنيفه ، در مورد نبيذ ( شراب ) چه ميگويي ، آيا حلال است ؟ گفت: آري.


گفت: پس چرا زنانت را در مغازههاي شراب فروشي قرار نميدهي تا برايت درآمد كسب كنند ؟



ابو حنيفه گفت: يكي در برابر يكي ، ولي پاسخ تو محكم تر بود.


آنگاه گفت: اي ابو جعفر. آيهاي كه در « سَأَلَ سائِلٌ » ( سوره معارج آيه292) است ، به حرمت متعه حكم مي كند و روايت از پيامبرصلي الله عليه وآله نيز به نسخ آيه وارد شده است.


ابو جعفر پاسخ داد: سوره « سَأَلَ سائِلٌ » مكي است و آيه متعه مدني است. و روايت تو نيز شاذّ و نادر است.


در اين هنگام ابو حنيفه گفت: آيه ميراث نيز به نسخ متعه دلالت ميكند.


ابو جعفر گفت: اين نكاح ( متعه ) بدون ارث است.


ابو حنيفه گفت: چنين چيزي چگونه ممكن است ؟ ( كه ازدواج بدون ارث واقع شود ؟ )


ابو جعفر پاسخ داد: اگر مردي از مسلمانان با زني از اهل كتاب ازدواج كند و آنگاه آن مرد بميرد ، در مورد آن زن چه مي گويي ؟


گفت: آن زن اهل كتاب از مرد مسلمان ارث نمي برد.


گفت: پس ازدواج بدون ميراث هم وجود دارد.


آنگاه از هم جدا شدند... .


الکافي ج 5 ص 450 أبواب المتعة


خداوند همه ما را از کساني قرار دهد که به خاطر اميال شخصي و اغراض نفسي حلال خدا را حرام نمي نمايند و حرام خدا را حلال نمي نمايند .



**********************

عجب استدلالهايي:blink:
يکبار بدون هيچ تعصبي استدلالهات رو بخون،
واقعا قانع کنندس:blink:
 

sinnaa

Registered User
تاریخ عضویت
27 جولای 2010
نوشته‌ها
6,537
لایک‌ها
3,555
محل سکونت
بر بال خوش خیالی
چطوریاس این تاپیک بازه /؟!؟:blink:

این تاپیک خیلی بی شرمانس :eek:

الان همه صفحاتشو پرینت میگیرم به مقامات ارائه میدم :hmm:

علیه تاپیک من توطئه چینی نکنید.
s21.gif
 

mostafa a

Registered User
تاریخ عضویت
26 نوامبر 2009
نوشته‌ها
229
لایک‌ها
183
محل سکونت
esfahan
این مناظره بین یک عالم شیعی و یکی از پادشاهان سنی و وزیرش صورت گرفته:

پادشاه: به متعه زنان راضی نیستم

علوی: آیا اعتراف داری که حکمی اسلامی است یا خیر؟

پادشاه: خیر

علوی: پس معنای آیه «فما استمتعتم به منهن فآتوهن أُجورهن» (هر زنی را متعه کردید واجب است که حق او را بدهید) و این قول عمر که «متعتان کانتا...» (متعه زنان در عهد رسول خدا حلال بود اما من...) چیست؟ آیا قول عمر تو را دلالت نمیکند که متعه زنان جایز و جاری بود در عهد رسول خدا و ایام خلافت ابابکر و بخشی از خلافت عمر و سپس از آن نهی کرد؟! گذشته از سایر دلایل کثیره در این موضوع. ای پادشاه، عمر خودش متعه میکرد و عبدالله ابن زبیر نیز از متعه بدنیا آمد.

پادشاه: ای وزیر تو چه میگویی؟

وزیر: دلیل علوی صحیح و بدون نقص است اما چون عمر از آن نهی کرد بر ما لازم است از وی تبعیت کنیم(!!!)

علوی: آیا خدا و رسول بیشتر حق پیروی دارند یا عمر؟ ای وزیر آیا آیات «ماآتاکم الرسول فخذوه» و «وأطیعوا الرسول» و «لقد کان لکم فی رسول الله أسوة» و حدیث مشهور «حلال محمد حلال إلى یوم القیامة وحرام محمد حرام إلى یوم القیامة» را نخوانده ای؟

(اگر امروز بود باید میپرسیدیم «نشنیده ای؟» چون از خواندن و مطالعه در این ملت خبری نیست!!)

پادشاه: ایمان دارم به همه تشریعات اسلام اما نمیفهمم علت تشریع متعه را. آیا کسی از شما رغبت میکند که دختر یا خواهرش را به مردی بدهد تا یک ساعت بهره ببرد؟ آیا این چندش آور نیست؟
علوی: خب پادشاه در این مورد چه میگویی: آیا انسان رغبت میکند که دختر یا همسرش را به «عقد دائم» مردی دربیاورد و او پس از بهره مندی وی را طلاق دهد؟

پادشاه: رغبت نمیکنم.

(البته اگر در زمان ما بود میگفت: همچین مهریه ای پشتش میزنم که تا هفت پشتش نتونه بدش!)

علوی: با این وجود اهل سنت معترفند که این عقد دائم صحیح است و طلاق بعد از آن هم صحیح است پس فرق متعه و دائم در این است که در متعه با اتمام مدت و در دائم با طلاق پایان میابد. به عبارتی عقد متعه مثل اجاره کردن یک خانه و عقد دائم مثل خریدن آن برای استفاده است.

لذا تشریع متعه صحیح و بدون نقص است برای اینکه برآورده کننده برخی نیازهای ماست کما اینکه تشریع عقد دائم که با طلاق قطع میشود نیز همینطور است.

(در اینجا علوی دلایلش تمام شده و حالا میزنه تو باغ فواید جانبی متعه)

از تو سوال میکنم ای پادشاه؛ چه میگویی درباره بیوه زن هایی که شوهرانشان را از دست داده اند و کسی به خواستگاریشان نمیرود؟ آیا متعه تنها راه حفظ آنها از فساد و فحشاء نیست؟ آیا با متعه به خرجی لازم برای مصرف خود و کودکان یتیمشان نمیرسند؟

و چه میگویی درباره جوانانی که امکان ازدواج دائم فعلا برایشان فراهم نیست؟ آیا متعه تنها راه حل برای خلاصی از نیروی سرکش شهوت و حفظ از گناه نیست؟

آیا متعه برتر از زنای زشت و لواط عادی شده پنهانی نیست؟

من عقیده دارم ای پادشاه؛ جریمه تمام زنا و لواط و استمناءهایی که بین مردم رخ میدهد به گردن عـمـَـر است و وی در گناهشان شریک است برای اینکه او مردم را از این کار منع و نهی کرد. و در اخبار زیادی هم داریم که زنا در بین مردم رایج شد از زمانی که عمر متعه را نهی کرد.

(قابل توجه آنها که به تبعیت از عمر امروزه از متعه نهی میکنند)

اما اینکه میگویی «من رغبت نمیکنم» اسلام کسی را مجبور بر این کار نکرد همانطور که مجبور نیستی دخترت را به عقد دائم مردی درآوری که میدانی ساعتی دیگر وی را طلاق میدهد.

علاوه بر این عدم رغبت تو یا مردم دلیلی بر حرمت آن نیست و حکم خدا ثابت است و بنا به دل مردم تغییر نمیکند.

(قابل توجه منتقدین مربوطه!)

پادشاه: ای وزیر! حجت آقای علوی در مجاز بودن متعه بسیار قوی ست.

وزیر: اما علماء نظر عمر را پیروی میکنند.

(و امروز جهال!)

علوی: اولا کسانی که نظر عمر را پیروی میکنند فقط علمای اهل سنت هستند نه همه علماء. ثانیا حکم خدا و رسول بهتر است پیروی شود یا عمر؟ ثالثا همین علمای شما حرف عمر و قانونگذاری وی در این زمینه را نقض کرده اند.

وزیر: چطور؟

علوی: برای اینکه عمر گفته «من متعه زنان و متعه حج را که در زمان پیامبر حلال بود، حرام میکنم» خب اگر قول عمر پیرویش لازم بود چرا علمای سنی شما در مورد متعه حج از نظر عمر پیروی نمیکنند؟ و با وی مخالفت کرده و میگویند که متعه حج صحیح است؟ با وجودیکه عمر حرام اعلام کرد! و اگر حرف عمر باطل است پس چرا علمای شما از حرفش پیروی کرده و متعه زنان را حرام کرده اند؟

وزیر ساکت شد و چیزی نگفت. پادشاه رو به حاضرین کرد و گفت: چرا به این مرد علوی کسی پاسخی نمیگوید؟

عالمی دیگر آنجا بود. گفت: ایراد و اشکال بر عمر است و کسی که از او پیروی میکند و برای همین جوابی نیست.

پادشاه گفت پس این موضوع را رها کنید و پیرامون موضوعی دیگر صحبت کنیم

منبع ؛ کتاب مؤتمر علماء بغداد لـ مقاتل بن عطیة البکری
 

mostafa a

Registered User
تاریخ عضویت
26 نوامبر 2009
نوشته‌ها
229
لایک‌ها
183
محل سکونت
esfahan
ـ روسپیگری: صیغه برعکس فهم عموم جای نشین روسپیگری نیست اما با استفاده بهینه و کارشناسانه از آن یکی از بهترین راه حل ها را برای این پدیده ناگزیر و تاریخی می توان به دست آورد. کسانی که اراده گرایانه و از سر تعصب کمر به نابودی آن بسته اند باید بدانند که تنها دستآوردشان توزیع این ناهنجاری در سطح جامعه و آلوده کردن تمام فضاهای جامعه است. بر پا کردن دارها در اوایل انقلاب به این منظور علاوه بر ارتکاب جرم و قربانی کردن قربانیان جامعه نشان یک نادانی ژرف و سخت آفت زا بود.

2 ـ روابط خارج از شبکه ازدواج یک واقعیت اجتناب ناپذیر همه جوامع بشری است و پذیرش قانونی آن هیچ نقشی در رشد و کاهش آن ندارد بلکه ده ها عامل دیگر اجتماعی و اقتصادی نقش آفرینان اصلی آن هستند. روسپیگری پاسخگوی بخش کوچکی از این نیاز است لذا پاسخگویی به آن با احکام اخلاق انتزاعی سر به دیوار کوبیدن است در حالی که صیغه مناسب ترین راه حل ها را در این زمینه فراهم می آورد.

3 ـ صیغه مساله روابط دختران و پسران و زنان و مردان مجرد را به بهترین شکل ممکن پاسخ می دهد. صیغه به طور سنتی یک امر خصوصی شهروندان بوده و به هیچ عنوان در حوزه عمومی و محل دخالت حکومت نبوده است ولی حکومت دینی موجود به پشتوانه تعصبات جامعه آن را تحت نظارت عوامل خود در آورده است بی آن که برای این کنترل دولتی هیچ مجوز شرعی داشته باشد لذا اگر روشن اندیشان ما پیشداوری ها و احساسات خام را کنار گذارده و به واقعیت ها رو کنند آسان ترین و منطقی ترین راه حل ها را در صیغه می توانند پیدا کنند؛ راه حل هایی که به مراتب از راه حل مرسوم در غرب که خیلی از متجددان ما را به آن حوالت می دهند کارآتر است.

4 ـ درست است که حکومت دینی این پدیده خصوصی را به قلمرو دولتی در آورده است اما باید توجه شود که آنچه عامل اساسی در تحریم روابط زنان و مردان مجرد است تعصبات فرهنگی و اعتقادی مردم است که قدرتی ده ها برابر بیشتر از قدرت حکومتی دارد و همان گونه که گفته شد دخالت حکومتی هم متکی بر آن باورهاست که گه گاه به خشن ترین وجه ممکن خود هم ظهور می یابد و این پدیده ویژه ایران هم نیست. اما اگر مبارزین اجتماعی ما هشیاری کافی به خرج دهند این سیاست منفی را تبدیل به مثبت ترین سیاست ها می توانند بکنند زیرا اگر حکومت دینی با توجیهات شرعی صیغه را بپذیرد و همان گونه که در طرح آقای رفسنجانی آمده بود آن را کاملا از نظارت هر قدرتی بیرون برده و محدود به رضایت لفظی دو طرف کند راهی برای مقابله با مقاومت ها و تعصبات خانواده ها نیز باز می شود. ما این تجربه مفید را در مورد استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی، سقط جنین، امکان تحصیل دختران و غیره بخوبی آزموده ایم. مانع اصلی در تمام این موارد باورهای دینی و فرهنگی است لذا اگر مذهب مشروعیت این اعمال را بپذیرد این کوه عظیم یخی تعصبات با سرعت و در حد غیر قابل انتظاری آب می شود. در اکثر موارد وقتی دختری در معرض اتهام رابطه نامشروع قرار می گیرد خانواده او با توجه به شرایط زمان با آن به نوعی همدلی دارند اما آن را حرام و باعث ننگ و آبروریزی می دانند. لذا اگر در این موقع دختر و حتی گاه پسر بتواند بایستد و بگوید که کار خلاف شرعی انجام نداده و حرام خدایی را حلال نکرده است و پشتوانه این ادعایش هم تایید حکومت و مراجع دینی باشد بسیاری از شمشیرها و تعصبات غلاف می شود.

5 ـ قلمرو خصوصی بدون مشروعیت قانونی. روابط زنان و مردان مجرد به دلایلی که گفته شد نه تنها اجتناب ناپذیر که رو به گسترش است. هر چقدر این روابط پنهانی تر و غیرقانونی تر باشد بیشتر به سوی رابطه جنسی میل پیدا می کند و درصد روابطی که به رختخواب می انجامد در روابط دزدانه بسی بیشتر از روابط آشکار است. آماری که سازمان ملی جوانان که زیرنهاد ریاست جمهوری است اعلام کرده مبین عمق این بحران است. بر طبق این آمار 25 درصد روابط دختران و پسران به رابطه جنسی می انجامد و وحشتناک آن که 13 درصد آن ها سبب حاملگی های ناخواسته شده است. که هر دوی درصدها برای هیچ یک از جوامع غربی قابل تصور نیست. علاوه بر تقلیل این بخش وسیع از روابط دخترها و پسرها به رابطه جنسی هر کس می داند که هر مورد آن چه فاجعه ای برای دختر و حتی پسر و خانواده هاشان به بار می آورد که آسان ترین آن سقط جنین دزدانه و غیربهداشتی است. اگر طبق همان آمار 15 میلیون دختر و پسر در آستانه ازدواج در کشور باشد وسعت فاجعه واقعا نگران کننده است.

مدافعان حقوق زنان باید برای خود روشن کنند که با طرد «صیغه» در زمان آقای رفسنجانی و پافشاری بر خوش خیالی رفع تعصبات و رسیدن به مرز جوامع غربی در پذیرش روابط آزاد دختران و پسران ـ آن هم نه در تهران و بخش متجدد آن بلکه در شهرستان ها و میان مردم عادی ـ با این همه حاملگی ناخواسته و روابط ناسالمی که تکیه اصلی آن ارضای خواسته های جنسی است چه راه حل عملی و ممکن را برای جامعه ایران ارایه می دهند. آیا آنان با طرح خطر سوء استفاده مردان متاهل که همان گونه که نشان داده شد بیشتر یک خطر خیالی است ثا واقعی و این که حتی در صورت درست بودن ادعاشان «به خاطر دستمالی قیصریه را به آتش نکشیده اند؟.»

6 ـ صیغه خطری برای کیان خانواده نیست. همان گونه که بحث شد روابط خارج از ازدواج واقعیت اجتناب ناپذیر است که البته در جامعه مردسالار شامل زنان شوهردار نمی شود. و نشان داده شد که این روابط نه تنها چند همسری را گسترش نمی دهد بلکه آن را محدود می کند و بالاخره راه مقابله با این پدیده از یکی از این دو راه بیرون نیست: یا چون کبک باید سر خود را زیر برف کرد و انکارش کرد یا باید آن را پذیرفت و با پذیرفتن آن و یافتن راه حلی برای آن از عوارض آن کاست. مورد اول باعث پنهان کاری و نفاقی فراگیر می شود که حتی در جامعه آمریکا وسیله ای برای باج گیری از سیاستمداران شده است چه رسد به جوامعی مثل ایران که قتل های ناموسی هم بر آن افزوده بشود.

7 ـ خانم نوشین احمدی خراسانی پذیرش صیغه را در گرو اصلاح حقوق نابرابر زنان در مورد طلاق، ارث، چند همسری، سرپرستی فرزندان و غیره قرار داده اند و همه تلاش من بر آن بود که نشان دهم که صیغه نقش مهمی در ایجاد یا پاسداری از این نابرابری ها ندارد و مبارزه با این نابرابری ها را در گرو صیغه قرار دادن امری معقول نیست و آن مبارزات می تواند و می باید راه مستقل خود را با تمام نیرو ادامه دهد. به ویژه اصلاح قانون طلاق که در آن حق مطلق به مرد داده شده است. قانونی که سرچشمه گرفته از یک **** کاملا مردسالارانه است و هیچ گونه توجیهی در این زمانه ندارد. زیرا اگر زنی به هر دلیلی خواستار زندگی در کنار مردی نیست به اجبار نگهداشتن او چون غل و زنجیر کردن اوست. و بالاخره چون صیغه امر پنهانی و دزدی و غیرقانونی نیست لذا در مورد قانون طلاق نیز می باید پاسخگو باشد. به هر حال مساله صیغه برای حاکمان آنقدر اهمیت ندارد که برای پذیراندن آن حاضر به دادن امتیازاتی به زنان بشوند. در حقیقت آنان که سنگ صیغه را به سینه می زنند خیرخواهان جامعه هستند که برای پیشگیری از ناهنجاری ها و سالم کردن روابط زنان و مردان با توجه به شرایط موجود ایران خواستار آن هستند. لذا مخالفان با آن باید بگویند که اگر صیغه را رد می کنند راه حل ممکن و نه آرمانی آنان برای جامعه ایران با این حکومت چیست.

8 ـ از آنجا که هیچ قانونی و راه حلی بی نقص نیست و همان گونه که نشان داده شد کارکرد اصلی صیغه در جامعه ما مربوط به مردان و زنان مجرد است نه برعکس تصور عمومی خانواده ها، لذا مخالفان با صیغه باید روشن کنند که چرا ضررهای صیغه برای کلیت جامعه بیشتر از فواید آن است و ارزیابی دستآوردهای خود را در مخالفت پی گیر و پر از شور و احساس با این پدیده ارزیابی واقعی کنند.

آیا زمان آن نرسیده که آنان کلاه خود را قاضی کنند و نگاهی نو به این پدیده بیندازند و به جای پیروی از جو زمانه و حوالت ما به جوامع دیگر در محکوم کردن این سنت مفید به بررسی غیرمتعصبانه آن بپردازند؟ و با بحث و تحلیل این پدیده آسیب شناسانه مورد پذیرش فرهنگی و دینی جامعه نواقص آن را برطرف کرده و مصرف بهینه از آن را ممکن سازند و به آن به عنوان یک سیاست دولتی نگاه نکنند بلکه به عنوان راه حلی که جلوی دست اندازی و کنترل دولتی بر روابط جنسی را می گیرد نگاه کنند و به کمک صیغه نه تنها بار دیگر روابط جنسی مردان و زنان را به جایگاه اصلی خود که حوزه امور شخصی شهروندان است هدایت کنند بلکه با بهره گیری مناسب از خصوصیت دینی بودن حکومت سد بسیاری از تعصبات جنسی مردم را هم بشکنند و جلو بسیاری از خشونت های ناموسی را بگیرند و از تریاق تلخ داروی شفابخش فراهم آورند.

http://manmote.com/
 

web gard

Registered User
تاریخ عضویت
22 ژوئن 2008
نوشته‌ها
78
لایک‌ها
9
محل سکونت
On the stage
به نظر من خوبه... من ok دادم برین حالشو ببرین;)

سر 10 دقیقه حرکات ریتمیک و موزون ببین چند صفحه تاپیک شده... منصور هم میدونه که تو قم این همه مقدمه چینی نداره با یه خط عربی کار تمومه :D
 

منصور قیامت

کاربر ویژه گفتگوی آزاد
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
1 ژوئن 2007
نوشته‌ها
4,706
لایک‌ها
297
محل سکونت
شهر باحال قم
به زودی قراره خانه عفاف در قم برپا بشه. دارم رایزنی میکنم برای اینکه اونجا دست خودم رو بند کنم. میخوام مدیریت یکی از این خانه ها رو بر عهده بگیرم
 

Kourosh_Jal

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
11 ژانویه 2010
نوشته‌ها
228
لایک‌ها
13
محل سکونت
Virginia
توی شرایط خاص موافقم.
در غیر این صورت:عمرا/اصلا/ابدا
 

Love_life

Registered User
تاریخ عضویت
10 فوریه 2010
نوشته‌ها
3,813
لایک‌ها
975
محل سکونت
دور نیست
منصور ! قم که فراوان هم هست ! خیلی هم زیاد !
دوست های نزدیک خود من می رند قم و .... ! آره ! شما کنار حرم از این مغازه دار ها ، یا آخوند ها بپرسید بگید نیاز دارم بهتون آدرس می دهند ! دولت هم کاری نداره !
 

MasoudM

Registered User
تاریخ عضویت
8 جولای 2008
نوشته‌ها
1,870
لایک‌ها
651
محل سکونت
in the shadow of the statue
این مناظره بین یک عالم شیعی و یکی از پادشاهان سنی و وزیرش صورت گرفته:

پادشاه: به متعه زنان راضی نیستم

علوی: آیا اعتراف داری که حکمی اسلامی است یا خیر؟

پادشاه: خیر

علوی: پس معنای آیه «فما استمتعتم به منهن فآتوهن أُجورهن» (هر زنی را متعه کردید واجب است که حق او را بدهید) و این قول عمر که «متعتان کانتا...» (متعه زنان در عهد رسول خدا حلال بود اما من...) چیست؟ آیا قول عمر تو را دلالت نمیکند که متعه زنان جایز و جاری بود در عهد رسول خدا و ایام خلافت ابابکر و بخشی از خلافت عمر و سپس از آن نهی کرد؟! گذشته از سایر دلایل کثیره در این موضوع. ای پادشاه، عمر خودش متعه میکرد و عبدالله ابن زبیر نیز از متعه بدنیا آمد.

پادشاه: ای وزیر تو چه میگویی؟

وزیر: دلیل علوی صحیح و بدون نقص است اما چون عمر از آن نهی کرد بر ما لازم است از وی تبعیت کنیم(!!!)

علوی: آیا خدا و رسول بیشتر حق پیروی دارند یا عمر؟ ای وزیر آیا آیات «ماآتاکم الرسول فخذوه» و «وأطیعوا الرسول» و «لقد کان لکم فی رسول الله أسوة» و حدیث مشهور «حلال محمد حلال إلى یوم القیامة وحرام محمد حرام إلى یوم القیامة» را نخوانده ای؟

(اگر امروز بود باید میپرسیدیم «نشنیده ای؟» چون از خواندن و مطالعه در این ملت خبری نیست!!)

پادشاه: ایمان دارم به همه تشریعات اسلام اما نمیفهمم علت تشریع متعه را. آیا کسی از شما رغبت میکند که دختر یا خواهرش را به مردی بدهد تا یک ساعت بهره ببرد؟ آیا این چندش آور نیست؟
علوی: خب پادشاه در این مورد چه میگویی: آیا انسان رغبت میکند که دختر یا همسرش را به «عقد دائم» مردی دربیاورد و او پس از بهره مندی وی را طلاق دهد؟

پادشاه: رغبت نمیکنم.

(البته اگر در زمان ما بود میگفت: همچین مهریه ای پشتش میزنم که تا هفت پشتش نتونه بدش!)

علوی: با این وجود اهل سنت معترفند که این عقد دائم صحیح است و طلاق بعد از آن هم صحیح است پس فرق متعه و دائم در این است که در متعه با اتمام مدت و در دائم با طلاق پایان میابد. به عبارتی عقد متعه مثل اجاره کردن یک خانه و عقد دائم مثل خریدن آن برای استفاده است.

لذا تشریع متعه صحیح و بدون نقص است برای اینکه برآورده کننده برخی نیازهای ماست کما اینکه تشریع عقد دائم که با طلاق قطع میشود نیز همینطور است.

(در اینجا علوی دلایلش تمام شده و حالا میزنه تو باغ فواید جانبی متعه)

از تو سوال میکنم ای پادشاه؛ چه میگویی درباره بیوه زن هایی که شوهرانشان را از دست داده اند و کسی به خواستگاریشان نمیرود؟ آیا متعه تنها راه حفظ آنها از فساد و فحشاء نیست؟ آیا با متعه به خرجی لازم برای مصرف خود و کودکان یتیمشان نمیرسند؟

و چه میگویی درباره جوانانی که امکان ازدواج دائم فعلا برایشان فراهم نیست؟ آیا متعه تنها راه حل برای خلاصی از نیروی سرکش شهوت و حفظ از گناه نیست؟

آیا متعه برتر از زنای زشت و لواط عادی شده پنهانی نیست؟

من عقیده دارم ای پادشاه؛ جریمه تمام زنا و لواط و استمناءهایی که بین مردم رخ میدهد به گردن عـمـَـر است و وی در گناهشان شریک است برای اینکه او مردم را از این کار منع و نهی کرد. و در اخبار زیادی هم داریم که زنا در بین مردم رایج شد از زمانی که عمر متعه را نهی کرد.

(قابل توجه آنها که به تبعیت از عمر امروزه از متعه نهی میکنند)

اما اینکه میگویی «من رغبت نمیکنم» اسلام کسی را مجبور بر این کار نکرد همانطور که مجبور نیستی دخترت را به عقد دائم مردی درآوری که میدانی ساعتی دیگر وی را طلاق میدهد.

علاوه بر این عدم رغبت تو یا مردم دلیلی بر حرمت آن نیست و حکم خدا ثابت است و بنا به دل مردم تغییر نمیکند.

(قابل توجه منتقدین مربوطه!)

پادشاه: ای وزیر! حجت آقای علوی در مجاز بودن متعه بسیار قوی ست.

وزیر: اما علماء نظر عمر را پیروی میکنند.

(و امروز جهال!)

علوی: اولا کسانی که نظر عمر را پیروی میکنند فقط علمای اهل سنت هستند نه همه علماء. ثانیا حکم خدا و رسول بهتر است پیروی شود یا عمر؟ ثالثا همین علمای شما حرف عمر و قانونگذاری وی در این زمینه را نقض کرده اند.

وزیر: چطور؟

علوی: برای اینکه عمر گفته «من متعه زنان و متعه حج را که در زمان پیامبر حلال بود، حرام میکنم» خب اگر قول عمر پیرویش لازم بود چرا علمای سنی شما در مورد متعه حج از نظر عمر پیروی نمیکنند؟ و با وی مخالفت کرده و میگویند که متعه حج صحیح است؟ با وجودیکه عمر حرام اعلام کرد! و اگر حرف عمر باطل است پس چرا علمای شما از حرفش پیروی کرده و متعه زنان را حرام کرده اند؟

وزیر ساکت شد و چیزی نگفت. پادشاه رو به حاضرین کرد و گفت: چرا به این مرد علوی کسی پاسخی نمیگوید؟

عالمی دیگر آنجا بود. گفت: ایراد و اشکال بر عمر است و کسی که از او پیروی میکند و برای همین جوابی نیست.

پادشاه گفت پس این موضوع را رها کنید و پیرامون موضوعی دیگر صحبت کنیم

منبع ؛ کتاب مؤتمر علماء بغداد لـ مقاتل بن عطیة البکری

اینم یه داستان مشابه که من خوندم :

عالم شیعی : آیا قبول داری که خیلی خری ؟

پادشاه : بلی از خر نیز کمتر

عالم شیعی : پس صیغه حلال است .

پادشاه : اما از کودکی به من گفته اند حرام است تو اشتباه میکنی .

عالم شیعی : همانا رسول خدا نگفته است که حلال است ؟

پادشاه : بله گفته است

عالم شیعی : پس چرا تا بحال به این پارادوکس (!) توجه نکرده بودی .

پادشاه : نمیدانم پارادوکس چیست اما راست میگویی ، تمام عمر را به جهالت گذراندم .

بله بچه های خوب . قصه ما به سر رسید خاله شادونه فردا یه قصه دیگه براتون تعریف میکنه .تا فردا خداحافــــــظ
 

mha1368

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژوئن 2009
نوشته‌ها
2,442
لایک‌ها
1,033
اگر با موافقت همسر اول باشه موافقم...

اونجوری زجرش رو یکی دیگه می کشه.
کیفش رو یه پدرسوخته دیگه می کنه...:D

یکی از آشنا های ما اینجوری شد دیگه...
خدا رو شکر که خواهر نداریم.خدا رو شکر
 

mha1368

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژوئن 2009
نوشته‌ها
2,442
لایک‌ها
1,033
ببنید چرا اونایی که صیغه می کنند.
میرن زن جوون می گیرن؟

صیغه وقتی خوبه که:
بری زنی که شوهرش مرده و چند تا بچه داره رو صیغه کنی.
نه اینکه یه زن صیغه کنی برای ثوابش :D
 

منصور قیامت

کاربر ویژه گفتگوی آزاد
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
1 ژوئن 2007
نوشته‌ها
4,706
لایک‌ها
297
محل سکونت
شهر باحال قم
منصور ! قم که فراوان هم هست ! خیلی هم زیاد !
دوست های نزدیک خود من می رند قم و .... ! آره ! شما کنار حرم از این مغازه دار ها ، یا آخوند ها بپرسید بگید نیاز دارم بهتون آدرس می دهند ! دولت هم کاری نداره !
آخه من روم نمیشه که :(

بعدم اینکه من جایی غیر از خونه خودم اصلا راحت نیستم برای انجام اعمال نیک و خیر :(
 

jujushow

Registered User
تاریخ عضویت
27 آپریل 2007
نوشته‌ها
2,466
لایک‌ها
1,107
آخه من روم نمیشه که :(
بعدم اینکه من جایی غیر از خونه خودم اصلا راحت نیستم برای انجام اعمال نیک و خیر :(

منصور شنیدم کمک حال این قشر از جامعه هم هستی . خواستم بگم منم خیلی دوس دارم کمک کنم ... یه مورد به من معرفی کن :rolleyes:
 
بالا