منو یاد این داستان انداختی از ابو سعید ابی الخیر (ره) :
شيخ ماراگفتند:فلان کس برروي آب ميرود.گفت:سهل است،چغزي وصعوه نيزبرروي آب میرود.گفتند:فلان کس درهوامی پرد!گفت:زغن ومگس نیزدرهوامیپرد!!گفتند:فلان کس دریک لحظه ازشهری به شهری میرود!شیخ گفت:شیطان نیزدریک نفس ازمشرق به مغرب میرود!!این چنین چیزها راچندان قیمتی نیست.مرد آن بود که درمیان خلق بنشیند وبرخیزدوبخوردوبخسبدوبخردوبفروشدودربازاردرمیان دادوستد کند و زن ستاند وباخلق درآمیزدویک لحظه ازخداغافل نباشد
درود بر تو !