برگزیده های پرشین تولز

اختلاف عقیده و افکار با پدر و مادرم

منصور قیامت

کاربر ویژه گفتگوی آزاد
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
1 ژوئن 2007
نوشته‌ها
4,703
لایک‌ها
297
محل سکونت
شهر باحال قم
راستش من خیلی با خودم کلنجار رفتم که با یوزر خودم پست بدم ولی دیدم روم نمیشه همینطور فکر کردم ممکنه توی وجهم در فروم تاثیر منفی بذاره یا خراب بشه و دیگه نتونم اینجا فعالیت کنم.

گفتم منم توی این تاپیک پست بدم که شبهه پیش نیاد که ایشون منم :D

گذشته از شوخی، شرایط این دوستمون رو درک میکنم. حالا جالب اینجاست که نسل جوان امروز همه روشن فکرانه حرف میزنن! اگر با همین افکار بمونن تا زمانی که بچه دار شن و بچشون بزرگ بشه و نوجوان و جوان بشه...! خیلی عالی میشه! اینجوری باید بگیم خوش به حال نسل جوان آینده ی ایران که پدر مادراشون همه از دم روشن فکر :D
 

sh3ll

Registered User
تاریخ عضویت
29 جولای 2009
نوشته‌ها
1,176
لایک‌ها
25
سن
35
محل سکونت
ایــــ تهران ــــران
گفتم منم توی این تاپیک پست بدم که شبهه پیش نیاد که ایشون منم :D

گذشته از شوخی، شرایط این دوستمون رو درک میکنم. حالا جالب اینجاست که نسل جوان امروز همه روشن فکرانه حرف میزنن! اگر با همین افکار بمونن تا زمانی که بچه دار شن و بچشون بزرگ بشه و نوجوان و جوان بشه...! خیلی عالی میشه! اینجوری باید بگیم خوش به حال نسل جوان آینده ی ایران که پدر مادراشون همه از دم روشن فکر :D

درسته منصورجان نسل بعد از لحاظ پدر و مادر و افکارشون خیلی خوش به حالشون میشه ولی! اگر ا.ن تا اون موقع بذاره از این مملکت چیزی بمونه...
وقتی فقر بیداد کنه دیگه هیچی به درد نمیخوره حتی اخلاق!
 

Golden Rose

Registered User
تاریخ عضویت
14 آگوست 2009
نوشته‌ها
677
لایک‌ها
12
محل سکونت
dubai
دوست عزيز من تمام پست هاي اين تاپيك رو خوندم.بعضي از دوست مطالبي گفتند كه مفيد بود.

با توجه به سن كم شما(البته قصدم جسارت نيست) رفتن از خونه خيلي خطر ناكه
اگه خونه يه چاله شده براي شما،مطمئن باشيد كه بيرون يه چاهه و اگه بريد و بخواهيد بر گرديد ديگه هيچ جوري روتون حساب نميشه.

از طرفي مستقل شدن خيلي خوبه(كه من خودم مدتهاست مستقل شدم) و شمارو ميتونه نجات بده.ولي نبايد باعث بشه شما اشتباه كنيد
من يه سري مشكلاتي داشتم كه نميتونستم توي خونه بمونم از طرفي نميتونستم خونه رو ترك كنم.بعد به راه حلي رسيدم كه هم مستقلم كرد و هم از اون شرايط نجاتم داد.
يه مدتي صبر كردم و دنبال يه كار خوب گشتم .كاري كه تمام وقتم رو بگيره كه ديگه وقت براي كل كل نباشه.اين كار پيدا كردم.از 7 صبح ميرفتم تا 9 شب.همون كسايي كه چشم ديدنم رو نداشتن از خداشون بود فقط 5min باهاشون بشينم و من رو ببينن.

با اين كار هم خودم رو نجات دادم از جنگ اعصاب ،هم مستقل شدم كه براي آينده هم خوبه هم اينكه از خونه نرفتم

از خونه رفتم اشتباهه مگر اينكه از لحاظ مالي مشكلي نداشته باشي و بتوني يه همخونه واقعا درستكار پيدا كني و خودت هم به سني رسيده باشي كه ديگه هيچ نا مردي نتونه خرابت كنه.
 
Last edited:
بالا