شعر طنز – سخن گفتن در احوالات نسوان
گمان نمی کنم دندانپزشکی وجود داشته باشد که هنگام درمان خانم ها از روژ لب و گیره سرشان شاکی نباشد. این قطعه شعر درد دل دندانپزشکان و التماس دعای ایشان از خانم هاست.
سخن گفتن در احوالات نسوان/ خطر بسیار دارد بهر انسان
کلامت گر نباشد کاملا نرم/ به سختی زان میان در میبری جان
وگر باشد زبانت اندکی سرخ/ سر سبزت رود بر باد، آسان
پس آن بهتر که چون جنسی لطیفند/ سخن گویی تو با سبک لطیفان
وگرنه بر سرت آید بلایی/ دَوی پای پیاده تا لویزان
برای درک اینگونه حقایق/ خدا را میکنم شکر فراوان
لذا با احتیاط و شرم وافر/ تقاضا مینمایم زین عزیزان
اگر روزی خدا ناکرده گشتند/ دچار مشکلات فک و دندان
سر امثال من منت گذارند/ چو میآیند نزد ما خرامان
برای خاطر حق پاک سازند/ ز لبها جلوه روژهای الوان
اگرچه آینه از عهد دیرین/ بود از ساکنین کیف ایشان
برای کنترلهای دمادم/ دهد سرویس بیمنت کماکان
همین آیینه در دستان دکتر/ بود عضوی مهم از تیم درمان
که گر سطحش شود ماتیک مالی/ خدا داند نشاید دید در آن
و اما خواهش دوم از این قوم/ بود مربوط با انبوه زلفان
به روی کله گاهی گیره سر/ تداعی مینماید کوه تفتان
به روی جاسری چون سر گذارند/ شوی در کار خود مبهوت و حیران
پوزیشن دادن اینگونه کله/ به هر نحوی ندارد هیچ امکان
از اینرو گر کمی هموار سازند/ بن اُکسیپیتال کلههاشان
بود اقدام نیکی در مسیر/ شفای گردن دندانپزشکان
اگر این حرفها زشت و قبیح است/ خداوندا خطایم را بپوشان
وگراین خواهشم خوب و صحیح است/ الهی قلبشان را نرم گردان
سروده شده در خرداد ۹۲ توسط
دکتر افشین قناد